دوشنبه 11 فروردین 1404

ماموریت ترامپ؛ نظم جهانی به پایان سلام می‌کند؟/ جنوب جهانی و رویارویی پرهزینه ابرقدرت‌ها

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
ماموریت ترامپ؛ نظم جهانی به پایان سلام می‌کند؟/ جنوب جهانی و رویارویی پرهزینه ابرقدرت‌ها

اقتصادنیوز: گروهی از ناظران با اشاره به بازگشت ترامپ و استناد به شعارهایش تاکید دارند که جهان در آستانه نظمی تازه قرار دارد؛ نظمی چدید و در عین حال پرهزینه برای بازیگران اصلی. در این میان جنوب جهانی و بازیگران میانی و متوسط تلاش خواهند کرد تا از فرصت پیش آمده برای خود فرصت سازی کنند.

به گزارش اقتصادنیوز، جنوب جهانی برنده اصلی تغییرات قدرت جهانی در دو دهه گذشته بوده است. نفوذ فزاینده اقتصادهای نوظهور، ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ، تنش بین ایالات متحده و متحدان اروپایی اش و افزایش رقابت قدرت های بزرگ به این کشورها اهرم جدیدی در امور جهانی داده است. آنها با ایجاد ائتلاف های جدید مانند بریکس (که اعضای اولیه اش برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بودند) از این تغییرات استفاده کرده اند. تقویت اتحادهای منطقه ای مانند اتحادیه آفریقا؛ و پیگیری یک دستور کار قاطعانه تر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بخشی دیگری از تلاش های قدرت های میانه و متوسط برای برجسته کردن نقش خود در نظم جهانی است. در این میان گروهی هستند که باور دارند، جنوب جهانی - گروه گسترده ای از کشورهای عمدتا پسااستعماری در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه - تمایل بیشتری برای به چالش کشیدن غرب وتسلط و بازتعریف قواعد نظم جهانی دارند، در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرده و اقتصادنیوز این یادداشت را در چهار بخش منتشر کرده است، بخش نخست در ادامه آمده است.

ترامپ و فرصت سازی جنوب جهانی

به نظر می رسد سیاست خارجی «اول آمریکا» دستاوردهای نظم جهانی را به خطر خواهند انداخت. دونالد ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری خود وعده داده بود که کشورهای در حال توسعه را از پاشنه آشیل شان هدف قرار خواهد داد؛ به نظر می رسد مراد او افزایش تعرفه هایی است که صادرکنندگان در کشورهای در حال توسعه را به شکل منفی متاثیر می کند. در این میان فرایند عادی سازی اخراج دسته جمعی مهاجران، که ترکش هایش اقتصاد بسیاری از کشورهای جنوب جهانی را هدف قرار می دهد در کنار خروج از توافق‌نامه‌های جهانی زیست‌محیطی می تواند نظم جهانی را برخلاف میل جنوب جهانی تغییر دهد. سیاست‌های اقتصادی پیشنهادی ترامپ احتمالاً منجر به تورم در داخل کشور می‌شود و اثرات مخربی برای کشورهای در حال توسعه به همراه خواهد داشت و موجب افزایش نرخ‌های بهره در سطح جهانی و گران‌تر شدن اعتبار برای اقتصادهایی خواهد شد که قبلاً زیر بار بدهی قرار گرفته‌اند. تعهد ترامپ جهت هدف قرار دادن چین موجب خواهد شد تا این کشور برای به دست آوردن بازار جایگزین و منبع سرمایه گذاری در بسیاری از نقاط جهان با مشکلاتی روبرو شود.

اما حتی اگر ترامپ به وعده‌هایش عمل کند، شاید رویکردش برای جنوب جهانی فرصت ساز شود. ترامپ علاقه چندانی به جهان غیرغربی نشان نداده و اغلب نگاهی تحقیر آمیز به این بخش از جهان دارد، اما بازگشت او می تواند به طور متناقضی به کشورهای جنوب جهانی کمک کند تا منافع خود را محقق کنند. خصومت او با برخی هنجارهای بین‌المللی، این کشورها را به همکاری مؤثرتر با یکدیگر سوق می‌دهد، در حالی که رویکرد معاملاتی اش به این گروه از بازیگران فرصت می دهد تا از میانه بازی قدرت های بزرگ برای خود فرصت سازی کنند. اگر ترامپ با روسیه هم صدا شود تا مسکو از پکن فاصله بگیرد، این نشان می دهد که ایالات متحده اکنون باید در دنیای چند قطبی حرکت کند - دقیقاً درک ژئوپلیتیکی که جنوب جهانی آن را پذیرفته است. در واقع، بسیاری از دولت‌ها در جنوب جهانی از از تلاش ترامپ برای پایان دادن به سنت سیاست خارجی ایالات متحده یعنی انترناسیونالیسم لیبرال استقبال می‌کنند؛ سنتی که مدعی است جهان را برای دموکراسی ایمن می‌سازد، اما از زمان آغاز به کارش در زمان ریاست‌جمهوری وودرو ویلسون، یک معیار را برای اروپایی‌ها و استانداردی دیگر را برای اهیمن گروه از بازیگران اعمال کرده است.

ترامپ و فصل تازه نظم جهانی

به نظر می رسد سیاست آمریکا اول ترامپ از سنت دیگری وام گرفته شده؛ سنت چهره هایی مانند ویلیام تافت که «دیپلماسی دلاری» اش از موجب شد تا قدرت آمریکا به واسطه پیشرفت های اقتصادی در خارج از کشور بدون تظاهر اخلاقی محقق شود. هر دو رویکرد اشکالی از تاکید مجدد هژمونیک هستند - تلاش هایی برای تحکیم برتری ایالات متحده در صحنه جهانی - اما یکی خود را در برتری اخلاقی می پوشاند و دیگری نه. برخی از کشورهای در حال توسعه عملگرایی غیراخلاقی ترامپ را به عنوان دمی تازه و همچنین فضایی برای ارتقای منافع خود، صرف نظر از اهداف اعلام شده واشنگتن، قلمداد خواهند کرد. جنوب جهانی مقوله ای برجسته و قابل تامل است که طیف گسترده ای از کشورها را در بر می گیرد که دارای سطوح متفاوتی از ثروت، نفوذ هستند. منافع و نیازهای کشوری با حجم اقتصادی برزیل با کشورهای فقیرتری مانند نیجر بسیار متفاوت است. همه کشورهای جنوب جهانی به یک سمت نمی روند: به عنوان مثال، اندونزی به طور فزاینده ای تلاش دارد تا در میانه رقابت های آمریکا و چین تا جایی که امکان دارد از رویکرد بی طرفانه پیروی کند، در حالی که آرژانتین، تحت رهبری خاویر مایلی، برای تغییر سیاست خارجی خود و نزدیک شدن به مواضع آمریکا خیز برداشته است.

در همین حال، هند همبستگی سنتی خود را با کشورهای پسااستعماری در برابر تمایل برای تبدیل شدن به یک بازیگر اصلی نظامی در برابر اردوگاه ایالات متحده متعادل می کند - تغییری که جایگاه جهانی این کشور را به عنوان وزنه تعادلی در برابر چین ارتقا داده است. با این حال، علیرغم تنوع حاکم، جنوب جهانی طی دهه‌ها موفق به تشکیل ائتلاف‌های مؤثر برای تغییر شکل قوانین بین‌المللی شده است که مدت‌ها برای خدمت به منافع قدرتمندان تدوین شده‌اند. کشورهای آن در مواردی متحد شده اند تا هنجارهای بین المللی را عادلانه تر کنند. در اواسط قرن بیستم، تحت لوای جنبش غیرمتعهدها، جهانی جنوب با هدف از بین بردن میراث امپریالیستی غربی - مبارزه برای حاکمیت، برابری نژادی، عدالت اقتصادی، و آنچه که به عنوان رهایی فرهنگی از نفوذ غرب ائتلاف تعریف کردند. در دهه 1970، جنوب جهانی برای دستیابی به پیروزی های قابل توجهی تحت گروه های مختلف، سازماندهی شدند و استعمار زدایی در قوانین بین المللی گنجانده شد و اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت های مستقل به عنوان یک هنجار جهانی ظاهر شد.. سازمان هایی مانند کارتل تجارت نفت اوپک از اهرم اقتصادی برای اعمال کنترل بیشتر غیرغربی بر منابع طبیعی استفاده کردند. همزمان کشورهای جنوب جهانی برای تأثیرگذاری بر قوانین مربوط به اشاعه تسلیحات هسته ای، تجارت، انرژی و محیط زیست خیز برداشتند و در عرصه حقوق بین الملل برای تحقق عدالت توزیعی جهت جبران خسارت کشورهایی که از ویرانی های استعمار بیرون آمده بودند، قوانینی را تدوین کردند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید