آوار معیشت بعد از جنگ / کانالهای تاثیرگذاری جنگ بر اقتصاد و روان جامعه

اقتصادنیوز: جنگها علاوه بر خسارات جانی و نظامی، تاثیرات عمیق و گستردهای بر اقتصاد و معیشت مردم دارند. این تاثیرگذاری بر معیشت از کانالهای مختلفی رخ میدهد؛ از کاهش درآمد و اشتغال گرفته تا مهاجرت و جابهجایی جمعیتی و حتی اثرات روانی.
به گزارش اقتصادنیوز، «چهره شهر عوض شده است. مردم، گروهگروه، خانهها را ترک میکنند و با هر وسیلهای که به دستشان میافتد از شهر خارج میشوند. گروه کثیری پیاده راه افتادهاند. بار و بندیلشان را روی سر گرفتهاند و در حاشیه جاده شوشتر، بیآنکه مقصدی داشته باشند، به طرف بیابان میروند. گاریهای دستی، دوچرخهها و چهارچرخهها، مملو از وسایل زندگی است. دو شب پیدرپی است که بغداد وحشت ایجاد کرده است. رادیو بغداد تهدید میکند که شهرها را خواهد کوبید. گوینده بخش فارسی رادیو بغداد، باد به گلو میاندازد و از مردم شهرهای خوزستان میخواهد که اشیای سبکوزن و گرانقیمت خود را بردارند و هرچه زودتر شهرها را تخلیه کنند. خبر موشکهایی که مردم دزفول را زیر آوار مدفون کرده است، رنگ تند خشونت، بیرحمی و ناجوانمردی به تهدید رادیو بغداد میزند. رادیو تهران میگوید که در انفجارات موشکی دزفول 70 نفر شهید و 300 نفر زخمی شدهاند.»
"محمد علی نژاد" در شماره 597 هفتهنامه "تجارت فردا" نوشت: این تنها یک پاراگراف از روایت 329صفحهای احمد محمود از آغاز جنگ تحمیلی در سال 1359 و سه ماه تجاوز لشکر عراق به مناطق جنوبی ایران است که در سال 1361 با عنوان «زمین سوخته» به چاپ رسید. روایتی که برای بسیاری از کسانی که جنگ تحمیلی اول را تجربه نکردند و اثر جاودان احمد محمود را خواندند، با کمی تغییرات جزئی، در جنگ تحمیلی دوم از یک داستان به یک تجربه تبدیل شد.
ترک خانه ولو برای مدتی کوتاه، تنها یکی از اثراتی است که جنگ برای ساکنان شهر جنگزده به همراه میآورد. مردمی که تا مدتها پیش فقط سایه جنگی احتمالی را بالای سر خود میدیدند، با فرود اولین موشک دیگر آن انسانهای سابق نیستند، حالا آنها دیگر نهفقط استرس روانی وقوع یک جنگ مجدد را باید تحمل کنند، بلکه ترس تکرار همه اتفاقاتی را که در جنگ 12روزه به سراغشان آمد و بر معیشتشان تاثیر گذاشت نیز باید به دوش بکشند.
مهاجرت شاید مشهودترین اثر یک جنگ بر ساختار جامعه جنگزده باشد. در طول جنگ 12روزه، تهران شاهد خروج بیش از نیمی از ساکنانش از پایتخت بود. بر اساس مقالهای که رضا جهانفر و محسن مرادیان با عنوان «بررسی آثار اقتصادی - اجتماعی جنگ تحمیلی عراق بر روند مهاجرت در استان خوزستان» در سال 1396 منتشر کردند، در طول جنگ هشتساله عراق علیه ایران 16 استان و جمعیتی برابر 26 میلیون نفر از ایرانیان در معرض بمباران عراق بودند. ضمن اینکه از آغاز تا پایان جنگ، بیش از 127 شهر مورد تهاجم قرار گرفتند. آبادان با بیش از هزار و 17 بار (معادل 3 /21 درصد کل)، بیش از همه شهرها مورد تهاجم واقع شد. اهواز با 316 بار حمله (6 /6 درصد از کل) و دزفول با 241 تهاجم (1 /5 درصد از کل) در رتبههای بعدی قرار گرفتند. درواقع شدت بمبارانها بر استان خوزستان و مردم آن، وقوع مهاجرت از این استان را در سالهای جنگ تحمیلی تشدید کرد. به استناد آمارهای غیررسمی در جریان جنگ تحمیلی، حدود 943 هزار نفر از مردم استان خوزستان به سایر استانهای کشور مهاجرت کردند. در مقابل، پس از پایان جنگ، حدود 230 هزار نفر به استان خوزستان بازگشتند. در واقع حدود 75 درصد از افرادی که در زمان جنگ از خوزستان خارج شدند هیچگاه برای اقامت دائم به این استان برنگشتند.
اگرچه هنوز برای ارزیابی اثرات جنگ 12روزه بر شاخصهای اقتصادی زود است، اما مشاهدات کیفی و بررسی جامعه آماری نزدیک و گزارشهای رسانهها نشان میدهد که از چندین جهت وضعیت معیشتی مردم تحت تاثیر قرار گرفته است. اگر سری به پلتفرمهای فعال در حوزه کسبوکار مثل لینکدین بزنیم یا سایتهای استخدامی را نگاه کنیم، مشاهدات به ما میگوید که بسیاری از شرکتها که تابآوری کمتری داشتهاند دست به تعدیل نیرو زدهاند. بسیاری از کاربران لینکدین آن حلقه سبز معروف open to work را به پروفایل خود اضافه کردهاند و بسیاری از شرکتها دستمزد پیشنهادی برای استخدام نیروی جدید را نسبت به دوران قبل از جنگ کاهش دادهاند. همه این مشاهدات میگوید که حتی همین جنگ 12روزه اثرات کوتاهمدت غافلگیرکنندهای داشته است. البته این مشاهدات کسبوکارهای اداری و رسمی است. اوضاع در بخشهای خدماتی احتمالاً بدتر از اینها هم بوده است. کارگران روزمزد، کاسبها از بازاریها گرفته تا کافهداران و... بهخصوص در پایتخت همه با کمبود تقاضا مواجه شدند و درآمدشان بهشدت افت کرد، در حالی که هزینههای ثابتشان به قوت خود باقی بود. همه اینها در جامعهای که بسیاری از مردم به صورت روزانه هزینه و درآمدشان را تراز میکنند، حتی میتواند به سقوط در دهکهای درآمدی منجر شود.
کانالهای تاثیرگذاری جنگ بر معیشت
جنگها علاوه بر خسارات جانی و نظامی، تاثیرات عمیق و گستردهای بر اقتصاد و معیشت مردم دارند. این تاثیرگذاری بر معیشت از کانالهای مختلفی رخ میدهد؛ از کاهش درآمد و اشتغال گرفته تا مهاجرت و جابهجایی جمعیتی و حتی اثرات روانی.
گزارش بانک جهانی درباره جنگهای داخلی در کشورهای مختلف نشان میدهد که مناطق جنگزده با کاهش شدید تولید ناخالص داخلی (GDP) مواجه شده و نرخ بیکاری بهطور قابل توجهی افزایش مییابد. در برخی موارد، GDP میتواند حتی به یکسوم در سال اول برسد. در جنگ 12روزه اخیر، تعطیلی کسبوکارها و کاهش فعالیتهای اقتصادی در مناطق درگیر، بهویژه در بخشهای خدمات و صنایع کوچک، باعث کاهش درآمد خانوارها شد. بسیاری از افراد به دلیل ناامنی نتوانستند به محل کار خود بازگردند و بازارهای محلی بهشدت مختل شد.
یکی دیگر از اثرات جنگ، تخریب زیرساختهای حیاتی مانند جادهها، پلها، مدارس، بیمارستانها و تاسیسات تولیدی است. این تخریبها هزینههای سنگینی برای بازسازی به دولتها و مردم تحمیل و دسترسی به خدمات پایهای را محدود میکند. در جنگ اخیر، حملات اسرائیل به زیرساختهای نظامی و غیرنظامی ایران، از جمله بیمارستانها و فرودگاهها، باعث آسیبهای گسترده شد. بهعنوان مثال کسبوکارهای مرتبط با صنعت سفر به دلیل لغو پروازها خسارتهای سنگینی را متحمل شدند. بسیاری از هتلها در کیش دو، سه هفته تقریباً بدون مسافر بودند و آژانسهای گردشگری با کاهش شدید تقاضا و درآمد مواجه شدند.
جنگها باعث قطع زنجیرههای تامین، کاهش صادرات و واردات و افزایش قیمت کالاها میشوند. این موضوع بهویژه در کشورهای واردکننده کالاهای اساسی، موجب افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم میشود. با این حال در جنگ 12روزه، زنجیره تامین کالاهای اساسی به خوبی فعال بود و از این نظر فشار زیادی به مردم تحمیل نشد.
آسیبهای روانی ناشی از جنگ، مانند اضطراب، افسردگی و استرس پس از سانحه، توانایی افراد را برای کار و فعالیت اقتصادی کاهش میدهد و هزینههای درمانی و اجتماعی را افزایش میدهد. این آسیبها بهویژه در کودکان و زنان بیشتر دیده میشود و میتواند نسلها را تحت تاثیر قرار دهد.
اثرات جنگ بر اقتصاد داخلی
بانک جهانی در گزارشی که در سال 2024 منتشر کرده، اثرات جنگ و درگیریهای نظامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) را بر اقتصاد بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که این اثرات بسیار فراتر از میانگین جهانی است. یک سال پس از آغاز یک منازعه شدید، تولید ناخالص داخلی سرانه کشورهای منطقه حدود دو درصد کاهش مییابد و این کاهش تا حدود 10 درصد پس از یک دهه ادامه دارد. در حالی که در سایر مناطق جهان، این افت معمولاً کمتر و بازیابی سریعتر است. این کاهش شدید ناشی از شدت بالاتر منازعات، ضعف نهادهای اقتصادی و تداوم آسیب به زیرساختها و سرمایه انسانی است. منازعات باعث کاهش رشد اقتصاد، کاهش سرمایهگذاری، کاهش صادرات و مصرف و افت درآمدهای مالیاتی دولتها میشود. همچنین، در بسیاری از کشورهای منطقه، منازعات به افزایش تورم و کاهش قدرت خرید خانوارها منجر شده است.
جنگها و درگیریها زیرساختهای حیاتی مانند مدارس، بیمارستانها، جادهها و تاسیسات تولیدی را تخریب میکنند و بازسازی آنها هزینه و زمان زیادی میطلبد. کشورهای واردکننده نفت در منطقه با نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی نزدیک به 90 درصد مواجهاند که تقریباً سه برابر صادرکنندگان نفت منطقه است. این بدهی بالا ناشی از کاهش درآمدها و افزایش هزینههای ناشی از منازعات و بحرانهاست.
منازعات باعث جابهجایی گسترده جمعیت، مهاجرت اجباری و فشار بر بازار کار و خدمات اجتماعی در کشورهای میزبان میشود. همچنین، منازعات موجب افزایش ناامنی غذایی، کاهش دسترسی به خدمات پایه و افزایش نرخ فقر در کشورهای آسیبدیده میشود. بهعنوان نمونه، تولید ناخالص داخلی نوار غزه در سه ماه پایانی سال 2023 حدود 86 درصد کاهش یافت و کرانه باختری وارد رکود شد.
پنج سال جنگ داخلی در سوریه و اثرات آن بر کشورهای همسایه، حدود 35 میلیارد دلار زیان اقتصادی (معادل GDP سوریه در سال 2007) به همراه داشته است. هزینه سالانه میزبانی پناهندگان سوری برای اردن بیش از 5 /2 میلیارد دلار (معادل شش درصد GDP این کشور) برآورد شده است. رشد اقتصاد منطقه منا در سال 2024، 7 /2 درصد پیشبینی شده که همچنان پایین و شکننده است و بهشدت به تحولات منازعات و سیاستهای داخلی وابسته خواهد بود.
این نهاد بینالمللی در گزارش خود تاکید میکند که ادامه یا تشدید منازعات میتواند تجارت، گردشگری و زنجیره تامین منطقه را مختل کند و رشد اقتصاد را بیش از پیش کاهش دهد. اصلاحات ساختاری، تقویت شفافیت مالی، تنوعبخشی به اقتصاد و تقویت نهادهای اقتصادی برای کاهش آسیبپذیری و افزایش تابآوری منطقه حیاتی است.
اثرات روانی و چشمانداز آینده جوانان
به جز آثار فیزیکی و کوتاهمدتی که جنگ بر معیشت مردم به جای میگذارد، برخی آثار بلندمدت هم افراد جنگزده را متاثر میکند. مهدی فیضی، اقتصاددان، در همینباره میگوید که آثار ذهنی و ناملموس جنگ ارتباط چندانی به طول دوره جنگ ندارد و تاثیرات اجتماعی و روانی همین جنگ 12روزه احتمالاً تا بلندمدت در تن و روان و احساسات و نگاه ما به آینده وجود داشته باشد.
محمد فرزانگان و قلیپور (2021) در مقالهای به بررسی تاثیر جنگ بر جوانان در سالهای تاثیرپذیری پرداختند. فرضیه اصلی این پژوهش این بود که افرادی که در اوایل بزرگسالی خود جنگ ایران و عراق را (بهطور کامل یا جزئی) تجربه کردهاند (مستقیم یا غیرمستقیم)، ترجیح بیشتری برای تقویت نیروهای دفاع ملی دارند.
این پژوهشگران از دادههای موج پنجم پیمایش ارزشهای جهانی (2009-2005) استفاده کردند و روش نظرسنجی مبتنی بر مصاحبه حضوری رودررو بود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد بین افراد گروه سنی 18 تا 25 سال در هر سال از جنگ و انتخاب دفاع قوی بهعنوان اولویت اول کشور، ارتباطی مستقیم وجود دارد. آنها همچنین بررسی کردند که آیا این موضوع به تجربه و خاطره جنگ آنها مربوط است یا صرفاً یک اثر همگروهی سنی است - مستقل از شرایط اقتصادی و اجتماعی یا شرایط جنگ و صلح -، یعنی این احتمال که افرادی که در سالهای اولیه بزرگسالی هستند، نگرش خاصی نسبت به دفاع قوی دارند.
برای ارزیابی این احتمال، پژوهشگران سوال خود را برای دو کشور دیگر که درگیری یا جنگی را تجربه نکردهاند، یعنی سوئد و تایلند، بررسی کردند. اگر ارتباط مثبت مشابهی میان قرار گرفتن در اوایل بزرگسالی (18 تا 25 سال) و حمایت از دفاع قوی پیدا شود، این ممکن است به ویژگیهای خاص این گروه سنی مربوط باشد و ربطی به تجربه جنگ نداشته باشد. اما این پژوهش نشان داد که اینطور نیست و در واقع تجربه شرایط جنگ در دوران اولیه بزرگسالی اهمیت دارد.
بررسی اضافی دیگر این مقاله، بررسی اثر سایر گروههای سنی (5-0، 11-6، 17-12 سال) بود که در هر سال از جنگ با عراق در این محدودههای سنی قرار داشتند. پرسش هم این بود که آیا میتوان رابطهای مشابه با حمایت از دفاع قوی، مانند مورد سالهای تاثیرپذیر، برای سایر گروههای سنی مشاهده کرد؟
این تحلیل در واقع از یافتههای بلوچی و همکاران (2020) متاثر بود که استدلال میکنند مواجهه با جنگ در اوایل زندگی، پیامدهای سرمایه انسانی در زندگی بعدی را شکل میدهد و تاثیر بلندمدتی بر ترجیحات اجتماعی دارد. نتایج تحقیقات فرزانگان و همکاران نشان میدهد که این اثر فقط برای سالهای تاثیرپذیر (25-18 سال) معنادار است. نتایج اصلی نشان میدهد که تجربه یک جنگ نامتقارن در اوایل بزرگسالی با شکلگیری نگرشها درباره اهمیت دفاع قوی برای آینده ایران مرتبط است. چنین ارتباط مثبتی برای سایر محدودههای سنی دیگر که هر سال از جنگ را تجربه کردهاند، مشاهده نمیشود.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید