سرواژهها؛ از «نصر» به جای نظام صنفی رایانهای تا پیشینه ابتکار «هما» برای هواپیمایی ملی ایران
واکنش «نصر» به برخورد با استارتآپها بهانهای است تا سراغ سرواژهها برویم. مثل خود همین "نصر" که در واقع نظام صنفی رایانهای است...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - در خبر واکنش «نصر» به برخورد با استارتآپها به بهانه حجاب، در نگاه اول مخاطب عام شاید تصور کند «نصر» نام یک شخص است چرا که نام خانوادگی نصر در ایران آشناست و مشهورترین فیلسوف سنتگرا اما مقیم واشنگتن هم سید حسین نصر است. یا خیابان گیشا با نام رسمی کوی نصر و مانند آن. مراد از نصر اما در اینجا «نظام صنفی رایانهای» است. (ن / ص / ر)
وقتی از چند کلمه میخواهیم یک واژه بسازیم که راحتتر جا بیفتد و در زبانها بچرخد و به یک برند تبدیل شود بهتر آن است که با حروفی چون «ا» یا «و» یا «ی» به هم متصل شوند مثل ساواک که سرواژه سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود (چه مثال بدی!). در حالت دیگر اما کلمه حاصله اگر برای خود معنی هم داشته باشد بهتر در ذهن میماند. مثل همین نصر.
رسانهها میتوانند در رواج این سرواژه ها نقش ممتاز ایفا کنند. بهترین مثال: پهپاد (پرنده هدایتپذیر از راه دور). چندی پیش که کشتی قابل هدایت هم ساخته شد بلافاصله با الگوی پهپاد، شهپاد ساخته شد. (شناور....).
مرحوم مهندس بازرگان به این شیوه علاقه فراوان داشت. کما اینکه نام شرکت مهندسی خود را «یاد» گذاشت و مراد از آن « یازده استاد دانشگاه» بود. او فروتنانه از نام خود گذشته بود و گرنه شمار استادان شریف دانشگاه که زیر بار فشارها نرفتند دوازده نفر بود نه یازده نفر و سرآمدشان خود او بود: استاد و رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران. (البته حالا معلوم شده آنها انقلابی نبودند. انقلابی واقعی انقلاب ندیدهها و جنگ ندیدههای مدعی در روزگار ما هستند!).
او پایه گذار «مکتب تربیتی اجتماعی علمی» با سرواژه «متاع» هم بود و در اولین انتخابات مجلس شورای ملی در جمهوری اسلامی (زمستان 58) از عنوان «همنام» استفاده کرد: «هیأت معرفی نامزدهای انتخابات مجلس». به تبعیت از بازرگان، جنبش انقلابی مردم ایران خود را «جاما» مینامید.
جالب این که در برگردان سازمان آزادی بخش فلسطین هم از «ساف» استفاده شد در حالی که در اسامی خارجی مخففسازی خودشان را میآوریم مثل سیا یا فیفا. «امل» به معنی آرزوست ولی مراد از آن «افواج المقاوه اللبنانیه» است. یا «حماس» که «حرکه المقاومه الاسلامیه» است و جالبتر از اینها «فتح» که وارونه «حرکه التحریر فلسطین» است. در سالهای اخیر و در شکل اداری به «آبفا» میتوان اشاره کرد که همان آب و فاصلاب است و جا افتاده است.
نمونه قابل توجه اما «ایرنا» است که از کنار هم قرار دادن حروف عبارت انگلیسی درست شده و بر اساس آن ایسنا، ایمنا، ایلنا، ایکنا و... ساخته شد. حال آنکه اگر قرار بود خبرگزاری جمهوری اسلامی کوتاه شود باید میشد «خجا» و بر این اساس خبرگزاری دانشجویان ایران به جای ایسنا می شد «خدا» و خبرگزاری کار ایران هم لابد خکا!
با این همه اگر بنا بر انتخاب زیباترین و معنی دارترین سرواژه باشد شک نباید کرد که همانا «هما» ست: «هواپیمایی ملی ایران» که با ذوق ویژه بعد از انقلاب تبدیل شد به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ولی نماد هما را حفظ کردند.
به تبدیل هواپیمایی ملی ایران به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران اشاره شد این نکته هم جالب است که رادیو و تلویزیون ملی ایران شد صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران ولی حالا خودشان به خودشان می گویند رسانه ملی! در حالی که اگر ملی خوب است چرا برداشتید و اگر بد چرا به رییس تان می گویید رییس رسانه ملی؟ (چقدر هم ملیاند!)
اگر زیباترین و موجه ترین و معی دارترین را «هما» بدانیم کتمان نباید کرد که در ساخت «توانیر» و «هوانیروز» هم سلیقه خاصی به کار رفته: اولی تولید و انتقال نیروی برق و دومی تلفیقی از هوا و نیروی زمینی. مشهورترین و متأخر ترین هم «برجام» است: برنامه جامع اقدام مشترک.
این جور واژه سازی ها هم زبان را غنی میکند و هم انتقال مفهوم را آسان میسازد. ضمن این که در فارسی سه حرف نامتصل و نقطه بعد از هر یک دشوار است مثلا بخواهیم بگوییم سی. آی. ای. در زبان های دیگر هم به هم متصل می کنند مانند یونسکو. اما در مواردی که سه حرف جداست در فارسی نقل آنها مشکل می شود. سخت تر از همه اف. ای. تی. اف و بهتر بود همان اول برای «گروه ویژه اقدام مالی» سرواژه ساخته می شد مثلا گوام.
اگر بخواهیم رنگ سیاسی به متن بزنیم پدیده «اسمش رو نبر» هم گاه ظهور می کند. مثل گشت ارشاد که در برگشت نام ندارد! نه واژه نه سرواژه. کار به اسامی وزارتخانه ها هم کشیده: صمت به جای صنعت، معدن، تجارت. یا به جای آموزش و پرورش می گویند آ. پ.
یک بار دیگر به هما بیندیشید. به هواپیمایی ملی ایران. به آن سردیس. وه که چه زیباست و کاش همان گونه که پست جمهوری اسلامی ایران دوباره پست ملی ایران شده هما هم دوباره هواپیمای ملی ایران شود چون باز ذیل جمهوری اسلامی ایران است.
در مورد خاص صدا و سیما اما با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود و خودشان به خودشان بگویند ملی، ملی نمی شوند. چون در حال حاضر صدای اقلیت 15 تا 20 درصدی جامعه اند و وقتی ملی اند که صدای همه ایرانیان باشند.
البته لطیفه هایی هم ساخته شده مثلا 20 سال قبل که رییس جمهور اصلاح طلب وقت از «سمند» به عنوان خودرو ملی رونمایی کرد روزنامهنگار خوش قریحه ای مناسبت سمند را «سید محمد نادره دوران» دانست!
کشف برخی هم البته به رمل و اسطرلاب نیاز دارد. این که مثلا دریابی منظور از ساترا، سازمان ارتباطات رادیویی است در حالی که از بحث ارتباطات رادیویی فراتر است و منظور این است که کلش واسه ماس!
بهانه اصلی البته نصر بود: نظام صنفی رایانهای که قرار بود به اعضا نصرت رساند و گفته اند: بیش از این سکوت جایز نیست و باید دید چه تدبیری میاندیشند.
کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانه