جمعه 2 آذر 1403

ظرافت لازم؛ اما و اگرهای سیاست خارجی در دولت چهاردهم / شرط مهم برای دیپلماسی اقتصادی مطلوب

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
ظرافت لازم؛ اما و اگرهای سیاست خارجی در دولت چهاردهم / شرط مهم برای دیپلماسی اقتصادی مطلوب

اقتصادنیوز: متغیرهای کلان اقتصادی در یک دهه گذشته به‌وضوح تحت تاثیر روابط بین‌الملل، مذاکرات، ارتباط مستقیم دوستانه یا تخاصم‌های سیاسی بوده است.

به گزارش اقتصادنیوز، یکی از پربازدیدترین ویدئوهای انتخاباتی در فضای مجازی ویدئو هشت دقیقه‌ای صحبت‌های محمدجواد ظریف وزیر خارجه دو دولت حسن روحانی بود (آمار بازدید ویدئو از طریق روبات‌های تحلیل داده تلگرام و اینستاگرام از سوی هفته‌نامه تجارت فردا استخراج شده است). اما مگر ظریف چه گفت که رسانه‌های حامی مسعود پزشکیان آن را نطق طوفانی و برگ برنده انتخاباتی کاندیدای مورد‌نظرشان خواندند؟ او چه موضوعی را مطرح کرد که ویدئوهایش تا هشت ساعت و نیم بعد از انتشار پربازدیدترین ویدئو اینستاگرام فارسی بود؟

اواخر سال 1390 بود که اقتصاد ایران با چالش‌های بزرگی مواجه شد؛ چراکه به‌وضوح آثار تحریم‌ها آشکار شد. سال بعد بر اساس گزارش بانک مرکزی، اقتصاد ایران با رشد منفی روبه‌رو شد. ادامه این روند منفی در سال 1392 باعث شد نرخ رشد اقتصادی به منفی 6/1 درصد برسد. شاید هیچ زمانی تا انتخابات سال 1392، اهمیت رابطه مستقیم سیاست خارجی و اقتصاد در حافظه سیاسی مردم ایران پررنگ نشده بود. «چرخ سانترفیوژها بچرخد؛ چرخ معیشت مردم هم بچرخد.» آنها که انتخابات آن سال را رصد می‌کردند معتقد بودند این شعار روحانی یکی از محوری‌ترین شعارهایی بود که توانست گروه مهمی از اقتصاددان‌ها، سیاستمداران و فعالان اقتصادی را به دور او جمع کند. سال‌ها اثر کاغذ‌پاره خواندن قطعنامه‌ها، سفره‌های مردم را کوچک و کوچک‌تر کرده بود و سرمایه‌ها را از بازار ایران فراری داده بود. کاهش فروش نفت حاصل از تحریم‌های هسته‌ای به‌وضوح چهره اقتصاد را کدر کرده بود؛ حالا در این میانه صدایی بلند شده بود که اول اینکه برای اولین‌بار از تریبون رسمی اعلام می‌کرد «تحریم‌ها نعمت نیست» و دوم اینکه خاطرن‌شان می‌کرد که پیشرفت هسته‌ای منافاتی با تعامل با دنیا و در ادامه رشد اقتصاد ندارد.

براساس گزارش تجارت فردا، ادامه مسیر را یادمان است، روحانی، شیخ دیپلمات، پیروز انتخابات شد. کابینه‌اش به شکلی چیده شد که مذاکره‌کنندگان قهاری از خود ظریف تا عراقچی، تخت‌روانچی و صالحی بتوانند آن شعار محبوب و معروف را پیگیری کنند. راه با مذاکرات غیرمستقیم آغاز و به دیدارهای طولانی دو وزیر خارجه ایران و آمریکا رسید. پس از چندین دور مذاکره سخت و فشرده، در نهایت ایران و 1+5 بیانیه‌ای خواندند که حاکی از تولد «برجام»، (یکی از مهم‌ترین دستاوردهای علم روابط بین‌الملل بعد از جنگ جهانی دوم) بود. ورق به نفع ایران برگشت و وقت زدودن ایران‌هراسی از چهره کشور برای سرمایه‌گذاران خارجی و بازگشت سرمایه‌های داخلی رسید.

بیایید با عدد و آمار به این روند نگاه کنیم. در چهار سال پیش از برجام، اقتصاد ایران با رکود مواجه بوده و میزان تولید ناخالص داخلی ایران (به قیمت‌های ثابت 1390) از 636 هزار میلیارد تومان در سال 1390 به 595 هزار میلیارد تومان در سال 1394 کاهش یافته است. در دو سال بعد از توافق مذکور، اقتصاد ایران رشد سریعی را طی کرد، به‌طوری که تولید ناخالص داخلی با تقریباً 17 درصد افزایش نسبت به 1394، به 694 هزار میلیارد تومان رسید (بر اساس آمارهای اعلام‌شده از سوی بانک مرکزی ایران). ایران در چهار سال قبل از برجام، سالانه حدود 50 میلیارد دلار واردات داشته که این رقم در چهار سال بعد از توافق هسته‌ای، کمی کاهش یافت. در مقابل صادرات ایران که در چهار سال قبل از برجام به‌طور متوسط حدود 31 میلیارد دلار در سال بوده، در چهار سال بعد از برجام رشد قابل ملاحظه‌ای پیدا کرد و به حدود 44 میلیارد دلار در سال رسید. در نتیجه کاهش واردات و افزایش صادرات، تراز تجارت خارجی ایران بهبود قابل توجهی داشت یعنی از منفی 19 میلیارد دلار در سال 1390 تا 1393، به منفی سه میلیارد دلار در سال‌های 1395 تا 1398 رسید (بر اساس آمارهای اعلام‌شده از سوی گمرک جمهوری اسلامی ایران).

قصد از بازخوانی این آمار آن است که بار دیگر به این موضوع توجه کنیم که متغیرهای کلان اقتصادی در یک دهه گذشته به‌وضوح تحت تاثیر روابط بین‌الملل، مذاکرات، ارتباط مستقیم دوستانه یا تخاصم‌های سیاسی بوده است. به‌جز «کاسبان تحریم»، چه کسی است که قبول ندارد اقتصاد ایران در دوران تحریم‌های هسته‌ای شرایط سختی را پشت سرگذاشت و با کاهش تولید ملی، تورم شدید، افزایش نرخ ارز و کاهش شدید ارزش پول ملی مواجه شد؟ و در ادامه چه کسی است (به‌ویژه «کاسبان تحریم») که نداند با رفع تحریم‌های اقتصادی و اجرای برجام متغیرهای اقتصادی با وجود رکود اقتصاد جهانی به شرایط مناسب نزدیک شده و عملکرد بسیار بهتری را از خود به جای گذاشت؟ به عنوان جمع‌بندی این پاراگراف باید گفت، حالا بعد از تجربه دوران پیش و پس از برجام چه کسی است که دیگر نداند نرخ تورم، نرخ رشد اقتصادی، اشتغال، نوسانات نرخ ارز و تراز تجاری کاملاً به سیاست به‌ویژه سیاست خارجی وابسته است؟ مردم برای درک این تفاوت‌ها نیاز به نمودار و گراف ندارند، تجربه زیسته 10 سال گذشته هر ایرانی (به‌جز منتفعان تحریم‌ها) این موضوع را عیان می‌کند. شاید بر اساس همین تجربه زیسته و غریزه بقاست که ویدئو صحبت‌های وزیر خارجه اسبق درباره «برجام» توسط حامیان و حتی تحریم‌کنندگان انتخابات پربازدید می‌شود.

برای اقتصاد چه کاری از سیاست خارجه موفق برمی‌آید؟

از تیر 1394 که توافق جامع در وین میان ایران و گروه 5+1 امضا شد تا نخستین قرارداد اقتصادی تنها، سه ماه طول کشید. زیمنس آلمان نخستین قرارداد را با مپنا برای توسعه راه‌آهن به امضا رساند. پس از آن قرارداد نفتی ایران با شرکت توتال فرانسه امضا شد. این اتفاق پس از سفر هیات اقتصادی بزرگی بود که بلافاصله پس از توافق برجام از فرانسه به ایران آمده بودند. آبان 1394 قرارداد سرمایه‌گذاری مشترک بین ایدرو با رنو به امضا رسید. آذر همان سال نیز قرارداد سرمایه‌گذاری مشترک ایران‌خودرو با پژو امضا شد. شرکت یونیت اینترنشنال ترکیه در خرداد 1395 برای ساخت هفت نیروگاه گازی با وزارت نیروی ایران قرارداد امضا کرد. توافق ایران و سوئیس برای ساخت یک نیروگاه بادی نیز شهریور همان سال امضا شد.

سه میدان نفتی چنگوله، دالپری و بلال در تفاهم‌نامه نفتی تهران و بانکوک در دستور کار قرار گرفت و همان ماه شل نیز برای توسعه میدان آزادگان و یادآوران وارد ایران شد. توافق شرکت سینوپک چین با شرکت پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران برای توسعه فاز یک پالایشگاه آبادان در استان خوزستان نیز بهمن 1394 منعقد شد. امضای قرارداد با بوش آلمان به اسفند 1395 بازمی‌گردد و قرارداد خرید هواپیما با بوئینگ در فروردین 1396 و خرید هواپیما از ایرباس در تیر 1396 امضا شد. پس از توافق برجام 4/26 میلیارد دلار از منابع ارزی بانک مرکزی آزاد شد و در سال 1396 بیش از پنج میلیارد دلار سرمایه خارجی به ایران آمد. رشد اقتصادی که در سال 1394 منفی 6/1 درصد بود، در سال 1395 به مثبت 5/12 درصد رسید و در سال 1396 رشد 7/3درصدی را تجربه کرد. یکی از دلایل افزایش رشد اقتصادی پر شدن ظرفیت‌های خالی نفت بود؛ به‌طوری که در پاییز سال 1394 تولید نفت به سه میلیون و 963 هزار بشکه نفت خام در روز و صادرات به دو میلیون و 313 هزار بشکه نفت خام در روز رسید. با این اتفاقات مثبت در اقتصاد نرخ تورم در سال 1395 از 8/6، به 2/8 درصد در سال 1396 سقوط کرد.

سیاست خصمانه در روابط بین‌الملل چه بر سر اقتصاد می‌آورد؟

18 اردیبهشت 1397 برای ایران و به‌ویژه اقتصاد خوش‌یمن نبود. دونالد ترامپ با اعلام خروج از توافق، زیر میز برجام زد و همین خروج باعث شد تمام آنچه در دو سال قبل حاصل شده بود به یکباره از بین برود. او در (8 می 2018) با متهم کردن ایران به نقض توافق هسته‌ای قدرت‌های جهانی با این کشور و انتقاد از ناکارآمدی آن در جلوگیری از نفوذ منطقه‌ای و توسعه برنامه نظامی ایران به‌طور یک‌جانبه از برجام خارج شد. با این خروج یک‌جانبه، موج تحریم‌های صنعتی، تجاری، پولی و نفتی این کشور به سمت اقتصاد ایران بازگشت. تحریم‌هایی که ابتدا صنایع هوایی، فلزی و خودروی ایران و مبادلات مالی این کشور را نشانه گرفت ولی سپس هدف آن به سمت متوقف کردن فروش نفت و محدود کردن صادرات محصولات پتروشیمی ایران نیز گسترش یافت.

قراردادهای سرمایه‌گذاری متوقف شد و شرکت‌های خارجی یک‌به‌یک از ایران رفتند. تا آخر اردیبهشت‌ماه 50 شرکت خارجی که توافق اولیه سرمایه‌گذاری امضا کرده بودند از ایران خارج شدند. آبان‌ماه 1397 بانک‌ها دوباره تحریم شدند و سوئیفت قطع شد. فروش نفت هم همان آبان مشمول تحریم‌های دوباره شد. تحریم کشتیرانی و حمل‌ونقل و تحریم بیش از 700 نفر، موسسه، هواپیمایی و صنایع موشکی در این ماه رقم خورد. اردیبهشت 1398 تحریم صنایع فلزی و فولاد به موعد اجرا گذاشته شد. صادرات نفت نیز براساس گفته منابع غیررسمی در سال 1398 به کمتر از 300 هزار بشکه در روز رسید. رشد اقتصادی که تا 5/12 درصد افزایش یافته بود، به منفی 9/2 درصد در سال 1398 کاهش یافت، نرخ تورم در سال 1398 به 8/34 درصد رسید و دلار 25 هزار تومان را پشت سر گذاشت. همه دستاوردهایی که در دو سال توافق به‌دست آمده بود از دست رفت و حال اقتصاد دوباره به وخامت افتاد. وضعیتی که می‌توانست با تداوم برجام به‌گونه‌ای دیگر رقم بخورد (خبرآنلاین).

«آن شش ماه تلخ»؟ کدام شش ماه؟

«نگذارید بگوییم در آن شش ماه تلخ چه گذشت!»؛ بر اساس آمار روبات‌های استفاده‌شده برای این گزارش، این بخش از صحبت‌های ظریف بیشتر از بخش‌های دیگر صحبتش بازنشر شده است. اما چرا برای کاربران فضای مجازی مهم بود که بدانند ظریف از کدام شش ماه صحبت می‌کند؟ بعد از برجام و تجربه چرخش چرخ سانترفیوژها و چرخ معیشت و مجدد تجربه بازگشت تحریم‌ها بعد از خروج یک‌جانبه ترامپ از برجام، افکار عمومی به موضوع بازگشت ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره با روی کار آمدن جو بایدن رئیس‌جمهور دموکرات ایالات‌متحده (برجام در زمان باراک اوباما، دیگر رئیس‌جمهور دموکرات به امضا رسیده بود) حساس شده بودند.

نه‌تنها طرف ایرانی بلکه طرف اروپایی هم مشخصاً نشان می‌داد پیگیر این موضوع است و بازگشت آمریکا به برجام منفعتی جهانی خواهد داشت. فراموش نکنیم که درباره بازه زمانی صحبت می‌کنیم که هنوز اوکراین درگیر جنگ با روسیه نشده بود و سطح دغدغه جهانی معطوف به کاهش تنش‌ها در این سطح بوده است. آن شش ماهی که ظریف از آن یاد کرد و مخاطبان بارها آن را بازنشر کردند، زمانی بوده که ایران می‌توانسته به برجام بازگردد. امکان مذاکره میان دولت جدید آمریکا و دولت رو به پایان حسن روحانی فراهم بوده اما شرایط از سوی مخالفان داخلی برجام و سنگ‌اندازی رژیم صهیونیستی طوری چیده شده که این فرصت از دست برود و نتیجه بشود آنچه بر سر اقتصاد ایران آمده است. «در آن شش ماه تلخ ما بارها می‌توانستیم برجام را زنده کنیم و سه سال از این فلاکت زجر نکشیم.» به نظر می‌رسد اگر بخواهیم با روانشناسی سیاسی به این موضوع مطرح‌شده نگاه کنیم باید گفت چکیده چرایی توجه مردم به این قسمت در همین جمله ظریف خلاصه می‌شود.

اما واقعیت

«بدون سیاست خارجی جدی و همگرا و راهگشا نمی‌توانیم دیپلماسی اقتصادی خوبی داشته باشیم.» «بدون سیاست خارجی معقول و متین نمی‌توانیم حتی با دوستانمان ارتباط داشته باشیم.» این صحبت‌ها گذاره‌های ابتدایی علم روابط بین‌الملل است. یک دولت مقتدر سیاست خارجی قوی دارد که مستقل از اختلافات داخلی، یک راهبرد واحد را در سطح بین‌الملل پیگیری می‌کند. در دولت‌های دموکرات و نظام‌های مردم‌سالار نیز راهبرد مذکور باعث کسب منافع بیشتر برای رفاه و آسایش مردم می‌شود. اما آیا اگر همین امروز چنین دولتی بر سر کار آید که همانند زمان شیخ دیپلمات، خواهان احیا و ترمیم روابط بین‌المللی باشد، مشکلات اقتصادی و معیشتی مرتفع می‌شود؟

به قول میثم مهرپور، کارشناس اقتصاد واقعیت این است که اگر روابط خارجی برقرار شود قطعاً اثرات مثبتی در اقتصاد خواهد داشت، اما کماکان این اثرات از جنس مسکن خواهد بود. اگر برجام یا توافق‌هایی از آن جنس احیا و به نحو احسن اجرا شود، اما سیاست‌گذاری‌ها روند گذشته را طی کنند و اصلاحات ساختاری در نظامات یارانه‌ای، مالیاتی و حکمرانی اتفاق نیفتد، کاری از دست آن سیاست خارجی هم برنخواهد آمد. ریشه‌های مشکل در سیاست‌گذاری و تورم ساختاری است. سابقه این مشکلات بیش از نیم‌قرن است، زمانی که اصلاً برجامی متولد نشده بود. با دانستن این واقعیت و عدم انکار آن، نه‌تنها چیزی از ارزش اثرگذاری یک سیاست خارجه مقتدر و مستقل کم نمی‌کند بلکه بر ارزش آن هم از این منظر می‌افزاید که اگر هر چرخ‌دنده ساختار سیاسی به درستی و در جای خود کار کند، خودبه‌خود سایر چرخ‌دنده‌ها نیز به چرخش درمی‌آیند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید