بشر بی رحم علیه طبیعت بی دفاع / انسان به حریم خفاش ها تجاوز کرد
اهواز - بلایی که کرونا این روزها بر زندگی انسان ها آورده است، بی شک نتیجه بی رحمی بشر علیه طبیعت بی دفاعی بود که قرن ها به آن که می توانست منشا زندگی بهتر برای انسان باشد، تعدی شده است.
اهواز - بلایی که کرونا این روزها بر زندگی انسان ها آورده است، بی شک نتیجه بی رحمی بشر علیه طبیعت بی دفاعی بود که قرن ها به آن که می توانست منشا زندگی بهتر برای انسان باشد، تعدی شده است.
خبرگزاری مهر؛ گروه استانها - قاسم منصور آل کثیر: ریزک تاجدار همه را نشانه گرفته است! پولدار و فقیر، شرقی و غربی برایش فرقی ندارد؛ همه در برابرش تسلیم هستند. دور دنیا را می چرخد و تنها در کشورهایی ماندگاری بیشتری دارد که کوچههای تنگ و تاریک داشته باشند؛ یعنی جهان سوم! جایی که محیط زیست را همیشه کمتر جدی میگیرند. کرونا در عصر جدید نشان داد که «مرزها» فقط خطوط سیاسی هستند و جهان به سوی کوچکتر شدن پیش میرود. چیزی که از آن به عنوان «مرگ فاصلهها» یاد میشود.
کرونا برای اولین بار در جهان باعث شد تا حدودی جلوی بسیاری از مرگها و تخریبها ازجمله گازهای گلخانهای، کاهش مرگومیر چشمگیر جادهای و مرگومیرهای ناشی از آلودگی را بگیرد. این ریزک تاجدار به همه یاد داد که میشود سبک زندگی را به سادگی تغییر داد و رفتار همه ما با طبیعت ارتباط مستقیمی با همه انسانهای کره خاکی دارد.
فعالان محیط زیست میگویند: «بین خفاش که عامل اصلی ویروس کرونا است و ریزگرد ارتباط وجود دارد». آنها میگویند: «خفاش، بسیاری از آفتها را از بین میبرد» چرخهای که لازم است بسیاری از تصمیمگیران متوجه آن باشند.
از سویی دیگر، فعالان محیط زیست میگویند: «نظامهای سرمایهداری و طرفدارانش از دیگر عوامل نشر کرونا هستند» و معتقدند «سرمایهداری بسیاری از مواهب طبیعی بشر را می بلعد».
دولتیها در ایران نیز سعی کردند رویکرد بهتری به محیط زیست داشته باشند و آن را «محور توسعه» خطاب کردند. با این حال فعالان محیط زیست میگویند: «محیط زیست محور توسعه نیست و بستر توسعه است و نباید نگاه دولتی به آن داشت».
در ایران، خوزستان نمونه خوبی برای به تصویر کشاندن نتایج بیتوجهی به محیط زیست است. کمتوجهی به محیط زیست باعث شده تا در خوزستان 10 هزار معلم مهاجرت کرده و 15 هزار معلم درخواست مهاجرت را از استان بکنند که بیشترین سرمایه اقتصادی را کشور دارد و تبدیل به مهاجر فرست ترین استان کشور شود. این تنها یکی از مصادیق آسیبهای بیتوجهی به محیط طبیعی و زیستی ما است.
برای شرح بیشتر این مسائل، آشنایی با تبعات و پیامدهای ویروس کرونا، رابطه خفاش و ریزگرد، نقش سازمان محیط زیست و... با محمد درویش از فعالان شاخص حوزه اجتماعی و دوستدار محیط زیست و عضو هیئتعلمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور به گفتوگو نشستیم.
تعادل در همهچیز
چقدر ساخت پل، سد، جاده و... بدون لحاظ کردن ملاحظههای زیست محیطی میتواند به توسعه کمک کند؟
توسعه مفهومی چند بعدی است. توسعه فقط به این معنی نیست که ما به یکی از ابعاد زندگی به شکلی یک سویه نگاهی فارغ از معمول کنیم و بقیه ابعاد را در نظر نگیریم. مثل این میماند که برای یکی از پایههای صندلی کلی خرج کنیم و از چوب قطور و قیمتی استفاده و ارتفاعش را بلند کنیم و به بقیه پایههای صندلی نرسیم. این رفتارمان منجر به سقوط صندلی میشود؛ بنابراین همهچیز باید در کشور متعادل باشد.
ما نمیتوانیم سومین کشور سدساز دنیا باشیم و از طرفی بالاترین نرخ میزان فرسایش خاک را داشته باشیم. 14 میلیون از هموطنان ما زیر خط مطلق فقر باشند. وزارت آموزش و پرورش ما در چنان نکبتی باشد که بسیاری از معلمان از اینکه معلم هستند، احساس پایین بودن منزلت اجتماعی دارند. ما نمیتوانیم بزرگترین بیمارستان خاورمیانه را بسازیم و در حالی که بالاترین نرخ میزان فرو نشست زمین را در دنیا داشته باشیم. همه اینها باید به تعادل برسند. شاید بهتر باشد به جای اینکه بزرگترین بیمارستان و برج و... را بسازیم، باید آنها در حد نرمال باشند و از آن طرف فقر را مدیریت و کیفیت آموزش و پرورش را بهتر کنیم تا بتوانیم با درآمدی که داریم یک زندگی منطقی و مرفهی را برای قشر بیشتری از جمعیت فراهم کنیم.
حرف محیط زیستیها همین است! آنها مخالف سد و اتوبان و بزرگراه نیستند اما آنقدر نباید افراطی به اینها پرداخت. در تهران آنقدر افراطی به ساخت بزرگراه پرداختیم که باقی جنبههای زیست شهری را نادیده گرفتیم و فضایی برای آنهایی که میخواهند دوچرخهسوار بشوند، آنهایی که میخواهند پیاده بروند، قائل نشدیم و این امر میتواند خیلی خطرناک باشد چرا که باعث کمتحرکی مردم میشود و همین کمتحرکی باعث شده مردم در برابر بیماریهایی مثل کرونا آسیبپذیرتر شوند. اگر میگذاشتیم مردم بیشتر از پیادهروی و دوچرخهسواری لذت ببرند و استفاده کنند هماکنون مردم کمتر دچار دیابت، کبد چرب و چاقی میشدند چرا که همین زمینهها باعث ابتلای مردم به کووید 19 میشود.
چرا همیشه بین دولتیها که محیط زیست را محور توسعه میدانند و محیط زیستی ها که آن را بستری برای توسعه میدانند بحث است؟ نظر شما چیست؟
محیط زیست محور توسعه نیست که بشود بر سر آن معامله کرد. محیط زیست اگر وجود نداشته باشد هیچکدام از محورهای توسعه وجود نخواهند داشت و زندگی بیمعنا میشد. ما باید بستری برای زندگی داشته باشیم تا در آن بستر تلاش کنیم، زندگی کنیم، ماشین بخریم، کشاورزی کنیم، خانه بخریم و...
چه فایده اگر خانه مدرن و ماشین آخرین سیستم داشته باشیم اما هوایی برای تنفس و آبی برای آشامیدن نداشته باشیم! چه کسی حاضر است در چنین جایی زندگی کند؟ کسی نمیتواند روی اینها معامله کند؛ بنابراین اولین حقی که مردم یک سرزمین باید از آن برخوردار باشند حق محیط زیست مطلوب و حق داشتن هوا، آب و خاک سالم است. بعد از اینکه اینها فراهم شد باید به فکر توسعه بود.
شما نمیتوانید به کسی بگویید من فرزند شما را میگیرم و به جایش یک خودروی بی ام دابلیو آخرین مدل را میدهم. فرزند را کسی معامله نمیکند و محیط زیست هم باید مثل فرزند باشد و جز فضیلتهای اخلاقی غیرقابل معامله ما باشد. کسانی که میگویند «محیط زیست محور توسعه است» یا میگویند «ما به بهانه اشتغال و مهار تورم ملاحظات محیط زیست را باید ذبح کنیم» آنها فهم درستی از زندگی ندارند و جایگاه، شأن و صلاحیت تصاحب صندلیها را ندارند.
پس نقش سازمان محیط زیست در تلاش برای ایجاد این بستر چه میشود؟
سازمان محیط زیست یکی از راهبردیترین سازمانها در هر کشوری است. مطابق اصل پنج قانون اساسی اختیارات خوبی هم به این سازمان داده شده است. این سازمان میتواند روی حسن اجرای همه سازمانها نظارت کند و میتواند هشدار و اخطار دهد. حتی میتواند از تصویب طرحی که همه نمایندگان مجلس به آن رأی دادهاند، جلوگیری کند. هیچ سازمان دیگری چنین قدرتی ندارد.
آیا برای این قدرت نظارتی سازمان محیط زیست مصادیقی در ایران وجود دارد؟
متأسفانه رؤسایی را برای سازمان محیط زیست انتخاب میکنیم که آنها به جای اینکه نگران محیط زیست خودشان باشند نگران میز و صندلیشان میشوند و هرگز حاضر نیستند از اختیارات قانونی خودشان به نفع مردم و محیط زیست استفاده کنند.
سازمان محیط زیست «مترسک» است!
آیا مسئله فقط رئیس سازمان بودن است؟ یا اینکه جریانهای بیرونی بر سازمان مؤثر هستند؟
نه. البته طبق قانون، سازمان محیط زیست میتواند هر کاری را در راستای اصل پنج قانون اساسی انجام دهد. مهم این است که انسانهایی را میگمارند که نخواهند از این اختیارات استفاده کنند. این اتفاقی است که سبب شده سازمان محیط زیست ما در کشور دارای آن جایگاه واقعی خود نباشد. چون قرار بر این است که نباشد و قرار است سازمان فقط یک ویترین باشد! یک مترسک باشد! هرگز اجازه نمیدهند سازمان محیط زیست آن طور که باید قوی باشد. تا وقتی هم که ما مدیرانی نداشته باشیم که سواد محیط زیستی نداشته باشند در به روی همان پاشنه می چرخد.
تبعاتی مثل سیل پارسال و امسال و ویروس کرونا و... را در این مدت شاهد بودهایم. این تصمیم گیرانی را که به آنها اشاره کردید، نمیترساند و به خودشان نمی آیند؟
برای کسی که از عینک استفاده نمیکند تا وقتی که خطر را لمس نکند، متوجه آن نمیشود. آن عینک، عینک دانایی است که متأسفانه اغلب مدیران آن را ندارند. نه فقط در ایران بلکه همین ترامپ در کاخ سفید، کرونا را مسخره میکرد. همین چند روز پیش رئیسجمهور مکزیک در جمع هوادارانش رفته بود و با همه دست میداد. این یک مشکل جهانی است که داریم و سیاستمداران به جای اینکه جز خردمندترین افراد جامعه باشند، جز لمپنترین و شومنترین آدمها هستند که بتوانند لابی کنند و رأی جمع کنند و اختیارات بگیرند و بعد نماینده همان قدرت و ثروتهای میشوند که به آنها رأی دادند نه مردمی که به آنها رأی دادند.
با این حساب به نظر میرسد انسان با طبیعت فاصله گرفته است. عبور انسان از مرز تخطی با طبیعت در چه وضعیتی است؟
انسان از سال 1980 میلادی یعنی 40 سال است که از مرز تخطی، گذشت. آخرین سالی که میزان تولید و مصرف در زمین برابر بود سال 1980 میلادی است. از آن سال به بعد میزان مصرف جهان از تولیدش بیشتر شد. امسال قبل از پایان ماه هفتم میلادی، کل تولید یک ساله کره زمین به پایان میرسد و وضعیت بسیار نگرانکننده است. پیشبینی شده است که تا پایان این قرن، بیش از 70 درصد زیستمندانی که ساکن کره زمین هستند، دچار فروپاشی میشوند و از بین میروند مگر اینکه ما در انتشار گازهای گلخانهای تغییرات جدی ایجاد کنیم و اجازه ندهیم میانگین دمای کره زمین دست کم مطابق پیشبینیهایی که شده چهار درجه افزایش پیدا کند. اگر این اتفاق رخ ندهد، آینده خوبی برای جهان و ایران پیشبینی نمیشود و ایران به مراتب آسیبپذیرتر از متوسط جهانی است چون میانگین ریزشهای آسمانیاش کمتر و تبخیرش بیشتر است.
آیا ظرفیت زیستگاهی زمین به پایان رسیده که باعث پیدایش چنین وقایع دهشتناکی شده است؟
ظرفیت زیستگاهی زمین برای موجودی به نام انسان در وضعیت قرمز قرار گرفته است اما زمین همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت تا هنگامی که آب وجود دارد؛ بنابراین با این وضعیت میتوانیم شاهد انقراض هفتم باشیم که انقراض انسانها است. موجوداتی به مراتب قویتر از انسانها مثل دایناسورها منقرض شدند؛ بنابراین ممکن است اگر انسان رفتارش را تغییر ندهد و جمعیتش را کنترل نکند، آنها هم منقرض شوند که در این خصوص کووید 19 یک پتک است.
با توجه به شیوع این ویروس از طریق خفاش، رفتار جریانهای سوداگر و اقتصاد محور باز هم ممکن است منجر به شیوع و ایجاد بیماریهای ناشناخته جدیدتری شود؟
بله ممکن است این اتفاق رخ دهد مگر اینکه جریان قرنطینه تمام شود و منجر به تغییر باورهای انسانها شود و مردم این امر را جدی بگیرند که این مسئله شوخی ندارد. همین چند روز قبل ترامپ اعلام کرد به رغم اینکه گفته بود «تا عید پاک همهچیز به حالت عادی بر می گردد» و همینطور که رئیسجمهور ما نیز گفته بود «تا نیمه شعبان جشن میگیریم و زندگیمان عادی می شود» اما ترامپ اکنون اعلام میکند که دست کم تا ماه ژوئن هیچچیزی عادی نخواهد شد.
هنوز طبق برآوردها شاید تا یک سال باید این شرایط را تحمل کنیم؛ بنابراین امیدوارم که تغییر شرایط سبب شود نحوه رفتارمان با زمین را تغییر اساسی بدهیم.
در مورد خفاشها، ما به زیستگاه خفاشها حمله کردیم. ما به آنها تجاوز کردیم. آنها که به ما کاری نداشتند و میلیونها سال است که زندگی میکنند و اتفاقا یکی از پستانداران مفید هستند که روزانه 6 هزار جمعیت حشره را کنترل میکنند و باعث میشوند آفتها از بین بروند و میزان خسارت به محصولات کشاورزی کاهش پیدا کند. همچنین خفاشها مسئول گردهافشانی بعضی از گونههای مقاوم در مناطق بیابانی ازجمله کاکتوسها هستند. اگر خفاشها نباشند کاکتوسها نمیتوانند گردهافشانی کنند و در نتیجه از بین میروند و اگر از بین بروند، برهنگی سطح زمین بیشتر میشود و منجر به تشدید ریزگردها و گرد و غبار شود که ضررش را همه خواهیم دید.
ما به بهانه توسعه گردشگری در غارها و نورافشانی و فعالیتهای معدنی یا خرافاتی که وجود دارد و میگویند: «فضله خفاشها میتواند سرطان را درمان کند». گروههای سوداگر ریختند و زندگی آنها را از هم پاشاندند. در اثر این استرسی که به خفاش وارد شد و باعث شد وارد مناطق جدیدی شوند که خودشان نمیخواستند. در نتیجه جهشی اتفاق افتاد که البته این ویروسها برای خفاشها خطرناک نبود اما با واسطهای از طریق مورچه خار وارد حیاط انسان شد و فاجعه به بار آمد.
سد کرخه معیشت پاییندست را نابود کرد
مصداق جریانهای سوداگر در کشور و استان خوزستان چیست؟ برای مثال جابهجایی گاومیشها در خوزستان نیز ممکن است مسئلهساز شود؟
در مورد گاومیشها اطلاعاتی ندارم و باید از طریق دامپزشک دنبال مشکل و راهحل آن باشیم ولی در کل مثلا جریانهایی که اکنون تقویت میکنند، میگویند: «برای تأمین خوراکی مردم چارهای جز این نیست که بریم به سمت دستکاری ژنتیکی» که در آینده تبعات جبرانناپذیر و ایجاد بیماریهای جدید دیگری شود. یادمان باشد وقتی حدود 30 درصد از غذای جهان هدر میشود چرا فکر میکنیم غذا کم است؟ مدیریت آن مشکل دارد و غذا کم نیست.
به جای اینکه شرکتهای چندملیتی نفع ببرند، بیاییم روی این مسئله کار کنیم و اجازه ندهیم غذا به هدر رود و ضایعات کشاورزی ما چند برابر میانگین جهانی شود و باعث به هدر رفتن آب شود. اگر این اتفاق رخ دهد دیگر سوداگران لازم نیست بیایند و سدسازی کنند و طرحهای انتقال آب را اجرا کنند و سرشاخههای کارون را با تنش مواجه کنند و بعد هورالعظیم خشک شود. این اتفاقات میتواند چنین تبعاتی داشته باشد.
در مسئله «زباله» نیز میگویند: «چون پسآبها و شیرابهها وارد سفرههای آبهای زیرزمینی میشوند در نتیجه آب کیفیت پایینی پیدا میکند و ما باید جنگلهای شمال را نابود کنیم و سد بسازیم تا آب شیرین برای مردم تأمین کنیم». بعد میگوئیم: «چرا تصفیهخانه نمی زنید؟» میگویند: «پول نداریم». پول ندارند تصفیهخانه بزنند اما هزار برابر پول دارند که سد بسازند! چرا؟ چون سود در همین جریانها است.
ما امکانات اولیه پیشگیری را فراهم نمیکنیم بعد میگذاریم مردم مریض بشوند و میگوئیم خب باید دارو وارد شود و گروههایی از این جریان سود میبرند که مردم بهتر است مریض شوند و وقتی مریض شدند پول و سود در درمان مردم است. مردمی که سالم باشند که کل مافیای دارو ضرر میکند؛ برای همین ناخواسته بخشهایی تقویت میشوند که برای سوداگریها بتواند گذرگاه درآمد ایجاد کند.
مثلا وقتی سد کرخه را زدیم فکری برای مردم پایینتر از سد کرخه که سالهای سال از راه شکار پرندهها، حصیربافی و ماهی گیری زندگی میگذراندند، نکردیم. در رفیع، بستان و سوسنگرد و همه آن روستاها از جمله جزایر مجنون همه آن معیشتها نابود شد. همه پرندهها رفتند. تعداد گاومیشها به شدت کم شد و ما به بهانه توسعه میدانهای نفتی دشت آزادگان چشم خودمان را بستیم و اجازه دادیم تا بخش بزرگی از هورالعظیم خشک شود.
همین مسئله به مهاجرت دامن زد و مردم رو به حاشیه شهرهای بزرگ مثل آبادان و اهواز و... آوردند؛ همین حاشیهنشینی تنشهای امنیتی و اجتماعی ایجاد میکند. این ندانمکاریهای ما مثلا میخواستیم 20 درصد از استخراج نفت در میدان نفتی آزادگان از چین تخفیف بگیریم و گفتیم دیگر آب وارد هورالعظیم نشود و فکر نکردیم که این تصمیم میتواند چقدر تبعاتش بدتر باشد.
اگر این همه ریزگرد وارد اهواز میشود، اگر میانگین دما گاهی از 50 درجه میگذرد به خاطر این است که ما کولر طبیعی هورالعظیم را از بین بردیم و از دست دادیم. همه نیزارهایی که میتوانستند منطقه را خنک کنند و ظرفیت گرمایی را بالاتر ببرد، گردشگری را تقویت کند و شمار پرندهها را افزایش دهد و خود فضله پرندهها باعث میشود حاصل خیزی زمین افزایش پیدا کند و آفتها را کنترل میکردند و... همه آنها را از دست دادیم و در مجموع در خوزستان یک ضرر بزرگ کردیم.
به طور قطع فعالان محیط زیستی از شیوع ویروسهایی نظیر کرونا متعجب نشدند. آیا ویروس دیگری ممکن است دنیا را تکان دهد؟
بله در مطالعهای که در سال 1960 تا 2004 انجام شد به طور تقریبی 335 نوع بیماری جدید کشف شده است که فقط چند تا از آنها را مثل ایدز، سارس، ابولا و... میشناسیم و این بیماریها به مرور خودشان را نشان میدهد. در جزیره ایسلند پس از میلیونها سال که همیشه یخزده بود به خاطر گرمایش زمین که یخها تکان خورده متوجه شدند زیر این لایهها ویروسهایی وجود دارد که خطرشان از کووید 19 به مراتب بیشتر است. اینها همه هشدارهای جدی هستند و اگر ما این پتک را جدی نگیریم و سبک زندگیمان را تغییر ندهیم بالاخره به مرحله انقراض خواهیم رسید.