سه‌شنبه 6 آذر 1403

نقش بنیادین خانواده در پیشگیری از اعتیاد / نقش کنشگران فرهنگی چیست؟

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
نقش بنیادین خانواده در پیشگیری از اعتیاد / نقش کنشگران فرهنگی چیست؟

اهالی فرهنگ در نشست «نقش فرهنگ در پیشگیری از مصرف مواد مخدر» ضمن تحلیل مفاهیم ضدفرهنگی پیرامون موادمخدر به راهکارهای پیشگیری بویژه در خانواده‌ها پرداختند.

اهالی فرهنگ در نشست «نقش فرهنگ در پیشگیری از مصرف مواد مخدر» ضمن تحلیل مفاهیم ضدفرهنگی پیرامون موادمخدر به راهکارهای پیشگیری بویژه در خانواده‌ها پرداختند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: صدرا صدوقی

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به مناسبت روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، با همکاری شورای فرهنگی اجتماعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشست مجازی «نقش فرهنگ در پیشگیری از مصرف مواد مخدر» را برگزار کرد. در این نشست مجازی، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، پروین داداندیش مشاور اجتماعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، اسکندر مومنی دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، علی هاشمی دبیرکل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر و معاون سابق رئیس‌جمهور، محمود گلزاری روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبائی، تقی آزاد ارمکی جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران، و هومان نارنجی‌ها پزشک و درمانگر اعتیاد سخنرانی کردند. در ادامه مهم‌ترین بخش‌های سخنان استادان و کارشناسان حاضر در این نشست را می‌خوانید.

نقش فرهنگ در پیشگیری و تثبیت بعد از مداوا

حسن بلخاری: بحث مهمی که در نسبت میان فرهنگ و آثار آن در مبارزه با مواد مخدر وجود دارد این است که اگر ما در مواجهه با مواد مخدر - این بلای خانمان سوزی که با تحت تاثیر قرار دادن ابتدا جسم و سپس روان تمامی هویت و سلامت شخص را مورد تهدید جدی قرار می‌دهد، اگر بخواهیم از نقش فرهنگ در مبارزه با آن صحبت کنیم باید بحثی ارائه بدهیم در رابطه با مواجهه با مواد مخدر. این مواجهه در سه سطح مطرح می‌شود: سطح اول پیشگیری، سطح دوم مداوا یا درمان و سطح سوم تثبیت بعد از مداوا و درمان. درمرحله اول و سوم، حضور فرهنگ فوق‌العاده مهم و جدی است. در مرحله دوم مساله، مداوا است و باید از راه‌حل‌های پزشکی در مسیر غلبه بر این وابستگی بسیار جدی جسم و تن نسبت به مواد استفاده شود. لذا صورت ماجرا بیشتر مساله فنی و پزشکی دارد؛ اگر چه که من در همین مرحله دوم نیز اعتقادی جدی به حضور فرهنگ دارم. چون تصور کنید کسی را که در قلمرو مداوا قرار دارد و کارهای درمانی روی او انجام می‌شود، اگر از لحاظ محبت و توجه اطرافیان به مرحله ای از اغناء و رضایت کامل روحی برسد، این مساله می‌تواند در تسریع درمان و تحقق حقیقی درمان او موثر باشد، به همین دلیل در سطح دوم اگر در زمان درمان روی مسائل فرهنگی و روحی و روانی از جمله مسائل مربوط به محبت و عشق ورزی تاکید کنیم که همه اینها بالذات فرهنگی هستند، درمان را محقق و تثبیت کرده‌ایم و به شخص روحیه داده‌ایم تا این دوران بسیار سخت را پشت سر بگذارد. ولی خارج از این مساله در مرحله اول و سوم حضور فرهنگ بسیار بسیار برجسته و به عبارتی عاملی فوق‌العاده موثر و تاثیرگذار است.... جالب است که بدانید سازمان ملل متحد هر سال برای این روز شعاری انتخاب می‌کند و به دولت‌ها و ملت‌های سرتاسر جهان ابلاغ می‌کند. شعاری که بسیار ساده و ذات فرهنگی است و در عین حال از ضرورت مطلق و وجه برجسته فرهنگ در این حوزه صحبت می‌کند. به نظر من در سال 2016 چنین شعاری داشتند؛ به صورت این شعار توجه کنید تا عمق ماجرای فرهنگ بیشتر روشن شود. شعار سازمان جهانی مبارزه با مواد مخدر در سال 2016 این بود: اول گوش کن، گوش کردن به کودکان و نوجوانان، گام نخست در کمک به رشد سالم و ایمن آنها است... یا در سال 2019 میلادی شعار این بوده است: سلامت توام با عدالت و عدالت توام با سلامت... به ماهیت هر دو پیام توجه کنید! مطلقا فرهنگی هستند یعنی جهان ایمان مطلق دارد که مهم‌ترین عامل برای پیشگیری و تثبیت درمان و مداوای یک معتاد فقط و فقط از طریق فرهنگ به نتیجه می‌رسد.

در شعار سال 2106 آمده بود: اول گوش کن گوش کردن به کودکان و نوجوانان گام نخست در رشد سالم و ایمن آنها است... در حوزه فرهنگی ما از مولانا این مصرع را داریم: بشنو از نی چون حکایت می‌کند... شنودن عامل بسیار بسیار مهمی است و برخی جان‌ها و دل‌ها در امر شنودن بسته است و اجازه شنودن و اذن شنودن به جان و دل خود را نمی‌دهند و به همین دلیل ارتباط آنها با بسیاری از حقایق و معانی که می‌تواند در گردنه های سخت زندگی مرشد و راهنمای آنها باشد را از دست می‌دهند.

می‌دانیم هم در دوره کودکی و هم در دوره نوجوانی، کودکان و نوجوانان و جوانان ما حامل دیده‌ها و اندیشه‌ها و در حقیقت رویکردهای جدیدی به زندگی هستند، به دلیل مواجهت مستقیم و بی پروای آنها با مسائل مدرن و جدیدی که در زندگی انسان رخ می‌دهد و بر اثر این مواجهت ایده‌هایی در ذهن آنها شکل می‌گیرد. الان بحث درست یا غلط بودن آنها مطرح نیست؛ بحث این است که جان ما تسلیم شنودن این ایده‌ها باشد، یعنی اگر ما به صورتی پیش داوری کنیم و ذهن و زبان ما بر آرا و عقاید آنها بسته باشد دقیقا این مساله را ایجاد کرده‌ایم که اینها در خودشان می‌ریزند و بعد این مفاهیم سر از جای دیگری بر می‌آورد. لذا به حرف نوجوانان و حتی کودکان و جوانان خود گوش کنید. خانواده‌هایی که بستر متعادلی برای گفت‌وگو ایجاد می‌کنند، پدر و مادرهایی که در برخی از مسائل زندگی به ویژه مهم‌ترین مسائل زندگی برای فرزندان خود شخصیت قائل می‌شوند و با آنها مشورت می‌کنند، فرزندان خود را وارد فاز اجتماعی شدن می‌کنند؛ کودک و نوجوان از این توجهی که به او شده و از اینکه به حرف‌های او گوش داده شده، شخصیت پیدا می‌کند و احساس غرور و عزت می‌کند و این احساس عزت مهم‌ترین سپر در مقابل آسیب های اجتماعی است؛ در این مساله تردید نکنید. روانشناسی امروز به‌شدت مصدق این معنا است که مثلا دختران نوجوانی که در منزل از محبت لازم و کافی برخوردار می‌شوند، هرگز در فضای آلوده بخش‌هایی از جامعه، جان و دل و روح خود را در اختیار رهزنان عفت و اخلاق و سلامت اجتماعی قرار نمی‌دهند.

بنابراین خانواده در مبارزه با مواد مخدر رکن مطلق و اصلی است. و هر چقدر که خانواده از لحاظ فرهنگی بر مسئولیت‌های عظیم خود آگاه شود و از خلقیات جوان و نوجوان باخبر باشد، پیشگیری، بهتر و بیشتر رخ می‌دهد و نوع برخورد به گونه‌ای تنظیم می‌شود که فرزندان خانه را مأمن و پناهگاه محسوب کنند و از اتمام درس و مدرسه و کار و بازگشت به خانه خوشحال باشند نه اینکه از خانه فراری باشند. اگر نکته ای که من عرض کردم دقیقا رعایت شود، بسیاری از آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا خواهند کرد.

اهمیت به روزرسانی اطلاعات

پروین داداندیش: با نگاهی گذرا به وضعیت اعتیاد و مصرف مواد مخدر در دنیا و در کشور ما فکر می‌کنم دو رکن اصلی در فضای چرخه مواد مخدر وجود دارد: یکی تولید کننده و توزیع کننده است که در همسایگی کشور ما تولیدات انبوهی انجام می‌شود، همینطور بازار و مصرف کننده.

اگر نگاهی به تحولات رخ داده در این دو رکن اصلی در سال‌های اخیر داشته باشیم، تولید کننده و توزیع کننده؛ بررسی‌ها نشان می‌دهد که عملکردی بسیار هوشمندانه داشته و نه‌تنها تولیدات خود را کاهش نداده است بلکه با تمام مبارزاتی که در کشورها به این منظور سازمان یافته است، تولید خود را به صورت انبوه ادامه می‌دهد، همچنین تولیدات خود را تنوع بخشیده است و از فن‌آوری‌های روز برای تولید انواع مواد مخدر برای انواع مخاطبان خود استفاده می‌کند. همچنین هزینه‌های زیادی را برای توسعه و معرفی مواد مخدر مختلف در دنیا و در کشور ما انجام می‌شود. به‌عنوان مثال در کشور ما نزدیک به 80 نوع مواد مخدر توزیع می‌شود که 7-8 نوع آن بسیار شایع است. اخیرا موادی به نام «گل» معرفی شده که همان «ماری جوانا» است ولی به نام گل در بازار توزیع می‌شود و به بچه‌ها گفته می‌شود این ماده اعتیاد آور نیست و در بسیاری از کشورهای دنیا آزاد است و با همین تبلیغ سوء، گرایش به این مواد در بین جوانان زیاد می‌شود و در حال گسترش است.

حال به این سر چرخه و به بحث بازار و مصرف کننده نگاهی بیندازیم. برای مثال آیا جامعه ایرانی با تحولاتی که از سوی تولید کننده و توزیع کننده مواد اتفاق افتاده است آشنایی دارد؟ آیا آثار سوء مصرف این مواد در جامعه شناخته شده است؟ متاسفانه سال‌ها شاهد نگرشی مثبت نسبت به مواد مخدر بودیم و برخی از این مواد برای بهبود یا تسکین درد بیماری‌های خود استفاده می‌کنند. برخی فکر می‌کنند استفاده تفننی اعتیاد آور نیست. همه این نگرش‌ها، نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر است. یا گسترش ملاحظات غلطی در جامعه که اکثرا همه فکر می‌کنند من کسی نیستم که معتاد بشوم و فکر می‌کنند اعتیاد درد و بیماری جامعه فقیر و جامعه کارگر یا بی سواد است درحالی که آمارها نشان می‌دهد اینطور نیست و متاسفانه در بین باسوادان جامعه و تحصیلکرده‌ها و حتی قشر مرفه جامعه نیز شاهد اعتیاد و گسترش اعتیاد به مواد مخدر هستیم. این مواد ناآگاهی‌هایی است که در سطح بازار مصرف وجود دارد. با این حال هر کسی در جامعه در راستای ارتقای اگاهی‌های خود وظیفه دارد از این اطلاعات آگاه شود، ولی این مساله کمتر در جامعه دیده می‌شود.

از طرفی شاهدیم که بین تولید کننده‌ها و توزیع کنندههای مواد، اتحادیه‌هایی به وجود آمده و همبستگی پیدا کرده‌اند و قدرتمندتر وارد جوامع می‌شوند ولی از این سو هماهنگی و همدلی و همبستگی کمتری بر علیه مصرف مواد مخدر در جامعه دیده می‌شود. البته با همه آنچه که بیان شد، نمی‌توانیم تلاش‌های شبانه روزی مسئولان محترم ستاد مبارزه با مواد مخدر را نادیده بگیریم؛ ولی برای به روز شدن، باید جامعه و افراد در این راستا به تمام ارگان ها و دستگاه‌های متولی کمک کنند. سوالی که وجود دارد این است که آیا خانواده‌های ما آشنایی و مهارت‌های کامل نسبت به سوء مصرف و ابتلا به مصرف مواد مخدر را دارند یا نه؟ آیا از نظر آموزشی و درمانی و بهداشتی حمایت می‌شوند؟ در حال حاضر اکثر سازمان‌ها و نهادهای دولتی در ستاد ملی مبارزه با مواد مخدر حضور دارند و همه مشغول خدمت هستند، ولی نقش خانواده و جامعه و نهادهای مدنی بسیار مهمتر است و خوشبختانه در برنامه‌های جدید ستاد این نقش به شکل پررنگی دیده شده است.

تحقیقات نشان می‌دهد که اعتیاد عامل جدی تهدید کننده سلامت جسمانی و روانی و اجتماعی و معنوی و فرهنگی جامعه شمرده می‌شود و باید برای مبارزه با این عامل جدی همه دست به دست هم بدهند و دستگاه‌های فرهنگی نقش خود را به خوبی ایفا کنند، به نظر من نهادهایی مثل رسانه‌ها و مجموعه‌های فرهنگی و هنری و دینی هم می‌توانند نقش بسیار مهمی را ایفا کنند و باید در این راستا تقویت شوند.

آنچه که مهم است، ارائه اطلاعات کافی و وافی به جامعه‌ایاست که در معرض سوء مصرف مواد مخدر قرار دارد. در این راستا، برنامه‌های طراحی شده در ستاد مبارزه با مواد مخدر تمام این شاخص‌ها را دارد و خوشبختانه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم برنامه‌های خوبی طی سال‌های گذشته طراحی شده که در این حوزه فعالیت می‌کنند.

نقش رسانه‌ها در پیشگیری

اسکندر مومنی: در دنیا نزدیک به 300 میلیون معتاد وجود دارد و سالانه بالغ بر 500 هزار نفر در اثر سوءمصرف مواد مخدر جان می‌دهند. بالاترین میزان مصرف با 88 میلیون نفر مربوط به موا مخدر کانابیس است و مواد مخدرهای گل، حشیش و ماری جوآنا در رده‌های بعدی قرار دارند. در دنیا تجربیات زیادی در حوزه مواد مخدر صورت گرفته به گونه‌ای که برخی مصرف مواد مخدر را قانونی کردند اما گزارش‌هایی که پس از آزادسازی مصرف منتشر شد نشان از ناموفق بودن آن و افزایش اعتیاد، تولید و قاچاق دارد.

اما در کشورما 2 میلیون و 800 هزار نفر مصرف کننده مستمر و یک میلیون و 600 هزار نفر مصرف کننده تفننی وجود دارد که جمعا چهار میلیون نفر مصرف کننده را نشان می‌دهد، اما نکته مهم این است که در میان جمعیت فعال 15 تا 64 سال، 4/5 درصد مصرف کننده مواد مخدر هستند.

مولفه‌های موثر در حوزه مواد مخدر را به چهار حوزه مقابله، درمان، پیشگیری و توانمندسازی و بازگشت معتادان به جامعه تقسیم می‌کنیم، ما در کنار کشوری زندگی می‌کنیم که تولید موادمخدر درآن در سال 2000 میلادی حدود 200 تن بود که بعد از گذشت نزدیک به دو دهه، تولید موادمخدر به بیش از 9 هزار تن رسید. این نشان می‌دهد که مقابله صرف نمی‌تواند کارایی داشته باشد و نیاز به توسعه متوازن و هماهنگ میان چهار مولفه دارد؛ همه آسیب شناسی‌ها هم نشان داد کشورهایی که روی هر چهار مولفه کار کردند موفق بوده‌اند. طی چهار دهه گذشته، در چهار حوزه مقابله، درمان، پیشگیری و توانمندسازی اقدامات گسترده‌ای انجام شد که همگامی و متوازن بودن این چهار حوزه با یکدیگر، موجب رسیدن به نتیجه موفق در مبارزه خواهد شد، با این حال انتظار جامعه آن است که مواد مخدر در کشور نباشد تا کسی مصرف نکند، البته این انتظار درستی است و لازم است اما کافی نیست.

استراژی کاهش تقاضا

علی هاشمی: در حوزه اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی هم در سطح جهانی و هم در ایران شرایط غیر معمولی حاکم است و می‌توان گفت شرایطی بحرانی داریم. از این رو در دنیا، مواد مخدر و اعتیاد در کنار سایر بحران‌های دنیا قرار دارد و این نشانگر اهمیت و جدی بودن آسیب این پدیده برای جامعه بشری است.

بنده در مقطعی که دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر بودم، در یکی از کنفرانس‌های مطبوعاتی اشاره کردم که دنیا نگران بمب اتم است که شاید یک روزی منفجر شود درحالیکه مواد مخدر یک جنگ یا یک زلزله دائمی است و روزانه در تمام حوزه‌ها برای بشریت خسارت‌های سنگینی به همراه می‌آورد. در این راستا به 2 شاخص اشاره می‌کنم: نزدیک به 65 تا 70 درصد از زندانیان و دستگیری‌های ما به طور مستقیم و غیر مستقیم به مواد مخدر و جرایم مواد مخدر ربط پیدا می‌کند که دربردارنده حدود 15 میلیون پرونده جاری قضایی است.

اگر بخواهیم عوامل مختلف را در این پدیده تجمیع کنیم همانند سکه‌ای دو است که یک روی آن جذابیت اقتصادی دارد و متاسفانه روی دوم آن، که عامل کلیدی‌تری است، تقاضا است که البته به ناکارآمدی‌ها در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... برمی‌گردد. اگر تقاضا وجود نداشته باشد، این بخش، اقتصاد جذابی نیز نخواهد داشت. بنابر گزارش‌های ارائه شده از سوی سازمان ملل، این بخش در دنیا بیش از 2 میلیارد دلار چرخش مالی با سودی نزدیک به 500 تا 600 میلیارد دلار دارد. در ایران نیز خسارت سنگین است. خسارت مواد مخدر در سال 83 در زمان دبیرکلی من بر ستاد، در پژوهشی که برای اولین بار در ایران انجام شد 12 میلیارد دلار محاسبه شده بود. 45 تا 46 درصد از این رقم مخصوص مصرف معتادان است که وارد جیب قاچاقچیان می‌شود و هزاران جرایم دیگر که به تبع این مساله در کشور ایجاد می‌شود. 25 تا 26 درصد هم هزینه‌هایی است که دولت و دستگاه‌های متعدد در حوزه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی و حمایتی هزینه می‌کنند و بقیه هزینه‌ها هم مربوط به مردم است که به تبع اعتیاد به مواد مخدر بسیار سنگین است؛ اعم از تصادفات جاده‌ای و مواردی که به مواد مخدر ربط پیدا می‌کند، نظیر ایدز، سرقت‌ها و... اینکه چرا تقاضا جدی است، بحث بسیار ریشه‌ای است. تز دکتری من در رشته مدیریت بازرگانی در این راستا درباره مولفه‌های موثر در کاهش تقاضا بود که به بررسی این دغدغه‌ها اختصاص دارد.

ما به کمک تمام اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدر، تقریبا از سال 80 و 81 به طور جدی به جای استراتژی مقابله با عرضه و استراژی کاهش تقاضا را انتخاب کردیم، چون اگر تقاضایی نباشد قطعا عرضه‌ای شکل نمی‌گیرد. البته در مورد جدی بودن «تقاضا» عوامل متعدد فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و... وجود دارد؛ از جمله عواملی که در تقاضا موثر است فقر نشاط در کشور است؛ همچنین فقر اقتصادی و فقر معیشتی. با وجود اینکه ما ثروتمندان معتاد هم داریم ولی اکثریت معتادین دارای مشکلات اقتصادی هستند. همچنین کمبود اوقات فراغت و عوامل دیگر نیز در این زمینه تاثیر دارند.

آخرین آمار نرخ شیوع اعتیاد در کشور بر طبق آمار رسمی ستاد در جمعیت فعال 15 تا 60 سال آمار سنگینی است وحاکی از این است که 4/5 درصد نرخ شیوع اعتیاد درآن ها داریم. این موضوع در اقشار مختلف نشانگر وضعیت خاص جامعه است. متاسفانه نرخ رشد اعتیاد سه برابر نرخ رشد جمعیت ماست، براین اساس نرخ شیوع در دانش‌آموزان؛ 1/2 درصد است و در دانشجویان 7/4 درصد است که متاسفانه در بین دختران دو برابر پسران رشد کرده و این نگرانی جدی را در مورد نهاد خانواده به همراه خواهد داشت. متاسفانه در بین قشر کارگری و در مراکز صنعتی نیز 23 درصد شیوع داریم. طبق آخرین نگرش‌سنجی‌ها تقریبا در دهه‌های گذشته بین 85 تا 90 درصد مردم همانطور که نگران اشتغال و بیکاری فرزندان خود هستند از آلوده شدن به مواد مخدر نیز نگران هستند.

با آنچه که عرض کردم، در رابطه با ارزیابی کلان از وضعیت و راهبردهای کلان با توجه به فشارهای مختلفی که از بعد تحریم‌ها به کشور وارد می‌شود و همچنین ناکارآمدی مدیریتی، این سوال همواره برای جامعه شناسان و اندیشمندان وجود دارد که چرا جامعه ایرانی جامعه‌ای پر مساله است؟ برای این موضوع به کار پژوهشی و علمی جدی نیاز داریم. در این راستا در رابطه با ارزیابی‌های کلان فرهنگی از کشور و در نگاهی عمده اگر به چهار دهه گذشته بنگریم راهبردی کلی که به جامعه مصونیت بخشی بدهد و کارهای ایجابی فرهنگی داشته باشد اندک بوده و بیشتر راهکارها، شامل محدود سازی بوده است. چون این راهکارها ساده‌تر هستند. البته واقع امر این است که تحولات جهانی نیز بار سنگینی را دراین زمینه به جامعه تحمیل می‌کند. البته رهبر معظم انقلاب در 8 جلسه ای که سران و مسوولان ستاد مبارزه با مواد مخدر را احضار کردند، به ضرورت جهادگونه کار کردن و دغدغه داشتن در این حوزه تاکید داشتند.

برنامه‌ریزی برای کاهش تقاضای مواد

محمود گلزاری: درحقیقت سوء مصرف مواد مخدر یا بهتر بگوییم اعتیاد به مواد مخدر آسیبی اجتماعی است. آسیب اجتماعی سه شاخصه مهم دارد و با یک بیماری روانی تفاوت دارد؛ وقتی که می‌گوییم آسیب اجتماعی یعنی این مشکل و این آسیب و این گرفتاری، دایره گسترش و نفوذی فراتر از فرد دارد و به دیگران سرایت می‌کند و دیگران را چه در زمینه هم مصرفی‌ها و چه در عرضه کننده‌ها و قاچاق، درگیر می‌کند. شاخصه دوم یک آسیب اجتماعی این است که غیر از این آسیب، آسیب‌های دیگری را به وجود می‌آورد یا تشدید می‌کند، و شاخص سوم این است که جمعیت نسبتا قابل توجهی را درگیر می‌کند.

با توجه به این سه شاخص مصرف مواد مخدر به راستی یک آسیب اجتماعی بزرگ است. متاسفانه در ایران و بسیاری از کشورها عده بسیاری از مردم وارد و درگیر مساله مواد مخدر می‌شوند. که بیرون آمدن از این جریان به سادگی میسر نمی‌شود و درمان آن گاه ناامید کننده است و بازگشت به سمت اعتیاد فراوان است.

در سال‌های اخیر در کشور ما، سن ورود به این آسیب‌ها به دوره نوجوانی رسیده است و همراه با مواد مخدر سنتی، مواد صنعتی، مشروبات الکلی و عنواع فرآورده‌هایی که مخدر و مسکر هستند به این فهرست اضافه شده‌اند. مدرسه های ما با این مساله درگیر هستند. جوانان زیادی به این عرصه ورود می‌کنند والبته بیرون آمدن آنها از این حلقه بسیار سخت است؛ ما هم دائما پرده پوشی می‌کنیم. درحقیقت با این آسیب، مواد مخدر شادابترین و بارورترین سن و آینده ساز ترین افراد کشور را می‌گیرد. بیشترین جمعیت ما بین 18 تا 40 سال هستند، افراد از کودکی درآمده و به میانسالی نرسیده‌اند و این سرمایه‌های مهم کشور وارد مصرف مواد مخدر می‌شوند و این جمعیت در حال ازدیاد است. حال بجز فراوانی شیوع مصرف کنندگان، مواد مخدر با خود سرقت و قتل و طلاق و خیانت و ترک تحصیل و بیکاری و انواع و اقسام آسیب‌های اخلاقی را به دنبال دارد. آنچه که به‌عنوان شاخص های جامعه سالم وجود دارد به تعبیری قربانی این ام الخبائث - مواد مخدر - می‌شود. ما سه چرخه یا سه مرحله درگیر با این موضوع داریم: تولید، عرضه و مصرف.

توجه داشته باشید که چه تعداد از نیروهای مبارزه کننده ما در این مسیر شهید شدند و چه افرادی از آن طرف کشته شدند و چه کسانی از بین عرضه کنندگان خرد و فقیر کشته شدند و مجددا فرزندان آنها وارد این چرخه شدند. نمی‌توان با تولید مبارزه کرد، چون کشوری در همسایگی ما گاه بیش از 70 تا 80 درصد خشخاش و تریاک دنیا را تولید می‌کند. به جای مبارزه با تولید و عرضه باید برای مصرف کننده و متقاضی برنامه داشته باشیم تا با کاهش تقاضا به مبارزه با مصرف مواد مخدر برخیزیم. در تمام کشورهای پیشرفته دنیا از جمله در آمریکا به این موضوع رسیده اند.

در حقیقت برنامه کاهش تقاضا از حوزه مسائل علوم انسانی و روانشناسی با آموزش مهارت‌های زندگی گره خورده است. ریشه بحث مهارت‌های زندگی به بحث سطوح پیشگیری بر می گردد. این مبحث در سال های 1964 میلادی توسط «کاپلان» مطرح شد و بعدها «گوردن» به این مبحث مطالبی را افزود. بحث پیشگیری در اصل به بیماری‌های جسمی مربوط بود. بعدها سطوح پیشگیری در بیماری‌های جسمی به مشکلات اجتماعی گسترش داده شد. در کشورهای غربی خصوصا در آمریکا نوجوانان مصرف کننده مواد مخدر و ماری جوانا بودند و بارداری‌های ناخواسته دختران تازه بالغ زیاد شد و آمار خودکشی و ترک تحصیل بالا رفت. لذا مجموعه‌ای از مشکلات نسل نوجوان و جوان مساله سطوح پیشگیری را به آسیب‌های اجتماعی برد. سازمان بهداشت جهانی بعدها در این مساله مهارت‌های ده گانه زندگی را در سال 1999 میلادی تصویب و از آموزش این مهارت‌ها در کشورها حمایت کرد. اینها البته با مردم عادی و جوانان سالم کاری نداشتند و با گروه در خطر کار داشتند. این برنامه موفقیت‌هایی داشت ولی در سال‌های بعد انتقادات زیادی بر آن وارد شد. در سال 2012 میلادی، یونیسف اعلام کرد برنامه آموزش مهارت‌های زندگی ایرادات نسبتا زیادی دارد و سه ایراد بزرگ مطرح شد:

اولا تعمیم دادن سطوح پیشگیری از بیماری‌های جسمی به آسیب های اجتماعی درست نبود، مردم حاضرند برای جلوگیری از تصادف و آسیب دیدن کمربند ایمنی ببندند اما برای مصرف نکردن ماده به ظاهر لذت بخش و شادی آور نمی‌توان از میل آنها جلوگیری کرد. این تعمیم درست نبود و تفاوت‌های زیادی بین این دو بحث وجود داشت. نکته بعدی این بود که مشخص شد عامل‌های محافظت کننده در این برنامه‌ها فراموش شده و مهارت‌های زندگی بیشتر روی گروه در خطر متمرکز است. نکته سوم این بود که مشخص شد این برنامه در تمام کشورها قابلیت اجرای یکسان ندارد، فرهنگ ها و کشورهای متفاوت هم در نوع مهارت و هم در اهمیت حمایت ها متفاوت هستند.

در سال‌های اخیر روانشناسی مثبت به‌عنوان جنبشی علمی و رویکردی از روانشناسی در هزاره سوم میلادی مطرح شد. روانشناسی مثبت عقیده دارد ما باید روی هیجانات مثبت کار کنیم و به جای تمرکز بر بیماری‌ها و اضطراب و خودکشی و بزهکاری، مردم را با امیدواری و خوشبینی و شادی و تاب آوری رشد بدهیم. به همین دلیل این مساله با تحلیلی علمی همراه شد و متوجه شدند بدبینی هسته‌ای شوم است که زیر بنای بسیاری از مسائل روحی و آسیب‌های اجتماعی است. بدبینی است که به افسردگی تبدیل می‌شود و افسردگی با دارو درمانی و روان درمانی خوب می‌شود و بدبینی به خشونت کشیده می‌شود و به اعتیاد می رسد. لذا روی خوشبینی کار شد. خوشبینی و عکس آن بدبینی سبکی از تفکر و سبکی از تبیین رویدادهاست. این نگاه از کودکی در بچه‌ها شکل می‌گیرد و تربیت های نادرست و آموزش‌های ناکارآمد ما در مدرسه و روابط نادرست ما با فرزندانمان چه در مدرسه و چه در خانه، سبک نگاه به رویدادها و تحلیل آنها را شکل می‌دهد. در مساله «امید» نیز به همین شکل است، فرد در مسیر خود به یک مانع بر می‌خورد و متوقف می‌شود و می برد و می‌ماند. اسنایدر گفت: امیدوار کسی است که وقتی به مانع بر می خورد چون معلوم است به مانع برخورده است، باید این مانع او را متوقف نکند وباید راه و گذرگاهی پیدا کند. «شادی» وجود انسان را گسترش می‌دهد و به قول «اریکسون» هیجانات مثبت، مسائل جدید و توانمندی های جدیدی در ما ایجاد می‌کند. خلاقیت و معنویت و مهربانی ما زیاد می‌شود. اگر با رویکرد روانشناسی مثبت حداقل سه هیجان شادی، امید و خوشبینی و مساله تاب آوری به شکلی علمی مورد توجه واقع شود، هیجانات مثبت گسترش پیدا می‌کند.

کنشگران فرهنگی و نقش آنها در کاهش استعمال مواد مخدر

تقی آزاد ارمکی: بحثی که در انجمن مطرح شده، دغدغه مهمی است و با پیش فرضی بنیادی شروع شده است که به نظر من قابل اعتنا و قابل بحث و بررسی است. ما بسیاری از مفروضات را بدون تامل و بدون توجه به چالش‌های مرتبط آن به‌عنوان اصل مسلم می‌گیریم و بحث را پیش می‌بریم و در نهایت متوجه می‌شویم چیزی از بحث‌ها نتیجه گرفته نمی‌شود.

یکی از مفروضات بنیادی همین است؛ اینکه گفته می‌شود فرهنگ به هر شکل و با هر سطح و به هر سبک و سیاقی و با هر نوع ظهور و بروزی می تواند به‌عنوان امری مثبت تلقی شود و منشا ساماندهی باشد و در حوزه ای مثل مواد مخدر و آلودگی های اجتماعی ای از این دست، با کمک فرهنگ ایرانی و اسلامی از گرفتاری نجات بیابیم! به نظر من در اینجا باید کمی تامل کرد. من با این فرض مشکل دارم و اینطور نیست که فرهنگ داشتن امکان کاهش آسیب‌های اجتماعی را ایجاد کند. چه بسا نداشتن فرهنگ، منشا و منبع آسیب‌های اجتماعی باشد. اتفاقا جامعه‌ای که اهل فرهنگ هم است دچار آسیب‌هایی از نوع اعتیاد می‌شود و گرفتار مواد مخدر است.

فرهنگ مداری به تنهایی کافی نیست

در بخش‌های مرکزی ایران به لحاظ تاریخی سنت مصرف مواد مخدر نه به معنای مخدرش، بلکه مصرف تریاک به‌عنوان نوعی عادت وجود داشت و مردان و بعضا زنان از سنینی به بعد تریاک می‌کشیدند و تولید تریاک ایران نیز به آن منطقه بر می‌گشت. حال آیا این مساله نشانه وجود مردمان بی فرهنگ یا کم فرهنگ یا بی اعتنا به فرهنگ در آن منطقه بود؟ خیر، بخش عمده ای از مردمان آن حوزه دارای حساسیت‌های فرهنگی بودند و در بحث باور به مذهب شیعه و باور به حفظ سرزمین، باور به نظم و باور به ترقی و نوآوری، این خطه‌ها مهم بودند، لذا درتاریخ ما نقاطی مانند یزد و کاشان و کرمان و... نقش تعیین کننده‌ای در سرنوشت ایران داشتند. لذا فرهنگ داشتن به تنهایی کافی نیست، بلکه به صورت بندی فرهنگ نیاز است و تقدم و تاخر دادن به عناصر درون فرهنگ در اینکه گروهی از مردمان ما دچار آسیب شوند یا نشوند تعیین کننده است. همچنین تعبیری که خود فرهنگ در مورد آن امر دارد و اینکه مجاز می داند یا مجاز نمی داند مهم است. پس طبیعتا باید به سراغ بحث مفصل و دقیق و کالبد شکافی رفت. به نظر من ما در حوزه کارشناسی از این موضوع غافل هستیم و توجهی جدی به آن نداریم و کلیتی از فرهنگ را یاد می‌کنیم. به طور مثال ما مشخصا این بحث را داریم که چون مسلمان هستیم و شیعه و ایرانی هستیم، نباید در میان ما مردمان معتاد وجود داشته باشند و میل به مصرف مواد مخدر نباید در این جامعه وجود داشته باشد. به نظر من این حرف درستی نیست و یک نوع برچسب و انتظار بالا از جامعه است.

درحقیقت چگونگی ظهور و بروز فرهنگ و شیوه‌های آن مهم است. امکان دارد جامعه‌ای دانش فرهنگی بالایی نداشته باشد ولی رفتار فرهنگی و تمایل فرهنگی آن جامعه به گونه‌ای باشد که بسیاری از کارها را انجام ندهد و به سمت بسیاری از خطا ها و گرفتاری ها نرود. نوع رابطه و در هم تنیدگی فرهنگ و جامعه و در نهایت عملی اجتماعی رخ می‌دهد؛ به نظر من این بسیار اهمیت دارد. وقتی در جامعه‌ای داشتن و تولید یا دسترسی آسان به ماده‌ای مثل تریاک وجود دارد و تریاک به‌عنوان ماده‌ای تفریحی شناخته می‌شود، از ساحت بی معنایی و ضد اخلاقی بودن خود خارج می‌شود و آدم های مهمی این ماده را مصرف می‌کنند، دراینجا به نظر من اگر فرهنگ نباشد، مصرف کاهش پیدا می‌کند. و شاید اینجا فرهنگ گزاره هایی را برای ابتلا، تشدید و ممکن می‌کند.

سطح سوم بحث این است که با این مشکل - مصرف مواد مخدر - در جامعه ایران که حجم انبوهی از مردمان کشور با آن درگیر هستند چه بکنیم؟ چگونه می‌شود از فرهنگ برای کاهش مصرف استفاده کرد. اینجا ابتدا باید به سراغ کسانی رفت که فرهنگ را معنا می‌کنند و در این عرصه معناساز هستند؛ باید ابتدا با آنها وارد گفت‌وگو و تعامل شد و از آنها بخواهیم برای ما توضیح بدهند که آیا استفاده از این کالا در هر حدی امری مجاز و اخلاقی و فرهنگی است یا نه؟!

مهم است که کنشگران فرهنگی و معنا دهندگان فرهنگی چه کسانی هستند و چه کالایی مصرف می‌کنند و چگونه زندگی می‌کنند و به طور خاص با تریاک چه رابطه ای دارند؟ روشنفکری ایران چگونه است و چه زیستی داشته و دارند، آیا تریاک را تابو می‌دیدند یا با تریاک در ارتباط بوده‌اند؟ روحانیت چه وضعیتی دارد و چه زیستی دارد؟ به نظر من روحانیت بسیار مهم است... ما نمی‌توانیم بگوئیم فرهنگ ما متعالی است و انسان پاک می‌خواهد، ولی شارحان فرهنگ خود مبتلا باشند. مثل این گرفتاری که ما در ماجرای فسادهای مالی داریم و افرادی که به بیت المال تعرض می‌کنند. اینجاست که ما به خود زنی مشغول می‌شویم و مردم را به بعضی امور تشویق می‌کنیم. همانطور که امروز چنین اختلالات اقتصادی را در داخل کشور می بینیم و انفجاری از بی اخلاقی را مشاهده می‌کنیم.

ضرورت تغییر باورهای غلط درباره مواد مخدر

هومان نارنجی‌ها: سخن من در رابطه حوزه فرهنگی و پیشگیری از سوء مصرف مواد در جامعه است بسیاری از ارگان‌ها دپارتمان و دفتری فرهنگی برای پیشگیری از اعتیاد دارند اما باید کمی ملموس‌تر بفهمیم که نقش فرهنگ در پیشگیری از اعتیاد چیست و چگونه می‌توان از این مسائل ضد ارزشی و ضد فرهنگی پیشگیری کرد. همه می‌دانید که از حوزه فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده است، من می‌خواهم گوشه کوچکی از فرهنگ را در نظر بگیرم و اگر در همین گوشه کوچک مداخله موثری داشته باشیم در بحث مواد مخدر موفقیت‌های خوبی کسب خواهیم کرد. بخشی از این حوزه دانش و بخش دیگر باورهایی است که در جامعه شکل می‌گیرد.

ما امروز جوانانی را داریم که دوران پهلوی یا قبل ازآن را درک نکرده‌اند. زمانی در ایران تریاک کشت می‌شد و باورهایی در مورد مصرف تریاک شکل گرفته بود. اینکه مثلا تریاک می‌تواند منجر به کاهش فشار خون شود. یا تریاک برای سن بالا دوا است. تریاک می‌تواند شخص را جوان و سرحال نگه دارد؛ مثلا خان‌های قدیمی که تریاک مصرف می‌کردند و خوب و سالم بودند. در صورتی که امروز تحقیقات روز دنیا نشان می‌دهد تریاک میانگین سنی را کاهش می‌دهد و تاثیری بر چربی خون و فشار خون ندارد و تبدیل به عامل بیماری می‌شود. درحالیکه قدیمی‌ها سوارکاری می‌کردند و مزرعه‌ای را بیل می‌زدند و فعالیت جسمی بالاو زندگی سالم داشتند و در هوای پاکیزه تنفس می‌کردند و استرس نداشتند. چرا این ضد فرهنگ که فقط حوزه مثبت فرهنگ مصرف مواد مخدر است سینه به سینه منتقل می‌شود! جوان ایرانی که زمان ناصرالدین شاه را درک نکرده است چگونه این باورها را مجددا نقل می‌کند؟! این چیزی است که در فرهنگ ما ریشه دارد. یعنی فرهنگ ما سینه به سینه یک سری دیتا و مطالب را به غلط به نسل بعدی منتقل می‌کند و دانش و باورهای نادرستی را که ما در تعیین آن نقشی نداریم، به نسل بعدی می رساند. لذا دانشجوی جوان ایرانی در این رابطه حرف هایی را به زبان می آورد که پدر بزرگ 90 ساله من می‌گفت! این فرهنگ چرا و چگونه منتقل شده است؟ چرا ما در غربالگرب این دانش فرهنگی و در غربالگری فرهنگ‌های نادرست، نقش مثبت ایفا نکرده‌ایم؟ چون ما این بخش از جامعه را کاملا نادیده گرفته‌ایم؛ آن ضد فرهنگ در جامعه کار خودش را انجام می‌دهد و ماهم هیچ تلاشی نمی‌کنیم.

مثلادر حوزه کتاب و کتابخوانی چه اتفاقی در کشور ما رخ می‌دهد؟ آیا حوزه کتابخوانی به جایگاه واقعی خود رسیده است؟ آیا نسل جوان ما کتاب می خواند؟ بنابراین بخشی از راهکار نفوذ فرهنگی در نسل جدید از طریق خانواده و سازماندهی ساختار آموزشی کشور است. وقتی در مقابل مساله‌ای ضد فرهنگی سکوت می‌کنید آن موضوع قطعا آن موضوع راه خود را پیدا می‌کند و دانش خود را منتقل می‌کند.

نگرش خود را به روز کنیم

ما امروز به این نتیجه رسیده‌ایم که در بحث اعتیاد، بخش عمده این مشکل در کشور اختلالات روحی و روانی بیماران و بخشی دیگر ژنتیک است. این مساله امروز در شعار سازمان ملل متحد هم آمده و لذا ما باید دانش خود را در این زمینه اصلاح کنیم. مردم کشور ما هنوز دانش کافی و درستی در این خصوص ندارند، حتی کسانی که در این حوزه کار درمان انجام می‌دهند نیز رفتار درستی با این موضوع ندارند. ما باید دانش و نگرش صحیحی کسب کنیم تا بتوانیم این دانش و نگرش را به نسل‌های بعدی خود انتقال بدهیم.

مساله مهم دیگر این است که ما در کنار تاکید بر دانش صحیح باید به این نکته هم توجه کنیم که بخشی از اعتیاد هم ژنتیکی است اما سایر حوزه‌های فرهنگی می‌تواند سایر ابعاد پیشگیرانه ما در جامعه را پوشش دهد. ما می‌گوییم کلیدهای پیشگیری از اعتیاد در دنیا چیست؟ ژنتیک را که نمی‌توان تغییر داد، اگر نتوانیم ژنتیک را دستکاری کنیم با کار بر کدام بخش این موضوع می‌توانیم به نتیجه بهتری برسیم. ما در کلیدهای پیشگیری از اعتیاد در جامعه، دانش مرتبط با اعتیاد را داریم. در خانواده‌های ما این دانش از کجا کسب می‌شود؟ نقش فرهنگ در انتقال به نسل بعدی از چه مسیر هایی و از چه طریقی صورت می‌گیرد؟ ضد فرهنگ کف خیابان تولید می‌شود و خانواده هم که در انتقال فرهنگ پیشگیری از سوء مصرف مواد نقشی ندارد و کاری از او بر نمی‌آید! مدرسه نیز کاری در این زمینه انجام نمی‌دهد! لذا پوشش برنامه‌های پیشگیرانه ما به‌شدت ضعیف است. در این راستا شاهد شکل گیری ضد فرهنگ هایی هستیم که خیلی ها درمقابل آن سکوت می‌کنند! به طور مثال به یکباره بین جوانان شایع می‌شود اگر به خدمت سربازی بروید و سیگاری نشوید مرد نمی‌شوید! به این صورت بحث سیگار به‌عنوان نشان مردانگی به نوجوان آموزش داده می‌شود... آیا ضد فرهنگی قوی‌تر از این می‌خواهید که به دلیل جذابیتی که دارد به سرعت در بین جوانان جا باز می‌کند؟! ما عملا برای این ضد فرهنگ هیچ کاری نکرده ایم! ما در شکل دهی جدید فرهنگی پیشگیری از سوء مصرف مواد چه کرده‌ایم؟ ما حتی با باورهای قدیمی نیز نجنگیده‌ایم. هنوز که هنوز است اگر از آدم‌های کلیدی و فرهیخته درباره تریاک سوال کنید، می گویند اگر خوبش را پیدا کردید می‌توان کشید و آن دواست! تریاک خوب خالص که سرب نداشته باشد! چون ماده گیاهی است! من می‌توانم به تمام این باورهای قدیمی حمله کنم و عدم صحیح بودن تمام آنها را در یک مقاله و سخنرانی علمی توضیح بدهم.