نگاهی به سودای حکام عربی برای سازش با صهیونیستها

تهران - ایرنا - تحلیلگران مسائل خاورمیانه میگویند رسمیسازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی اهداف گوناگونی دارد از جمله کمک به پیروزی دوباره «دونالد ترامپ» در انتخابات، حفظ فشار بر تهران در کنار تقلا برای ایجاد موازنه قدرت برابر جمهوری اسلامی ایران.
برخی پادشاهیهای عربی حاشیه خلیج فارس پس از سالها روابط پنهانی با رژیم صهیونیستی، سرانجام با دخالت دولت آمریکا این رابطه را به صورت رسمی راهاندازی کردند.
این روابط از زوایای گوناگونی قابل بررسی است. این تحولات تاثیر غیرقابلانکاری بر موضوع فلسطین و آزادی قدس خواهد داشت. البته در کنار این پیامدها، چهره برخی دولتها که تاکنون تنها در حد حرف به دفاع از آرمان فلسطین میپرداختند عیان شد.
چرایی پیشگامی بحرین و امارات برای سازش با اسرائیل
یکی از مهمترین پیامدهای این اقدام که از امارات متحده عربی آغاز شد و بحرین آن را تکمیل کرد، در واشنگتن و کمتر از 50 روز تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شنیده شد. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس چه با اکراه و فشار کاخ سفید یا از روی میل و برنامهریزی داخلی حرکتی را انجام دادهاند که کمک شایانی را به کارزار انتخاباتی «دونالد ترامپ» انجام داد. ضمن آنکه تاحدودی در بهبود وضعیت خراب سیاسی «بنیامین نتانیاهو» در اراضی اشغالی هم موثر خواهد افتاد.
رئیس جمهوری آمریکا سرانجام توانست در ماههای آخر حضور چهارساله خود در اتاق بیضی کاخ سفید موفقیتی را در حوزه سیاست خارجی به ثبت برساند. وی اکنون به خود میبالد که پس از دهها سال توانسته جمع کشورهای عرب خاورمیانه را که با تل آویو روابط رسمی سیاسی برقرار کردهاند به چهار کشور رسانده است.
بسیاری از بازیگران به ویژه مخالفان رویگردانی دولتهای عرب از آرمان آزادی فلسطین اشغالی بر این اعتقادند که همه این تحولات ناشی از فشارهای دونالد ترامپ است. در منطقه اما تحلیلهای دیگری هم مطرح است. تصور غالب این است که ابوظبی و منامه در نتیجه اجبار آمریکا و شخص ترامپ این تصمیم را اتخاذ کرده اند ولی در کل نمیتوان نوع نگاه این حکام عربی و سران رژیم صهیونیستی به دوره ریاست ترامپ را نادیده گرفت. این شرایط با نگاه به روابط میان پایتختهای عربی حوزه خلیج فارس با تل آویو و واشنگتن قابل درک است. درواقع برای همه این بازیگران اهمیت این دوره از انتخابات آمریکا کمتر از حساسیت ترامپ نیست. شاید به همین دلیل باشد که همه آنها حاضر شدهاند تا داوطلبانه خدمتی را برای انتخاب دوباره وی انجام دهند.
تقلا برای تداوم فشار بر ایران
برخی تحلیلگران در منطقه و غرب بر این باورند که مولفه اجبارسازی کاخ سفید هرگز تا به این اندازه بزرگ و تاثیرگذار نبوده و فشار واشنگتن حداکثر برای سرعت بخشیدن به اعلام این تصمیم تا قبل از انتخابات سوم نوامبر آمریکا بوده است. در این راستا اصلیترین دلیل این کشورها برای برقراری روابط رسمی با اسرائیل اراده داخلی بر مبنای نگرش حاکمیت آنها به تحولات منطقه ارزیابی میشود.
حتی برخی ناظران اعتقاد دارند روابط پنهانی این بازیگران از حدود سه دهه قبل شکل گرفت و نمایش بیرونی آن تنها در دوره ریاست جمهوری ترامپ فرصتی برای پدیدار شدن پیدا کرده است. از اینرو تحولات مهم اخیر فراتر از یک عادی سازی روابط دیده میشود زیرا انگیزههای پنهانی حکام عربی در آن بسیار برجسته است.
افزایش قدرت ایران در منطقه خاورمیانه در دورهای چالش تفسیر میشود که سران ایالات متحده میگویند چمدانهای خروج از خاورمیانه را بسته و با کمرنگ کردن حضور خود در خاورمیانه تمرکزش را به سمت شرق آسیا و چین معطوف میکنند. طبق دیدگاه فوق، همین نکات اسرائیل و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را در یک جبهه قرار داده است. آنها اکنون رژیم صهیونیستی را بازیگری مهم برای ایجاد موازنه قدرت در برابر جمهوی اسلامی ایران فرض میکنند. البته در تل آویو نیز تاحدودی همین نگاه مطرح است و هر دو طرف این اتحاد را به مراتب کارآمدتر از اتکای صرف به کاخ سفید میبینند.
برخی رسانههای غربی اعتقاد دارند در این شرایط سواحل جنوبی خلیج فارس ممکن است به عرصهای برای حضور اسرائیل و انجام اقدامات ضدایرانی تبدیل شود. نشریه «فارین پالسی» در گزارشی توافق صلح میان اسرائیل و برخی حکام عرب خلیج فارس را رخدادی نامطلوب برای تهران تصور میکند. با این حال این تحلیل از هوشیاری مقامات ایران در برخورد با احتمال وقوع رفتارهای تحریک آمیز اسرائیل سخن میگوید. تهران در بیانیهای رسمی هشدار داده که خاک این کشورها نمیتواند پایگاه اقدامات خصمانه و امنیتی رژیم صهیونیستی علیه ایران شود.
تحلیلگر اندیشکده «شورای آتلانتیک» نیز بر این باور است که توافق اسرائیل با امارات و دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس اگرچه در ظاهر بر محورهایی همچون گردشگری، تجارت، فناوری و دیگر عرصههای غیرنظامی بنا میشود اما به تدریج این دو خریدار بزرگ تسلیحات در جهان را به سمت همکاریهای امنیتی هم سوق میدهد و به این ترتیب بر التهاب منطقه میافزاید.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*