یک جایزهی ادبی در همین حوالی / بوکر؛ جایزهای که نمیشناسیم
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - هانیه کمری؛ بعد از گرانی و تورم و کرونا، پدیدهی دیگری که همه ما انواع و اقسامش را دیدهایم صدها فهرست مختلف با عنوانی مشترک است: «صد کتابی که باید قبل از مرگ بخوانیم». نوجوان که بودم تازه به فناوری «خواندن دربارهی کتابها، پیش از خرید کتاب» دست پیدا کرده بودم. آن موقعها هنوز بلاگری با کتاب مد نشده بود. کتابخانهی کوچک مدرسه هم دیگر کتاب تازهای نداشت...
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - هانیه کمری؛ بعد از گرانی و تورم و کرونا، پدیدهی دیگری که همه ما انواع و اقسامش را دیدهایم صدها فهرست مختلف با عنوانی مشترک است: «صد کتابی که باید قبل از مرگ بخوانیم». نوجوان که بودم تازه به فناوری «خواندن دربارهی کتابها، پیش از خرید کتاب» دست پیدا کرده بودم. آن موقعها هنوز بلاگری با کتاب مد نشده بود. کتابخانهی کوچک مدرسه هم دیگر کتاب تازهای نداشت و کتابهای تمام دوستانم را هم - آن عدهی سخاوتمندشان را - یک دور قرض گرفته بودم. برای پاسخ به سوال همیشگی «دیگر چه بخوانم؟» دست به دامن گوگل شدم و بعد از کمی سیر و سیاحت، فهرستهای معرفی کتاب را دیدم. لیستهای مختلف را که میدیدم با خودم میگفتم: «اینها که فهرست را نوشتهاند از کجا میدانند ما چه نوع کتابهایی را دوست داریم؟ چطور میفهمند چه چیزی میخواهیم و سلیقه مان چیست؟ چرا بعضی کتابهای یک لیست این قدر بچهگانه است و بعضی دیگر را مادرم نمیگذارد بخوانم؟» دست آخر چند عنوان مشترک بین تمام آن فهرستها را انتخاب میکردم و دربارهی همانها آنقدر جستوجو میکردم که گاهی خواندن داستان برایم بیمزه میشد. چیزی که تمام آن چند کتاب را متمایز میکرد جوایزشان بود. هرکدام عنوان جایزهای را روی جلد و ذیل سوابقشان نوشته بودند. نوبل، پولیتزر، سروانتس، کنگور، منبوکر و.... سالها پیگیر کتابهای جایزهبرده بودم و بعدها چشمم به اسم جدیدی افتاد؛ «جایزهی بوکر عربی»! شروع کردم به خواندن دربارهی این جایزه. تا آن زمان از قدرت و قوت قلم داستانهای معاصر جهان عرب بیخبر بودم؛ قصههایی که در جهان از کتابهای ایرانی هم معروفتر بودند. سال 1386، جایزهی بینالمللی ادبیات داستانی عربی (international prize for Arabic fiction) که با نام بوکر عربی شناخته میشود؛ در ابوظبی پایهگذاری شد. جایزهای که هرسال بهار برگزار میشود و از آخرین دورهی آن یکماه هم نمیگذرد. مرکز گسترش زبان عربی در ابوظبی که زیرمجموعهی ادارهی فرهنگ و گردشگری امارات متحده قرار دارد متولی این جایزه است. برگزارکنندگان این جایزه در هر فرصتی که پیش بیاید به همه میگویند بوکر عربی با منبوکر انگلیس که جایزهی ویژهی رمانهای انگلیسی زبان جهان است؛ تفاوت دارد. اما همه میدانند که بوکر عربی با الهامگیری از منبوکر انگلیس بنیانگذاری شده و موسسهی بوکر از این جایزه حمایت میکند. این جایزه هرسال به بهترین رمان عربی تعلق میگیرد. هر انتشارات میتواند سه رمان برتر خود را نامزد جایزه کند. در نهایت از بین صدها کتاب شش عنوان وارد لیست نهایی میشوند و هریک ده هزار دلار برنده میشوند. رمان برگزیدهی اول نیز علاوه بر تضمین ترجمه، برندهی جایزهی بزرگ پنجاه هزار دلاری میشود. هدف این جایزه، شناسایی و معرفی رمانهای برتر عربی زبان و جهانی کردن ادبیات عربی است. جاناتان تیلور، رییس هیئت امنای جایزهی بوکر، در یکی از افتتاحیهها گفته بود: «به عقیده من این جایزه، علاوه بر ارزش مادی، راهی برای آشنایی جهان با نویسندگان برجسته عرب است. هدف ما این است که خوانندگان بیشتری، در سطح جهانی، به خواندن رمانهای برجسته عربی، ترغیب شوند.» هیئت امنای این جایزه هرساله پنج داور را از میان بزرگان ادبیات و منتقدان و استادان عرب و بریتانیایی برای گزینش آثار انتخاب میکند. شرط عضویت غیر عربها نیز تسلط بر سخنرانی و نوشتن و خواندن به زبان عربی است. هویت داوران برای سلامت رای گیری تا زمان اعلام نتایج مخفی میماند. این افراد پس از خواندن رمانهای نامزد شده سه بار باهم ملاقات میکنند. در دیدار نخست بر شانزده رمان برتر توافق میکنند که به فهرست بلند بوکر عربی معروف است. در ملاقات دوم شش رمان نهایی برگزیده میشوند که این فهرست شش عددی نیز به لیست کوتاه معروف است و در آخرین دیدار، رمان برتر سال را انتخاب میکنند. گزینش اثر برتر تابع چند معیار است؛ باید بدون توجه به جنسیت، مذهب و دین، سن و ملیت نویسنده باشد و ملاحظات سیاسی هم نباید در تصمیم داور دخالتی نداشته باشد. موسسهی برگزار کنندهی این جایزه، نویسندگان جوان جهان عرب را با کارگاههای مختلفی حمایت میکند. در ادامه اسامی رمانهای برندهی جایزهی بوکر عربی در هر سال گفته خواهد شد؛
2008: رمان «واحه الغروب» (واحهی غروب) اثر بهاء طاهر نویسنده مصری. واحه به آبادی سرسبزی که در دل صحراست گفته میشود. این کتاب حکایتی از عشق و ستیز و ویرانی در واحهای دورست است. انتشارات نیلوفر این کتاب را ترجمه و منتشر کرده است. این رمان ترجمهای از سی طومار به زبان سریانی است که در خرابههای باستانی نزدیک دمشق کشف شده. وقایع آن در قن پنجم میلادی، در مصر علیا اسکندریه و شمال سوریه اتفاق میفتد. 2009: رمان «عزازیل» اثر یوسف زیدان نویسنده مصری 2010: رمان «ترمی بشرر» (به آتش میکشد) اثر عبده خال نویسنده عربستانی دربارهی اثر مخرب قدرت و ثروت نامحدود است. گفته میشود این رمان مدتی در عربستان توقیف شده بود. 2011: رمانهای «القوس و الفراشه» (کمان و پروانه) اثر محمد اشعری نویسنده مراکشی و رمان «طوق الحمام» (طوق کبوتر) اثر رجاء عالم نویسنده عربستانی. در این سال دو رمان برگزیده شدند. 2012: رمان «دروز بلغراد» (درزیهای بلگراد) اثر ربیع جابر نویسنده لبنانی. این کتاب رمانی تاریخی اجتماعی و ادبیات زنداست است 2013: رمان «ساق البامبو» (ساقهی بامبو) اثر سعود سنعوسی از کویت است. داستان دربارهی کارگران مهاجر و مشکلات آنها در کشورهای حوزهی خلیج فارس و به طور خاص کویت است. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده 2014: رمان «فرانکنشتاین فی بغداد» (فرانکنشتاین در بغداد) اثر احمد سعداوی از عراق در سبک سورئال است. داستان دست دوم فروشی را به تصویر میکشد که در هنگامهی جنگ به جمعآوری استخوانهای اجساد روی میآورد و با آنها موجودی عجیب خلق میکند. این موجود طی حادثهای زنده شده و به دنبال انتقام از جنایتکارانی میرود که باعث قتل تکههایش شده اند. 2015: رمان «الطلیانی» از نویسنده تونسی شکری مبخوت 2016: رمان «المصائر: کونشرتو الهولوکاست و النکبه» (سرنوشتها: کنسرت هولوکاست و روز نکبت) از نویسنده فلسطینی ربعی مدهون 2017: رمان «موت صغیر» (مرگ کوچک) اثر نویسنده عربستانی محمد حسن علوان 2018: رمان «حرب الکلب الثانیه» (جنگ دوم سگ) نوشته ابراهیم نصرالله نویسنده فلسطینی ساکن اردن. این کتاب مانند اغلب کتابهای نصرالله دربارهی مقاومت است که ستار جلیل زاده آن را به فارسی ترجمه کرده. 2019: رمان «برید اللیل» (پست شب یا پست شبانه) اثر هدی برکات از لبنان. حکایتی از مردمان آوارهی سوریه است. این کتاب توسط سیدحمیدرضا مهجرانی به فارسی ترجمه شده است 2020: رمان «الدیوان الاسبرطی» اثر عبدالوهاب عیساوی از الجزایر. 2021: رمان «دفاتر وراق» (دفترهای وراق یا صحاف) اثر جلال برجس نویسنده اردنی. وراق یکی از حرفههای قدیمی بوده که کار رونویسی و صحافی کتاب را به عهده داشته. وقایع کتاب میان سالهای 1947 تا 2019 و در مسکو و اردن میگذرد. ابراهیم الوراق، شخصیت اصلی کتاب، روزنامهفروشی فرهیخته و کتابخوان است. اما دکهی کتابفروشیاش از او گرفته میشود. ابراهیم که به اختلال اسکیزوفرنی مبتلاست به زندگی در کنار بیخانمانهای شهر روی میآورد و در پشت نقاب شخصیتهای کتابهای محبوباش پنهان میشود. دست به دزدی و قتل و غارت میزند. به فکر خودکشی میافتد، اما ملاقات با زنی اسرارآمیز که درست مثل او به یأس و پوچی رسیده او را از این تصمیم منصرف میکند. 2022: رمان «خبز علی طاوله الخال میلاد» نان روی میز دایی میلاد اثر محمد النعاس 31 سالهی اهل لیبی است که در دوم خرداد امسال و کمتر از یک ماه پیش جایزهی بوکر عربی را از آن خود کرد. النعاس این رمان را در شش ماه قرنطینهی کرونا و در زیر بمباران موشکی طرابلس نوشته. شخصیت اصلی پسری روستایی به نام میلاد است که در پی تحقق بخشیدن مرد ایدئال از نگاه جامعه روستایش است، اما در رسیدن به این هدف شکست میخورد و در پی دلبستگی به یک دختر در روستا، تصمیم میگیرد خود واقعیاش باشد.
شاید شما هم مثل نگارندهی این یادداشت بعد از خواندن این چند خط احساس کنید در داستاننویسی ایران جای یک جایزه با سنجههای درست و حرفهای خالیست. مثل خیلی چیزهای دیگر که داستاننویسی و ادبیات معاصر را ضعیف و ضعیفتر میکند. سرزمین ما گنجینهای کهن و سرشار از اساطیر و افسانهها و داستانها را در دل خود دارد. مضامین و مفاهیم و طرفیتهای زبانی اصیلی در این خاک است که بهرهوری از هرکدامشان شاید بتواند چشمان کتابخوانهای دنیا را به این سو و به این زبان نیز جلب کند. زبان و ادبیات فارسی بسیار سخاوتمند است.