مشکل بزرگ خوزستان نامهربانی اقلیم نیست، افتضاح مدیریتی است
مشکل حوضههای آبریزی که به خوزستان ختم میشوند، این است که حوضههای آبریز از استانهای مختلف سرچشمه میگیرند و استان خوزستان پاییندستترین نقطه این حوضههاست. چه رودخانه کرخه که از کردستان شروع میشود و همدان، کرمانشاه، ایلام و... است و در انتها استان خوزستان است و درنهایت هورالعظیم است و کارون هم از چهارمحالوبختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و نهایتا به استان خوزستان ختم میشود.
به گزارش الف به نقل از روزنامه فرهیختگان: ما که در تهران تا شیرآب را باز کردیم و دستی شستیم و لیوانی را پر کردیم و ماشینها را برق انداختیم و...، نه قطع بود و نه کثیف بود و نه بوی تعفن میداد، صلاحیت اظهارنظر و ابراز همدردی با مردمی که اتفاقا همین آب باکیفیت از استان محل زندگیشان برای ما و خیلیهای دیگر تامین میشود را نداریم. اصلا همین که تا در خیابانها صف نکشند و دست به اعتراض نزنند و صدایشان را بلند نکنند و به این فلاکت و بیچارگی نیفتند، صدایشان را نمیشنویم و کاری برایشان نمیکنیم هم موید همین عدمصلاحیت ما برای ابراز همدردی با آنهاست. اما چه کنیم جز همین چند خط نوشتنها و تریبونشدنها، کاری از دستمان برنمیآید و جز به همینها هم چشم امیدی نداریم. ولو اینکه سالهاست اینها را مینویسیم و از این زخم کهنه بر پیکر خوزستان، از بعد از جنگ گفتیم و روایت کردیم، اما خبری از تغییر و بهبود وضعیت نشد. یک روز هوا را گردوغبار بر میدارد و نفسها به شماره میافتند، یک روز بزرگترین کارخانهها تعطیل میشوند و کارگرها بیکار میشوند، یک روز خبر مهاجرت شدید خوزستانیها به سایر استانها و شهرها نگرانی ایجاد میکند، یک روز آب قطع میشود و خشکسالی انسان و حیوان را به عطش میکشد، یک روز باران میآید و سیل همهجا را برمیدارد و یک روز هم فاضلاب بهخاطر فرسودگی لولههای فاضلاب و نبود شبکه دفع فاضلاب درست و درمان زندگی مردم را به گند میکشد و این درنهایت میشود تصویر و خلاصهای از زندگی در یکی از برخوردارترین و پرظرفیتترین استانهای کشور، یعنی خوزستان! دوست ندارم شبیه به این زردنویسهای تلگرامی خوزستان را استانی در ژاپن تصور کنم و روایتی از این بنویسم که اگر ظرفیت موجود در این استان در اختیار ژاپن یا یک کشور اروپایی بود، خوزستان الان چه وضعیتی داشت، منتها این را مینویسم، بارها هم مینویسم که ما نه توانستیم از این ظرفیت برای خودشان استفاده کنیم و نه توانستیم این فرصت را به مزیتی برای کل کشور تبدیل کنیم. خوزستان را در همان وضعیت جنگزده با همان خرابیها و مشکلات رها کردیم و هراز چندگاهی هم که صدای اعتراضی بلند شد، چندرغاز کف دست مسئولان استان گذاشتند و سرآخر هم معلوم نشد و نمیشود که این چندرغازها کجا و صرف چه اموری شد. القصه اینکه پیرو اعتراضهای اخیر ساکنان برخی شهرها و شهرستانهای استان خوزستان، چند جمله نوشتیم و سعی بر این شد ضمن روایتی از وضعیت، راهکاری هم ارائه کنیم، عاقبت چه میشود، الله اعلم!
وضع موجود ماحصل مدیریت ضعیف آب در استان است
ابتدا بد نیست از زبان مردم و مسئولان محلی روایتی از وضعیت استان خوزستان و مناطقی که دچار تنشآبی هستند، داشته باشیم. ابتدا مسلم چشمهخاور از کارگران هفتتپه (همان هفتتپه معروف که هنوز هم درگیر حواشی سابق است) اطلاعی از وضعیت کمآبی و خشکسالی موجود در برخی شهرستانهای خوزستان به «فرهیختگان» داد و براساس مشاهدات و برخوردهای شخصی گفت: «سال 98 در فروردینماه سیلاب بزرگی داشتیم که پلدختر و قسمتی از خرمآباد خسارت دید و آن سیلاب در سدهای خوزستان مهار شد؛ بخشی در سد کرخه و بخشی در سد دز آمد. ورودی خوزستان دو سد به نامهای سد کرخه و دز داریم. این آب بالادست میآید که هم از سیلاب جلوگیری میکند و هم ذخیرهای برای چندین سال کشتوکار و کشاورزی و آب شرب میشود. سال 98 آنچنان شد که ورودی و خروجی سد تنظیم نبود و مجبور شدند رهاسازی کنند که یک ماه اینجا سیل داشتیم. وقتی مجبور شدید آب را رهاسازی کنید پاییندست کشاورزی و روستاها و قسمتی از پالایشگاه زیر آب رفتند و سیل یکماهه خوزستان را شاهد بودیم. حدود هزارو500 تا دوهزار متر بر ثانیه خروجی سد کرخه یا دز بود. ما در شمال خوزستان کمتر خسارت دیدیم ولی آنها که در پاییندست بودند هم دامداری و هم کشاورزی و هم احشام و هم خانههایشان خسارت دید. تصور کنید یک ماه آب در خانه شما باشد. این کار منطقیتر بود که آب را رهاسازی کنند، اگر این کار انجام نمیشد با توجه به اینکه سال 98 هم ترسالی بود، ممکن بود سد از تراز بیشتر شود و این امر خطرناک میشد. آن سال گذشت، به هر شکلی که بود مدیریت شد. اینکه ضعیف یا خوب را باید کارشناسان قضاوت کنند. سال 99 هم میانگین بارندگی متوسط بود و مشکل خاصی نداشتیم. در سال 99 اینها از اول آذرماه، به رهاسازی شروع کردند. تراز سدها در آذرماه عادی و همیشگی بود. به نحوی بود که پیشبینی میکردیم اگر ترسالی باشد میتوان سیلابها را مهار کنیم. اینها فکر میکردند مثل سال 98 نشود تمام آب را رهاسازی کردند یعنی در طول زمستان که نه برق زیادی تولید میکنیم، نه کشاورزی داریم آنها تمام آب کرخه و دز را رهاسازی کردند، یعنی پیشبینی این بود در اسفند و فروردین در بالادست بارندگی قابلملاحظهای داریم و برای اینکه از بلا جلوگیری کنند این اقدام را انجام دادند. این تصمیمی است که در حد احتمال باید انجام شود و صددرصدی نیست. نمیدانم چطور شد که مسئولان دولت و وزارت نیرو تمام آب پشت سد را رهاسازی کردند. درنتیجه آخرین بارندگی در سال 99 برج 12 بود، یعنی در فروردینماه بارندگی نداشتیم که آورده به سد اضافه کند و با بهار خشک و بیباران مواجه شدیم و آب را رها کرده بودند. دو هفته پیش جلسهای با رئیس آب و برق خوزستان داشتم که گفت پیشبینی کردیم تا ماه آذر بارندگی نداریم. من هم بیان کردم اگر شما علم خوبی دارید که تا پاییز را پیشبینی کردید چرا در اسفندماه این پیشبینی را نکردید، به آنها برخورد و با ناراحتی از دفترشان خارج شدیم. بیتدبیری مسئولان وزارت نیرو و دولت باعث شد آب این دو سد بزرگ رهاسازی شود و الان هم اگر برای تولید برق نبود، یک قطره آب را اجازه نمیدادند خارج شود. چون این آب باید بیاید و در توربین بچرخد مجبور هستند آب را رها کنند تا تولید برق صورت گیرد. الان در کشور مشکل تولید برق داریم. الان اکثر شهرهایی که کشاورزی و گاومیشداری دارند دچار مشکل هستند، خوزستان اولین رتبه را در کشور در گاومیشداری دارد. گاومیش دام سنگینی است که حتما باید قسمتی از شبانهروز را در آب باشد تا دمای بدنش تنظیم شود، اگر آب نباشد بیماری خاصی به دلیل گرما میگیرد و هم شیرش کم میشود و هم درنهایت میمیرد؛ اعتراضها در این رابطهها و در حاشیه رودخانه کرخه و کارون است. البته ممکن است افرادی سودجو و مخالف نظام هم بخواهند از این امر سوءاستفاده کنند ولی اعتراضهای بحق را کشاورزان انجام میدهند. آتش زدن کار کشاورزان نیست. در صحنه نیستیم و نمیدانیم کار چه کسانی است ولی فیلمهایی که منتشر شده نشان نمیدهد کار کشاورزان باشد. تمام زندگی اینها احشام است. کشاورزی که هیچ شده است، به کشاورزان شمال خوزستان اعلام کردند کشت تابستانه ندارید. اینجا کشت تابستانه ذرت، ماش و... است. زمینها خالی ماندهاند. مردم پاییندست که ممکن است از لحاظ معیشتی ضعیفتر باشند و دامداری که تمام سرمایهاش دام است و جلوی چشم او دام تلف میشود، باید چه کنند؟ برخی این دام را به اندازه فرزندان خود دوست دارند. وقتی دام آنها تلف میشود راهی جز اعتراضهای مسالمتآمیز ندارند. درنتیجه جلوی فرمانداری، اداره آب و برق و... تجمع میکنند. نیت اغتشاش کردن نیست. کسی که زندگی خود را از هورالعظیم تامین میکند، ماهیگیری میکند و صید ماهی دارد مجبور است وقتی هورالعظیم خشک میشود اعتراض کند. هورالعظیم به بیابان تبدیل شده است. درحالیکه قبلا تفرجگاه بوده است.»
سالهاست منتظر چندمتر لولهای هستیم که پولش را هم پرداخت کردهایم
بعد از چشمه خاور، سیدسلمان هاشمی امامجمعه شهرک طالقانی در ماهشهر هم روایتی از وضعیت موجود در این مناطق ارائه کرد و ضمن انتقاد از مدیریت مسئولان گفت: «در پنجسال حضور من در شهرک طالقانی همیشه معضل آب داشتهایم. الحمدلله یکی از کارهایی که انجام دادیم این بود که اعتباری از شورای راهبردی بگیریم و آب را هدایت کنیم، یعنی مشکل یک بخش شهرک طالقانی حل شد و توانستیم انشعاب دریافت کنیم اما منبع ما چون جمعیت بالایی داریم، نزدیک به 50-40هزار نفر است و جوابگو نیست. در برخی قسمتها طبق مراجعات و آماری که وجود دارد برخی منازل پنج، شش ساعت در شب آب دارند؛ وقتی فشار آب خوب است یا ما در روز چهار، پنج ساعت آب نداریم و این ملموس است. نامه را ارسال کردیم که احتیاج به 20-16 کیلومتر لوله است چون لوله آنجا چدنی و قدیمی است و الان رسوب گرفته و جوابگو نیست. حاشیهنشینی و زمینهای غیررسمی نیز معضل شده و طبیعی است انشعاب آنجا وجود دارد و این امر باعث میشود جوابگو نباشد. یعنی فشار خیلی کم است. برخی مواقع به آنجا میروم و میبینم برخی مردم آب معدنی میخرند. الان هم قیمتش سههزار تومان شده است. مردم هم قبض آب میدهند و هم پول آب شرب پرداخت میکنند. در برخی قسمتها در ضلع غربی بهخاطر شکستگی و قدیمی بودن لولهها آب قابلشرب نیست و این نامه را به دادستان ارسال کردم یعنی از نظر شرعی این آب سالم نیست. البته بحث آب نیست، بلکه بحث شکستگیهایی است که در مسیر وجود دارد و باید اصلاح شود که قسمتی اصلاح شده و قسمتی مانده که اصلاح نشده است. برخی آبی آوردند که بوی تعفن میداد و نمیتوان حتی آن را بو کشید، چه برسد که بخواهید مصرف کنید. این قسمتی از آبی است که وجود دارد. در این قسمت نامهای سال 98 ارسال کردیم. بعد از جلسهای که با امامجمعه استان گرفتیم، مقرر شد یک منبع کمکیار منبع قدیمی باشد، منبعی که داریم بالای 40سالش است. منبع دیگری باید خریداری شود. بهمن 98 قرار بود خریداری شود یکونیممیلیارد تومان آن زمان به حساب عملیات واریز شده و اسناد موجود است، پول را به حساب شرکت آب و فاضلاب اهواز واریز کردند که منبع خریداری شود، اما تا الان که در تاریخ 26 تیرماه 1400 هستیم، خریداری نشده است. ارزش یکونیممیلیارد در آن زمان الان بسیار کاهش یافته است. الان باید 10میلیارد بگذاریم تا منبع جور شود. ارزش آن مبلغ از دست رفته است. من روز شنبه گذشته نامهای هم به استاندار استان ارسال کردم و قول پیگیری داد ولی تا الان خبری نشده است. پول منبع آماده است و هزینه پرداخت شده، ولی این اهمالکاری از طریق شبکه آب و فاضلاب استان خوزستان بوده است. تکلیف یکونیم میلیارد تومان کجاست؟ مشخص نیست! یک بحث دیگر اینکه دوگانگی بین اداره آب و فاضلاب ماهشهر و جنوبشرق وجود دارد. آب ما از جنوبشرق یعنی از کارون به طرف بندر امام میآید و از آنجا تزریق میشود. برخی مواقع آب سرعت کمی دارد، یعنی کاهش مییابد و علت را که جویا میشویم میگویند آب جنوبشرق به ما نمیرسد. وقتی از آب جنوبشرق پیگیری میکنیم آمار میفرستند که آب را کم نکردهایم و فشار آب ثابت و خوب است. این دوگانگی هم وجود دارد که تا الان حل نشده است. نمیدانیم حرف جنوبشرق منطقی و درست است یا حرف اداره آب و فاضلاب بندر ماهشهر درست است. بحث دیگری که در ماهشهر وجود دارد اینکه امروز اطلاعیه آمده برخی مناطق بهخاطر شکستگی و بهخاطر افت فشار دچار کمبود هستند. در شهرستان ماهشهر الان نزدیک به پنجسالی که هستیم چهار، پنج مدیر عوض شده است. تا الان هم اصلاح شبکه انجام نشده است و مردم مشکل در توزیع و استفاده از منبع دارند. در بحث فاضلاب، کل استان خوزستان مشکل دارد. وقتی باران میآید مشکل داریم چون کانالهای دفع آبهای سطحی پاسخگو نیست. شبکه فاضلاب در شهرک طالقانی نداریم، در ماهشهر شبکه قدیمی است و پاسخگو نیست. ما الان نزدیک دریا هستیم. شنیدهام در بوشهر سیستم آبشیرینکن نصب کردهاند و از آب دریا استفاده میکنند. ما دسترسی به دریا داریم و میتوان آب شور دریا را تبدیل به شیرین کرد و به مردم هم ارائه داد. علم پیشرفت کرده است، عربستان، امارات، قطر و... چه میکنند؟ نزدیک آب دریا هستند که شور است. چطور آب شیرین دارند؟ از این تکنولوژیها باید استفاده کرد. باید کارشناسان نظر دهند ولی این راهحل نیز میتواند بررسی شود. بحثی در استان خوزستان وجود دارد که فلسفه سدها چیست؟ فلسفه این است که سدهای جمعآوری آب است؟ سد احداث کردهایم؛ باران میآید سیلاب ما را میبرد، باران نبارد خشکسالی میشود. فلسفه این سدها چیست؟ اگر آب دارد رها کنید که برای هورالعظیم این مشکل ایجاد نشود. خیلی از حیوانات و دامها از بین رفتهاند. اگر آب نیست باید فکر دیگری شود. کرمان، یزد، اصفهان و... از این سدها استفاده میکنند.»
راهحل اورژانسی انتقال آب سد سیمره به کرخه است
مهدی قمشی، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و از مسئولان سابق استانداری خوزستان هم در ارتباط با وضع موجود و راهکار اورژانسی رفع مشکل فعلی به «فرهیختگان» گفت: «مشکل حوضههای آبریزی که به خوزستان ختم میشوند، این است که حوضههای آبریز از استانهای مختلف سرچشمه میگیرند و استان خوزستان پاییندستترین نقطه این حوضههاست. چه رودخانه کرخه که از کردستان شروع میشود و همدان، کرمانشاه، ایلام و... است و در انتها استان خوزستان است و درنهایت هورالعظیم است و کارون هم از چهارمحالوبختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و نهایتا به استان خوزستان ختم میشود و کارون هم ابتدا کهگیلویهوبویراحمد و بعد استان خوزستان است. مشکل این است که استان خوزستان پاییندستترین نقطه این حوضههاست و این به این معناست که ترسالی و خشکسالی به این پاییندستترین نقطه بیشترین فشار را منتقل میکند. اگر مدیریت منابع آب غلط باشد مزید بر این میشود. یعنی در خشکسالی فشارهای پاییندست مضاعف میشود. این امری است که در حوضه کرخه رخ داده است. رودخانه کرخه رودخانه وحشی بوده و ترسالی و خشکسالی آن شدید بوده و الان استانهای بالادست سهم خود را در خشکسالی برمیدارند و پاییندست که استان خوزستان است با باقیمانده که خیلی کم است، باید خود را سازگار کند و این الان امکانپذیر نیست، با توجه به حقابهای که هورالعظیم نیاز دارد و بسیار زیاد است این سخت میشود. در این حوضه یعنی حوضه کرخه چند مساله را داریم که دست به دست هم داده؛ یعنی یکی وسعت حوضه است که در حوضه مصرف بالا رفته است و دیگر مساله تغییر اقلیم است که کاهش بارندگی را بهطور کلی داریم و دیگری مساله خشکسالی است که بهصورت اتفاقی ممکن است خشکسالی یا ترسالی باشد که اتفاقا این بار خشکسالی شده و کمبود بارش را در حوضه داشتیم. از نظر مدیریتی منابع آب در سال 98 سیلاب داشتیم و سد کرخه آب ذخیره کرد ولی پیشبینی اقلیمی برای سال 99 یعنی سال آبی 1400-1399 ترسالی بود و مسئولان احتیاط کردند و سدها را تخلیه کردند و تولید برق در زمستان باعث شد رهاسازی آب از سد بیشتر انجام شود و الان که آن انتظارات برآورده نشد و در بهمن و اسفند 99 و همچنین فروردین 1400 بارندگی نداشتیم، خشکسالی شدید را برای تابستان در خوزستان رقم زدهایم. راهکار منطقی این بود که از کشت شلتوک در حوضه کارون و کرخه پرهیز شود ولی این کار انجام نشد، خیلیها سعی کردند در اردیبهشت و خرداد این کار انجام شود ولی متاسفانه در دو سال آبی گذشته که وفور آب بوده، کشاورزان کشت شلتوک انجام دادند و سود خوبی برای آنها داشته است ولی الان تطبیق با شرایط خشکسالی سخت شده است. درنتیجه نتوانستند از این کشت جلوگیری کنند، وسعت شلتوکها در حوضه کرخه دوهزار و 600 هکتار بود که در تیرماه بین 18-15هزار هکتار گسترش یافته و این حجم زیادی از آب را طلب میکند تا کشت پرمصرفی انجام شود. این اشکال رخ داده و راه اصولی را از دست دادیم و باید پناه بیاوریم به اینکه چه کار باید انجام داد. در پشت سد کرخه آب کافی برای این مقدار کشت نداریم. اگر بخواهیم مدیریت آب را در آذرماه 1400 ادامه دهیم و انتظار داشته باشیم تا آذرماه بارندگی نداشته باشیم این مدیریت سخت است. اگر میخواهیم براساس نیاز بخشهای مختلف از آب پیش بروند ممکن است برای مهر، آبان و آذر آبی در پشت سد کرخه نداشته باشیم. شاید منطقیترین کار این باشد که از سد سیمره در استان ایلام که حجم خوبی از آب دارد، وزارت نیرو آب را مدیریت کند و آب را از دریچههای عمقی به سمت سد کرخه رهاسازی کند و بتواند بهتدریج حجم ذخیره سد کرخه را در ماههای آینده تقویت کند تا این سد در ماههای مهر، آبان و آذر نیازهای آبی حوضه را تامین کند. الان حدود 1.4 میلیارد مترمکعب آب پشت سد سیمره داریم که حجم خوبی است. وزارت نیرو باید الان ریسک را بپذیرد و اجازه دهند از این حجم رهاسازی شود که در مهر، آبان و آذر سد کرخه مشکل نداشته باشد. راههای اصولی را از دست دادیم و با مردمی مواجه هستیم که معیشت آنها دچار مشکل جدی شده است و نمیشود از کشت دست کشید و محدوده شرب، بهداشت و تغذیه احشام دچار مشکل شده و باید فوری فکری صورت گیرد.»
2 سال پیش اگر اجازه میدادند هورالعظیم پر شود، امروز به این فلاکت نمیافتادیم
محمد درویش، فعال و پژوهشگر حوزه محیطزیست هم توضیحات مهم، کامل و البته تاسفبرانگیزی از چرایی وقوع چنین وضعیتی در خوزستان داشت و به «فرهیختگان» گفت: «فکر کنید شما مدیر این حوزه باشید، استاندار خوزستان بودید و باید این مشکلات را حل میکردید، مثلا رئیس سازمان آب و برق خوزستان و وزیر نیرو یا رئیسجمهور بودید و میخواستید این مشکل را حل کنید؛ اولین کاری که میکردید چه بود؟ اولین کار این است که متخصصان این حوزه را جمع کنید، اتاق فکر تشکیل دهید، نظر آنها را بخواهید و بعد بگویید نظر کارشناسی این است و باید مطابق این نظر عمل کنیم. یعنی قاعدتا نباید تاکنون این اتفاق میافتاد؟ نباید عدهای سراغ محمد درویش نوعی میآمدند که الان برای مشکل خوزستان باید چه کار کنیم؟ شما بهعنوان خبرنگار رسالت خود را انجام میدهید و این راهحلها را مینویسید ولی کسی پیگیری نمیکند، حتی اگر حرفها اشتباه باشد و بخواهند جوابیه بدهند، این وضعیت ادامهدار است. اینکه بگویند با چه راهحلی کار را میخواهند درست کنند؟ سالهاست میخواهند این مشکل را حل کنند ولی نکردند. اصل ماجرا این است که هورالعظیم الان به این وضعیت افتاده و خوزستان به این وضع دچار شده؛ خوزستانی که یکسوم آبهای سطحی ایران در این استان جاری میشود، خوزستانی که الان 10میلیارد مترمکعب آب پشت سدهای آن ذخیره است، تقریبا هیچ جای کشور چنین آبی وجود ندارد. وقتی در خوزستان و گیلان با بحران کمآبی مواجه هستیم، وقتی سرشاخههای کارون در استان چهارمحالوبختیاری الان 60 روستا را با تانکر آب میدهند و آنجا با مشکل کمآبی مواجه هستیم و در خراسان جنوبی و اصفهان، سمنان و کرمان هم با مشکل کمآبی مواجه هستیم پس مساله مدیریتی است و مساله کمبود آب و زیادی آب و خشکسالی نیست. آقایان وقتی در جایی آب است بحران ایجاد میکنند، امسال هم بگوییم ترسالی میشود مشکل حل میشود درست نیست. اگر میتوانستند مشکل را حل کنند الان در گیلان ما چنین مشکلی نداشتیم که کشاورزان از بیآبی بنالند و اینها سد بسازند و آب شرب برای مردم تامین کنند، آن هم در جایی که چاه دومتری حفر کنید به آب میرسید. ما با حماقت مدیریتی روبهرو هستیم. من اسم این بحران را خشکسالی مدیریتی گذاشتم. واقعا مساله همین است. اگر احیانا کسی از همه ملاحظات بگذرد و بخواهد همکاری کند چنان بلایی سر او میآورند که فرار کند و برود. دنبال نظر کارشناسی نیستند چون افرادی که برادری آنها در جناحهای مختلف ثابت شده را مسئول میگذارند و اصلا نمیتوانند کاری کنند. مدیر توانا کسی است که معاونان او از خود مدیر بیشتر بفهمند و بیشتر شجاعت داشته باشند ولی در کشور فردی که مدیر میشود از خود ناتوانتر را بهعنوان معاون و مشاور انتخاب میکند تا هیچگاه جلوی او قد علم نکند. معلوم است این سیستم جلو نمیرود. من در سازمان آب و برق خوزستان جلوی مدیرعامل سخنرانی و انتقاد کردم. رئیس سازمان آب و برق خوزستان در آن مراسم میخواست از من تقدیر کند و درنهایت درگوشی به من گفت با این انتقادات من اگر از شما تقدیر کنم من را برکنار میکنند. این وضع این کشور است. مدیری که شجاعت ندارد از حقانیت خود دفاع کند مشخص است وضعیت چه میشود. دو سال پیش اگر در خوزستان اجازه میدادید آب وارد هورالعظیم شود و همه 400هزار هکتار را دوباره پرآب میکردید و نگران میدان نفتی آزادگان نبودید که چاهها از بین برود، جاهایی در هورالعظیم تا 14متر عمق آب بود و الان هم آن آبها باقی میماند. این کار را نکردند، دیوار مرزی را شکستید و آب را به شطالعرب فرستادید تا از کشور خارج شود و بهصورت سطحی به عمق یک متر در قسمتهایی باقی گذاشتید که آب برود و الان این بحران ایجاد شده است. خودشان نخواستند این اتفاق بیفتد و باعث چنین فلاکتی خودشان هستند. همین الان برای بستن دهان مردم، خلاف قانون 700هزار هکتار برنجکاری را مجوز دادید و مردم هم مقصر نیستند چون راه دیگری برای تامین معیشت مردم فراهم نکردند. وقتی 700هزار هکتار برنجکاری میشود، که هر هکتار به گفته رئیس سازمان آب و برق خوزستان دستکم 60هزار مترمکعب آب مصرف میکند، یعنی چه فاجعهای رخ داده است؟ یعنی تمام حقابهای که سازمان آب و برق اعلام کرده عملا به هورالعظیم نمیرسد و قبل از آن کشاورزان مصرف میکنند. کشاورزان هم چارهای ندارند چون راهی برای زندگی باقی نگذاشتهاند. هورالعظیم میتواند باعث تقویت صنعت گردشگری، صنعت توریسم، صیادی، حصیربافی و تغییر اقلیمی شود. ما این را نابود کردیم به بهانه اینکه میخواستیم 20درصد هزینه استخراج نفت را ارزان کنیم و الان به جای اینکه در خوزستان کشتهایی همچون چغندر، ذرت، جو و گندم معرفی کنیم سراغ پرمصرفترین کشتها یعنی نیشکر و برنج رفتیم و کاملا باج میدهیم چون در جاهای دیگر وادادیم و این بحران گریبانگیر ما شده است. چطور مردم در خراسان جنوبی بیرون نمیریزند، شورش نمیکنند که الان بیش از 400 روستا با تانکر آب دریافت میکنند؟ چون مردم در خراسان جنوبی میدانند آب نیست ولی مردم در خوزستان میگویند آب هست و کارون، کرخه، مارون، بهمنشیر و... پرآبترین رودخانههای ایران هستند و چرا نباید آب داشته باشیم؟ این حماقت و نابخردی مردم را عاصی میکند والا مردم ما مردم خوبی هستند و کشور خود را دوست دارند.»
کلید مشکل خوزستان در تهران است؟
در پایان هم یوسف مرادی، فعال محیطزیست در ارتباط با ماجرای تنشهای آبی استان خوزستان به «فرهیختگان» گفت: «وضعیت خوزستان خراب است و یک مساله این است که عمدا برخی کارها انجام میشود یعنی برخی چیزها را میتوان راحت حل کرد ولی عمدا اتفاقاتی در خوزستان رخ میدهد، یعنی در سطح کلان امنیت ملی است والا برخی مسائل همانند آب آشامیدنی مسالهای است که خیلی وقت است حل شده یعنی مساله حل شده و امر بدیهی است و نباید در این مساله بلنگیم. الان مساله خوزستان این است که سد کرخه را با هفتمیلیارد مترمکعب ذخیره داریم که میگویند چهارمیلیارد مترمکعب است، مساله هورالعظیم و آب آشامیدنی خوزستان چقدر نیاز است؟ چند نکته در این خصوص وجود دارد. سدسازی به نفع چه کسی است؟ از سدسازی اولین جایی که منفعت میبرد شرکتهای آب منطقهای است. با تولید برق و فروش آن یا با انتقال آب بینحوضهای و فروش آب حقوق کارکنان را افزایش میدهند. این یک تعارض منافع است. من قرار است 400مگاوات با کرخه برق تولید کنم که الان با 60 درصد کار میکند یعنی با 240 مگاوات است یعنی هیچگاه به ظرفیت اسمی هم نرسید. الان محیطزیست خوزستان را نابود میکنیم، این 240 مگاوات را نیروگاه سوخت فسیلی میتوانست تولید کند. درست است که این نیروگاه هم به محیطزیست ضربه میزند اما الان جامعه را نابود میکنید. میتوانستید این کار را انجام دهید و آبی را به هورالعظیم اختصاص دهید و آبی را برای مردم اختصاص دهید و این مشکل را تا حد زیادی حل کنید. به نظر من ارادهای که وجود دارد در راستای حل مشکلات نیست. کل آب زاگرس از خوزستان عبور میکند، آبی که از استان فارس میآید و از درون دنا رد میشود به خوزستان میآید. در این حجم آب که به خوزستان میآید باید مشکل آب در خوزستان باشد؟ قسمتی به نظرم مساله آب نیست بلکه مساله سیاسی است و مساله باید در تهران حل شود نه در خوزستان! نکته دیگر طمع نفت است. شما میگویید من میخواهم چاه نفت بزنم و باید این قسمت را خشک کنم. میخواهید کار شما راحتتر باشد و کار هزینه کمتری ببرد والا چطور در وسط دریا اسکله نفتی داریم؟ نمیتوانید در عمق پنجمتری کار را انجام دهید؟ برخی بهانهها خندهدار است. الان مسالهای که وجود دارد مشکل در کلمه محیطزیست است. وقتی از محیطزیست میگویید فکر میکنند مردم نگران گاومیشها هستند. سال 98 سیلی آمد و چقدر ریزگردها کنترل شد. نشان میدهد منشا بزرگی از ریزگردها در خوزستان ایران است. مساله کشاورزی در استان خوزستان بسیار مهم است. قسمت عظیمی از کشت در خوزستان گسترده است یعنی در یک روستا هر هکتار را یک خانواده میکارد و گاهی مواقع در خوزستان صدها هکتار را یک موسسه میکارد، این چقدر برای کشور سود دارد؟ اگر گندم را وارد میکردیم میتوانستید یارانه بدهید و بگویید موسسه حق کشت ندارد اما مردم عادی کشت کنند و 50 درصد کشت را با این شیوه کاهش دهید. یارانه را به مردم پرداخت کنید تا این مساله برای همیشه حل شود.»