نامه بیثمر صدام حسین برای حفظ اشغال خرمشهر پس از نامه محسن رضایی برای آزادسازی خرمشهر
صدام در بخشی از نامه خود که استیصال و درماندگی در آن مشاهده میشود و از خرمشهر با عنوان جعلی محمره نام میبرد میگوید: «فرزندان مردان و زنان دلیر امت عرب، شما بازماندگان نبرد قادسیه هستید. امروز چشم همه عراق به شماست. شما مدافعان ناموس و کودکان عراق هستید. محمره ناموس شماست. محمره...»
مدتی پس از نامه محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس به رزمندگان و فرماندهان برای گسیل همه امکانات به سمت خرمشهر که پیروزی عظیم و تغییر معادلات جنگ تحمیلی به ایران را در پی داشت، صدام حسین نیز در زمان محاصره سربازان عراقی در خرمشهر توسط رزمندگان ایران، نامه مشابهی زد اما این نامه تاثیری شبیه به نام فرمانده ایرانی نداشت و سربازان عراقی به سرعت تسلیم شدند.
به گزارش «تابناک»؛ در حالی که ارتش ایران در شرایط پس از انقلاب و بحران های داخلی و پس از کودتای نافرجام نقاب و از هم گسیختگی سازمانی قرار داشت، ارتش بعث عراق در سال 1359 حمله سراسری خود را با حمایت مالی و مستشاری کشورهای عربی و غربی به خاک ایران آغاز نمود.
ارتش عراق حداکثر طی سه ماه پیشروی دهها شهر و هزاران روستا و هزاران کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال کرد. اما از نظر نظامی به هیچکدام از اهدافش بطور کامل دست نیافت و در بدترین شرایط تاکتیکی و جغرافیایی با مقاومت دلیرانه ارتش و نیروهای مردمی متوقف شد.
این تجاوز و اشغال، ارتش عراق را در یک عمل انجام شده گرفتار کرده بود که راه پس و پیش نداشت و در عین حال ایران در شرایطی قرار گرفته بود که یا باید ذلت شکست و اشغال سرزمین خود را میپذیرفت و یا از کیان و شرافت خود پاسداری کند.
محسن رخصت طلب از راویان و ثبت کنندگان تجربیات دوران دفاع مقدس درباره تغییر مسیر جنگ که به صورت عمده با فتح خرمشهر رخ داد، در روایت خواندنی آورده است: امام خمینی (ره) با درایت مثال زدنی و با پشتوانه ملت غیرتمند ایران گزینه دوم را انتخاب کردند و مردم و نیروهای نظامی و ژاندارمری و سپاه پاسداران را به برنامهریزی جهت آزادسازی سرزمین های اشغالی و تنبیه متجاوز رهنمون کردند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان سازمانی نوپا که با ماموریت حفظ دستاوردهای انقلاب درگیر بحران های داخلی بود بخشی از توان خود را وارد جبهه های جنگ نمود و در اندک زمانی ضمن کسب مهارتهای نظامی به سازماندهی واحد های رزمی اقدام نمود و با انجام عملیات های چریکی و محدود علیه دشمن بعثی علاوه بر به دست آوردن سلاح های سنگین و نیمه سنگین نقاط آسیب پذیر دشمن را شناسایی کرده و برای مقابله با نیروهای متجاوز برنامهریزی نمود.
مطابق طراحیهای مشترک انجام شده توسط فرماندهان ارتش و سپاه پاسداران مجموعهای از عملیاتها با نام کربلا یک (شکست محاصره آبادان) تا کربلا دوازده (فتح کربلا) طراحی شد که پس از شکستن حصر آبادان و آزادسازی بستان و آزادسازی سایت در جبهه شوش، آزادسازی خرمشهر چهارمین طرح از مجموعه عملیات های دوازده گانه مذکور به اجرا در آمد.
شهر و بندر خرمشهر به عنوان یک هدف استراتژیک برای هر دو طرف جبهه جنگ از بیشترین حساسیت برخودار بود و حکم کلید پیروزی را برای طرفین بازی میکرد. لذا فرماندهان عراقی همه امکانات خود را برای حفظ آن بسی کردند و فرماندهان ایران نیز همه توان و نبوغ خود را برای آزادسازی آن بکار گرفتند.
سپاه پاسداران پس از عملیات های ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المتین با به غنیمت گرفتن هزاران دستگاه خودرو، تانک، نفربر، انواع توپخانه، انواع سلاح های ضدهوایی و سلاح های سنگین و نیمه سنگین و سازماندهی و گسترش یگان های رزمی به سازمانی انقلابی و با تجریه تبدیل شده بود و با نگاهی نو به شیوه های رزمی خصوصا رزم در شب و ضربه به نقاط ضعف دشمن توانسته بود معادلات صحنه نبرد را به نفع ایران تغییر دهد و در همین شرایط به فاصله اندکی پس از عملیات فتح المبین عملیات بیت المقدس را با مشارکت ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی و اجرا نمود.
برای به دست آوردن موفقیت در این عملیات دو تدبیر خاص مد نظر فرماندهان ایران مورد توجه قرار گرفت:
1- سرعت در طراحی و اجرای عملیات 2- تاکتیک ویژه عبور از رودخانه کارون
فاصله بین اتمام عملیات فتح المبین و آغاز عملیات بیت المقدس تنها 30 روز بود و به هیچ وجه دشمن تصور نمی کرد نیروهای ایرانی بتوانند در این مدت زمان محدود وارد عملیات بزرگی شوند و باید قبول کنیم که تصور دشمن صحیح بود و برای طراحی و شناسایی و آماده سازی و سازماندهی هزاران نیروی رزمنده به ماه ها زمان نیاز است.
اما با طراحی عملیات های دوازده گانه، فرماندهان سپاه پاسداران برای عملیات های مذکور تیم های شناسایی و برنامهریزی را فعال کرده بودند و همزمان با اجرای یک عملیات، چند عملیات دیگر در حال شناسایی و طراحی بود و این چیزی بود که تصور آن در محاسبات دشمن برای یک سازمان نو پا (سپاه) باور پذیر نبود.
امیر حسنی سعدی از فرماندهان ارشد نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس در جلسه تشریح عملیات بیت المقدس نقل کردند:
«اواسط عملیات فتح المبین یک شب پس از اتمام جلسه مشترک با فرماندهان سپاه شهید حسن باقری به من گفت: میخواهم جایی بروم شما مایل هستید با من بیایید؟ پرسیدم: کجا برویم؟ پاسخ داد: نپرسید اگر می آیید برویم. امیر حسنی سعدی گفت قبول کردم و با خودرو ایشان حرکت کردیم و پس از طی مسیر زیادی در منطقه دارخوین و کنار ساحل رودخانه کارون متوقف شدیم. پرسیدم: این وقت شب اینجا چکار داریم؟ شهید حسن باقری: می خواهم جایی را به شما نشان بدهم.
امیر حسنی سعدی گفت: «کنار رودخانه کارون وارد یک سنگر شدیم که تعدادی از نیروهای اطلاعات رزمی سپاه در آنجا بودند.
شهید باقری به مسئول آنها گفت برویم. او آمد و در ساحل رودخانه کارون سوار یک قایق پارویی شدیم و در ساحل دشمن در غرب رودخانه پیاده شدیم.
در میانه رودخانه به حسن باقری گفتم: کجا می روید اینجا منطقه دشمن است.
باقری: نگران نباشید اینجا امن است.
در آن سوی رودخانه یک سنگر کوچک و کوتاه بود داخل آن شدیم و عناصر اطلاعات قرارگاه نصر سپاه روی نقشه آخرین وضعیت دشمن و محل استقرار آنها و شناسایی های خود را برای ما تشریح کردند و بعد ما بازگشتیم. من تعجب کردم که فرماندهان سپاه حین عملیات فتح المبین شناسایی عملیات بعدی را انجام داده و تا این حد پیشرفت کرده بودند.»
یک ماه پس از پایان عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس آغاز شده است اما مطابق اسناد و مدارک موجود بخشی از فرماندهان سپاه و گروهی از نیروهای اطلاعات از مدتها قبل روی عملیات مذکور کار کردهاند و به همین دلیل نتایج آن فعالیتها در به نتیجه رسیدن طراحی عملیات بسیار موثر بوده و یک ماه زمان مورد اشاره فقط برای آماده سازی یگانها و انتقال تجهیزات به منطقه بوده است لذا دشمن نتوانست آمادگی لازم را برای مقابله با هجوم رزمندگان ایران کسب نماید.
این شیوه رفتار فرماندهان سپاه پاسداران، یعنی مخفی نگه داشتن فعالیت ها به منظور غافلگیر نمودن دشمن تا پایان جنگ به کررات مورد استفاده قرار گرفت و هر گاه این روش بطور کامل اجرا شد درصد موفقیت رزمندگان در آن عملیات بسیار بالا بود و البته گاهی هم در جبهه خودی عواملی عمدا یا سهوا باعث نشر اطلاعات شدند که تبعات آن را در برخی عملیات ها مانند والفجر مقدماتی و کربلا چهار می توان مشاهده کرد.
پیاده سازی یک عملیات که هزاران نفر دست اندرکار آماده سازی آن هستند کاری بسیار سنگین و پیچیده است و تجربیات جنگ نشان داد که برای کسب موفقیت در این زمینه نه تنها دشمن بلکه نیروهای خودی را نیز باید فریب داد تا اصل تاکتیک و اقدامات واقعی از غیر واقعی برای هیچکس آشکار نشود.
به عنوان نمونه آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس برای جذب نیروی رزمنده مورد نیاز عملیات بیت المقدس تلفنگرامی را دقیقا روز آغاز عملیات برای فرماندهان سپاه در سراسر کشور ارسال کرده است.
ایشان در مورخ 1361/2/10 خطاب به فرماندهان سپاه می گوید: «برادران عزیز، با یاری خدای بزرگ و با اسم مولای متقیان عملیات را شروع کردیم. هم اکنون خرمشهر، این سرزمین حماسه و خون، در انتظار ورود فرزندان دلیر اسلام است. دلهای ملت برای آزادی خونین شهر می تپد و دشمن خدا و رسول خدا در مقابل یورش های سربازان قدرتمند اسلام به خواری و ذبونی کشیده شده است.
برای در هم کوبیدن آخرین سنگرهای کفر صدام و آزادسازی خرمشهر عزیز و پادگان حمید لازمست بر شما برادران تمام توان خود را برای اعزام نیروهای سپاه و اعزام مجددیهای بسیج بکار بندید و آنها را بصورت سازمان یافته با هماهنگی مرکز سریعا به جنوب اعزام نمایید و تا حد امکان از امکانات منطقه [استان] برای تجهیز این نیروها استفاده شود. بقیه تجهیزات در جنوب تامین خواهد شد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسن رضایی»
صدور این نامه در این تاریخ نشاندهنده آن است که فرماندهی سپاه با تکیه بر نیروهای موجود در یگانها و منطقه جنگی عملیات را برنامهریزی کرده و قصد آغاز آن را دارد.
بدیهی است که انجام عملیات با درصد موفقیت بالا اما در جغرافیا و نیروی محدود نسبت به انجام عملیات در جغرافیا و نیروی گسترده و ریسک پیروزی متزلزل برای فرماندهی کل بسیار حائز اهمیت بود و او گزینه اول را انتخاب کرده است و اتفاقا تبعات این انتخاب را میتوان در اجرای بخشی از طرح بزرگ عملیات بیت المقدس مشاهده کرد.
مطابق طرح مکتوب قرارگاه مرکز کربلا قرار بود این عملیات پس از رسیدن به مرزهای بین المللی در خاک عراق تا آستانه شهر بصره در ساحل شط العرب ادامه پیدا کند اما به دلیل کمبود نیروی رزمنده به آزادسازی خرمشهر اکتفا می شود و عملیات در خاک عراق از دستور کار خارج میشود.
همانطور که اشاره شد نکته اساسی در طراحی عملیات علاوه بر سرعت عمل در اجرای آن برای غافلگیر کردن دشمن، موضوع تاکتیک عملیات عبور از رودخانه کارون است.
با این تاکتیک دو حرکت بسیار هوشمندانه و پیچیده از سوی فرماندهان ایران علیه دشمن اجرا شد.
انتخاب عملیات دشوار عبور از رودخانه برای ارتش های بزرگ دنیا با امکانات فراوان کاری فوق العاده محسوب میشود و علاو بر آن برای ارتش های کلاسیک استفاده از جاده و زمین مسطح امری طبیعی و منتج به پیروزی است و در عملیات بیت المقدس نیز وجود جبهه اهواز و جاده آسفالت اهواز به خرمشهر تاکتیکی بود که مورد نظر اکثریت فرماندهان نیروی زمینی ارتش قرار داشت اما فرماندهان سپاه با توجه به تجربه عملیات های گذشته، پرهیز از نقاط قوت دشمن و حمله به نقاط ضعف آن را تاکتیک موفقی می پنداشتند.
علاوه بر آن با انجام عملیات از جبهه اهواز تا رسیدن به هدف یعنی خونین شهر می بایست علاوه بر جنگ رودررو بیش از صد کیلومتر با دشمن بجنگیم تا به هدف برسیم که این توان در اختیار نیروهای ایرانی قرار نداشت اما از جمله محاسن عبور از رودخانه، نداشتن جبهه مستحکم و حمله به قلب دشمن و امکان توسعه عملیات به پشت، پهلو و راس جبهه دشمن و دستیابی به خرمشهر با حداقل مسافت بود.
این تاکتیک با موفقیت کامل به اجرا در آمد و در مرحله اول جاده آسفالت اهواز به خرمشهر و در مرحله دوم مرز بین المللی و نهایتا در مرحله سوم و چهارم خونین شهر آزاد شد.
اجرای موفقیت آمیز این تاکتیک چنان ضربه هولناکی بر پیکره ارتش عراق و برنامهریزی فرماندهان آن وارد کرد که تا پایان عملیات نتوانستند آنرا جبران نمایند و پذیرش شکست و تسلیم تنها راه پیش روی آنها بود. اما دشمن که در گرداب تدابیر فرماندهان ایرانی گرفتار شده بود به تلاش های مذبوحانه و پرخسارت خود ادامه داد که نتیجه آن اسارت حدود پانزده هزار نفر از نیروهایش توسط سپاه اسلام بود. بزرگترین اشتباه دشمن تصمیم به مقاومت در شهر خرمشهر بود.
در حالی که بیش از پانزده هزار نفر از سربازان و افسران عراقی در خرمشهر بودند و شهر در محاصره نود درجهای رودخانه کارون و اروند رود و رزمندگان اسلام قرار گرفته بود، صدام حسین به عنوان رئیسجمهور و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق در 1361/3/2 طی نامه ای به فرماندهان و نیروهایش در خرمشهر پیامی را صادر میکند.
متن عربی این نامه که در آرشیو مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نگهداری میشود با امضای دفتر قاعد اعظم و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق خطاب به فرماندهان و نیروهای مستقر در محمره صادر شده است.
صدام در بخشی از نامه خود که استیصال و درماندگی در آن مشاهده میشود و از خرمشهر با عنوان جعلی محمره نام میبرد میگوید:
«فرزندان مردان و زنان دلیر امت عرب، شما بازماندگان نبرد قادسیه هستید. امروز چشم همه عراق به شماست. شما مدافعان ناموس و کودکان عراق هستید. محمره متعلق به عراق است. محمره بغداد است. محمره کرکوک است. محمره بصره است. محمره حاصل خون سربازان دلیر عراق است. محمره ناموس شماست. محمره...»
این نامه یک روز قبل از فروپاشی دژهای مستحکم ارتش عراق در حومه خونین شهر صادر میشود و ضمن اعلام آن از رادیو بغداد بصورت تلفنگرام برای فرماندهان ارشد ارتش عراق از جمله سرهنگ زیدان فرمانده نیروهای عراقی مستقر در خونین شهر ارسال می شود.
اما بخت یار آنها نبود و لحظهای بعد سرهنگ زیدان که در حال جابجایی در میان مواضع خودشان بود روی مین میرود و کشته میشود. در همین زمان هواپیماهای جنگنده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تنها پل ارتباطی خرمشهر به منطقه ابوالخصیب عراق را که میتوانست در عقبنشینی نیروهای محاصره شده موثر باشد بمباران و منهدم میکنند و همزمان با تصرف پل نو توسط یگانهای قرارگاه فجر و نصر ایران و انسداد تنها جاده ارتباطی نیروهای عراقی در غرب خرمشهر یگانهای قرارگاه فتح نیز از شمال شرق وارد شهر می شوند.
در این لحظه احمد کاظمی فرمانده تیپ 8 نجف اشرف به قرارگاه مرکزی کربلا اعلام میکند خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی فوج فوج در حال تسلیم شدن هستند و ما امکانات لازم برای تخلیه آنها به پشت جبهه را نداریم و به ما کمک کنید.
این پیام برای فرماندهان ارشد قرارگاه کربلا بسیار غیرمنتظره بود؛ زیرا پیش بینی میشد هزاران نفر نیروی عراقی مستقر در خونین شهر مقاومت کنند، لذا سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش به برادر محسن رضایی میگوید: پیام احمد کاظمی باور کردنی نیست من با بالگرد به منطقه میروم و به شما گزارش میدهم.
لحظاتی پس از پرواز بالگرد حامل فرمانده نیروی زمینی ارتش، ایشان طی تماسی از فراز آسمان با فرمانده وقت سپاه میگوید: احمد کاظمی درست گفته است شهر سقوط کرده و هزاران نفر از سربازان عراقی در حالی که پیراهن و پارچه های سفید در دست دارند در حال خروج از خرمشهر هستند و از روی جاده آسفالت به سمت اهواز در حرکتند هر چه می توانید اتوبوس و خودرو برای انتقال آنها به پشت جبهه ارسال کنید.
و بدین ترتیب در کمتر از 24 ساعت پس از صدور پیام صدام به نیروهایش خرمشهر آزاد شد و حدود پانزده هزار نفر از سربازان و افسران عراقی به اسارت سپاه اسلام در آمدند.