وقتی بچهها، خرمشهر را به رخ ناصرالدین شاه و رضاخان میکشند / روایت یک اتفاق جذاب به نام «شهربازی مقاومت و ایستادگی»
گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ برخلاف تمام نمایشگاهها که با برگزاری اختتامیه، قصهشان به سر میرسد و خیلی زود از ذهنها محو میشوند، پایان نمایشگاه همافزایی مدیریت، یک شروع دوباره بود برای بسیاری از شرکتکنندگان. رویدادی که یکی از مهمترین محاسنش، اعطای فرصت خودنمایی به گروههای گمنامی بود که بی سر و صدا و با کمترین امکانات، دست به کارهای بزرگ زدهاند. حالا با شکلگیری ارتباطات هدفمند میان گروهها و مجموعههای همفکر و معرفی گروههای خلاق به مسئولان در فضای این نمایشگاه ساده و صمیمی، امیدها برای همکاریهای جدید در حوزههای مختلف شکوفا شده.
گروه و کانون جهادی «الفاطمیون» مشهد، مبدع برگزاری «شهربازی مقاومت و ایستادگی»، یکی از همین گروههای گمنام بود که در اولین رویداد «همافزایی مدیریت ایران 1401» فرصت عرض اندام پیدا کرد و تجربیات چند سالهاش در این حوزه را با دیگر گروهها به اشتراک گذاشت. همین مجال کوتاه هم کافی بود که طرح شهربازی خاصش را به مسئولان شهرها و استانهای مختلف ارئه کند و برای همکاریهای آینده قول و قرارهایی هم بگذارد. اگر شما هم مشتاق شدهاید از کم و کیف ایده جذاب شهربازی مقاومت و ایستادگی باخبر شوید، با گفتوگوی ما با حجتالاسلام «محمد مهدی یاوری»، مسئول کانون جهادی «الفاطمیون» همراه باشید.
حجتالاسلام «محمد مهدی یاوری»، مسئول کانون جهادی «الفاطمیون»(مبدع شهربازی مقاومت و ایستادگی)
*چه اتفاقی میافتد که یک روحانی و دوستانش آستینهایشان را برای راهاندازی شهربازی ویژه کودکان و نوجوانان بالا میزنند؟ چه نیازی در این زمینه احساس کرده بودید؟
- ما در کانون «الفاطمیون» مشهد از 10سال قبل در حوزههای مرتبط با خانواده و کودک مثل مهارتهای زندگی، تربیت فرزند و برگزاری کارگاه تربیت مربی کودک فعالیت میکنیم اما در این میان بیش از همه، روی احداث شهربازی متمرکز بودهایم. ماجرا هم از وقتی شروع شد که برای هفته دفاع مقدس این ایده به ذهنمان رسید که با محوریت دفاع مقدس، یک شهربازی برپا کنیم. با این نگاه که موضوعات مرتبط با 8سال دفاع مقدس را در قالب موقعیتهای متنوعی از بازی ارائه کنیم که بچهها هم بیایند بازی کنند و هم ماندگاری ذهنی از آن وقایع برایشان داشته باشد. چند موضوع محدود را انتخاب و شهربازی دفاع مقدس را برگزار کردیم. استقبال خوبی هم از آن شد چون یک شهربازی موضوعی بود و مثل باقی شهربازیها، شهر اسباب بازی نبود...
*منظور از شهر اسباب بازی دقیقاً چیست؟
- شهربازیهای موجود، درواقع شهر اسباب بازی است. در شهر اسباب بازی، شما اسیر اسباب بازی میشوی. یک پولی میدهی که با چند وسیله بازی کنی اما خودت خلاقیت نداری، کار گروهی نداری، فعالیت ذهن نداری، شکست و پیروزی در آن بازیها معنا ندارد و... اما در شهربازیهای موضوعی و مفهومی، خلاقیت وجود دارد، خودت و تیمت محور تصمیمگیری هستید، شکست میخورید، پیروز میشوید و... مخاطبان هم این تفاوتها را درک کردند و استقبال خیلی خوب از آن شهربازی دفاع مقدس شد.
*تصویر شهربازی مقاومت هنوز برای ما مبهم است. کمی از محتوای ارائه شده در این شهربازی برایمان بگویید.
- برای مثال ما در قسمتی از این شهربازی، داستان عبور رزمندگان دفاع مقدس از رودخانه خروشان اروند را برای بچهها طراحی کردیم. ببینید، وقتی در اردوی راهیان نور، راویها درباره اروند و حماسه بزرگ رزمندگان در عبور از این رودخانه صحبت میکنند، چون بچهها ذهنیتی از خروش رود اروند ندارند، فهم آن رشادتها برایشان خیلی سخت است. ما با اجرای یک ایده، تا حدی توانستیم این احساس را به بچهها منتقل کنیم. به این ترتیب که تعدادی آکاسیو (یونولیت) روی آب تعبیه کردیم که آن پلهای متحرک روی اروند را هم تداعی میکرد. در بخشی از بازیهای میدانی، بچهها باید با قدم گذاشتن روی زنجیره آکاسیوها، از روی این رودخانه نمادین عبور میکردند. ازآنجاکه آکاسیو سبک است، همینکه با آب تماس پیدا میکند، ممکن است برگردد و واژگون شود. بنابراین بچهها با همراهی مربیها خیلی باید موقع عبور از روی آنها دقت میکردند.
اما کار به اینجا ختم نمیشد. بعد از چند مرحله، برای بازسازی بهتر شرایط اروند، موج مصنوعی روی آب ایجاد کردیم. اتفاقی که میافتد، این است که همان دختران و پسران نوجوانی که وقتی از سختی کار رزمندگان در اروند صحبت میکردی، متوجه نمیشدند، حالا دیگر ذهنشان خالی نیست چون خودشان یک صحنه کوچک مشابه آن را تجربه کردهاند. بعد از این، وقتی از موجهای خروشان اروند صحبت شود، در ذهن بچهها آن موج نمادین در شهربازی مقاومت تداعی میشود و صحبتهای راوی و رشادت رزمندگان را بهتر درک میکنند. این اتفاق درباره حادثه تلخ سرنگونی هواپیمای ایرباس ایران توسط آمریکا هم برای بچهها تکرار میشد...
*چطور؟ بچهها با این شهربازی، حضور در خلیج فارس را هم تجربه میکنند؟
- بله. ما در این شهربازی، خلیج فارس را تبدیل کردیم به یک موضوع. یک فضای آبی ایجاد و 6عملیات در آن طراحی کردیم. و همین خلیج فارس نمادین برای بچهها این امکان را ایجاد کرد که برای اولین بار با موضوع سرنگونی هواپیمای مسافری ایران توسط آمریکا آن هم در قالب یک بازی آشنا شوند. بچهها سوار بر یک قایق کوچک، وارد آبهای خلیج فارس میشدند و صحنه انهدام هواپیما برایشان بازسازی میشد. و ماجرا از اینجا به بعد تازه برای بچهها شروع میشد؛ از آنجا که باید از روی آب یک چیزهایی را جمع میکردند. قسمتی از این اشیای شناور روی آب، اسامی مسافران بیگناهی بود که در آن جنایت به شهادت رسیدند. قسمت دیگر هم، بعضی حرفها که باید در ساحل آنها را کنار هم قرار میدادند و به جملاتی درباره اهداف و رفتارهای استکبار جهانی میرسیدند.
*از تصاویری که از شهربازی مقاومت و ایستادگی دیدهایم، به نظر میرسد شما در تعیین موضوعات بازیها، به وقایع دوران دفاع مقدس بسنده نکردهاید و تنوع خوبی در طراحی بازیها در نظر گرفتهاید. مشتاقیم دیگر بخشهای شهربازی را هم معرفی کنید.
- بله. وقتی دیدیم ایده شهربازی مقاومت و ایستادگی با موضوع دفاع مقدس جواب داد، اعضای تیم اتاق فکرمان گفتند حالا که از این ایده استقبال شده، چرا فقط به دفاع مقدس بپردازیم؟ میتوانیم 300سال تاریخ ایران را با تقسیمبندی قاجار، پهلوی، انقلاب اسلامی تا ظهور بررسی کنیم و با استخراج موضوعاتش، آنها را به بازی تبدیل کنیم. قاجار و پهلوی را تحت عنوان «قراردادهای آب و خاک» تبدیل به بازی داستانی کردیم که مخاطب نوجوان متوجه شود به چه راحتی بخشهایی از ایران را تقدیم دشمنان کردند. عملیاتهای دفاع مقدس، فتح خرمشهر و 6اتفاق مهم در خلیج فارس، بخشهای دیگر این شهربازی است. بعد، بازیهای مرتبط با مدافعان حرم و مدافعان وطن را طراحی کردیم و این اواخر، مدافعان سلامت را هم اضافه کردیم. از کنار اتفاقات جهان اسلام و جبهه مقاومت هم به سادگی نگذشتیم. در یک مرحله، عملیات دمشق را طراحی کردیم که بحث یمن، عراق، سوریه و لبنان را شامل میشود.
با این نگاه، 67موضوع درآوردیم؛ موضوعات تاریخی، سیاسی، حماسی، مذهبی و... متناسب با موضوعات، شخصیتپردازی هم کردیم و نزدیک به 40شخصیت را درآوردیم. اتفاقی که افتاد، این بود که همان وقایعی که بچهها حوصله مطالعهاش در کتابهای تاریخ را ندارند، یادشان هم نمیماند، اینجا در قالب بازی و با حضور شخصیتهای اثرگذار در آن وقایع، به آنها ارائه شد. بچهها هم حسابی با این وقایع و شخصیتها ارتباط برقرار کردند و با تحلیل اقداماتشان، نسبت به آنها واکنش نشان دادند.
*اگر به صورت مصداقی مواردی را مطرح کنید، تصویر روشنتری از این اثرگذاری در ذهن مخاطبان نقش میبندد.
- ما متاسفانه بازوی رسانهای قوی نداریم که این ایدههای بکر را با شیوههای جذاب معرفی کند. شما بگویید تا الان کسی توانسته 300سال تاریخ ایران را به یک کتاب بازی تبدیل کند؟ چقدر دارد در کشور هزینه میشود و مستندات تاریخ را به معلم و استاد و ناشر میدهیم که تاریخ را در شکل واقعیاش به بچههای جامعه ارائه کنند؟ ما در شهربازی مقاومت و ایستادگی در 3، 4ساعت این کار را انجام میدهیم. به بچهها میگوییم میرزا کوچک و رئیسعلی دلواری که بودند چون داریم انگلیس و روسیه را برای آنها معرفی میکنیم. یا میگوییم توی آن 11قراردادی که زمان قاجار و پهلوی بسته شد، چه اتفاقی افتاد.
جالب است بدانید ما یک قبرستان داریم به نام «قبرستان تاریخ». بچهها فضای تاریکی شبیه قبر میبینند که شمعی بالای آن روشن است اما نمیدانند ماجرا چیست. بچهها مشغول مرور اتفاقات قراردادهای زمان قاجار و پهلوی هستند که یکدفعه راوی وارد صحنه میشود و میگوید: «فاتحه خواندید؟ بگویید خدا بیامرزدش.» خیلی طول نمیکشد که بچهها متوجه میشوند اینها درواقع قبر نیست، بلکه تکههایی از ایران است که در نتیجه آن قراردادهای ننگین از وطن جدا شد. و کمکم میفهمند در آن دو مقطع تاریخی چه بلایی سر ایران آمده و کار به جایی میرسد که بانیان آن خیانتها را هم مواخذه میکنند...
*بچهها چه کسانی را مواخذه میکنند؟
- اینجا دو شخصیت داریم؛ ناصرالدینشاه، نماینده قاجار و رضاخان، نماینده پهلوی. ماجرا از آنجا شروع میشود که این دو نفر از داخل یک تابوت بیرون میآیند و شروع میکنند با هم دعوا کردن. به قول امروزیها با برشمردن خیانتها، دست همدیگر را رو میکنند. بعد از این مجادله، دادگاهی به نام دادگاه تاریخ داریم که اینها را به زندان میاندازد. اینجا به بچهها فرصت میدهیم از ناصرالدینشاه و رضاخان سؤال کنند. صحنههای جالبی ایجاد میشود. مثلاً یکی از جملاتی که بچهها به این دو شخصیت میگویند، این است که: «شهرهای ایران مگه مال باباتون بود که میبخشیدید یا اینطوری راحت از دست میدادید؟» یعنی بدون دادن هیچ پیشزمینه ذهنی و فقط با مرور جذاب تاریخ، بچهها خودشان پی به خیانتهای این سردمداران بیکفایت میبرند... اما نتیجهگیری اصلی این ماجرا، در مرحله بعد که به مقطع اشغال خرمشهر توسط عراقیها و مقاومت مردم خرمشهر میرسیم، مشخص میشود.
در دعوای ناصرالدین شاه و رضاخان که خیانتها را برملا میکند، مدام یک عبارت تکرار میشود: «بده بره». ما خیلی روی این عبارت فکر کردیم. فعالان فضای مجازی این عبارت را در ادبیات توییتری دیدهاند. در این دعوا، وقتی حرف از آذربایجان میشود، ناصرالدین شاه میگوید: بده بره. نخجوان؟ بده بره. گنجه؟ بده بره. رضاخان هم همینطور. او هم درباره بخشهایی از ایران مثل بحرین، بهراحتی میگوید: بده بره. تکرار این عبارت، ذهن بچهها را آماده میکند. وقتی به مقطع مقاومت مردم خرمشهر در مقابل دشمن متجاوز میرسیم، دوباره سر و کله این دو شخصیت پیدا میشود. در همان شرایط، وقتی رضاخان میگوید: «بابا، بده بره»، بچهها به او اعتراض میکنند که: «نه! برای چی بدیم بره؟ بس بود آنقدر شما دادید رفت. ما دیگه نمیدیم بره.» بعد میرسیم به فتح خرمشهر و بچهها با خوشحالی و غرور میآیند با ماکت مسجد خرمشهر که نماد مقاومت است، عکس میگیرند.
*فرآیند جالبی است.
- ببینید، این بچهها، بسیجی نیستند، بچه مذهبی نیستند، ما هم عقیدهای را به آنها تحمیل نکردیم اما اینطور در مقابل شاهان قاجار و پهلوی میایستند. ما فقط در بخش قبرستان تاریخ، براساس واقعیتهای تاریخی یک ذهنیت به آنها دادیم. دیگر خودشان به این نتیجه رسیدند این شاهان به ایران خیانت کردند. البته فضا برای صحبت و همفکری درباره زمان حال هم برای بچهها فراهم است. ما در این شهربازی، یک خیمه داریم که بچهها آنجا دور هم جمع میشوند و درباره شرایط امروز صحبت و درباره مشکلات تبادل نظر و ریشهیابی میکنند. اگر میگویند مسئولی، بد است، میگوییم بله بعضی از مسئولین بد هستند. اجازه میدهیم نوجوان خودش تحلیل و بررسی کند و به انتخاب آگاهانه برسد.
*شهربازی مقاومت و ایستادگی در یک نگاه
درواقع، شهربازی مقاومت و ایستادگی، سناریو دارد. بچهها در قالب دو گروه 25نفری، از دو زاویه باید مراحل را یکییکی طی کنند و تا انتهای شهربازی بروند. این شهربازی میتواند 3ساعت بچهها را سرگرم کند. البته این قابلیت را هم دارد که بتوانیم یک روز بچهها را درگیر یک کار اردویی کنیم. این را هم اضافه کنم که بعد از مدتی، کار را گستردهتر کردیم و شهربازی خردسالان را هم با نام «شادمانه کودک» طراحی کردیم که آن هم موضوعی و مفهومی است.
*بنابراین شهربازی مقاومت و ایستادگی فقط مختص نوجوانان نیست؟
- نه. این شهربازی، مخصوص همه اعضای خانواده است اما هرکدام از آنها قسمتهای مربوط به خودشان را دارند. علاوهبر شهربازی مقاومت ویژه نوجوانان و شهربازی شادمانه کودک، ما یک نمایشگاه موضوعی و مینیاتوری با محوریت زندگانی اهل بیت (ع) هم برای پدر و مادرها طراحی کردیم. همانطور که اشاره کردم، وقتی خانواده وارد شهربازی میشوند، هرکدام به سراغ قسمت مخصوص خودشان میروند و از برنامههایش استفاده میکنند. مثلاً پدر و مادر نمیتوانند وارد شهربازی نوجوانان شوند. ما اصلاً آنجا را با تمام اتفاقاتش در یک حالت رازگونه نگه میداریم که خانوادهها نبینند و ندانند. چرا؟ برای اینکه بچهها وقتی به خانه رفتند، خودشان برای پدر و مادرشان تعریف کنند چه دیدند و چه کارهایی انجام دادند. این تکرار کمک میکند برای بچهها بازپروری ذهن به وجود بیاید و آنچه تجربه کردهاند، در ذهنشان ماندگارتر شود. علاوهبر همه اینها، ما یک بخش هم برای افرادی که در این سه گروه نمیگنجند، تدارک دیدهایم...
*دقیقاً اشاره شما به چه گروهی است؟
- افرادی هستند که نه پدر و مادرند، نه نوجوان و نه کودک و این سه بخش شهربازی مطابق نیاز و شاید سلیقه آنها نیست. مثلاً جوان 22ساله خانواده و دوستانش. ما این گروه را هم فراموش نکردیم. فضایی به شکل شهربازی ساحلی برایشان درست کردیم و 18بازی در آن طراحی کردیم. در این فضا که به آن شهر ساحلی میگوییم، جوانان میتوانند با انواع بازیهای توپی و پرتابی مثل فوتبال و والیبال ساحلی دارد، تیراندازی، تیر و کمان و... اوقات پرهیجانی را تجربه کنند.
بنابراین هر کس با هر گرایشی به این شهربازی مقاومت بیاید، لذت میبرد. اتفاقاً تجربه چند ساله ما نشان داد قشر خاکستری جامعه، بسیار از این فضا راضیتر بودند. ابتدا تصورمان این بود که شاید این افراد چندان رغبت نشان ندهند اما در عمل، چون موضوعات همراه با خلاقیت و بازی و تفریح و در فضایی شاد و پرهیجان ارائه شد، برایشان تازگی داشت و حسابی لذت بردند و از آن استقبال کردند. حتی خود خانوادهها تعجب میکردند وقتی اشتیاق بچههایشان را برای حضور دوباره در این فضا میدیدند...
*تحلیل خود شما چیست؟ چرا بچهها با این شهربازی ارتباط خوبی برقرار میکنند؟
ماجرا این است که پسر و دختر نوجوان در این شهربازی فرصت پیدا میکند تیرکمان و تفنگ ساچمهای دستش بگیرد، روی آب برود، دانشمند شود، بازی کند، و... ما حتی زندگی اهل بیت (ع) و احکام دین را در قالب بازیهای جذاب به او ارائه میکنیم. یعنی مخاطب نوجوان ما با یک بسته کامل تفریحی هیجانی علمی حماسی دینی مواجه میشود. میگوییم دختر خانم! آقا پسر! تو بهعنوان یک دانشآموز که میخواهی برای خودت کسی شوی، باید در همه زمینهها قوی باشی. یعنی به وقتش باید سرباز وطن باشی، به وقتش باید پزشک وطن باشی و...
درواقع حضور در شهربازی مقاومت و ایستادگی، تجربه یک زندگی نیمروزه پرهیجان است. خب این نوجوان، این تجربه را کجا میتواند داشته باشد؟ حتی ابرشهربازیهای ما هم نگاهشان این نیست. نگاهشان شهر اسباببازی است. ما در شهربازی مقاومت و ایستادگی، 67موضوع در 21مرحله طراحی کردهایم که اجرای کامل آن، حمایت مسئولان شهری را میطلبد...
*اتفاقاً همین سئوال در ذهن من ایجاد شده بود. اجرای بخشهای متنوعی که شما طراحی کردید، به یک فضای خیلی وسیع نیاز دارد. قاعدتاً شما در همه شهرها نمیتوانید چنین فضایی را پیدا کنید...
- درست است. اجرای کامل این شهربازی، فضای وسیعی نیاز دارد. ما الان در ورودی شهر قم، یک فضای بسیار بزرگ 2هکتاری را گرفتهایم و مشغول آمادهسازی شهربازی مقاومت هستیم. اما حسن این طرح این است که هم قابلیت اجرای تجمیعی و هم اجرای محدود و جداگانه هریک از بخشها و موضوعات را دارد. مثلاً یک استان میگوید: ما فقط یک فضای هزار متری داریم. ما میگوییم: با هزار متر شما این سه مرحله را میتوانیم اجرا کنیم. سه ساعت هم بچهها را سرگرم میکند. بنابراین هرکس متقاضی برگزاری شهربازی مقاومت و ایستادگی باشد، به او میگوییم شما شرایطتان را بگویید. ما با توجه به فضای در اختیار، امکانات و حتی فرهنگ بومی شهرتان، شهربازی مقاومت را برایتان برپا میکنیم.
*تا امروز شهربازی مقاومت و ایستادگی را در کدام شهرها اجرا کردهاید؟
- اغلب در مشهد بوده. البته به اهواز هم رفتیم و شهربازی را اجرا کردیم. الان هم در شهر قم در حال ساخت شهربازی مقاومت و ایستادگی هستیم که 40درصد پیشرفت داشته. البته این فضا فقط شهربازی مقاومت نوجوانان را شامل میشود. این هم دلیل دارد چون بچههای راهیان نور که در مسیرشان از قم عبور میکنند، قرار است نصف روز در این شهربازی با ما باشند.
اما از برکات نمایشگاه همافزایی مدیریت، دیدار و آشنایی با مسئولان استانهای مختلف بوده که انشاءالله زمینه را برای برپایی شهربازی مقاومت در آینده نزدیک در استانها و شهرهای دیگر فراهم خواهد کرد. برای مثال، یکی از مسئولان استانداری هرمزگان به غرفه ما آمد و برای اجرای شهربازی مقاومت در استانشان رایزنی کرد. برای استان کرمان هم داریم مکاتبه میکنیم. ما خودمان بسیار علاقهمندیم شهربازی را بهطور مشخص در دو سه استان اجرا کنیم. برای مثال من خیلی دوست دارم در تهران فرصت کار داشته باشیم. برای آقای زاکانی، شهردار تهران هم نامه نوشتم و طرح را ارسال کردم. به اعتقاد من، اجرای شهربازی مقاومت در تهران، به لحاظ فرهنگی نهفقط تأثیر کشوری بلکه یک تأثیر جهانی خواهد داشت.
*شما پیشاپیش به یکی از سئوالات من درخصوص مشارکت در اولین رویداد همافزایی مدیریت پاسخ دادید. حالا در پایان این گفتوگو بفرمایید حضور در نمایشگاه همافزایی چه دستاوردی برای شما داشت؟ اساساً با چه انگیزهای در این نمایشگاه حضور پیدا کردید؟
- در درجه اول، برای ما که جزو غولهای نمایشگاهی نیستیم، این رویداد، یک فرصت مناسب برای عرضه داشتههایمان بود. برای ما گروههای مردمی، قدرت اظهار وجود در بازار سرمایه و اشتغال وجود ندارد. حسن این نمایشگاه این بود که فضایی فراهم کرد که کار امثال ما دیده شود. حتی آن تولیدکننده کوچک و کارآفرین خرد هم فرصت پیدا کرد خودش و محصولاتش را معرفی کند. در درجه بعد هم، ازآنجاکه مسئولان از نمایشگاه بازدید کردند، فرصت خوبی در اختیارمان قرار گرفت که قابلیتهایمان را معرفی کنیم.
نمایشگاه همافزایی، نمایشگاه خلاقانهای بود که برای سال اول خیلی خوب برگزار شد اما به نظر من با این حجم پشتیبانی و هزینهای که انجام شده، بهتر است که در سالهای بعد برود در حاشیه نمایشگاه کتاب برگزار شود که مردم هم بیایند بازدید داشته باشند. ببینند ما اینهمه آدمهای خرد و کوچکتر در بازار سرمایه و اشتغالآفرینی و تولید و ابداع داریم. ببینند همه فعالان این عرصه، آن 4تا آدمی که تبلیغات تلویزیونی دارند نیستند. اگر بیایند این جوانان خلاق، باانگیزه و فعال را ببینند که با کمترین امکانات دارند کارهای بزرگی انجام میدهند، یک حس امید به جامعه منتقل میشود.
انتهای پیام /