مرزهای تشنگی و خالی ماندن ظرفیتهای دیپلماسی آب
فرجیراد دیپلمات پیشین کشورمان گفت: باید سرمایه خارجی وارد کشور شود و از تجربه کشورهای جنوبی خلیجفارس در تامین آب شرب استفاده کنیم. دنیای امروز، دنیایی نیست که در کشور ثروتمندی مانند ایران، زنان جنوبی ما کوزه روی سر بگذارند و برای تهیه آب کیلومترها پیاده بروند، دنیای امروز، دنیای آبرسانی با تانکر نیست.
هفته سوم مردادماه خبری به نقل از رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست در رسانههای کشور منتشر شد با این عنوان که روسیه مدتی است ولگا را به روی خزر بسته است؛ در این خبر، علی سلاجقه، کاهش آب دریای خزر را ناشی از بسته شدن ورودیهای دریای خرز از سوی کشورهای همسایه بهویژه بسته شدن مسیر رودخانه ولگا از سوی روسیه دانسته و عنوان کرده بود که «ورودی دریای خزر کاهش یافته و تراز آب دریا در حال پایین رفتن است و در برخی آمارها و اطلاعات اعلام شده که قریب یک متر در چهار پنج سال اخیر دریا عقبنشینی داشته است.
به گزارش هم میهن، در سال بهطور میانگین دریای خزر 20 سانتی متر عقبنشینی میکند.» رئیس سازمان محیط زیست همچنین ابراز امیدواری کرده بود که «در قالب کنوانسیون تهران بتوانیم هم حقابهها و هم آلایندگی را حل کنیم». طبق آمار، سطح آب دریای خزر طی چهار سال گذشته حدود 38 سانتیمتر کاهش داشته و در اثر کاهش 170 سانتیمتری سطح آب خزر از دهه 70 تاکنون بنا بر بررسیهای کارشناسی مسئولان مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر این عقبنشینی قابل ملاحظه دریا از عرصه ساحلی در سواحل شمالی بهویژه غرب مازندران منجر شده است.
بیش از 130 رودخانه به دریای خزر میریزند و رود ولگا به تنهایی نزدیک به 85 درصد آب دریای خزر را تأمین میکند که احداث سدهای جدید توسط روسیه شامل 40 سد ساختهشده و 18 سد دیگر که در دست مطالعه و ساخت هستند، بر روی رودخانه قابل کشتیرانی ولگا موجب کاهش دبی آب ورودی به دریای خزر و آغاز روند عقبنشینی آب در ساحلجنوبی آن شده است.
مسئله حقابه خزر درحالی در روزهای اخیر بهعنوان یکی از موضوعات بحثبرانگیز در فضای رسانهها و افکار عمومی کشور مطرح شده که همچنان موضوع حقابه هیرمند، عملاً بیهیچ نتیجهای همچنان روی میز قرار دارد و مسئله سدسازیهای ترکیه نیز به موضوعی فراموششده بدل شده است. در این میان موضوع استفاده از ظرفیت «دیپلماسی آب» نیز همچون سایر ابعاد دیپلماسی کشور منفعل و احتمالاً گرد و خاک بیعملی نیز بر روی میز کارشناس مربوطهاش در وزارت امور خارجه نشسته است.
دیپلماسی آب
در کتاب «نگاهی به دیپلماسی آب ایران» به قلم محمدحسین پاپلییزدی آمده است: «دیپلماسی آب به معنی توان بالقوه «درگیری» و «خشونت» یا برعکس، «همکاری» و «مدیریت» بر سر مدیریت منابع آب مشترک و بینالمللی است که با ادامه روند کمبود یا در بعضی موارد بحران آب در سالهای اخیر، بسیار به آن توجه شده است.
دیپلماسی آب، توانایی کشورهای ذینفع در مدیریت آبهای مشترک است تا یک وضعیت پایدار سیاسی بهدست آید؛ یعنی از منابع آبی مرزی و بینالمللی بدون هیچگونه تنش یا درگیری بین طرفهای صاحب حقابه استفاده پایدار شود.»
سیدعباس عراقچی نیز در کتاب «دیپلماسی آبهای فرامرزی و نظام بینالملل» دیپلماسی آب را اینگونه تعریف میکند که «به دلیل جریان دائمی آب از محلی یا کشوری به محلی یا کشوری دیگر و به دلیل وجود مرزهای سیاسی کشورهای مختلف در مسیر شماری از این جریانهای آبی، برخی اختلافها و به تبع آن، مذاکرات و همکاریها بر سر مدیریت این منابع مشترک در قالب سیاست خارجی کشورهای جهان پدید آمده که این بخش از سیاست خارجی کشورها به دیپلماسی آب معروف است.»
دیپلماسی آب یکی از موضوعات جدید و کاربردی در مباحث روابط بینالملل بهویژه در بخش سیاست خارجی میباشد که توسط بازیگران دولتی و غیردولتی به پیشگیری، مدیریت، حلوفصل مسالمتآمیز و کاهش منازعات آبی در حوزه آبهای مرزی و فرامرزی میپردازد. اهمیت پرداختن به این موضوع از آنجا روشن میشود که آب بهعنوان یک عنصر استراتژیک و حیاتی در تمام بخشهای توسعهای کشورها، نقش اولیه و اساسی بازی میکند و جهان کنونی با معضل آب و تنشهای آبی روبهرو میباشد. این تنشها بر سر موضوعات مختلف آبی از جمله کیفیت و کمیت در بسیاری از مواقع حاد و گاهی منجر به جنگ شده است.
عبور آب از مرزهای بینالمللی سبب شده تا این مسئله بهعنوان یک عامل مهم در شکل دادن به منازعه یا همکاری میان کشورها نقشآفرینی کنند. مرزهای رودخانهای، مرزهای آبی هستند که بر مبنای رودخانههای بین دو کشور ترسیم میشوند تا محدوده قلمرو حاکمیت، مالکیت و صالحیت کشورها را مشخص نمایند.
اهمیت دیپلماسی آب در سیاست خارجی ایران در قبال همسایگانش با توجه به مرزهای طولانی ایران با همسایگانش و مشترک بودن در حوضههای آبریز فرامرزی فرات - دجله با عراق و ترکیه، کورا - ارس با ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان، اترک با ترکمنستان، قرهقوم با ترکمنستان و افغانستان، پترگان - خواف با افغانستان، هامون هیرمند با افغانستان و پاکستان و هامون مشکیل و رابچ - باهوکالت با پاکستان، آشکار میشود.
ایران و چالش آب
بنیاد منظومه کلان زیستی ایران با آب پیوند ناگسستنی دارد؛ ایران، کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک است که این اقلیم اثراتی همچون کمبود آب آشامیدنی و خشک شدن دریاچهها و رودخانهها را به همراه داشته است و از سوی دیگر آلودگی منابع آب، هدررفت آب در بخش کشاورزی، سختترین ضربه و آسیب در یک دهه اخیر را به اکوسیستم ایران وارد کرده است.
پس از روسیه، ایران دومین کشور جهان با بیشترین تعداد کشورهای همسایه در مرزهای دریایی و زمینی است و حدود 22 درصد از مرزهای مشترک ایران با همسایگانش یعنی 1918 کیلومتر را رودخانه تشکیل میدهد. در ایران اصلیترین رودخانههای مرزی که زمینهساز منازعات منطقهای در سطوح مختلفی هستند، عبارتاند از: هیرمند، هریرود، ارس و اروندرود، که دو رودخانه هیرمند و هریرود، مهمترین رودخانههای ورودی در شرق کشور هستند که بخشی از مرز ایران و افغانستان بر روی آن دو رودخانه قرار دارد.
ایران از شش حوضه آبریز اصلی تشکیل شده است و بیشتر این حوضهها با مشکل کمآبی یا بحران آب مواجهاند. در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، خشک شدن دریاچه ارومیه بر اثر مدیریت نادرست آب کشاورزی، در حوضه آبریز هامون، خشک شدن دریاچه هامون بهخاطر تخصیص ندادن حقابه ایران از جانب افغانستان، در حوضه آبریز قرهقوم، کاهش آب ورودی به سد دوستی (منبع اصلی تأمین آب شرب مشهد) به سبب کنترل آب از جانب افغانستان و در حوضه آبریز فلات مرکزی، خشک شدن زایندهرود و تالاب گاوخونی به دلیل افزایش جمعیت، نمونههایی از بحران آب در حوضههای آبریز مختلف در سراسر ایران است.
گرچه میزان وابستگی آب با منشأ خارج از کشور بین 7 تا 8 درصد است و این میزان در بُعد ملی چشمگیر نیست ولی در بُعد منطقهای بسیار مهم و حساس است. برای نمونه ضریب وابستگی سیستان به هیرمند کموبیش 100 درصد، منطقه مغان در کنار رودخانه ارس نزدیک به 80 درصد و منطقه سرخس نزدیک به 90 درصد است. این وابستگی به آن سوی مرزهای سیاسی، موجب نقشآفرینی آبهای مرزی در روابط سیاسی بین ایران و همسایگان شده است. چراکه یکی از شاخصهای اصلی آسیبپذیری در برابر کمبود آب در یک کشور، میزان وابستگی به جریانهای سطحی ورودی از آن سوی مرزها میباشد.
بنابراین، جای دادن آب در حوزه مسائل امنیت ملی، زمانی به واقعیت نزدیک میشود که یک کشور برای تأمین منابع آب مورد نیاز خود به رود یا رودهایی که از خارج از فضای سرزمینی آن سرچشمه میگیرند، شدیداً وابسته باشد. در این بین سوابق تاریخی و ژئوهیستوریک حاکم بر رودهای بینالمللی و همچنین، موافقتنامههای فراوان و کشمکشهای بسیار، سبب شکلگیری هیدروپلیتیک رودهای بینالمللی ایران شده است.
در بین همسایگان ایران، ترکیه با 593 میلیمتر بارش سالانه، بیشترین و ترکمنستان با 161 میلیمتر بارش سالانه، کمترین مقدار بارندگی را به خود اختصاص دادهاند اما به لحاظ سرانه منابع آب تجدیدپذیر ترکمنستان با 4302 مترمکعب در سال، بیشترین و پاکستان با 1253 مترمکعب در سال، کمترین میزان آبهای تجدیدشونده به ازای هر نفر را در اختیار دارند.
حقابه هیرمند
در تازهترین تحول در حوزه حقابه ایران از رودخانه هیرمند، محمد جوانبخت، معاون آب و آبفای وزارت نیرو هفته گذشته اعلام کرد که «هیئت فنی جمهوری اسلامی ایران برای نخستینبار از زمان معاهده سال 1351 رودخانه هیرمند و تشکیل کمیساران آب این رودخانه، از محل ایستگاه آبسنجی دهراود در بالادست سد کجکی بر روی رودخانه هیرمند بازدید به عمل آورد.» معاون امور آب و آبفای وزیر نیرو با بیان اینکه هیئت حاکمه افغانستان با بازدید فنی ایران از مخزن سد کجکی موافقت نکرده است، گفت: «پیگیریها برای به نتیجه رسیدن رهاسازی و تامین حقابه ایران ادامه دارد.»
پیگیری اجرای معاهده 1351 هیرمند بهمنظور دریافت کامل حقابه ایران از سوی افغانستان بارها بهعنوان مطالبه تهران از کابل مطرح شده است. یکی از اقدامات اساسی در این رابطه در جریان دولت دوازدهم انجام شد که در چارچوب مذاکرات برای تدوین «سند جامع همکاری مشترک» میان دو کشور که موضوعات اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی، اتباع و آب را در برمیگرفت، رایزنیهایی میان هیئتهای وزارت امور خارجه دو کشور صورت گرفت که در ایران، معاون سیاسی وزیر امور خارجه مسئولیت آن را برعهده داشت. کارشکنیهای دولت اشرف غنی و پس از آن سقوط کابل به دست طالبان اما این تلاشها را ناتمام گذاشت و تا امروز نیز موضوع حقابه بهعنوان یکی از چالشهای مهم در روابط دو کشور باقی مانده است.
چالش فراموششده سدسازیهای ترکیه
درحالیکه موضوع حقابه هیرمند و چالش تهران با طالبان در این مسئله موضوع و مطالبهای هر روزه از سوی افکار عمومی است و مقامات سیاسی کشور در تلاش هستند تا حداقل اینطور نشان دهند که آنها نیز درگیر این دغدغه بوده و پیگیر حلوفصل آن هستند اما موضوع چالشهای آبی و زیستمحیطی سدسازیهای ترکیه گویی در هر دو جبهه افکار عمومی و دیپلماسی کشور به موضوعی فراموششده بدل شده است. پروژهای که شرکتهای اسرائیلی در آن سرمایهگذاری 100 میلیون دلاری انجام دادهاند و بیش از 80 درصد پیمانکاران این پروژه شرکتهای اسرائیلی هستند.
رودخانههای مرزی بین ایران و ترکیه شامل رودخانههایی میشود که در برخی نقاط مرز را تشکیل داده و در نقاطی دیگر مرز را قطع میکنند. سرچشمه این رودخانهها در ترکیه بوده و ایران پاییندست است. در خصوص بهرهبرداری از رودخانههای ساریسو و قرهسو بین ایران و ترکیه پروتکلی به امضا رسیده است اما در مورد بهرهبرداری از سایر رودخانهها همچون قطورچای، نازلوچای، برادوست و مارمیشو هنوز پروتکلی وجود ندارد.
سدسازیهای ترکیه از دهه 1980 همزمان با نخستوزیری تورگوت اوزال بهمنظور استفاده استراتژیک از آبهای سطحی ترکیه بهعنوان منبع انرژی و استفاده از قدرت آن برای تاثیر بر روابط بینالملل کلید خورد. موضوع این پروژهها هرچند بارها از سوی ایران در موضوع عامل ریزگردها مورد انتقاد قرار گرفته اما به اعتقاد تحلیلگران، آنکارا بههیچعنوان حاضر به گفتوگو در خصوص این پروژه نیست.
«پروژه گاپ» یکی از ابرپروژههای ترکیه در منطقه جنوب شرقی آناتولی با 22 سد است که امکان ذخیرهسازی آب و تولید برق را فراهم میکند. بخشی از پروژه گاپ شامل 13 طرح آبیاری و برقآبی و 19 نیروگاه برقآبی در مسیر دو رود دجله و فرات است. ترکها با احداث سدهای ایلیسو و آتاتورک بر روی دجله و فرات، ضررهای هنگفتی به عراقیها وارد کردهاند؛ عینیترین مصداق آن علاوه بر خشک شدن اراضی کشاورزی حاشیه دجله و فرات، افزایش ریزگردها و آسیب جدی به محیط زیست عراق و ایران است. «پروژه داپ» نیز در حوزه رودخانه ارس اجرایی شده است.
در خاک ترکیه 14 سد یا نیروگاه برقآبی وجود دارد؛ از این تعداد، 5 سد و نیروگاه برقآبی و سد بزرگی با نام «کاراکورت» بهعنوان بزرگترین و مهمترین سد ترکیه بر روی رودخانه ارس به اجرا درآمده است. با احداث سد کاراکورت که بدون توجه به مسائل بینالمللی و حقابه کشورهای ذینفع در پاییندست ساخته شده است، حجم آب جاری رودخانه ارس 1/6 میلیارد مترمکعب کاهش مییابد.
هریرود و سد دوستی
ترکمنستان به لحاظ هیدرولوژیکی در پاییندست ایران قرار گرفته و دچار کمآبی است. تاکنون تنها به مدیریت آبهای سطحی بین ایران و ترکمنستان پرداخته شده و هیچ همکاری عمدهای در زمینه بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی مشترک بین دو کشور صورت نگرفته است. این دو کشور در دو حوضه آبریز قرهقوم و اترک با یکدیگر مشترک هستند و رودخانههای هریرود و اترک، دو رودخانه مشترک اصلی بین ایران و ترکمنستان محسوب میشوند که از طریق احداث سد روی رودخانه هریرود و تقسیم آب رودخانه اترک، این منابع آب مشترک، مدیریت شدهاند.
درحالیکه در موضوع رودهای مرزی میان ایران و افغانستان بیشتر شاهد مطرح شدن نام هیرمند هستیم و موضوع حقابه ایران از این رودخانه در رسانهها و افکار عمومی مطرح میشود، هریرود نیز بهعنوان یکی دیگر از رودخانههای مرزی باید در روابط تهران و کابل مدنظر قرار داده شود. سد سلما یا سد دوستی افغانستان و هند در سال 1395 بر روی رودخانه هریرود و در بالادست سد دوستی ایران و ترکمنستان افتتاح شده است.
دجله و فرات و اختلافات تاریخی
ایران و عراق در حوضه آبریز میانرودان (فرات - دجله) باهم مشترکند. با وجود منابع آب مشترک زیادی که در طول مرزهای طولانی این دو کشور وجود دارد، اختلافات اصلی در طول تاریخ، مربوط به مرزهای جنوبی و رودخانه اروندرود بوده است. دلیل اصلی علاقه عراق به داشتن سهم بیشتر از اروندرود و بعدها تجاوز به استان خوزستان، میتواند به مرز کوتاه این کشور با خلیجفارس مربوط باشد و تاکید صدام، رئیسجمهور وقت عراق بر قومیت عرب بخشی از مردم استان خوزستان، صرفاً بهانهای برای دسترسی بیشتر به خلیجفارس بوده است. به هر حال، با وجود چندین قرارداد که در زمینه حقوق ایران و عراق از اروندرود به امضای طرفین رسیده است، همچنان اختلافاتی در این زمینه بین دو کشور باقی است.
چالشهای پیش رو
نخستین و مهمترین عامل و چالش در دیپلماسی آب این است که این موضوع هنوز به یک باور در میان سیاستمداران کشور تبدیل نشده و «دیپلماسی آب» تنها کلیدواژهای است که در مصاحبهها، مقالات و سخنرانیها کاربرد داشته و به واقعیتی روی میز و در عمل بدل نشده است.
چالش دوم را نیز باید در توافقات آبی جستوجو کرد چراکه به اذعان بسیاری از کارشناسان، معاهدههایی که چه در حوزه حقابه هیرمند و چه دجله و فرات منعقد شده از ظرفیت کافی برای حلوفصل منازعات آبی برخوردار نیست. اما چالش سوم آن است که روزی رئیسجمهور پیشین گفت: «تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند».
این جمله حسن روحانی در حالی آماج حملات گسترده رسانهها و شخصیتهای مخالف دولت قرار گرفت و تا ماهها به تیتر و موضوع مقالات بسیاری از روزنامههای این طیف بدل شده بود که روحانی خود در توضیح این اظهاراتش بیان کرد که «برخی حرف من را در مورد اینکه آمریکاییها جلوی آب را هم گرفتند، نفهمیدند. منظور من همین ساخت سدها بود که اگر تحریمها رخ نمیداد این میزان به 70 یا 80 سد رسیده بود. بله. آمریکاییها جلوی افتتاح 30 سد را گرفتند. میلیونها مترمکعب آب را از مردم گرفتند و تحریم، مانع آب شد و یکی از مسیرهای برجام باز کردن این راهها بود. بخشی از سدهایی که امروز ساخته میشوند یا آنهایی که ساخته شدهاند، ثمره برجام هستند.» این مسئله همچنان جاری است و میتواند یکی از چالشهای عمده پیش رو برای استفاده از ظرفیت دیپلماسی آب باشد.
عبدالرضا فرجی راد: استراتژی مشخصی در حوزه آب نداریم
عبدالرضا فرجیراد، دیپلمات پیشین و استاد ژئوپلیتیک دانشگاه گفت: مشکل ما این است که یک استراتژی مشخصی در برخی حوزهها نداریم و دیپلماسی آب هم به همین سرنوشت دچار شده است. این دیپلمات پیشین تاکید دارد که یکی از چالشهای کشور متوجه این مسئله است که هر دولتی میخواهد بگوید من کار دولت قبلی را قبول ندارم.
فرجیراد میگوید در حوزه حقابه هیرمند با یک گروه زورگو مواجه هستیم که باید با ابزارهای دیپلماسی آن را تحت فشار قرار دهیم. این دیپلمات پیشین گفت، باید سرمایه خارجی وارد کشور شود و از تجربه کشورهای جنوبی خلیجفارس در تامین آب شرب استفاده کنیم. دنیای امروز، دنیایی نیست که در کشور ثروتمندی مانند ایران، زنان جنوبی ما کوزه روی سر بگذارند و برای تهیه آب کیلومترها پیاده بروند، دنیای امروز، دنیای آبرسانی با تانکر نیست.
با توجه به اینکه موضوع آب در سالهای گذشته به یکی از چالشهای اصلی زیستمحیطی و امنیت در کشور تبدیل شده و حدود 22درصد از مرزهای ایران با همسایگانش را رودخانه تشکیل میدهد، به چه علت موضوع دیپلماسی آب به این میزان مغفول مانده است؟
این چالش نیز یکی از همه گرفتاریهای دیگری است که امروز در کشور با آن مواجه هستیم. نمیتوانیم بگوییم دیپلماسی آب ما درست باشد و باقی حوزهها ضعیف باشند، طبیعتاً همه حوزهها مانند یکدیگر هستند. مشکل ما این است که یک استراتژی مشخصی در حوزه آب نداریم و دیپلماسی آب هم به همین سرنوشت دچار شده است. هر دولتی که روی کار میآید، روش دولت قبلی را کنار گذاشته و سیاست و روند جدیدی را در پیش میگیرد.
تا زمان دولت اصلاحات، کموبیش بر روی مسئله سدسازی همت شد و هرچند برخی کارشناسان ایراداتی را به برخی سدها وارد میکنند اما همین سدهایی که در آن دوران احداث شدند، در این دوره کمآبی به مناطق مختلف کشور کمک میکنند. در دوران آقای احمدینژاد اما میبینید که برای رایآوری به هر شخص اجازه داده شد تا چاه بکند و بیرویه چاههایی زده شد که حالا بحران فرونشست زمین را در کشور ایجاد کرده است.
در همین راستا شاید بتوان گفت مشکل ما بیشتر از آنکه متوجهعدم استفاده از دیپلماسی باشد، متوجه استفاده مدیریتنشده منابع داخلی است که کشور را با مشکل مواجه کرده است. مشکل بعدی این است که برای مثال در دولت دوازدهم برنامه خوبی برای مسئله دریاچه ارومیه اتخاذ شد و تا حد زیادی موفق بودند اما همین طرح در دولت سیزدهم رها شد و شاهد هستیم که دریاچه ارومیه نفسهای آخرش را میکشد. در حوزه دیپلماسی نیز هر دولتی میخواهد بگوید من کار دولت قبلی را قبول ندارم، درحالیکه مسئله آب، مسئله حیاتی است و میتواند بزرگترین مشکل کشور در آینده نزدیک باشد.
موضوع حقابه در روابط ایران با بسیاری از همسایگانش مطرح است اما شاید مهمترین و به نقطه اضطرار نزدیکشدهترین بخش مرتبط با حقابه هیرمند باشد که علاوه بر بحرانهای زیستمحیطی و سلامت، چالش امنیتی نیز برای کشور در بر داشته است. به چه علت در مدیریت این چالش دچار مشکل شدهایم؟
وقتی میگوییم دیپلماسی آب، یعنی چالش آب را با همسایگان پیش ببریم؛ مسئله آب چالش امروز ما با بسیاری از همسایگان از جمله ترکیه، عراق، افغانستان و حتی پاکستان و ترکمنستان است. با برخی کشورها وارد مذاکره شدهایم و سالهاست که ادامه دارد. برای مثال در موضوع حقابه هیرمند در حال حاضر با یک گروه زورگو مواجه هستیم که دولت هم سیاستش این است که با آنها درگیر نشود، البته درگیری نظامی مدنظر نیست بلکه ایران ابزارهایی را در دست دارد که میتواند حکومت طالبان را تحت فشار قرار دهد اما راغب به این کار نیست.
بالاخره در عالم دیپلماسی شما بدهبستان میکنید، وقتی که حق شما را نمیدهند باید روشهای جدیدتری اتخاذ کنید که آنها را تحت فشار قرار دهید اما فعلاً شاهد اتخاذ چنین سیاستی نیستیم. شما شاهد هستید که ما با ترکیه هم آنچنان که باید وارد مذاکرات جدی نشدیم که البته علاوه بر مشکلات زیستمحیطی ما، نسبت به حقابه سایر کشورها نیز کمتوجه است. در نتیجه شما در خصوص برخی کشورها نمیتوانید بهتنهایی دیپلماسی را در پیش بگیرید درحالیکه آن کشورها حاضر به اتخاذ دیپلماسی نیستند.
بنابراین تنها راه این است که مجمعی در حوزه آب در منطقه تشکیل شود تا بستری برای گفتوگو پیرامون آب مهیا شود. در همین مجمع باید تبیین شود که آسیبهای زیستمحیطی تنها کشورهایی که قادر به دریافت حقابه خود نیستند را تحت تاثیر قرار نخواهد داد و در درازمدت به همه کشورهای منطقه آسیب میزند.
چه چالشهایی پیش روی استفاده از ظرفیت دیپلماسی آب وجود دارد؟ وقتی حسن روحانی گفت تحریم باید برای حل مشکل آب برداشته شود، صحبتش متوجه موضوع ورود سرمایه به کشور برای سدسازی بود اما تحریمها امروز دست کشور را برای استفاده از فناوریها نیز بسته است. این مسئله در درازمدت چه چالشی را پیش روی کشور قرار خواهد داد؟
علم آمده و بسیاری از مشکلات بشر را مرتفع کرده است. میبینید که در جنوب ایران، قطر، امارات، عربستان سعودی و سایر کشورهای این منطقه، درحالیکه در سرزمینهایشان باران وجود ندارد یا بسیار اندک است که جذب زمین میشود و خشکسالی در این کشورها قابل مقایسه با ایران و افغانستان و پاکستان نیست، اما آیا شنیدهاید یکی از این کشورها مشکل آب داشته باشد؟ این کشورها بزرگترین دستگاههای آبشیرینکن دنیا را به کار گرفتهاند و ایران هم باید در این حوزه به همین کشورها نگاه کند.
باید سرمایه خارجی وارد کشور شود و از تجربه کشورهای جنوبی خلیجفارس استفاده کنیم. دنیای امروز، دنیایی نیست که در کشور ثروتمندی مانند ایران، زنان جنوبی ما کوزه روی سر بگذارند و برای تهیه آب کیلومترها پیاده بروند؛ دنیای امروز، دنیای آبرسانی با تانکر نیست. ما چقدر از ظرفیت علم و فناوریهای پیشرفته استفاده کردهایم؟ آیا اگر دریاچه ارومیه در امارات و عربستان بود، باز هم خشک میشد؟ صحرای نقب در اسرائیل منطقهای همچون صحرا و بیابانهای ماست، ببینیم چه تحولی با استفاده از تکنولوژی آبشیرینکنها در آنجا اتفاق افتاده است. سیاست خارجی ما باید اصلاح شود و سرمایه وارد کشور شود.
از میان اخبار