نقش اخلاق پیامبر (ص) در ترویج حقوق شهروندی
از جمله حقوق شهروندی مورد تاکید پیامبر در جنگ حدیبیه، شرط آزادی اسیران را تعلیم خواندن و نوشتن قرار دادند، یکی دیگر از حقوق شهروندی عدم تفتیش عقاید، محترم شمردن حقوق زنان، حق مالکیت، تساوی همه افراد، امنیت اجتماعی میباشد که در مقابل پیامبر برای هر کدام، دستوری دارند.
حقوق شهروندی از مباحث بسیار مهم عصر حاضر است که غربیان سعی دارند آن را از دستاوردهای خود بدانند، غافل از اینکه در دوران پیامبر (ص) این حقوق پیریزی شد و ایشان با رفتار خود سعی کردند مردم را به رعایت این حقوق، تشویق کنند؛ بنابراین این سوال مهم پیش می آید که نقش اخلاق پیامبر در ترویج حقوق شهروندی چه بود؟ پیامبر اکرم (ص) در دورانی که وحشیگری و قتل و غارت امتیاز بود، با مبنا قرار دادن دین و با مهاجرت به مدینه، حقوقی برای مردمان مدینه تاسیس نمودند و به تبلیغ آن پرداختند. از جمله حقوق شهروندی مورد تاکید پیامبر در جنگ حدیبیه، شرط آزادی اسیران را تعلیم خواندن و نوشتن قرار دادند، یکی دیگر از حقوق شهروندی عدم تفتیش عقاید، محترم شمردن حقوق زنان، حق مالکیت، تساوی همه افراد، امنیت اجتماعی میباشد که در مقابل پیامبر برای هر کدام، دستوری دارند.
به گزارش «تابناک»؛ به طور سنتی شهروند را معادل تبعه است و به کسی گفته می شود که از حقوق مدنی، سیاسی یک جامعه دولت ملت بهره مند است و حقوق شهروندی، صرف نظر از تعلقات ملی، همه افراد ساکن کشور را در بر می گیرد. در بسیاری از حقوق مدنی، مثل حق امنیت، صیانت از حیثیت، جان، حقوق و مسکن اشخاص و نیز بهره اقلیت های دینی از احوال شخصیه خاص خود، در سیره نبوی و در حقوق ایران، حقوق شهروندی به طور یکنواخت و بدون تبعیض مورد مراعات است. در بخشی از حقوق سیاسی، مثل حق آزادی بیان و عقیده و منع تجسس نیز حقوق ایران و سیره نبوی بر حقوق همگانی احترام گزارده است.
نظام شهروندی به معنای واقعی آن، به معنای برخورداری عموم اعضای جامعه از حقوق و تکالیف برابر است، به گونه ای که هیچ تبعیضی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و حقوق مدنی میان افراد جامعه وجود نداشته باشد. در باب مسؤولیت شهروندان اسلامی، پیامبر اکرم (ص) در بیان گهرباری میفرمایند: «الا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته». (مجلسی، 1404، ج 72، 38) در همین زمینه گفته شد که در اسلام هرجا صحبت از رعیت شده، مراد همان حقوق شهروندی امروزین است.
در مقام مقایسه جایگاه حقوق شهروندی در میان ادیان و مکاتب بشری، اسلام در عالیترین مرتبه قرار دارد؛ چه آن که به انسان در مقام «خلیف اللهی» حقوق و آزادیهای اجتماعی را داده و در عین حال، او را مسؤول و مکلف به شناختن خیر خود و دیگران دانسته است. اساسا در نظام حقوقی اسلام به طور کلی حق و تکلیف با هم وجود دارد. از دیگرسو، در این نظام حقوقی، نوعی ضمانت اجرای تکلیفی و شرعی نیز به چشم میخورد.
نکته مهم دیگر این است که در جامعه اسلامی همه شهروندان از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردارند و در تمام شؤون جامعه و حکومت مشارکت دارند که در این منظور، مفهوم شهروند حتی به غیر مسلمانان نیز اطلاق میشود. در خصوص مسؤولیت شهروندان مسلمان در جامعه در قبال یکدیگر، پیامبر اعظم (ص) میفرمایند: هرکس شب را به صبح برساند در حالیکه به امور مسلمین اهتمام ندارد، از مسلمانان نیست. (مجلسی، 1404، ج 103، ص 2)
از دیگر سو، از آن جهت که هدف اسلام، ساختن همه انسان ها و دعوت آنها به احراز مقام خلیف اللهی است، تعاون و همکاری در آن اهمیت به سزایی دارد، به طوری که در قرآن به عنوان مهم ترین منبع حقوق اسلامی با آیاتی رو به رو میشویم که ما را به همکاری در کار خیر و عدم تعاون بر گناه و زشتیها سفارش میکند، (مائده /2) که به خوبی، نشان دهنده اهمیت و جایگاه خود و مشارکت جمعی در سرنوشت جامعه است.
تاثیر رفتار پیامبر بر ترویج حقوق شهروندی
یکی از مهم ترین حقوق شهروندی سوادآموزی و برخورداری از آموزش رایگان در مقطعی از تحصیل میباشد؛ چرا که هر اندازه جامعه از تحصیلات برخوردار باشد به همان اندازه در زمینه های مختلف پیشرفت میکند و این مسأله ای بوده که پیامبر اکرم (ص) هم بر آن توجه فرموده اند از جمله کارهای ایشان در این زمینه، تشویق مسلمانان به علم آموختن و سفارش و تأکید بر این امر مهم و بر جای نهادن میراث گرانبها در این زمینه است. در دوران جاهلیت در شبه جزیره عربستان، علم و دانش، رونقی نداشت و تعداد باسوادان بسیار کم (در حدود 17 نفر) بود، (بلاذری، 1317، 653) اما با هجرت رسول الله (ص) به مدینه گام هایی برای رونق علم و دانش برداشته شد و از سوی دیگر در «مدینه» فرصت لازم وجود داشت و حتی پیامبر (ص) از اسیران غزوه بدر (سال دوم هجرت) برای تعلیم به جوانان مدینه بهره برد.
نخستین آیات الهی که بر قلب مبارک پیامبر اکرم (ص) فرود آمد، به رسالت آموزشی آن حضرت به فرمان خداوند متعال برای علم آموزی و خواندن، اشاره دارد (علق، آیه 5-1). از آیات سوره مبارک علق این نکته فهمیده می شود که خداوند بزرگ که خودش بزرگترین معلم جهان خلقت است، به فراگیری علم و دانش و معرفت آموزی ارزش زیادی قائل شده است و ما را به این نکته رهنمون می کند که سرچشمه تعلیم و تعلم در اسلام و در قرآن و سپس در سخنان و احادیث و روایات رسول مکرم اسلام و دیگر ائمه اطهار است.
پیامبر اکرم (ص) از راه هایی مانند ایراد خطابه ها، پند و موعظه، ارشاد و راهنمایی مسلمانان یا از طریق قرائت قرآن و سفارش به نوشتن آن، نوشتن حدیث، مکاتبه و فرستادن مبلغین اسلامی به سایر سرزمین ها همواره مسلمانان را به علم آموزی و خواندن و تعلم و فراگیری دانش تشویق می نمودند و به این صورت اولین سنگ بنای فرهنگ و تمدن اسلامی را بنا نهادند. (ابن سعد، بی تا، ص 373). به تشویق رسول الله (ص)، زید بن ثابت زبان عبری یا سریانی (یا هر دو) را آموخت و یا فردی مانند «عبدالله بن عباس» بنابر نقل مشهور با کتابهای تورات و انجیل آشنایی یافت یا «عبدالله بن عمروعاص» به کتاب تورات و به قولی به زبان سریانی وقوف پیدا کرد. (زرین کوب، 1362: 27).
این نمونه ها به خوبی بیانگر این مطلب می باشد که حتی از همان زمان پیامبر (ص) با سفارش و تشویق ایشان، اصحاب هم در طلب علم می کوشیدند. رسول الله (ص) در طول 23 سال تلاش در راه اسلام، از همان روزهای آغاز بعثت تا زمان رحلت، در زدودن و از بین بردن جهل و نادانی مردم تلاش نمودند؛ چراکه نادانی می تواند نابودی و هلاکت مردم را فراهم کند و عبارات حکیمانه و گهرباری از ایشان در زمینه ضرورت تعلیم و علم آموزی، تلاش برای طلب علم و معرفت، مقام معلم و دانشمندان، جایگاه و ارزش قلم، واجب بودن فریضه آموختن یادگار مانده است. در اینجا به نمونه هایی از میراث آن حضرت در این زمینه اشاره می شود.
کسب علم از نگاه رسول الله (ص) به اندازه ای ارزش دارد که برای آن باید راه دور و دراز را تحمل نمود، به طوری که می فرمایند: «اطلبوا العلم و لو بالصین، فان طلب العلم فریضه علی کل مسلم؛ دانش را فرا بگیرد هر چند در چین باشد. چرا که طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است» (کلینی، ج 1، 36) (همان، ج 3931، 3). «قیدوا العلم بالکتاب: دانش را با نگارش و نوشتن به بند بکشید»(مجلسی، 1403، ج 2، 35) «العلم خزائن و مفاتیحه السوال، فاسألوا رحمکم الله فانه توجر أربع: السائل و المتکلم و المستمع و المحب لهم: دانش، گنجینه هایی است که کلیدهایش پرسش است. بپرسید، خدایتان رحمت کند که چهار کسی را مزد برسد: پرسش کننده، پاسخ دهنده، پاسخ شنونده و دوستدار آن» (همان، 273).
تساوی عمومی در برابر قانون
با نگاهی به تاریخچه نظام اجتماعی ایران و ساختار حکومتی آن می بینیم در گذشته مردم به عنوان رعیت از حقوق و امتیازات محدودی برخوردار بودند. چرا که حاکمان خود را از نژادی برتر میدانستند و حکومت رئیس حکومت بر خلق خدا، به اراده و مشیت خداوند شمرده می شد و جنبه الوهیت پیدا کرده بود، چرا که در ایران نیز مانند همه ممالک جهان قبل از پذیرش اصل حاکمیت ملی و اجتماعی، نظریه حاکمیت الهی پذیرفته و اعلام شده بود. به موجب این اصل، منشأ دولت اراده و مشیت خداوند است و سلاطین نمایندگانی هستند از جانب پروردگار که اداره امور عمومی به آن ها سپرده شده تنها عاملی که قدرت اجرایی آنان را می توانست محدود نماید، دستورهای دینی و سنت و اخلاق و احیانا سازمان هایی همچون شورای سلطنت و مجالس نجبا و اشراف بود.
از نظر قرآن، انسان موجودی است برگزیده از جانب خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و کمال سیر می کند و بالا می رود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد. ظرفیت علمی و عملیش نامحدود است، از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیانا انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره گیری مشروع از نعمت های خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خویش وظیفه دار است.
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز بر اساس آموزه های قرآنی و اسلامی اصل مساوات را که از حقوق شهرونی است در تمام امورات حکومت مدینه برقرار ساخت و سعی نمود، تا با همگان به طور یکسان رفتار شود و هیچ گونه فرقی بین آنان نباشد، آن حضرت تمام افراد جامعه اسلامی را مانند دندانه های شانه با هم برابر و مساوی میدانست و معتقد بود که انسان ها هیچ مزیت و برتری بر یکدیگر جز تقوا ندارند. «الناس سواء کأسنان المشط؛ مردم چون دندانه های شانه مساویند». (مجلسی، 1403، ج 22، ص 348) دین مبین اسلام تمام انسان ها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات نژادی و اختلافات طبقاتی و برتری جوییهای اجتماعی را نفی کرده و به صراحت اعلام کرده است: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (حجرات /13)
راوی چنین میگوید: سلمان فارسی داخل مسجد شد، رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) از جای خویش بلند شد احترامش نمود و او را در کنار خویش در صدر مجلس نشاند و به تناسب سن و شخصیتش او را اکرام نمود. در این هنگام عمر داخل شد و چنین صحنه ای را دید، گفت این، «عجمی» کیست که در میان عرب در صدر مجلس نشسته است؟ پیامبر اکرم با شنیدن این سخن بر منبر رفت و خطبه خواند و فرمود: "ای مردم از زمان آدم تا به امروز.... عرب را بر عجم و... برتری و فضلی نیست، مگر به تقوا» (محدث نوری، 1408، ج 12، ص 89)
مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش
نمونه ای از تحقق حقوق شهروندی این است که شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار میگیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیته های محلی گوناگون نظیر انجمن اولیا و مربیان و سازمان های غیردولتی عضویت و فعالیت میکنند. شرکت در نشست ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه های عمومی، هیأت منصفه یا هیات های حل اختلاف، مشارکت در پروژه های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه حل آن ها بسیار سودمند خواهد بود. همچنین شرکت در انتخابات و رأی دادن، نمونه دیگری از حقوق شهروندی است حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیت های شهروندی محسوب میگردد اما در واقع یک امتیاز نیز میباشد. کسانی که رای نمیدهند در واقع صدایشان در دولت شنیده نمیشود. قبل از هر رایگیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.
رسول گرامی اسلام (ص) با وجود بهره مندی از عقل کامل و ارتباط با مبدأ وحی، در مسائل مختلف اجرایی و اجتماعی، در جنگ و صلح و دیگر امور مهم، با یاران خود مشورت می کرد و رأی اکثریت را ترجیح می داد. هر چند مشکلاتی از این ناحیه پدید می آمد، ولی برکت های مشورت، از زیان های احتمالی آن بسیار بیشتر بود. از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که رسول خدا (ص) همواره با یاران خود درباره امور مختلف مشورت می کرد و سپس تصمیم نهایی را می گرفت و با این رفتار خود یکی دیگر از حقوق شهروندی را در جامعه ترویج میدادند.
ایشان هم خود اهل مشورت بود و هم به دیگران سفارش می کرد که تنها به رأی و نظر خود اعتماد نکنند و به رایزنی با دیگران و آگاه شدن از دیدگاه های آنان همت گمارند. زمانی که علی علیه السلام را به یمن اعزام می کرد، به او فرمود: «یا علی! و لا ندم من استشار؛ ای علی! پشیمان نشد، آن کس که مشورت کرد». (ابن بابویه، 1376، ص 136)
هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
یکی از مسایل عصر، شیوه تعامل نظامهای سیاسی با اقلیت های مختلف دینی، قومی، نژادی و... است.
از این رو است که در جامعه جهانی، تاریخچه حمایت از حقوق اقلیتها، پیشینه ای قابل توجه خصوصا در قرن بیستم دارد. از این رو در کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد، سخن از اعتقاد و عمل به مذهب به عنوان حقوق اقلیت ها است و حق ابراز عقیده و مذهب در عبادات و رسوم مذهبی و همچنین عمل به مذهب و تعلیم آن مورد تأکید است و در اعلامیه های رفع کلیه اشکال تبعیض مذهبی و اعتقادی (نوامبر 1981) مجمع عمومی، [سازمان ملل] آزادی فکر و وجدان (نفس)، مذهب یا عقیده را به صورت عملیاتی تعریف نموده اند و یا سخن از حق عدم اعمال تبعیض علیه اقلیتها و... است.
از جمله حقوقی که اسلام برای شهروندان یک جامعه قرار داده این است که هیچ کس را نمیتوان به جهت داشتن اعتقاد خاص، مورد آزار و تذیت قرار داد از این رو، قرآن میفرماید «لا اکراه فی الدین: در دین هیچ اجباری نیست» (بقره /265) همه باید با میل و ارداه خود به اسلام بگرایند؛ نه تنها در دین اجبار وجود ندارد بلکه سایر ادیان هم تا زمانی که مخل نظم جامعه نیستند میتوانند در کنار مسلمانان زندگی کنند و در عین حال، هیچ کس حق تعرض به ما، جان و ناموس آن ها ندارد.
قرآن در جایی میفرماید «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل أم عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون (انعام. 108) معبود کسانی را که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می کردند آگاه می سازد». پیامبر اکرم (ص) نیز با اهل کتاب و سایر آیین ها، رفتار مسالمت آمیزی داشتند و در حیطه اخلاق گرامی آن حضرت (ص) فرق و تفاوتی میان کافر و مسلمان، دوست و دشمن و خویش و بیگانه وجود نداشت و آن ابر رحمت بر دشت و چمن به طور یکنواخت می بارید.
یهود بغض شدید با آن حضرت (ص) داشت و تک تک وقایع تا زمان وقوع غزوه خیبر شاهد بر این امر است. مثلا یک بار یکی از یهودیان در بازار اظهار داشت «سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده است» یکی از پرورش یافتگان مکتب نور نبوت آن را شنید و نتوانست آن را تحمل کند. از وی پرسید: آیا بر محمد (ص) نیز برتری داشت؟ او گفت آری: صحابی از شدت خشم سیلی محکم به سوی او روانه کرد. از آن جا که دشمن نیز به عدل و اخلاق منجی بشریت اعتماد داشت، مستقیما به محضر ایشان رفت و از آن صحابی شکایت کرد. آن حضرت بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد. (صحیح بخاری).
تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد
زن در سرزمین های متمدن، مانند؛ روم، یونان و غیره در حکم حیوانات اهلی بود و یا همانند مملوک مطیع مرد بود. در بسیاری از ملل و سرزمین ها حق مالکیت و یا تصرف در اموال را نداشت و در تمام امور مالی، تحت فرمان او بود و مرد هر تصمیمی که میگرفت، زن حق اعتراض یا دخالت در تصمیم او نداشت. این وضعیت به حدی اسفناک بود که حتی در برخی قبایل، مورد خرید و فروش قرار میگرفت و گاه از سوی مرد به دیگری اهدا میگردید. (طباطبایی، 1339؛ 183 /4)
پیش از بعثت پیامبر (ص) افزون بر آنکه مردم از لحاظ فرهنگی بیسواد بودند در جامعه ای زندگی میکردند که ظلم و ناامنی، جنگ و خونریزی، فقر اقتصادی و دزدی رواج داشت. مردان عرب پیش از اسلام، از آزادیهای جنسی زیادی در داخل یا خارج خانوداه برخوردار بودند. در حجاز، زنان و دختران را همانند کالا میپنداشتند و آن ها را از حقوق خود محروم میکردند، بلکه آنان را جزء اموال میشمردند و به ارث میبردند (جوادی آملی، 1388ب؛ 144)
یکی از بدبختیهایی که گریبانگیر اولاد عرب بود، این بوده که به دست پدران خود کشته میشدند، پدران از ترس تهیدستی، فرزندان خود را میکشتند (قرآن کریم، 17؛ 31) و دختران خود را زنده به گور میکردند. (قرآن کریم، 16؛ 59) و بدترین خبر و وحشت زاترین بشارت این بود که به او بگویند؛ همسرت دختر آورده است (طباطبایی، 1339؛ 2241/4-244) عرب جاهلی، زن را به مکر و کید میشناختند و او را به مار مثل میزدند، فکر و اندیشه زن سست و ضعیف و نظرخواهی با وی نشانه حماقت است و چون میخواستند به سست رأیی کسی مثال بزنند آن را به «رأی النساء» تشبیه می - کردند. (جواد علی /1987: 618/4)
با ظهور اسلام، زن از مقام و موقعیتی والا برخوردار گردید و دین اسلام، حقوق پایمال شده او را اعاده نمود. قرآن در سوره های نساء آیه124 احزاب، فتح آیه 5 - 6 و حجرات آیه 13و... به تساوی زن و مرد در بهره مندی از رسیدن به کمال و مقام بندگی، یا ابتلا به انواع عذاب ها به دلیل مخالفت با دین، اعلام نموده و سرنوشت یکسانی برای مرد مومن و زن مومن، مرد صالح و زن صالح و برای مرد کافر و زن کافر و مرد مشرک و زن مشرک ترسیم نمود.
پیامبر (ص) به رعایت حرمت و ارزش های ایشان پای میفشرد و میکوشید قالب های فکری متحجر جامعه جاهلی را در خصوص زنان، دگرگون سازد و ایشان را در خلقت مساوی با مردان معرفی کند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «من کان له أنثی فلم یبدها و لم یهنها و لم یؤثر ولده علیها أدخله الله الجن؛ آن که دارای دختر است، او را از خود نراند، اهانتش نکند، پسران را بر او مقدم ندارد، خدا وی را وارد بهشت میکند». (نوری، 1408؛ 15/ 118)
امنیت اجتماعی
شهروندی که در جامعه اش از امنیت برخوردار نباشد، در واقع سرمایه های مادی و معنوی اش تهدید می شود. امروزه یکی از کارکردهای مثبت دولت ها و شاخص دهی به آنان، میزان امنیتی است که برقرار کرده اند. همگی اتفاق نظر دارند که جوامع ناامن از حیث اقتصادی و فرهنگی عقب مانده اند و مشکلات روانی بسیاری گریبان گیر مردم آن است. اگر در کشوری دولتی ناکارآمد بر سر کار باشد، گروه های غارتگر بسیار فعال خواهند شد و در این صورت، اولین قربانی، کرامت وحرمت شهروندان بی دفاع است.
در بند 2 ماده 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر، امنیت اجتماعی از حقوق حقه تمام بشریت دانسته شده است. در اسلام نیز امنیت اجتماعی مقوله ای بس مهم است. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «الا ان دمائکم و أموالکم و أعراضکم علیکم حرام». (مجلسی، 1403، ج 23، 165) امیرمؤمنان (ع) نیز در نامه به مالک اشتر، امنیت اجتماعی افراد را بزرگ ترین وظیفه حکومت اسلامی معین کرده است. حضرت پس از آنکه زیورآلات یک زن ذمی توسط مزدوران اموی در شهر «انبار» غارت شد، چنین فرمودند: «فلو أن امرء مسلما مات من هذا أسفا، ما کان به ملوما». (کلینی، 1360، ج 95، 363)
این کرامت که از آن به حیثیت ذاتی (INHERENT) نیز تعبیر می شود حقی است که تمامی انسان ها به صرف انسان بودن و بی هیچ گونه استثنایی از آن برخوردارند و رنگ و نژاد و آیین و گویش و گرایش، جنسیت و وضعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره در آن دخلی ندارد و این همان است که آفریدگار جهان با جمله زیبای: «و لقد کرمنا بنی آدم» بدان تصریح نموده است.
روایات اسلامی نیز بدین مضمون گواهی داده و این مهم را به صراحت اعلام نموده اند؛ نمونه بارز آن سخن گهربار پیامبر اعظم (ص) در واپسین روزهای عمر خویش و در حج الوداع است که با بیانی شیوا و دلنشین فرمود: «ایها الناس ألا ان ربکم واحد و ان اباکم واحد، ألا لا فضل لعربی علی أعجمی و لا اعجمی علی عربی، و لا أسود علی أحمر و لا أحمر علی أسود الا بالتقوی» ای مردم خدای شما یکی است و همه از یک پدر آفریده شده اید، آگاه باشید نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب، نه سیاه بر سرخ و نه سرخ بر سیاه، میزان برتری تنها تقواست.» (مجلسی، 1303، ج 31، ص 35)
نکته مهم اینکه حضرت پیامبر (ص) از حاضران خواسته تا این پیام را به گوش غایبان نیز برسانند و این نشانه جهانی بودن این حقیقت و پیام است و اینکه اسلام چنین حقی را برای نفس آدمی می داند، بی هیچ استثنایی از حیث نژاد و رنگ و زمان و مکان و امثال آن.
آزادی و حق برخورداری از کسب و کار و مالکیت مشروع
قانون اساسی، نه همانند نظام مارکسیسم مالکیت را به طور کلی حذف و نادیده گرفته است و نه همانند نظام سرمایه داری غرب آن را بی قید و بند گذاشته است، بلکه بر اساس تعالیم حیات بخش اسلام، مالکیت خصوصی را به رسمیت شناخته است. اما ابزارها و راه هایی را نیز پیش بینی کرده که در صورت رعایت آنها، بی عدالتی و ثروت اندوزی های نامشروع و بی حد و حصر، مهار خواهد شد.
اصل 46 می گوید: هرکس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ کس نمی تواند به عنوان مالکیت، نسبت به کسب و کارخود، امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.
این حقی است که پیامبر هم آن را به رسمیت شناخته است روش عملی پیامبر (ص) نمونه بارز اصل می باشد. پیامبر (ص) با یهودیان مدینه داد و ستد میکردند و از آنان وام می گرفتند. (حر عاملی، 1409، باب 5 و 18 و) حضرت علی (علیه السلام) با اهل ذمه رفتاری مشابه داشتند تا آنجا که در کار کشاورزی اجیر آنها میشدند و در سایر روابط اقتصادی نیز فرقی بین ذمیان و مسلمانان قایل نمی شدند. (عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ص 193، ص 194، ص 198، ص 164)
حق آزادی بیان و عقیده
حق آزادی بیان و عقیده و آزادی عمل در انجام اعمال مذهبی توسط اقلیت ها، از مهم ترین حقوق شهروندی است. مطالعه سیره پیامبر اسلام (ص) در دعوت گروههای مختلف اهل کتاب که در شبه جزیره عربستان و یا مناطق مجاور سکونت داشتند و توصیه هایی که آن حضرت (ص) به هیأت های اعزامی مبلغین و نمایندان رسمی و نامه بران داده می شد با توجه به مضمون نامه ها و پیام ها و متن قراردادها می تواند ما را به میزان احترامی که اسلام به عقیده و ایمان گروه های مخالف، مخصوصا اهل کتاب قائل است رهنمون باشد. موضوع آزادی و احترام به عقیده و محکومیت اصل اجبار و تحمیل، تنها ویژه مسائل اعتقادی نبوده در عمل نیز جاری است.
اسلام اجبار غیر مسلمانان را به انجام مراسم و آداب اسلامی محکوم می شمارد تا آن جا که مرحوم محقق در شرایع می گوید: مرد مسلمان هرگاه همسر یهودی یا نصرانی داشته باشد، نمی تواند وی را به انجام غسل وادار نماید.
پیامبر اکرم (ص) به نمایندگان و علماء و روحانیون اقوام غیر مسلمان که به مدینه می آمدند، احترام بسیار می گذاشت و اجازه می داد آزادانه انتقادها و اشکالات خود را بازگو کنند و خود با آنان از طریق برهان و استدلال گفتگو می کرد (عمید زنجانی، 1370 و 157-158). در دوران خلافت پنج ساله حضرت علی (علیه السلام) به بهترین وجهی حق آزادی بیان و سایر آزادی های مشروع رعایت شد و شیوهبرخورد وی با متعصب ترین و بی منطق ترین مخالفان حکومتش یعنی گروه خوارج، گواه این مدعاست (مهرپور، 1372، 155)
منع تجسس، حفظ آزادی های فردی و حفظ حریم خصوصی اشخاص، گر چه می تواند جزو گروه حقوقی مدنی باشد، اما علاوه بر جنبه های حقوق مدنی دارای جنبه های حقوق سیاسی نیز می باشد.
در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (جلد اول، ص 182) آمده است که عمر شبی را به گشت زنی در مدینه مشغول بود که در برابر خانه ای صدای زن و مردی را شنید و به شک افتاد، از دیوار خانه بالا رفت و وارد خانه شد. زن و مردی را دید که جلوی آنها ظرف شرابی قرار داشت. خطاب به آن مرد گفت: ای دشمن خدا آیا می پنداری خداوند کار تو را مخفی نگه میدارد، در حالی که به معصیت او مشغولی؟ سپس آن مرد به عمر گفت: اگر من یک خطا مرتکب شدم، تو مرتکب سه خطا شده ای. زیرا خداوند در قرآن فرموده است تجسس نکنید (و لا تجسسوا حجرات، 12) و تو به تجسس در کار ما پرداختی. خداوند فرموده از در خانه وارد شوید (و اتوا البیوت من أبوابها بقره، 189) و تو از دیوار وارد شدی. خداوند فرموده تا از اهل خانه اذن نگرفتید وارد نشوید و وقتی وارد شدید سلام کنید (یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلموا علی أهلها (نور، 27) و تو بی اذن وارد شدی و سلام نکردی. سرانجام عمر آنها را رها کرد و رفت (مهرپور، 164).
فهرست منابع و مآخذ
ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، تهران، نشر اعلمی، 1376ش.
انوری، حسن و همکاران، فرهنگ بزرگ سخن، چاپ دوم، تهران، سخن، 1382ش.
ابن سعد، طبقات الکبری، دارالکتب العلمیه 1410ه. ق بیروت
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه، 1405ق.
احمد بن یحیی، بلاذری، فتوح البلدان، قاهره، شرکه طبع العربیه، 1318، ص 656 انوری، حسن، فرهنگ فشرده سخن، تهران، انتشارات سخن، 1383ش.
آذر داد، لادن، 1389، جایگاه حقوق شهروندی در مراجع شبه قضایی، انتشارات جاودانه جنگل، چاپ اول، تهران، ص 12
جعفری لنگرودی، محمد جعفر، 1381، مسبوط در ترمینو لوژی حقوق، انتشارات کتابخانه دانش، تهران
جواد علی، (1987) المفصل فی تاریخ العرب، بیروت: دارالعلم للملایین
جوادی آملی، عبدالله (1388). زن در آینه جلال و جمال، چاپ نوزدهم، قم: مرکز نشر اسراء جهانگیر، منصور، 1385، قانون اساسی، چاپ بیست و پنجم، تهران، اصل 20 دهخدا، علیاکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1349ش.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد اول، ص 182
شریعتی، روح ا... (1385)، حقوق اقلیت ها در حکومت نبوی، فصلنامهتخصصی دانشگاه باقرالعلوم (ع)، س نهم، ش 35
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیچا، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1409ق
طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، حاشیه کتاب المکاسب، تحقیق شیح عباس محمد آل صباغ القطیفی، بیروت، دارالمصطفی لاحیاء التراث، 1423ق.
طباطبایی، محمدحسین، (1393) تفسیر المیزان، چاپ دوم، بیروت: منشورات الاعلمی للمطبوعات، (1388) زن در قرآن، چاپ اول، قم، مرکز نشر اسراء
طباطبایی موتمنی، منوچهر، 1388، آزادی های عمومی و حقوق بشر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
عمید زنجانی، عباسعلی حقوق اقلیت ها، چاپ پنجم، تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامی
عمید، حسن، 1363، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر، تهران، ذیل واژه شهروند فراهیدی، الخلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی المخرومی و ابراهیم السامرایی، ایران، مؤسسه الدار الهجره، 1409ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، 1360
کامیار، غلامرضا، حقوق شهری، انتشارات مجد، تهران، 1382ش
گرجی، ابوالقاسم، حق و حکم و فرق میان آنها، مجله مطالعات حقوقی و قضایی، ش 1، 1364.
نوری، حسین بن محمد تقی (1408). مستدرک الوسایل، بیروت: موسسه آل البیت (علیه السلام) لاحیای التراث
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تحقیق عبدالکریم ربانی شیرازی، ج 22، ص 348، بیروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1403، چاپ اول