دوشنبه 6 مرداد 1404

رمزگشایی از سفر پزشکیان به افغانستان و پاکستان / پیام مهمی که به آمریکا و اسرائیل ارسال می شود

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
رمزگشایی از سفر پزشکیان به افغانستان و پاکستان / پیام مهمی که به آمریکا و اسرائیل ارسال می شود

اقتصادنیوز: نوذر شفیعی گفت: پاکستان و افغانستان، صرف نظر از بحث جنگ 12 روزه، برای ایران مهم هستند؛ یا حداقل باید مهم باشند! به چند دلیل: اولاً، این دو کشور همسایگان مستقیم ایران هستند. یعنی وقتی ایران پنجره‌ای به سمت بیرون باز می‌کند، بلافاصله در قلمرو سیستان و بلوچستان، افغانستان و پاکستان قرار دارند.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه ایران، دوران کنونی به عنوان ایام پس از جنگ 12 روزه حاوی تحولات دیپلماتیک و روندهای سیاسی پرشتابی برای کشور است که هر کدام به خودی خود اهمیت قابل توجهی دارد.

در میانه این گره‌های دیپلماتیک و کشمکش‌های منطقه‌ای برآمده از کنش و واکنش همسایگان ما در روزهای جنگ، نوذر شفیعی، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل، روایت تازه‌ای از جایگاه استراتژیک شرق برای ایران ارائه می‌دهد. او می‌گوید سفر آتی رئیس‌جمهور پزشکیان به پاکستان و افغانستان بازگشت به مرزهایی است که پیوندهای ژرف هویتی و تاریخی با ما دارند، اما سال‌ها آماج بی‌توجهی مانده‌اند.

شفیعی تأکید دارد که نباید این سفر را یک پارادایم شیفت در سیاست خارجی تلقی کرد اما می‌تواند آغازی باشد برای ترمیم گذشته و شاید توازن تازه در سیاست خارجی منطقه‌ای ایران؛ توازنی که اگر نباشد، ایران همچنان بازیگر منفرد در میانه قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای باقی خواهد ماند.

برخی معتقدند سفر رئیس جمهوری به پاکستان و افغانستان در مقطع زمانی پس از جنگ 12 روزه، حامل نمادهای سیاسی و دیپلماتیک مهمی است. نظر شما در این خصوص چیست؟

پاکستان و افغانستان، صرف نظر از بحث جنگ 12 روزه، برای ایران مهم هستند؛ یا حداقل باید مهم باشند! به چند دلیل: اولاً، این دو کشور همسایگان مستقیم ایران هستند. یعنی وقتی ایران پنجره‌ای به سمت بیرون باز می‌کند، بلافاصله در قلمرو سیستان و بلوچستان، افغانستان و پاکستان قرار دارند.

دوماً، هرگونه تهدید یا فرصت برای کشورها عمدتاً از ناحیه همسایگان رخ می‌دهد، بنابراین باید پاکستان و افغانستان را از ناحیه تهدید و فرصت نیز بررسی کرد. سوماً، رابطه ایران با پاکستان و افغانستان دارای ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی، تمدنی، تاریخی و هویتی خاصی است. این ویژگی‌ها کیفیت رابطه ایران را با این دو کشور نسبت به همسایگان دیگر، چه در شمال‌غرب، چه در غرب یا جنوب، متمایز می‌کند. به عبارت دیگر، تفاوت ماهوی در نگرش ایران به پاکستان و افغانستان نسبت به سایر مناطق وجود دارد؛ چراکه همین نوع نگاه متقابلاً از طرف پاکستان و افغانستان نسبت به ایران نیز مشاهده می‌شود. به دلیل همین دیدگاه است که شما عبارت «ایران شرقی» را درباره کیفیت رابطه ایران با افغانستان و پاکستان به کار می‌برید یا گاهی واژه «ایندو ایرانی» را برای توصیف رابطه ایران با پاکستان و به طور کلی جنوب آسیا استفاده می‌کنید. خلاصه اینکه این بسترها و ویژگی‌ها باعث می‌شود ایران به این دو کشور و به طور کلی به منطقه شمال شرق و شرق خود توجه کند؛ متأسفانه تاکنون این توجه به اندازه کافی صورت نگرفته است.

آنچه مسلم است تا پیش از این درباره روابط ایران با پاکستان و افغانستان برداشت‌های نادرستی داشتیم و برخی خطاها متوجه خود ما بود. با وجود برخی ناملایمات در روابط ایران با افغانستان و پاکستان، این کشورها به دلیل ارتباطات عمیق، در شرایط سخت قابل اعتماد و تکیه هستند. سفر آقای پزشکیان به این دو کشور می‌تواند در شرایط فعلی دستاوردهای مهمی داشته باشد و پیامی مهم به آمریکا و اسرائیل ارسال کند.

آیا پارامترهای مؤثر در شکل‌گیری و دوام روابط ایران و پاکستان به اندازه‌ای هست که این سطح وزن‌دهی به آن شود؟

با توجه به کلیت و کیفیتی که گفتم، چه اتفاقاتی تاکنون رخ داده است؟ اتفاقاتی که رقم خورده، قابل تأمل است. به عنوان مثال، پاکستان اولین کشوری بود که جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و البته در زمان رژیم سابق نیز ایران اولین کشوری بود که پاکستان را به رسمیت شناخت.

ببینیم در دو حکومت متفاوت این اتحاد اتفاق افتاده است که نشانگر توجه ویژه دو سوی مرز به یکدیگر است؛ این یک نکته مهم است. نکته دوم اینکه در تمامی جنگ‌هایی که بین هند و پاکستان رخ می‌داد، ایران جانب پاکستان را می‌گرفت؛ در زمان حکومت سابق این چنین بود و در دوره جمهوری اسلامی ایران نیز اگرچه ملاحظاتی در ارتباط با هند وجود داشت، اما باز هم در انتخاب میان هند و پاکستان، ایران تلویحاً پاکستان را انتخاب می‌کرد.

زمانی که پاکستان دست به آزمایش هسته‌ای زد و جهان آن را تحریم کرد، ایران به پاکستان تبریک گفت؛ یعنی با اعزام وزیر امور خارجه خود به اسلام‌آباد، به این کشور تبریک گفت و توانمندی هسته‌ای پاکستان را توانمندی هسته‌ای جهان اسلام قلمداد کرد. همچنین تا جنگ 12 روزه، پاکستان تنها کشوری بود که صراحتاً اعلام کرد در کنار ایران ایستاده است و افغانستان تحت حکومت طالبان نیز موضعی مشابه داشت.

ایران در جریان جنگ با عراق در دهه 80 میلادی تقریباً تمام نیروهایش را از مرزهای شرقی خالی کرد و به سمت مرزهای غربی و عراق برد؛ این نشان‌دهنده اعتماد و اطمینان ایران نسبت به مرزهای شرقی‌اش است.

رابطه ایران با همسایگان شرقی خود، رابطه‌ای هویتی است که تحت هیچ شرایطی دستخوش نوسان‌های بنیادی نمی‌شود، اما روابط ایران با همسایگان غربی‌اش و کشورهای جنوب خلیج فارس، چون هویتی نیست، نمی‌تواند خیلی پایدار و ماندگار باشد یا حداقل روابطی عمیق و «قلب به قلب» باشد.

این رابطه عمیق یا به تعبیر شما قلب به قلب درباره عراق مصداق پیدا نمی‌کند؟

رابطه ما با عراق یک رابطه برساخته است؛ یعنی این رابطه را خودمان ایجاد کرده‌ایم. از ابتدای انقلاب تاکنون، رابطه ایران با کشورهای عربی در شرایط عادی امکان همکاری دارد، اما هویت این کشورها به گونه‌ای تعریف می‌شود که آنها بعضاً ایران را «دیگری» خود می‌دانند.

به همین دلیل، در دوره پس از انقلاب، تلاش‌های ایران برای همکاری یا ایجاد رابطه پایدار با کشورهای عربی یا انجام نشده یا در میانه راه به دلیل اختلافات و برداشت‌های متقابل، دچار مشکل شده است.

برخی کارشناسان انتقاد می‌کنند که اگر رویکرد نوین سیاست خارجی ایران یعنی نگاه به شرق و پهنه تمدنی، نسبت به نگاه به غرب اولویت یابد، ممکن است جایگاه و قدرت ایران در جهان به شکل منفی تحت تأثیر قرار بگیرد. همچنین گفته می‌شود ورود ایران به مناطقی مثل پاکستان و افغانستان چندان آورده اقتصادی برای کشور ندارد. نظر شما درباره این دو گزاره چیست؟

اولاً اشتباه است کشوری در شرایط امروز تمام تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد بگذارد، چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح بین‌المللی.

امروزه کشورها سیاست خارجی متوازن را دنبال می‌کنند، اگرچه ممکن است وزن‌دهی به مناطق مختلف متفاوت باشد. به صراحت می‌توان گفت سیاست خارجی متوازن برای ایران موضوعی نسبتاً جدید است.

بنابراین همان‌طور که نگاه مطلق به شرق و نادیده گرفتن غرب اشتباه است، در سطح منطقه نیز نادیده گرفتن کشورهای خاورمیانه به قیمت توجه صرف به همسایگان شرقی هم اشتباه است.

اما این را باید مدنظر قرار داد که حرکت همه‌جانبه ما بر مدار آسیای غربی در سیاست خارجی منجر به عدم توجه ما به آسیای مرکزی و حوزه‌های شرقی شده است. همین عدم توجه فضا را برای ترکیه فراهم کرده است تا در آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان نقش ایفا کند. در حالی که ما ظرفیت ناسیونالیسم قوی و هویتی خود این مناطق را نادیده گرفتیم.

 به نظر شما، آیا این سفر نشانه‌ای از تغییر رویکرد در سیاست خارجی ایران است؟

خیلی زود است که سفر آقای دکتر پزشکیان به افغانستان و پاکستان را به دلیل اتفاق افتادنش در این مقطع حساس، بیانگر نوعی شیفت پارادایمی در سیاست خارجی ایران بدانیم. به اعتقاد من، این سفر تنها می‌تواند نشان‌دهنده توجه بیشتر یا جبران بی‌توجهی‌های گذشته به این مناطق باشد.

نکته دوم این است که برای یک کشور، پیامدها و درس‌های جنگ از خود جنگ مهم‌تر است. ببینید، در میان کشورهای مختلف، پاکستان تنها کشوری است که آمادگی خود برای در اختیار قرار دادن تسلیحات به ایران را اعلام کرده؛ این یک علامت بسیار مهم است.

اگر ما بخواهیم همچنان مسیر گذشته را ادامه دهیم، تردید نکنید که این مسیر به شکست منجر خواهد شد. باید در نظر داشت که بخشی از معادلات ایران در عرصه روابط بین‌الملل در چهارچوب روابط قدرت‌های بزرگ قابل تحلیل است و از این رو، عضویت یا شراکت ایران در اتحادها و ائتلاف‌ها، مورد توجه آمریکا و اروپا قرار دارد.

در دنیای امروز کشورها سیاست خارجی خود را مبتنی بر استراتژی هجینگ شکل می‌دهند؛ هجینگ یعنی مصون‌سازی، دیپلماسی پویا و رعایت فاصله متعادل. چرا این استراتژی‌ها را پیش می‌گیرند؟ زیرا دوره فعلی، دوره حساسی است و اگر کشوری به یک بلوک تعلق داشته باشد، ممکن است مورد خشم و غضب بلوک دیگر قرار گیرد.

بنابراین باید گفت جنگ 12 روزه فقط یک جنگ بین ایران و اسرائیل نیست، بلکه معنایی در سطح نظام بین‌الملل دارد؛ یعنی آمریکا از طریق تضعیف ایران در واقع به دنبال تضعیف چین و اروپا با تضعیف ایران به دنبال تضیف روسیه است.

به عبارت دیگر، از دید آمریکا، ایران یک محور ژئوپلیتیک است که تحت کنترل چین قرار دارد و این محور باید از کنترل چین خارج شود تا این کشور تضعیف گردد.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید