سایه سنگین بحران اوکراین بر مذاکرات وین
به نظر میرسد برخی از سیاستگذاران غربی معتقدند که روسیه، با وجود تهدید به حمله به اوکراین، میتواند در مورد توافق با ایران به آنها کمک کند؛ اما مسئله اینجاست که آنها تصویر بزرگتری را فراموش می کنند.
به گزارش اقتصادنیوز، در شرایطی که در دور اخیر مذاکرات احیای برجام در شهر وین به نظر میرسد روسیه نقش پررنگتری را پیدا کرده، این کشور در جبهههای دیگر از جمله در اوکراین و قراقستان وارد مناقشات گسترده ای با غرب شده است. این مسئله به گونهای است که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، این تنشها به بالاترین سطح خود در سالهای پس از جنگ سرد رسیده است.
بدین ترتیب پرسشی که به میان میآید این ست که آیا این مناقشات در آینده مذاکرات وین نیز تاثیرگذار خواهد بود یا خیر. آنا بورشچسکایا، تحلیلگر مسائل بینالملل و نویسنده کتاب «جنگ پوتین در سوریه: سیاست خارجی روسیه و بهای غیبت آمریکا» با انتشار یادداشتی با عنوان «آیا بن بست اوکراین بر مذاکرات هسته ای ایران تأثیر می گذارد؟» به تحلیل این مسئله پرداخته است.
سایه سنگین بحران اوکراین بر مذاکرات وین؛ نقطه عطف در روابط روسیه و غرب
اگرچه روسیه همیشه نقشی کلیدی در مذاکرات هستهای چندجانبه با ایران ایفا کرده، اما تشدید تنشهای اخیر بر سر مسئله اوکراین، سایه گستردهای بر مذاکرات احیای برجام در وین میاندازد. در میانه تهدید علنی جنگ با کیف، سرکوب معترضان در قزاقستان، و مداخلات مختلف در خاورمیانه، روابط روسیه با غرب به خطرناک ترین نقطه عطف خود از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رسیده است. این مسئله بر رویکرد ولادیمیر پوتین به مذاکرات ایران چه تاثیری دارد؟
استراتژی روسیه در ایران
درک طرز فکر فعلی پوتین مستلزم نگاهی روشن به رویکرد گذشته وی در قبال برنامه هسته ای ایران و دیپلماسی مرتبط است. اگرچه مسکو نسبت به هسته ای شدن ایران در بعد تسلیحاتی حساس است، اما در این موضوع لزوماً دارای اهداف، روشها یا خطوط قرمز مشترک با غربی ها نیست. کرملین از تحریمها علیه تهران حمایت کرده و در عین حال تلاش میکند تا آنها را کمرنگ کند و معتقدست که نگرانیهای غرب در این مورد بیش از حد افزایش یافته و به تلاشهای روسیه برای گسترش تجارت دوجانبه با جمهوری اسلامی لطمه میزند. ضمن آنکه روسیه به واسطه حمایت خود از تحریم ها به عنوان اهرمی برای گرفتن امتیاز از غرب استفاده کرده است.
در واقع، در حالی که در طول سالهای اخیر اثرات مذاکرات کمرنگ شده، بسیاری از تحلیلگران روسی به طور خصوصی به این نتیجه رسیده اند که پوتین در صورت لزوم میتواند با یک ایران هستهای زندگی کند - که این حاکی از این است که او بیش از همه نگران چشمانداز غربگرا شدن ایران است. همان طور که اخیرا هم نیویورک تایمز بدان اشاره کرده، این تصور توسط فایل صوتی فاش شده محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق، تایید می شود که در آن اعتراف کرده بود همتایان روسی او در مذاکرات گذشته خواهان موفقیت توافق هسته ای نبودند «زیرا به نفع مسکو نبود که ایران به عادی سازی روابط با غرب بپردازد». اگرچه قابل بحث است که آیا این نگرانی تنها در مورد برجام که بر موضوعی خاص تمرکز دارد محدود می شود یا خیر، اما در هر صورت افشاگری ظریف اولویت های اصلی مسکو را برجسته می کند.
پیش و پس از کریمه
در شرایطی که بحران اوکراین و مذاکرات هستهای ایران به طور همزمان در جریان هستند، تصمیمات سیاسی پوتین در هر دو در مورد بیشتر به نوعی استراتژی کلی ضدغربی از جانب او تلقی میشود، تا اقداماتی که مستقیماً مرتبط هستند. از این رو، باید نسبت به مواضع مسکو در هر دو جبهه محتاط بود، مگر اینکه نشانههای مشخصی از تغییر عمیقتر سیاستها را شاهد باشیم.
این مسئله با توجه به سابقه فنی و دیپلماتیک روسیه در برنامه هستهای ایران واضحتر میشود. در سپتامبر 2013، مسکو کنترل نیروگاه اتمی بوشهر را که قبلاً توسط شرکت دولتی روسی اتماستوریاکسپورت ساخته و اداره میشد، به تهران واگذار کرد. دو ماه پس از آن، روسیه، ایالات متحده و سایر اعضای گروه 1+5 توافقنامه هستهای موقتی را با ایران امضا کردند.
مدت کوتاهی پس از آن، در مارس 2014 مسکو به طور غیرقانونی کریمه را ضمیمه کرد و شروع به حمایت از جداییطلبان در شرق اوکراین کرد. این تصمیم منجر به رشتهای از درگیریها شد که تا امروز ادامه دارد و بنبست در روابط روسیه با غرب را وارد مرحله جدیدی کرد. در همین حال، پوتین روابط خود با ایران را به واسطه جنگ سوریه و رقابتهای ژئوپلیتیک گستردهتری که پیشبینی میکرد، ارتقا داد و از سال 2015 مستقیماً در این درگیریها مداخله کرد.
ارتقا در سطح یک قدرت جهانی
رفتار روسیه در ماجرای فروش موشکهای اس300 به ایران بیش از هر چیز دیگر حاکی از اینست که پوتین چگونه اغلب با وجود مشارکت در تلاشهای دیپلماتیک به رهبری ایالات متحده، علیه اهداف ایالات متحده عمل میکند. در سال 2007 که با فروش اولیه اینموشکها موافقت شد، شرکت روسی مسئول آن، روسوبارناکسپورت، مشمول تحریمهای ایالات متحده بود. در ژوئن 2010، سازمان ملل متحد تحریمهای تسلیحاتی شدیدتری را علیه ایران تصویب کرد و در اواخر همان سال، پوتین - تحت فشار آمریکا و اسرائیل - تحویل این سامانه دفاعی ضدموشکی را به حالت تعلیق درآمد. با این حال، با توجه به تمایل دولت اوباما برای تضمین همکاری روسیه در مذاکرات هسته ای 1+5، ایالات متحده تحریمها علیه شرکت روسی مذکور را تمدید نکرد. همچنین امتیاز بیسابقهای در موافقت با عدم ممنوعیت فروش این موشکها به تهران داد. هنگامی که توافق برجام در آوریل 2015 نهایی شد، مسکو اعلام کرد که تحریم تسلیحاتی ایران دیگر ضروری نیست و فروش اس300 را به طور جدی از سر گرفت.
در واقع کرملین محاسبه کرد که همکاری در مذاکرات هسته ای ایران، صرف نظر از اینکه انجام این کار ممکن است فشار بین المللی ناشی از بحران همزمان کریمه را کاهش دهد یا خیر، به نفعاش است. سالها مذاکره 5+1 با ایران، موقعیت مسکو را به عنوان یک قدرت جهانی ارتقا داد، به گونهای که بدون آن نمیتوان تصمیمهای دیپلماتیک بزرگ گرفت، و موقعیت این کشور را به عنوان وزنه تعادلی در برابر غرب تقویت کرد. برجام همچنین به مسکو این امکان را داد تا ضمن کسب امتیاز از واشنگتن و اروپا، روابط خود را با تهران گسترش دهد. همانطور که سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجه در آن زمان گفت: «آیا اگر روسیه در این مذاکرات شرکت نمیکرد، توافقی وجود داشت؟ فکر میکنم توافقی صورت میگرفت، اما شرایط برای فدراسیون روسیه بسیار بدتر بود.».
حالا چه چیزی متفاوت شده است؟
روسیه صریحاً تصمیم دونالدترامپ برای خروج از برجام در سال 2018 را محکوم و علناً از تلاشهای بعدی اروپا برای نجات توافق حمایت کرد. مسکو رسما از مذاکرات جاری نیز حمایت میکند. با این حال، باید انگیزههای پشت این تصمیمات را درست درک کرد.
نخست، زمانی که لاوروف در اواخر دسامبر خاطرنشان کرد که کرملین با هرگونه تغییر در توافق مخالف است، او بدون شک تا حدی به ایده الحاق یک تحریم تسلیحاتی دائمی علیه ایران اشاره داشت. پیش از این شورای امنیت سازمان ملل متحد به واسطه وتوی روسیه و چین موفق در تصویب چنین قطعنامهای ناکام مانده بود.
ثانیاً، مسکو مشتاق است فارغ از اینکه مذاکرات به ثمر برسد یا نه، خود را بهعنوان یک قدرت کلیدی جهانی به نمایش بگذارد. به عنوان مثال، آناتولی آنتونوف، سفیر روسیه در واشنگتن ماه گذشته در مصاحبه ای با نیوزویک از ایالات متحده و ایران خواست تا «حداکثر انعطافپذیری را در مذاکرات نشان دهند» و به دنبال «ترکیب بهینه مسئولیتها و منافع هم برای شرکتکنندگان و هم برای کل جامعه جهانی باشند».
سوم، مسکو حتی زمانی که در مذاکرات احیای برجام شرکت میکند، بار دیگر نگرانیهای غرب در مورد برنامههای تهران را کم اهمیت جلوه میدهد. برای مثال، در اواخر دسامبر، ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه، شایعات پیرامون توقف مذاکرات با ایران را رد کرد. به طور مشابه، او در فوریه 2021 از تهران با این استدلال دفاع کرد که امتناع این کشور از پیروی از برجام با تعهداتش در قبال معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای در تضاد نیست - تصوری که وزارت خارجه ایالات متحده قبلاً با جزئیات زیاد آن را مورد تردید قرار داده بود.
حفظ شمایل یک دلال قدرت جهانی
در همین حال، به نظر می رسد معاملات تجاری و دفاعی روسیه با ایران پس از خروج ایالات متحده از برجام افزایش یافته است. به گزارش تهران تایمز، مجموع تجارت دوجانبه از 1.74 میلیارد دلار در سال 2018 به 2 میلیارد دلار در سال 2019 افزایش یافته است. و در اگوست گذشته، خبرگزاری روسی تاس گزارش داد که تجارت در شش ماهه اول سال 2021 در مقایسه با مدت مشابه، تقریباً 40 درصد رشد داشته است.
یک توضیح احتمالی این است که روسیه پس از اعمال مجدد تحریمها از سوی واشنگتن، کمتر از سایر شرکای تجاری ایران تحت تأثیر قرار گرفت - به عنوان مثال، غلات بخش عمدهای از فروش روسیه به ایران را تشکیل میدهند و تحریمهای ایالات متحده برای چنین اقلامی اعمال نمیشود. علاوه بر این، طبق گزارشها، مسکو آماده است سی و دو جت جنگنده سوخو 35 به ایران بفروشد که به طور قابل توجهی نیروی هوایی این کشور را تقویت میکند.
بنابراین، روسیه علیرغم محکومیت خروج واشنگتن از برجام، تا حد زیادی از پیامدهای منفی تحریمهای ناشی از آن احتراز داشته و حتی به نوعی توانست این تصمیم را به عنوان نمونه دیگری از یکجانبهگرایی خطرناک آمریکایی معرفی کند. این در حالی است که اجرای برجام در سال 2015 مزایای کوتاه مدتی را برای مسکو به ارمغان آورد، احیای این توافق امروز لزوماً مزایای بیشتری را برای این کشور به همراه نخواهد داشت. با این حال، ادامه پیدا کردن مذاکرات میتواند به پوتین کمک کند تا نقش خود را به عنوان یک دلال قدرت جهانی حفظ کند.
اوکراین چه می شود؟
تجمع نظامی کنونی روسیه در نزدیکی مرز اوکراین و سایر اقدامات بیثباتکننده که جدیتر از تحریکهای قبلی است و خواستههایی که این کشور به ناتو ارائه کرده، ظاهراً عمدی و غیرسازنده است. پس از عقب نشینی ناموفق دولت بایدن از افغانستان و تعلیق تحریمها علیه پروژه خط لوله نورداستریم2، پوتین احتمالاً بیش از هر زمان دیگری جرات می کند تا در مورد شرایط کشورهای عضو شوروی سابق مذاکره کند. در 30 دسامبر، او به بایدن هشدار داد که تحریم روسیه برای تقویت اوکراین میتواند منجر به «قطع کامل روابط» شود - اولتیماتوم بیسابقهای که جان ارات، تحلیلگر کهنهکار به درستی آن را «باجخواهی هستهای» توصیف کرد.
این برای مذاکرات ایران چه معنایی دارد؟ اولاً، مسکو صرف نظر از اینکه مذاکرات وین به کجا منجر شود، به منافع شخصی خود متعهد خواهد ماند. پوتین سالها برای از بین بردن نظم جهانی به رهبری ایالات متحده سخت کار کرده است، بنابراین او هر کاری که میتواند برای هدایت آخرین تحولات در این مسیر انجام خواهد داد. همکاری اولیه او در مورد برجام هرگز به نفع واشنگتن نبود و صرفنظر از اینکه در اوکراین چه اتفاقی میافتد هرگونه رفتار به ظاهر مفید روسیه در وین نیز نباید از این دریچه نگریسته شود.
دوم، از آنجا که مسکو ظاهراً در تمدید برجام سود چندانی نمیبیند، میتواند در صورت به طول کشیدن مذاکرات صبر و تحملش را حفظ کند. در شرایطی که غرب همچنان ایران را به عنوان یک تهدید بزرگ میداند، پوتین میتواند به استفاده از این واقعیت به عنوان اهرمی در صحنههای دیگر ادامه دهد. در این شرایط حتی شاید پوتین اظهار کند که در صورت همراهی واشنگتن با او در مورد اوکراین، در مورد تهران با آمریکا همکاری بیشتری خواهد کرد.
در تئوری، غربیها تصور میکنند مسکو میتواند با برداشتن گامهای مشخص برای محدود کردن نفوذ ایران در سوریه، توقف فروش تسلیحات به تهران، ویا انتقاد از ایران در موضوع هستهای، یک تغییر سیاست واقعی را نشان دهد. اما هیچ یک از این سناریوها واقعی نیستند. سیاستگذاران غربی ممکن است دوست داشته باشند تصور کنند که روسیه، با وجود تهدید به حمله به اوکراین، میتواند در مورد توافق با ایران به آنها کمک کند؛ اما مسئله اینجاست که آنها تصویر بزرگتری را فراموش میکنند: موضع ضدغربی پوتین هرگز به اروپا محدود نشده است. بر این اساس، واشنگتن و شرکایش نه تنها در مذاکرات وین با چنین نقشی از روسیه مواجهند، بلکه به طور عمدهتر با نوعی مقاومت در برابر «نظم جهانی مبتنی بر قوانین» روبرو هستند.
همچنین بخوانید