چهارشنبه 16 آبان 1403

ناکامی ساخت بیگانه، قهرمانی ساخت ایران!/ گریه در توکیو، خنده در چیبا

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
ناکامی ساخت بیگانه، قهرمانی ساخت ایران!/ گریه در توکیو، خنده در چیبا

قهرمانی تیم ملی والیبال در قهرمانی آسیا که پس از ناکامی تلخ المپیک حاصل شد ثابت کرد که والیبال با اتکا به سرمایه داخلی می تواند آقایی کند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ والیبال در سالی که گذشت، روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. رشته ای که در سال کهنه بی تردید مهمترین رشته تیمی و توپی ما بود و اتفاقات فراوانی را تجربه کرد. در سال کهنه والیبال دو تورنمنت کلیدی و حساس را تجربه کرد که شرایط آن کاملا متفاوت با هم بود؛ المپیک و قهرمانی آسیا. دو تورنمنتی که نتایج و وضعیت آن به شدت با هم متفاوت بود.

در المپیک جایی که دل به این تیم و ستاره هایش بسته بودیم تا با یک مربی نامدار و گرانقیمت خارجی بدرخشند و شگفتی خلق کنند، والیبال یک ناکام مطلق بود که همه را ناامید کرد.

چند هفته بعد از این ناکامی بزرگ در قهرمانی آسیا با حضور یک مربی ایرانی روی نیمکت ورق کاملا برگشت و ایران در کمال ناامیدی به جام قهرمانی چنگ زد تا تا فصل جدیدی را در تاریخ والیبال ایران به نظاره بنشینیم. یک قهرمانی تکراری و کلیشه ای که در طول یک دهه اخیر بدل به یک موتیف در والیبال ایران شده که حتی با تیم امید و تیم دوم خود نیز برای رسیدن به آن کار دشواری پیش رو نداشته ایم اما اتفاقات سال جاری و ناکامی های سریالی از لیگ ملت ها گرفته تا المپیک و مهمتر از همه تغییرات وسیع و کلیدی از روی نیمکت گرفته تا اسکواد درون زمین این جام و این قهرمانی را باارزش و حیاتی کرد. آنچه می تواند سرآغاز یک جریان تازه در والیبال ایران باشد. جریانی برای حضور چهره های جدید، ستاره های تازه از راه رسیده، پایان انحصارطلبی، اتمام سلطه خارجی ها و البته یک تفکر تازه و داخلی روی نیمکت تیم ملی. تیمی که با این قهرمانی تاریخ را ورق زد و سرفصل تازه ای را برای والیبال ایران آغاز کرد.

جهش با سلطه دو دهه ای خارجی ها

برای رسیدن به نقطه ای که امروز در ان قرار گرفته ایم، باید به بیشت از یک دهه قبل بازگردیم. اواخر دهه 70 و اوایل دهه 89 که والیبال ایران هیچ جایگاهی در آسیا نداشت و در دوران عسر و حرج به سر می برد. روزهایی که بیش از یک زنگ تفریح در آسیا نبودیم و مهمترین دستاورد ما گرفتن یک ست از مثلث چشم بادامی های آسیا بود.

فونداسیون اتفاقات امروز در همان روزها ریخته شد؛ آنجا که محمدرضا یزدانی خرم مدیر سنتی اما با تفکرات بنیادین وارد این فدراسیون شد و یک تحول عظیم و بنیادین را آغاز کرد. یزدانی خرم باور داشت که والیبال و اساسا ورزش ایران ظرفیت بزرگی و درخشش در سطح جهان را داراست و با همین تفکر برای والیبال برنامه ریزی کلان و بلندمدتی انجام داد. او در گام نخست با توجه به فقر دانش و کمبود علم روز سراغ مربیان خارجی رفت و با توجه به همسایگی روسیه با ایران و البته سبک موفق این قدرت بزرگ والیبال سراغ مربیان روس رفت. ست کوویچ نخستین مربی بود که به ایران آمد و با توجه به برنامه بلندمدت فدراسیون برای موفقیت کار را ریشه ای و از سنین پایه آغاز کرد. او اعتقاد داشت برای موفقیت در والیبال قد بلند مهمترین فاکتور است و از همین رو برای یافتن بازیکنان قدبلند سراسر ایران را زیر پا گذاشت تا نفرات دلخواه خود را پیدا کند و الفبای والیبال را به آنها آموزش داد.

بعد از چند سال نوبت به ایوان بوگانیکوف دیگر مربی روس تبار رسید که جانشین ست کوویچ شده و مسیری را که او پایه ریزی کرده بود را ادامه دهد. با حضور این دو روس روی نیمکت تیم ملی والیبال ایران، فونداسیون موفقیت والیبال ریخته شد و بذری را که فدراسیون یزدانی خرم با یک برنامه بلندمدت کاشت، بعدها سنگ بنای موفقیت عظیم والیبال ایران شد.

با این وجود بی تردید مهمترین نقش در والیبال ایران از آن خولیو ولاسکو است. مربی شهیر آرژانتینی تبار که سالها بعد و در دوره اول ریاست محمدرضا داورزنی جذب والیبال ایران شد و با انگاره های خود والیبال ایران را متحول کرد. داورزنی اعتقاد داشت نسل طلایی والیبال که حاص کشف و آموزه های مربیان روس است، به درجه ای رسیده اند که برای آقایی در جهان باید یک مربی نامدار و بزرگ و درجه یک روی نیمکت والیبال نشسته و آنها را هدایت کند. تفکر درستی که منجر به استخدام ولاسکو شد و این مربی آرژانتینی دقیقا همان کاری را انجام داد که انتظارش را داشتیم. از همین روز بی تردید باید سرمربی آرژانتینی که در سال 2011 هدایت تیم ملی والیبال ایران را بر عهده گرفت را معمار والیبال نوین ایران نامید.

با حضور ولاسکو بود که سریال موفقیت های ایران در والیبال آسیا و جهان آغاز شد و تیم ملی با جهشی فوق العاده از آسیا عبور کرد و به دروازه های جهان رسید. ولاسکو کار خود را با نظم دهی و مدیریت صحیح تیم و روانشناسی فوق العاده در ارتباط با بازیکنان تیم ملی آغاز کرد که نخستین نتیجه آن قهرمانی در آسیا با اختلاف فاحش فنی نسبت به رقبای سنتی بود. در ادامه ولاسکو و تیمش موفق شدند نخستین بار سهمیه حضور در لیگ جهانی والیبال را به دست آورند و در اولین حضور خود در این رقابت ها در سال 2012 بازیهای جذابی را در برابر چشمان هواداران ایرانی در سالن ارائه کنند و ولاسکو این پیام را به بازیکنان ایرانی منتقل کرد که میان آنها و رقبای قدر خارجی اختلاف زیادی وجود ندارد.

ولاسکو با میراث ارزشمندی که برای والیبال کشورمان بر جا گذاشته بود، در سال 2014 تصمیم به جدایی و بر عهده گرفتن هدایت تیم والیبال زادگاهش، آرژانتین گرفت و با مشورت خود وی، اسلوبودان کوواچ سرمربی جوان صربستانی که سابقه قهرمانی المپیک با تیم کشورش در المپیک 2000 سیدنی را داشت، به عنوان مربی جدید تیم ملی ایران انتخاب شد. شروع کوواچ با تیم ایران رویایی بود و در بهترین عملکرد تاریخ والیبال ایران در رقابت‌های بین المللی، در لیگ جهانی 2014 و در شرایطی که در این مسابقات 3 بار موفق به شکست برزیل، پرافتخارترین تیم والیبال دنیا شدیم در نهایت به عنوان چهارمی مسابقات دست یافتیم.

در رقابت‌های قهرمانی جهان در همین سال نیز تیم ایران نمایشی درخشان داشت و در حالی که با کمی چاشنی شانس می توانست در جمع 4 تیم این مسابقات نیز قرار بگیرد، در بازی سرنوشت با نتیجه 3-2 مغلوب لهستان شد و در نهایت به عنوان ششمی جهان رسید. این مسابقات آغاز اختلافات میان کوواچ با برخی بازیکنان بزرگ تیم بود که در نهایت منجر به ناکامی در لیگ جهانی سال بعد و هشتم شدن در مسابقات جام جهانی 2015 شد و در نهایت این مربی صرب از هدایت تیم کشورمان کنار رفت.

پس از برکناری کوواچ، رائول لوزانو ایتالیایی به عنوان سرمربی تیم والیبال ایران انتخاب شد؛ لوزانو اگرچه با تیم ایران به المپیک 2016 ریو صعود کرد تا رویای المپیک برای والیبال ایران محقق شود اما عملکرد تیم ایران در این مسابقات و البته لیگ جهانی 2016 با انتقادات شدید کارشناسان همراه شد تا پس از المپیک ریو و حذف در مرحله یک چهارم نهایی، این سرمربی به همکاری خود با ایران پایان دهد. در دوران حضور لوزانو ستاره سالاری در تیم ملی نیز ادامه داشت تا این معضل کماکان یکی از دلایل ناکامی ایران با لوزانو به ویژه در المپیک قلمداد شود و انتقادات فراوانی را به همراه داشت.

پس از لوزانو، فدراسیون ایران با ایگور کولاکوویچ مربی اهل مونته نگرو به توافق رسید؛ انتخابی که برخلاف لوزانو، ولاسکو و حتی کوواچ، سابقه چندان معتبری نداشت و حتی سرمربی مشهور با سابقه هدایت تیم‌های بزرگ نیز نبود و از ابتدا بسیاری از کارشناسان و حتی در مواردی گزارشگران برجسته والیبال با وی دچار اختلاف و جنگ لفظی شدید شدند. کولاکوویچ کار خود را با لیگ جهانی 2017 و عنوان ناامید کننده یازدهمی آغاز کرد و در مسابقات قهرمانی آسیا 2017 نیز که تیم ایران بدون بازیکنان اصلی خود وارد این مسابقات شده بود، به عنوان پنجمی رسید. ایران با هدایت کولاکوویچ در دو دوره مسابقات لیگ ملت ها (فرمت جدید لیگ جهانی سابق) به عنوان دهمی و پنجمی رسید اما سرانجام در مسابقات قهرمانی آسیا 2019 در دیدار نهایی موفق به شکست 3-0 استرالیا و کسب جواز حضور در المپیک شد.

پس از اینکه به دلیل شیوع بیماری کرونا مسابقات المپیک توکیو یک سال به تعویق افتاد فدراسیون والیبال ایران تصمیم به قطع همکاری با کولاکوویچ گرفت و چند ماه پیش از آغاز مسابقات المپیک تابستان اخیر، هدایت این تیم را به ولادیمیر آلکنو روسی سپرد.

رئیس فدراسیون والیبال در اوایل سال 99، قرارداد ایگور کولاکوویچ را به‌دلیل لغو دیدارهای بین‌المللی با توجه به شیوع کرونا، فسخ کرد و پس از بررسی و مشورت با اعضای هیئت رئیسه و تخصیص بودجه‌ای چشمگیر، به این نتیجه رسید که همچنان از مربی ایرانی استفاده نکند و ولادیمیر آلکنو را به تهران بیاورد. توافق با آلکنو یا هر مربی دیگری با توجه به داشتن بلیت المپیک 2020 توکیو، کار زیاد سختی نبود چرا که آرزوی هر مربی‌ای است که حضور در المپیک را تجربه کند، حتی آلکنو که 3 بار پیش از این به المپیک رفته و قهرمان شده بود، نتوانست در قبال وسوسه المپیک مقاومت کند و با اعتراف به اینکه پیشنهاد مالی ایران هم خوب بوده، به ایران آمد. استفاده از مربی ایرانی در رأس کادر فنی به‌دلیل برخی ملاحظات محافظه‌کارانه و به این خاطر که «اگر مربی ایرانی در المپیک موفق نباشد، برای همیشه از لیست سرمربیان تیم، حذف خواهد شد»، منتفی شد.

محمدرضا داورزنی اعتقاد داشت تنها شانس ایران برای موفقیت در المپیک، با حضور مربی خارجی آنهم از جنس درجه یک و نامدار میسر می شود و از همین رو با این دکترین بعد از وقت تلف کردن بسیار و مطالعه فراوان و برگزاری بیش از 10 جلسه هم اندیشی با مربیان، کارشناسان و هیات رئیسه در نهایت نیمکت تیم ملی را به ولادیمیر آلکنو سرمربی شهیر روس سپرد. الکنو در حالی به ایران آمد که تنها چند روز به رقابتهای لیگ ملت ها باقی مانده بود و بعد از ناکامی در این تورنمنت با چند جلسه تمرین به توکیو رفت و در نهایت دستاوردی جز ناکامی نداشت.

آلکنو در حالی که به هیچ عنوان فرصت کافی برای شناخت و انتقال اندیشه‌های خود به تیم ایران را نداشت، باید بلافاصله در دو رویداد مهم لیگ ملت های 2021 و المپیک توکیو حضور پیدا می کرد که نتیجه این انتخاب اشتباه و نداشتن زمان کافی برای مربی خارجی جدید، عملکرد ضعیف در هر دو رقابت و حتی ناکامی در برابر رقیب آسیایی یعنی ژاپن بود.

والیبال ایران با آلکنو روزهای تاریکی را سپری کرد و در دو رقابت مهم یعنی لیگ ملت‌ها و المپیک نتایج ناامید کننده‌ای حاصل شد. تیم ملی والیبال ایران ابتدا در لیگ ملت‌ها بعد از چند نتیجه ضعیف رتبه دوازدهمی را کسب کرد و همین موضوع باعث شد که ایران در رده بندی فدراسیون جهانی والیبال چند رتبه سقوط را تجربه کند. امیدوار بودیم همان طور که فدراسیون و ولادیمیر آلکنو وعده داده بودند رقابت‌های لیگ ملت‌ها پیش زمینه‌ای برای المپیک باشد و به همین خاطر گفته شد که نتیجه در این مسابقات خیلی ملاک نیست. با این حال تیم ملی والیبال ایران در مسابقات المپیک نیز نتایج قابل قبولی کسب نکرد. شاگردان ولادیمیر آلکنو بعد از دو پیروزی روحیه بخش برابر لهستان و ونزوئلا 3 شکست باورنکردنی را مقابل کانادا، ایتالیا و ژاپن تجربه کردند و از صعود به مرحله حذفی المپیک بازماندند.

قهرمانی آسیا با تفکر ایرانی

بدون در نظر گرفتن هر نتیجه‌ای که در رقابت‌های المپیک برای ایران به ثبت می‌رسید، مشخص شده بود که بعد از این تورنمنت یک مربی ایرانی هدایت تیم ملی والیبال ایران را برعهده خواهد گرفت. در حقیقت محمدرضا داورزنی پیش از المپیک و با توجه به جمیع جهات تصمیم گرفته بود تا در رقابتهای قهرمانی آسیا نیمکت تیم ملی را به یک مربی ایرانی بسپارد. در واقع با هر نتیجه ای در توکیو 2020، نیمکت تیم ملی در قهرمانی آسیا به یک مربی ایرانی تعلق داشت. داورزنی با این تصمیم در حقیقت دو هدف را دنبال می کرد. در ابتدا اینکه در یک تورنمنت با درجه اهمیت کمتر به مربیان ایرانی اعتماد کرده و بعد از قریب به دو دهه سلطه خارجی بر والیبال ایران، یک مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی بنشیند.

از طرفی رقابتهای قهرمانی آسیا بهترین فرصت برای پوست اندازی و تغییر نسل برای والیبال ایران محسوب می شد تا بعد از نسل طلایی والیبال، یک تیم جوان شده و استعدادهای جوان و پشت خط مانده فرصت ظهور و ابراز وجود پیدا کنند.

فدراسیون والیبال با یک تصمیم اصولی هدایت تیم ملی در آسیا را به بهروز عطایی سپرد. مربی شایسته ای که پیشتر در تیم جوانان توانایی و کیفیت خود را اثبات کرده و با این تیم قهرمان جهان شده بود و با توجه به شناخت کافی از بازیکنان این تیم و قرار قبلی مبنی بر حضور جوانان در این تیم، بهترین انتخاب به شمار می رفت. مربی ای که کسی که پیش از این بارها و بارها قابلیت و توانایی‌های خود را در لیگ والیبال به نمایش گذاشته و نشان داده بود که می‌تواند در میادین بزرگ‌تر به عنوان سرمربی خوش بدرخشد.

آخرین و شاید بزرگترین دستاورد بهروز عطایی در مربیگری به رقابت های جوانان جهان در سال 2019 برمی‌گشت. جایی که او با ترکیبی از همین ستاره‌هایی که با آن‌ها به مقام قهرمانی بزرگسالان آسیا در سال 2021 رسید، موفق شد جام قهرمانی جهان را بالای سر ببرد و افتخاری بزرگ برای ایران کسب کند. با این حال وقتش رسیده بود که ما بعد از حدود یک دهه به یک مربی ایرانی تکیه کنیم و چه کسی بهتر از بهروز عطایی؟ مربی محجوب و دوست داشتنی والیبال ایران بلافاصله بعد از رقابت‌های المپیک کار خود را در تیم ملی بزرگسالان آغاز کرد. در واقع تیم ملی والیبال ایران طی هفته‌های پیش از آغاز مسابقات آسیایی تمرینات فشرده خود را به دور از حواشی در تهران سپری کرد تا به بهترین شکل ممکن برای رقابت‌ها آماده شود. با تماشای وضعیت تیم در تمرینات کاملا واضح بود که تیم ملی از چه وضعیت روحی بالایی برخوردار است که شاید کمتر طی سال‌های اخیر شاهد آن بوده‌ایم. یک تیم کاملا پوست انداخته که چند ستاره بزرگ خود مثل سعید معروف، محمد موسوی و امیر غفور را با خود به همراه نداشت اما به جای آن از روحیه بالای جوانی و انگیزه سود می برد. با این وجود والیبال ایران در بدترین شرایط خود به لحاظ روحی و روانی طی سال‌های گذشته پا به مسابقات قهرمانی آسیا در ژاپن گذاشت. دو ناکامی بزرگ در رقابتهای لیگ ملتها و المپیک از منظر روحی فشار شدیدی به ملی پوشان وارد کرده بود و آنها برخلاف همیشه با یک فشار مضاعف به چیبا رفتند.

تیم ملی ایران در رقابت‌های آسیایی فوق العاده آغاز کرد و یکی پس از دیگری رقبای خود را از پیش رو برداشت. ملی پوشان ایران در مرحله نخست این دوره از مسابقات با اقتدار تیم های هنگ کنگ، تایلند و پاکستان را از پیش رو برداشتند. در ادامه شاگردان عطایی با تیم های کره جنوبی و چین تایپه مصاف دادند و موفق شدند این تیم ها را هم با نتیجه 3 بر صفر شکست دهند. شاید اولین بازی خیلی سخت ما تقابل با چین در مرحله نیمه نهایی بود؛ جایی که در این مسابقه نیز شاگردان عطایی توانستند با نتیجه 3 بر یک به پیروزی دست پیدا کنند.

اما از همان آغاز مسابقات نیز قابل پیش‌بینی بود که فینال احتمالی رقابت‌ها بین دو تیم ایران و ژاپن برگزار خواهد شد. همین اتفاق نیز رخ داد تا دو قدرت والیبال آسیا در بازی پایانی رو در روی یکدیگر قرار بگیرند. اما چه مسابقه‌ای بهتر از فینال آسیا برای انتقام گرفتن المپیک؟

ژاپنی‌ها که در لیگ ملت‌های 2021 و المپیک 2020، ایران را شکست داده بودند، خیلی امیدوار بودند سومین پیروزی متوالی در سال 2021 در کشور خودشان و همراه با بالا بردن جام قهرمانی باشد اما نمایش والیبالیست ها به قدری کم‌نقص بود که جای هیچ‌گونه حرف و حدیثی باقی نگذاشت. ملی‌پوشان والیبال ایران در فینال اما نمایشی متفاوت تر از همه مسابقات داشتند و با ارائه یک بازی تماشایی، کم نقص و مقتدرانه در سه ست متوالی و با امتیازهای 27 بر 25، 25 بر 22 و 31 بر 29 به پیروزی رسیدند تا با 7 برد متوالی و واگذاری نتیجه تنها یک ست، عنوان قهرمانی جام بیست و یکم را به دست آورند. بیش از قهرمانی آنچه در فینال لذت بخش به نظر می رسید، نمایش عالی سروقامتان ایران در خاک حریف بود. شاگردان عطایی از هر نظر مثل سرویس، توپ گیری، دفاع و حمله فوق العاده عمل کردند و اجازه خودنمایی به حریف قدرتمند خود را ندادند. آنچه سبب شد ایران علاوه بر قرار گرفتن بر بام والیبال آسیا یک بار دیگر قدرت خود را به رخ حریفان کشیده و انتقام چند شکست اخیر را نیز از ژاپن بگیرد.

بدین ترتیب تیم ایران در ششمین حضور خود در فینال چهارمین قهرمانی خود در قاره پهناور را کسب کرد اما این قهرمانی یک تفاوت بسیار مهم با سه دوره قبل داشت و با کادر کاملا ایرانی به دست آمد. پیش‌تر قهرمانی تیم ملی والیبال ایران با هدایت خولیو ولاسکو در سال‌های 2011 و 2015 و ایگور گولاکوویچ در سال 2019 به دست آمده بود. همچنین تیم ایران در سال‌های 2009 (مرحوم حسین معدنی) و 2015 (پیمان اکبری تیم ب) در دیدار نهایی حضور یافت و در هر دوره نیز با شکست برابر ژاپن، نایب قهرمان قاره کهن آسیا شده بود. تیم ایران با شکست ژاپن در مسابقه طلسم ناکامی برابر این تیم در دیدار نهایی قهرمانی مردان آسیا را نیز شکست. تیم ملی والیبال ایران همچنین یک مدال برنز (2003) نیز در گنجینه افتخارات خود در این رقابت‌ها دارد.

عطایی، تابو را شکست

اگرچه بچه‌های والیبال ایران در قهرمانی آسیا کم نظیر عمل کردند و قدرت خود را به رخ کشیدند اما شاید بتوان بیشترین سهم از این قهرمانی را به بهروز عطایی اختصاص داد. مردی که با وجود فشارها کار خود را انجام داد و نشان داد که ایران با یک سرمربی ایرانی نیز می‌تواند قدرت خود را در آسیا و حتی بعدها دنیا نشان دهد.

به کارگیری بهروز عطایی به عنوان سرمربی تیم ملی در حالی که او همزمان، هدایت تیم جوانان را هم بر عهده داشت، ریسک بزرگی هم از سوی فدراسیون و هم از سوی خودش بود. اگر عطایی به هر دلیلی ناکام می‌ماند و قهرمان نمی‌شد، پایان تلخی برای حضور سرمربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی متصور بودیم. اما ملی پوشان ایران با هدایت یک مربی ایرانی به نام بهروز عطایی و در غیاب ستاره هایی همچون سعید معروف، محمد موسوی، امیر غفور و... توانستند شرایطی بهتر از گذشته را برای والیبال ایران رقم بزنند تا نشان دهند تفکر ایرانی حرف های زیادی برای گفتن دارد.

مردی که در فینال آسیا در کنار زمین والیبال سالن شهر چیبای ژاپن، سرش را بین دستانش گرفته بود تا اشک‌هایش را کسی نبیند، یکی از مربیان ایرانی است که به صراحت گفته بود جایی که کار می‌کند باید نفر اول و حرف، حرف خودش باشد. او حتی قید کمک به آلکنو را هم زد و به حاضر نشد به عنوان مربی به المپیک برود. عطایی اما در چیبا و در مقابل هزاران هوادار فوق مودب ژاپنی، کاری به کمک همکارانش انجام داد که تیم ملی با هدایت ولادیمیر آلکنو، مربی نامدار روسی و با حضور ستارگان بین‌المللی والیبال ایران در لیگ ملت‌ها و المپیک، موفق به انجام آن نشده بود.

نکته کلیدی اینکه نسل جدید والیبال ایران، بهروز عطایی را به‌عنوان یک سرمربی شاخص، قبول دارد. در وقت‌های استراحتی که عطایی می‌گرفت، می‌شد دید که میلاد عبادی‌پور، کاپیتان باتجربه تیم ملی، مثل یک تازه‌کار، چشم به دهان و گوش به توصیه‌های عطایی دارد. این نسل هنوز به بازیکن‌سالاری که کسی نمی‌تواند منکر وجود آن در تیم ملی شود، گرفتار نشده و چنین موضوعی فعلاً در مجموعه تحت هدایت «آقا بهروز» نیست. پیشگیری از شروع مجدد چنین جریانی باید از اهداف و برنامه‌های کادر فنی و فدراسیون والیبال باشد.

عملکرد والیبال ایران در این دوره از مسابقات و واگذاری تنها یک ست به رقبا بدون ستاره های همیشگی به معنی آینده ای روشن برای والیبال کشورمان است. حالا همه باید به مربیان ایرانی احترام بگذارند و با حمایت از آنها منتظر درخشش ستاره های جدید کشورمان در میادین بزرگتر باشند. والیبال ایران نشان داد که این پتانسیل را دارد تا با مربی ایرانی هم به موفقیت های بزرگی دست پیدا کند و شاید از حالا باید کم کم منتظر لژیونر شدن مربیان کشورمان هم باشیم. حالا والیبال ایران با تفکر ایرانی تنها راه پیش دارد و نباید متوقف شود.

با این حال عطایی قطعا مسیر بزرگی را آغاز کرده و در ادامه راه کارهای سخت تری را هم پیش رو خواهد داشت. کسی که به عنوان یک مربی ایرانی روی نیمکت ایران نشست و یک تابوی بزرگ را از بین برد. عطایی، خوان اول را که قهرمانی در آسیا بود با موفقیت پشت سر گذاشت و باید منتظر سال جدید و لیگ ملت‌ها باشیم تا توانایی خود و شاگردانش را در مقابل قدرت‌های فراآسیایی و جهانی محک بزند.

با وجود این موفقیت سترگ و توانانی های بهروز عطایی، نمی‌توان منکر استفاده از مربی سرشناس و باتجربه خارجی شد. باید از مربیان و مدرسان بادانش و باکیفیت خارجی برای ارتقای دانش مربیان ایرانی و آموزش به نسل جوان استفاده و در کنار آن به مربیان داخلی اعتماد کرد چرا که آنها نشان داده‌اند که می‌توانند. در واقع استفاده از مربی ایرانی و خارجی در جای مناسب و به کارگیری درست آنها راهگشا خواهد بود به شرط آنکه مربیان ایرانی حاشین نشین نشوند مورد اعتماد قرار بگیرند.

انتهای پیام /

ناکامی ساخت بیگانه، قهرمانی ساخت ایران!/ گریه در توکیو، خنده در چیبا 2
ناکامی ساخت بیگانه، قهرمانی ساخت ایران!/ گریه در توکیو، خنده در چیبا 3
ناکامی ساخت بیگانه، قهرمانی ساخت ایران!/ گریه در توکیو، خنده در چیبا 4