حلقه وصل نویسندگان و جریانات انقلابی و اسلامگرا
شرحی بر زندگی استاد سید هادی خسروشاهی توسط یاسر عسگری، فعال فرهنگی و مدیر انتشارات راه یار
شرحی بر زندگی استاد سید هادی خسروشاهی توسط یاسر عسگری، فعال فرهنگی و مدیر انتشارات راه یار
به گزارشخبرگزاری مهر - فرهنگ و اندیشه: یاسر عسگری، فعال فرهنگی و مدیر انتشارات راه یار در خصوص زندگی حرفهای استاد سید هادی خسروشاهی میگوید: استاد سید هادی خسروشاهی (1317 تبریز 1398 تهران) در خانواده علم و فقاهت پرورش یافت و پدر بزرگوارش (آیتالله سید مرتضی خسروشاهی) و برادران بزرگترشان (آیتالله سید احمد و آیتالله سید ابوالفضل خسروشاهی) در سلک روحانیت بودند و هر کدام در مسجد و منبر و حوزه علمیه تبریز به فعالیت میپرداختند. طبیعی بود که استاد خسروشاهی از اوان کودکی با این سبک سنتی تبلیغ (مسجد، منبر و تدریس و تربیت شاگرد در حوزه) و اثرات و نتایج آن آشنا باشد. در ایام کودکی هم به مدرسه و مکتب خانهای میرود که یکی از اساتید مشهور حوزه علمیه تبریز آن دوران (آیتالله میرزا محمود شبستری، پدر محسن و محمد مجتهد شبستری) تأسیس کرده است و لذا با تبلیغ اسلام و معارف اسلامی به سبک تأسیس مدارس اسلامی آشنا میشود. بعدها هم فعالیتهای آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی در راه اندازی مدارس تعلیمات اسلامی در سراسر کشور و حاجی عابدزاده، مؤسس انجمن پیروان قرآن و مدارس ابتدایی و راهنمایی دینی در مشهد و حجت الاسلام علی اصغر کرباسچیان مدرسه علوی در تهران و آیت الله بهشتی در مدرسه دین و دانش در قم و... را میبیند.
از سویی در ادامه حیات علمی و فعالیتهایش، برخی علما و اهل علم و حوزویان را در تبریز و قم و تهران میبیند که کتابفروشی و انتشارات تأسیس کردهاند و این تأسیس کتابفروشی و انتشارات علاوه بر درآمدزایی و خودکفایی اقتصادی و عدم اکتفا به وجوهات یا شهریههای متعارف حوزه، ریشه در سبک تبلیغی جدید هم داشته است که برخی حوزویان سعی کردهاند در کنار مسجد و حسینیه و تکایا، بسترهای تبلیغی جدیدی را نیز ابداع کنند. لذا به سمت تأسیس کتابفروشی و انتشارات و راه اندازی پاتوقی برای حضور و تعامل فعالان فرهنگی و نخبگان و تحصیلکردگان رفتند. او در این زمینه، تجربه حجت الاسلام عباسعلی واعظ چرندانی در تبریز، حجت الاسلام آخوندی در قم و تهران، آیتالله مولانا و آیتالله آذری قمی و میرزا حسن مصطفوی و آیتالله محقق گیلانی (نماینده آیتالله بروجردی در آلمان) را در قم دیده بود و با آنها در ارتباط بود.
او مراکز جدید تبلیغی را دیده و تحلیل کرده است و تأثیرات و مخاطبان سبک کارهای تبلیغی نوین آیتالله مکارم شیرازی و آیت الله سبحانی و انتشارات نسل جوان را دیده است. قطعا نیز روی مراکز و شیوههای تبلیغی نوین شریعت سنگلجی و احمد کسروی و جریان روشنفکری دینی هم فکر کرده بود.
او سبک استفاده از تکنولوژیهای جدید آن زمان (مانند رادیو) و فرصتهای فراوان آن را در گسترش معارف اسلامی نیز سنجیده بود. سخنان رادیویی شیخ حسینعلی راشد که عمدتا معارف اسلامی و مواعظ اخلاقی میگفت یا تجربیات وعظ و خطابه حجت الاسلام محمدتقی فلسفی خطیب مشهور و دیگر شخصیتهای مطرح آن دوره را رصد کرده بود.
حضور در دانشگاه به ویژه دانشگاه تهران هم گزینه پیش روی برخی روحانیون بود. همچنان که تجربه حضو عدهای از علمای بزرگ تهران آن دوره مانند حضرات آیات الهی قمشهای، فاضل تونی، سیدکاظم اعصار و... در دانشگاه تهران را دیده بود. بعدها هم ورود روحانیون و طلاب حوزه به دانشگاه جهت تدریس (مانند مرتضی مطهری، محمد مفتح، غلامحسین ابراهیمی دینانی، محمد واعظ زاده خراسانی و...) یا تحصیل (مانند سید محمد خامنهای، احمد بهشتی فسایی، سید هاشم بطحائی گلپایگانی و...) را دیده است و با غالب آنها مرتبط بود.
از سویی فعالیتهای آیتالله شیخ غلامحسین ترک (عبد خدایی) از دوستان پدرش بود در تأسیس روزنامه (مطبوعه / نشریه) دیده بود. کتابهای احمد کسروی و ردیههای حاج سراج انصاری را دیده بود. از آن سو جریانات فعال فکری و سیاسی آن زمان را هم دیده بود که روی مطبوعات، سرمایهگذاری زیادی میکنند و با این که عده و عده چندانی ندارند، حرفها و مدعیاتشان را فراگیر و ماندگار میکنند.
استاد خسروشاهی تجربه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی تبلیغی برخی اسلامگرایان معاصر ایران و جهان اسلام را در تأسیس اخوان المسلمین (حسن البناء و همفکرانش)، جماعت اسلامی (ابوالاعلی مودودی)، فداییان اسلام (شهید نواب صفوی و یارانش)، حزب الدعوه (شهید صدر و همفکرانش) و... را دیده است و آنها را به عنوان نمونهها و تجربیات و الگوهای تبلیغی تشکیلاتی اسلامگرایان میدانست و درصدد تقویت نقاط مثبت آنها بود. او و همفکرانش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اندکی بعد از تأسیس حزب جمهوری اسلامی توسط شهید بهشتی و همفکرانش، حزب جمهوری خلق مسلمان هم راه افتاد، ولی وقتی دیدند که حزب از مسیر اهدافش به انحراف میرود، انحلال حزب را اعلام کردند. طبیعی است که او سالها روی ایده تشکیل و تجربه حزب اسلامی فکر می کرده است.
با توجه به گسترش فعالیتها و ارتباطاتش و تشنگی و نیاز جامعه، در راه اندازی انتشاراتهای مختلف نقش آفرین میشود و مسئولیتهایی در برخی انتشارات برعهده میگیرد، از جمله انتشارات بعثت (استاد فخرالدین حجازی) و دارالتبلیغ اسلامی (وابسته به آیتالله شریعتمداری) و شرکت سهامی انتشار و بعدها هم مجوز انتشارات مستقل میگیرد و در نشر اندیشههای اسلامی میکوشد. لیست کتابهایی که استاد خسروشاهی در دارالتبلیغ اسلامی منتشر میکند هم قابل توجه و بررسی است: انتشار برخی آثار علامه طباطبایی، برخی آثار سید غلامرضا سعیدی و ترجمه برخی از آثار نویسندگان اسلامگرا یا تازه مسلمانان جهان. گاهی با خود حقیقی مینویسد و گاهی مستعار مانند س. هدی تبریزی یا ابو رشاد و.... در اوایل دهه پنجاه، «مرکز بررسیهای اسلامی» را تأسیس میکند تا بتواند با استفاده از این مرکز ثبت شده و قانونی و رسمی، راحت تر به برخی از فعالیتهای داخلی و خارجی خود استمرار ببخشد و ارتباطات داخلی و بین المللیاش تسهیل گردد. در دهه آخر حیات خویش، یعنی دهه نود شمسی، کتابخانه ای بزرگ با نام همین مرکز در منطقه پردیسان قم راه اندازی میکند که ضمن ارائه خدمات به طلاب و دانشجویان و مردم منطقه، تلاشهای وی برای گردآوری و ثبت و ضبط اسناد و مدارک و کتابهای نهضت اسلامی و نهضت بین الملل اسلامی محفوظ بماند و متفرق و مفقود نشود.
در دهه چهل و پنجاه شمسی از کار فرهنگی و تبلیغی روی کودکان و نوجوانان غافل نیست و داستانهایی برای کودکان و نوجوانان مینویسد. نشریهای به نام «نسل نو» و «پیام شادی» برای کودکان و نوجوانان منتشر میکند. داستانهایی با عناوین «سفر به سوی ماه»، «شیر خودخواه»، «خرگوش باهوش» و «پیروزمندان» نوشت که بعدها با تصویرگری و جذاب در قالب کتاب و کتابچه منتشر میشود. از جمله دغدغههای فرهنگی و تبلیغی استاد خسروشاهی، نوشتن و ترجمه در حوزه کودک و نوجوان است و کودکان و نوجوانان آن زمان نیز از کتابها و نشریات ایشان استفاده میکردند.
استاد خسروشاهی از فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی به زبان عربی نیز غافل نیست. اولین مقاله عربی درباره شهید نواب صفوی را در نشریه وابسته به مؤسسه سید ابوالحسن ندوی در هندوستان منتشر میکند. بعدها نگارش و انتشار این مقالات عربی ادامه مییابد که خود سرفصل مجزایی برای تحقیق دارد. این فعالیتها در دوران سفارت جمهوری اسلامی در واتیکان و مصر شدت و گسترش بیشتری مییابد و این نوشتنها و ترجمهها به زبانهای ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی هم انجام میشود. آثاری از اندیشمندان اسلامی شیعی مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید صدر، شهید مطهری، آیتالله خامنهای، دکتر علی شریعتی و... ترجمه و منتشر میشوند. در کنار آنها از ترجمه قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه هم غافل نیست و به نشر میراث ماندگار اهل بیت (ع) میپردازد. البته معتقد بود که برای کارهای جدی و ماندگار در زمینه معارف اسلامی نیازمند به تشکیل گروههای علمی هستیم که هم کارها، اتقان بیشتری داشته باشد و هم از اشتباهات مصون بماند و هم اینکه به خاطر مشکلات مختلف (از جمله بیماری و مرگ محقق)، ناتمام باقی نماند.
حسن دیگر استاد خسروشاهی، توجه به تبلیغ چهره به چهره است. تبلیغ مستقیمی که یا به صورت دیدار حضوری یا شفاهی انجام می شده یا نامهنگاری و این اواخر هم تلفنی. مطالعه خاطرات مستند و کتابهای استاد خسروشاهی نشان میدهد که ایشان در دیدارها و گفت وگوهای حضوری، منفعل نیست و فعالانه حضور دارد و حتی از بیان حقایق اسلامی و آموزههای شیعی دریغ نمیکند. در دیدار با عالم الازهر و علمای مصر از منطق شیعه در جواز متعه دفاع میکند. در عربستان سعودی و کنفرانسهای کشورهای اسلامی از آموزههای مهدویت دفاع میکند. در کنفرانس اندیشه اسلامی الجزایر، از ضرورت و تقید به روزه ماه رمضان در ایام تابستان و پایبندی کارگران به این تکلیف الهی دفاع میکند. گرچه منتقد جدی خرافات و غلو بود ولی در گفتگو با برخی نواندیشان و روشنفکران دینی و متجددین، از احکام شریعت اسلامی و منطق فقه شیعی دفاع میکرد. به اهتمام ایشان و همفکران در نشر تحقیقی مصاحبات علامه طباطبایی با هانری کربن نقش مؤثری در معرفی شیعه به هموطنان و محققان و اسلام شناسان غربی دارد. کتابهای سید قطب و محمد قطب و شخصیتهای معتدل اهل سنت، با پاورقیهای توضیحی و اصلاحی یا تکمیل و اضافات، به زبان فارسی ترجمه و منتشر میشوند و کتابهای شخصیتهای اهل سنت را بدون پاورقی یا توضیحات ضروری منتشر نمیکند. تلاش دارد که مخاطبان فارسی زبان هم با اندیشههای نویسنده آشنا شوند و هم جاهایی که با عقاید و آموزههای شیعی منافات دارد در پاورقی متذکر میشود. سعی دارد کتابهای سالم به مخاطبان برساند.
ارتباط و تبلیغ چهره به چهره و دیدار او با شخصیتهای برجسته اسلامگرای معاصر از او شخصیتی کم نظیر در جهان تشیع ساخته است و کمتر عالم یا روحانی یا شخصیت شیعی داریم که ارتباطات گستردهای مثل او با اندیشمندان و مراکز جهان اسلام داشته باشد. آن هم در دورهای که امکانات بسیار کم و رفت و آمدها هزینهبر و مشکلات و موانع فراوان بود. در این دیدارها تلاش داشت در حد و اندازه خود اخلاق و منش اسلامی را به نمایش بگذارد و باعث افتخار مکتب اهل بیت (ع) باشد.
انتشار نشریه «بعثت» پس از پیروزی پیروزی انقلاب که حدود 40 سال طول کشید هم از دیگر شیوههای تبلیغی او بود. او برخی از ایدهها و آرمانها و دیدگاههایش درباره مسائل جهان اسلام، وحدت جوامع اسلامی، تقریب مذاهب، مبارزه با صهیونیسم و استکبار جهانی و ثبت حوادث و خاطرات شخصیتهای تاریخ معاصر را در این نشریه پیگیری میکرد. با غالب رسانهها و نشریات فرهنگی و تاریخی مرتبط بود. ارتباط وسیع و مستمری با روزنامه «اطلاعات» داشت و غالب دیدگاهها و نظراتش را در این روزنامه منتشر میشد و بعدها یادداشتها و گفتگوهایش را در نشریاتی مثل «یادآور»، «جوان»، «جمهوری اسلامی»، «اعتماد»، «مهرنامه»، «پنجره»، «مثلث»، «نسیم بیداری» و «چشمانداز ایران» و... منتشر میکرد. در دهه 70 فصلنامه معتبری مثل «فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر» را منتشر میکند که جدیترین کار تأسیسی او در زمینه مطبوعات است. فعالیتهای مطبوعاتی استاد خود تحقیقات مستقلی نیاز دارد و ایشان از این ظرفیت، برای معرفی و تبلیغ معارف اسلامی و تاریخ معاصر، به ویژه شخصیتهای اسلام گرای معاصر استفاده میکرد.
ارتباط با شیوخ و علمای الازهر، رهبران مؤسسات و نهضتهای اسلامی معاصر مانند کلیم صدیقی، راشد الغنوشی، حسن الترابی، محمد غزالی، محمد قطب، احمد بن بلا، روژه گارودی، مالک بن نبی، فتحی یکن، شیخ سعید شعبان، رمضان بوطی، عباس مدنی، نجم الدین اربکان و... و همچنین شخصیتهای شیعی بین المللی مانند آیتالله طالقانی، شهید صدر، امام موسی صدر، شهید مطهری، علامه فضل الله، آیتالله آصفی، آیتالله آصف محسنی، آیتالله محمدتقی قمی (مؤسس دارالتقریب)، شهید حکیم، علامه محمدجواد مغنیه، آیتالله تسخیری، سعید الشهابی و... از جمله محاسن اوست. بیانصافی است که اسم و یادی از استاد خسروشاهی داشته باشیم و از همکاری و همفکری و دوست قدیمی او آیتالله تسخیری یاد نکنیم. مدل ترکیبی و همکاری استاد خسروشاهی و آیتالله تسخیری در فضای وحدت جوامع اسلامی و تقریب مذاهب اسلام و مسائل جهان اسلام، فرصتهای فراوانی برای جمهوری اسلامی فراهم کرد که جای بررسی و تحقیقات بیشتری دارد.
استاد خسروشاهی در اوایل دهه 60 برای معرفی و تبلیغ اسلام در اروپا به ایده تأسیس مرکز فرهنگی اسلامی اروپا در لندن میرسد. این طرح با موافقت امام خمینی مواجه میشود و علیرغم موافقت امام، با مخالفتهایی مواجه میشود و امکان تحقق عملی پیدا نمیکند. شاید بتوان گفت ایده تأسیس مرکز اسلامی انگلستان در سالهای 1373 و 1374 در لندن با همت آیتالله شیخ محسن اراکی گوشهای از تحقق آن ایده بزرگ است.
استاد خسروشاهی در ادامه فعالیتهای فرهنگی و دینی در آذر 1358 از امام خمینی حکم مهمی میگیرد و به عنوان نماینده امام در وزارت فرهنگ و ارشاد ملی در قسمت مطبوعات و تبلیغات داخلی و خارجی و دایره روابط بینالمللی انتخاب میشود. این انتخاب حاکی از شناخت امام از فعالیتها و رویکردهای استاد خسروشاهی است و استاد خسروشاهی هم این فرصت را به عنوان یک بستر خدمت به انقلاب و ترویج اسلام و معارف اسلامی و نمایش آزادیهای عمومی در حکومت اسلامی میپذیرد. حضور حدودا 20 ماهه استاد در این سمت نشان میدهد که حکومت اسلامی به آزادیهای مشروع نشریات و رسانهها اعتقاد داشت و اعطای نمایندگی امام به شخصیت مطلع و وسیع النظر و بازی، چون استاد خسروشاهی، بهانه را از دست مخالفان و منتقدان را میگرفت و اگر نشریات و رسانهها از حد و حدود قانونی آزادی مطبوعات عبور نمیکردند و از این آزادیها سوءاستفاده نمیشد یا دست به اسلحه و حذف فیزیکی منتقدان و مخالفان شأن نمیپرداختند، اوضاع کشور از این جهت به گونهای دیگر بود. به نظرم نفس وجود شخصیت باز و آزاداندیشی مثل استاد خسروشاهی در وزارت فرهنگ و ارشاد ملی در سالهای اولیه، خیلی مهم بود و نشان میداد که هم حکومت اسلامی و هم شخص امام (ره)، مخالف آزادیهای عمومی رسانهها نبودند و اینگونه بهانه از دست گروهها و گروهکها و اشخاص گرفتند.
شاید بتوان گفت اوج فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی استاد خسروشاهی در دوران حضورش در واتیکان و مصر بود که سالها منتظر فعالیتهای بینالمللی اثرگذاری بود و در این راستا، تلاش ویژهای میکرد. از این فرصت نهایت استفاده را کرد و حداقل 200 جلد کتاب و کتابچه به زبانهای مختلف در معرفی اندیشههای اسلامی و شیعی و انقلاب اسلامی منتشر کرد. راه اندازی نشریه «العالم» و ارتباط با مراکز فرهنگی و اسلامی انگلستان و شخصیتهای اسلام گرای مقیم انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی و اسلامی از جمله فعالیت اوست. به مشکلات و مسائل مردم و جهان اسلام بیتوجه نیست. در حد وسع خود یا اعتماد مراجع یا مسئولان نظام اسلامی، به تقویت و حمایت از شخصیتها و مراکز اسلامگرای کشورهای دیگر میپرداخت.
استفاده از زبان «طنز»، نیز از سرفصلهای فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی اوست. همکاری با نشریات فرهنگی و طنز واقعی مانند «گل آقا» در کارنامه استاد خسروشاهی دیده میشود.
استاد خسروشاهی در معرفی مبلغان راستین اسلام ناب فعال و باانگیزه است. او شخصیتهایی مثل امام خمینی، شهید نواب صفوی، آیتالله کاشانی، آیتالله طالقانی، امام موسی صدر و کلیم صدیقی را مبلغان راستین اسلام شیعی در دوره معاصر میداند و به نقش تبلیغی حسن البناء و اخوان المسلمین، سید قطب، محمد قطب، محمد الغزالی و مالک بن نبی و... هم توجه دارد. سبک کار و شیوهها و مشی امام موسی صدر را بسیار میپسندید. در معرفی امام موسی صدر به جامعه و جوامع اسلامی بسیار میکوشید. در دوره اخیر هم به نقش و جایگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی و آیتالله تسخیری و سید حسن نصرالله در معرفی و تبلیغ اسلام راستین توجه ویژهای دارد. کارهای خیریه و خدمات اجتماعی آیت الله محمدمهدی آصفی را تأیید و تشویق میکرد.
استاد خسروشاهی از شیوههای تبلیغی کشورهای استعماری و ادیان و فرقهها و نحله های مختلف غافل نیست و بعضا تجربیات تبلیغی آنها را بیان و تحلیل میکند. هم در پیش از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب به دستگاههای تبلیغی و تبشیری مسیحیت توجه دارد و نکاتی درباره آنها مینویسد. از رویکرد تبشیری و استعماری کلیسا و مسیحیت در مناطق محروم جهان به ویژه در آفریقا و خاورمیانه و خاور دور انتقاد میکند. از سویی فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی ترکیه و تصوف آناتولی و جریان نورسی به ویژه مدارس فتح الله گولن در کشورهای مختلف اروپایی و آسیای میانه، رصد میکرد و نظم و همت و برنامه ریزی آنها را میستود. از جماعت التبلیغ پاکستان هم غافل نبود و به همت و اراده و ساده زیستی آنها احترام میگذاشت ولی درباره سبک و شیوه و تبلیغی آنها ملاحظات زیادی داشت.
نقد فرقههای بابیت و بهائیت و وهابیت و قادیانیه از دیگر فعالیتهای تبلیغی استاد خسروشاهی است در کتابها و یادداشتهایش به فرقههای دست ساخته استعمارگران به ویژه دولت انگلستان و روسیه و سازمانهای اطلاعاتی امنیتی کشورهای غربی اشاره میکند. سبکهای تبلیغی و ترویجی آنها را بیان میکند و به دفاع از آموزههای اسلامی و شیعی میپردازد.
شرکت و ارائه مقالات در همایشها و کنفرانسهای بین المللی از جمله رویکردهای تبلیغی استاد است. به عنوان فعال اسلام گرا یا نماینده حوزه علمیه قم یا نماینده امام خمینی یا نماینده مجمع تقریب مذاهب یا نماینده جمهوری اسلامی در کنفرانسهای متعددی شرکت داشته است و خوشبختانه غالب خاطرات و تجربیاتش را از آنها منتشر کرده است. حضور در کنفرانسهای الجزایر، مصر، تونس، انگلستان، لبنان، عراق، پاکستان، سوئیس، فرانسه، ترکیه و... از جمله آنهاست. در غالب کنفرانسهای اندیشه اسلامی ایران در دهه 60 و کنفرانسهای تقریب مذاهب در دهههای 80 و 90 شمسی حضور مؤثر داشته است. در همین کنفرانسها و همایشها با شخصیتهای مختلف اسلامگرا آشنا میشود و زمینه همکاریهای بعدی را فراهم میکند. آنها را فراموش نمیکند و روابطش را حفظ میکند. عضویت در شورای علمی یا سیاستگذاری برخی مراکز مانند مؤسسه اندیشه اسلامی دکتر کلیم صدیقی، مؤسسه «الفرقان» (تأسیس ذکی یمانی وزیر اسبق نفت عربستان سعودی) و مرکز دراسات العربیه و.. از جمله آنهاست. او مشترک بسیاری از نشریات و فصلنامههای علمی و سیاسی جهان اسلام بوده است و ارتباطات خود با آنها را تا آخرین روزهای حیات خویش حفظ کرده بود.
تدریس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه و دیگر مراکز علمی و سیاستگذاری از جمله مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را باید از دیگر رویکردهای استاد خسروشاهی دانست. سعی میکرد جلسات مجمع تقریب مذاهب اسلامی را حتما حضور داشته باشد. در کنفرانسها هم به دنبال برقراری و هم به دنبال تقویت ارتباط با شخصیتها و نهضتهای اسلامی معاصر بود. گویی میخواست یک تنه، روابط بین المللی انقلاب اسلامی به عنوان نماد حکومتی مکتب اهل بیت (ع) را برقرار یا تقویت بکند و جور غفلتها، کاستیها یا کم کاریها یا حتی تنگ نظری برخی افراد و مراکز را بکشد.
استاد خسروشاهی در معرفی آثار و مواریث شیعی در جهان اسلام نیز کوشا بود و علاوه بر معرفی نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، به معرفی تفسیر «مجمع البیان» و «المیزان» و آثار علامه طباطبایی در بین اندیشمندان و مراکز اسلامی اهل سنت میپرداخت. به آثار قرآنی و تفسیری در جهان تشیع نگاه ویژهای داشت و قرآن و مودت اهل بیت (ع) را محور اتحاد و همبستگی جهان اسلام میدانست. برای رفع شبهات و اصلاح نگاههای غلط برخی از شخصیتهای اسلامی اهل سنت، از انتشار قرآن از سوی جمهوری اسلامی ایران به زبانهای مختلف استقبال میکرد.
استاد خسروشاهی در محافل و جلسات علمی به معرفی عقلانی از آموزههای مکتب اسلام و اهل بیت (ع) میپرداخت. از خرافات و تحجر و تعصبات قومی و غیرمنطقی پرهیز داشت و منتقد خرافات به نام اسلام و دین بود. با قمه زنی و لعن صحابه مخالف بود. از تجددگراییهای بیضابطه هم پرهیز داشت. منتقد رویکردهای تجدد گرایانه بیضابطه و غیرمنطقی بود. منتقد سکولاریسم بود. سکولاریسم در جوامع اسلامی را خیانت به آموزههای اسلامی میدانست. او به اسلام انقلابی یا اسلام سیاسی و اجتماعی توجه ویژهای داشت. با ماتریالیستها و مادیگراها نسبتی نداشت و منتقد آنها بود. منتقد مارکسیسم بود. کتب منتقدان مسلمان مارکسیسم را ترجمه و منتشر و توزیع میکرد.
دین را کالا نمیدانست. تبلیغ دین به خاطر دنیا را مذمت میکرد. دنیاطلب نبود و اگر میخواست دنیاطلبی کند با این ارتباطات بین المللی که داشت شرایط در سه چهار قاره جهان برایش فراهم بود. چیزی برای خود نمیخواست؛ برای خدمت به اسلام و مکتب اهل بیت (ع) میخواست. به مجد و عزت اسلام و مسلمین توجه ویژهای داشت. ذلت جلوی استکبار و استعمار را نمیپسندید. مسئله فلسطین از جدیترین مسائل مورد اهتمام استاد خسروشاهی بود و تا آخرین روزهای عمرش از حامیان جدی مردم مظلوم فلسطین بود. مسئله فلسطین را جدیترین مسئله جهان اسلام میدانست. همه علما و شخصیتها و رسانهها را حول مسئله احقاق حقوق مردم فلسطین میخواست بسیج نماید. منتقد بی توجهی رسانهها و شخصیتهای اسلام گرا به مسئله فلسطین و سکوت نسبت به اشغال بیت المقدس بود. دغدغه صلح جهانی داشت، اما نه صلح به هر قیمتی. به رفتارهای مزدورانه و غیرمسئولانه و غیراسلامی و بعضا خفت بار سران کشورهای اسلامی و عربی انتقاد داشت و همگان را به پایبندی به اصول و آموزهها و عزت اسلامی دعوت میکرد. در مسئله کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی و تبیین حکم ارتداد وی توسط امام خمینی خیلی دغدغه داشت. غیرت ویژه دینیاش را در پیگیری این مسئله میتوان دید و رصد کرد. استاد خسروشاهی همانطور که در آموزههای اسلامی و تشکیل امت واحده پرتلاش بود. در تبیین آموزهها و اصول مکتب تشیع هم «غیور» بود. کتاب «حدیث غدیر» مرحوم والدش را با مقدمهای از امام موسی صدر تجدید چاپ کرد. از دامن زدن به اختلافات مذهبی گریزان بود و دیدگاههایش را درباره وحدت و تقریب مذاهب مکتوب کرده است. او بر کتاب «بحثی درباره ماتریالیسم و کمونیسم» آیتالله مکارم شیرازی هم مقدمه مینویسد و منتشر میکند. به انحرافات فکری میرزا یوسف شعار تبریزی حساس بود و درسهای استادش آیتالله جعفر سبحانی در «تفسیر آیات مشکله قرآن» را تقریر و تدوین و منتشر نمود. بر کتاب «داروینیسم» آیتالله سبحانی مقدمه نوشته است؛ آن هم در دورهای که نگاه ماتریالیستی و داروینیسم و مکاتب جدید فلسفی و علمی و شبه علمی، مطرح و سکه روز بود.
استاد خسروشاهی هم از روحانیون و نویسندگان و مبلغان دینی است که به اهمیت قیام سیدالشهدا (ع) واقف است و از اهمیت این قیام در حفظ اسلام در تاریخ اسلام و تاریخ معاصر میگوید و مینویسد. کتاب «سیاست حسینی» از آیتالله کاشف الغطاء را ترجمه میکند. حتی مقالاتی از شخصیتهای برجسته اهل سنت معاصر نیز در این باره ترجمه میکند و کتاب «فلسفه نهضت حسینی» به قلم ابوالاعلی مودودی، سید قطب، ابوالکلام آزاد و اقبال لاهوری را ترجمه میکند. از سویی به انحراف در عزاداریها حساس بود و به قمه زنی و تعدد دهههای عزا و ماتم و ابداع مناسکهای مذهبی غیرمعقول و جدید انتقاد داشت. برای این مسائل حد و حدودی قائل بود و منتقد افراط و تفریط در این زمینهها بود. در آثارش، اشاراتی به شیوههای نادرست و خرافی برخی عزاداریها دارد و کتابی در نقد عزاداریهای انحرافی و نامشروع از علامه سید محسن امین با ترجمه جلال آل احمد را با توضیحاتی منتشر میکند.