سه‌شنبه 9 دی 1404

عراقچی: ایران هرگز خواهان جنگ با آمریکا نبوده و نیست | این خویشتنداری نباید به اشتباه، ضعف تلقی شود یا دائمی فرض گردد | پنجره فرصت کوتاهی باز شده | دولت آمریکا اکنون با یک دوراهی مواجه است

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
عراقچی: ایران هرگز خواهان جنگ با آمریکا نبوده و نیست | این خویشتنداری نباید به اشتباه، ضعف تلقی شود یا دائمی فرض گردد | پنجره فرصت کوتاهی باز شده | دولت آمریکا اکنون با یک دوراهی مواجه است

اقتصادنیوز: عراقچی نوشت: بحران ساختگی بر سر برنامه هسته‌ای ایران، نمونه‌ای بارز از این است که چگونه داستان‌پردازی‌های تل‌آویو و تبلیغات نیروهای نیابتی‌اش به تقابل‌های غیرضروری دامن زده است.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی برای روزنامه گاردین تاکید کرد که پنجره کوچکی برای مذاکره باز شده‌است.

عراقچی با دعوت از رئیس جمهور آمریکا برای یک توافق منصفانه با ایران نوشت: «بخت با شجاعان یار است و شکستن یک چرخه شیطانی، بسیار بیشتر از تداوم بخشیدن به آن، جرأت می‌خواهد.»

وی نخستین گام در این مسیر را خطاب قرار دادن مردم ایران «با احترام و بدون اما و اگر» دانست و رئیس جمهور آمریکا را به «پایان دادن به یک بحران غیرضروری از طریق صلح دیپلماتیک» دعوت کرد.

در ادامه متن کامل یادداشت سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را که با عنوان «آقای ترامپ! شما هرگز نمی‌توانید ما را در ایران شکست دهید اما با گفت و گوی واقعی هر دو می‌توانیم برنده شویم» امروز در روزنامه گاردین انگلیس منتشر شده‌است، مطالعه می‌کنید:

آقای ترامپ! شما هرگز نمی‌توانید ما را در ایران شکست دهید اما با گفت و گوی واقعی هر دو می‌توانیم برنده شویم

در حالی که بنیامین نتانیاهو در اوایل سال جاری میلادی به رویای خود یعنی کشاندن ایالات متحده به یک تقابل نظامی با ایران دست یافت، این موفقیت هزینه‌ای گزاف و بی‌سابقه برای اسرائیل به همراه داشت.

با دیدن التماس‌های نتانیاهو از دونالد ترامپ برای نجات از این باتلاق، روز به روز تعداد بیشتری از آمریکایی‌ها آشکارا اذعان می‌کنند که اسرائیل نه یک متحد، بلکه یک «سربار» است.

در ماه سپتامبر، متحدان عرب ایالات متحده نیز به همان نتیجه‌ای رسیدند که ما ایرانی‌ها همواره بر آن تأکید کرده‌ایم: بی‌پروایی و رفتارهای بی‌محابای اسرائیل تهدیدی برای همگان است.

این واقعیت، راه را برای روابط کاملاً جدیدی هموار می‌کند که می‌تواند منطقه ما را متحول سازد.

دولت آمریکا اکنون با یک دوراهی مواجه است: می‌تواند به امضای «چک‌های سفیدامضا» برای اسرائیل با پول مالیات‌دهندگان و اعتبار آمریکایی ادامه دهد، یا اینکه بخشی از یک تغییر بنیادین و مثبت باشد.

دهه‌ها است سیاست غرب در قبال منطقه ما عمدتاً بر اساس افسانه‌هایی شکل گرفته که منشأ آنها اسرائیل بوده است.

جنگ ماه ژوئن از چندین جهت حائز اهمیت بود، از جمله اینکه نشان داد اشتباه گرفتن «اسطوره‌پردازی» با «استراتژی» چه هزینه‌ای برای غرب دارد.

اسرائیل و نیروهای نیابتی‌اش ادعای «پیروزی قاطع» دارند و مدعی‌اند ایران تضعیف شده است؛ با این حال، عمق استراتژیک وسیع ما (کشوری با مساحتی به اندازه اروپای غربی و جمعیتی 10 برابر اسرائیل) به این معنا بود که اکثر استان‌های ما از تجاوز اسرائیل مصون ماندند.

در مقابل، تمامی اسرائیلی‌ها قدرت نظامی ما را تجربه کردند. روایتِ «آسیب‌ناپذیری» که رکن اصلی ماشین اسطوره‌سازی اسرائیل بود، در هم شکسته است.

بحران ساختگی بر سر برنامه هسته‌ای ایران، نمونه‌ای بارز از این است که چگونه داستان‌پردازی‌های تل‌آویو و تبلیغات نیروهای نیابتی‌اش به تقابل‌های غیرضروری دامن زده است.

ما ایرانی‌ها دهه‌هاست تأکید کرده‌ایم که به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم.

این یک ادعای تاکتیکی نیست، بلکه یک دکترین راهبردی است که در ملاحظات مذهبی، اخلاقی و امنیتی ریشه دارد.

با این حال، در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، دولت آمریکا با این باور غلط که ایران در آستانه فروپاشی است، فریب خورد. آن‌ها فکر می‌کردند توافق هسته‌ای 2015 راه نجاتی برای ماست و خروج از آن، ما را به تسلیم سریع وادار می‌کند.

آن اسطوره‌ها واشنگتن را تشویق کرد تا ساز و کار کارآمد دیپلماتیک را به نفع «فشار حداکثری» رها کند، اما نتیجه آن تنها «مقاومت حداکثری» بود.

روز به روز تعداد بیشتری از آمریکایی‌ها (به‌ویژه کسانی که می‌خواهند بر بازسازی داخلی ایالات متحده تمرکز کنند) اکنون آشکارا آنچه را که پیش‌تر «تابو» بود بیان می‌کنند: اینکه پذیرش بی‌چون و چرای روایت‌های اسرائیل، منابع آمریکا را هدر می‌دهد، اعتبار آمریکا را مخدوش می‌سازد و این کشور را در درگیری‌هایی گرفتار کرده است که به نفع آمریکا نیست.

طی دو سال گذشته، رژیم تل‌آویو ده‌ها هزار فلسطینی بی‌گناه را در غزه کشته و به لبنان، سوریه، ایران، یمن و حتی قطر حمله کرده است. تقریباً تمام کشورهای دیگر منطقه نیز تهدید شده‌اند. هیچ فرد مسئولیت‌پذیری این تجاوزها را «دفاع از خود» نمی‌نامد.

رویدادهای اخیر بارقه امیدی هم داشته است: انگیزه‌ای تازه در منطقه ما برای مهار تهدید مشترک اسرائیل. این امر آخرین میخ را بر تابوت به اصطلاح «پیمان ابراهیم» کوبید و درهای همکاری‌های نوینی را گشود.

من مطلع شده‌ام که تمایلی بی‌سابقه در میان دوستان مشترک ایران و ایالات متحده برای تسهیل گفتگو و تضمین اجرای کامل و قابل راستی‌آزمایی هرگونه نتیجه مذاکره وجود دارد.

این امیدوارکننده به نظر می‌رسد. علی‌رغم حملات اسرائیل به مسیر دیپلماسی در میانه مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا، ایران همچنان برای توافقی که بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک باشد، آمادگی دارد.

تحقق این هدف منوط به آن است که ایالات متحده بپذیرد مذاکره با دیکته کردن شرایط تسلیم متفاوت است.

مردم ما به خوبی می‌دانند که دونالد ترامپ اولین رئیس‌جمهور آمریکا نیست که به آن‌ها حمله کرده است و تجربه‌های تلخی از تعامل با آمریکا داشته‌اند.

اگر پرزیدنت ترامپ می‌خواهد اعتماد آن‌ها را جلب کند و به وعده‌های خود به حامیان داخلی‌اش پایبند بماند، باید کاری را انجام دهد که هیچ‌یک از پیشینیانش موفق به انجام آن نشدند: پایان دادن به یک بحران غیرضروری از طریق صلح دیپلماتیک.

اولین قدم، خطاب قرار دادن ملت ایران با زبان احترام، بدون «اگر و اما» است.

ایران هرگز خواهان جنگ با آمریکا نبوده نیست.

خویشتن‌داری ژنرال‌های ما در ماه ژوئن (که تنها دلیل سالم ماندن تأسیسات نظامی آمریکا در منطقه است) این موضوع را ثابت می‌کند. اما این خویشتن‌داری نباید به اشتباه، ضعف تلقی شود یا دائمی فرض گردد.

جهان همچنین باید بداند که ایرانیان هرگز از حقوق خود دست نخواهند کشید. این حقوق که تمامی امضاکنندگان پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) از آن برخوردارند، شامل دسترسی به تمامی ابعاد فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز است.

ما ایرانی‌ها از مذاکرات جدی برای دستیابی به یک توافق منصفانه هراسی نداریم. چنین توافقی باید شامل لغو ملموس و قابل راستی‌آزمایی تحریم‌ها باشد. تحولات منطقه می‌تواند اجرای تفاهمات را به شیوه‌ای کاملاً جدید ممکن سازد.

برای کسانی که مایلند به راهی بروند که پیش از این کسی نرفته است، پنجره فرصت کوتاهی باز شده است. بخت با شجاعان یار است و شکستن یک چرخه شیطانی، بسیار بیشتر از تداوم بخشیدن به آن، جرأت می‌خواهد.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید