پاستور جای «ظریفها» نیست / چرا مدل ظریف به درد حکمرانی نمیخورد؟
بررسی نوع رفتار و کردار آقای دیپلمات در صدر وزارت امور خارجه نشان میدهد که او اصلا نسبتی با جایگاه نامزدی ریاستجمهوری ندارد و جایگاه ریاستجمهوری را با تهدیدات فزایندهای روبرو خواهد کرد.
بررسی نوع رفتار و کردار آقای دیپلمات در صدر وزارت امور خارجه نشان میدهد که او اصلا نسبتی با جایگاه نامزدی ریاستجمهوری ندارد و جایگاه ریاستجمهوری را با تهدیدات فزایندهای روبرو خواهد کرد.
خبرگزاری مهر، گروه سیاست؛ انتشار صوت مصاحبه جنجالی محمدجواد ظریف هر چند باعث افزایش فشارها و انتقادها علیه او شده و به نظر میرسد مسیر او در رقابتهای انتخاباتی پیشرو را با برخی دست اندازها مواجه کند، لیکن اصلاحطلبان به این راحتی قصد ندارند از رویای ریاستجمهوری وزیر امور خارجه، دست بشویند؛ چه آنکه حمیدرضا جلاییپور تئوریسین و کنشگر اصلاحطلب چندی پیش در اظهارنظری، با اصلاحطلبانه خواندن مشی ظریف و تاثیر فایل صوتی درزیافته روی افزایش محبوبیت او، مدعی شد: «این مصاحبه نشان داد ظریف در سیاست خارجی حامی منافع ملی و یک اصلاحطلب است. و نشان میدهد در هشت سال گذشته چه سختیهایی کشیده است. لذا اگر ظریف نامزد شود و یا در تیم هر نامزدی باشد به نظر میرسد ده درصد بر میزان مشارکت در انتخابات خواهد افزود»
همچنین محمد نعیمیپور عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت معتقد است: «در حال حاضر براساس گمانهزنیهایی که مبتنی بر اطلاعات نیست، به نظر میرسد موضوع کاندیداتوری محمدجواد ظریف حالا به مراتب جدیتر از قبل مطرح شده است. با این اوصاف اگر کاندیداتوری آقای رئیسی منتفی شود، به نظر میرسد فشار بیشتری به آقای ظریف وارد شود تا کاندیداتوری در انتخابات را بپذیرد. در نهایت باید تاکید کنیم که محتوای گفتوگوی منتشر شده به هیچ عنوان با سیاستهای نظام مغایرت ندارد و شاید اکنون که عزمی در حاکمیت ایجاد شده تا مساله برجام حل و فصل شود، محمدجواد ظریف بتواند این پروژه را به سرانجام برساند.»
با این وجود بررسی نوع رفتار و کردار آقای دیپلمات در صدر وزارت امور خارجه نشان میدهد که او اصلا نسبتی با جایگاه نامزدی ریاستجمهوری ندارد و شخصیت حساس و هیجانی ظریف باعث خواهد شد شان ریاست قوه اجرایی تنزل و عرصه امنیت ملی با تهدیدهای فزایندهای روبرو شود.
«آقای ظریف وقتی عصبانی میشود، حرفهایش تنظیم نیست»؛ این اظهارنظر هر چند اخیرا توسط بهروز نعمتی در گفتگو با مهر و در واکنش به اظهارنظر وزیر امور خارجه کشورمان که گفته بود: «من لاریجانی را برای مذاکره با چین معرفی کردم» بیان شد، لیکن بسیاری دیگر هم بر این باورند که ظریف ذاتا فردی حساس است که در بزنگاهها دچار بیتعادلی در کلام و موضعگیری میشود؛ ویژگیای که اصلا برای یک دیپلمات زیبنده نیست و موجب میشود او در برهههای حساس دست به اقداماتی بزند که نه به صلاح کشور است و نه به صلاح خود فرد. عصبیت و پایین بودن آستانه تحمل ظریف باعث شده تا او در واکنش به مسائل مختلف یا دست به اظهارنظرهای خلاف امنیت ملی بزند یا دچار استعفاهای متعدد شود.
در واکنش به این ویژگی شخصیتی بارز ظریف، چندی پیش محمد عطریانفر فعال اصلاحطلب و یکی از حامیان جدی ظریف برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری 1400، در گفتگویی تاکید کرد: «در عرصه کار سیاسی هر دولتمردی باید پوستکلفت باشد؛ یعنی باید در قبال این نامرادیها و ناکامیها برنیاشوبد».
در ادامه به بخشی از بروندادهای روحیه حساس وزیر امور خارجه طی این سالها در عرصه سیاست داخلی و خارجی نگاهی میاندازیم.
تعطیلی کار، در واکنش به یک تیتر!
وقتی محمدجواد ظریف در آغاز مذاکرات هسته ای در ابتدای دولت یازدهم، در قبال تیتر یکی از روزنامهها دچار اسپاسم عضلانی شد، شاید میشد حدس زد که او توان مواجهه با فشارهای منتقدین را ندارد و ردای ریاستجمهوری که حالا مدتی است عدهای میخواهند بر تنش بنشانند، قدری برایش ناجور میآید. ظریف در دور جدید مذاکرات هستهای در سال 92 در برابر تیتر یکی از روزنامها، دچار اسپاسم عضلانی در ناحیه کمر و پا شد و همین امر، وظایف او در مقام وزیر خارجه را دچار اختلال کرد. ظریف روز 16 مهرماه سال 92 در صفحه فیسبوکاش درباره تکدرخاطر و گرفتگی کمرش بهدلیل تیتر روزنامه کیهان، نوشت: «امروز صبح، بعد از دیدن تیتر یک روزنامه، کمردرد و پادرد شدیدی گرفتم حتی نمیتوانستم راه بروم یا بنشینم. فکر کردم دیسک کمر و سیاتیک گرفتهام، فقط توانستم دو ملاقات خارجی را انجام دهم، بقیه برنامهها را لغو کردم. جلساتم با بعضی از معاونان وزارتخارجه را در حالت استراحت انجام دادم. وقتی 4-5 ساعت استراحت مشکل را حل نکرد، ساعت 5 بعدازظهر دفترم در وزارت امورخارجه را ترک کردم و به بیمارستان رفتم. خدا را شکر امآرآی نشان داد که مشکل من بیشتر عصبی و اسپاسم عضلانی است».
وزیر دست به استعفا
روحیه ظریف وزیر امور خارجه موجب شده تا او طی این سالها مدام به نیت استعفا دست به قلم شود و از دولت کناره گیری کند؛ هر چند هر بار با ابراز این جمله معمول که «تکذیب میکنم»، غائلهها ختم به خیر شدهاند؛ البته ظریف در یکی از برههها رسما از مقام وزارت خارجه استعفا داد؛ ماجرایی که به اسفند سال 97 و سفر بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به ایران بازمیگردد. در جریان آن سفر، تیم اطلاع رسانی دولت تحت رهبری محمود واعظی، ظریف را از ورود اسد به ایران بی اطلاع گذاشتند و همین بیاطلاعی، وزیر امور خارجه را خشمگین کرد و موجب شد تا رسما استعفای خود را تقدیم حسن روحانی کند؛ استعفایی که البته با وساطت و دلجویی شهید سلیمانی منتفی شد.
با این حال در سال 98 در دو نوبت، شایعه کنارهگیری محمدجواد ظریف از سمت وزارت خارجه، دهان به دهان پیچید. در روز 13 آذرماه 98 و در حاشیه نشست هیاتدولت در جمع خبرنگاران، ظریف با اشاره به برخی شایعات مبنی بر استعفایش از وزارت خارجه، ضمن رد آن تصریح کرد: «اگر استعفا داده بودم اینجا نبودم». در همان برهه روزنامه اصلاحطلب آفتابیزد در گزارشی تحت عنوان «سومین شایعه استعفای ظریف طی 9 ماه اخیر» با اشاره به روند استعفاهای وزیر امورخارجه، نوشت: «باز هم یک خبر، خبری که اندکاندک داریم به شنیدن آن عادت میکنیم، حرفوحدیثهایی را در پی داشت. نخستینبار خبر استعفای ظریف که دست بر قضا شایعه نبود، اوایل اسفند 97 رسانهای شد، آن هم استعفایی که دلیل اصلی آن رنجیدن از یک ناهماهنگی و بیخبری بود. دلداریاش دادند و توضیح دادند و شاید توجیه کردند که اینچنین نبوده و اگر هم چنین استنباطی شده، مقصر دولت بوده است، نه مجموعهای بیرون از دولت». آفتاب یزد در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به دیگر شایعه استعفای ظریف، افزود: «اوایل مرداد 98 بازهم خبری در رسانه رخنه کرد که ظریف حسابی شکوهمند است و تهمتهای گاندویی او را برای ادامه ماندن در پست وزیر امورخارجه مردد کرده است و اینبار آذر98 که بازهم شایعه استعفای ظریف بهسرعت برق و باد در رسانه میپیچد و کمی پرسرعتتر از اصل شایعه، تکذیب میشود.»
زمانناسنجی جناب وزیر
علاوه بر روحیه خاص جناب وزیر امور خارجه، بررسی نوع مواضع او نشان از این دارد که ظریف علاوه بر تلاش برای پیوند زدن سیاست خارجی به منافع جناحی یک اردوگاه خاص سیاسی در ایران، اساسا فهمی هم از منافع ملی ندارد و نمیداند چه صحبتی را باید در کجا مطرح کرد. ابتدا درباره عارضه دوم سخن بگوییم.
اگر با حسن نیت، انتشار صوت جنجالی ظریف را اقدامی هدفمند از سوی اتاق فکر سران اصلاحات - اعتدال برای رسیدن به اهداف سیاسی و انتخاباتی ندانیم، باید تاکید کنیم که ظریف اساسا هیچ بویی از ذکاوت خاص عرصه حکمرانی و مکان سنجی و زمان سنجیهای مالوف نخبگان سیاسی، نبرده است. ضبط اظهارات بی پرده، اگر نگوییم بی اساس، ظریف در مورد موضوعات مختلف سیاست داخلی و خارجی، آن هم در موقعی که رسما سمت وزیر امور خارجه را به عهده دارد، در دنیایی که به واسطه توسعه امکانات فناوری معمولا هیچ سخن مگویی در پستوها نمیماند و با سرعت برقآسایی دست به دست میگردد، اقدامی دور از شانیت یک نخبه حکومتی بود که متاسفانه از سوی جناب وزیر امور خارجه بروز کرد.
علاوه بر این، چنانچه گفته شد ظریف در برهههای مختلف با اظهارات ناسنجیده، درصدد پیوند زدن معادلات سیاست داخلی با سیاست خارجی بوده تا به واسطه ایجاد حساسیت در طرف غرب نسبت به احتمال قدرت گرفتن اصولگرایان در ایران، آنها را به دادن امتیاز به ایران تحریک و تشجیع کند.
تعاملات خارجی ظریف برای تاثیر بر مناسبات داخلی
برای نمونه، ظریف در مهرماه سال 93 در شورای روابط خارجی آمریکا درباره تاثیر امتیاز ندادن غربیها به ایران و تاخیر در توافق هستهای روی رای و نظر مردم در انتخابات مجلس دهم و احتمال پیروزی اصولگرایان در این انتخابات گفت: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن، تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند.»
ظریف در همین سخنرانی به تاثیر نافرجامی مذاکرات سعدآباد، روی انتخابات ریاست جمهوری در سال 84 پرداخت و تصریح کرد: «وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای 2004 و 2005، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد»
این البته آخرین باری نبود که ظریف تحت پوشش مذاکرات هستهای، دغدغههای حزبی و جریانی خود را مطرح میکرد. چه پیش و چه پس از آن، وزیر امور خارجه همواره پیروزی جریان اصولگرایی در ایران را به مثابه یک خطر بالقوه برای غربیها جا انداخته و با همین حربه سعی کرده از آمریکاییها و اروپایی ها امتیاز بگیرد؛ تلاشهایی که البته هر مرتبه بیثمر ماندند و هیچ دستاوردی برای معیشت مردم نداشتند. به آخرین مورد از این تلاش ها اشاره میکنیم.
ظریف در تاریخ 25 اسفند 99 در اندیشکده مرکز سیاستگذاری اروپایی در بروکسل درباره آثار تاخیر در به سرانجام رسیدن مذاکرات فی مابین ایران و غرب در وین روی قدرت گرفتن اصولگرایان در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری، مدعی شد: «اروپاییها به سازش عادت دارند اما ایران و آمریکا نه. آمریکاییها به تحمیل کردن عادت دارند ما به مقاومت. بنابراین الان وقت آن است که با هم کنار بیاییم و به برجام برگردیم. دولت جو بایدن باید به سرعت برای احیای برجام اقدام کند وگرنه با رسیدن دوران انتخابات ریاست جمهوری 1400، تحول خاصی تا اواخر سال آینده رخ نخواهد داد.»
آقای ظریف! به همان دانشگاه بازگردید
بررسی حالات روحی جناب وزیر امور خارجه و پیامد بد این حالات رنجور و مهجور، همه برای این بود که تصریح کنیم محمدجواد ظریف که حالا چشم اصلاح طلبان را برای نامزدی ریاست جمهوری گرفته، از اساس فاقد شرایط لازم برای به عهده گرفتن مسئولیت سخت و طاقت فرسای سکانداری قوه اجرایی کشور است.
با این حال جالب است که خود جناب ظریف نیز پیش از ما به ناتوانی شان در اداره امور کشور پی برده بوده اند. ظریف دیماه 99 در پاسخ به سوال خبرنگار شبکه افغانستانی «طلوعنیوز» که پرسید: «تا 6ماه دیگر ایران شاهد انتخابات ریاستجمهوری خواهد بود، آیا نامزد این انتخابات هستید یا خیر؟»، تصریح کرد: «این جواب، کوتاهترین جواب سوال شما خواهد بود؛ قطعا خیر.» خبرنگار در ادامه سوال کرد: «خسته شدید؟» که وزیر خارجه در پاسخ گفت: «نه، من توان خودم را میدانم و آن کار را در توان خود نمیبینم.»
ظریف پیشتر نیز در خردادماه سال 99 در جریان یک گفتوگوی زنده اینستاگرامی، اساسا صلاحیت خود برای احراز پست ریاستجمهوری را رد و تصریح کرد: «در کمال صداقت عرض میکنم در خودم صلاحیت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را نمیبینم و فقط دیپلماسی بلدم، سیاستمدار نیستم. من یک کارگزار دیپلماسی هستم، غیر از این هیچ کاری در زندگیام نکردهام؛ یا درس دادم یا کار دیپلماتیک کردم.»
شاید بهتر باشد محمدجواد ظریف جای تاراج عرض و آبروی خود و از آن مهمتر ملک اسلامی ایران، پس از پایان دوران مسئولیتش در خیابان سی تیر تهران، زودتر به همان کسوت استاد دانشگاهی درآید و وظیفه سنگین و پیچاپیچ حکمرانی را به اهلش واگذارد.