هشدار عضو دولت احمدی نژاد؛ ارزش ریال از زمان قاجار هم بی ارزشتر است / تورم سال 1403 بیداد می کند
صمصامی: سال آینده تورم بیش از 40 درصد خواهد بود / پول ملی در 30سال گذشته 600 هزار درصد بی ارزش شده / پول ملی نسبت به زمان قاجار هم بی ارزش تر شده / بزرگ ترین اشتباه دولت رئیسی حذف ارز ترجیحی بود / تغییر قیمت بنزین موجب اعتراض جامعه می شود حسین صمصمامی اقتصاد دان و رئیس دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و عضو دولت محمود احمدی نژاد گفت: تورم در سال آینده بالاتر از 40 درصد...
حسین صمصمامی اقتصاد دان و رئیس دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و عضو دولت محمود احمدی نژاد گفت: تورم در سال آینده بالاتر از 40 درصد خواهد شد. روند سیاستگذاریهای دولت نشان میدهد که این نرخ قرار نیست کم شود. از قاجار بگیر تا انقلاب، ارز ما اینقدر تضعیف نشد که در دوران این 30 سال این اتفاق افتاد. این یک فاجعه است. اگر شما 40 هزار تومان در نظر بگیرید، حدود 600 هزار درصد میشود. 600 هزار درصد، نه 600 درصد.
بودجه 1403 در حالی مصوب که حاشیه های زیادی را به خود اختصاص داد. بودجه سال آینده ظاهرا مغایرت زیادی با اقتصادی که در جامعه دیده می شود، دارد. یکی از این مغایرت ها افزایش 50 درصدی مالیات است. افزایش تورم، نرخ ارز، آشفتگی بازار و وضعیت بانک ها موضوع گفت و گوی دیده بان ایران با است.
خلاصه گفت و گوی دیده بان ایران با حسین صمصامی، اقتصاد دان در پی می آید:
در بحث تحلیل از وضعیت موجود اقتصاد ایران مهمترین متغیری که واقعا الان معیشت مردم را دارد تحت تاثیر قرار میدهد و حساسیت خاصی را هم برای جامعه ایجاد کرده، بحث تورم است و افزایش قیمتهاست که شعار سال هم همین بود، الان حدود چهار سال است که تورممان پشت سر همدیگر بالای 40 درصد است و این بسیار نگرانکننده است و لازم است که ما در اینجا یک تحلیل عمیقی داشته باشیم که ببینیم ریشههای این تورم در کجاست. در اقتصاد ایران بهخصوص در بعد از انقلاب اگر شما نگاه کنید، ما تقریبا متوسط تورممان حدود 19-18 درصد است، اما در یک سالهایی تورم دو برابر شد و بلکه بیش از دو برابر شده است.
پول ملی در 30سال گذشته 600 هزار درصد بی ارزش شده است
اگر شما آمارها را رصد کنید، یکی از این سالها، البته اگر در طول تاریخ نگاه کنید، بحث مثلا سال 1320 که ما جنگ جهانی دوم داشتیم و اشغال ایران بود که تورم 110 درصدی داشتیم در آنجا، به خاطر اینکه متفرقین آمدند و ایران را اشغال کردند و ارزاق مردم را خریدند و به هر حال از آن طرف هم طلا و دلار میدادند به ازای این ارزاقی که میخریدند به بانک ملی، دلار میدادند، طلا میدادند، ولی اینها را مسدود کرده بودند و اجازه استفاده به ما نمیدادند، ولی از آن طرف به پشتوانه اینها ریال میگرفتند و هزینه میکردند و کمبود ارزاق، تورم را 110 درصد افزایش داد. این رقم 110 درصد بود تا بعد دوباره کاهش پیدا کرد، تورم دوباره حدود 10، 15 و 20 در نوسان بود تا سال 74.
بزرگ ترین اشتباه دولت رئیسی حذف ارز ترجیحی بود
در اواسط سال 96 نرخ ارز دوباره شروع کرد به افزایش پیداکردن. در سال 97 ترامپ آمد و برجام را پاره کرد و یکسری مشکلات ارزی باعث شد که دوباره نرخ ارز از اواسط سال 96 و اواخر 96 افزایش پیدا کرد تا سال 97 نرخ افزایش پیدا کرد و در 1397/01/21 اطلاعیه شماره یک بانک مرکزی صادر شد مبنی بر اینکه ما نرخ را در 4200 باید تثبیت کنیم، صادرکننده غیرنفتی هم ارز خودش را وارد کشور کند و هر نوع خرید و فروش ارز خارج از سامانه نیما، قاچاق است. این یکی از بهترین اطلاعیههایی بود که بانک مرکزی داد که اگر واقعا اجرا میشد، همان نتیجهای که ما در سال 74 مشاهده کردیم و در سال 75، ولی دولت روی این بحث یکسانسازی نرخ ارز و آن اطلاعیه پایبند نشد و بعد از یک مدتی دوباره بازار ثانویه درست کردیم، نرخ را بردیم بالا شش تومان، آمدیم و گفتیم صادرکننده بیاید تا نرخ 4200 بفروشد در بازار، نیما بفروشد و بعد از 4200 مثلا مابهالتفاوتش را به صورت بیاید و بفروشد و به همین ترتیب ما پایبند آن نرخ 4200 نشدیم و از آن طرف هم به جای اینکه بیاییم و ارزها را سهمیهبندی کنیم، مشخص کنیم و اولویتبندی کنیم، آمدیم و ارز را به همه دادیم.
در سال گذشته شما شاهد این بودید که نرخ 4200 هم حذف شد و بلافاصله بعد از حذف 4200 چه تورمی در جامعه به وجود آمد و قیمتها به شدت افزایش پیدا کرد، تورم بیش از 40 درصدی در سال 1400، 1401، 1402 و به همین ترتیب این تورمها در اقتصاد ما به واسطه این افزایشهای شدید نرخ ارز ماندگار شد. یعنی میخواهم بگویم در این بحث تورم، بعضی وقتها ما میآییم و آدرس غلط میدهیم.
یکی از اشتباههای بزرگ دولت آقای رئیسی، حذف ارز ترجیحی بود که یک تورم شدیدی را در جامعه ایجاد کرد. اصلا آمار با انسان حرف میزند، میگویند آمارها سخن میگویند. یکی از اتفاقات واقعی که افتاده، شما نگاه کنید ما هر وقت که آمدیم ارز کالاهای اساسی را حذف کردیم، قیمت آن کالا رفت بالا. آمارها را شما نگاه کنید. شما ارز برنج را در سال 97 یا 98 حذف کردید، برنج خارجی چهار تومانی و شش تومانی رفت روی 20 هزار تومان. شما آمدی و ارز شکر را حذف کردی؛ قیمت شکر بود کیلویی چهار تومان و مردم کیلویی چهار تومان قند و شکر میخریدند و یکدفعه قیمتش شد 15 هزار تومان. چرا شد 15 هزار تومان؟ دلیلش چیست؟ من آنجا کلان گفتم، اینجا دارم خرد میگویم.
این همان آدرس غلطی است که عرض کردم. وقتی ما میخواهیم بحث کنیم، بحث باید یک منطقی داشته باشد، یک متدولوژی یا روشی داشته باشد. متدولوژی علمی می گوید شما اگر بخواهی یک چیزی را اثبات کنی که علت چیست و معلول چیست، اول مشاهده؛ واقعیت را نگاه کن. بعد از آن بر اساس منطق، نگاه کن علت و معلول چه بوده؛ چی علت بوده و چی معلول بوده است. حالا این بر اساس مبانی نظری است، دانش شماست و... و بعد هم آزمون کن. به لحاظ علمی این را آزمون کن و ببین تایید میشود یا نمیشود، یعنی رد نمیشود یا رد میشود. این یک متدولوژی است که ما در بحثهای علمی از این استفاده میکنیم. وقتی که من آمار دارم، نگاه میکنم و میبینم قیمت شکر یکدفعه شد 15 هزار تومان، چه ربطی به نقدینگی دارد؟ شما ارز آن را حذف کردی، 4200 را حذف کردی و شد 16-15 هزار تومان. بعد یکدفعه نگاه میکنیم و میبینیم قیمت گوشت از روی 40 هزار تومان رفت روی 200 هزار تومان، رفت روی 100 هزار تومان. چقدر اینها گفتند فساد است؟ چه شد که یکدفعه شد 100 هزار تومان، 150 هزار تومان؟ شما 4200 را حذف کردی و این قیمت شد. شما قیمت بنزین را در آبان 98 یکدفعه افزایش دادی و 200 درصدی بردی بالا. چه اتفاقی افتاد؟ همه محاسبه کرده بودند که اگر قیمت بنزین برود بالا، هفت درصد تورم داریم. چند درصد تورم شد؟ آن وقت هزینههای اجتماعی هم دیدید که چه تاوان اجتماعی سنگینی دادیم در جامعه در سال 98. بعد شما دوباره در سال گذشته آمدی و ارز 4200 را حذف کردی و قیمت مرغ یکدفعه از 30 تومان شد 60 هزار تومان. جالب این است که همه هم میگویند ما با این کار میخواهیم رانت را حذف کنیم. این آدرس غلط است و اینها که میآیند در پشت تحلیل رانت قرار میگیرند و میگویند ما میخواهیم رانت را حذف کنیم، این یک تحلیل غلط است، یک آدرس غلط است به دولت و سیاستگذاری که اشراف لازم روی این جزئیات ندارد. شما قیمت روغنت تقریبا هر 800 گرم روغن 20 هزار تومان شد 60 هزار تومان. اگر شما میخواستی رانت را حذف کنی، چطوری میشود که با حذف ارز ترجیحی یکدفعه قیمت مرغ 30 تومان میشود 60 تومان؟ رانتش کجا بوده که حذف کردی؟ این رانت است؟ روغن 20 هزار تومانی بشود 60 تومان، این رانت است؟ شما که میگفتید تاثیر آنچنانی روی قیمت ندارد و ما همیشه از رانتخواران میگیریم. حالا این رانتهایی که گرفتی، کجاست؟ همه اینها از جیب مردم درآمده است.
تورم که به صورت رسمی اعلام می شود. آن چیزی که بانک مرکزی و مرکز آمار دارد، اعلام میکند. ولی مردم خیلی با تورم سروکار ندارند، مردم با قیمتها سروکار دارند. تورم، نرخ تغییر قیمت است. مردم با قیمت سروکار دارند. آقا من میخواهم بروم ماست بخرم بهطور مثال. یک دبه ماست را میخرم مثلا 80 تومان، بعد دولت میگوید تورم کم شد. من فردا میروم همین دبه ماست را میخرم 120 تومان. میگویم ای بابا، دولت دارد اینطوری میگوید، من رفتم و گرانتر شد. یعنی تورم را با معادل گرانی دارند یکسان میگیرند. یک کالایی ممکن است گران شود، اما تورمش بیاید پایینتر، یعنی فرض کن اگر تورم 40 درصدی شد 30 درصد، این ماستی که باید مثلا 80 تومان، 40 درصد برود بالا و 112 تومان شود، 30 درصد رفته بالا، مثلا 24 تومان رفته بالا؛ به هر حال گران شده است. بعد نکتهای که وجود دارد، این است که وقتی سطح قیمتها بالا میرود، نرخ تورم درست است کم میشود، ولی به لحاظ مطلق این عددها بیشتر افزایش پیدا میکند. مثلا وقتی شما یک ماست را میخری 50 تومان، تورم اگر بشود 100 درصد، یعنی این دو برابر میشود؛ می شود 200 تومان.
یعنی چقدر آمده روی این؟ 100 تومان. ماست 50 تومانی، 100 درصدش میشود 100 تومان. حالا اگر تورم شود 50 درصد؛ 50 درصد روی 100 تومان میشود 150 تومان. یعنی درست است که تورم نصف شده، اما افزایش مطلق آن به اندازه همین است. من یک مثال ساده زدم. مردم با این واقعیتها سروکار دارند، مردم اینها را میبینند و آنکه ما باید مدیریت کنیم، درست است که تورم است و یک متغیر کلان است و باید روی آن کار کنیم و باید مدیریتش کنیم، ولی از آن طرف وقتی که تورم مثلا 40 درصد، 40 درصد تورم فشاری که روی مردم دارد میآورد، نسبت به 40 درصدی که سال گذشته بوده، به مراتب بیشتر است. چرا؟ چون مردم حقوقهایشان ترمیم نشده متناسب با 40 درصد. چرا؟ به همان نسبتی که من توضیح دادم؛ چون 100 تومان، 40 درصد؛ 200 تومان، 40 درصد. باری که این 200 تومان میآید روی مردم، خیلی بیشتر است. بله، اگر همه حقوقهایشان و همه داراییهایشان به همان نسبت تعدیل شود، یعنی درآمد واقعیاش ثابت بماند، خیلی مشکلی نیست، ولی اگر نشود که این فقیر و فقیرتر میشود.
تورم بیشتر از 40 درصدخواهد شد
- تا کجا میخواهد ادامه داشته باشد، چون فرمودید 40 درصد.
بالاتر از 40 درصد. روند سیاستگذاریهای دولت نشان میدهد که این نرخ قرار نیست کم شود. چرا؟ چون الان همه بحث این را میکنند که 28500 هم میخواهد حذف شود. چرا اگر شما 28500 را حذف نکنید، دوباره این فنر جمع می شود و یکدفعه میرود روی فلان. شما بیا این را حذف کن. وقتی شما این را حذف کنی، دوباره قیمت همه محصولات میرود و وقتی قیمت همه محصولات برود بالا، شما نگاه میی نید و میگویید نرخ ارز الان 30 تومان، 40 تومان است. دوباره این باید برود بالا که این فنر جمع نشود. دوباره شما ارز را می برید بالا، دوباره تورم می رود بالا. برای اینکه این فنر جمع نشود به قول آنها، دوباره باید ارز را ببری بالا. نتیجهاش این میشود که شما نگاه می کنید، در یک دوره 30 ساله بعد از انقلاب، غیر از جنگ تحمیلی که یکی از بهترین دوران عملکرد اقتصادی ما بود در دوران بعد از انقلاب، دوران بعد از جنگ تحمیلی و دفاع مقدس یکی از بهترین دوران مقدس بود. ما کمترین نرخ تورم را در دوران جنگ داشتیم، بهترین عملکرد اقتصادی را در دوران جنگ داشتیم. ارزش پول ملی ما آنقدر که در دوران جنگ حفظ شد و تقویت شد، در دوران بعد از جنگ نشد که حالا میگویم دلیلش چیست. وقتی که شما نگاه میکنی، میبینی در دوران جنگ با اینکه کشتیهای ما را روی آب میزدند و نمیتوانستیم نفت بفروشیم، با اینکه هزینههای جنگی ما سنگین بوده، بودجه نداشتیم که برویم و یک آرپیجی بخریم، سیم خاردار نداشتیم به لحاظ اینکه بخواهیم در داخل تولید کنیم. با این وجود ما با دلار هفت تومان آمدیم سفره مردم را تامین کردیم، معیشت مردم را نگذاشتیم تحت فشار قرار بگیرد. تدبیر کردیم و این نشان میدهد که ما میتوانیم این کار را انجام دهیم.
افزایش مالیات موجب رکود و اعتراض عمومی می شود
- افزایش مالیات قطع به یقین باعث رکود میشود، چون اگر شما مالیات را درست نگیری، پایههای مالیاتی را درست شناسایی نکنی، هم ضد انگیزه ایجاد میکنی. اگر مالیات خوب گرفته نشود، بخش مولد را با مالیات نامناسب و غیرهدفمند، بخش غیرمولد را شما تشویق میکنید، بخش مولد را سرکوب میکنید. عملا بخش مولد را سرکوب میکنید. بنابراین لازمه گرفتن یک مالیات هدفمند، در درجه اول داشتن یک پایگاههای اطلاعاتی است که من بشناسم چه کسی دارد چیکار می کند.
به هر حال بودجه تا مادامی که از درآمدهای نفتی تامین میشود، یکسری آثار منفی هم میتواند در جامعه داشته باشد. البته این بحثش خیلی مفصل است، اینکه ما واقعا داریم میرویم به سمت مالیات، آیا این درست است؟ درست نیست؟ سهم مالیاتها برود بالا، سهم درآمدهای نفتی بیاید پایین، این درست است یا نیست؟ یک زمانی این بحث مطرح بود که دولت باید درآمدهایش را از مالیاتها تامین کند، چرا که این در کشورهای صنعتی توسعهیافته هم بیش از 90 یا 95 درصد درآمدهای دولت از مالیاتها است و سهم درآمدهای نفتی خیلی کم است. دولت نفت را میفروشد، این نفت تبدیل به ریال میشود، آثار نقدینگی بر جامعه دارد، دولت کارایی لازم را ندارد، لذا هر چقدر که بتواند از طریق مالیاتها تامین کند، اگر مالیات کارا باشد، هم میتواند هدایت نقدینگی را در جامعه ایجاد کند، هم میتواند بخش مولد را تشویق کند، هم میتواند مانع از سفتهبازی و دلالی شود، چون سیستم مالیاتی کارا، سیستمی است که فعالیتهای مولد را جذاب میکند و فعالیتهای غیرمولد را غیرجذاب میکند. یک سیستم کارا. یک سیستم ناکارا عکس این عمل میکند. بنابراین اگر واقعا یک چنین اتفاقی میافتاد، خیلی خوب بود. یک زمانی این بحث بود. اما بحثی که وجود دارد، این است که ما در ارتباط با بحث دولت و ساختار دولت و بودجه داریم، به نظر من الان حتی اگر ما این درآمدها را هم به نفع مالیاتها افزایش دهیم، خیلی در کلیت کلان اقتصاد اتفاقی نخواهد افتاد. دولت این قصه را بداند. چرا؟ به خاطر اینکه ما وقتی که بحث دولت را مطرح میکنیم، دولت در درجه اول یکسری وظایفی دارد، یکسری اهدافی دارد. متناظر با آن وظایف و اهداف میآید ساختار تشکیلاتی خودش را میچیند. وقتی که میخواهد ساختار تشکیلاتی خودش را بچیند، پول میخواهد. بودجهاش میآید که هزینه این ساختار تشکیلاتیاش را بچیند، بودجهای که در راستای آن اهداف و وظایف است. اولین سوالی که مطرح میشود، این است که دولت ما الان دارد چیکار میکند؟ در غرب معلوم است. در تئوریهای اقتصادی و در غرب وقتی بحث میشود، میگوید دولت مالکیت خصوصی است، مردم صاحب مردم میشوند اگر بروند کار کنند و تلاش کنند. مالکیت خصوصی است، قانون محکم هم وجود دارد، دولت هم در یک عرصههای مشخصی میآید و فعالیت میکند. میگوید آن جایی که بازار قادر به عرضه کالا نیست، آن جایی که من میخواهم زیرساخت بسازم، بهداشت را فلان کنم؛ دقیقا نظریه دولت معلوم است، ساختار سیاسی معلوم است، ساختار حکمرانی معلوم است. معلوم است که چیکار میخواهد بکند. آن جایی که بازار شکست میخورد، دولت میآید و دخالت میکند، مثل بحران 2008 که دولت آمد و سهام بانکها را خرید، شرکت GM آمد سهامش را خرید، کمک کرد تا اقتصاد از بحران در بیاید. یا در بحث کرونا دیدید که یکدفعه مثلا رشد نقدینگی در آمریکا افزایش پیدا میکند و تورم میرود روی 9 یا 10 درصد مثلا، به خاطر آن تزریقهایی که انجام میدهد و بعد با یکسری سیاستها کنترل میکند. یعنی دولت میداند باید چیکار کند. اما سوال من این است که دولت ما الان باید چیکار کند؟ چیکار دارد میکند؟ این حجم تشکیلاتی که ایجاد کرده، این تشکیلات با توجه به آن کاری که دارد انجام میدهد، این کار با این تشکیلات تناسبی دارد؟ دولت کجا دارد میرود؟
- شما فکر میکنید دولت افزایش قیمت بنزین را انجام دهد؟
انشاءالله نکند، چون ما تجربههایش را داریم؛ هر وقت که قیمت بنزین میخواسته برود بالا، تازه در آن شرایط که شرایط مساعدتر بوده؛ چون قیمت بنزین برود بالا، با ساختار موجود میگویم. قیمت بنزین برود بالا، دوباره هزینههای تولید میرود بالا، قیمت کالا میرود بالا و دوباره میرسیم به جایی که دوباره این گپی که الان ما داریم، میرسیم بعد از مدتی به این گپ. ما از سال 68 به بعد به جای اینکه بیاییم ساختار و نهادهایمان را درست کنیم، یعنی بیاییم و بگوییم دولت تو خیلی بزرگی، دولت هدف تو باید اینها باشد و متناظر با این هدف بیا ساختار سازمانی تشکیلاتت را بچین، اینقدر هم پول می خواهید. اشکالی ندارد، از پول نفت هم شما استفاده کردی، اشکالی ندارد، اصلا 70 درصدش هم از نفت استفاده کن، ولی بدان که این پولی که خرج میکنید، چه اتفاقی در اقتصاد میافتد. اینطوری نباشد که 80 درصد را بدهی به کارمندی که بنده خدا کاری برایش درست نکردی. من نمیخواهم بگویم اینها ناکارا هستند، نه، ما بهترین آدمها را برداشتیم و گذاشتیم یک جایی که ناکارا داریم از آن استفاده میکنیم. شما داری بودجه را اینطوری هزینه میکنی؟ به جای اینکه بیاییم سراغ این مسائل، آمدیم با افزایش قیمت و با متغیرهای قیمتی داریم بازی میکنیم؟ از سال 68 چیکار کردیم؟ قیمت ارز را بردیم بالا، قیمت بنزین را بردیم بالا، یارانه را کم کردیم، حذف کردیم، از آن طرف گفتیم خصوصیسازی کنیم و آمدیم شرکتها را دادیم به یکسری افرادی که از یکسری قواعد خاصی تبعیت میکردند، ساختار انحصار دولتی را تبدیل به انحصار خصوصی کردیم و رسیدیم به اینجا که تازه رسیدیم اول خط، بلکه عقبتر. یعنی به جای اینکه بیاییم آن جاهایی که باید بانکمان را درست میکردیم، اصلاحات ساختاری انجام میدادیم، پایگاههای اطلاعاتیمان را درست می کردیم، ساختار مالکیت مان را درست می کردیم، طرح کاداس را درست میکردیم. اینها اولویتهای اولین اقتصاد ما بود، ما باید روی اینها سرمایهگذاری میی کردیم، نه اینکه مدام آمدیم یارانهها را حذف کردیم، مدام قیمت بنزین را بردیم بالا.
ساختار تولید خودرو را باید اصلاح میکردیم. مدام تعرفهها را بردیم بالا. در بحث خودرو مدام حمایت کردیم، حمایت غیرهدفمند و غیرهوشمند. ما باید حمایت کنیم، ولی باید حمایتمان هوشمند باشد. چه تحولی خودرو ایجاد کردیم؟ این همه ما هزینه کردیم در خودرو. میتواند رقابت کند؟ قطعا اگر ما بخواهیم رقابت را ببندیم و بگوییم با خودمان رقابت کنیم که این اتفاق هیچ وقت نمیافتد، ولی همه اینها راه دارد، مسیر دارد، استراتژی دارد، برنامه دارد. یعنی ما از سال 68 به بعد، بهخصوص 68-67 که دیگر جنگ تمام شد و ما وارد بحث سازندگی و اصلاحات اقتصادی شدیم، این مسیر را غلط رفتیم، یعنی به جای اینکه بیاییم اصلاحات اساسی را در ساختار مالکیت، بسترهای اقتصادی، پایگاههای اطلاعاتی، یکسانکردن اطلاعاتمان، بحث اصلاح اقتصاد شهری مان، اقتصاد روستایی مان، بحث مربوط به ساختار دولتمان، ساختار بودجهمان، نظام حاکمیتیمان که همه اینها موثر است. بحث فساد که اگر اینها را خوب نچینیم و کنار هم نگذاریم، اگر دولت دولت، ناکارایی باشد، قطع به یقین از داخلش فساد درمیآید. یک سر فساد، دولت است. اصلا فساد بدون دولت معنی پیدا نمیکند. فساد یک سرش قطع یقین دولت است. چرا چای دبش اینطوری اتفاق میافتد؟ شما یک میلیارد، دو میلیارد، سه میلیارد میدهی به یک شرکتی که این پول دارد واریز میشود. نباید بداند برای چی این پول دارید واریز می شود؟ کسی نیست اینها را نظارت و کنترل کند؟ روی چه حسابی شما این پولها را دادید؟ بعد با این پول چیکار کرده؟ همه اینها دارد از جمهوری اسلامی هزینه میشود، همه اینها دارد از نظام هزینه می شود، یعنی اینها دارد بدبینی به نظام ایجاد می کند
از آن سنگینتر نسبت به اسلام عزیزمان است. این خیلی سنگین است تاوانش برای جامعه و این سیاستهای اقتصادی هم که دارد اجرا میکند، مدام دارد پایههای دین ما را لغو میکند متاسفانه، چون پایههای معیشتی مردم را لق میکند و مشکل ایجاد میشود. پیغمبر میفرماید شما در یک چنین جامعهای میخواهی دینت را گسترش دهید؟ نمیتوانی این کار را بکنی. همین کسانی هم که دیندار هستند، همینها هم یک طوری دارند لق می شوند. بنابراین ما در سال 68 به بعد بهجای اینکه بیاییم با یکسری سیاستهای اساسی اقتصادی بیاییم در این مسیرهایی که عرض کردم و اصلاحات با انجام دهیم، آمدیم و مدام با متغیرهای قیمتی بازی کردیم. البته این را خدمت شما بگویم که این هم هدفمند انجام شده، این توصیههای صندوق بینالمللی پول است که این کار را بکند. یعنی در جنگ اقتصادی آنها خیلی تمایل دارند که ما روی این متغیرهای قیمتی کار کنیم. شما کتابهایشان را بخوانید. آقای ریکارز را بخوان کتاب جنگ ارزش را، کتاب زاراتا را بخوان کتاب جنگ خزانهاش را. در بحث جنگ ارزی ببین اینها روی چه چیزهایی متمرکز میشوند. همه اینها روی بحث ارز متمرکز می شوند. گلوگاه اصلی ورود اینها به بحث جنگ، بحث ارز است و بحث تورم است. شما ببینید اقتصاد بزرگان میگویند اگر یک کشوری را میخواهی از هم متلاشی کنی و از بین ببرید، بهترین کانال، بهترین ابزار، تورم است. با تورم شما می توانید همه چیز را متلاشی کنید و از بین ببرید.
منبع: سایت دیده بان ایران
هم اکنون دیگران می خوانند-
زمستانی ترین روزهای سال رسید؛ همه ایران درگیر بارش شد + فیلم
-
فال قهوه امروز یکشنبه ششم اسفند 1402 | قهوه ات رو بخور فال بعد بگیر
-
روز عشق ایرانی رسید | روز سپندارمذگان چه روزی است + داستان سپندارمذگان
-
آخرین خبرها از سریالهای نورزوی؛ «نون. خ» و زیر خاکی از کی پخش میشود؟
-
تغییر زمان تعطیلات مدارس و آغاز سال تحصیلی آموزش و پرورش
-
افزایش سهمیه ارز مسافرتی؛ سود 15 میلیونی از تفاوت قیمت + روش دریافت ارز سهمیه ای با کارت ملی
-
قیمت ارزانترین و گرانترین گوشیهای محبوب بازار / قیمت جدید گوشیهای سامسونگ، شیائومی و آیفون