پشت پرده انفعال چین درباره بحران دریای سرخ / بازی دو سرباخت پکن
اقتصادنیوز: ماه مارس گذشته، چین با میانجیگری میان ایران و عربستان جهت احیای روابط دیپلماتیک خود نه تنها کاری را انجام داده بود که بسیاری غیرممکن میدانستند، بلکه تنها کشوری بود که احتمالا این توان را داشت تا در این فضا مانور دهد. ریاض و تهران رقبایی جدی بوده و هستند، اما هر کدام به چین اعتماد داشتند. ایالات متحده بر امنیت خاورمیانه متمرکز بود، اما چین در واقع آن را تامین می کرد. موفقیت...
به گزارش اقتصادنیوز، ماه مارس گذشته، چین با میانجیگری میان ایران و عربستان جهت احیای روابط دیپلماتیک خود نه تنها کاری را انجام داده بود که بسیاری غیرممکن میدانستند، بلکه تنها کشوری بود که احتمالا این توان را داشت تا در این فضا مانور دهد. ریاض و تهران رقبایی جدی بوده و هستند، اما هر کدام به چین اعتماد داشتند. ایالات متحده بر امنیت خاورمیانه متمرکز بود، اما چین در واقع آن را تامین می کرد. موفقیت غیرمحتمل وانگ یی، وزیر خارجه پکن در این زمینه نشانه دیگری از افزایش نقش چین در خاورمیانه است. با این حال، در چهار ماه گذشته، دیپلماسی ماه مارس چین غایب بوده است. در حالی که خاورمیانه به سمت خشونت می رود، پکن با وجود بیش از نیم قرن حمایت از فلسطینی ها، بیش از یک دهه روابط نزدیک با اسرائیل و ده ها نشانه ای از میانجی گری، منفعل است.
چرایی انفعال پکن
در میانه حملات انصار الله به دریای سرخ، فارین پالسی نوشت، پکن یا نمیتواند یا تمایلی به اقدام - دیپلماتیک، نظامی یا اقتصادی - برای پیشبرد منافع گستردهتر خود و متحدانش در این بازه زمانی ندارد. به نوشته این نشریه، چین دوست دارد خود را به عنوان یک قدرت جهانی در حال رشد تبلیغ کند، و می خواهد ایالات متحده را به خاطر کوتاهی در جاهطلبیهای جهانی اش در باب تامین صلح و رفاه مورد انتقاد قرار دهد. مفسران عرب گرمی و شوق حاکم بر نشست دسامبر 2022 شی جین پینگ در ریاض را با دیدار پر تنش جو بایدن با رهبری عربستان سعودی در جده مقایسه کردند. روزنامه الریاض به نقل از "منابع مستقل غربی" مدعی شد که "منطقه در میان مدت وارد مرحله دور شدن از دیکته ها و هژمونی و به سمت مرحله تعادل ژئواستراتژیک و عدالت سیاسی از طریق نفوذ چین مبتنی بر توسعه خواهد شد."
این همان آینده ای است که چین دوست دارد، کشورهای خاورمیانه در آغوش بگیرند. چین ایالات متحده را به عنوان چالش استراتژیک اصلی خود می بیند، و همه چیز در مقایسه با این مقوله کمرنگ است. حال چنین فرضیه ای چه اندازه واقعیت دارد. اقدامات و انفعال چین در چهار ماه گذشته نشان می دهد که علیرغم دهه ها سرمایه گذاری در خاورمیانه، تمرکز اصلی منطقه ای پکن همچنان بر تضعیف آمریکا متمرکز است. در حالی که چین به یک بازیگر منطقهای در خاورمیانه تبدیل شده است، اما همچنان درگیری بازی خودخواهانه هست. خاستگاه منافع چین در خاورمیانه انرژی است. چین برای اولین بار 30 سال پیش واردکننده خالص نفت شد و در بیشتر دو دهه گذشته، تقریبا نیمی از افزایش تقاضای نفت در جهان را به خود اختصاص داده است. در طول این مدت، حدود نیمی از نفت وارداتی چین از خاورمیانه بوده است.
مانورمحتاطانه پکن در خاورمیانه
از منظر چین، اتکا به خاورمیانه آسیب پذیری دائمی به دنبال دارد. ایالات متحده به مدت نیم قرن بازیگر مسلط امنیتی در منطقه بوده و بسیاری از چینی ها بیم دارند که در زمان خصومت ایالات متحده و چین، آمریکا بتواند چین را از تامین انرژی ضروری اش منع کند. به طور مشابه، خاورمیانه میزبان سه نقطه توقف کشتیرانی است که برای تمام تجارت جهانی حیاتی است: تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز. بسیاری از کانتینرهای چینی به مقصد آفریقا، اروپا و حتی سواحل شرقی ایالات متحده از هر سه این گذرگاه ها عبور می کنند. نیروی دریایی ایالات متحده اکنون آماده است تا از تمام این نقاط محافظت کند، اما می تواند آنها را نیز مسدود کند. استراتژی چین به جای مقابله با ایالات متحده، همزیستی با ایالات متحده و متقاعد کردن کشورهای منطقه به توسعه روابط با چین در کنار روابط ایالات متحده بوده است.
نزدیک به 10 سال پیش، چین "مشارکت استراتژیک جامع" را با الجزایر و مصر اعلام کرد و بعدا عربستان سعودی، ایران و امارات متحده عربی را به فهرست اضافه کرد. به طور تصادفی، پکن در آگوست گذشته با موفقیت برای پیوستن به بلوک بریکس (که در آن زمان شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بود) - که چهار پنجم کل توسعه را تشکیل میداد - لابی کرد. چین استدلال می کند که به دنبال تعمیق روابط اقتصادی خود در سراسر خاورمیانه است و در این مسیر تجارت و توسعه را تقویت می کند. کشورهای خاورمیانه از نقش رو به رشد منطقه ای چین استقبال کرده اند. بخشی از آن به این دلیل است که پکن آنها را از فشارهای غرب جهت آزادسازی رهایی میبخشد، و تا حدودی به این دلیل که چین به آنها شریک اقتصادی میدهد که سرعت را بیش از دقت نظارتی دقیق میداند. آنها همچنین چین را به عنوان یک قدرت جهانی رو به رشد می بینند.
چالش دریای سرخ برای پکن
روایتی که چین مطرح کرده این است که کشورها می توانند روابط خود با چین را در کنار روابط خود با کشورهای غربی توسعه دهند. اما در عمل، این امر پیچیده تر شده است. دولتهای غربی مدعی هستند که سرمایه گذاران چین در منطقه به دنبال ابزارهایی برای جاسوسی هستند. در نتیجه، دولتهای غربی گاهی دستیابی دولتهای منطقه به فناوری را مانعی در برابر طیف وسیعی از ترتیبات امنیتی تعاونی میدانند. محققان چینی به شدت از تلاشهای امنیتی منطقهای ایالات متحده انتقاد کردهاند. همانطور که یک محقق برجسته چینی نوشت: "چین قربانی بی ثباتی منطقه ای در نتیجه اقدامات نظامی و حضور بی پروا ایالات متحده است." یک مقاله چینی در گزارشی از دیدار وانگ در ژانویه 2022 با وزرای خارجه شش کشور خاورمیانه به نقل از وانگ گفت: «ما معتقدیم که مردم خاورمیانه ارباب خاورمیانه هستند. هرگز «خلاء قدرت» وجود ندارد و نیازی به «پدرسالاری از بیرون» نیست». هنگامی که توافق عربستان و ایران در مارس 2023 منعقد شد، رهبران چین آن را به عنوان مقدمه ای برای "تحقق صلح و ثبات در خاورمیانه و نمونه ای خوب برای حل مشکلات و اختلافات بین کشورها از طریق گفتگو و مشورت" توصیف کردند. آنها وعده دادند که "چین به نقش سازنده خود ادامه خواهد داد."با این حال، طی ماههایی که از وقوع خشونت در خاورمیانه میگذرد، چین رویکردی منفعل دارد.
آن هم در شرایطی که دیپلماتهای غربی و خاورمیانه عمیقا با یکدیگر درگیر هستند تا راهی برای نجات جان افراد، کاهش تنشها و آزاد کردن تجارت جهانی بیابند. به سختی می توان استدلال کرد که رویدادهای منطقه به طور مستقیم به منافع چین آسیب نمی زند. بر اساس برخی گزارش ها، 90 درصد کشتی های کانتینری که به طور معمول از جنوب دریای سرخ عبور می کنند برای اجتناب از این منطقه مسیرشان را تغییر داده اند. در زمان های عادی، مسیرهای دریای سرخ حدود یک سوم کل ترافیک کانتینری جهان و 40 درصد کل تجارت بین آسیا و اروپا را تشکیل می دهند. چین نه تنها یک کشور تجاری، بلکه یک کشور دریایی نیز هست. اصطکاک در تجارت جهانی هم مستقیما بر چین تأثیر می گذارد و هم سرمایه گذاران را به سمت "نزدیک شدن" - تغییر اتکای زنجیره تامین به کشورهای نزدیک تر و دوستانه تر - سوق می دهد تا از اختلالات آینده جلوگیری شود. این اختلالات همچنین به سرمایه گذاری چین در خاورمیانه آسیب می زند. چین دهها میلیارد دلار به تاسیسات دریای سرخ اختصاص داده است. طرح کمربند و جاده نیز به طور گسترده تبلیغ می شود. همه این پروژه ها به دلیل خرابی کشتیرانی دریای سرخ در معرض خطر هستند.
چین در خاورمیانه نشان می دهد که دیپلماسی این کشور برای انطباق با شرایط به سرعت در حال تغییر در تکاپ. است. علاوه بر این، این بازیگر از انجام کارهای سخت که به نفع همگان هست، بیزار است. در عوض، مقامات چینی به دنبال راههای حاشیهای برای پیشبرد منافع خود به هزینه شرکا و متحدان هستند. به نوشته فارین پالسی این منطق «برد - برد» نیست که چین اغلب از آن به عنوان کارت برنده اش یاد می کند. اکنون چین در حاشیه نشسته در حالی که همه از جمله چین می بازند.
همچنین بخوانید- پلن پکن برای معماری امنیتی تازه خاورمیانه / چگونه جنگ غزه برای چین فرصت ساز شد؟
- رقص قدرت چین در خاورمیانه / اهرم پکن برای هم صداسازی عربستان و امارات
- چین می تواند ناجی غزه باشد؟/ جنگ اسرائیل و حماس؛ فرصتی برای هم صدایی پکن و واشنگتن
- غزه؛ میدان قدرتنمایی چین و آمریکا / چرا پکن اسرائیل را تنها گذاشت؟