آشنایی با مستندهای جشنواره فیلم کوتاه تهران
فرود عوضپور، لقمان خالدی، محسن یزدی، آرش لاهوتی و علیرضا دهقان به عنوان اعضای هیئت انتخاب و داوری فیلمهای کوتاه مستند چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، 14 فیلم را برای حضور در این بخش برگزیدند.
اسامی این 14 مستند به شرح زیر اعلام شد:
1- «تا بادها، یادها را نبرند» به کارگردانی احمد صراف یزد از یزد
2- «دیوارههای مرز» به کارگردانی فاطمه مرزبانی از سنندج
3- «شکوه زاگرس» به کارگردانی بهنام رضایی از شیراز
4- «فیدوس» به کارگردانی ایمان مصطفائی از آبادان
5- «من کدا هستم» به کارگردانی فرح زارع از تهران
6- «مه لقا» به کارگردانی مریم جمالی از تهران
7- «ناهاتاک» به کارگردانی سعید افسر از اصفهان
8 - «دارتاش» به کارگردانی خلیل صحراگرد از مریوان
9 - «چوپان راستگو» به کارگردانی محمدصادق عالی شواندی از تهران
10 - «سایه سلطان» به کارگردانی هادی شریعتی از تهران
11 - «میراث باد» به کارگردانی نسیم سهیلی از مشهد
12 - «دفک» به کارگردانی بهنام بیرم وند از بروجرد (راهیافته از جشنواره منطقهای سینمای جوان یاسوج - دنا)
13 - «رویای یک اسب» به کارگردانی مرجان خسروی از شهرکرد (راهیافته از جشنواره منطقهای سینمای جوان یزد - ایساتیس)
14 - «مانلی» به کارگردانی جابر قربانی از ساری (راهیافته از جشنواره منطقهای سینمای جوان خلیج فارس - بوشهر)
در این گزارش، مروری بر مستندهای راهیافته به چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران داریم.
1- تا بادها، یادها را نبرند؛ مستند یا یک غزل شاعرانه؟!
احمد صراف یزد مستندسازی است که به ساخت مستندهای هنری و شاعرانه شهرت دارد و بارها این موضوع را در کارهای مختلف خود تجربه کرده است. این مستندساز این بار سراغ شهر زادگاه خود رفته و مستندی متفاوت درباره شهر یزد ساخته است.
مستند «تا بادها، یادها را نبرند»، روایتی از تاریخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شهر یزد به زبان عکسها و تاریخچه عکاسی در این شهر است. در این مستند به واسطه چند فریم عکس، قصههایی از شهر یزد تعریف شده و زمان ثبت این عکسها و جزییات آن بیان میشود.
صراف یزد که پیشتر نیز مستند "شازده حمام" را در جشنواره سینما حقیقت داشت، درباره علاقه خود به ساخت مستندهای آرشیوی توضیح میدهد: من همیشه علاقهمند به آرشیو بودهام و در تمامی آثار خود تلاش کردم که گریزی به آرشیو نیز بزنم چراکه در آثار مستند، استفاده از منابع آرشیوی سندیت بیشتری به فیلم میدهد و میتواند باعث تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطبان شود. از آنجایی که سالهاست عکاسی میکنم و درحال جمعآوری آرشیو از عکسهای قدیمی یزد هستم؛ به مرور زمان آموختم چگونه عکسهای تاریخی را تحلیل و بررسی کنم که همچنان نیز این جمعآوری آرشیو برای من ادامه دارد و همچنان نیز جذاب است.
2- داستان مینهایی که از زندگی مردم سر درآوردند!
«جنگ تمام میشود اما سایه جنگ همچنان باقی است.» این گفتهای است که در میانه مستند «دیوارههای مرز» از زبان مردی که خود در دوران کودکی بر اثر انفجار مین آسیب دیده و بیناییاش را از دست داده، شنیده میشود. همین جمله میتواند به اندازه دیواری بلند بر سر آدمی فرو ریزد تا عمق فاجعه را دریابد. کودکان و مردان و زنان بسیاری بر اثر انفجار مین صدمه دیدند یا جان خود را از دست دادند.
مستند «دیوارههای مرزی» به کارگردانی فاطمه مرزبان درباره قربانیان مینهای به جامانده از جنگ ایران و عراق در کردستان است. البته ماجرای این مینها با مینهایی که در دیگر مناطق مرزی کشورمان نظیر خوزستان کاشته شده، فرق دارد، چرا که هیچ نقشهای از مینهای کار گذاشته شده وجود ندارد و از سویی دیگر به دلیل بارشهای باران، فرسایش زمین و دلایل دیگر، بسیاری از این مینها جابهجا شده و وارد مناطق شهری و محل زندگی مردم شدهاند. مجموع این اتفاقات باعث شده که پاکسازی مینها سخت شود و به همین دلیل همه ساله افراد زیادی قربانی آن میشوند.
5 شخصیت، سوژههای اصلی این مستند هستند که همگی قربانی مینهای به جا مانده شدهاند. این کاراکترها، آدمهای معمولیاند که در محل زندگی خود مشغول کارهای روزمره بودند اما ناگهان پایشان روی همین مینها رفته و بخشی از اعضای بدن خود را از دست دادند.
3- شکوه زاگرس به روایت آقای دندانپزشک
دندانپزشک است، اما روپوش سفید و یونیت و توربین را عناصر مزاحم و بازدارنده برای کوهپیمایی، سنگنوردی، غارنوردی و... ندانسته است. "بهنام رضایی" کارگردان مستند «شکوه زاگرس» علاوه براینکه دندانپزشک است، علاقه به طبیعت و ماجراجویی در کوه نیز دارد تا حالا با مستند خود در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشته باشد.
مستند «شکوه زاگرس» به زیست بومهای بکر زاگرس و زندگی گونههای جانوری آن پرداخته است. در این مستند، لحظات شکار، زایش و مهاجرتهای گونههای مختلف جانوری به تصویر کشیده شده است.
رضایی درباره مستند خود میگوید: این فیلم در استانهای فارس، کرمان، یزد، کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر تصویربرداری شده است. سعی داشتم زیست بومهای بکر و دست نخورده این نواحی را با رویکردی متفاوت مقابل دوربین برده و به نمایش بگذارم؛ گونههای مختلف جانوری از پستانداران و پرندگان تا خزندگان در این مستند با تکنیکهای روز تصویربرداری شده است. لحظات ناب و متضادی که تماشای آن فقط سرگرمی نیست و مخاطب را برای هر لحظه به چالش میکشد؛ از احساس لطیف مادرانه گرفته تا لحظههای سخت و خشن شکار در مستند شکوه زاگرس به نمایش درآمده است.
مستند «شکوه زاگرس» از ماه گذشته در پنج جشنواره بینالمللی پذیرفته شد و در دو جشنواره «Lift off Global» و «First Time Filmmaker» نامزد دریافت جایزه شد. این مستند همچنین در جشنواره «SWIFF» نیویورک با فیلمسازان 120 کشور جهان رقابت کرد و جایزه مستند برگزیده را به دست آورد.
4- نماینده آبادان با «فیدوس» به تهران رسید!
مستند «فیدوس» به کارگردانی ایمان مصطفائی از جنوب ایران خود به تهران رسانده تا نماینده آبادانیها در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران باشد.
این فیلم مستند به روایت تاریخ صدساله آبادان از دریچه صنعت نفت پرداخته و تحولات اجتماعی بعد از ورود نفت به این شهر مهم جنوبی کشورمان را روایت میکند.
یکی از موضوعات بارز درباره این مستند، پژوهش محور بودن آن است به طوری که مستندساز تلاش کرده با استفاده از تصاویر آرشیوی و منابع پژوهشی قوی روایتی دقیق از این شهر مهم را به تصویر بکشد.
5- «من کدا هستم»، ماجرایی شبیه به "حوض نقاشی"
هنوز هم خیلیها فیلم سینمایی «حوض نقاشی» با بازی ماندگار شهاب حسینی و نگار جواهریان را مو به مو به یاد دارند. فیلمی که اولین نمایش سینمایی از مشکلات بچههایی بود که در خانوادههایی با والدین معلول به دنیا میآیند. در آن فیلم، والدین با بازی شهاب حسینی و نگار جواهریان قدرت تکلم نداشتند و همین موضوع باعث ایجاد مشکلاتی برای فرزندی شده بود که معلولیت نداشت.
مستند «من کدا هستم» به کارگردانی فرح زارع نیز روایتی شبیه به همین ماجرا دارد و قصه دختری شنوا در خانوادهای ناشنوا را روایت میکند. زارع درباره مستند خود میگوید: من درگیر ساخت فیلمی درباره ناشنوایان بودم که با موضوعی تازه مواجه شدم. فرزندان شنوای خانوادههایی که والدین ناشنوا دارند، شرایط دشوار و ویژهای دارند. به دلیل کمبود امکانات اجتماعی برای کمک رسانی و تسهیل ارتباطات اجتماعی و زندگی این زوجها، فرزندانشان از کودکی وارد چالشهایی جدی میشوند.
وی ادامه داد: خانوادههای ناشنوا، مسائل ارتباطی و چالشهای بسیاری در زندگی دارند. رفتن به ادارهها، دادگاه، مدارس و... برایشان تسهیل نشده است درحالی که در کشورهای دیگر آنها مترجم مخصوص دارند. در ایران، کودکان شنوای این خانوادهها بار مسئولیت را بردوش میکشند و این باعث پیامدهایی برایشان میشود.
«کدا» اصطلاحی است که به فرزندان شنوای خانوادههای شنوا گفته میشود. دختری که فیلم، روایت اوست، یک «کدا» است. این دختران و پسران همواره این دغدغه را دارند که صدایشان به گوش جامعه برسد و درک شوند. امیدوارم این مستند، توجه جامعه و مسئولان را به این بچهها بیشتر کند.
6- تفرجگاه شاه قجری در قاب دوربین «مه لقا»
اساسا مستندهای تاریخیِ بر پایه پژوهش که میتوانند جنبههای ویژهای از یک موضوع را به مخاطبان نشان بدهند، طرفداران زیادی دارند. مستندسازان تاریخی در پی واکاوی و بررسی موردی تاریخی هستند که کمتر به آن پرداخته شده و یا مبهم مانده است. همین موضوع باعث ایجاد حس کنجکاوی در مخاطب شده و آنها را تا پایان فیلم روی صندلی سینما نگه میدارد.
مستند «مه لقا» به کارگردانی مریم جلالی از جمله همین آثار است؛ این فیلم روایتی تاریخی از کاخ شهرستانک یا عمارت ناصرالدین شاهی است، کاخی مربوط به دوره قاجار در روستای شهرستانک که یکی از تفرجگاههای این شاه قجری بوده است. مستندساز در این فیلم کوتاه سعی کرده به شکلی موجز، زوایای تاریخی این بنا و حضور ناصرالدین شاه و برخی از افراد حرمسرا و روابط آنها را بازگو کند.
این مستند را میتوان مستندی آموزشی پژوهشی که جنبه اطلاع رسانی تصویری خوبی برای مخاطبان داشته باشد قلمداد کرد. کارگردان با استفاده از تصاویر تاریخی و تصویربرداری جدیدی از بقایای کاخ شهرستانک داستانی را برای علاقمندان بازگو کند که شاید از آن بی اطلاع باشند.
7- پیشتاز یا شهید؟
مستند «ناهاتاک» اثری از سعید افسر دیگر فیلم مستند کوتاهی است که در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد.
این مستند درباره شهدایی از اقلیتهای قومی - مذهبی است که در جنگ هشت ساله ایران و عراق حضور داشته و به شهادت رسیدهاند. به طور مشخص این فیلم قصد دارد با فاصله گرفتن از فضای جنگ و با نگاهی شاعرانه، ایثار و شهادت در فرهنگ ارامنه و شهدای آن را به نمایش بگذارد.
سعید افسر، تهیهکننده و کارگردان این فیلم میگوید: واژه «ناهاتاک» به معنی پیشتاز و پیشآهنگ و در زبان ارمنی، معادل «شهید» است؛ با یک بررسی تاریخی، متوجه میشویم که ارامنه، از دوره هخامنشان در جنگهایی که ایران درگیر آن بوده با جان و مال یاریگر ما بودهاند و شهادت بیش از 100 ارمنی در جنگ ایران و عراق، مؤید این امر است. با توجه به اینکه در فیلمهای حوزه دفاع مقدس، تاکنون بهطور مشخص به اقلیتهای قومی_مذهبی جنگ ایران و عراق پرداخته نشده بود، تصمیم به ساخت «ناهاتاک» گرفتم و موضوع آن را به 6 شهید ارمنی اصفهان اختصاص دادم.
براساس این گزارش فیلمبرداری این مستند در آرامستان ارامنه اصفهان و کلیسای وانک انجام شده است.