10 پرسش و ابهام درباره آمار «طالبان حجاب»
معاون هماهنگ کننده بسیج از آمار 85 درصدی طالبان حجاب گفته اما مشخص نکرده منبع و جامعه آماری کجا و کدام است و آیا حجاب اجباری منظور است یا عرفی؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج مستضعفین (سردار سرتیپ پاسدار حسین معروفی) در نشست هماندیشی با اصحاب رسانه - دیروز: دوشنبه 16 آبان 1401 در سالن شهید سلیمانی - گفته است: «بیش از 85 درصد مردم، طالب حجاب هستند.»
به بهانه این جمله نکات و سؤالات و ابهاماتی را میتوان طرح کرد:
1. امر طبیعی در جامعه مسلمانان چه نیاز به یادآوری از جانب یک مقام نظامی دارد؟ آیا میگویند این قدر از جامعه نماز میخوانند یا روزه میگیرند؟
2. منبع این آمار و جامعه آماری کجا و کدام است؟ منظور از «بیش از» 85 درصد چیست؟ 90 یا 99 درصد؟ خود سازمان ایشان آمار گرفته یا نهادی دیگر؟ کدام نهاد و کجا؟ در سطح جامعه و مطابق استانداردهای آماری یا در نماز جمعه تهران؟
3. «طالب حجاب» بودن الزاماً به معنی موافقت با «حجاب اجباری» نیست. موافقت با حجاب اجباری هم الزاماً به معنی موافقت با گشت ارشاد نیست. حتی موافقت با گشت ارشاد هم الزاما به معنی بازداشت و هدایت به سالن آموزش کمیته وزرا نیست. چه بسا به برگ جریمه بسنده کنند. موافقت با گشت ارشاد و هدایت به سالن وزرا هم الزاماً به معنی رفتاری نیست که دختران و زنان به هر دلیل و از جمله سوء تعبیر خانواده بترسند. چند فقره اخیر البته در این 50 روز عملا بلاموضوع شده است.
4. آقای عبدالله گنجی در مناظره با آقای کرباسچی به صراحت و با عدد و آمار گفت «نیمی از زنان و دختران ایرانی که جمعیتی بالغ بر 20 میلیون نفر میشوند حجاب حداکثری مورد نظر حکومت و پلیس را رعایت نمیکنند». آقای سردار معروفی اما مشخص نکردهاند 85 درصد ادعایی ایشان طالب «حجاب حداکثری«اند یا به حداقل هم رضایت میدهند. همچنین طالب حجاب به معنی عرفی کلمه (مبتنی بر فرهنگ هر منطقه و سن و سال و طبقه) اند یا مرادشان یک «یونیفورم واحد» برای هر جنس مؤن است خواه دختر بچه 6 ساله پیش دبستانی باشد خواه بانوی مُسنِ 80 ساله. یا چه دانشجوی 22 ساله دختر باشد و چه استاد 50 ساله او وهم در تهران باید پوشید هم در کرمان و بوشهر و بندر انزلی.
ابتذال گشت ارشاد به حدی رسیده بود که خانم پزشک جراحی میگفت به اتفاق همسرم که او هم پزشک است از مطب خارج شده بودیم و مأموری کم سن و سال به من تذکر داد و پرسیدم: به اعتبار تحصیلات خود به من تذکر می دهی یا بر اساس سن؟ اگر نگران هستی همسرم مرا از دست بدهد این همسرم و اگر نگرانی مرا بدزدند این هم کارت نظام پزشکی. من مادر ذو فرزندم و در روز زن به مناسبت روز زن و مادر میگویید بهشت زیر پای من است و تدریس هم میکنم و در آن روز میگویید شغل من شغل انبیاست و پزشک هم هستم و تجلیل میکنند. کدام را باور کنم؟
مشخص نکردهاند طالب کدام حجاب؟ چون یک حجاب حداکثری و عملا یونیفورم شده داریم که همین پوشش مجریان اخبار صدا و سیما و مأموران گشت ارشاد و حراست ادارات و معلمان امور تربیتی و نمایندگان زن مجلس انقلابی و بخش سنتی جامعه است. اما انواع دیگر کم حجابی و شل حجابی و بد حجابی هم داریم که البته این هم در 50 روز اخیر کمتر شده چون طرف یا دارد یا ندارد.
5. پرسش کلیدی و بسیار مهم اما این سات که دفاع ایشان از حجاب اجباری یا برخورد با کسانی که رعایت نمیکنند مبتنی بر حکم شرع است یا نظر اکثریت؟ یعنی اگر معلوم شود 85 درصد نیست و مثلا ببینند 45 درصد است نظر خود را تغییر میدهند یا در این صورت میگویند ما کاری به اکثریت و اقلیت نداریم، حکم شریعت را اجرا میکنیم ولو موافق نباشید. اگر اولی پس بگذارید نهاد مستقل آمار بگیرد و تفکیک کند و بپرسد با حجاب اجباری و با گشت ارشاد و با تحمیل یک پوشش به هر غیر مرد و در هر سن موافق اید یا نه و اگر دومی چرا پای درصد و آمار را وسط بکشیم؟
6. اصرار بر 85 درصد البته نشان میدهد اصولگراییایرانی خیلی دوست دارد خود را در اکثریت تصور یا تصویر کند. همچنان که برای تظاهرات اخیر اعداد 10 میلیون را هم ذکر کردند. حال آنکه محاسبه جمعیت بر اساس مساحت آسان است. از دور و اطراف خودمان هم میتوانیم به صورت نسبی متوجه شویم.
با این حال اگر بر تصور یا تصویر اکثریت اصرار دارند فکری به حال مشارکت مردم در انتخابات آتی مجلس در 1402 یا ریاست جمهوری در 1404 کنند چون پیشبینیها حاکی از مشارکت پایین تر حتی به نسبت 98 و 1400 است مگر آن که تدبیری بیندیشند و روزنههایی بگشایند.
7. چرا مدام نظامیها اینجا و آنجا سخن میگویند و چندان خبری از روحانیون نیست و اگر هم روحانی باشند از جنس آقای پناهیاناند؟ آیا برای خود روحانیون سؤالبرانگیز نیست که باید پاسخگوی عملکرد دیگران باشند در حالی که کار عملا در دست کثیری از آنها نیست؟
8. اصرار حکومت بر رعایت حجاب حداکثری رسمی این امکان را به هر منتقد زن و دختر میدهد تا مخالفت علنی خود را با شل کردن یا انداختن شال نشان دهد و کل تبلیغات رسمی را خواسته یا ناخواسته به چالش بکشد. حال آن که اگر همین حالا خبرنگاری به پایتخت کوبا یا کره شمالی یا عربستان یا عراق برود از نوع پوشش زنان نمیتواند به احساس شهروندان زن در قبال حکومت پی ببرد و باید با آنها به گفتوگو بنشیند. این نکته بدیهی امنیتی را چرا رعایت نمیکنند؟
9. قابل درک است که بخشی از مخاطبان، حامیان و خانوادههای آنان هستند. احتمالا مدام به آنان گفته شده مهمترین تفاوت جمهوری اسلامی با کشورهای دیگر این است که ما مرگ بر آمریکا میگوییم ولی آنها رابطه دارند و ما حجاب اجباری داریم و آنها ندارند و اگر یکی از این دو از میان برود احساس میکنند با این پرسش مواجه میشوند پس چه تفاوتی داریم؟ حال آن که بهتر است تفاوتها را با عدل و قسط و مفاهیمی از این دست به رخ بکشیم. نگاه کنیم که امامان ما با چه صفاتی توصیف میشوند: اولی با عدالت، دومی با حُسن خُلق، سومی با شجاعت و تن ندادن به اقرار علیه خود، چهارمی با نیایش، پنجمی با علم، ششمی با صداقت، هفتمی با کظم غیظ و فروخوردن خشم و هشتمی با رضایت و نهمی با بخشایندگی و دهمی با پرهیزگاری و بعدتر با امیدآفرینی. همه این مفاهیم در دنیای مدرن هم قابل عرضه است و اینها را رها کردهایم و سراغ احباری رفتهایم که نه داخلی را با آن میتوانند قانع کنند نه خارجی را.
10. جمله دیگری هم گفتهاند: "همه ملت ایران بسیجیاند". اگر چنین است دیگر چه نیاز به باتوم؟ به یاد دارم اول بار که بعد سالها دوباره پاسبانان مقابل امجدیه را بعد از درگیری در یک مسابقه فوتبال باتوم به دست دیدم باور نمیکردم چون باتوم (یا باطوم یا باتون) برای من تداعی کننده پاسبانان پیش از انقلاب بود.
تماشاخانه