یک‌شنبه 4 آذر 1403

نقش دولت هاشمی و خاتمی در فراموشی جنایت منافقین

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
نقش دولت هاشمی و خاتمی در فراموشی جنایت منافقین

دبیرکل بنیاد هابیلیان گفت: دو دولت که بعد از جنگ تحمیلی روی کار آمدند توجه به جنابت سازمان منافقین را کنار گذاشتند و موجب شدند نسل‌های بعدی چیزی از آن دوران و جنایات منافقین ندانند.

دبیرکل بنیاد هابیلیان گفت: دو دولت که بعد از جنگ تحمیلی روی کار آمدند توجه به جنابت سازمان منافقین را کنار گذاشتند و موجب شدند نسل‌های بعدی چیزی از آن دوران و جنایات منافقین ندانند.

خبرگزاری مهر، گروه سیاست؛ سازمان مجاهدین خلق که بعد از 30 خرداد 60 ماهیت تروریستی خود را برملا کرد و به گروهک منافقین معروف شد، از جمله گروه‌های معارض انقلاب اسلامی شناخته می‌شود که بیش از دیگر گروه‌ها سابقه اقدامات نظامی و تروریستی علیه ملت ایران را در کارنامه دارد و در سال 61 به طور رسمی و علنی به صدام پیوستند و نیروهای این سازمان با فعالیت در بخش اطلاعات، شناسایی افراد و چهره‌ها، شرکت در گشت‌زنی‌ها و شناسایی منطقه و در نهایت با شرکت در عملیات‌های نظامی، به خدمت ارتش رژیم بعث عراق درآمده و به آنها خدمت می‌کردند.

منافقین در عملیات مرصاد در شرایطی که دولت عراق و جمهوری اسلامی قطعنامه را پذیرفته بودند وارد کشورمان شدند؛ عملیات آنها در حالی کلید خورد که انتظار می‌رفت پس از پذیرش قطعنامه هیچ اتفاق دیگری نیفتد، ارتش عراق از غرب و جنوب غرب با تمام قوا وارد کشور ما شده و مسیر را برای منافقین بازکرده بود تا بتوانند به راحتی خود را به تهران رسانده و اعلام حکومت کنند.

دشمنی که فقط روی جاده آسفالت آرایش پیدا کرده بود از نیمه روز اول به بعد متحمل خسارت متعددی شد و اعضای این گروهک تروریستی وقتی عقبه خود را ناامن دیدند قوای بیشتری را برای هجوم به سمت نیروهای ایرانی وارد عمل کردند، رزمندگان و نیروهای مردمی ایران نیز با یک آرایش قوی از چندی محور و آسمان و زمین با منافقان درگیر و آنها را هدف حملات خود قرار دادند.

در این عملیات حدود 2 هزار نفر از اعضای این گروه کشته و تعداد زیادی به اسارت درآمدند و جبهه نفاق در هم شکسته شد، 5 مرداد در تقویم انقلاب به عنوان اوج عظمت و اقتدار ملت ایران و پایانی بر ذلت و خفت گروهک منافقین ثبت شد.

سردار اسماعیل کوثری یکی از فرمانده هان دوران دفاع مقدس و مشاور فرمانده کل سپاه که در عملیات مرصاد نیز حضور داشته است درباره اینکه چرا منافقین دست به این اقدام تروریستی زدند، گفت: استکبار جهانی، صدام حسین و منافقین بعد از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران این گونه استنباط کردند که ایران به دلیل ضعف این قطعنامه را پذیرفته است. ظاهر کار نیز همین گونه بود، زیرا حدود سه ماه بود که ارتش بعث عراق در جبهه‌ها می‌تاخت و در هر عملیاتی که انجام می‌داد، غنایم و اسرای بسیاری می‌گرفت. از طرف دیگر تهدیدها در خلیج فارس نیز بالا گرفته بود و حتی آمریکایی‌ها با انهدام هواپیمای مسافربری ایران که 296 نفر سرنشین داشت، در دوازدهم تیرماه 1367 این تهدیدها را عملی کرده بودند. همه این موضوعات در کنار سخنان مسئولان، ضعف درونی ایران را بازگو می‌کرد و آنها هم فکر می‌کردند ایران در موضع ضعف است و می‌توانند به راحتی به تهران برسند. به همین دلیل می‌توان گفت منافقین به اصطلاح از حول حلیم داخل دیگ افتادند.

وی افزود: در اعترافات اعضای گروهک منافقین بعد از عملیات مرصاد، داریم که آنها 31 شهریور می‌خواستند به ایران حمله کنند اما پذیرش قطعنامه از سوی ایران را بهترین فرصت برای حمله دانستند و معتقد بودند هیچ نیرویی نیست که مقابل آنها مقاومت کند.

سیدمحمدجواد هاشمی‌نژاد، فرزند شهید هاشمی‌نژاد و دبیرکل بنیاد هابیلیان نیز معتقد است: منافقین بخشی از طرح صدام و استکبار جهانی در اواخر جنگ بودند. آنها فکر می‌کردند با توجه به عملیات ارتش عراق در جنوب ایران، در غرب کشور امکان نفوذ وجود دارد، به همین دلیل این بخش را برای انجام عملیات به جریان نفاق اختصاص دادند. در اینجا باید توجه داشت که ایران و عراق قطعنامه را پذیرفته بودند و صدام به دنبال گرفتن اسیر و زمین از ایران بود تا در مذاکرات دست برتر را داشته باشد. از سوی دیگر، جریان نفاق باید نقش و آینده سیاسی خود را مشخص می‌کرد بنابراین موضوع چرایی عملیات از سوی منافقین را باید در یک بسته کامل دید؛ نه آنکه جریان نفاق تصمیم به تهاجم به ایران گرفت و دست به خودکشی زد.

وی ادامه داد: عملیات منافقین علیه ملت ایران با پشتوانه ارتش عراق، آخرین تیر ترکش صدام و آخرین تلاش و داشته ارتش بعث برای این بود که بتواند در مذاکرات دست برتر را داشته باشد.

مشروح این میزگرد که با عنوان «بررسی عملیات مرصاد» در خبرگزاری مهر برگزار شد را در زیر می‌خوانید:

*اولین موضوع قابل توجه در خصوص عملیات مرصاد این است که با وجود اینکه ارتش رژیم بعث عراق پس از هشت سال جنگ همه جانبه با حمایت کامل قدرت‌های استکباری علیه ایران نتوانسته به اهداف خود دست یابد، چگونه است که مسعود رجوی و گروهک منافقین این تصور را داشتند که می‌توانند 48 ساعته به تهران برسند؟

کوثری: استکبار جهانی، صدام حسین و منافقین بعد از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران این گونه استنباط کردند که ایران به دلیل ضعف این قطعنامه را پذیرفته است. ظاهر کار نیز همین گونه بود، زیرا حدود سه ماه بود که ارتش بعث عراق در جبهه‌ها می‌تاخت و در هر عملیاتی که انجام می‌داد، غنایم و اسرای بسیاری می‌گرفت. از طرف دیگر تهدیدها در خلیج فارس نیز بالا گرفته بود و حتی آمریکایی‌ها با انهدام هواپیمای مسافربری ایران که 296 نفر سرنشین داشت، در دوازدهم تیرماه 1367 این تهدیدها را عملی کرده بودند. همه این موضوعات در کنار سخنان مسئولان، ضعف درونی ایران را بازگو می‌کرد و آنها هم فکر می‌کردن ایران در موضع ضعف است و می‌توانند به راحتی به تهران برسند. به همین دلیل می‌توان گفت منافقین به اصطلاح از حول حلیم داخل دیگ افتادند.

در میان رزمندگان نیز از سال 1366 این موضوع مطرح بود که چرا دولت با تمام توان وارد میدان نبرد نمی‌شود. چگونه است که صدام تمام وزارتخانه‌ها را وارد جنگ با ایران کرده اما در کشور ما این گونه نیست. از سوی دیگر ارتش رژیم بعث عراق نیز با حمایت‌های همه جانبه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بسیار مجهز شده بود. به گونه‌ای که آنها در ابتدای جنگ در سال 1359، 10 لشکر و 15 تیپ مستقل داشتند اما در اواخر جنگ به حدود 60 لشکر شناخته شده و چندین تیپ مستقل مجهز شده بودند. از طرفی همه قدرت‌های جهانی و دولت‌های منطقه از آنها حمایت می‌کردند. به بیان روشن‌تر، تمامی استکبار جهانی جمع شده و به میدان آمده بودند تا انقلاب اسلامی را از پا درآورند و در این میان سوریه تنها کشوری بود که از ابتدا تا انتهای جنگ از ایران حمایت کرد.

موفقیت‌های ارتش بعث عراق که از 28 فروردین 1367 آغاز شده بود و با عملیات‌هایی در غرب کشور ادامه یافت، بعد از آن توانستند فاو را تصرف کنند، بعد از آن وارد شلمچه، هور و فکه شدند و عملیات‌های آنها پشت سر هم صورت می‌گرفت و توانستند تعداد 23 هزار اسیر از ایران در این مدت کوتاه بگیرند که 22 هزار نفر از این اسرا از عزیزان ارتش و هزار نفر نیز بسیجی و سپاهی بودند. این اتفاقات موجب شد رژیم بعث احساس غرور و قدرت کند و فکر کردند که امام راحل از در ضعف این عهدنامه را پذیرفته است.

در صحنه مدیریت جنگ ایران نیز تغییراتی ایجاد شده بود و آقای هاشمی که پیش از این نماینده امام (ره) بودند، جانشین فرمانده کل قوا در جبهه‌ها بودند، از سوی دیگر آقای مهندس موسوی نخست وزیر وقت نیز رئیس ستاد کل نیروهای مسلح شده و آقای بهزاد نبوی معاونت پشتیبانی را به دلیل اینکه وزیر وزارتخانه صنایع سنگین بودند، برعهده گرفته بود. آقای خاتمی هم مسئولیت فرهنگی جنگ را برعهده گرفت و در نهایت به سپاه اعلام شد که شما برای پایان دادن به جنگ چه تجهیزاتی لازم دارید.

به آقای موسوی می‌گویند که شما چه میزان از بودجه مدنظر سپاه را می‌توانید تأمین کنید، آقای موسوی گفته بودند من یک دلار هم ندارم که بدهم مسئولان سپاه نیز چندین سناریو را ارائه کرده بودند اما در نهایت زمانی که طرح در ستاد مطرح می‌شود و به آقای موسوی می‌گویند که شما چه میزان از بودجه مدنظر سپاه را می‌توانید تأمین کنید، آقای موسوی گفته بودند من یک دلار هم ندارم که بدهم.

البته باید توجه داشت که به دلیل تحریم‌ها و فشارها، درآمد کشور بسیار کاهش پیدا کرده و فروش نفت نیز کم شده بود. از طرفی دیگر به آقای بهزاد نبوی نیز اعلام می‌شود که شما چه میزان از امکانات و تجهیزات مورد نیاز سپاه را می‌توانید تأمین کنید که او نیز گفته بود همه انبارها خالی شده و چیزی برای کمک نمانده است.

به آقای خاتمی نیز گفته بودند شما چه میزان نیرو می‌توانید به جبهه‌ها فرا بخوانید که او گفته بود مردم خسته شده‌اند و اصلا دیگر کسی به جبهه‌ها نمی‌آید. اینها موجب شد که آقای هاشمی به این جمع بندی برسد و مسئولان را جمع کرده و مطالب را به آنها ارائه کند، طرح نهایی به محضر امام (ره) ارائه شد و امام (ره) نیز دیدند که همه مسئولان کشوری و نمایندگان مجلس با ادامه جنگ مخالف هستند، به همین دلیل قطعنامه را پذیرفتند اما فرمودند من با پذیرش این قطعنامه جام زهر را نوشیدم اما در عین حال از ائمه جمعه خواستند که به این دشمن نمی‌توان اعتماد کرد، پس مردم را به جبهه‌ها فرا بخوانید.

رهبر معظم انقلاب نیز که آن موقع رئیس جمهور بودند در نماز جمعه تهران مردم را به جبهه‌ها فراخواندند و ما دیدیم که بیشترین نیرو در تاریخ هشت ساله دفاع مقدس به جبهه‌ها آمدند، این در حالی بود که آقای خاتمی و برخی دیگر از مسئولان گفته بودند مردم خسته شده‌اند و دیگر به جبهه نمی آیند، در نتیجه می‌توان گفت ذهن مسئولان از جنگ و ادامه آن خسته شده بود و دشمنان نیز فکر می‌کردند امام خمینی (ره) به دلیل ضعف قطعنامه را پذیرفته است. البته باید توجه داشت منافقین نیز یک ماه پیش از عملیات به اصطلاح فروغ جاوید توانسته بودند شهر مهران را اشغال کنند و شعار می‌دادند امروز مهران، فردا تهران.

اگر بخواهیم بگوییم چرا منافقین دست به عملیات به اصطلاح خودشان «فروغ جاویدان» زدند، باید گفت این اقدام آنها دلایل مختلفی داشت و از داخل کشور نیز افرادی به آنها اطلاعات داده بودند در اعترافات اعضای گروهک منافقین بعد از عملیات مرصاد، آمده بود که آنها 31 شهریور می‌خواستند به ایران حمله کنند اما پذیرش قطعنامه از سوی ایران را بهترین فرصت برای حمله دانستند و معتقد بودند هیچ نیرویی نیست که مقابل آنها مقاومت کند.

سیاست‌های استکبار جهانی و رژیم صدام این گونه شد که بلافاصله بعد از اعلام پذیرش قطعنامه از سوی ایران، با تمام توان به جنوب کشور حمله کنند، البته توانستند به پیشرفت‌های بسیاری دست یافته، جاده خرمشهر - اهواز را که در ابتدای جنگ هم نتوانسته بود تصرف کند، اشغال کنند و به سمت تصرف خرمشهر و اهواز بروند.

ارتش عراق 30 تیرماه 1367 یک عملیات گسترده را در جنوب کشور داشتند و روز دوم مرداد عملیات دیگری را از غرب کشور با محوریت گروهک منافقین آغاز کردند و بر اساس نقشه‌هایی که ما از آنها به دست آوردیم، می‌خواستند هشت ساعته به تهران برسند و آنقدر عجله داشتند که نیروهای وابسته به خود را از سراسر جهان فرا خوانده بودند و به آنها اعلام کرده بودند که اگر دیر برسند، بعد از تصرف تهران دیگر مسئولیت و پستی به آنها تعلق نمی‌گیرد، به همین دلیل نیروها را بدون آموزش و آمادگی به میدان نبرد آورده بودند.

از طرفی قرارداد منافقین با ارتش رژیم بعث عراق این بود که ارتش عراق عملیات گسترده‌ای را از جنوب و غرب کشور انجام دهند و آنها نیز توانسته بودند گیلانغرب، نفت‌شهر و سرپل‌ذهاب که در ابتدای جنگ نیز نتوانسته بودند تصرف کنند را اشغال کنند. از سوی دیگر، منافقین با حمایت هوایی و زمینی ارتش عراق با سرعت به سمت کرمانشاه می‌آیند.

در عملیات مرصاد بیش از دو هزار نفر از منافقین کشته و تعداد قابل توجهی نیز اسیر و زخمی شده و عده‌ای به کوه‌ها فرار کردند منافقین هم به این خیال که مقاومتی مقابل آنها نیست، وارد ایران شدند و در مسیر خود، دست به جنایات فراوانی زدند و به سمت گردنه پاتاق آمدند که آنجا مقابل آنها ایستادگی شد و ما آن شب از جنوب به گردنه چهارزبر (گردنه مرصاد) رسیدیم و آنها را مورد حمله قرار دادیم. فردای آن روز، شهید سپهبد صیاد شیرازی با هوانیروز به منطقه رسیدند و خطوط منافقین را زیر آتش سنگین قرار دادند. به همین ترتیب، نیروهای سپاه و بسیج از زمین و نیروی هوایی و هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران هم از آسمان منافقین را مورد هدف قرار دادند که در این عملیات بیش از دو هزار نفر از منافقین کشته و تعداد قابل توجهی نیز اسیر و زخمی شده و عده‌ای به کوه‌ها فرار کردند.

منافقین فکر می‌کردند می‌توانند به راحتی به تهران برسند اما به بدترین شکل شکست خوردند. به نظر من، اعضای این گروه می‌بایست فرماندهان و مسئولان خود را دادگاهی کنند که چگونه کوچک‌ترین درک و فهم نظامی نداشته و آنها را به این قتلگاه آوردند اما متأسفانه افراد این گروه، عده‌ای انسان بی‌عقل بودند وگرنه می‌بایست مسعود و مریم رجوی را دادگاهی می‌کردند که چرا بدون فکر و تدبیر، این عملیات را انجام دادند البته ما دوست نداشتیم که آنها کشته شوند اما دیده بودیم که با ورود به خاک ایران، چه جنایات فجیعی را رقم زدند و به معنای کامل کلمه، خودفروخته بودند و اگر ما آنها را نمی‌زدیم، آنها در زدن و کشتن مردم ما تردید نمی‌کردند و به قتل‌عام مردم ادامه می‌دادند.

اگر بخواهیم بگوییم چرا منافقین دست به عملیات به اصطلاح خودشان «فروغ جاویدان» زدند، باید گفت این اقدام آنها دلایل مختلفی داشت و از داخل کشور نیز افرادی به آنها اطلاعات داده بودند.

* به نظر شما چرا منافقین و سرکرده‌های این گروهک به این اقدام تروریستی دست زده و پس از پذیرش قطعنامه، به خاک ایران حمله کردند؟

کوثری: مسعود رجوی در سال 1351 می‌بایست اعدام می‌شد اما به دلیل همکاری با ساواک، اعدام نشد در صورتی که دیگر اعضای این گروه اعدام شدند. از این زمان به بعد بود که رجوی به ساواک پیوست و مزدور آنها شد. زمانی که ما در غرب در حال مقابله با ضد انقلاب بودیم یکی از همرزمان ما به نام اکبر وصالی که یکی از اعضای جدا شده از این گروه و زندانی ساواک در سال 51 بود، به ما می‌گفت که رجوی بسیار قدرت‌طلب است و همه چیز را برای خود می‌خواهد. این در حالی بود که آن زمان هنوز رجوی به صورت علنی با قانون اساسی انقلاب اسلامی مخالفت نکرده بود. رجوی در تبعیت از آمریکا اقدام به انجام آن عملیات کرد در صورتی که می‌دانست احتمال دارد بیشتر افراد آن کشته شوند.

* منافقین قبل از آغاز عملیات، اعلام کرده بودند که با ورودشان به ایران، مردم به آنها می‌پیوندند. واکنش مردم به ورود منافقین چگونه بود؟

هاشمی‌نژاد: تصمیم منافقین برای انجام عملیات به اصطلاح خود آنها فروغ جاویدان در اواخر جنگ یک عقبه تاریخی دارد. آنها فکر می‌کردند مذهبی‌ها توان اداره کشور را ندارند و زاویه‌شان با انقلاب اسلامی به قبل از پیروزی انقلاب در سال 57 برمی‌گردد. اساسا وجود آمدن گروه مجاهدین خلق به دلیل زاویه با اندیشه و نهضت امام (ره) بود، آنها معتقد بودند شیوه امام (ره) در مقابله با رژیم پهلوی، منجر به شکست شده و رهبر آنها نیز تبعید شده است.

پیروزی انقلاب اسلامی نیز به هیچ عنوان مد نظر مجاهدین خلق نبود به همین دلیل سازوکار تقابل با جمهوری اسلامی را ایجاد کرده بودند و در ساختارهای مختلف نظام نفوذ پیدا کردند. شما می‌بینید که ترورهای مسئولان عالی نظام توسط نفوذی‌ها انجام می‌شد.

مسئله‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که این نفوذ یک‌شبه رخ نداده است. منافقین دروغ می‌گویند که پای انقلاب اسلامی آمدند و امام (ره) آنها را نپذیرفت. منافقین سلاح‌های فراوانی جمع‌آوری کرده و با نقشه و طرح پیش آمده بودند و می‌خواستند نظام جمهوری اسلامی را ساقط و خود با شیوه‌های مارکسیستی، کشور را تصرف کنند.

منافقین عملیات فروغ جاویدان را کاملا به دستور صدام و در نهایت سرسپردگی آنها انجام دادند به موازات این مسئله به دلیل آنکه در داخل کشور پشتوانه مردمی نداشتند، حمایت‌های خارجی را برای خود جمع کردند. فردی با عنوان محمدرضا سعادتی قبل از اعلام جنگ مسلحانه از سوی منافقین با انقلاب اسلامی، با سفارت شوروی ارتباط برقرار کرده بود و سفر مخفیانه مسعود رجوی به فرانسه نیز از جمله اقدامات آنهاست که سرسپردگی خود را به غرب و استکبار اثبات کردند.

شما می‌بینید پس از فرار رجوی و بنی‌صدر، آنها در یک فرودگاه نظامی فرانسه فرود آمده و مورد استقبال قرار می‌گیرند. تلقی منافقین این بود که ساختار کشور شکل نگرفته و از سوی دیگر، درگیر یک جنگ هستند بنابراین اگر رهبران کشور را ترور کنند، انقلاب اسلامی ساقط شده و آنها بر جامعه مسلط می‌شوند اما زمانی که از ترور نتیجه نگرفتند، بهترین مکان برای مقابله با جمهوری اسلامی را عراق دیدند و به این کشور رفتند و به عنوان یکی از ستون‌های اصلی اطلاعاتی و نظامی ارتش بعث عمل می‌کردند که در این مسیر نیز موفق بودند و پس از پیوستن آنها به رژیم بعث، کمک‌های فراوانی به ارتش عراق کرده و وضعیت جنگ تا حدود زیادی تغییر کرد. تصور بنده این است که آنها عملیات فروغ جاویدان را کاملا به دستور صدام و در نهایت سرسپردگی آنها انجام دادند.

* تصمیم منافقین برای ورود به خاک ایران خودکشی بود؟

کوثری: تصمیم منافقین برای ورود به ایران به این دلیل بود که به آنها گفته شده بود و خودشان کاره‌ای نبودند و قدرت تصمیم‌گیری نداشتند. آمریکا و غربی‌ها به آنها می‌گفتند که چه کار باید انجام دهند زیرا هزینه‌های آنها را آمریکایی‌ها، صدام و عربستان می‌دادند. اینجاست که به فرموده امام سجاد (ع) «خدا دشمنان ما را از احمق‌ترین افراد آفریده است». منافقین حتی آنقدر فکر نکرده بودند که چگونه است هیچ نیرویی مقابل آنها نیست بنابراین ارتش، سپاه، بسیج و مردم چه شده‌اند و می‌گذارند که آنها به راحتی به اهداف خود برسند؟

عملیات منافقین، آخرین تیر ترکش صدام و آخرین تلاش و داشته ارتش بعث برای این بود که بتواند در مذاکرات دست برتر را داشته باشد

هاشمی‌نژاد: منافقین بخشی از طرح صدام و استکبار جهانی در اواخر جنگ بودند. آنها فکر می‌کردند با توجه به عملیات ارتش عراق در جنوب ایران، در غرب کشور امکان نفوذ وجود دارد به همین دلیل این بخش را برای انجام عملیات به جریان نفاق اختصاص دادند.

در اینجا باید توجه داشت که ایران و عراق قطعنامه را پذیرفته بودند و صدام به دنبال گرفتن اسیر و زمین از ایران بود تا در مذاکرات دست برتر را داشته باشد. از سوی دیگر، جریان نفاق باید نقش و آینده سیاسی خود را مشخص می‌کرد بنابراین موضوع چرایی عملیات از سوی منافقین را باید در یک بسته کامل دید؛ نه آنکه جریان نفاق تصمیم به تهاجم به ایران گرفت و دست به خودکشی زد.

عملیات منافقین علیه ملت ایران با پشتوانه ارتش عراق، آخرین تیر ترکش صدام و آخرین تلاش و داشته ارتش بعث برای این بود که بتواند در مذاکرات دست برتر را داشته باشد.

* چرا منافقین با ورود به خاک ایران با مقاومتی روبرو نشدند؟ آیا نیروی نظامی در آن منطقه حضور نداشت؟

کوثری: نیروهای ما در آنجا حضور داشتند اما به دلیل عملیات‌های گسترده ارتش عراق در جنوب کشور و تصرفاتی که آنها به دست آورده بودند، بیشتر نیروها و رزمندگان ایران به جنوب کشور اعزام شده بودند.

* صدام چند روز قبل از آغاز عملیات منافقین در سخنانی اعلام کرده بود که به زودی مجاهدین وارد ایران می‌شوند و مردم ایران نیز به آنها می‌پیوندند. رجوی نیز قبل از آغاز عملیات، در سخنرانی‌های خود چنین ادعایی را مطرح می‌کرد. به نظر شما چرا این‌گونه نشد و آنهایی که دم از مردم می‌زدند، رفتار وحشیانه‌ای را با مردم داشتند و به کشتار و سوزاندن مردم پرداختند؟

کوثری: افراد بسیاری هستند که دم از مردم می‌زنند اما در میدان عمل و موقع انتقام سربلند بیرون نمی‌آیند. این تنها امام خمینی (ره) بودند که همواره مردم را ولی‌نعمتان خود می‌دانستند. ایشان اولین کسی بودند که فرزندشان را در سال 1356 در راه انقلاب اسلامی و در این مسیر نزدیک ترین دوستان و شاگردان خود را از دست دادند.

مردم جنایات گروه منافقین را دیده و آنها را به خوبی می‌شناختند و می‌دانستند که این گروهک، خودفروخته و سرسپرده استکبار است. اگر مردم به تروریست‌ها توجه نکرده و نمی‌کنند به دلیل نفرت از آنها و اقداماتشان است. مردم ما به خوبی نیات شیطانی منافقین را می‌دانستند و با ورود آنها به ایران، نه تنها به آنها نپیوستند بلکه در مقابلشان ایستادند. باید توجه داشت اگر مردم به منافقین می‌پیوستند، ما نمی‌توانستیم کاری انجام دهیم اما ملت بصیر و آگاه ایران به خوبی منافقین را می‌شناختند و می‌دانستند که این گروهک و سرکرده‌های آنها دروغ می‌گویند و به مردم خیانت کردند.

خیانت منافقین از ابتدای انقلاب برای مردم ما آشکار شد و امروز نیز می‌بینیم که به وسیله فضای مجازی و با جوسازی و عملیات روانی علیه منافع ملی ایران حرکت می‌کنند. منافقین برای رسیدن به اهداف خود به راحتی همه دوستان و همراهان خود را می‌فروشند اما در مقابل، امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری همواره از مردم و برای مردم بوده‌اند و در مقابل شاهد خواهیم بود که مردم ما با همه سختی‌ها ایستاده‌اند زیرا می‌بینند که رهبری همانند خودشان است.

اینکه منافقین از شهرهای کرند غرب و سر پل ذهاب گذشتند به دلیل این بود که عملیات آنها در شب انجام شد و آنها از مسیری خارج از شهر عبور کردند وگرنه در همان کرند غرب و سر پل ذهاب جلوی آنها گرفته می‌شد. مردم ما هیچ‌وقت به منافقین توجهی نداشته و ندارند.

*عملیات مرصاد چه دستاوردهایی برای ایران داشت؟

کوثری: با این عملیات مشخص شد برخلاف آنچه عده‌ای اعلام می‌کردند که مردم خسته شده‌اند و در صحنه نیز نیستند مردم با شور و شوق با تمام وجود به جنگ با دشمن آمدند. از سوی دیگر ثابت شد تنها تجهیزات و امکانات تعیین کننده نیست و نمی‌تواند حرف اول را بزند. منافقین و آمریکایی‌ها و رژیم بعث عراق نیز فهمیدند که جمهوری اسلامی ایران در موضع ضعف نیست. مسئله مهم دیگری که در عملیات مرصاد رخ داد، انهدام ارتش به اصطلاح آزادی بخش منافقین بود و ثابت کرد این گروه تنها با واژه‌ها و کلمات بازی می‌کنند.

جنگ فی نفسه خوب نیست و هر انسان دارای عقل سلیمی به دنبال جنگ نمی‌رود. جمهوری اسلامی نیز هیچ گاه به دنبال جنگ نبوده اما با تمام توان مقابل زیاده خواهی ها می‌ایستد و دشمنان را از کرده خود پشیمان می‌کند. استکبار جهانی توسط منافقین می‌خواستند چند شهر را تصرف کنند و در مقابله با ایران روی آن مانور بدهند اما ایستادگی مردم و رزمندگان توطئه آنان را با شکست مواجه کرد.

عملیات مرصاد بار دیگر اهمیت و جایگاه ولایت فقیه را برای ما آشکار کرد و به دشمنان نشان داد با فرمان ولایت همه مردم ایران به میدان می آیند. از سوی دیگر اشتباه راهبردی منافقین برای تهاجم به خاک ایران و عملیاتی که از سوی ایران صورت گرفت موجب شد بخش اعظمی از نیروهای منافقین از بین برود و این مهم خواست الهی بود. زیرا اگر این منافقین می‌ماندند برای کشور مشکلاتی ایجاد می‌کردند.

*در بحبوحه عملیات فروغ جاوید از سوی منافقین ما شاهد تحرکاتی در زندان‌ها از سوی عوامل وابسته به گروه منافقین بودیم. آیا این اقدامات در طرح عملیاتی منافقین قرار داشت؟

هاشمی نژاد: یکی از مسائلی که باید به آن توجه داشت اعضای دستگیر شده منافقین بود. حمله منافقین به خاک ایران چند پایه داشت. یکی عراق و حزب بعث که همزمان به مرزهای ایران تهاجم کرده و از منافقین حمایت کردند و عامل دیگری که منافقین روی آن حساب باز کرده بودند عواملش در داخل کشور و در زندان‌ها بود.

منافقین انسجام تشکیلاتی در داخل زندان را به خوبی حفظ کرده و حتی عملیات‌های تروریستی انجام می‌دادند. زمانی که عملیات منافقین آغاز شد همفکران آنها در داخل زندان‌ها اقدامات خود را شروع کردند. بعد از شکست منافقین اسناد و مدارک و هماهنگی‌های لازم برای همراهی زندانیان با منافقین به دست آمد و این زندانیان جرم جدیدی را مرتکب شده بودند که طبیعتا حکم جدیدی را می‌طلبید. به همین دلیل امام راحل در یک حکم تاریخی و بسیار آینده نگرانه، حکم فرمودند آن کسانی که هنوز به تشکیلات منافقین که اسلحه در دست گرفته و در حال جنگ مسلحانه با مردم ایران هستند، پای بند است حکمش اعدام است.

این حکم عاقلانه و طبیعی بود. به عنوان مثال تصور کنید که امروز بگویند هزار نفر از گروه داعش در زندان هستند و حکم آنها تمام شده ولی همچنان بر مواضع خود هستند. اما طبق قانون باید آزاد شوند. چه رعب و وحشتی در کشور فراگیر می‌شود؟ حتی امام راحل فرمودند که اگر کسی به ظاهر هم بنویسد من توبه کردم از او قبول کنید و این کار نیز انجام شد.

باید توجه کنیم اغلب کسانی که بعد از دستگیری توبه کرده بودند با آزاد شدن از زندان، دست به عملیات‌های تروریستی زدند و مجددا به منافقین پیوستند که بر اساس اطلاعات 35 درصد افرادی که در عملیات فروغ جاویدان شرکت کرده بودند از توابین بودند و کسانی بودند که از زندان‌ها آزاد شده بودند. مسئله دیگر این است که اعدام منافقین و برخورد قاطع با آنها خواست مردم بود.

*مقام معظم رهبری در سال 1396 و در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی (ره) فرمودند مراقب باشید تا در دهه 60 جای شهید و جلاد عوض نشود، تحلیل شما از این اظهارات رهبر معظم انقلاب در خصوص منافقین و دهه 60 چیست؟

هاشمی نژاد: از 22 بهمن 57 تا آخرین شهید هسته‌ای، حدود 17 هزار و 700 شهید ترور داریم که 12 هزار نفر آنان را منافقین به شهادت رسانده‌اند و به ارتش صدام پیوسته‌اند. گروه منافقین تنها در سال 60، 1650 نفر را ترور کردند و همین تعداد را در فروغ جاویدان به شهادت رساندند. اینکه عوض نشدن جای شهید و جلاد از سوی رهبر انقلاب مطرح می‌شود به دلیل این است که دشمنان در حال سو استفاده از عدم آگاهی نسل‌های جدید هستند. به دلیل اینکه آنها از دهه 60 و اتفاقات رخ داده در آن زمان اطلاعی ندارند البته این عدم آگاهی نسل جدید به دلیل غفلتی است که مسئولان داشتند و گرنه در سال‌های دهه 60 هیچکس تردید نداشت که از نفاق چیزی جز خیانت و جنایت بروز نخواهد کرد و به همین دلیل در نابودی آنها امام راحل نقش اساسی را ایفا و با تدبیرشان امنیت کشور در آینده را تضمین کردند و کنده شدن ریشه نفاق در کشور ناشی از تدبیر عالمانه امام بود.

دو دولت که بعد از جنگ تحمیلی روی کار آمدند توجه به این موضوعات مهم را کنار گذاشتند و موجب شدند نسل‌های بعدی چیزی از آن دوران و جنایات منافقین ندانند دو دولت که بعد از جنگ تحمیلی روی کار آمدند توجه به این موضوعات مهم را کنار گذاشتند و موجب شدند نسل‌های بعدی چیزی از آن دوران و جنایات منافقین ندانند. این غفلت و عدم آگاهی موجب شد جانی‌ها و قاتلانی که دستشان تا آرنج در خون مردم آغشته است امروز مدعی حقوق بشر شوند. همین مریم رجوی که دم از آزادی می‌زند همان کسی است که فرمان آتش برای کشتار مردم بی گناه در غرب کشور را داد. اینجاست که دشمن تلاش دارد جای شهید و جلاد را عوض کند و هشدار رهبر انقلاب نیز در این خصوص است.

کوثری: منافقین به دروغ خود را حامی مردم اعلام می‌کنند و دم از حقوق بشر می‌زنند. آنها جنایات فراوانی داشتند که قابل انکار نیست، اما اروپا و امریکایی‌ها از آنها حمایت می‌کنند و با استفاده از فضای مجازی می‌خواهند اعلام کنند که طرفدار آزادی و حقوق بشر هستند.

منافقین به مراتب از صدام و ارتش بعث عراق بدتر هستند زیرا به ملت خود خیانت کرده و خون آنها را ریختند. آنها در خوش رقصی و خدمت به استکبار و دشمنان ملت ایران چیزی کم نگذاشتند و تمامی اطلاعات کشور را در دوران جنگ تحمیلی به ارتش بعث عراق می‌دادند. البته تنها منافقین نبودند که دست به این گونه خیانت‌ها می‌زدند بلکه گروه‌های دیگری مانند ملی گراها اطلاعات را به ارتش عراق می‌دادند که از جمله آن می‌توان به عملیات کربلای 4 اشاره کرد.

منافقین با کارهای اطلاعاتی به دشمنان کمک بسیاری کردند و اقدامات آنها موجب شد تعداد زیادی از رزمندگان ایران به شهادت برسند.

*اخیرا شاهد تحرکاتی از سوی منافقین هستیم. چند روز پیش نیز تعدادی از آنها در استان فارس دستگیر شدند. نظر شما در این خصوص چیست؟

کوثری: منافقین سرسپرده آمریکا و عربستان هستند و اگر اطلاعات و اقداماتی در جهت خواست دشمنان ایران نداشته باشند، آنها نیز هزینه منافقین را پرداخت نمی‌کنند. این گروهک برای تأمین مالی خود باید به این خودفروشی‌ها و خیانت به ملت ایران ادامه دهد وگرنه سازمان آنها پابرجا نمی‌ماند. کار اصلی منافقین نفوذ و جمع آوری اطلاعات برای سرویس‌های جاسوسی آمریکا و غرب است که خدا را شکر دست آنها را نیز در این خصوص قطع کرده‌ایم.

نقش دولت هاشمی و خاتمی در فراموشی جنایت منافقین 2
نقش دولت هاشمی و خاتمی در فراموشی جنایت منافقین 3
نقش دولت هاشمی و خاتمی در فراموشی جنایت منافقین 4
نقش دولت هاشمی و خاتمی در فراموشی جنایت منافقین 5