رئیس جدید ساختمان شیشهای چه کسی است؟/ گمانهزنیها برای ریاست سازمان صدا و سیما ادامه دارد
پست ریاست سازمان صدا و سیما از آن دست جایگاه هایی است که معمولا حواشی زیادی پیرامون آن وجود دارد؛ از حواشی سیاسی و فشارهای همیشگی اقتصادی تا پخش فیلم و سریال هایی که انتقادات رسانه ای ها را در پی دارد. چند ماهی است که گمانه زنی های فراوانی برای ریاست این پست می شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پست ریاست سازمان صدا و سیما از آن دست جایگاه هایی است که معمولا با حواشی زیادی پیرامون خود دست و پنجه نرم می کند و رئیس آن به خاطر اهمیت جایگاه خود از انتصاب توسط رهبری تا حضور در جلسات هیات دولت و مدیریت رسانه ملی، همیشه مورد آماج انتقادات فراوانی از طرف رسانه ها، مردم و مسئولان بوده است.
از ابتدای پیروزی انقلاب که صادق قطب زاده به عنوان اولین رئیس این ساختمان بر صندلی ریاست این مجموعه تکیه زد و مدتی بعد به اتهام شرکت در کودتا و تلاش برای ترور امام خمینی (ره) دستگیر، زندانی و بعد اعدام شد تا در این روزها که از زمان 5 ساله ریاست علی عسگری دو ماهی نیز می گذرد و بر اساس گمانه زنی ها احتمال اینکه فرد دیگری بر این منصب تکیه زند، فراوان است، داستان پر فراز و نشیبی است که ساختمان شیشه ای صدا و سیما به خود دیده است.
در این گزارش سعی کرده ایم مروری کوتاه بر اتفاقاتی که در دوران ریاست افراد مختلف صدا و سیما افتاده داشته باشیم.
صادق قطب زاده
قطب زاده به عنوان اولین رئیس سازمان صدا و سیما بعد از انقلاب کار خود را از سال 58 در این سازمان آغاز کرد. وی در اسفندماه 1314 در تهران متولد و تحصیلات مقدماتی را مدرسه دارالفنون گذراند.
قطب زاده از زمان جریان ملی شدن صنعت نفت وارد مبارزات سیاسی شد که به دلیل برخی مخالفتها با رژیم پهلوی و فضای سیاسی بسته قبل از انقلاب، مجبور به ترک ایران و سفر به آمریکا در سال 37 شد. وی در زمان حضور امام خمینی (ره) در پاریس به ایشان پیوست و در هنگام بازگشت امام به ایران در 12 بهمن ماه، یکی از همراهان ایشان در هواپیما بود که با پیروزی انقلاب به عنوان عضو شورای انقلاب و رییس سازمان رادیو تلویزیون منصوب شد. وی مدت کوتاهی نیز به عنوان جانشین وزارت خارجه پس از استعفای دولت موقت و مسئولیت بنی صدر در وازرت خارجه فعالیت میکرد. در این دوره وی تلاش زیادی از یک سو برای آزادی گروگانهای آمریکایی و از سوی دیگر برای بازگرداندن شاه به ایران انجام داد.
حضور قطب زاده به همراه دکتر مبلغی، قائم مقام وقت سازمان در آبان ماه سال 59 در برنامهای تلویزیونی با عنوان بحث آزاد درباره عملکرد رادیو تلویزیون پس از انقلاب در حالی که کشور در شرایط جنگی به سر میبرد، جنجال ها و حاشیه های بسیاری را بوجود آورد که در نهایت منجر به بازداشت و برکناری قطب زاده شد. در پی پخش این برنامه انتقادی ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع و دادستان کل کشور بیانیههایی منتشر کردند. ستاد تبلیغات جنگ با انتقاد از آنچه گروهگراییهای ناشی از نبود تقوا میخواند، از پیگیری پخش این برنامه از طریق مراجع قضایی کشور خبر داد.
همزمان آیتالله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور طی بیانیهای حججالاسلام علیاکبر محتشمیپور و عبدالله نوری را مشترکا به سرپرستی صدا و سیما و دکتر ندیمی را به عنوان سرپرست شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران منصوب کرد. در این بیانیه آمده بود این افراد تا معرفی سرپرست از سوی قوای سهگانه در این سمتها باقی میمانند.
بعد از این اتفاق، قطب زاده دستگیر و راهی زندان اوین شد، و بعد از مدت کوتاهی آزاد شد. اما در سال 61 به اتهام شرکت در کودتا و تلاش برای ترور امام خمینی (ره) دستگیر و روانه زندان شد. دادگاه قطب زاده در مرداد 61 تشکیل شد و بعد از 20 روز محاکمه، سرانجام از سوی محمدی ریشهری به اعدام محکوم و در سحرگاه روز بیست و چهارم شهریور 1361 حکمش به اجرا درآمد.
سرپرستی مشترک علی اکبر محتشمیپور و عبدالله نوری
با برکناری قطب زاده از ریاست سازمان صدا و سیما، طی سالهای 59 تا 60 سید علی اکبر محتشمی پور و عبدالله نوری به صورت مشترک سرپرستی سازمان صدا و سیما را بر عهده داشتند. البته قبل از آن شوراهایی 3 نفره و 5 نفره این سرپرستی را برعهده داشتند.
در سوابق محتشمیپور وزیر کشور کابینه دوم میر حسین موسوی، نماینده دورههای سوم و ششم مجلس شورای اسلامی، همکاری در جهت راه اندازی حزبالله لبنان و دبیرکلی کنفرانس بینالمللی حمایت از قدس به چشم میخورد. وی همچنین عضو مجمع روحانیون مبارز است که اقدامات وی در جهت تشکیل کمیته صیانت از آرا در سال 88 و برخی مواضع و اظهاراتش بعد از انتخابات سال 88 مورد انتقاد فراوانی قرار گرفت. محتشمی پور خرداد ماه امسال درگذشت.
عبدالله نوری نیز متولد 1328 و یکی از روحانیون اصلاحطلب است. در سوابق وی وزیر کشور دولت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، نمایندگی مجلس پنجم و مجلس دوم و عضویت در شورای شهر اول به چشم میخورد.
محمد هاشمی (از سال 60 تا 73)
هاشمی در گفت و گویی با روزنامه ایران در مردادماه 97 ماجرای ریاست خود بر سازمان صدا و سیما را اینچنین تعریف می کند: «من بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هشتمین مدیرعامل بودم. یعنی سال 60 که به آنجا رفتم 30 ماه از انقلاب میگذشت و در این مدت هفت مدیرعامل عوض شد. آقای قطبزاده اولین مدیر بود که 9 ماه آنجا بود و بقیه هر کدام سه تا چهار ماه. علتش این بود که بعد ازانقلاب خواستههای متفاوتی وجود داشت و سازمان صدا و سیما هم مورد توجه مسئولان و هم مردم بود. چون در آن زمان امکانات اطلاعرسانی در فضای مجازی یا حتی رسانههای مختلف وجود نداشت و رسانه دیگری نداشتیم که مردم به طرف آن بروند. بنابراین شرایط زمانی هم تأثیرگذاربود و چون در مدیریت صدا و سیما قبل از من ثباتی وجود نداشت درون سازمان بسیار هرج و مرج بود. دو سه تا شورا تشکیل شده بود. شورای امور اداری، انجمن اسلامی و یک شورای مهندسان و متخصصان و این شوراها برای خودشان بخشی از سازمان را به عهده داشتند و در همین شوراها هم اختلاف بسیار بود و همدیگر را تضعیف میکردند بنابراین وضع سازمان بسیار نابسامان بود.
من بنا نداشتم به صدا و سیما بروم. معاون رئیس جمهوری ومعاون نخستوزیر وقت یعنی شهید رجایی بودم و سرپرست وزارت امور خارجه. در سال 60 عصر یک پنجشنبه اعضای شش نفره شورای سرپرستی به دفترم آمدند و از من دعوت کردند که مدیر عاملی سازمان را بپذیرم. من هم در پاسخ گفتم باید از امام کسب اجازه کنم. حدود ساعت شش غروب از دفترم رفتند و هشت و نیم شب از تلویزیون حکم من را اعلام کردند.»
وی ادامه می دهد:«آنها حکم مرا زودتر اعلام کردند. صبح شنبه به دفتر امام رفتم و موضوع را با ایشان مطرح و کسب اجازه کردم. امام فرمودند: حکم دادهاند و بسیار خوب و مبارک است. ایشان چند توصیه فرمودند. گفتند صدا و سیما دانشگاه عمومی سراسری است. چون دانشگاه است پس باید برنامههایش آموزنده باشد و چون عمومی است باید برای همه مخاطبان خودش برنامه مناسب داشته باشد و سراسری است باید درهمه کشور پوشش داشته باشد و همه مردم امکان استفاده داشته باشند و چون اکنون این رسانه متعلق به جمهوری اسلامی است و در هر جا که صدای آن شنیده میشود باید ارزشهای اسلامی را تبیین کند و هدایتگر باشد. توصیههای امام به این معنا بود که صدا و سیما بدآموزی نداشته باشد و جناحی و گروهی نباشد و متعلق به عموم مردم باشد. ایشان تعبیرشان از تلویزیون جعبه بود. به من گفتند شما آنطرف جعبه هستید. کاری کنید که آن سوی جعبه هم مردم بنشینند. یعنی برنامهتان برای مردم جذابیت داشته باشد.
بعد از دیدارم مستقیما به سازمان رفتم. وقتی وارد راهروی ورودی ساختمان مدیریت شدم دیدم روی یک دیواربزرگ اطلاعیههای مختلف چسباندهاند که همه مربوط به افراد و احزاب سیاسی بیرون از سازمان بود. هیچ گروهی نبود که اطلاعیهاش آنجا نباشد و این نشان میداد که مردم آن زمان چه اهمیتی به صدا و سیما میدادند. بنابراین با این وضعیت اداره آنجا خیلی مشکل بود. مطالعات سیاسی و مدیریتی و اقتصادی و حتی حوزوی داشتم اما تجربه و تحصیلات مرتبط با رسانه نداشتم. باید اول رسانه را میشناختم و بعد تصمیم میگرفتم. یک ماه کارم این بود که هر روز با دو الی سه مدیر در بخشهای مختلف صحبت میکردم و نقاط ضعف و قوت عملکرد مدیران سازمان را ارزیابی میکردم و در این یک ماه تنها حکمی که دادم مربوط به یک حادثه بود.
همان شب اولی که حکمم از تلویزیون خوانده شد، یکدفعه کل برنامههای تلویزیون قطع شد. سید احمد آقای خمینی با من تماس گرفتند که چه اتفاقی افتاده و من همان شب آن را بررسی کردم. کسی مرا نمیشناخت داخل ساختمان پخش رفتم. همه گیج بودند. از تکنیسین پخش پرسیدم چه شده؟ و چون مرا نمیشناخت برخورد نامناسبی کرد. از مستخدمی پرسیدم مدیرفنی پخش که بوده؟ گفت مهندس امجدی که پاکسازی شده است. با هم رفتیم منزل ایشان و او را به سازمان بردم تا مشکل را حل کند. او هم برنامه را به روی آنتن برد.
تا نزدیک یک ساعت آنتن قطع بود. خرابکاری شده بود. عدهای با ما مخالف بودند. مثلا خیر مقدم به من گفتند تا حواسم جمع باشد. به مهندس امجدی گفتم صبح فردا به دفترم بیاید. علت پاکسازیاش را جویا شدم. دیدم ایشان جزو معدود مهندسین متدین، کاردان و متخصص در زمان شاه بوده است. همان جا نامه نوشتم و ایشان را درآن شرایط اول انقلاب و دوره جنگ که هرکسی که منصوب زمان شاه بود بیرون میکردند، به سمت مدیر پخش منصوب کردم. همین باعث شد مثل بمبی صدا کند.
قبلا ارتباطات رادیو و تلویزیون از طریق ماکروویو بود. گستره ماکروویو خیلی محدود است. بنابراین چون ایران یک کشور کویری و کوهستانی است ما ماهواره گذاشتیم. این زیرساخت را سال 64 به تلویزیون اضافه کردیم. اما بعد از من اینها استراتژیشان بر توسعه شبکهها بود که این همه بودجه گرفتند. البته شبکه سه را من خودم به وجود آوردم.»
علی لاریجانی (از 73 تا 83)
او در سال های 1360 و 1361 به عنوان رییس واحد مرکزی خبر سازمان صدا و سیما منصوب شد.
اولین سمت اجرایی او مدیریت کل برون مرزی و واحد مرکزی خبر صدا و سیما بود. سال 1373 وی با حکم رهبری ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده گرفت. در این دوره تعدادی از سینماگران به ساخت سریال پرداختند و عریض شدن صدا و سیما نیز در این دوران آغاز شد. از آنجا که بودجه مناسبی به سازمان تزریق می شد، سریال سازی و ساخت برنامه های مختلف رنگ و لعاب جدی تری به خود گرفت و از دیگر شاخصه های دوران ریاست وی ساخت تله فیلم ها و فیلم های دینی و تاریخی (تاریخی مذهبی) در دوره ریاست علی لاریجانی بود. نقدی که بر این دوران از مدیریت تلویزیون وارد است برمی گردد به نیروهایی که از وزارتخانه های دیگر که به عنوان مسوول و حتی تهیه کننده به صدا و سیما آمده و فعالیت کردند. بیشتر شوراهای تلویزیون را افرادی غیر تلویزیونی تشکیل می دادند. اشخاصی که افکار و نظرات شان روی آثار سیما تاثیر زیادی می گذاشت. در دوران لاریجانی برنامه های سیاسی گسترش بیشتری پیدا کرد.
دوره مدیریت لاریجانی در صدا وسیما دوران تحول و توسعه کمی این سازمان بود به طوری که صدا و سیمایی که در سال 1373 تنها دو شبکه تلویزیونی 7 ساعته و 2 شبکه رادیویی داشت، بعد از ریاست لاریجانی دارای 7 شبکه تلویزیونی و 8 شبکه رادیویی ملی و سراسری،30 شبکه رادیویی استانی و 24 شبکه تلویزیونی استانی شد.
تأسیس چند شبکه بین المللی از جمله شبکه های جام جم 1 و 2 و 3 برای ایرانیان خارج از کشور و شبکه های سحر و العالم در دوران ریاست علی لاریجانی به صورت گرفت. در این دوران علاوه بر توجه به توسعه کمی در سازمان، تلاش هایی نیز برای توسعه کیفی و ارتقای محتوای برنامه های پخش شده در رادیو و تلویزیون صورت گرفت. بسیاری از برنامه ها و آیتم های جدید رادیو و تلویزیونی در این دوره ایده گذاری شد؛ ساخت طنزهای مناسبتی، رشد موسیقی پاپ، پخش زنده مسابقات ورزشی، افزایش تولید سریال های هفتگی نمایش فیلم های سینمایی دنیا، ساخت انواع مسابقات تلویزیونی و تنوع در برنامه های کودک، همچنین افزایش و تنوع در بخش های خبری از جمله ی این اقدامات بود. شبکه چهار و شبکه تهران سیما در دوره لاریجانی افتتاح شد.
سید عزت ا... ضرغامی (از 83 تا 93)
وی فارغالتحصیل مقطع کارشناسی رشته مهندسی عمران از دانشگاه امیر کبیر و کارشناسی ارشد رشته مدیریت است. وی همچنین مسوولیت معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران وزارت علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم برعهده داشت و سپس مسوولیت معاونت صداوسیما در امور استانها و حقوقی و امور مجلس در دوران ریاست لاریجانی بر سازمان عهده دار شد. عزت ا... ضرغامی دو دوره متفاوت را در ریاست سازمان صدا و سیما تجربه کرد؛ در یک دوره او با انگیزه بسیار به کیفیت تولیدات توجه کرد و در دوره ای نیز بیشتر به فکر عریض کردن تلویزیون در تاسیس شبکه های مختلف با مضامین متفاوت با هدف جذب حداکثری مخاطب بود.
در دوران مدیریت ضرغامی در صدا و سیما نیز توسعه کمی با سرعت بیشتری ادامه پیدا کرد، تأسیس شبکه های جدید و افزایش کانالهای تلویزیونی به 19 کانال با تنوعات موضوعی مختلف و تأسیس شبکه های برون مرزی "پرس تی وی"، شبکه فیلم و سریال "آی فیلم" و شبکه اسپانیایی زبان "هیسپان تیوی" از موارد رشد صدا وسیما و تلاش این سازمان برای تأثیرگذاری در مناسبات سیاسی و اجتماعی در حوزه بین المللی است.
از لحاظ فنی نیز با تغییر فرستنده های آنالوگ به دیجیتال، کیفیت پخش و تنوع شبکه های قابل دریافت تلویزیونی افزایش یافت. پخش دیجیتال شبکههای رادیویی و تلویزیونی با استاندارد DVB-T از آبان ماه سال 1388 از شهر تهران آغاز شد و به مرور زمان در تمامی استانها راهاندازی شد.
ضرغامی با هدف جذب مخاطب بیشتر و حفظ تماشاگر تلویزیون در روزگاری که شبکه های ماهواره ای هر روز قوی تر و غنی تر از قبل فعالیت می کردند، بر آن بود با تاسیس شبکه های مختلف، انواع و اقسام برنامه های تلویزیونی را برای هر نوع از سلیقه ها و قشرهای مختلف تولید کند. این در حالی بود که نه بودجه چنین کار مهمی را داشت و نه نیروی انسانی اش تا این حد کاربلد بودند. تلویزیون در دوره او نقاط اوج و فرود بسیاری داشت. در دوره وی، آثار چه در حوزه نمایش و چه در حوزه های دیگر دارای نقاط قوت و ضعف بسیاری بودند، اما نکته مهم در دوره عزت ا... ضرغامی تغییر چند باره تکنیک در جذب مخاطب بود. حضور سینمایی ها در تلویزیون، تعدد شبکه های سیما، سریال های هر شبی و... که در نهایت عدم تزریق بودجه مناسب به تلویزیون ضرغامی، کار را به جایی کشاند که به قول خود رییس وقت، تلویزیون ورشکسته شد و با کلی بدهی سکان این عمارت به دست محمد سرافراز رسید.
محمد سرافراز (از سال 93 تا 95)
محمد سرافراز در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی همراه با برادر خود (جواد سرافراز) - که بعدها در تیر ماه سال 60 در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید - ساختمان رادیو را در میدان ارگ تسخیر کردند و از همان روزها وارد صدا و سیما شد و در واحد ارتباطات مردمی مشغول به کار شد، اما چون مسئول آن بخش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود، از سازمان بیرون آمد و همزمان با جنگ به سربازی رفت.
سرافراز در سن 21 سالگی به سازمان بازگشت و در رادیو مشغول به کار شد. او یک سال بعد، مدیر پخش شبکه اول سیما شد، اما در نیمه سال 62 از سازمان بیرون آمد و به روزنامه رسالت رفت و ابتدا مسئول بخش سیاست خارجی و سپس سردبیر این روزنامه شد.
با آغاز ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما و در سال 73 سرافراز مجدد به سازمان برگشت و این بار عهدهدار معاونت برون مرزی شد. او به مدت 20 سال معاون برون مرزی سازمان صدا و سیما بود و توانست با افتتاح شبکههای تلویزیونی سحر، پرس تیوی، العالم، کوثر، هیسپان تیوی و آی فیلم و تحول در شبکههای رادیویی، این معاونت را به قول خودش از "تبعیدگاه سازمان" و "گود عربها" به رسانهای پیشرو تبدیل کرد.
مدیریت تحولگرای سرافراز موجب شد که نام او در چند دوره به عنوان گزینه احتمالی ریاست سازمان مطرح شود تا اینکه در سال 93 و با پایان یافتن دوره مسئولیت عزت الله ضرغامی با حکم رهبر انقلاب به این سمت برگزیده شد. سرافراز با انتصاب به این سمت اعلام کرد که چابکسازی، صرفهجویی در هزینهها و سیاستگذاری در سازمان را در دستور کار قرار داده است.
سرافراز چند صباحی پس از مسئولیتش و با باز شدن پای شهرزاد میرقلیخان به حوزه ریاست، دچار حاشیهها و چالشهایی شد که او را تا استعفا کشاند. پس از استفعا وی با هیچ رسانه ای گفت و گو نکرد تا در شهریور ماه 98 کتابی با نام «روایت یک استعفا» که در گفت و گو با میلاد دخانچی تدوین و تنظیم شده بود، منتشر شد و وی در این کتاب به دلایل استعفای خود پرداخته است.
عبدالعلی علی عسگری (از اردیبهشت سال 95 تا کنون)
او در 22 اردیبهشت 1395 در پی استعفای محمد سرافراز با حکم رهبری دراین پست منصوب شد.
علی عسگری پیشتر مقام معاونت توسعه و فناوری رسانه این سازمان را برعهده داشت. از جمله اقدامات انجام شده در دوره تصدی او در معاونت توسعه و فناوری رسانهای صدا و سیما میتوان به راه اندازی تلویزیون دیجیتال و انتقال فناوری تلویزیونی از آنالوگ به دیجیتال اشاره کرد.
دو ماهی است که دوره 5 ساله ریاست علی عسگری بر سازمان صدا و سیما به پایان رسیده و گمانه زنی های فراوانی برای تغییر او شده است. با روی کار آمدن دولت جدید در مردادماه بعید نیست فرد دیگری سکان دار این سازمان پرحاشیه را عهده دار شود.
انتهای پیام /