هزینه استهلاک دلاری تجهیزات شرکتهای بورسی به روز نیست / سالانه 3 و نیم میلیون تن گاز lpg را هدر میدهیم
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ مرداد 99، درحالی که میلیونها شخص حقیقی (همان مردم کوچه و بازار) سهامدار بورس شده بودند، ناگهان بازار سرمایه با ریزش تاریخی خود مواجه شد. ریزشی که در بحبوحه تورم کمرشکن 40 درصدی، اموال مردم را هم برای همیشه در بازار سرمایه دفن کرد! حالا مردم ماندند و نابودی سرمایهشان و نرخ تورمی که برحسب ثانیه بالا میرفت! از همان زمان انتظار و مطالبه جدیدی در ذهن مردم...
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ مرداد 99، درحالی که میلیونها شخص حقیقی (همان مردم کوچه و بازار) سهامدار بورس شده بودند، ناگهان بازار سرمایه با ریزش تاریخی خود مواجه شد. ریزشی که در بحبوحه تورم کمرشکن 40 درصدی، اموال مردم را هم برای همیشه در بازار سرمایه دفن کرد! حالا مردم ماندند و نابودی سرمایهشان و نرخ تورمی که برحسب ثانیه بالا میرفت! از همان زمان انتظار و مطالبه جدیدی در ذهن مردم شکل گرفت! سروسامان دادن به بورس و بازگشت اموالشان. اما حالا یک سال و 6 ماه از آن روزها گذشته و گویا قرار نیست شاهد بهبود بازار سرمایه باشیم. بازاری که میتوانست به توزیع عادلانه ثروت در میان دهکهای پایین جامعه کمک کند، اما حالا خودش عامل بزرگ افزایش شکاف طبقاتی شد! در همین راستا احمد جانجان؛ کارشناس بازار سرمایه با موضوع بررسی علل قرمزپوش ماندن بورس در هفته های اخیر با ما به گفتگو پرداخته است که در ادامه تقدیم میشود.
یک توضیحی در مورد نرخ خوراک گاز صنایع بفرمایید و یک گزارشی هم از یک رسانه مطرح، منتشر شد که موجی از انتقادها را بر انگیخت. در این مورد هم توضیحات لازم را بدهید. ما در صنعت پتروپالایشی دنیا یک سری رقبا داریم و نرخهای منطقهای و جهانی داریم که براساس آن صنایع خودمان را تحلیل میکنیم و یا نسبت به آن صناع سرمایه گذاری انجام میدهیم. در سال 1394 دولت به اشتباه، 2 هاب گازی اروپا را در فرمول تعیین کشف قیمت و تعیین نرخ خوراک پتروشیمیها قرار داد. در آن زمان انجمن پتروشیمی اعتراض زیادی کرد که دیده نشد و در شرایط امروز، با توجه به ضریب نفوذ کمتر اینترنتی شبکههای اجتماعی، آن روزها خیلی سروصدایی بیرون نیامد. انجمن پتروشیمی هم وقتی دید عددی که مدنظرش است، تصادفا نزدیک به آن عددی است که در فرمول قرار دادیم، کوتاه آمدند. این فرمول از سال 1394 تا به امسال کار کرد. اتفاقی که امسال رخ داد این بود، یک پروژه خط لوله گازی را روسیه استارت زده که به اروپا و مقصد کشور آلمان میرود که آمریکا آن را در راستای اهداف خودش تحریم کرد و روسیه هم در مقابل صادرات گازش را کاهش داد و قیمت گاز به 60 تا 120 سنت رسید. از آنجایی که 2 هاب گازی اروپایی در فرمول ما وجود داشت، دم خروس فرمول بیرون زده شد و انتقاداتی که از روز اول به فرمول مطرح بود، کاملا خودش را بروز داد، ما با فضایی مواجه بودیم که عملا نرخ خوراک گاز پتروشیمی ما به شدت گران بود و عملا روزبه روز قیمت آن افزایش پیدا میکرد. اشتباهی که در رسامههای مختلف کردند این بود که این مسئله همزمان شد با سودی که پتروشیمیها یا شرکتهای فولادی در سال 1399 ابراز کرده بودند. سودی که ابراز شده بود، بخشی از آن واقعی و بخش دیگر آن غیرواقعی بود. نکنه اصلی اینجاست که عزیزان ندیدند متانول چندصد درصد رشد کرده و یا قیمت جهانی اوره از 170 دلار به 900 دلار رسیده و صرفا همین یک سال برای اینها ملاک قرار داده شده که حاشیه سودشان بالاست و علت آن را مفت گرفتن گاز دانستند و معتقدند بودند که جا دارد که نرخ گاز را افزایش داده شود. متاسفانه دوستان گفتند که آقایان منتقد، این نسبت بهای انرژی به قیمت تمام شده که زیر 10 درصد است. ما به آنها گفتیم که تصورتان اشتباه است و تحلیلشان از اساس غلط است. به عنوان مثال، من بارها فولاد کاوه را مثال زدم. این شرکت با این شمش، اگر فرض کنیم که قیمتهای جهانی کاهش پیدا نکند، بحث ما این بود که این شرکت در گزارش حسابرسی شده اش منتهی به 31 شهریور 1400، گفته که 1100 میلیارد تومان سوده خالصش است. اما وقتی هزینهها را میبینید، درمی یابید که 500 میلیارد تومان بهای انرژی آن شده است. یعنی به عبارتی اگر 500 میلیارد تومان گاز بسوزاند، تبدیل به انرژی کند، 1100 میلیارد تومان سود ساخته است. اگر فکر کنیم در 6 ماه پایانی شرکت، باز هم نرخ جهانی فولاد در همینجا بماند و همان عملکرد را تکرار کند، دوباره 1100 میلیارد سود میسازد و 500 میلیارد تومان هم هزینه انرژی میشود، یعنی در مجموع 2200 میلیارد تومان سود ساخته و 1000 میلیارد تومان هم برای ساختن این سود خالص گاز سوزانده است. آقایان با این فرمول، هزینه انرژی صنایع را تقریبا 3 برابر کردند، یعنی مزیت نسبی در گاز داشتیم و آمدیم در حوزه فولاد اسفنجی سرمایه گذاری کردیم و الان جزو 2 کشور بزرگ تولیدکننده فولاد اسفنجی در دنیا هستیم، فولاد کاوه سال آینده با توجه به این که اگر شمش در همین قیمت بماند، 2200 میلیارد تومان سود خالص میتواند بسازد، ولی 3000 میلیارد تومان، پول گازش میشود. با اینکه هزینه انرژی به نسبت هزینه انرژی به بهای تمام شده اش 7 درصد است، آنها به 21 درصد رسانده اند. این شرکتها هزینههای دیگری هم دارند و ما همه بحثمان این بود که شما اشتباه میکنید که زیربار نمیروند. ماجرا به اینجا کشیده شد که نرخ خوراک گاز پتروشیمی هم افزایش یافت و به این محدوده رسید. سوال ما از دوستان این بود که این کاری که انجام میدهید، خلاف سیاست گذاریهای کلان اقتصاد مقاومتی است. فرض کنیم از همین فردا بازگشت به برجام استارت خورد و آمریکا نیز تمام تحریمها را برچید. اگر شما سرمایه داشته باشید، در کشور قطر که گازش را 13 سنت به صنایع خودش میدهد سرمایه گذاری میکنید یا در ایران بدون تحریمی که گازش را به صنایع 34 سنت میدهد؟ قطری که با ما میدان گازی مشترک دارد. در منطقه ما عربستان، امارات و قطر گاز میفروشند، چه بسا وقتی این کشورها مانند عربستان سعودی به صنایع خودشان گاز میدهند، تا نرخ 5 سنت هم در راستای سیاست گذاری هایش انجام میدهد. این فرایند ادامه داشت و آقایان میگفتند فلان پتروشیمی 60 درصد حاشیه سود دارد و قیممت گازش باید تغییر یابدو گویا این افراد با صنعت آشنا نیستند، چرا که این صنایع اکثرا با دلارهای 2 یا 3 هزار تومانی ساخته شده اند، یعنی عملا هزینه استهلاکشان به روز نشده است. ما داراییها و تجهیزات شرکت را مستهلک نکرده ایم و هزینه استهلاک دلاری تجهیزات شرکتها به روز نیست و برای همین است که شما مارژین 60 درصد میبینید. ما یک شرکت دارویی داریم که با دلار 25 هزار تومانی ساخته شده و مارژین سودش 10 تا 15 درصد است و شرکت دیگر دارویی را با تجهیزات قدیمیتر داریم، همان محصول را تولید میکند که در صورت مالی اش 40 درصد حاشیه سود دارد که موهومی است. اکثرا در صنعت نفت و گاز، هزینههای استهلاکمان دلاری است و وحشتناک بالاست و نمیتوان با ادبیات بسیار سطح پایین آنها را تحلیل کرد. در جلسهای که انجمن پتروشیمی و فولاد و وزارت صمت داشتند، دم خروش همه چیز بیرون زد و ادعا کردند که گاز را معادل 5 هزار تومان به ترکیه میفروشیم که با دلار نیمایی 20 سنت میشود. ما گاز را یه صنایع پتروشمی خودمان 34 سنت میدهیم. این شرکتی که متانول و اوره تولید میکند و میفروشد، این شرکت درواقع یک تخفیفی روی محصول نهایی اش میدهد. کدام آدم عاقلی در دنیا وجود دارد که از همین قطر، امارات و کشورهای اروپایی، اوره با قیمت 900 دلار نخرد و از ما ایرانیها 900 دلار با ریسک تحریم شدن توسط آمریکا را بخرد. در اینجا ما تخفیف میدهیم. وقتی گاز را به ترکیه 20 سنت میدهیم، باید به صنایع خودمان هم حداقل 20 سنت بدهیم و من با 5 هزار تومان هم مخالفم. ما فقط غولی با نام بخش خانگی را ساپورت میکنیم که هر مترمکعب گاز را 57 تا تک تومان میسوزاند! در همه دنیا نرخ گاز خانگی خیلی گرانتر از نرخ صنعتی است، زیرا آن صنعت بازده دارد که بخش خانگی ندارد. شرکت فولادی ما برای خودش نیروگاه ایجاد کرده است تا برق خودش را تامین کند، ما برق نیروگاهش را که توزیع میکنیم، علاوه بر آن برق خودش را هم قطع میکنیم که زیان زیادی به آنها زده شده و با این زیانها نمیتوانیم در مقابل تحریمهای آتی آمریکا مقاومت کنیم. همبن وضعیت کشور را هم مدیون همین شرکتها هستیم و نباید تخریبشان کنیم و بگوییم که از رانت استفاده میکنند، رانتی که حتی ما واژه اش را به اشتباه میگوییم. رانت یعنی یک چیزی وجود داشته باشد که همه مردم نتوانند از آن استفاده کنند و یا نتوانند به آن قیمت خریداری اش کنند. الان رانت به نفع بخش خانگی است و نه به نفع بخش صنعت. در سال حدود 3 و نیم میلیون تن lpg را هدر میدهیم. هر تن lpg چیزی حدود 600 دلار است، یعنی در سال چیزی حدود 2 میلیارد دلار lpg را هدر میدهیم که دلار 25 هزار تومان، 45 هزار میلیارد تومان میشود. آقای کمیسیون تلفیق، اگر دانشتان در این سطح میخواهد به اصلاح ساختار برسد، در اینجا ورود کنید، نه اینکه دست اندازی به شرکتها و صنایع داشته باشیم و بازار را به این روز بیاندازیم. در همین داستان، این عزیزان گفتند "به نام سهامداران خرد، به کام پتروشیمی ها" که حالا من ادبیات رانت خوارها را به قدری شفاف میکنم. نزدیک به 70 درصد سهام اینها دولتی است و حدود 17 درصد آن برای وزارت رفاه است و 17 یا 18 درصدش سهام عدالت است و نیروهای مسلح در آن سهامدار هستند. در سال 1399، 114 هزار میلیارد تومان سود شرکتهای پتروشیمی بوده است که خود وزارت رفاه در آن 23 یا 24 همت سهم دارد. پتروشیمی پردیس همیشه سودش را حداکثری توزیع میکند. آقایی که یادداشت مینویسی و ادعای غلط میکنی، خواهش میکنم اول روی تابلو، نمادها را نگاه کن و سهامداران عمده را ببین و بعد یادداشت بنویس و اگر هم یادداشت مینویسی، اسمت را زیرش قرار بده تا مردم تو را بشناسند. پردیس سودش را به پارسان توزیع میکند و پارسان نیز به غدیر میدهد و غدیر هم به سهامدار عمده اش یعنی صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی، نیروهای مسلح و... میدهد. خدا را خوش میآید؟ از جیب چه کسی میزنید؟ به جیبشان دست اندازی میکنید و میگویید 200 همت به آنها کمک میکنید! ادبیات ما اقتصادی است و مانند مسائل فرهنگی پارامترهای گم ندارد. منبع شما برای این 200 همت از کجاست؟ در سرفصل هزینهها و مصارف چیزی را تعریف میکنید، در جلوی آن و در سمت منابع از کجا میخواهید بیاورید؟ مگر غیر از این است که آن 200 همت در نهایت پایه پولی میشود و تبعات تورمی آن را 85 میلیون نفر ایرانی تحمل میکنند! در جایی از گزارش گفته اند که قیمتها دستوری نیست. حرف ما این است که ظرف 3 سال گذشته، تقریبا 30 تا 35 درصد تولید اوره اوره سازها را خریدند و گفتند برای بخش کشاورزی به وزارت جهادکشاورزی داده اند. یک سند مالی بدهید تا ببینیم ظرف 3 سال گذشته دولت چند درصد آن را پرداخت کرده است. به یک سوم قیمت صادراتی که به دنیا صادر میکند، نزدیک 30 درصد فروشش را گرفتند و از 3 سال پیش به بخش کشاورزی میدهند و پولش را هم هنوز یک ریال نداده اند. ظرف 3 سال گذشته چند درصد تورم داشتیم و اگر الان پول ریالی آن را بدهند، چند درصد تنظیم میخورد؟ مگر غیر از این است که ظرف 5 یا 6 سال گذشته، بخ کشاورزی ما رشد منفی داشته است و محصولات کشاورزی کمتری تولید کرده ایم، پس چرا مصرف کود اوره کشاورزی چند برابر شده است؟ یعنی متوجه نمیشوید که در این موضوع قاچاق رخ میدهد؟ پیشنهاد ما این است که اگر بازار سهام میخواهد رونق بگیرد، 50 تا 60 شرکت بورسی داریم که نزدیک 70 تا 80 درصد eps بازار مال آن هاست. این شرکتها مگر غیر از این است که عرضه اولیه شدند و مال سهامدارانشان هستند، بیایند 10 درصد از سود مجامع 1399 تا الان که ساخته اند را، سهام خودشان را بخرند تا بازار قدری سبز شود.