چهارشنبه 18 تیر 1404

جنگ 12 روزه و فوران ناسیونالیسم ایرانی

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
جنگ 12 روزه و فوران ناسیونالیسم ایرانی

دنیای اقتصاد: نشریه فارن افرز در تحلیلی به بررسی تاثیر جنگ دو هفته‌ای ایران و اسرائیل و تاثیر آن بر انسجام داخلی ایران پرداخت و نوشت به نظر می‌رسد که امروز جمهوری اسلامی ایران نفس تازه‌ای گرفته و این حملات باعث شد که ایرانیان ضمن محکومیت این تجاوز، از واکنش دولت تجلیل کنند.

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ حمله 13 ژوئن اسرائیل به ایران، که با هدف از بین بردن برنامه نظامی و هسته‌ای تهران طراحی شده بود، یکی از مهمترین تحولاتی است که بعد از هفتم اکتبر 2023 بین ایران و رژیم اسرائیل رخ داده است.

در این برهه، اسرائیل دست به ترور ده‌ها فرمانده ارشد و دانشمند هسته‌ای ایران زد. همچنین ارتش اسرائیل به برخی از سیستم‌های دفاع هوایی ایران آسیب زد و تأسیسات هسته‌ای را نیز هدف قرار داد.

در اواخر حملات، ایالات متحده نیز به آنها پیوست و سه سایت هسته‌ای ایران را بمباران کرد. با وجود تحمل این حجم از حملات اما به جای فروپاشی تحت تأثیر شوک، به نظر می‌رسدجمهوری اسلامی جان تازه‌ای گرفته است.

این حملات باعث شد که ایرانیان آنها را محکوم کرده و از واکنش دولت تجلیل کنند و به نوعی به حمایت از پرچم خود بپردازند.

دولت برای فرماندهان از دست رفته خود سوگواری کرد، اما به سرعت آنها را جایگزین کرد. بنابراین، این عملیات‌ها ملت ایران را منسجم‌تر و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تقویت کرد.

به نظر می‌رسد که برای حفظ ثبات داخلی، دولت حتی ممکن است آزادی‌های اجتماعی بیشتری بدهد. البته بحث بازداشت کسانی که به عنوان خائن یا جاسوس شناخته می‌شوند، سر جای خود است و از همه مهم‌تر، ایرانیان ممکن است تمایل بیشتری به پذیرش دولت به همان شکلی که هست، داشته باشند.

اکنون این کشور می‌تواند یک قرارداد اجتماعی جدید داشته باشد، قراردادی که امنیت ملی را بالاتر از هر چیز دیگری در اولویت قرار می‌دهد.

با این حال، استراتژی امنیت ملی ایران به طور کلی بدون تغییر باقی مانده و مقامات ایرانی به مقاومت در برابر حملات اسرائیل و آمریکا افتخار می‌کنند.

آنها خسارات قابل توجهی را که به شهرهای اسرائیل وارد کرده‌اند، یک دستاورد بزرگ می‌دانند؛ بنابراین احتمالا ایران برای بازسازی شبکه متحدان منطقه ای خود اقدام خواهد کرد.

آنها حتی کمتر از قبل به دیپلماسی اعتماد خواهند کرد. در عوض شاید بتوان گفت که ایران زمینه را برای یک جنگ فرسایشی طولانی با اسرائیل - و یک گریز هسته‌ای بالقوه - فراهم خواهد کرد.

متحد شوید و بجنگید

در هفته‌های قبل از حمله اسرائیل به ایران، به نظر می‌رسید که تهران و واشنگتن ممکن است اختلاف خود بر سر برنامه هسته‌ای ایران را به طور مسالمت‌آمیز حل و فصل کنند.

برای اولین بار از زمان کنار گذاشتن برنامه جامع اقدام مشترک در سال 2018، تیم دونالد ترامپ نشان داد که مایل است ترتیبی را بپذیرد که در آن ایران بتواند اورانیوم را تا 3.67درصد - سطحی که ایالات متحده تحت برجام با آن موافقت کرده بود - غنی‌سازی کند، نه اینکه اصلاً غنی‌سازی انجام ندهد.

تهران، به نوبه خود، بار دیگر به جای اینکه منحصراً از طریق واسطه‌ها صحبت کند، پذیرای گفتگوی مستقیم با مقامات آمریکایی بود. برخی از تحلیلگران معتقد بودند که یک توافق هسته‌ای جدید می‌تواند نزدیک باشد.

اما با پیشرفت مذاکرات، دولت ترامپ شروع به عقب‌نشینی از انعطاف‌پذیری اولیه خود کرد و بین درخواست غنی‌سازی صفر و برچیدن کامل زیرساخت‌های هسته‌ای ایران در نوسان بود.

در همین حال، اسرائیل در حال تشدید حملات علیه حزب‌الله و تضعیف حماس بود.

جمهوری اسلامی در ماه دسامبر، زمانی که شورشیان، بشار اسد، رئیس جمهور سوریه - یکی دیگر از متحدان وفادار ایران - را سرنگون کردند، در موقعیت پیچیده تری قرار گرفت.

در آن مقطع، بسیاری از مقامات و تحلیلگران به این باور رسیدند که - با توافق یا بدون توافق - اسرائیل، ایالات متحده یا هر دو حمله خواهند کرد.

در این فضا؛ تهران همچنان با احتیاط پیش می‌رفت و مقامات ایرانی پای میز مذاکره ماندند، به این امید که از حمله جلوگیری و در عین حال تلاش کنند تا اجماع داخلی را تقویتکنند.

موج ملی گرایی

در نهایت اسرائیل حمله کرد و آمریکا هم با آن همراه شد؛ حملاتی که منجر به فوران ناسیونالیسم ایرانی شد. در ابتدا، بسیاری از ایرانیان عادی تصور می‌کردند که ایندرگیری یک رویارویی کوتاه بین دو طرف خواهد بود که بعیداست بر آنها تأثیر بگذارد؛ اما با تشدید حملات، هدف قرار دادن زیرساخت‌ها و کشته شدن شهروندان عادی، بسیاری از ایرانیان به این نتیجه رسیدند که این حملات صرفاً جنگی علیه نظام نیست، بلکه جنگی علیه خود ملت است.

این احساسات پس از آنکه ترامپ و مقامات اسرائیلی از ساکنان تهران در برخی مناطق خواستند خانه‌های خود را تخلیه کنند، افزایش یافت.

یکی از ساکنان تهران به فایننشال تایمز گفت: «اکنون زمان آن رسیده است که همبستگی خود را نشان دهیم. ترامپ و نتانیاهو می‌گویند «تخلیه کنید» انگار که به سلامتی ما اهمیت می‌دهند. چگونه یک شهر 10 میلیونی می‌تواند تخلیه شود؟ من و همسرم قرار نیست راه را برای آنها هموار کنیم. بگذارید ما را بکشند.»

این حملات به جای اینکه خشم عمومی را علیه دولت ایران برانگیزد، منجر به فوران ملی‌گرایی شد. همزمان با اینکه جمهوری اسلامی در برابر حمله اسرائیل مقاومت کرد و با موشک‌های بالستیک خود تلافی کرد، واکنش حکومت مورد استقبال نویسندگان، هنرمندان و خوانندگان ایرانی قرار گرفت.

امروز دولت احتمالاً از این فرصت برای تقویت ظرفیت های نظامی خود با هدف آماده‌سازی برای درگیری‌های احتمالی آینده استفاده خواهد کرد و منابع را به سپاه پاسداران و سایر نیروهای مسلح و سازمان‌های امنیتی هدایت خواهد کرد.

در سوی دیگر اما مقامات اسرائیلی و آمریکایی بیشتر از آنکه مسائل داخلی ایران برایشان اهمیت داشته باشد، بر این موضوع تمرکز دارند که آیا تهران تهدیدی برای آنهاست یاخیر؟

فرماندهان نظامی ایران سال‌ها استدلال می‌کردند که برای محافظت از تمامیت سرزمینی، باید جنگ را به خارج از کشور ببرند؛ مثلاً می‌گفتند که عدم حمایت از اسد در دمشق منجر به حمله به تهران خواهد شد.

به یک معنا، اکنون ثابت شده که حق با آنها بوده است. ایران موضع منطقه‌ای خود را طوری طراحی کرده بود که لایه‌های دفاعی را در قالب شرکای مختلف خود ایجاد کند، با این باور که این شبکه، دشمنان را مجبور می‌کند قبل از حمله به خاک ایران، از چندین جبهه نفوذ کنند.

البته، این دقیقاً همان کاری است که اسرائیل انجام داد.

برخی نیز اینگونه استدلال می‌کنند که دفاع لایه‌ای، حملات به خاک ایران را به تأخیر انداخت، اما مانع آن نشد. اما برای تهران، این تأخیر دقیقاً نکته اصلی است: این کار به نظام ایران زمان داد تا آماده شود، از تاکتیک‌های اسرائیل درس بگیرد و جنگ را به عنوان یک مبارزه‌ی ملیِ وجودی مطرح کند.

تردید به دیپلماسی 

در همین حال، تهران بیش از هر زمان دیگری به دیپلماسی شک دارد. در گذشته، ایران به واشنگتن بی‌اعتماد بود، اما مذاکرات را به عنوان راهی بالقوه برای کاهش تحریم‌ها و کاهش تنش می‌دید.

اکنون، مقامات ایرانی نه تنها فرض می‌کنند که ایالات متحده هرگونه توافقی را نقض خواهد کرد، بلکه با توجه به اینکه حمله اسرائیل تنها دو روز قبل از مذاکرات برنامه‌ریزیشده بین تهران و واشنگتن رخ داده است، مذاکرات را پوششی برای اجبار یا اقدام نظامی می‌دانند.

با این وجود، ایران احتمالاً همچنان درگیر خواهد ماند و حداکثر مقاومت در برابر نظم منطقه‌ای را با حداکثر دیپلماسی ترکیب می‌کند تا خطوط قرمز خود را ابلاغ و آنچه را که به عنوان بدعهدی غرب می‌بیند، بیشتر افشا کند.

با انجام این کار، تهران می‌تواندرفتار خود را برای مخاطبان داخلی و خارجی توجیه و بر اسرائیل و ایالات متحده فشار وارد کند.

همچنین تهران احتمالاً به دنبال ابهام هسته‌ای خواهد بود و همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق نگه خواهد داشت. انجام این کار آژانس را تحت فشار قرار می‌دهد تا در خصوص حملات آینده به ایران لابی کند، زیرا آژانس فقط در صورتی می‌تواند بازرسی‌ها را از سر بگیرد که سایت‌های هسته‌ای ایران دیگر در معرض تهدید نباشند.

البته این بدان معنا نیست که ایران در نهایت به سمت گریز هسته‌ای حرکت خواهند کرد و اینکه آیا این کشور به بازدارندگی نهایی دست خواهد یافت یا خیر، همچنان یک سوال بی‌پاسخ است.

آنچه واضح است این است: "ایران تسلیم نشده و بعید است که رفتاری متفاوت از گذشته داشته باشد".

این بدان معناست که اگر اسرائیل تصمیم به حمله دوباره بگیرد، ایران می‌تواند به سرعت تلافی کند. در این شرایط خاورمیانه باید در انتظار آشفتگی‌های بیشتری باشد.