علیرضا پناهیان؛ خطیب پر عتاب و خطاب انقلابی در ویترین حزب تمدن نوین اسلامی / چگونه پناهیان از «گردان حبیب» به «حزب یاسر» رسید؟

علیرضا پناهیان واعظ پرحاشیه اصولگرا حالا از چهره های اصلی حزب تازه تاسیس باسر جبرائیلی است. چگونه و چرا خطیب پر ماجرایی که با هرآنچه بوی توسعه بدهد مخالف بود، حالا در ردیف اول تاسیس یک «حزب» قرار گرفته است؟
کیاوش حافظی: علیرضا پناهیان با حضور خود در حزب «تمدن نوین اسلامی» خبرساز شد. این روحانی اصولگرا که از سخنرانان بیت رهبری نیز هست با حضور خود در مجمع عمومی این حزب تازه تاسیس محل قرارگیری خود در جریانهای سیاسی را عیانتر ساخت و خود را در کانون توجه قرار داد. این باعث شده سخنرانیاش در کنار یاسر جبرائیلی او را در کانون توجه قرار دهد.
سال 96 وقتی علی اکبر ناطق نوری میخواست در انتخابات ریاست جمهوری برای حسن روحانی سخنرانی کند از سمت خود استعفا داده بود. پناهیان ابایی از آن ندارد که تعلق خاطر خود را به یک جریان سیاسی خاص نشان دهد. عدالت که روزگاری شعار اصلی اصولگرایان بود امروز مفهومی است که ظاهرا پناهیان دل خوشی از آن ندارد و در موضعگیریها و تئوریپردازیهای خود آن را نشان داده است.
علیرضا پناهیان، آخوند جبههرفتهای که روانشناسی خواند و در دانشگاه هنر درس میداد
علیرضا پناهیان، در سال 44 از خانوادهای روحانی به دنیا آمد. 14 ساله بود که انقلاب شد. یک سال پیش از انقلاب وقتی سال اول راهنمایی بود که تحصیلات حوزوی را آغاز کرد و از 8 سالگی (سال 62) رسما برای تحصیلات حوزوی به قم رفت. با این حال او امروز سخنرانی است که جنبههای سیاسی و ایدئولوژیک آن بر کلام مذهبیاش میچربد. به نظر میرسد نطفه شکلگیری فعالیتهای او درلشکر 27 محمد رسولالله (ص) است.
او پیش از آغاز جنگ در مسجدی که پدرش امام جماعت آن بود، مسئولیت ثبت نام داوطلبان اعزام به کردستان برای مقابله با شلوغیهای این منطقه را بر عهده داشت. دو سال بعد از جنگ پس از عملیات فتح المبین به جبهه اعزام شد. از سال سوم به عنوان طلبه به جبهه میرفت تا امام جماعت و سخنران رزمندهها باشد. در سالهای آخر جنگ معاون فرهنگی لشکر 27 محمد رسولالله (ص) شد؛ واحدی نظامی که ابتدا تیپ تهرانیها و با سازماندهی حاج احمد متوسلیان بود اما رفتهرفته لشکر و نهایتا در سال 87 به سپاه محمد رسولالله تبدیل شد. او در گردان حبیب نیز حضور داشته است.
درباره او ذکر شده که در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در رشته روانشناسی نیز تحصیل کرده است. پناهیان بعد از جنگ، به مدت 10 سال در دانشگاه هنر تهران تدریس میکرد و مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه این دانشگاه بود.
معممی که رحم اجارهای او را به یاد صادق هدایت و کافکا انداخت
اطلاعات زیادی از فعالیتهای پناهیان در دهه 70 در دست نیست. رسانهای شدن او از دهه 80 و با سال 88 آغاز شد. او غیبتش در تلویزیون در سالهای 86 تا 88 را ممنوع التصویری صداوسیما خوانده و گفته: «بهنظر میرسد مسئولان سازمان صداوسیما بهخاطر انتقادهایم از این رسانه ناراحت شدهاند».
پناهیان در یک از منبرهای خود با انتقاد از سریال «ساعت شنی» که به موضوع رحم اجارهای پرداخته بود؛ او در این باره گفته بود که «با اصرار دوستان بخشی از این سریال را دیدم و با خود گفتم مگر نظام ساقط شده است که چنین چیزهایی از تلویزیون پخش میشود! من با دیدن این داستانها، به یاد کتابهای صادق هدایت و کافکا میافتم.»
وقتی 88 پناهیان را به شهرت رساند
پناهیان از سال 88 با ایفای نقش در جو خاص سیاسی آن زمان بر سر زبان افتاد و به در جبهه جریانات «ضد فتنه» و تندرو قرار گرفت. او در جایی مدعی گفت که به حکم اسلام، سران فتنه مفسد فیالارض هستند و حکم قیام علیه حکومت اسلامی اعدام است و این حکم باید اجرا شود.
در مرداد سال 88 نیز به تمجید از شهید عبدالحمید دیالمه پرداخت و گفت: «شهید دیالمه 2، 3 روز پیش از شهادت به خط مشی و دیدگاههای مهندس میرحسین موسوی می پردازد و طرز تفکر او را شدیدا زیر سوال می برد و مخالفت خود را به عنوان یک نماینده مجلس با وزیر امورخارجه شدن او بیان می کند و حقایقی را مطرح می کند که ما امروز بعد از 27 سال به آن پی برده ایم.»
پناهیان سال 89 به عنوان نایب رئیس قرارگاه عمار انتخاب شد. در همین سال او همراه با افرادی مثل مسعود ده نمکی و عزت الله ضرغامی عضو هیئت امنای دانشگاه هنر شد. با وجود آنکه پناهیان سعی کرده جناحبندیهای سیاسی اصولگرا - اصلاحطلب را زیر سوال ببرد اما تندوتیزترین اظهارات را برای جریان اصلاحطلبان به کار برده است. او در مردادماه 98 با اشاره به مطلبی که سیدمحمد خاتمی در خصوص تشکیل «ائتلاف برای صلح» در منطقه نوشته بود خاتمی را با ابوموسی اشعری مقایسه کرد و نوشت: «ابوموسی با شعار «صلح بهتر است» به جنگ علی (ع) رفت. »
حضور در جمع دلواپسان
پناهیان رفتهرفته از دولت احمدینژاد فاصله گرفت و با روی کار آمدن دولت روحانی نقد خود را متوجه دولت قبل کرد. او که در آن انتخابات حامی سعید جلیلی بود پس از پیروزی روحانی گفت: «اگر این گرانی پدید نیامده بود و اگر بداخلاقیهای رئیس جمهور در مجلس پیش نیامده بود، هرگز چنین اقبالی به آقای روحانی نمیشد». در این دوران از مخالفان سرسخت این دولت بود.
از اصلیترین حملات پناهیان به مذاکرات هستهای و برجام برمی گردد؛ ازلحظه ای دلواپسان در سال 93 اعلام موجودیت کردند و پناهیان یکی از سخنرانان آن بود تا بعد از دولت روحانی از مخالفان سیاست خارجی آن دولت بود. پناهیان در جایی گفته: «در همین دولت قبلی در ماجرای ارتباط با امریکا و برجام، برجامیان اطلاعات غلط به مردم دادند وگرنه مردم میگفتند این حرفها خندهدار است.»
تمجید از دولت رئیسی به خاطر توافق عزتمندانه
اما همین سخنران در حالی که دولت سیزدهم به دنبال احیای برجام بود، پناهیان در اسفند سال 1400 در یک سخنرانی از تلاشهای دولت رییسی برای رسیدن به یک «توافق عزتمند» تقدیر کرد و گفت: «امروز اگر شاهد تلاش دولت برای رسیدن به توافق عزتمندانه و موفق هستم به دلیل کمتوجهیها در دولت گذشته است. دولت قبل با اصرار بر مفید بودن برجام آن را به نظام تحمیل کرد در حالیکه هیچگونه شیوه اجرایی درستی نداشت.» ادبیات خارج از عرف سیاسی که از سوی تندروها جاری میشود در زبان پناهیان هم هست. سال 1399 درباره مشکلات آب خوزستان گفته بود: «روی کره مریخ، یک استانی است که در آن دکل نفتی قرار دارد و کارکنان اون مجتمعها برای خودشان آب شیرینکن دارند و روستاهای اطراف اون مجتمعها در حال هلاک شدن از بیآبی هستند. آن وقت خیرین مثل ستاد اجرایی و چندجای دیگر باید بروند آنجا منبع آب بگذارند. من بودم، استاندار آن استان را به گاری میبستم و میگفتم که هر روز باید بروی برای این مردم آب بیاوری».
زمانی که مجلس میانهرو دهم بر سر کار بود هم در سخنرانی شدیدالحنی نمایندگان مجلس را به مخفیکاری در رأیگیریها متهم کرد و به نمایندگان گفت: «غلط میکنید شما بر اساس عقاید رای میدهید. باید بر اساس کار کارشناسی رای بدهید آی مجلس! آدم باش. چه کسی به شما اجازه داده رأیهای خود را مخفی نگه دارید؟» نمایندگان این نوع موضع گیری او را توهین به مجلس دانستند.
حشمتالله فلاحتپیشه نماینده وقت مجلس آن زمان در واکنش به چنین اظهاراتی پناهیان را یک منبرنشین پاکتی خواند و در توئیتی نوشت: «شخصاً با مصاحبههای هر روزه ام هیچوقت رای پنهانی نداشته ام. اما باید به حال و روز مجلس ایران گریست که برخی منبرنشینهای پاکتی اینگونه بی ادبانه به آن توهین کنند. کاش خودشان جهت روشنگری ملت شفاف بگویند برای پراکندن این عربدههای غیراخلاقی، پاکتهای چند میلیونی دریافت میکنند؟» با همه اینها زمانی که مجالس یازدهم و دوازدهم بر سر کار آمدند از این اظهار نظرهای تند پناهیان خبری نبود.
حمایت آشکار از قالیباف و جلیلی
پناهیان در انتخابات 1403 نیز از محمدباقر قالیباف حمایت کرد و پس از حذف قالیباف به جمع هواداران سعید جلیلی پیوست. اما شهریورماه سال قبل در اظهارات بیسابقهای در مجلس عزادارای هیئت آلیاسین جامعهالحسین رزمندگان اسلام در مشهد که مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف نیز در آن حضور داشتند، از دوقطبیسازیهایی که رسانههایی که با خرج دولت اداره میشوند گلایه کرد. قسمت بیسابقهاش آن بود که نام روزنامه کیهان را نیز آورد و گفت: «از ریاست محترم مجلس شورای اسلامی تقاضا میکنم برای دوقطبیسازی در فضای رسانهای یک مقرراتی در مجلس شورای اسلامی وضع بشود. روزنامههایی که با خرج دولت ساخته و پرداخته میشوند، از کیهان گرفته تا اطلاعات و جمهوری اسلامی تا هر روزنامه دیگری، اینها حق ندارند بیایند و دوقطبیسازی بکنند. به عنوان مثال روزنامهای بگوید که، چون فلانی از جناح مخالف است من فقط انتقاد میکنم، در همچین روزنامهای را باید بست!»
به دنبال این اظهارات روزنامه کیهان در مطلبی نوشت: «سالهاست که به تقابل و طعنه و بدگویی مخالفان کمترین اهمیتی ندادهایم، بنابراین بدیهی است که اظهارات آقای پناهیان را که در مقایسه با آنها بسیار ناچیز است، نادیده میگیریم و به آن اهمیتی نمیدهیم. ولی کاش آقای پناهیان سخنان اخیر خود را با تبلیغات مشابه رسانههای بیگانه علیه کیهان به مقایسه بنشیند و اگر تفاوتی در آن دید، ما را هم بیخبر نگذارد!»
مشکل پناهیان با مفهوم عدالت چیست؟
علیرضا پناهیان، محرم سال 99 عدالتخواهی را زیر سوال برد و گفت: «امسال دوستان گفتند نمیخواهید درباره عدالتگرایی صحبت کنید؟ دوران عدالتخواهی گذشته؛ عدالتخواهی معمولا معطوف به این است که کسی دزدی نکند، آن که ماشاءالله قوه قضائیه فعال شده انشاءالله دزدها را هم میگیرد و بیشتر هم میگیرد و دزدی جمع میشود از مملکت؛ بالاتر از دزدی، امتحان دیگری داریم که مواسات است».
سندی به نام پناهیان با ارزش 30 میلیارد تومان
بیان این سخنان با واکنش یاشار سلطانی همراه شد. او با انتشار سدی از شراکت علیرضا پناهیان و رضا مطلبی کاشانی، مالک کارخانه «تک ماکارون» و سوپرمیلیاردر خطاب به این روحانی اصولگرا نوشت: «آقای پناهیان چرا حرف و عملتان یکی نیست؟ شنیدم عدالتخواهی را به مبارزه با فساد و دزدی تقلیل دادید و بدون دیدن تبعیضهای ساختاری میگویید از این مرحله عبور کردیم و حالا در مرحله مواسات هستیم. جهنم برای عمامهداران کم سوادی است که برخلاف سخن علی (ع) عدالتخواهی را تحقیر میکنند. بهتر نیست راجع به ارتباط و شراکتی که با برخی از سرمایهداران دارید برای ما عوام هم توضیح دهید؟» این سند حاکی از یک ملک ساختمانی در منطقه دو تهران با ارزش تخمینی 30 میلیارد تومان در آن زمان بود.
با هدیه زندگی میکنم
پس از آن، پناهیان در مقام دفاع از خود گفت که چنان وضع مالی بدی دارد که اگر شرح دهد، برایش اعانه جمع خواهد شد و مدعی شد که با هدایای دوستانش روزگار می گذراند. او در سخنانی درباره ماجرای ساخت خانهاش توضیح داد که ساخت این خانه پنج سال طول کشید، چون خودش پول نداشت و شریکش تمایل داشت سهمش را بفروشد. پناهیان گفت در شرایط سختی بودهاند، بهویژه بهدلیل وضعیت جسمی فرزندشان که نیاز به ویلچر داشته و نمیتوانستند هر جایی زندگی کنند. در این میان مطلبی کاشانی قبول کرده سهم شریک قبلی را بخرد تا خانه تکمیل شود. اما جنجالیترین بخش دفاع او آنجا بود که گفت: «مانند امام که هدیهای زندگی میکرد و مقام معظم رهبری که با هدیه رفقایش زندگی میکند، من هم همین طور». این دفاعیه با موجی از واکنشها روبرو شد. برخی گفتند که در سیره سنتی، هدیه برای رفع نیازهای ضروری یک عالم است، نه تملک آپارتمانی در ملک 30 میلیارد تومانی که با شراکت یک متمول بزرگ ساخته شده باشد. کاربران، این دفاعیه را نه به عنوان زهد، بلکه به عنوان «رانت نفوذ» تفسیر کردند و بلافاصله سخنان اکبر طبری، معاون سابق قوه قضاییه که به اتهام فساد بازداشت شده بود، را یادآور شدند که در جریان محاکماتش گفته بود: «اگر کل لواسان و کارخانهاش را بخواهم به نام من میکنند. این رفاقت است. اگر شما از این دوستان ندارید به من ارتباطی ندارد.»
یک سند دیگر و سکوت پناهیان
ماجرا به همینجا ختم نشد و یاشار سلطانی سند دیگری را رو کرد و نوشت: «نخست ضمن تشکر از تایید ماجرای شراکت شما با آقای مطلبی مالک تک ماکارون و توضیحاتی که دادید؛ سوال دوم را از شما میپرسم. امیدوارم مانند سوال اول برای افکار عمومی شفاف سازی کنید. 1- ماجرای خرید زمین 423 متری در منطقه خوشنشین سعادتآباد تهران از خانم لیلا ممتحن در سال 91 چیست؟ 2- آیا همانطور که در قولنامه آمده شما این زمین 423 متری را به قیمت 11میلیون و هشتصد هزار تومان خریداری کردید؟ 3- شما چگونه و به چه مناسبتی زمین سعادت آباد را متری 43 هزار تومان خریداری کردید؟ 4- چرا خانواده ممتحن که زمان انقلاب از کشور خارج شده اند این ملک را به یک چندم قیمت واقعی و با واسطه گری مسگرزاده به شما فروخته اند؟»
از روحانی مودب و بیادعا تا روحانی عتاب و ارعاب
در ارتباط با این موضوع پناهیان واکنشی نشان نداد. اما یک روزنامهنگار در مطلبی به روایت از افول این روحانی پرداخت. فواد صادقی با بیان اینکه روزگاری که علیرضا پناهیان برای بچههای مذهبی دانشگاههای تهران، نماد اخلاص و بیادعایی بود نوشت: «افسوس که امروز هرچه بیشتر پناهیان دیروز را جستجو میکنیم، کمتر مییابیم؛ اخلاص و بیادعایی، جایش را به آیتاللهسازی داده است، ساده زیستی جای خود را به لوکس گرایی، ملایمت و ادب جای خود را به عتاب و ارعاب و جذب حداکثری جای خود را به دفع حداکثری داده است.»
پناهیان در سال92 حوزه علمیه دارالحکمه شهید اشرفی اصفهانی را تاسیس کرد؛ مدرسهای که بعدا بر سر آن با محمد اشرفی اصفهانی منازعاتی پیدا کرد.
تقدم ولایت بر عدالت؛ نظریه پناهیان برای ترویج دین یا سیاست؟
اظهارات پناهیان در موضعگیری سیاسی به حمله به افراد و جریانها محدود نشده است. او در آغاز دهه 90 نظریهای با عنوان تقدم ولایت بر عدالت داد که موجبات نارضایتی برخی روحانیون را فراهم کرد. او گفته بود: «عدالت، مفهوم قشنگی است، مفهوم دلچسبی است، مفهوم دلنشینی است، ولی باید مواظب باشیم این مفهوم یک وقت عامل ولایتگریزی یا ولایت ستیزی ما نشود.» برای نمونه آیتالله محمد سروش محلاتی، این نگاه را لجنمال کردن عدلت دانست و گفت: «در این نگاه، هر کس به ولایت برای عدالت گیر بدهد و سؤال کند، عدالتش، عدالت خوارج است. بعد مثالهایی میزند و میگوید «معاویه هم مشکلش با علیبن ابیطالب عدالت بود. برگشت گفت قاتلین عثمان را به من تحویل بده، من خودم را تسلیم تو میکنم، من با تو بیعت میکنم.»
این بار توهین به مقدسات!
این تنها باری نبود که روحانیون به پناهیان واکنش نشان می دهند. او که سعی می کند خود را در قامت نظریهپرداز دینی جریانات سیاسی اصولگرا قرار دهد فروردین 1403، در یک برنامه تلویزیونی امام اول شیعیان را گوشت تلخ خواند و گفت: «رسول خدا نه یک رفیق برای خودش و نه برای علی نگه داشت. فکر نکنیم رسول خدا مهربان بود، امیرالمؤمنین گوشت تلخ بود، همه میدانستند وقتی ایشان خشن است و میآمدند شکایت میکردند که آقا امیرالمؤمنین خشن رفتار میکند. بعد ایشان میفرمود از علی بن ابی طالب شکایت نکنید و او این خشونت را در راه خدا دارد. من ماندهام که رسوا خدا چرا یک باندی برای خودش درست نکرد و خیلیها را تاراند. 13 سال به خاطر همین گوشت تلخی طول کشید.» این اظهارات آن هم از سوی یک روحانی که ارزشها را منحصر به طیفهای خاصی میداند واکنشهایی از جمله روحانیون را به دنبال داشت و سرانجام پناهیان را به عذرخواهی بابت استفاده از این ادبیات سوق داد.
اعضای نزدیک به علیرضا پناهیان هم در زبان تندی از او به ارث برده اند؛ زبانی آکنده از بروز خشم و آرزوی مرگ. علیرضا پناهیان دو فرزند به نامهای رضا و مرتضی دارد. اسفندماه 1401 زمانی که خبری در خصوص ابتلای میرحسین موسوی به آنفلوآنزا منتشر شده بود مرتضی پناهیان در شبکه اجتماعی خود نوشت: مرتضی پناهیان، پسر علیرضا پناهیان (روحانی اصولگرا) نوشت: «میرحسین موسوی آنفلونزا گرفته با آرزوی موفقیت برای ویروس عزیز!» رضا دومین پسر علیرضا پناهیان نیز مانند برادرش نوشت: «امیدوارم ویروس آنفولانزا مثل نظام اسلامی رافت به خرج نده». احمد برادر علیرضا پناهیان نیز که او هم معمم است و هر از گاهی جنجالآفرین میشود، به مصطفی تاجزاده حمله کرده و نوشته بود «بشکند دستی که حکم جلب تاجزاده را امضا نمیکند.»
شاید جریانهای موسوم به ارزشی بتوانند توجیهی برای این همه ابراز خشم و دیگریستیزی روحانی نزدیک به خود پیدا کنند اما احتمالا این جریان که روزگاری مدعی عدالتمحوری شده بود پاسخهای قانعکنندهای برای اینکه چرا روحانی نزدیک به خود تا این اندازه علیه عدالت موضعگیری میکند ندارند. قطعا حضور چنین چهره ای برای آنها امتیاز مثبتی نیست.
31211
کد خبر 2128513
