شنبه 3 آذر 1403

نجات ایران در گرو چیست؟/ وسط بازها متحد شوید / خاتمی، ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و بهزاد نبوی هنوز هستند / تحریم ها جامعه را از تعادل خارج کرد

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
نجات ایران در گرو چیست؟/ وسط بازها متحد شوید / خاتمی، ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و بهزاد نبوی هنوز هستند / تحریم ها جامعه را از تعادل خارج کرد

انواری به خبرآنلاین گفت: بسیاری از مشکلات کنونی به دلیل تحریم‌هاست. آستانه تحمل مردم به دلیل فشارهایی که وارد می‌شود از تعادل خارج شده و ایجاد خشم می‌کند؛ مازنی نیز گفت: هنوز هم نیروهای معتدل هستند و می‌توان از آن ها بهره برد؛ نیروهایی در هر دو جناح سیاسی. آقای خاتمی همینطور آقای ناطق نوری و افرادی مانند آقایان باهنر، لاریجانی، نبوی.

مهرشاد ایمانی: فضای اجتماعی و سیاسی به گونه‌ای است که کمتر رنگ و نقشی از میانه‌روی و اعتدال در آن می‌بینیم؛ عنصری مهم که برای استحکام استوانه‌های نگاه‌دارنده سیاست و جامعه همواره ضروری بوده و هست. اما چه عواملی دست به دست می‌دهند که سیاست در ایران همواره گرایش به رادیکالیسم داشته باشد؟ آیا نفی میانه‌روی ریشه‌های اندیشه‌ای دارد یا سابقه تاریخی نیز مقوم چنین امری است؟ چه می توان کرد که میانه‌روی جانشین تندروی شود؟ اما در این میان نباید فراموش کرد که موقعیت سنجی ما آن اندازه اشتباه بوده که اکنون آتش درگیری به داخل کشور افتاده و سیاست جنگ در سوریه برای حفاظت از داخل بی معنا شده است. شکست در این حوزه پای چه نیروهایی باید نوشته شود؟ اکنون غفلت از داخل، باعث نشده سیاست های آتش افروزانه دشمن در داخل به موفقیت هرچند نسبی برسد؟ اگر مردم از صندوق های رای 1400 حذف نشده بودند و انسجام داخلی حول محور رای شکل می گرفت، و حکومت یکدست به رسمیت شناخته نمی شد، آیا چنین وضعیتی داشتیم؟ حرکت دیرهنگام در این باره می تواند گرایش به رادیکالیسم را بیش از گذشته تقویت کند. در این باره حکمرانی متعادل با احزاب متعادل به نظر می رسد می توانند ایران را نجات بدهند اینگونه نیست؟

حسین انواری، تحلیلگر سیاسی و فعال اصولگرا و عضو حزب مؤتلفه اسلامی

حکمرانی کشور باید متعادل باشد

حسین انواری، تحلیلگر سیاسی و فعال اصولگرا و عضو حزب مؤتلفه اسلامی، درباره ویژگی‌های یک جامعه میانه‌رو به «خبرآنلاین» گفت: «جامعه ما متکی به اصول و ارزش‌های اسلامی است و بر اساس این ارزش‌ها خواستار برقراری تعادل اجتماعی و سیاسی است و هر عاملی که این تعادل را برهم زند، مقبول نیست. حالا باید دید چه عواملی این تعادل را بر هم می‌زنند و حکمران‌ها باید همواره حفظ تعادل در جامعه را در دستور کار خود قرار دهند؛ به بیان دیگر حکمرانی کشور باید با متعادل باشد و وقتی در یک نهاد تعادل بر هم می‌خورد زنگ خطری است برای آن نهاد است».

تحریم باعث برهم‌خوردن تعادل بوده است

این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث مخدوش‌شدن میانه‌روی در کشور می‌شود، بیان کرد: «از ابتدای انقلاب اسلامی با یک جبهه قوی ضدتعادل در داخل کشور مواجه بودیم؛ مثلا تحریم، یکی از عواملی است که جامعه را از تعادل خارج می‌کند. بسیاری از مشکلات کنونی به دلیل تحریم‌هاست. آستانه تحمل مردم به دلیل فشارهایی که وارد می‌شود از تعادل خارج می‌کند و ایجاد خشم می‌شود؛ مردم در چنین شرایطی تصور می‌کنند در معرض ظلم قرار گرفته‌اند. از آن سو همه آن عواملی که ظالمانه این تحریم‌ها را ایجاد کرده‌اند سوار بر همین شرایط می‌شوند؛ یعنی اول عارضه‌ای را ایجاد کرده‌اند و خودشان سوار بر آن عارضه می‌شوند و می‌بینیم مردم در تنگنا قرار می‌گیرند. بخشی از این برهم‌خوردن تعادل ناشی از فشارهایی است که اجازه ندادند کار پیش برود. جریان‌هایی که بر این بستر سوار می‌شود و با تبلیغات مسموم خودشان چه به صورت صوتی و تصویری و چه به صورت مکتوب و اینترنتی عارضه‌ها را تشدید می‌کنند تا مردم به ناامیدی و بن‌بست برسند. وقتی این بن‌بست ایجاد می‌شود تعادل مخدوش می‌شود. ناآرامی ایجاد می‌شود، مردم احساس می‌کنند نمی‌توانند زندگی خودشان را سامان دهند و خشمگین می‌شوند و می‌خواهند به شکلی این خشم را تخلیه کنند اما همه باید بدانند که نقد و حتی اعتراض، اغتشاش نیست و همه حواسشان باشد که دشمنان خارجی با کمک مزدوران داخلی می‌خواهند نقدها را به آشوب تبدیل کنند».

مفاهیم اصلاح‌طلبی و اصولگرایی بی‌اعتبار و بی‌معناست

او درباره نقش جناح‌های سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب در برقراری میانه‌روی در جامعه و سیاست یا از آن سو زایل‌کردن میانه‌روی، تصریح کرد: «شاخص‌هایی وجود دارد و این شاخص‌ها تعیین‌کننده هستند. مفاهیم اصلاح‌طلبی و اصولگرایی بی‌اعتبار هستند و اصلا جایگاهی ندارند. در این کشور قانون اساسی وجود دارد و در آن نوع حکومت تعریف شده است. عده‌ای این مدل حکومت را قبول دارند و تلاش می‌کنند در مسیر توفیق هرچه بیشتر قرار گیرد که نیروهای داخلی محسوب می‌شوند؛ حالا اسمش را هرچه می‌خواهید بگذارید. معیار نزدیک‌بودن به شاخص‌هاست. میزان این شاخص‌ها هم رهبری نظام است. ما ولایت فقیه را قبول کرده‌ایم و ولی فقیه را فردی می‌دانیم، که نظام و جامعه را مدیریت می‌کند و طبیعی است باید از او پیروی کنیم».

هرچه کوتاه بیاییم، امر دیگری را مطالبه می‌کنند

انواری در پایان درباره اینکه در شرایط کنونی برای بازگرداندن آرامش به جامعه و سیاست چه می توان کرد، گفت: «تقابل دشمنان با نظام جمهوری اسلامی تمامی ندارد. واقعیت این است که ما هرچه کوتاه بیاییم، یک امر دیگری مطالبه می‌شود تا برسند به اصل نظام. در این شرایط باید انسجام حداکثری داشته باشیم و به قول حضرت امام (ره) باید وحدت کلمه داشته باشیم. دستگاه‌های تبلیغاتی هم باید سعی کنند وحدت‌بخش باشند و مطمئن باشیم، براندازان و تجزیه‌طلبان به اهدافشان نمی‌رسند. در عین حال بدانیم که نقد و اعتراض با اغتشاش و آشوب فرق دارد. نقد خوب هم هست و می‌تواند روش‌ها را اصلاح کند اما آشوبگری اصل نظام را هدف قرار می‌دهد و می‌خواهد خشونت به راه اندازد».

حجت الاسلام احمد مازنی، نماینده مجلس دهم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب

اول می‌گفتند هاشمی، شعیب است اما بعدا گفتند شعیب، احمدی‌نژاد است

احمد مازنی، نماینده مجلس دهم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، درباره زمینه‌های فکری افراط‌گرایی در سال‌های بعد از انقلاب به «خبرآنلاین» گفت: «اکنون در شرایطی قرار داریم که جریانی با عنوان انقلابی‌گری تلاش می‌کند هر مسیر اصلاحی و معتدلی را با اتهاماتی مانند ضدانقلاب، غرب‌گرا، وابسته و... به انزوا براند و هر تفکر میانه‌رویی را مخدوش کند. چنین جریانی چه واقعا به این رویکرد باور داشته باشد و چه عناصر نفوذی در آن حضور داشته باشند، به هر حال ادعایش این است که زمینه را برای ظهور امام زمان (عج) آماده می‌کند؛ رویکردی که پیش از این ها در دوران صفویه هم شاهدش بودیم. قبل از انقلاب اسلامی هم جریانی ضدبهایی شکل گرفت که همین هدف را دنبال می‌کرد و بعدها شاهد شکل‌گیری انجمن حجتیه با همین رویکرد بودیم. انجمن حجتیه از این باب که نیروهای مذهبی را جذب می‌کرد، مثبت بود اما شاه را در انتقادهایش استثنا کرده بود و اصلا این جریان اهل مبارزه نبود و به ریشه‌های واقعی فساد توجه نمی‌کرد زیرا باور داشتند باید جامعه مملو از فساد شود تا امام زمان ظهور کند؛ به همین دلیل در مبارزه با فساد اقدامی انجام نمی‌داد. بعد از انقلاب هم صرفا دنبال بحث‌های جدای از جریان انقلاب بودند. مثلا سعی می‌کردند نشانه‌های ظهور را با شخصیت‌های انقلاب تطبیق دهند و گفتند شعیب بن صالح که فردی کم ریش و مو است، همان آقای هاشمی رفسنجانی است. بعدها مدام شبیه‌سازی می‌کردند و تصور می‌کردند خودشان ابوذر زمان هستند و بقیه طلحه و زبیر. آنها همچنان دنبال شعیب می‌گشتند تا وقتی آقای هاشمی مورد غضبشان قرار گرفت گفتند، آقای احمدی‌نژاد همان شعیب است. واقعیت این است که ما هم به امام زمان باور داریم و قائلیم که باید جامعه‌ای مورد نظر حضرت داشته باشیم اما مسئله آمیخته‌کردن دین و مهدویت به مبانی‌ای است که مورد اتفاق نظر علما و عقلا نیست که بر اساس تکیه به چنین تفکراتی رویکردهای افراطی در پیش گرفته می‌شود و صریح می‌شود گفت که بخشی از تفکر حجتیه بر گسترش دایره افراطی‌گری مؤثر بوده است».

تفکرات «پایداری» نزدیک به حجتیه است اما نمی‌توانم بگویم نماینده آن است

این فعال سیاسی درباره جریان‌های سیاسی افراطی موجود ادامه داد: «اگر جریان‌های سیاسی موجود در ایران را اصلاح‌طلبان و اصولگرایان بدانیم، طیف‌هایی درون اینها هم وجود دارند. جبهه پایداری منتهی علیه راست قرار دارند و شاید تفکرات این طیف نزدیک به تفکراتی که پیشتر گفتم باشد اما من نمی‌توانم بگویم جبهه پایداری نماد حجتیه است اما مسئله فقط این نیست و نیروهایی در جبهه اصولگرایی وجود دارند که عضو پایداری هم نیستند اما چه بسا از نیروهای پایداری تندروتر هستند و افراطی‌تر فکر می‌کنند و از قضا در نظام تصمیم‌سازی کشور حضور دارند».

عناصری از هر دو طرف نخواستند رفع حصر محقق شود

این نماینده مجلس دهم در پاسخ به این پرسش که آیا افراطی‌گری و جلوگیری از استمرار میانه‌روی در جبهه اصلاحات هم دیده می‌شود، بیان کرد: «بله. مثلا در سال88 انتخاباتی برگزار شد و مردم هم به صورت وسیع پای صندوق‌های آراء حاضر شدند. بسیاری شبهاتی بر سر نتیجه انتخابات هم داشتند و انتقادشان را مطرح کردند و در 25خرداد هم راهپیمایی گسترده‌ای انجام دادند. می‌شد همه این رخدادها را به بازی برد - برد تبدیل کرد اما از جایی به بعد شاهد بازی باخت - باخت شدیم. هم از سمت شورای نگهبان، دولت وقت و نهادهای رسمی می‌توانستند عاقلانه‌تر برخورد کنند و هم از این سمت اگر بر اساس عقلانیت عمل می‌شد، شرایط به سمت حصر و اتفاقات بعد از آن پیش نمی‌رفت. اکنون که بعد از 13سال قضاوت می‌کنیم، واقعا می‌گوییم که می‌شد در آن سال معتدل‌تر رفتار کرد. در سال92 هم افراد جدیدی سوار قطار اصلاحات شدند و دیدیم آقای روحانی انتخاب شد و در سال94 هم فراکسیون امید توانست توفیق بسیار بالایی به دست آورد و در شرایطی قرار گرفتیم که دیدیم آرام‌آرام میانه‌روی قدرت می‌گرفت اما در همان زمان برخی صداها در فراکسیون امید شنیده می‌شد که چرا آقای عارف سکوت می‌کند. شاید انتقادهایی به آقای عارف هم وارد باشد اما مسئله این است چرا باید در میان خود امیدی‌ها چنین حرف‌هایی زده می‌شد. نتیجه چنین رویکردی تضعیف فراکسیون امید بود. برخی اصلاح‌طلبان هم سطح مطالبات را بالا می‌بردند؛ مطالباتی که اصلا آقای روحانی فرد انجام آنها نبود یا آنکه در زمان‌هایی که به سمت رفع حصر می‌رفتیم عناصری از هر دو طرف کار می‌کردند که این موضوع محقق نشود. در کنار اینها خروج ترامپ از برجام هم باعث شد تا فضای داخلی ملتهب و آن روند میانه‌روی در کشور مخدوش شود و بعدش هم شهادت سردار سلیمانی که آمریکا با این اقدامش در عمل رو در روی ایران ایستاد. همه این عوامل ادامه داشت تا آن‌که در سال98 و 1400 شاهد دو انتخابات حداقلی بودیم و جریانی که قدرت را به دست گرفت هم می‌خواست حاکمیت یکدست شود و می‌گفتند با یکدستی حاکمیت کارها بهتر پیش می‌رود اما امروز چنین نتیجه‌ای را شاهد نیستیم».

وسط‌بازها با هم متحد شوید

مازنی همچنین در پاسخ به اینکه اکنون چه باید کرد، گفت: «وقتی میانه‌روی به انزوا رانده و مشکلات اقتصادی هم شدید شد، نارضایتی مردم افزایش یافت. نباید کار به اینجا می‌رسید که برخی حتی کلیت نظام را نشانه بروند و می‌شد با پاسخگویی تدریجی مطالبات مردم از بروز وضعیت کنونی جلوگیری کرد. هنوز هم نیروهای معتدل هستند و می‌توان از آن ها بهره برد؛ نیروهایی در هر دو جناح سیاسی. ما آقای خاتمی را در جبهه اصلاحات نماد اعتدال می‌دانیم. در آن سو هم آقای ناطق نوری همین‌طور است. افرادی مانند آقایان باهنر، لاریجانی، نبوی و... همه در دو چیز مشترک‌اند؛ نخست مشی اعتدالی‌شان و دوم آنکه به حاشیه رانده شده‌اند. البته این به معنای آن نیست که در حاکمیت هیچ نیروی معتدلی وجود ندارد و امروز می‌بینیم مواضع آقای اژه‌ای به عنوان رئیس قوه قضائیه بر اساس میانه‌روی است و او می‌کوشد وجه اعتدال را رعایت کند و این بسیار خوب است. این را هم بگویم که متأسفانه فضایی ایجاد شده است که به افراد میانه‌رو هجمه وارد می‌شود. یک عنوانی هم باب شده که می‌گویند برخی وسط‌باز هستند. اگر وسط‌بازی این است که در عین باور به مردم‌سالاری، تأمین آزادی‌های مدنی، بهبود شرایط اقتصادی اما نخواهیم خون از دماغ کسی بیاید و رفتارهای افراطی از هر دو سمت سر بزند، باید بگوییم که وسط‌بازها با هم متحد شوید! ما باید به جای بنزین، آبی بر آتش بریزیم تا آرامش به کشور برگردد و در سایه آرامش مطالباتمان را پیگیری کنیم».

بیشتر بخوانید:

216

کد خبر 1702075
نجات ایران در گرو چیست؟/ وسط بازها متحد شوید / خاتمی، ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و بهزاد نبوی هنوز هستند / تحریم ها جامعه را از تعادل خارج کرد 2
نجات ایران در گرو چیست؟/ وسط بازها متحد شوید / خاتمی، ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و بهزاد نبوی هنوز هستند / تحریم ها جامعه را از تعادل خارج کرد 3