شنبه 26 آبان 1403

چندکشور در والفجر مقدماتی با ما جنگیدند؟

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
چندکشور در والفجر مقدماتی با ما جنگیدند؟

در همان‌حال مقامات مهم مملکتی در تهران و قم مدام به مردم مژده می‌دادند قرار است عملیات بزرگی در جنوب کشور انجام شود که با اجرای آن جنگ تمام می‌شود.

در همان‌حال مقامات مهم مملکتی در تهران و قم مدام به مردم مژده می‌دادند قرار است عملیات بزرگی در جنوب کشور انجام شود که با اجرای آن جنگ تمام می‌شود.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: سری جدید مطالب پرونده «جنگ بی‌تعارف» درباره دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک و کارنامه لشکر 27 محمدرسول‌الله (ص) در این‌دو عملیات است. این‌سری از مطالب «جنگ بی‌تعارف» براساس اسناد و مطالب مندرج در کتاب «زمین‌های مسلح» نوشته گلعلی بابایی است؛ همان‌طور که در قسمت‌های پیشین این‌پرونده، مقالات و گفتگوهایی را با نویسنده و روایان کتاب‌های «شراره‌های خورشید»، «ضربت متقابل»، «همپای صاعقه» و «کوهستان آتش» منتشر کرده‌ایم.

تدوین کارنامه عملیاتی لشکر 27 در حوزه یگان‌نویسی، پاییز سال 75 بر اساس طرحی از حسین بهزاد و گلعلی بابایی آغاز شد و اولین‌کتاب آن با عنوان «همپای صاعقه» منتشر شد که درباره تشکیل تیپ 27 و حضورش در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس و پس از آن حضور تیپ 27 در سوریه و لبنان بود. «همپای صاعقه» در واقع کارنامه عملیاتی لشکر 27 از بدو تشکیل تا پایان فرماندهی احمد متوسلیان بر آن است.

کتاب‌های «ضربت متقابل» درباره حضور لشکر 27 در عملیات رمضان، «کوهستان آتش» درباره حضور در عملیات‌های والفجر 3، 4 و 5 و «شراره‌های خورشید» درباره حضور در عملیات خیبر منتشر شدند. این میان از نظر تاریخی، فاصله بین کتاب‌های «ضربت متقابل» و «کوهستان آتش» یعنی عملیات‌های رمضان و والفجر 4 که مربوط به حضور لشکر 27 در عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک می‌شد خالی مانده بود. البته طرح پرداخت به این دو عملیات پیش‌تر با عنوان کتاب «زمین‌های مسلح» آغاز شده بود که به‌دلایلی ازجمله گردآوری اسناد و مدارک، انتشارش میسر نشد و نوبت چاپش پس از چهارکتاب مورد اشاره ممکن شد. به این‌ترتیب، «زمین‌های مسلح» جلد چهارم از کارنامه عملیاتی لشکر 27 است اما از نظر ترتیب چاپ، پنجمین‌کتابی است که در قالب مجموعه 10 جلدی حماسه 27 چاپ می‌شود.

کتاب پیش‌رو، از نظر بازه زمانی از ابتدای پاییز 61 و خاتمه عملیات کوهستانی مسلم‌بن‌عقیل (ع) شروع می‌شود و تا پایان خونین نبرد والفجر 1 در روزهای پایانی فروردین 62 ادامه پیدا می‌کند.

در ادامه مشروح اولین‌قسمت از پرونده «زمین‌های مسلح» را در قالب پرونده بزرگ‌تر «جنگ بی‌تعارف» می‌خوانیم؛

* روزهایی که زمزمه غیرعقلانی‌بودن ادامه جنگ مطرح می‌شد

در آستانه زمستان 1361 به یُمن دلارهای نفتی سعودی و کویت، در خطوط پدافندی عراق علاوه بر سربازان عراقی، مجموعه متنوعی از نیروهای نظامی اعزامی کشورهای عرب با نام‌ها و القاب مختلف مقابل ایران صف‌آرایی کرده بودند؛ نظامیان اردنی با عنوان «قوای یرموک»، نظامیان یمن شمالی موسوم به «قوات‌العروبه» (نیروهای عربیت) و نظامیان سودانی با عنوان «نیروهای عربیت». صدام هم در پی آن بود تا به قطع‌ارتباط 17 ساله عراق و آمریکا پایان دهد. خلاصه آن‌که تا پیش از اجرای دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک توسط ایران، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان غربی، شوروی و شش‌کشور عربی حاشیه خلیج فارس، وارد جبهه کمک به صدام علیه ایران شده بودند.

زمزمه‌هایی نیز مبنی بر غیرعقلانی‌بودن ادامه جنگ در خاک دشمن از بعضی سیاست‌مداران دولت و مجلس به گوش می‌رسید. در همین‌زمینه نشانه‌های دودستگی در نهادهای حاکمیتی دیده می‌شدناکامی در رسیدن به اهداف عملیات رمضان، در دو عرصه سیاسی و نظامی، تبعات مخربی برای کشور داشت. زمزمه‌هایی نیز مبنی بر غیرعقلانی‌بودن ادامه جنگ در خاک دشمن از بعضی سیاست‌مداران دولت و مجلس به گوش می‌رسید. در همین‌زمینه نشانه‌های دودستگی در نهادهای حاکمیتی دیده می‌شد. به همین‌دلایل بود که از فردای توقف عملیات رمضان، بحث ضرورت ایجاد اصل وحدت فرماندهی در جنگ به‌صورت گسترده مطرح و به اعضای شورای عالی دفاع منعکس شد. اواخر آبان 61 ستاد مشترک ارتش طرح جامعی را برای ایجاد وحدت 8 لشکر جدید به شورای عالی دفاع ارائه کرد.

هم‌زمان، فرماندهان ارشد سپاه که تمام یگان‌های رزمشان تا آن‌زمان با عنوان تیپ شناخته می‌شدند، مژده دادند نیازی به صرف بودجه کلان برای تشکیل 8 لشکر جدید نیست و در حال حاضر هر تیپ از تیپ‌های دوازده‌گانه سپاه، استعدادی در حکم یک‌لشکر به‌علاوه یا حداقل یک‌لشکر متعارف دارد. فقط کافی است این‌یگان‌ها به‌طور رسمی لشکر خوانده شوند. در کنار این‌مژده، سپاه تشکیل وزارت سپاه را در بدنه دولت، از شورای عالی دفاع خواست. به این‌ترتیب طرح پیشنهادی سپاه تایید و تصویب شد و 22 آبان 61 وزارتخانه سپاه با مدیریت محسن رفیقدوست به‌عنوان وزیر سپاه در کابینه میرحسین موسوی خامنه آغاز به کار کرد. سازمان رزم سپاه که در آن تیپ‌ها به سطح لشکر ارتقا پیدا کردند، با توجه به ساختار نیروی زمینی ارتش عراق تدوین شده بود. به این‌ترتیب سپاه‌های سه‌گانه سپاه با عناوین سپاه 3 صاحب‌الزمان، سپاه 7 فجر و سپاه 11 قدر تشکیل شدند.

* انتقادات حسن باقری از شیوه رزم مقابل دشمن

با این‌که این‌همه عملیات انجام شد و از دشمن 40 هزار اسیر گرفتیم و شاید بیش از 1000 دستگاه به استعداد 3 لشکر کامل تانک غنیمتی از عراق در اختیار داریم، ولی قدرت‌های غربی و شرقی، ارتش عراق را تقویت و تکمیل کردند و مجددا وسایلش را به او دادنددر همان‌زمان غلامحسین افشردی (حسن باقری) معاون محسن رضایی در قرارگاه مرکزی کربلا (سپاه و ارتش)، در جلسه جمع‌بندی عملیات محرم که روز 19 آبان 61 در سپاه منطقه 10 تهران برگزار شد، به نوع مقابله قوای ایرانی در مقابله با دشمن در ماه‌های پایانی سال دوم جنگ انتقاد داشت و خواهان ایجاد تغییرات کلی در استراتژی دفاعی موجود شد. او معتقد بود با پیروزی‌های ایران، پشتیبانان غربی صدام به این‌نتیجه رسیده‌اند که موازنه در حال به‌هم خوردن است و باید توان نظامی عراق را تقویت کرد. باقری در جلسه مورد اشاره گفت «با این‌که این‌همه عملیات انجام شد و از دشمن 40 هزار اسیر گرفتیم و شاید بیش از 1000 دستگاه به استعداد 3 لشکر کامل تانک غنیمتی از عراق در اختیار داریم، ولی قدرت‌های غربی و شرقی، ارتش عراق را تقویت و تکمیل کردند و مجددا وسایلش را به او دادند.» (صفحه 43)

باقری می‌گفت عراق با وجود این‌که نصف جمعیت کشور ما را دارد، کمبود نیروی انسانی ارتش خود را رفع کرده و علاوه بر ارتش و مزدوران دیگر کشورها، از نیروهای جیش‌الشعبی هم استفاده می‌کند که ساختاری منسجم‌تر از بسیج ما دارد. در سخنان باقری همچنین اشاره شده بود که صدام در طول جنگ 90 تیپ و هر تیپ را به استعداد 3 گردان سامان داده است. این 90 تیپ هم صرفا واحدهایی هستند که به عنوان نیروی احتیاط از ذخیره‌ها و افراد جیش الشعبی تشکیل شده‌اند.

باقری در تحلیل درگیری نیروهای ایرانی با دشمن گفت تیپ‌های قوی ایرانی، با تیپ‌های به‌تعبیر او «آشغال و غیرکیفی دشمن» درگیر می‌شوند، آن‌ها را نابود می‌کنند و حتی 20 هزار اسیر هم از آن‌ها می‌گیرند اما درست موقعی که تیپ قوی ما در خط خسته شد، تازه عراق واحدی را که 20 سال رویش کار کرده، وارد عملیات می‌کند. باقری مشکل اصل ایران در مسیر جنگ را محدودیت برخورداری از نیروی انسانی عنوان کرد. «عراق الان 17 لشکر سازمانی دارد. جیش الشعبی هم 90 تیپ است که 30 لشکر می‌شود؛ ارتشی است که 47 لشکر دارد. اول جنگ می‌گفتیم عراق 12 لشکر دارد، ولی حالا که فقط 26 ماه از شروع جنگ گذشته، ارتش عراق دارای 47 لشکر است.» (صفحه 45) باقری در سخنانش گفت با توجه به این‌که 10 تیپ سپاه به سطح لشکر ارتقا پیدا کرده‌اند، می‌توان گفت الان در سپاه 10 لشکر وجود دارد. اگر بگوییم ارتش هم 10 لشکر دارد، تازه 20 لشکر می‌شود. در نتیجه باز هم موازنه نیرو بین سازمان رزم ایران و عراق مساوی نیست.

معاون محسن رضایی در قرارگاه مرکزی کربلا، دلیل رکود به وجود آمده در شرایط جنگ را نداشتن سیاست مشخص در جنگ دانست که باعث می‌شد گاهی در غرب عملیات شود گاهی در جنوب. او معتقد بود صدام حسین فقط در جبهه بصره نیست و با توجه به گسترشی که عراق به تشکیلات نظامی‌اش داده، بصره چیزی در حدود 35 درصد از عرصه میدان جنگ است.

شهید حسن باقری معاون وقت محسن رضایی در قرارگاه مشترک سپاه و ارتش (کربلا)

* اصرار همت برای عمل در جبهه غرب؛ صدام فقط در بصره نیست

در آن‌شرایط، محمدابراهیم همت که هم‌نظر با باقری، موافق کار روی جبهه بغداد بود، بر کار روی این‌جبهه اصرار داشت و می‌گفت باید عملیات در محور سومار_مندلی را ادامه داد و به‌سمت بغداد پیشروی کرد. داود کریمی فرمانده سپاه منطقه 7 هم معتقد بود باید عملیات‌های ایذایی در شمال غرب، عملیات‌های فریب در جنوب و عملیات‌های اصلی را در غرب کشور انجام داد. همت نگاه ویژه‌ای نسبت به ضرورت انجام عملیات از محور غرب کشور داشت و منظورش، تهدید یک مرکز سیاسی عراق با هدف به زانو درآوردن حکومت این‌کشور بود. او معتقد بود هدف عملیات گسترده ما در جنگ باید تهدید بغداد باشد. اصرار فرمانده لشکر 27 محمدرسول‌الله (ص) بر انجام عملیات در جبهه غرب را در روایت‌های مربوط به عملیات‌های کوهستانی والفجر 3 و 4 در کتاب «کوهستان آتش» هم شاهد بوده‌ایم.

اتفاق بعدی این بود که تمام تیپ‌های سپاه که در چارت سازمانی خود بیش از 9 گردان داشتند، به لشکر تبدیل شدند. هر لشکر نیز ملزم شد به‌طور سازمانی 3 تیپ را تشکیل و تحت امر بگیرد. در همین‌برهه تشکیل قوای زمینی سپاه که بعدها رسما نیروی زمینی نامگذاری شد، در دستور کار فرماندهی کل سپاه قرار گرفت. در راستای اجرای همین نظریه بود که فرماندهی کل سپاه تصمیم به انحلال دو قرارگاه عملیاتی کربلا و نجف و جایگزینی قوای زمینی به جای آن‌دو گرفت و ستاد مرکزی سپاه نیز عهده‌دار امور ستادی سپاه‌های سه‌گانه شد. همت هم که به‌تازگی از مسئولیت فرماندهی لشکر ظفر کناره گرفته بود تا عهده‌دار فرماندهی سپاه 11 قدر شود، در پی انتصاب به‌سمت جدید، رضا چراغی را به‌عنوان جانشین خود در این‌سپاه معرفی کرد.

* هدف بعدی؛ تصرف العماره از مسیر فکه

سعید قاسمی مسئول وقت اطلاعات عملیات لشکر 27 گفته تا آن‌برهه این‌لشکر در غرب، عملیات خوبی انجام داده و داشت برای شناسایی‌های عملیات بعدی آماده می‌شد که به‌طور ناغافل به جبهه جنوب فراخوانده شد. او درباره گسترش سازمان رزم سپاه هم گفته اصلا آمادگی چنین گسترشی وجود نداشت.

فرماندهان خودی تحت فشار بودند تا هرچه سریع‌تر ضمن طراحی و اجرای عملیاتی وسیع‌تر از نبردهای پیشین، روند تحولات عرصه جنگ را به سود ایران تغییر دهند. به‌همین‌دلیل باید زمینی برای عملیات انتخاب می‌شد که به ظاهر سخت و نفوذناپذیر به نظر برسد و دشمن را حساس نکند. سردار محمد باقری مسئول وقت واحد اطلاعات قرارگاه کربلا روایت کرده در آن‌برهه به فکر فرماندهان نرسید مثل عملیات والفجر 8 عمل کنند و ذهن همه متوجه غربِ منطقه فتح‌المبین، فکه و زبیدات یعنی ادامه منطقه عملیاتی محرم شد.

همت در این‌جلسه گفت به‌علت این‌که امکان اجرای دومرحله‌ای عملیات وجود ندارد، باید برنامه‌ای ریخته شود که اگر عملیات در یک‌مرحله موفق نشد، جایی به‌عنوان هدف تعیین شود و در آن نقطه بمانیم و در مرحله بعد، عملیات را از آن‌جا ادامه دهیمدر نهایت تصرف العماره مرکز استان میسان عراق به‌عنوان هدف قطعی اعلام شد. این‌انتخاب هم بیشتر معطوف به تحلیل‌هایی بود که بین مسئولین سیاسی و نظامی کشور وجود داشتند.

روز پنجشنبه 9 دی 1361 جلسه‌ای با حضور فرماندهان عالی‌رتبه سپاه برای نهایی‌کردن طرح مانور عملیات، در محل قرارگاه سپاه 7 حدید در تنگه ذلیجان برگزار شد که حاضران در آن، ضمن بررسی طرح‌ها به محاسن و معایب اجرای دو مرحله‌ای یا یک‌مرحله‌ای عملیات پرداختند. همت در این‌جلسه گفت به‌علت این‌که امکان اجرای دومرحله‌ای عملیات وجود ندارد، باید برنامه‌ای ریخته شود که اگر عملیات در یک‌مرحله موفق نشد، جایی به‌عنوان هدف تعیین شود و در آن نقطه بمانیم و در مرحله بعد، عملیات را از آن‌جا ادامه دهیم.

در این‌جلسه، اصولی برای عملیاتی که والفجر (مقدماتی) نام گرفت، مطرح شد. این‌اصول از این‌قرار بودند: غافلگیری، سرعت عمل، تمرکز قوا، قطع عقبه دشمن، سادگی و پوشش فریب. کلیت طرح مانور سپاه‌ها در عملیات هم این‌گونه توسط محمدتقی رضوانی راوی قرارگاه خاتم‌الانبیا ثبت و ضبط شده که بنا شد عملیات در یک‌مرحله انجام شود. «در جناح چپ، سپاه 7 حدید و در جناح راست سپاه 11 قدر به اجرای ماموریت خواهند پرداخت و سپاه 3 در احتیاط خواهد بود.» (صفحه 71)

به این‌ترتیب زمین نبرد بعدی رزمندگان ایرانی، بیابان به‌شدت مسلح‌شده فکه جنوبی واقع در شمال غربی استان خوزستان و نوار مرزی مجار استان میسان عراق تعیین شد. از این‌جبهه، یگان‌های سپاه چهارم نیروی زمینی ارتش بعث؛ معروف به نیروهای حطین به فرماندهی سپهبد هشام صباح فخری متشکل از لشکر 10 زرهی، لشکر 1 مکانیزه و لشکر 14 پیاده حفاظت می‌کردند که در آن استقرار و گسترش یافته بودند.

* هدف از اجرای والفجر مقدماتی چه بود؟

هدف از اجرای عملیاتِ پیش‌رو، آزادسازی منطقه نفتی پایدار ایران در دشت سمیده، تصرف پاسگاه‌های مرزی رشیده، صفریه، طاووسیه و در نهایت تسخیر شهر العماره مرکز استان میسان بود. در برنامه‌ریزی این‌عملیات با نگاه به آینده جنگ، دست‌یابی مستقیم به بصره مورد توجه بود که سعی می‌شد با انجام دو یا سه عملیات تکمیلی تامین شود. دستیابی نیروهای ایرانی به پل غُزِیلِه، اصلی‌ترین هدف در طرح‌ریزی عملیات والفجر بود و مشروط به آن‌که این‌مرحله از عملیات با موفقیت انجام شود، تصرف العماره به‌عنوان مرحله بعدی نبرد در دستور کار قرار می‌گرفت.

هدف دیگر عملیات هم آن بود که دشمن، نیروهای خود را در شرق بصره _ مشخصا منطقه عملیات رمضان _ کاهش داده و تصور کند ایران از تصمیم پیشین خود برای اقدام نظامی در این‌منطقه چشم‌پوشی کرده است. فرماندهان سپاه درباره این‌مساله نشست‌های متعددی برگزار کردند که همت در یکی از این‌جلسات توجیهی، درباره احتمال وجود جاسوس و ستون پنجم دشمن در صفوف خودی هشدار داد. همت نتیجه عملیات محرم در پاییز سال 60 را هم در محور زبیدات_جبل حمرین این‌گونه خلاصه کرد: «منطقه‌ای وسیع مشتمل بر جناح سمت راست دهلران در حوالی رودخانه طیب تا چم‌سری و چم‌هندی به تصرف ما درآمد. طوری‌که در پایان عملیات محرم نه‌تنها موفق شدیم در امتداد نوار مرزی مستقر شویم بلکه حدود 500 کیلومتر مربع در طول و عرض، داخل خاک عراق شویم و شهرک زبیدات را بگیریم.» طبق گفته‌های همت در آن‌جلسه قرار شد در عملیات والفجر نیز نیروهای ایرانی از راست و چپ دشمن یعنی جناح منطقه عملیاتی محرم و جناح فکه - چزابه به دشمن یورش ببرند.

نقشه عملیات والفجر مقدماتی

* نتایج منفی گسترس بی‌رویه سازمان رزم سپاه در کیفیت شناسایی‌ها

با شروع شناسایی‌های منطقه عملیات در فکه جنوبی یعنی از شمال چزابه تا فکه، زمین‌های رملی منطقه با شن‌های روان، انجام ماموریت‌های شناسایی را مشکل کرده و علائم و نشانه‌ها با وزش باد گم می‌شدند. به‌علاوه رد چرخ موتور یا خودروی خودی نیز روی رمل‌ها می‌ماند و باعث لو رفتن مسیر شناسایی می‌شد. همت در مواجهه با این‌مشکلات گفت تیم‌های شناسایی بیشتر و نیروها به‌صورت پیاده از منطقه دیدن کنند.

نیروهای مسئول شناسایی چون حسین الله‌کرم و سعید قاسمی، بعدها در روایت خود از آن‌روزها، گسترش بی‌رویه سازمان رزم را علت کاهش کیفیت شناسایی‌ها عنوان کردند. چون به‌ناچار نیروهای تازه‌وارد نابلد به تیم‌های شناساسی وارد شده و آن‌طور که سرتیم‌های شناسایی می‌خواستند، نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شد. همت هم از جزیی‌ترین نکات شناسایی منطقه عبور نمی‌کرد و اطلاعات دقیق می‌خواست.

در این‌شناسایی‌ها، نیروی‌های ایرانی با یک‌منطقه به‌شدت آلوده و مسلح روبرو شدند. از آن‌جا که لشکر 31 عاشورا هم در زمره یگان‌های تحت امر سپاه 11 بود، تیم‌های شناسایی این‌لشکر هم در کنار تیم‌های شناسایی لشکر 27 مشغول تلاش بودند و منطقه نبرد پیش‌رو را شناسایی می‌کردند. دیگر یگان تحت امر سپاه 11 که در شناسایی‌های عملیات والفجر به این‌سپاه و همت یاری رساند، تیپ 10 سیدالشهدا بود. گروه‌های شناسایی هرچه بیشتر منطقه را وارسی می‌کردند، ابهامات بیشتری نسبت به عوارض زمین پیدا می‌کردند. یکی از مسائلی که آن‌ها را آزار می‌داد، این بود که 15 کیلومتر حرکت در رمل، مانند 40 کیلومتر حرکت در زمین خاکی معمولی محسوب می‌شد و زمین رملی منطقی و تسلیحات مصنوعی دشمن در آن، حتما در شب عملیات برای نیروهای خودی ایجاد مشکل می‌کرد.

در همان‌حال مقامات مهم مملکتی در تهران و قم مدام به مردم مژده می‌دادند قرار است عملیات بزرگی در جنوب کشور انجام شود که با اجرای آن جنگ تمام می‌شود. انتشار همین‌خبر در روزنامه‌ها باعث شد سیل عظیم نیروهای بسیجی به جبهه بروند. اعزام روز افزون انبوه نیروهای بسیجی به پادگان دوکوهه، همه فرماندهان لشکر 27 را غافلگیر کرده بوددر ادامه مشکل محسن سرو اهرابی پیش آمد؛ عنصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق که با پوشش بسیجی از تهران به جبهه اعزام شد. سرو اهرابی پس از تسویه حساب از گردان‌های کمیل و عمار، برحسب نیاز واحد اطلاعات عملیات تیپ یک عمار به این‌واحد منتقل شد و به خوبی راهکارهای عملیات والفجر مقدماتی را شناسایی کرد. اما چند روز مانده تا شروع عملیات با کلیه نقشه‌ها کالک‌ها، خود را به نیروهای عراقی محور طاووسیه تسلیم کرد و اجرای عملیات آتی ایرانیان را افشا کرد.

* اختلاف ارتش و سپاه درباره منطقه عملیات

همت کمی بعد در گفتگو با راوی سپاه 11 قدر درباره چرایی تعویق عملیات گفت اختلاف نظر فرماندهان سپاه پاسداران و فرماندهان ارتش، روی محور انجام عملیات بود. «آن برادرها روی این موضوع تاکید زیادی داشتند که باید از محور دویرج - جبل فوقی عمل بشود حال آن‌که برادرهای ما در سپاه مُصِر به این‌مطلب بودند که باید از محور چزابه - فکه جنوبی عمل کنیم. همین مباحثه‌های داغ بین آن‌برادرها بر سر تعیین منطقه عملیاتی، موجب شد حدود پانزده الی بیست شبانه‌روز تعیین تکلیف مشخص کردن مانور به تعویق بیافتد. نتیجه اجتناب‌ناپذیر این بلاتکلیفی و تعویق ابلاغ طرح مانور هم، آن شد که منطقه به‌طور کامل برای دشمن لو رفت.» (صفحه 85)

در همان‌حال مقامات مهم مملکتی در تهران و قم مدام به مردم مژده می‌دادند قرار است عملیات بزرگی در جنوب کشور انجام شود که با اجرای آن جنگ تمام می‌شود. انتشار همین‌خبر در روزنامه‌ها باعث شد سیل عظیم نیروهای بسیجی به جبهه بروند. اعزام روز افزون انبوه نیروهای بسیجی به پادگان دوکوهه، همه فرماندهان لشکر 27 را غافلگیر کرده بود. همین امر آنان را بازداشت تا ضمن تشکیل گردان‌های جدید این‌نیروها را در گردان‌های جدید سازماندهی کنند.

* سازماندهی دوباره لشکر 27 برای عملیات

در نتیجه گسترش سازمان رزم سپاه، با تبدیل تیپ 27 به لشکر 27، بنا شد این‌لشکر با 3 تیپ رزمی و یک‌تیپ ادوات در عملیات آتی حضور پیدا کند؛ تیپ یک عمار، تیپ دو سلمان، تیپ سه ابوذر و تیپ چهار ادوات و زرهی ذوالفقار. علی فضلی نیز به‌عنوان فرمانده لشکر منصوب شد. در ادامه این‌تحولات، سازماندهی گردان‌های لشکر 27 در دستور کار قرار گرفت.

در مرحله دوم عملیات مسلم بن عقیل (ع) در منطقه سومار، نام گردان عمار به گردان حمزه تغییر کرده بود. اما با توجه به تعصب رزمندگان قدیمی این‌گردان به نام اولیه، برای عملیات جدید (والفجر)، این‌یگان دوباره با نام گردان عمار تشکیل شد. گردان حبیب هم در این‌ایام دوباره سامان گرفت.

اواخر دی‌ماه 61 با دستور علی فضلی، روند عزیمت گردان‌های لشکر 27 از پادگان دوکوهه به اردوگاه صحرایی این‌یگان در دشت چنانه معروف به دهکده حضرت رسول (ص) آغاز شد. تعداد کل نیروهای لشکر 27 در این‌زمان 12 هزارنفر می‌شد.

ادامه دارد...

چندکشور در والفجر مقدماتی با ما جنگیدند؟ 2
چندکشور در والفجر مقدماتی با ما جنگیدند؟ 3
چندکشور در والفجر مقدماتی با ما جنگیدند؟ 4