"از جنوب لبنان تا جهان عرب؛ سید حسن نصرالله، نماد یک ملت مقاوم"
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی دانشجو، جنگندههای رژیم صهیونیستی شامگاه جمعه 6 مهرماه محلات مسکونی منطقه حاره حریک در ضاحیه بیروت را به شدت و به صورت پیاپی بمباران کردند. ارتش رژیم صهیونیستی ادعا کرد، هدف این حملات، مرکز فرماندهی اصلی حزبالله بوده است. برخی منابع رژیم صهیونیستی اعلام کردند که در حمله به ضاحیه جنوبی بیروت با 8 الی 12 جنگنده در آن واحد انجام و از بمب های سنگرشکن 2 هزار...
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی دانشجو، جنگندههای رژیم صهیونیستی شامگاه جمعه 6 مهرماه محلات مسکونی منطقه حاره حریک در ضاحیه بیروت را به شدت و به صورت پیاپی بمباران کردند. ارتش رژیم صهیونیستی ادعا کرد، هدف این حملات، مرکز فرماندهی اصلی حزبالله بوده است.
برخی منابع رژیم صهیونیستی اعلام کردند که در حمله به ضاحیه جنوبی بیروت با 8 الی 12 جنگنده در آن واحد انجام و از بمب های سنگرشکن 2 هزار پوندی آمریکایی استفاده شده است. گفتنی است که حزب الله لبنان از حدود 12 ماه پیش تاکنون (7 اکتر / 15 مهر ماه) در واکنش به جنگ نسل کشی رژیم صهیونیستی در حمله به غزه، حملات به مواضع رژیم صهیونیستی را آغاز و اعلام کرد که حمایت از فلسطینیان تا توقف جنگ غزه و کشتار فلسطینیان ادامه خواهد داشت.
بعد از گذشت ساعاتی از این حادثه، حزب الله لبنان در با صدور بیانیهای به صورت رسمی شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل این حزب را در حملات روز گذشته رژیم صهیونیستی به بیروت تایید کرد.
سید حسن نصرالله که بود؟ سید حسن نصرالله از روحانیون مبارز و مجاهد معاصر لبنان و دبیر کل جنبش حزبالله این کشور بود که سالها در مقابل تجاوزات و جنایات رژیم غاصب صهیونیستی ایستاد و از ملت مظلوم فلسطین دفاع کرد. وی در 31 اگوست 1960 میلادی در روستای "البزوریه" در جنوب لبنان به دنیا آمد. او در نوجوانی در سال 1976 به نجف رفت و تحصیلات حوزوی خود را در آنجا آغاز کرد. سید حسن در سال 1978 به لبنان بازگشت و در مدرسه الامام المنتظر (ع)، که شهید سید عباس موسوی آن را تاسیس کرده بود، تحصیلات حوزوی خود را پی گرفت و در همان حال، به فعالیتهای سیاسی در جنبش امل در منطقه بقاع مشغول شد.
دبیر کلی حزبالله لبنان
در سال 1992 و پس از شهادت سید عباس موسوی، دبیرکل وقت حزبالله لبنان، با اجماع شورای رهبری حزبالله سید حسن نصرالله، دبیرکل جدید این جنبش شناخته شد. شهادت سید عباس موسوی به همراه خانوادهاش، تاثیر بسزایی در روحیه مردم لبنان و به ویژه رزمندگان حزبالله گذاشت و پسازآن بود که مبارزات و حملات حزبالله شکل جدیدی به خود گرفت و حمایت عمومی در میان مردم لبنان از حزبالله رو به فزونی نهاد. در این میان، "اسراییل" نیز در سالهای 1993 و 1996 عملیاتهای "خوشههای خشم" و "تسویه حساب" را به اجرا گذاشت که با مقاومت سرسختانه حزبالله، که از کمترین امکانات نظامی برخوردار بود، روبهرو شد. در ماه سپتامبر 1997 دو تن از رزمندگان حزبالله در حمله به یکی از مواضع ارتش اسرائیل در منطقه جبلالرفیع در جنوب لبنان به شهادت رسید و پیکر آنان بهدست نیروهای اسرائیلی افتاد. تلویزیون رژیم اسرائیل بدون اطلاع از هویت این دو نفر، تصویر خونآلود آنان را به نمایش گذاشت، بهسرعت مشخص شد که یکی از این دو تن، سید هادی، فرزند سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله است. انتشار این خبر همانند بمبی در جامعه لبنان صدا کرد و تحول بسیار مهمی در پی داشت. در تاریخ لبنان، چه در زمان جنگ داخلی و چه در مقابله با تجاوز نظامی اسرائیل، هیچگاه دیده نشد که فرزند یکی از رهبران گروهای سیاسی و یا شبهنظامیان در راه مبارزه کشته شده باشد.
این واقعه، موجی از احساسات جوشان همدردی، احترام و شیفتگی را نسبت به دبیر کل حزبالله در میان همه طوایف مذهبی لبنان در پی داشت، به گونهای که همه آحاد ملت لبنان از هر دین و مذهبی، تحت تاثیر شدید این واقعه قرار گرفتند. رهبران سیاسی لبنان نیز یکی پس از دیگری به دیدار سید حسن نصرالله رفته و ضمن گفتن تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت سید هادی نسبت به شخصیت مبارز و صادق دبیر کل حزبالله، مراتب قدردانی و احترام خود را ابراز داشتند.
وجه عمومی سید حسن نصرالله
شهید سید حسن نصرالله شخص محبوبی در لبنان و دیگر کشورهای عربی بود. او در ورود حزبالله به عرصه سیاست و دستیابی این گروه به قدرت در ساختار حکومتی لبنان، نقش کلیدی داشت. اعتبارسید حسن نصرالله بهدلیل مقابله با اسرائیل افزایش یافت و به شخص قدرتمندی در این کشور تبدیل شد. او به دلیل تهدیدات امنیتی از سوی رژیم صهیونیستی، سالها بود که کمتر در انظار عمومی حاضر شده بود و تیم حفاظتی 150 نفره مسئولیت حفاظت وی را بر عهده داشتند. این تیم حفاظت را عماد مغنیه ایجاد کرد و ابو علی جواد مسئولیت این تیم را بر عهده داشت. وی که داماد سید حسن نصرالله و به «سپر سید» معروف بود، دورههای متعدد و پیچیده نظامی را در ایران گذرانده است.
در سال 2007، علا زلزالی خواننده لبنانی آهنگی با عنوان «یا نصرالله» ساخت. خواننده مسیحی لبنانی، جولیا بطرس، آهنگ محبوب دیگری که برای ادای احترام به او به نام «Ahebbai» به معنای «عزیزان من» است، ساخت که الهام گرفته از سخنان سید حسن نصرالله در پیام تلویزیونی برای مبارزان حزبالله در جنوب لبنان در جنگ 2006 است.
اولین پیروزی
در سال 2000 میلادی و در زمانی که مذاکرات یاسر عرفات و مسئولان آمریکایی و اسراییلی برای حل کشمکش خاورمیانه، راه بهجایی نبرده بود، ارتش رژیم صهیونیستی در حرکتی یکجانبه و بدون گرفتن کمترین امتیازی از حزبالله، از اراضی اشغالی جنوب لبنان عقبنشینی کرد و به جز مناطق محدود مزارع شبعا، نیروهای خود را از همه مناطق تحت اشغال عقب کشید.
این شکست مفتضحانه، علاوه بر استحکام بخشیدن به مواضع حزبالله، مبتنی بر مقاومت، باعث شد تا سید حسن نصرالله به موفقیتی بیسابقه در میان اعراب دست یابد، تا این که بهعنوان مهمترین شخصیت جهان عرب شناخته شود. از سوی دیگر، حزبالله لبنان باتکیهبر این موفقیت، توانست حضور خود را در عرصه سیاسی لبنان تقویت کند، تا جایی که علاوه بر حضور پرتعداد در پارلمان لبنان، سکان تعدادی از وزارتخانهها را نیز بهدست گیرد.
درس انتفاضه فلسطینیان از حزبالله لبنان
پیروزیهای پی در پی حزبالله در عرصههای مختلف سیاسی و نظامی، در میان فلسطینیان نیز تاثیر خود را بر جای گذاشت. مردم آواره فلسطین بهویژه جوانان، که سالها دل به روند مذاکرات صلح خاورمیانه بسته بودند، دریافتند که مشکل فلسطینیان با مذاکره با رژیم اشغالگر حل نمیشود و با این پیشزمینه، انتفاضه دوم مسجدالاقصی شکل گرفت؛ انتفاضهای که به حماس قدرتی دیگر بخشید و با پیروزی حماس در انتخابات فلسطین وارد مرحلهای جدید شد؛ مرحلهای که دیگر با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل پایان نمییابد، چه آن که سید حسن نصرالله در پیام خود چنین ایراد کرد: «از حالا بهبعد، شما جنگی تمامعیار خواستید، پس این هم جنگ تمامعیار شما. حکومت شما خواست قواعد بازی تغییر کند، پس قواعد بازی تغییر میکند. شما نمیدانید امروز با چه کسی میجنگید. شما با فرزندان محمد (صلی الله علیه وآله)، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) و با اهلبیت رسول خدا (ص) و اصحاب او وارد جنگ شدهاید. شما با قومی میجنگید که ایمانی فراتر و برتر از همه انسانهای این کره خاکی دارد. شما خواستار جنگی تمامعیار با قومی شدید که به تاریخ و فرهنگ خود افتخار میکند و قدرت مادی، امکانات، مهارت، خرد، آرامش، عزم، ثبات و شجاعت دارد و به امید و یاری خدا روزهای آینده را میان ما و شما خواهیم دید.»
حزب الله کابوس صهیونیست ها در جنگ 33 روزه
جنگ 33 روزه بین حزب الله لبنان و رژیم صهیونستی از روز 12 جولای تا 14 آگوست سال 2006 (21 تیر تا 23 مرداد ماه) در شمال اراضی اشغالی صورت گرفت. این جنگ که به نبرد تموز شهرت دارد نقشه راهی بود که از سوی کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و آمریکا طراحی شده بود. مدت کوتاهی پس از آغاز جنگ، ارتش رژیم صهیونیستی به ناتوانی خود در برابر حزبالله پی برد اما با پافشاری متحدان خود به مدت چند هفته به جنگ ادامه داده و در نهایت قطعنامه 1701 شورای امنیت تصویب شد و این جنگ پایان یافت.
آسوشیتد پرس در گزارشی با اشاره به توانمندیهای حزبالله لبنان، میگوید: حزبالله لبنان یکی از عمیقترین حملات خود را در اواسط ماه می (اواخر اردیبهشت) با استفاده از یک پهپاد انجام داد که به یکی از مهمترین سیستمهای نظارتی نیروی هوایی اسرائیل ضربه مستقیم وارد کرد. این حمله و سایر حملات پهپادی موفق حزبالله لبنان گزینه مرگبار دیگری برای تلافی مورد انتظار علیه رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
در حالی که رژیم صهیونیستی سیستمهای دفاع هوایی، از جمله گنبد آهنین را برای محافظت در برابر مراکز موشکی حزبالله ساخته، تمرکز کمتری بر تهدید پهپادها صورت گرفته است. حزبالله موفقیت حمله پهپادی ماه می خود را اعلام کرد که یک بالگرد مورد استفاده به عنوان بخشی از سیستم دفاع موشکی رژیم صهیونیستی را در پایگاهی در حدود 35 کیلومتری از مرز لبنان هدف قرار داد.
حزبالله لبنان در جریان جنگ 33 روزه توانست تانکهایی را منهدم کند و از بین ببرد که سازندگان این تانکها برای توان انهدام و از میدان خارج کردن آنها جایزه تعیین کرده بودند؛ حزبالله لبنان نشان داد که آمادگیهای کامل برای مقابله هرچه سختتر با رژیم صهیونیستی دارد.
زندگی سید حسن نصرالله در دوران کودکی او به دلیل فشارهای اقتصادی جنوب لبنان به همراه خانواده به بیروت مهاجرت کرد و در حاشیه پایتخت در محله کرنتینا سکنی گزید. خودش خاطرنشان کرده است که در کودکی شال مشکی و بلند مادر بزرگش را دور سر میپیچانده و به حاضران میگفته من روحانی هستم، پشت سرم نماز بخوانید. شخصیت سیدحسن نصرالله در محله کرنتینا شکل گرفت.
وی در نوجوانی در نزد پدرش در مغازه میوهفروشی کار میکرده. سید حسن نصرالله برخلاف دوستانش که همیشه راهی زمینهای فوتبال و سواحل توریستی بیروت بودند، به مناطق مجاور کرنتینا همانند، النبعه، سن الفیل و برج حمود میرفت تا از فضای معنوی مساجد آنها استفاده کند.
وی از کودکی علاقه فراوانی به مطالعه داشت و در زمینه دین مطالعات زیادی انجام داده است. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای کوی النجاح و سن الفیل پشتسر گذاشت و همزمان با جنگهای داخلی لبنان به اتفاق خانواده به بازوریه زادگاه خود بازگشت و در شهر صور دوران دبیرستان را تمام کرد.
جنبشهای چپ مارکسیستی و کمونیستی در آن دوران در البازوریه بسیار فعال بودند اما وی به جنبش اسلامی امل که امام موسیصدر آن را در لبنان پایهریزی کرده بود، پیوست. دیری نگذشت که سیدحسن بهعنوان نماینده امل در البازوریه فعالیت سیاسیاش را گسترش داد.
او در مسجد صدر شهر صور با یک روحانی مدرس علوم دینی به نام سیدمحمد الغروی آشنا شد و با کمک او برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف رفت. در آنجا سید حسن نصرالله سراغ آیتالله سیدمحمد باقر صدر را گرفت اما او را به شخصی به نام سیدعباس موسوی معرفی کردند و در اولین دیدارش با موسوی در ابتدای گفتوگو سعی کرد از لهجه لبنانی دوری کند و با عربی فصیح صحبتش را آغاز کرد.
سید حسن نصرالله تحصیلاتش را در نجف نزد موسوی و آیتالله صدر ادامه داد و در سال 1978 مقدمات را بهپایان رساند. در این دوران در کشور عراق تحولات سیاسی و امنیتی فراگیر شدهبود. در این تحولات طلاب علوم دینی حوزه نجف همواره تحت تعقیب بودند. طلبههای لبنانی نیز در این دوران با اتهامات مختلفی ازجمله همکاری با حزب الدعوه عراق، همکاری با جنبش امل در لبنان و یا ارتباط با حزب بعث حاکم بر سوریه مواجه بودند.
وی به دلیل فشارهای موجود در عراق به لبنان برگشت و در حوزه علمیه بعلبک مشغول به تحصیل و تدریس شد. در کنار تحصیلات حوزوی، سید حسن نصرالله از آموزشهای نظامی غافل نماند و دورههای مختلف چریکی را پشتسر گذاشت. سیدحسن به دلیل توانایی در مدیریت و فرماندهی، بهعنوان نماینده جنبش امل در دره بقاع منصوب شد.
حزب الله چگونه شکل گرفت؟
گفتنی است، در سال 1982 با آغاز اشغال لبنان، جنبش امل به 2 جریان تقسیم شد، جریان اول به رهبری نبیه بری، خواهان قرارگرفتن نیروهای جنبش در کنار جبهه نجات ملی بود و جریان دوم که سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله آن را رهبری میکردند، خواستار حفظ نیروهای اصولگرای شیعی و سازماندهی آنها برای رویارویی با اشغالگران اسرائیلی بود.
مهمترین دلیل نیروهای شیعی در ملحق نشدن به نیروهای جبهه نجات ملی وجود شخصیتی چون بشیر جمیل بود. چرا که بشیر جمیل در کنار روابطش با اسرائیل بهدنبال ریاستجمهوری لبنان بود.