ناگفتههایی درباره مرکز اسلامی هامبورگ
توسعه و ترویج اسلام در خارج از مرزهای کشور امر مهمی است که تاکنون آثار بسیاری نیز برجای گذاشته است. از جمله مراکزی که به همت آیتالله بروجردی تاسیس شد و در پیروزی انقلاب نیز نقش مهمی داشت، مرکز اسلامی هامبورگ است. این مرکز در برههای از دوران نهضت اسلامی تحت مدیریت شهید بهشتی بود و در جهانیکردن انقلاب نقش ویژهای ایفا کرد.
به گزارش ایسنا، پایگاه «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» در ادامه نوشت: برای شناخت بهتر مرکز اسلامی هامبورگ و نقش آن در پیروزی انقلاب و ترویج فرهنگ تشیع، پای مصاحبه با آیتالله رضا رمضانی گیلانی، دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت (ع) و نماینده محترم مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری نشستیم. آیتالله رمضانی گیلانی ابتدا شرحی از تاریخچه مسجد اسلامی هامبورگ ارائه دادند و سپس درباره تاثیر این مرکز در توسعه ارزشهای اسلام و انقلاب صحبت کردند.
مشروح گفتوگو با آیتالله رمضانی گیلانی را در ادامه میخوانید:
بسماللهالرحمنالرحیم. در ابتدا از جنابعالی بابت وقتی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار دادید تشکر میکنیم. امروز خدمت شما هستیم تا درباره مرکز اسلامی هامبورگ بیشتر بدانیم. این مرکز با تلاش آیتالله بروجردی تاسیس شد. به عنوان اولین سؤال و ورود به بحث لطفا بفرمایید چه عاملی باعث شد تا آیتاللهالعظمی بروجردی تصمیم به تأسیس مسجد امام علی (ع) در هامبورگ بگیرند؟
آیتالله رمضانی گیلانی: بسمالله الرحمن الرحیم. در ابتدا برای همه مسئولین و خدمتگزاران مرکز اسناد انقلاب اسلامی آرزوی صحت و سلامتی دارم و امیدوارم که این مصاحبه برای خوانندگان محترم مفید باشد. در خصوص پرسش شما میتوان اشاره کرد که این امر به واسطه درخواست عدهای از مؤمنین ساکن آن منطقه صورت گرفت. آنطوری که خاطرم هست تا سال 1950 میلادی حدود دو هزار ایرانی در آنجا زندگی میکردند. ایرانیانی که آن زمان در آنجا زندگی میکردند، افراد متشخصی بودند. غالب این افراد یا تاجر بودند یا برای تحصیل در آنجا اقامت داشتند و عموما متدین و دیندار بودند. لذا از حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی قدس سره الشریف، مرجعیت عام شیعیان آن زمان درخواست حضور یک عالم دینی را در آن منطقه داشتند. اولین عالمی که به عنوان نماینده مرجعیت در هامبورگ حضور پیدا کرد مرحوم آقای محمدی گلپایگانی پدر بزرگوار رییس دفتر مقام معظم رهبری بود که حدود 6 ماه در آنجا حضور داشتند. بعد از ایشان مرحوم آقای محققی لاهیجی مسئولیت امور دینی مومنین آنجا را عهدهدار شدند.
آقای لاهیجی با زبان خارجی آشنا بود و هم اهل هنر بود. ایشان به علوم روز مانند فیزیک و شیمی نیز تسلط داشتند. بعد از اینکه آقای محققی امور مؤمنین آنجا را عهده دار شد فعالیتهای دینی مؤمنین نظم خاصی پیدا کرد. جلسات هفتگی منظم در خانه افراد تشکیل گردید و کلاسهای تفسیر قرآن و بیان معارف اهل بیت آغاز شد. به دنبال آن، مؤمنین ساکن آن منطقه در نامهای به آیتالله بروجردی سه منطقه را برای ساخت اولین مسجد هامبورگ به ایشان معرفی کرده و از ایشان تقاضای حمایت نمودند.
وقتی که آیتالله بروجردی تصمیم خود را مبنی بر ساخت مسجد اعلام کردند اولین پول را هم خود ایشان پرداخت کردند. به نظرم آیتالله بروجردی در آن زمان مبلغ ده هزار تومان را برای ساخت مسجد پرداخت کرده بودند. نکته قابل توجه این بود که ایشان تأکید داشتند که اگر قرار است مسجدی در هامبورگ ساخته شود باید در بهترین مکان شهر ساخته شود؛ لذا از بین مناطق پیشنهادی زمینی در حدود 4000 متر در خیابان شونه آوس زیشت در کنار دریاچه آلستر که از زیباترین مناطق هامبورگ محسوب میشود، برای ساخت مسجد در نظر گرفته شد. با این اوصاف طبیعی است مکانی که اکنون مسجد امام علی علیهالسلام در آن قرار دارد یکی از مرغوبترین مناطق شهر به حساب آید.
بدون شک در کل اروپا شما مسجدی را از شیعیان مشاهده نمیکنید که از لحاظ موقعیت جغرافیایی ویژگی مسجد امام علی علیهالسلام را دارا باشد. شما اگر امروز به هامبورگ سفر کنید یکی از زیباترین مناطق این شهر منطقه آلستر است و یکی از زیباترین مراکز دیدنی این شهر هم مسجد امام علی علیهالسلام است که به علت گنبد فیروزهای رنگ آن نزد مردم این شهر به «مسجد آبی» معروف شده است. مرکز اسلامی هامبورگ همه روزه شاهد حضور انبوهی از توریستهایی است که برای آشنایی با اسلام و تماشای سبک معماری چشمنواز این مسجد و نیز برای یافتن پاسخ سؤالات خود وارد آن مسجد میشوند. لازم به ذکر است که پس از برگزاری جشن پنجاهمین سالگرد تأسیس این مجموعه در سال 2013 میلادی مرکز اسلامی هامبورگ جزء میراث فرهنگی شهر به حساب میآید.
پس از رحلت مرجع عالیقدر شیعه آیتاللهالعظمی بروجردی در سال 1340 و بازگشت مرحوم محققی به ایران، فترتی در ساخت مسجد به وجود آمد و بعضی از اهالی با ادامه برنامه ساخت مسجد در یکی از بهترین مناطق مخالفت کردند. به هر ترتیب با حضور شهید بهشتی در هامبورگ و درایت ایشان، این مشکل حل شد. از آن پس حتی در مساجد ایران برای ساخت این مسجد پول جمعآوری میکردند. مردم میگفتنند: آقای بروجردی دستور داده تا در هامبورگ مسجدی ساخته شود و ما باید کمک کنیم تا این امر تحقق یابد. به هر ترتیب از طرق مختلف مبالغ خوبی جمعآوری شد و کار ساخت مسجد به اتمام رسید. تاریخچه ساخت مسجد را شما میتوانید در کتاب «مسجد آبی آلمان» مطالعه فرمایید.
دغدغه آیتالله بروجردی از تاسیس این مرکز چه بود؟
آیتالله رمضانی گیلانی: طبیعتا مهمترین دغدغه ایشان برای ساخت این مسجد ترویج مکتب شیعه بود. وقتی این مسجد ساخته شد آقای دکتر مهدی حائری یزدی هم در امریکا اقدام به تأسیس مرکز مذهبی نموده بودند. اولین دغدغه آقای بروجردی در مورد مراکز اسلامی خارج از کشور این بود که مؤمنینی که در خارج از کشور حضور داشتند مکانی برای عبادت داشته باشند و روحانیونی هم که به این مناطق میروند بتوانند مکتب شیعه را ترویج کنند.
اشاره به ترویج مکتب شیعه کردید؛ امروزه جریانی وجود دارد که به اشتباه ماهیت ترویج شیعه را در مبارزه با اهل سنت میداند؛ روش آیتالله بروجردی در ترویج تشیع چه بود؟ آیا ایشان هم این طور میاندیشیدند؟
آیتالله رمضانی گیلانی: اگر به حیات علمی و مذهبی ایشان اشراف داشته باشیم میبینیم که اینگونه نبود. همانگونه که گفتم اساس ساخت مسجد امام علی علیهالسلام به درخواست عدهای از شیعیان بوده و ایشان هم یک عالم شیعی را به آنجا فرستادند تا مذهب شیعه را به درستی معرفی کنند. هدف آقای بروجردی این نبود که در آنجا مردم را به شیعه شدن ترغیب نمایند. زیرا دولت آلمان روی این مسئله حساس بود. من همیشه اینجا دو تا تعبیر را بیان میکنم؛ عالمانی که به این مناطق میروند وظیفهشان معرفی اسلام ناب است نه دعوت مردم به مسلمان شدن. از سوی دیگر اشخاصی که با اسلام آشنایی پیدا میکنند به آن علاقهمند میشوند، با اراده خود آیین اسلام را معرفی میکنند. آیتاللهالعظمی بروجردی نگاهی تقریبی داشتند. ارتباط وثیق با شیخ شلتوت و دانشگاه الازهر در زمان آقای بروجردی برقرار شد. ایشان با نگاه تقریبیشان توانستند فقه مذهب شیعه را در دانشگاه الازهر به عنوان یک مذهب رسمی معرفی کنند. ایشان به هیچ وجه نگاه تقابلی با مذاهب دیگر نداشتند و توهین به سایر مذاهب اسلامی را مجار نمیدانستند.
مدیریت و تولیت مراکز اسلامی در اروپا در زمان آیتالله بروجردی و بعد از ایشان چگونه انتخاب میشد؟
آیتالله رمضانی گیلانی: براساس اساسنامهای که در زمان تأسیس مسجد نگاشته و مصوب شده است مسجد هیأت امنایی دارد که آنان در این خصوص افرادی را به عالیترین مرجعیت شیعی معرفی میکنند که معمولا این مراجع در ایران حضور داشتند. در زمان حیات مرحوم آیتالله بروجردی این کار اینطور انجام میشد و بعد از رحلت ایشان هم افراد مورد نظر به حضرات آیات میلانی و خوانساری معرفی میشدند. شهد بهشتی هم با نظر آیات عظام میلانی و خوانساری مسئولیت آنجا را بر عهده گرفتند. برخی به اشتباه میگویند که شهید بهشتی با عنایت آیتالله بروجردی به آنجا رفتند در حالی که شهید بهشتی در سال 1345 به هامبورگ رفتند و حال آنکه مرحوم آیتالله بروجردی در بهار 1340 رحلت کرده بودند.
بعد از شهید بهشتی آقای مجتهد شبستری مدیریت را بر عهده داشتند. قرار بود که آقای مجتهد شبستری به مدت یکسال این مسئولیت را عهدهدار باشد و شهید بهشتی مجددا برگردد. اما شهید بهشتی با محدودیتهایی از جانب رژیم پهلوی مواجه شد و نتوانست به هامبورگ مراجعت کند. بدین ترتیب آقای مجتهد شبستری هفت سال مدیریت را بر عهده داشتند. بعد از آقای مجتهد شبستری و نزدیک به پیروزی انقلاب آقای سید محمد خاتمی مسؤلیت امور را برعهده گرفت. ایشان حدود یکسال و نیم مدیر مرکز اسلامی هامبورگ بودند که البته اکثرا در حال رفت و آمد بودند و در مجموع حدود ده ماه در آنجا استقرار داشتند. بعد از آقای خاتمی حاج آقا مقدم مسئول آنجا شد. آقای مقدم حدود دوازده سال این مسؤلیت را عهده دار بود. آقای محمدباقر انصاری از تربیتشدگان شهید بهشتی بعد از آقای مقدم مسئولیت امور را بر عهده گرفتند و بعد از ایشان آقای حسینی مسئولیت آنجا را عهدهدار شد. بعد از این آقایان هم آقای سید عباس قائم مقامی و سپس حقیر به مدت ده سال آنجا خادم بودم و بعد از من هم آقای دکتر محمدهادی مفتح مسئولیت آنجا را برعهده گرفت که تاکنون دو سال از حکم ایشان میگذرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روند انتخاب مدیر مرکز اسلامی کمی تغییر کرد و از زمان رهبری حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) مسئول مرکز از طرف معظمله انتخاب میشود. در زمان حیات امام خمینی (ره) آقای منتظری که قائممقامی رهبری را بر عهده داشت تا حدودی در این قضیه نظر میدادند. یکسری از موقوفات مسجد امام علی (ع) هم با نظر ایشان خریداری شد. در دوران زعامت حضرت آقا و وقتی که دفتر ایشان مستقر شد تمامی مدیران با حکم ایشان منصوب میشوند.
هنوز هم این مراکز هیأت امنا دارند؟
آیتالله رمضانی گیلانی: بلی
اعضای هیأت امنا چگونه انتخاب میشوند؟
آیتالله رمضانی گیلانی: اعضای هیئت امنا غالبا از بازاریان ایرانی ساکن آنجا بودند. من در زمانی که در هامبورگ مسؤولیت داشتم تغییراتی را در هیئت امنا ایجاد کردم. با توجه به اینکه برخی از قدما به رحمت خدا رفته بودند افرادی ازقبیل پزشکان را به ترکیب هیئت امنا اضافه نمودم و بدین ترتیب دامنه اعضای هیئت امنا گسترده ترشد.
برای تبیین نقش تاریخی این مرکز مهم لطفا بفرمائید که در روند مبارزات نهضت اسلامی، مرکز اسلامی هامبورگ و دیگر مراکز اسلامی چه فعالیتهایی داشتند؟
آیتالله رمضانی گیلانی: به طور کلی مراکز اسلامی آن زمان مثل مرکز اسلامی هامبورگ ملجاء دانشجویان مسلمان مبارز ساکن در اروپا بودند. شاید کمتر کسی این نکته را بداند که یکی از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان اروپا شهید بهشتی بوده است. در زمانی که ایشان تولیت مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشتند انجمن اسلامی دانشجویان در آخن تأسیس شد. بعضی از جلسات انجمن اسلامی دانشجویان در مرکز اسلامی هامبورگ برگزار می شد. همین دانشجویان انجمن اسلامی زمانی که امام خمینی در نوفل لوشاتو مستقر بودند زحمات زیادی را متحمل شدند. یکی از این دانشجویان آقای محمد کیارشی بود که الان هم در اروپا ساکن هستند. آقای کیارشی فردی بسیار انقلابی است. هنگامی که امام خمینی فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر کردند همین آقای کیارشی در جهت دفاع از حکم امام در تلویزیون آلمان با افراد مناظره میکرد. به نوعی تنها کسی که در اروپا به طور رسمی از حکم امام خمینی دفاع کرد همین محمد آقای کیارشی بود.
بعد از پیروی انقلاب اسلامی فعالیتهای این مرکز به چه صورت ادامه پیدا کرد؟ آیا پیروزی انقلاب در پویایی این مرکز و سایر مراکز اثر داشت؟
آیتالله رمضانی گیلانی: ابتدا از لحاظ کمیت بگویم؛ قبل از انقلاب ما صد مرکز اسلامی در آلمان داشتیم و در هامبورگ هم شاید یک مرکز بیشتر نبود. الان در خود هامبورگ بیش از 80 مرکز اسلامی و در کل آلمان حدود 2700 مرکز اسلامی ثبت شده داریم. اعم از مسجد و مراکز بزرگ و کوچک تا سایر نهادهای اسلامی. همین تعداد هم در انگلستان ثبت شده است. حدود 1000 مرکز اسلامی آلمان متعلق به (دتیپ) سازمان دیانت ترکیه میباشد که تمامی مراکز آنها فعال میباشند. همچنین حدود 600 مرکز اسلامی در آلمان نیز متعلق به ملی گروشهای ترکیه میباشد.
لازم به ذکر است که حدود چهار میلیون نفر ترکیهای در آلمان زندگی میکنند که اغلب پس از ویرانیهای بسیار جنگ جهانی دوم به عنوان نیروی کار از ترکیه به آلمان مهاجرت کرده بودند. آمار مسلمانان در آلمان امروز بیش از هفت میلیون نفر است. متأسفانه آمار دقیق مسلمانان ساکن در کشورهای اروپایی اعلام نمیشود. به عنوان مثال هنوز آمار مسلمانان بعد از جنگ سوریه و پناهندگی سوریها در کشورهای اروپایی اعلان نشده است. در تعدادی از شهرهای اروپا مانند بروکسل پایتخت بلژیک تعداد مسلمانان از غیرمسلمانها بیشتر است. 56 درصد از جمعیت یک میلیونی شهر بروکسل مسلمان هستند. همچنین بیش از ده درصد جمعیت کشور فرانسه امروز مسلمان هستند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسعه روابط صورت گرفت و به نوعی شاهد یک نوع هجرت روحانیون بودیم. این هجرت روحانیون به واسطه فعالیت تجاری و غیرتجاری مسلمانان در اروپا صورت گرفت. وقتی تعداد مسلمانان در اروپا زیاد شد نیاز آن مسلمانان به مبلغان دینی هم افزایش پیدا کرد و بدین ترتیب روحانیون برای پاسخگویی به این نیاز مؤمنین ساکن در اروپا به این مناطق مهاجرت کردند. نکته جالب توجه اینجاست که در ذیل هجرت روحانیون و برگزاری مراسمات مذهبی، مسلمانان کشورهای گوناگون با یکدیگر تعاملات برقرار کردند. امروزه بیشترین جمعیت ایرانی ساکن در اروپا در کشور آلمان قرار دارد و این جمعیت به سیصد هزار نفر رسیده است.
به نظر شما این مراکز تا چه میزان در جهانیشدن شعارهای جمهوری اسلامی نقش داشتهاند؟
آیتالله رمضانی گیلانی: یکی از شعارهایهای جمهوری اسلامی حرکت به سوی تقریب مذاهب اسلامی در سراسر جهان است. از طرفی هم یکی از مهمترین فعالیتهای این مراکز حرکت تقریبی بین مسلمانان است. سردمدار جریان تقریب در بین مسلمانان اروپا مرکز اسلامی هامبورگ بود. در این خصوص شخصیتهای برجستهای از جهان اسلام را برای سخنرانی دعوت میکردیم. در این دوره مرکز اسلامی هامبورگ تبدیل به یک پایگاه عظیمی برای روحانیون منطقه شده بود و وحدت مثال زدنی بین روحانیون منطقه با محوریت مرکز اسلامی هامبورگ ایجاد شد.
در مرکز اسلامی هامبورگ کمکهای انسان دوستانه بسیاری برای کشورهای مسلمان جمع میشد. به عنوان مثال در زمان سیل پاکستان ما مبلغ صد هزار یورو پول جمع کردیم و به پاکستان کمک کردیم. هنگامی که زلزله بم رخ داد مرکز اسلامی هامبورگ هزینههای ساخت یک بیمارستان در آن منطقه را تقبل کرد و آن بیمارستان با جمعآوری کمکهای مردمی ساخته شد. فکر کنم حدود 400 هزار یورو و شاید بیشتر برای کمک به زلزله زدگان در مرکز اسلامی هامبورگ پول جمع شد.
مرکز اسلامی هامبورگ مورد تأیید علما هم بود؟
آیتالله رمضانی گیلانی: بله، علمای مختلف چه در قم و چه در مشهد و چه در تهران و نیز علمای عراق جایگاه مرکز اسلامی هامبورگ را میشناختند و آن را تأیید میکنند. در این زمینه خاطرهای به ذهنم رسید که جالب است ذکر کنم. گویا در شهر مشهد خبری پخش شده بود که یکی از آقایان روحانی به انگلیس مسافرتی داشته است. در صورتی که آن فرد به آلمان رفته بود. این خبر به گوش یکی از مراجع تقلید آن زمان رسیده بود. این مرجع بزرگوار وقتی خبر مسافرت مؤمنین به بلاد کفر را میشنیدند بسیار ناراحت میشدند. آن مرجع تقلید وقتی آن فرد را میبیند و خطاب به او میگوید شنیدم به بلاد کفر سفر کردی؟ آن فرد جواب داده بود که به هامبورگ، مسجد آقای بروجردی رفته بودم. مرجع تقلید پاسخ داده بود: خب مشکلی نیست. آنجا ایرادی ندارد بروی. این نمونهای از تأییدات مراجع تقلید نسبت به مسجد امام علی علیهالسلام بود. مسجد آیتالله بروجردی در هامبورگ یک پایگاه قوی تشیع در اروپاست که این از خدمات ارزنده مرحوم آیتالله العظمی بروجردی محسوب میشود و بر همه ما لازم است که در حفظ و اعتلای این امانت بزرگ و میراث عظیم شیعه در اروپا تلاش کنیم.
امروز دشمنان اسلام تمام تلاششان را در جهت اسلام ستیزی به کار بستهاند و از طرفی هم گرایش جوانان اروپایی به مفاهیم اسلامی را میبینیم. خاطرهای از مواجهه افراد غیرمسلمان با مفاهیم اسلامی دارید؟
آیتالله رمضانی گیلانی: در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم در عین اینکه فعالیتهای اسلام ستیزانه دشمنان بیتأثیر نبوده اما ما از طرفی گرایشات فراوانی را هم به اسلام ملاحظه میکنیم. بالا رفتن آمار مسلمانها در غرب مصداق این قضیه است. من جوانی را در ایتالیا به نام حسین میشناسم. ایشان بعد از اتفاقات 11 سپتامبر در آمریکا مسلمان و شیعه شد. همین فرد الان در ایتالیا مرکزی اسلامی بنام مرکز امام مهدی (عج) تأسیس نموده است. من یکبار در خبرگان برای عزیزان گزارش دادم که این فرد حتی به زبان ایتالیایی مرثیه سرایی و نوحه خوانی میکند. مرکز امام مهدی مهمترین مرکز اسلامی در رم و ایتالیا به شمار میآید. حسین برای ما تعریف میکرد بعد از 11 سپتامبر هجمه علیه اسلام زیاد شد. من تا آن روز هیچ شناختی از اسلام نداشتم. این هجمهها باعث شد تا درباره اسلام تحقیق و در نتیجه بعد از تحقیقات مفصل مشرف به مذهب شیعه شدم.
نمونه دیگر از این رویشهای اسلامی آقای محمد کروگر است. محمد کروگر پدر و مادرش مسیحی بودند و الان هم مسیحی هستند، ولی خود او به اسلام روی آورده بود. محمد در مرکز اسلامی هامبورگ برای مسیحیان کلاس میگذاشت و عقاید اسلام را به آنها میآموخت. تعداد زیادی بعد از کلاسهای محمد به اسلام روی آوردند. همین محمد آقا در ایام ماه رمضان داشت با من صحبت میکرد و خواست نکتهای را برای من بگوید؛ قبل از اینکه نکتهی خود را بیان کند به من گفت: حاجآقا من اگر این حرف را بزنم روزهام باطل نمیشود؟ من در این ده سالی که با این فرد ارتباط داشتم یک دروغ از او نشیندم. از این نمونهها زیاد داشتیم.
ما با رویش اسلامگرایی در غرب مواجه هستیم. بخشی از این پذیرش اسلام به واسطه ازدواج صورت میگیرد. افراد به یکدیگر علاقمند میشوند و لازمه ازدواج اینها مسلمان شدن فرد غیر مسلمان است. من تعداد زیادی از این موارد را سراغ دارم. حتی زمانی به روسای صداوسیما پیشنهاد دادم که از زندگی این افراد فیلم و مستند ساخته شود. اما متأسفانه این امر محقق نشد. اسلام اگر به درستی معرفی شود جوانان از اسلام رویگردان نمیشوند. اسلام گمشده نسل جوان امروز است. من دین گریزی در نسل جوان را قبول ندارم. ممکن است رفتارهای ما باعث شده باشد که فرد جوان از اسلام رویگردان شود. رفتار ما سوای از حقیقت اسلام است. گوهرهی اسلام به فطرت انسانها برمیگردد. امروز شما بیایید بحث عدالت اسلامی را مطرح کنید چه کسی با عدالت مخالف است؟ ممکن است ما در اجرای عدالت موفق نبوده باشیم. امروزه حدود 4000 فرقه معنوی در اروپا و آمریکا بوجود آمده است. اینها بخاطر این است که دشمنان نتوانستند با معنویت بجنگند.
در قرن 17 تلاشهای زیادی در غرب در جهت مبارزه با مذهب صورت گرفته است. اما امروز میبینیم که تلاشهایشان مثمر ثمر نبود. منتها آنها آمدند دین را تجربی کردند و گفتند که دین یک امر شخصی است و نباید در مسائل اجتماعی حضور داشته باشد. بعضیها هم دین را سکولاریزه کردند و دین را از سیاست جدا کردند. ما در غرب با گرایشات معنوی مواجه بودیم که افراد را در نهایت به دین مرتبط کرد. شما هیچ دینی را بدون معنویت پیدا نمیکنید. اگر جوانی امروز به ظاهر دین گریز شده، برمیگردد به یک سری از عوامل مثل نوع رفتارهایی که از برخی مثل عدهای از روحانیت یا یک بخشی از حاکمیت میبینند. وقتی مردم میبینند که یک سری از روحانیون وارد یک سری از مسائل شدهاند، نمیتوانند رفتار فلان شخص روحانی را از اسلام تمیز دهند و لذا رفتار غلط آن روحانی را به اسلام تعمیم میدهند. اما وقتی زندگی شخصی مقام معظم رهبری و آیتالله سیستانی را میبینند این نگرش میتواند در برداشت مثبتشان از اسلام تأثیر بگذارد. اکثریت اعاظم ما زندگی سادهای دارند. به جرأت میتوانم بگویم که یکی از سادهترین و کم خرجترین اجلاسیههای کشور جلسات مجلس خبرگان است. در زمان برگزاری جلسات خبرگان ما میبینیم که پنج تا ده نفر از نمایندگان خبرگان در یک اتاق میخوابند. متأسفانه مردم از این جزئیات خبر ندارند. ای کاش امکان فیلمبرداری بود تا مردم این تصاویر را با چشمان خود میدیدند. این نکته را هم اینجا بگویم که هیچ کدام از اعضای خبرگان حقوق ماهیانه دریافت نمیکنند و فقط هرازگاهی یک هزینه جزئی برای برگزاری فعالیتها و مراسمات در دفاتر آقایان پرداخت میشود. متأسفانه مردم اینها را نمیدانند و از آنطرف هم دشمنان سم پاشی میکنند و اذهان مردم را منحرف میکند.
من همواره با جوانان ارتباطم را حفظ کردم. اکثریت افرادی که پای منبر جلسات من در رشت حضور دارند جوان هستند. بواسطه ارتباطی که با جوانان دارم میخواهم این را بگویم که بنده به شدت مخالف این جمله هستم که میگویند «نسل جوان بیدین شده». بارها شده است که وقتی با جوانان صحبت میکنم میگویند: «حاج آقا ما بد قضاوت میکردیم و اینها را به دین نسبت میدادیم.» اگر من روحانی بد رفتار کنم باعث میشود که دید جامعه نسبت به دین بد شود.
با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان هستیم کمی از حال و هوای ماه رمضان در اروپا برای ما بگویید؟
آیتالله رمضانی گیلانی: ماه رمضان در برخی از سالها حدود قبل و بعد ماه آپریل میلادی بود. (همزمان با ماه خرداد و تیر در ایران) در این ایام مدت زمان روزهداری حدود بیست و یک ساعت طول میکشید. شما حساب کنید بیستویک ساعت روزهداری چقدر سخت است. با این وجود مثلا دختر خانمی بود که تازه به سن تکلیف رسیده بود. او سعی میکرد تمام روزههایش را بگیرد. پیرمرد هشتاد سالهای هم داشتیم که تلاش میکرد همه روزههایش را بگیرد. مسلمانان آنجا نسبت به روزه حساسیت زیادی دارند.
خبرنگاران و مسیحیان و پیروان سایر ادیان از ماه رمضان مسلمانها استقبال میکردند. برای افراد غیر مسلمان روزهداری و عبادات مسلمین خیلی جالب و محترم بود. هر جایی که ما مناسکمان را انجام میدادیم برای آنها جذاب و قابل احترام بود. خاطرم هست یک روز از وین با پرواز اتریش میآمدم. وقت نماز بود. به مهماندار هواپیما گفتم من یک جا میخواهم تا نماز بخوانم. سریعا برای من یک زیراندازی پهن کردند و جهات شمال و جنوب را هم به من نشان دادند تا بتوانم قبله را پیدا کنم. اروپاییها هنگامی که میدیدند ما با خدا نجوا میکردیم خیلی ما را احترام میکردند. ما عباداتمان را به همراه عدالتخواهیمان در یک مجموعهای به آنها ارائه میکردیم و به آنها میگفتیم که اگر ما مقابل ظلم ایستادهایم بخاطر این است که زورگویی مخالف فطرت انسان و عقل است.
ماه رمضانهای آن روز برای خانواده خود ما هم جذاب بود. هنگامی که اذان مغرب را میگفتند، با اینکه بیش از بیست ساعت هم روزه بودیم، ابتدا نماز را به صورت جماعت میخواندیم و بعد از نماز به صورت جمعی افطار میکردیم. نکته جالب توجه این است که مسیحیان و پیروان سایر ادیان به روزهداری ما احترام میگذاشتند.
ما معمولا در یکی از شبهای ماه رمضان، مسئولین و شخصیتهای علمی و دانشگاهی شهر هامبورگ را به مسجد دعوت میکردیم. در بعضی از سالها افطار ساعت 10 شب بود. جلسه با مسیحیان را قبل از افطار برگزار میکردیم. وسایل پذیرایی هم بر سر میزها مهیا بود. و در حین جلسه میتوانستند ازخودشان پذیرایی کنند. افراد مختلفی سخنرانی میکردند. ما به مهمانان میگفتیم که از خودتان پذیرایی کنید شما که روزه نیستید. آنها به ما میگفتند: «نه ما به احترام شما صبر میکنیم و همزمان با افطار شما غذا میخوریم.» نکته جالب توجه اینجا بود که حتی آب هم نمینوشیدند. از طرفی ما هم آن شب دیگر قبل از افطار نماز نمیخواندیم. این رعایت کردن حریم خیلی مهم است. خاطرم هست در شبهای قدر بیش از دوهزار غذا میدادیم. در ایام محرم و در روز عاشورا نزدیک به شش هزار نفر و گاهی بیشتر را اطعام میکردیم.
در مراسمهای مذهبی افراد غیر مسلمان هم حاضر می شدند؟
آیتالله رمضانی گیلانی: گاهی اوقات میآمدند و مراسم را مشاهده میکردند. از آنجا که مسجد امام علی هامبورگ به عنوان یک مکان توریستی شناخته شده بود معمولا افراد مسیحی در نماز جمعههای حاضر میشدند و با مناسک ما آشنا میشدند. بعضی از این افراد وقتی یک جلسه میآمدند مراسمهای ما برایشان جالب به نظر میآمد به همین خاطر باز هم در مراسمها شرکت میکردند و بعد از ده جلسه حضور و تحقیقی که انجام میدادند و پرسشهایی مطرح میکردند و پاسخهای خود را دریافت مینمودند مشرف به اسلام میشدند. تشرف این افراد به دین اسلام به هیچ وجه احساسی نبود و کاملا با معرفت تمام نسبت به اسلام مسلمان میشدند.
در روز سوم اکتبر که مصادف با سالروز اتحاد آلمان غربی با شرقی است کشور آلمان تعطیل رسمی دارد. در آن روز که به عنوان روز باز مساجد شناخته شده، درب مرکز کل روز باز بود. و حدود 5 تا 6 هزار نفر از توریستها به مرکز میآمدند. ما برای توریستها معارف اسلامی را توضیح میدادیم و به پرسشهای آنان پاسخ میدادیم. موقع نماز که میشد از نماز جماعت ما فیلمبرداری میکردند و کاملا سکوت میکردند. رکوع و سجود و هماهنگی نماز جماعت برایشان بسیار جالب بود و مبهوت نماز خواندن ما بودند.
خاطرهای را از مراسمهای محرم به خاطرم آمد که بیان آن در اینجا خالی از لطف نیست. دو نفر از عزیزان مسیحی در مراسم عزادرای اباعبدالله (ع) شرکت کرده بودند و از مراسم نیز فیلمبرداری کرده بودند. تا آخر مراسم نیز حاضر بودند و غذای نذری را هم خوردند. یکی از این افراد از ما پرسید چرا شما برای این آقا اینقدر عزادری میکنید؟ این آقا کیست؟ (who is Hussain?) من گفتم او برای حریت قیام کرد. بعد از دقایقی که من برای آنها صحبت کردم. به یکباره گفتند: «حسین امام ما هم هست. اگر این چنین فردی جایگاه امامت دارد امام ما هم است.» و لذا ما معتقدیم که امام حسین نه فقط امام شیعیان، مسلمانان و پیروان ادیان ابراهیمی است بلکه امام حسین امام ابناء البشر هم هست. اگر ما بتوانیم با ادبیات بینالمللی و با احترام معارفمان را تبلیغ کنیم قطعا حرفهای ما را میپذیرند.
انتهای پیام