قانون کشف حجاب؛ نماد آزادی یا سند استثمار زنان
تهران - ایرنا - تصویب قانون کشف حجاب در 17 دی 1314 خورشیدی به وسیله رضاخان، واقعه مهمی در تاریخ معاصر ایران به شمار میرود که با مخالفت قاطعانه اقشار مختلف مردم به شکست انجامید، قانونی که مدعی اعطای آزادی بیشتر به بانوان بود اما حاصلی جز محدودیت و استثمار بیشتر آنان به همراه نداشت.
با انقراض سلسله قاجاریه و استقرار رژیم پهلوی، مناسبات دولت و مردم دچار تغییرات عمده ای شد، تجددگرایی و نوسازی از اهدافی بود که رضاخان و مشاوران طرفدار مدرنیزاسیون او در پی اعمال آن در جامعه اسلامی و سنتی ایران بودند. در واقع رضاخان بعد از رسیدن به سلطنت و دیدار بامصطفی کمال پاشا (آتاترک) به منظور مترقی ساختن ایران مانند کشورهای غربی دست به انجام برخی اقدامات زد و سعی کرد با وارد ساختن بانوان به صحنه فعالیتهای اجتماعی، کشور را به سمت پیشرفت سوق دهد اما جامعه سنتی ایران بر خلاف کشور ترکیه پذیرای چنین حرکتی نبود و با آن به سختی مخالفت کرد، این در حالی بود که رضاخان کشف حجاب را موجب آزادی و فعالیت زن در اجتماع می دانست، او فلسفه این اقدام خود را، برای محمود جم که کشف حجاب در کابینه او انجام گرفت، چنین تشریح میکند: این چادر چاقچورها را چطور می شود از بین برد!؟» 2 سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار میکنند، دیگر از هر چه زن چادری بود بدم آمده است. او برداشت خود را از کشف حجاب ترکیه چنین تحلیل می کند که: اصلا چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نشتر زد و از بین برد البته این اظهارنظرهای رضاخان سست و بی اساس بوده است، چون این طرح نه تنها آزادی را برای زنان ایرانی به ارمغان نیاورد، بلکه با راندن آنها به پستوی خانه، باعث اسارت زنان شد. بدین ترتیب، تا مدتهای مدید بانوان ایرانی که حاضر به کنار گذاشتن حجاب خود نبودند در خانه حبس شدند، بسیاری از دختران جوان از تحصیل محروم گشتند و بخش بسیاری از جمعیت زنان از تمام فعالیتهای اجتماعی به دور ماندند.
زمینه سازی برای بی حجابی
در 1313 خورشیدی رضاخان برای دیدار با آتاتورک به کشور ترکیه سفر کرد و اقامت 2 هفتهای وی یک ماه به طول انجامید. از مهمترین ره آوردهای این سفر بعد از بازگشت به ایران، کشف حجاب بود به این منظور در 1314 خورشیدی رضاخان به تمامی وزارت خانه ها، به ویژه وزیر دربار و معارف دستور داد که مقدمات جشن بزرگی برای اعلام آزادی زنان و احقاق حقوق بانوان فراهم آورند که این مراسم با حضور اجباری زنان و دختران خاندان سلطنتی و درباریان و کارمندان دولت به بهانه اعطای دانش نامه فارغ التحصیلان برگزار شد رضاخان ضمن سخنرانی مفصل با عرض تبریک به مردم ایران، اظهار امیدواری کرد که این پیشرفت نصیب همه بانوان کشور حتی روستاها نیز بشود، بدین ترتیب رضاخان در 17 دی 1314 خورشیدی این قانون را تصویب کرد.
اگر چه رضاخان هدف خود از این اقدام را وارد کردن زنان در کار و مشارکت اجتماعی عنوان کرده بود اما باتوجه به اسلامی بودن جامعه ایران، زنان نسبت به این عملکرد واکنش سختی نشان دادند. رضاخان در فاصله سالهای 1313 تا 1314 خورشیدی، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام داد، برای نمونه جشنها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهرها برپا شد. کانون بانوان در اردیبهشت 1314 خورشیدی با نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، افرادی مانند صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کند و از اشخاص مطرح دعوت به عمل آورد تا برای حاضران درباره مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور، مجالس جشن، سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد، مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط و به وسیله زنان اداره شود.
زنان موافق و مخالف طرح کشف حجاب
بعد از اجرای طرح جنجال برانگیز کشف حجاب، تعداد اندکی از زنان بودند که با این طرح موافقت کردند، این قشر را بانوان طبقه روشنفکرنما و فرنگی ماب تشکیل می دادند که سیر غرب گرایی را در پیش گرفته و در زمینه کشف حجاب فعالیت چشمگیری داشتند، همچنین زنان دربار که برای حفظ موقعیت سیاسی و اداری همسران خود دست به کشف حجاب زدند در واقع زنان طبقات مرفه وابسته به دولت و بیگانگان که در 17 دی برای نخستین بار بدون حجاب ظاهر شدند، بیش از زنان دیگر طبقات از کشف حجاب استقبال کردند. بنابراین زنانی که به میل خود ترک حجاب را پذیرفتند، بیشتر از زنان کارمندان دولت و ارتش، زنان شاغل، مانند معلمان و دانشآموزان دختر، زنان تجار و زنان مقیم شهرهای بزرگ و از طبقه مرفه اجتماع بودند اما از طرف دیگر باید گفت که قشر گسترده ای از بانوان یا همان زنان طبقات شهری که باور و انگیزه مذهبی و سنتی داشتند؛ به دلیل پرورش یافتن در محیط های فرهنگی، مذهبی و ایرانی و حفظ هویت اصیل خود در برابر هجوم فرهنگ بیگانه، به عکسالعمل منفی در مقابل طرح جدید، اقدام کردند هر چند زنان روستایی، فقیر و طبقات متوسط با اکراه و به زور مجبور به ترک حجاب شدند اما اینها در بسیاری اوقات در هر فرصتی دوباره حجاب را اختیار میکردند.
عکس العمل زنان مخالف در مقابل قانون کشف حجاب
پس از صدور فرمان اجباری کشف حجاب بیشتر مردم به سختی با آن مخالفت کردند و حاضر به پذیرفتن آن نشدند. حتی وزرای رضاخان هم به سختی این دستور را اجرا کردند، برای نمونه وقتی رضاخان به وزرای خود دستور می دهد تا هر وزیر، جشنی را با عنوان جشن کشف حجاب در وزارتخانه خود برپا کند و همسر و دخترانش را با سر برهنه به این مراسم بیاورد، بسیاری از کارمندان و تعدادی از وزرا در برابر این مساله از خود مقاومت نشان دادند، صدرالاشراف که در آن دوره وزیر عدلیه بود میگوید: آن شب همسر و دخترانم بدون حجاب در مجلس کشف حجاب حاضر شدند از فردای آن روز زنم از غصه به بستر بیماری افتاد و تا یک سال بعد که جنازه اش از خانه خارج شد از خانه بیرون نیامد. همچنین در رده های پایین تر، تعدادی از کارمندان مرد و افسران، دست به خودکشی زدند و به خانواده هایشان نیز حکم کردند که آنها نیز خود را بکشند. زنان ایرانی حتی همسران مسوولان، بیشتر کلاه هایشان را پایین داده و یقه های پالتوهایشان را بالا کشیده و کز می کردند تا موهایشان دیده نشود.
اما هر شخصی که با این طرح مخالفت می کرد به شدت با وی برخورد می شد تا جایی که بسیاری از بانوان در مشهد مقدس به خاک و خون کشیده شدند و جان خود را در این راه از دست دادند از دیگر اقدامات آنها علیه حجاب برخورد خیابانی بود به گونه ای که هیچ بانوی روستایی از این قاعده مستثنی نماند. ماموران در روستاها زنان و دختران را مورد حمله قرار داده و چادر از سر آنان می کشیدند و بر سر نیزه کرده و آتش می زدند حتی به خانه های مردم می ریختند و صندوق خانه را تفتیش کرده و اگر چادر پیدا می کردند به شدت برخورد می کردند. بر اساس قانون هر زن چادری اگر دستگیر می شد، شوهرش هم مورد مجازات قرار می گرفت با این بهانه که تو باید همسرت را وادار سازی تا با حجاب در معابر حاضر نشود.
این فشارها به حدی بود که در یک گزارشی که زنان یزد نوشته بودند، آمده بود که: فشار در دوره کشف حجاب به حدی بود که زن های یزد در تاریخ به نمایندگان مجلس نامه نوشتند و شرح ستم هایی که بر آنان می رفت را شرح دادند: متأسفانه آنچه در رادیوها شنیده و روزنامه ها مطالعه می شود، هیچ اسمی از ظلم و ستم هایی که چندین سال است به ما بیچارگان شده، نیست که به واسطه یک روسری یا چادر نماز در محله ها حتی از خانه همسایه طوری در فشار پاسبان و مأموران شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی، کتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمی کنند و اگر تصدیق حکما آزاد بود از آمار معلوم می شد که تا به حال چقدر زن حامله یا مریضه به واسطه تظلمات و صدمات که از طرف پاسبان ها به آنها رسیده، جان سپردند و چقدر از ترس فلج شدند و چقدر مال ما را به اسم روسری یا چادر نماز به غارت بردند و چه پول هایی از ما به اسمی و رسمی گرفته شده است، خدا می داند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می افتاد، مثل اسرای شام با ماها رفتار می کردند. بهترین رفتار آنها با ماها همان چکمه ها لگد بر دل و پهلوی ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمی شدند یا پولی نداشتیم به آنها بدهیم ما را به شهربانی و کمیسر می بردند، اذیت ما بیشتر و مخارج ما زیادتر...
بنابراین با توجه به این مطالب باید خاطر نشان کرد که زنان در این دوره به جز موارد نادری صدایشان منعکس نیست و ساکت هستند اما عکس العمل آنها بسیار سازنده و کارساز بود برای نمونه آنها یا از خانه خارج نمیشدند، یا به محض آنکه میتوانستند بار دیگری روسری و چارقد بر سر میکردند. به همین دلیل در مهر 1319 خورشیدی از سبزوار گزارش دادند که هنوز تغییری حاصل نشده است یا در گناباد زنان از روی پشت بام حرکت میکردند تا به حمام بروند و حاکم نوشت که در طی 20 روز 20 نفر زن هم ندیده است.
اقدام به مهاجرت به خاطر خودداری از کشف حجاب
شاید شدیدترین و در عین حال قابل تأملترین نوع مقابله با کشف حجاب برپایه برخی اسناد، اقدام برخی خانوادهها به مهاجرت از کشور بود. برای نمونه در یکی از اسناد مرکز آرشیو ملی آمده است: در مناطق مرزی ایران با افغانستان و عراق، برخی افراد و به خصوص عشایر درصدد انجام چنین اقدامی برآمدهاند و برخی نیز مهاجرت کردهاند. در گزارشی از ایالت خراسان به ریاست وزرا به تاریخ 1315.4.27 با اشاره به اینکه: «چون اطلاعات واصله حاکی بود که مأمورین امنیه در سرحدات برای برداشتن چارقد متمسک به خشونت و سختی شده و در بعضی موارد نیز منافع شخصی خودشان را در نظر میگیرند»، خاطرنشان شده است: «ادامه این ترتیب ممکن است، مشکلاتی تولید نماید و بعضی از ساکنان نقاط سرحدی پس از رفع محصول[کشاورزی] به طرف افغانستان کوچ کنند. در همین راستا، در گزارش دیگری از خرمشهر به تاریخ 1314.11.8 صراحتا به مهاجرت چندین خانواده به عراق اشاره شده است: از خرمشهر اهالی بهطور قاچاق در نتیجه تجدد و تربیت نسوان به خاک عراق رفتهاند... قونسول بصره هم خبر مزبور را تأیید کرده است بنابراین اهواز بسیاری از خانوادهها فقط و فقط به دلیل فرار از کشف حجاب به عراق مهاجرت کردند و دیگر برنگشتند.
از اقدامات زنان در خصوص مساله کشف حجاب می توان نتیجه گرفت این سیاست رضاخان اساسا با شکست روبرو شد زیرا میبینیم که چگونه زنان در برابر این طرح مقاومت کردند، بنابراین باید گفت: تاریخ نشان میدهد که حکومتها بهندرت میتوانند با خواستهها و مطالبات تودهها مقابله کنند.
علت عدم موفقیت طرح جنجال برانگیز کشف حجاب
رضاخان در ابتدا از بسیاری از ابعاد و پیامدهای این طرح غافل بود در واقع در جامعهای که زنان آن غالبا خانهنشین بودند و بهندرت در خیابانها به جز موارد ضروری حاضر میشوند، نباید انتظار کشف حجاب بدون مخالفت و با سرعت داشت. در این خصوص گزارشی از حاکم بجنورد به والی ایالت خراسان در 18 اردیبهشت 1315 آمده است چون در این قبیل نقاط [شهرها]، بازار و خیابان با محل تفریحگاه معینی نیست که نسوان خودشان مجبور شوند به عنوان خرید و غیره از منزل خارج شوند به ناچار شبانهروز در خانه کمافی السابق هستند، بنابراین خارج نشدن نسوان از منزل، مثل این است که کشف حجاب نکردهاند همچنین در بخشنامه وزارت داخله به همه وزارتخانهها به تاریخ 1316.12.15 آمده است در بعضی شهرستانها موضوع رفع حجاب پیشرفت کامل نکرده و اغلب نسوان از خانهها بیرون نمیآیند. حتی مأمورین دولتی از بیرون آوردن بانوان خودشان خودداری میکنند.
هر چند کارگزاران رضاخان برای تسریع بخشیدن به طرح کشف حجاب دست به اقداماتی زدند و تصمیم گرفتند زنان چادری را در محذورات اخلاقی و اجتماعی قرار دهند. در یکی از گزارشهای مربوط به کشف حجاب در فردوس با ادعای استقبال اهالی شهر برای کشف حجاب، خاطرنشان شده است: «اما اخیرا [مردم] به صورت لباسهای اولی خود درآمده، چاقچور میپوشند و چادر شب با چادر نمازهای سابق را به سر و صورت تا کمر پیچیده و فقط یک چشم خود را باز میگذارند آنها در این گزارش می نویسند، چون مسأله چادر و حجاب مدتها است عادت مردم بوده، اعتیاد کشف حجاب مدتها وقت و مدت زمان لازم دارد.
در همین راستا اسناد دیگری حاکی از آن هستند که زنان در برخی نقاط کشور از کشف حجاب خودداری کردهاند و در عین حال، برای این که بهانه نیز به مأموران شهربانی ندهند به شیوهای نامعمول و غیرمتعارف حفظ حجاب میکردند. در گزارشی از ایالت خراسان در 11 خرداد 1315 آمده است: «بانوان در ولایات با چارقد در معابر عبورومرور میکنند. حتی بعضیها بهطور مضحک خود را به اشکال مختلف و عجیبی درآورده و مستور میدارند.
علی اصغر حکمت وزیر معارف و یکی از سرشناس ترین چهره هایی که خود در آفرینش ماجرای حجاب فعال بود درباره تبعات این واقعه می نویسد: «بلافاصله بعد از مراسم 17 دی در تهران 2 امر پیش آمد که یکی به افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یک طرف بعضی از زن های معلوم الحال به کافه ها و رقاصخانه ها هجوم آورده... و از طرف دیگر مأموران شهربانی و پلیس ها در تهران و فرمانداری ها و بخشداری ها در شهرها و قصبات مملکت بر حسب دستور وزارت کشور به زنان بی خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب می کردند و حتی چادر و نقاب آنان را پاره می کردند...
وی همچینین می گوید: در تمام طول سخنرانی شاه بعضی از بانوان که در مراسم شرکت کرده بودند چنان از بی حجابی خود ناراحت بودند که رو به دیوار ایستاده و روی خود را بر نمی گرداندند و از گریه خود نمی توانستند، جلوگیری کنند. از فردای آن روز، بر سر کردن چادر در خیابان های تهران ممنوع شد.
سرانجام قانون کشف حجاب در 1323 خورشیدی با درخواست علما در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.
*س_برچسبها_س*