جمعه 2 آذر 1403

قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت

هر 4 فرزند آقا، یعنی آقایان حجج الاسلام والمسلمین مصطفی و مجتبی و مسعود و میثم خامنه‌ای هم به مصلا آمده‌اند؛ گوئی غیر از نماز جمعه و مانور شهادت‌طلبی، مباهله هم هست!

- اخبار سیاسی -

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - عبدالله عبداللهی:

پیش از امروز، آخرین بار، نیمه‌های شهریور 1401، برای حاشیه‌نگاری از دیدار میهمانان مجمع جهانی اهل بیت‌(ع) با رهبر معظم انقلاب به حسینیه امام خمینی (ره) رفته بودم؛ ماه صفر بود و حال و هوای حسینی (ع) بر حسینیه، حاکم. حماسی‌ترین و مرثیه‌وارترین صحنه‌های محرم برای ما چیست؟ ماجرای ماه و قمر؛ حسین (ع) و عباس (ع). قاری آن مراسم، علیرضا رضایی، قاری افغانستانی بود و آیات بسیار متناسبی انتخاب کرده بود: آیات 27 تا 29 سوره فجر را که خواند: یا أَیَتُهَا النَفسُ المُطمَئِنَهُ ارجِعِی اِلی رَبِکِ راضِیَهً مَرضِیَهً فَادخُلِی فِی عِبادِی وَ ادخُلِی، بلافاصله به سوره شمس رسید: وَالشَمسِ وَضُحَاهَا، وَالقَمَرِ اِذَا تَلَاهَا... قاری، از خورشید که ما به حسین (ع) تاویل و تفسیر می‌کنیم، به قمر، که ما از آن برداشت قمر بنی هاشم، عباس (ع) هم داریم می‌رسید و این آیات دل‌ها را می‌لرزاند.

امام خامنه‌ای: هر ضربه به رژیم صهیونیستی خدمت به انسانیت است

اما امروز و در مصلای تهران هم همان قصه حاکم بود؛ حماسه بود و مرثیه؛ هر دو با هم؛ و البته آفتاب بود و قمر؛ شهادت سیدحسن نصرالله پرچمدار مقاومت و دبیرکل حزب‌الله لبنان خیلی ها را از جهاتی به یاد رفتن عباس (ع) می‌انداخت. صفت پرچمدار مقاومت در منطقه را خود امام خامنه‌ای در پیامشان به مناسبت خبر شهادت سیدحسن نصرالله به ایشان داده بودند. این بار هم مثل واقعه عاشورا، علمداری، در نهایت مظلومیت و شجاعت، توسط اشقی الاشقیا، به ناگاه و بی‌هوا، با شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین حملات، به خون خود غلتیده است؛ مرثیه و روضه و مویه برپاست؛ اما حماسه هم برقرار است؛ با یک تفاوت بزرگ و آن این که این بار نه تنها کار حتی در ظاهر هم به نفع یزیدیان رو به پایان نیست، بلکه ان شاءالله ورق در حال برگشتن است و فرعون، این بار باز هم در نیل غرق خواهد شد.

حاشیه‌نگاری نماز جمعه نصر؛ «باسمه تعالی قطعاً سننتصر»

مهمترین خبر نمازجمعه تاریخی 13 مهر 1403 چیست؟ خودِ برگزاری نماز جمعه به امامت رهبر معظم انقلاب؛ آنهم در شرایطی که منطقه یکی از خطیرترین و جنگی‌ترین شرایط خود را طی ده‌های اخیر سپری می‌کند؛ رژیم صهیونیستی همه‌ی رهبران مقاومت را صریحاً تهدید کرده و حتی گمان آن می‌رود که پس از برخی رهبران مقاومت، از شهید اسماعیل هنیه گرفته تا شهید سیدحسن نصرالله، این بار دشمن بخواهد کار را به تهران بکشاند. در چنین شرایطی و در حالی که تهدید به اوج خود رسیده و ایران هم چند روز قبل با وعده صادق 2 خاک بعضی پایگاه‌های صهیونیست‌ها را به توبره کشیده، آیت‌الله خامنه‌ای اعلام می‌کند که به مصلای تهران خواهد آمد و نماز جمعه را خودش اقامه خواهد کرد.

همین چند هفته اخیر، یک مقام مسئول عزیزی، درباره اهمیت شجاعت، روایت می‌کرد که آقا چندین بار گفته‌اند که اگر شجاعت امام خمینی (ره) نبود‌، سایر مختصات و ویژگی‌های عالی ایشان هم مدفون می‌شد و خود را بروز نمی‌داد. حالا اینها درباره‌ی خود امام خامنه‌ای هم صادق است؛ ایشان ویژگی‌های بسیار شاخصی دارد، از تقوا تا تدبیر و قدرت مدیریت و درایت و حکمت و معرفت... اما آنجا که کار به «شجاعت» می‌کشد، همه بیش از پیش حیرت‌زده و شگفت‌زده می‌شوند. این مرام و رسم همه‌ی اولیا و نامداران و بزرگان دین و عرفان و میدان است؛ از صدر اسلام گرفته تا همین امروز؛ از امام خمینی (ره) و امام خامنه ای گرفته تا تربیت شده مکتبشان، حاج قاسم سلیمانی. به یاد بیاورید، اولین کتابی که از ایشان، با محتوای خاطرات خودنوشت، شهید سلیمانی منتشر شد؛ عنوان واضحی داشت: از چیزی نمی‌ترسیدم!

یا مثلاً به یاد بیاورید، تصمیم تاریخی امام خمینی (ره) در غروب 21 بهمن 1357 را که علیرغم مخالفت‌ها و تردیدهای بسیاری از افراد معروف، تصمیم گرفتند حکومت نظامی پهلوی را بشکنند و همین تصمیم به تحقق کامل یک انقلاب تاریخی در روز بعد، یعنی 22 بهمن 1357 تبدیل شد.

خیلی‌ها به درستی به نماز جمعه آمدن امام خامنه‌ای را با خزیدن خبیثی مثل نتانیاهو به پناهگاه‌ها به وقت حمله‌ی ایران مقایسه می‌کنند و فیلم لرزیدن دست‌های او به هنگام قرائت بیانیه‌اش بعد از وعده صادق 2 را به یکدیگر نشان می‌دهند. اما این طرف، رهبری که بزرگترین تهدید برای صهیونیست‌هاست و قاعدتاً بالاترین هدف ترور آنهاست، به تعبیر خوب کاربران مجازی، به جای رفتن پناهگاه، پناه بودن خود برای ملت و امت را به رخ همه می‌کشد.

ساعت 8 صبح به همراه دوستان دفتر نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، به سمت مصلای تهران حرکت می‌کنیم؛ تصور خودم آن است که این بار باید مسائل امنیتی با ضریب ده برابر نسبت به موارد عادی رعایت شود، اما تفاوت آنقدرها هم زیاد نیست؛ با جمعی از عکاسان و خبرنگاران، حوالی ساعت 8:30 به مصلا می‌رسیم و در بخشی که اختصاص داده شده است، مستقر می‌شویم. به محوطه‌ی مصلا که می‌نگریم، عظمت حضور از همین ابتدای صبح هویداست؛ می‌گفتند که برخی از مردم هم از همان شب گذشته در اطراف مصلا حاضر بوده‌اند تا به محض باز شدن درب‌ها به داخل بیایند و در صف‌های جلو حضور یابند.

این بار نماز جمعه، فقط یک نماز جمعه‌ی عبادی - سیاسی نیست؛ حتی حضور رهبر معظم انقلاب به عنوان امام جمعه هم همه‌ی ماجرا نیست؛ اینکه پیش از نماز جمعه، مراسم یادبود شهید عالی‌مقام سیدحسن نصرالله هم برگزار می‌شود، دلیل اصلی این حضور عجیب و شوق‌آفرین مردم و حتی مسئولان نیست؛ نماز جمعه امروز، در واقع مانور مجاهدان و شهادت‌طلبان است. با هر که صحبت می‌کنی می‌گویند احتمال اینکه اسرائیل بخواهد حمله کند اصلاً کم نیست؛ به همین دلیل برخی حتی کفن پوش به صحنه آمده‌اند و آنها هم که از احتمال حمله صحبت می‌کنند، نه ترسی دارند و نه لرزشی در صدا یا دستان! همه اگر چه برای رهبری نگرانند ولی خود در سینه آرزوی شهادت دارند.

برخی می‌گویند که شنیده‌ایم بسیاری از دست‌اندرکاران به نوعی نگران ماجرا بوده‌اند و دوست نداشته‌اند که رهبر معظم انقلاب در معرض چنین تهدیدی باشد؛ اما تاکید و تصمیم شخص ایشان چنین صحنه‌ی سرشار از عظمت و شجاعتی را رقم زد.

وارد مصلا که می‌شویم، دو صف از مسئولان در قسمت جلو تشکیل شده؛ آن طرف، در بخشی که قرار است مقام معظم رهبری و برخی مسئولان عالیرتبه حاضر شوند، سید عبدالله صفی‌الدین برادر سیدهاشم صفی الدین، نماینده حزب‌الله لبنان در ایران، نخستین کسی است که نشسته است.

غیر از حماسه حضور مردم، حماسه حضور مسئولان هم در حال رقم خوردن است؛ ظاهراً چون تهدید بالاست، علاقه و اشتیاق برای به رخ کشیدن شهامت فرزندان ایران هم بالاتر رفته است. تقریباً اکثر مسئولان هستند؛ خیلی هم ربطی به این دولت و آن دولت ندارد؛ از سران قوا گرفته تا وزرا و مسئولان همه دولتهای بعد از انقلاب، یعنی مسئولان کشوری، تا فرماندهان همه سازمان‌های نظامی و انتظامی و سایر مسئولان حضور دارند. ابتدا سعی می‌کنم اسامی مسئولانی که آمده‌اند، بنویسم ولی کمی که می گذرد متوجه می‌شوم اگر بخواهم همه اسامی را بیاورم، دیگر فضایی برای باقی حرف‌ها نمی‌ماند؛ لذا سعی می‌کنم به همین بسنده کنم که حماسه حضور مسئولان هم در نوع خود جالب و البته امیدوارکننده بود.

در کنار حاضرین، غیاب چند نفر هم البته جلب توجه می‌کند؛ سردار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سلامی فرمانده کل سپاه، سردار حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه و سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه حضور ندارند؛ پیام روشنی دارد، دست ایران همچنان روی ماشه است و منتظرند که اگر نیازی بود، بدون تعلل دوباره بخشی از خاک سرزمین‌های اشغالی را به توبره بکشند.

آقا محسن رضایی، با لباس نظامی سپاهی‌اش کنار امیر عطاءالله صالحی فرمانده سابق ارتش می‌نشیند و با هم شروع به صحبت می‌کنند و همین سوژه‌ی خاصی برای عکاسان می‌شود. کمی جلوتر از ما، سردار فدوی جانشین فرمانده کل سپاه می‌نشیند؛ در کنار او امیرحسین قاضی‌زاده رئیس سابق بنیاد شهید حضور دارد؛ صحبت‌هایشان چون درگوشی نیست، فهمیدن موضوعش هم خیلی دشوار نیست؛ درباره کار درخشان نیروهای مسلح ما، به تعبیر آقا، صحبت می‌کنند. ظاهراً سردار فدوی در حال توضیح دادن سرعت بالای موشک‌های بالستیک ایران و بویژه هایپرسونیک‌هایی مثل فتاح است.

رسانه‌های بین‌المللی غیرایرانی مقاومت، از المیادین تا المنار و المسیره هم در جایگاه حضور دارند و مرتب با مسئولان مختلف، مصاحبه تصویری می‌کنند؛ مصاحبه سردار فدوی با المسیره یمن که تمام می‌شود، سردار شیرازی، رئیس دفتر نظامی رهبر معظم انقلاب به نزد ایشان می‌آید و چیزی می‌گوید و سردار را با خود می‌برد. ابتدا معلوم نمی‌شود که ماجرا چیست اما دقایقی بعد، متوجه می‌شوم که سردار فدوی و سردار شیرازی و جمعی دیگر، در آستانه ی در ورودی به مثابه صاحبان عزا، به صف شده‌اند و از میهمانان این مراسم یادبود سید مقاومت استقبال می کنند.

هر 4 فرزند آقا، یعنی آقایان حجج الاسلام والمسلمین مصطفی و مجتبی و مسعود و میثم خامنه‌ای هم به مصلا آمده‌اند؛ گوئی غیر از نماز جمعه و مانور شهادت‌طلبی، مباهله هم هست! این بار اما امام امت، به جای مسیحیان نجران، کافران مدعی یهودیت صهیون را در مقابل خود دارد؛ با همه عزیزان خود، از فرزندان و مسئولان گرفته تا امتی برتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (ص)، به مصلای تهران آمده تا همه با هم حقانیت و شجاعت جبهه مقاومت را به رخ جهانیان بکشانند.

آقا مجتبی، به نمایندگی از فرزندان آقا، در کنار آقایان محمدحسن رحیمیان (تولیت مسجد جکمران)، علی کریمیان (دبیرکل اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی)، قیس خزعلی (دبیر کل عصائل اهل حق عراق)، آیت‌الله کعبی (نماینده خبرگان)، علی محمدی سیرت، احمد وحیدی (فرمانده اسبق نیروی قدس سپاه)، سردار فدوی، سردار شیرازی، حسین فدایی (معاون دفتر رهبری) و برخی دیگر در آستانه‌ی در ایستاده‌اند و از میهمانانی که چه از ایران و چه از دیگر کشورهای مقاومت، از یمن گرفته تا سوریه و عراق و لبنان و... آمده‌اند استقبال می‌کنند. همه‌ی جبهه‌ی مقاومت عزادار است.

از بخت خوب، کنار دو شاعر نامدار نشسته‌ایم که قرار است شعر بخوانند؛ آقایان احمد بابایی و محمد رسولی. خوش و بش می‌کنیم و دقایقی بعد حقیقتاً هم از اجرای آنها و هم از شعرشان لذت می‌بریم. شعرشان هم رنگ ماهیت همین مراسم را دارد؛ هم سوگ در آن هست و هم حماسه؛ و البته قصه‌ی آفتاب و قمر هم در خود دارد: "خبر آمد که ماه را کشتند، ماه را باز بی‌هوا کشتند..." و در ادامه می‌گوید: " خبر از علقمه، خبر از ماه، بغض نشکو الیک یا الله / بازهم همهمه است در گودال، پسر فاطمه است در گودال".

حاج احمد بابایی به بیت بعدی که می‌رسد مرثیه چند برابر و گریه‌ها روان‌تر می‌شود: نازنینی زصدر زین افتاد... شیر سید علی زمین افتاد... شد غمم بیشتر به سید علی... که برد این خبر به سید علی؟

هرچه از ابتدا به انتها می‌رود، مرثیه، بیشتر به حماسه تبدیل می‌شود؛ و این ذاتِ عزاداری شیعه است؛ آنچنانکه امام خامنه‌ای نیز چند روز پیشتر گفتند؛ ما عزاداریم اما عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و یک گوشه نشستن نیست... عزاداریم اما این عزا ما را به حرکت و پیشرفت و شوق بیشتر به کار وادار می‌کند.

احمد بابایی ادامه می‌دهد: " گفته بودیم کوکب رعدیم، گفته بودیم یک نفس رعدیم / شب خون، صبح صادق الوعدیم، چشم در راه صفحه بعدیم / شب خون رگ‌رگ شب خون است، صفحه بعد محو صهیون است.../ سامری سوزِ قومِ برتر، کیست؟ آن به موسای ما برادر، کیست؟/ آن که درهم شکسته خیبر، کیست؟ هان! ز مرحب بپرس، حیدر کیست!؟/ خشمگین شیعه‌ی همان شیریم، شک مکن! انتقام می‌گیریم..."

بعد از او حسین الاکرف، مداح بحرینی پشت تریبون قرار می‌گیرد و متن وشعر زیبایی می‌خواند. او این جملات معروف سیدحسن نصرالله را خطاب به امام خامنه‌ای تکرار می‌کند: "به سید و آقا و رهبر خود می‌گوئیم که والله ای سرور و امام ما، اگر همه ما کشته شویم و بدانیم که کشته می‌شویم و ما را می‌سوزانند و سپس زنده می‌شویم و این کار را هزار بار با ما بکنند، ای حسین زمانه، تو را تنها نخواهیم گذاشت." جملات و بیاناتی که بسیار بسیار شبیه سخنان یاران امام حسین (ع) از جمله مسلم ابن عوسجه و سعید ابن عبدالله حنفی و زهیر بن قین و دیگران در شب عاشوراست.

مداحی الاکرف که تمام می‌شود، حاج مهدی رسولی مداح زنجانی ابتدا این مداح بحرینی را در آغوش می‌کشد و سپس پشت تریبون می‌رود؛ مثل همیشه عالی و با صلابت است؛ حاج مهدی اینچنین آغاز می‌کند: "سر ما روی دار هم برود، از دل ما یقین نمی‌افتد" و وسط اشعارش این جمله را هم می‌گوید: دیدید که سرانشان تا موشک می‌خورند به مخفی‌گاه می‌خزند و پنهان می‌شوند؟ اما امروز آقای ما آغوش باز کرده و آمده تا پناه همه ملت باشد.

پیش و پس از مادحان و شاعران، سه قاری قرآن هم پشت تریبون قرار می‌گیرند و اکثراً سوره نصر را به نشانه‌ی نماز جمعه‌ی نصر می‌خوانند.

بعد از حاج مهدی و یکی از قاریان، نوبت محمد رسولی، شاعر باصفای اهل بیت (ع) است؛ شعر بسیار جالب و پرطراوتی می‌خواند. آنقدر جذب و مشتاق شعرش می‌شویم که بعد از پایان اجرایش، وقتی کنار ما می‌آید تا بنشیند، کاغذهایی که در دست دارد را می‌گیریم تا همه‌ی ابیاتش را بنویسیم. برخی از این بیت‌ها اینچنین است: اگرچه خون به دل داریم، اگرچه چشم‌ها خیس است... بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است / ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است... از این پس یک هدف داریم و آن قلب تل‌آویو است / دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید... خود سید حسن گفته است، با سیدعلی باشید / {خطاب به صهیونیست‌ها} اگر دنیا هم آید پشتتان ما پنج تن داریم... شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم / اگر موسی بیندازد عصای معجزاتش را... به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را / بگو فرعون را نعشش به روی نیل می‌ماند... نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل می‌ماند /

و نهایتاً با این مصرع طوفانی خطاب به صهیونیست‌ها، شعر به ابیات پایانی می‌رسد: "شما یک سرزمین دارید، صهیون! که تابوت است".

تقریباً حوالی ساعت 11:15 آقا هم وارد مراسم می‌شوند؛ در همان بدو ورود، جمعیت مشتاق منتظر، شعارهای پرصلابتی سر می‌دهند؛ ای رهبر آزاده، آماده‌ایم آماده و خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست را خیلی وقت‌ها شنیده‌ایم؛ اما این بار این شعارها معنای صریح‌تر و روشن‌تری دارد.

بعد از پایان مراسم یادبود، آقا پشت تریبون قرار می‌گیرند و خطبه‌ی اول که فارسی است را آغاز می‌کنند؛ آیه 17 از سوره توبه در ابتدا توسط رهبر معظم انقلاب قرائت می‌شود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعض یَامُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَلوهَ وَ یُؤتونَ الزَکوهَ وَ یُطیعونَ اللهَ وَ رَسولَهُ اُولئِکَ سَیَرحَمُهُمُ اللهُ اِنَ اللهَ عَزیز حَکیم.

آقا با تفسیر این آیات، ضرورت ولایت و پیوستگی میان مسلمانان جهان را متذکر می‌شوند و تاکید می‌کنند که اگر مسلمانان با یکدیگر پیوند و ارتباط و همکاری و همدلی داشته باشند، رحمت خداوند شامل حالشان می‌شود و با عزت الهی و حکمت الهی هم همراه می‌شوند. ایشان فرمودند: " شاید در این آیه خواسته‌اند ما را به این معنا توجه بدهند که اگر مسلمانها با یکدیگر اتحاد و اتفاق داشته باشند، عزت الهی و حکمت الهی پشت سر اینها است؛ میتوانند از قدرت بی‌پایان الهی استفاده کنند، میتوانند از مقتضای سنت‌های پروردگار و قوانین الهی استفاده کنند".

این ماجرای خون دل چند دهه‌ای آقاست؛ اتحاد مسلمانان در برابر صهیونیست‌ها؛ امری که اگر محقق می‌شد قطعاً امروز نه اسرائیل چنین جرات و توانی داشت که رهبران مقاومت را ترور و مردم مظلوم و بی‌دفاع فلسطین و لبنان و سوریه و... را به خاک و خون بکشد و نه مجاهدان اینقدر داغدار و سوگوار می‌شدند. اما چه می‌توان کرد که اگرچه ملت‌ها تقریباً پای کارند، اما دولت‌های بسیاری از کشورهای عربی و بعضاً اسلامی مانند ترکیه، نه تنها کار موثری علیه اسرائیل نمی‌کنند، بلکه ظاهراً بر اساس اخبار، مایحتاجش از انرژی تا بعضی چیزهای دیگر را هم تامین می‌کنند تا سوخت قتل‌عام مسلمانان شود!

از این آیه شاید بتواند چیزهای دیگر هم فهمید؛ مثلاً اینکه بعضی از مومنان برای بعضی دیگر ولی هستند و اگر این ولایتمداری محقق شود، رحمت الهی هم جاری است و عزت و حکمت خداوند پشت سر مسلمانان قرار می‌گیرد. سیدحسن نصرالله حتماً جزو اولیای الهی بود و او هم به نوبه خود یکی از ولایت‌مدارترین انسانهای تاریخ بود که تعابیر عجیب و بسیار والایی درباره مقام معظم رهبری داشت. اگرهمه اینچنین ولایتمدار بودند، اسرائیل واقعاً تاکنون از صحنه روزگار محو شده بود.

آقا در سخنانشان چند نکته‌ی بسیار مهم را بیان کردند؛ کار نیروهای مسلح ایران در پاسخ موشکی به صهیونیست‌ها را «درخشان» توصیف کردند و گفتند که این کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی، رژیم خون‌آشام، رژیم گرگ صفت و سگ هار آمریکا در منطقه بود.

ایشان در ادامه فرمودند که «جمهوری اسلامی هر وظیفه‌ای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلل میکنیم، نه شتاب‌زده میشویم؛ تعلل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتاب‌زدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد، کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت". جملاتی که اکثر آنها با تکبیر و شوق مردم و مسئولان حاضر در مصلا روبرو می‌شد.

خطبه دوم آقا تماماً به عربی و بیشتر خطاب به مردم لبنان و فلسطین قرائت شد. بعد از خطبه‌ها آقا نماز را خواندند؛ برخی تصور می‌کردند با عنایت به خطیر بودن صحنه، آقا نماز را بسیار مختصر بخوانند. آقا اتفاقاً بالعکس، در رکعت اول از نمازجمعه، سوره‌ی جمعه را تماماً خواندند و نماز به طول انجامید.

بعد از اتمام نماز جمعه، تصور می‌شد به رسم بسیاری از نمازهای جمعه‌ی آقا در ایام عادی، ایشان اقامه نماز عصر را به امام جماعت دیگری بسپارند و خود محل مراسم را ترک کنند. اما باز هم بالعکس ایام عادی، آقا خود نماز عصر را هم خواندند.

نماز عصر هم که به پایان رسید، همه منتظر بودند که امام امت، بلافاصله به همراه تیم حفاظت و امنیت، مصلا را ترک کند، اما این بار جماعتی که حالا نماز خوانده و برای دیدن امام ایستاده بودند، می‌دیدند که ایشان تعقیبات نماز را با حوصله‌ی جالبی می‌خوانند و ذکر می‌گویند.

آقا بعد از پایان تعقیبات هم مصلا را ترک نکردند؛ ایشان چند دقیقه‌ای ایستادند و با حاضران و از جمله برخی مسئولان، احوالپرسی کردند و بعد از گذشت دقایقی دیگر از این مانور مقتدرانه‌ی شهامت و شجاعت، از محل به سمت خیابان فلسطین حرکت کردند.

قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت 2
قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت 3
قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت 4
قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت 5
قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت 6
قصه آفتاب و قمر؛ از نماز نصر ومانور شهادت تا مباهله امام امت 7