هدف احمدینژاد از ثبتنام در انتخابات چیست؟/ رئیسی به راحتی پیروز نمی شود / اقدام شجاعانه ظریف / روایتی جدید از توصیه رهبری به حسن خمینی
هر روز اخبار فراوانی در رسانه ها منتشر می شود که دنبال کردن آنها حتی برای آنان که اهل مطالعه اخبار هستند کار را دشوار میکند. بسته خبری - تحلیلی الف با رصد اخبار و رویدادهای مهم، همچنین تحلیل های صورت گرفته در این زمینه مخاطبان خود را از مهمترین وقایع روز آگاه میکند.
آخرین آمار کرونا در ایران
بنابر اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت از دیروز تا امروز 22 اردیبهشت 1400 و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، 16 هزار و 409 بیمار جدید مبتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد که دو هزار و 252 نفر از آنها بستری شدند.
مجموع بیماران کووید19 در کشور به دو میلیون و 707 هزار و 761 نفر رسید.
متاسفانه در طول 24 ساعت گذشته، 366 بیمار کووید19 جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به 75 هزار و 934 نفر رسید.
***
دومین روز ثبتنام / احمدینژاد و وزرایش آمدند
محمود احمدینژاد مشهورترین فردی بود که در دومین روز ثبت نام داوطلبین انتخابات ریاست جمهوری در وزارت کشور حاضر شد. حضور احمدینژاد در وزارت کشور با حواشی مختلفی همراه بود. از جمعیتی که به در جلوی وزارت کشور برای استقبال از وی حضور داشتند تا درگیری همراهان وی برای ورود به سالن ثبت نام.
به غیر از احمدینژاد امروز چند تن از وزرای او در دولت های نهم و دهم نیز ثبت نام کردند. صادق خلیلیان وزیر کشاورزی دولت دهم، رستم قاسمی وزیر نفت دولت دهم، محمد عباسی، وزیر تعاون در دولت نهم و وزیر ورزش در دولت دهم هم داوطلب شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شدند.
سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی، نایب رئیس کنونی مجلس و نماینده چهار دوره مجلس شورای اسلامی از مشهد و نیز حسن سبحانی، اقتصاددان و نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی از افراد سرشناسی بودند که در روز چهارشنبه ثبتنام کردند.
بیشتر بخوانید: گزارش دومین روز ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری + چهرههایی که ثبت نام کردند
***
هدف احمدی نژاد از نامزدی در انتخابات چیست؟
مطابق آنچه از مدت ها قبل پیشبینی میشد محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. احمدینژاد پس از ثبت نام حمله بی سابقه ای به شورای نگهبان کرد و خواستار تایید صلاحیت در انتخابات شد. سخنانی که با طعم تهدید همراه بود که «اگر مرا تایید نکنید در انتخابات شرکت نخواهم کرد و به کسی رای نخواهم داد.»
سابقه ردصلاحیت در انتخابات 96 و آنچه در این چهارسال انجام داده است احتمال ردصلاحیت دوباره وی را بیش از هر زمان نشان می دهد. اما آیا خود او از این احتمال بی خبر است؟ اگر مطلع است پس چرا علی رغم آگاهی باز هم ثبت نام کرد و این بار به صراحت به شورای نگهبان حمله کرد؟
به نظر می رسد اولا احمدی نژاد به ردصلاحیت خود یقین ندارد. چراکه عملکرد سینوسی و بعضا عجیب شورای نگهبان در رد و تایید صلاحیت ها در انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد هیچ نامزدی از گزند ردصلاحیت در امان نیست و از سویی دیگر احتمال تایید صلاحیت هر نامزدی دور از ذهن نیست.
پس احمدی نژاد حق دارد اندک روزنه امیدی داشته باشد. مثلا با خود اندیشیده باشد که نظام بیش از هر زمانی به مشارکت بالا نیازمند است و هیچکس مانند وی مردم را به رای دادن ترغیب نمیکند؛ برخی ر برای رای دادن به خودش تهییج می کند و برخی را برای رای دادن به رقیبش.
اما فراتر از این به نظر می رسد ثبت نام احمدی نژاد و ردصلاحیت وی در ادامه جورچین مواضع یکی دو سال اخیر وی قابل توضیح است. احمدی نژاد در مدت اخیر تلاش کرد با اتخاذ مواضعی، خود را کاملا اپوزیسیون نظام نشان دهد. در دوران ریاست جمهوری هم احمدی نژاد همین حس را القا می کرد که «همه با همند و من تنها با همه اینها می جنگم.»
اما احمدی نژاد خود را در آن زمان در مقابل دار و دسته سیاستمداران دو جناح به رهبری مرحوم هاشمی تعریف می کرد اما پس از ردصلاحیت در سال 96 خود را در مقابل همه نظام نشان داد.
ثبت نام و ردصلاحیت دوباره، احمدی نژاد را در آن طرح خود موفق تر می کند و احتمالا احمدی نژاد با این هدف در انتخابات ثبت نام کرده است.
***
رئیسی به راحتی پیروز نمیشود
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در کانال تلگرام خود نوشت: «با جدی شدن حضور سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری، بسیاری از ناظران از هم اکنون او را مهمان آینده ساختمان پاستور میدانند.
شاید همینطور باشد، اما نه به این سادگی که بسیاری فرض گرفتهاند...
به واقع آن بخشی از جامعه که به هر دلیلی در انتخابات شرکت میکند، ذهنیت واحد و از پیش شکل یافتهای در باره نامزدهای انتخاباتی ندارد و عوامل بسیاری بر رأی نهایی آنها اثر میگذارد.
از این رو، نوع صحبت و توان سخنوری و قدرت حضور ذهن و نحوه استدلال و استعداد نکتهپرانی و میزان هوش هیجانی و حرکات نمایشی هر یک از نامزدهای انتخاباتی میتواند بر جمعیت رأی دهنده - به هر تعداد که باشد - اثر بگذارد و آنها را به سمتی خلاف انتظار بکشاند.
در حقیقت، قدرت نهایی نامزدها در زیر زبان و پشت خطوط چهره آنان نهفته است و سید ابراهیم رئیسی از این جهت، امتیاز کلانی نسبت به رقبای احتمالی ندارد.
برای نمونه اگر شخصی مانند مسعود پزشکیان از فیلتر شورای نگهبان عبور کند، میتواند به صورت رقیبی سرسخت برای رئیسی در آید.
حتی برخی از اصولگرایان اگر در رقابتشان با آقای رئیسی جدی باشند، به شرط برخورداری از صفات فوق، میتوانند وضع را برای او شکننده کنند و چه بسا خود پیروز این میدان شوند.»
***
تصمیم شجاعانه ظریف
محمدجواد ظریف تصمیم نهایی خویش درباره نامزدی در انتخابات را اعلام کرد و مطابق آنچه در چندماه اخیر گفته بود بر تصمیمش مبنی در عدم نامزدی تاکید کرد. (بیشتر بخوانید)
به نظر میرسد ظریف تصمیم شجاعانهای گرفته است. او به راحتی می توانست ثبت نام کند. در صورت تایید صلاحیت یکی از رقبای جدی در انتخابات می بود و احتمال اقبال مردم به او زیاد بود. در صورت ردصلاحیت نیز به مثابه یک قهرمان در میان اصلاح طلبان از او یاد می شد و می توانست مانند مرحوم هاشمی در سال 92 در ادامه انتخابات کنشگری داشته باشد.
اما محمدجواد ظریف انتخاب کرد که کاری نکند که به مقابله با نظام و رهبری تعبیر شود و آنچه برخی از خبرگزاریها از زبان وی نوشتند به نظر، درست می آید.
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در کانال تلگرام خود نوشت: «اعلام انصراف قطعی دکتر محمد جواد ظریف از حضور در انتخابات ریاست جمهوری با واکنش منفی برخی از اصلاحطلبان حامی مشارکت او در انتخابات روبرو شده به گونهای که بعضا او را "ترسو" لقب دادهاند...
از نگاه این قبیل افراد که سرنوشت همه امور را به انتخابات و مشارکت در قدرت گره میزنند، همین که فردی زمینه رأی آوری داشته باشد برای ورودش به کارزار انتخابات کافی است، حال اینکه بعدها چه پیش خواهد آمد، در افق کوتاه نگاه آنان نمیگنجد.
این افراد معمولا علاقمندند افراد شاخص را با انواع فشارهای روانی جلو بیاندازند و ناخواسته آنان را روی میدان مین بفرستند. بدبختانه هر وقت هم مینی منفجر شود، از خود به کلی رفع مسئولیت میکنند و تمام خسارات وارده را به ناتوانی یا نادانی یا سازشکاری یا ماجراجویی همان فردی نسبت میدهند که خودشان به زور او را به سمت میدان مین هدایت کردهاند!
از نگاه من اما دکتر ظریف تصمیم پسندیده و درستی گرفت و با پس زدن فشارهای روانی، از قضا نوعی شجاعت از خود نشان داد. اما اگر تصمیم ظریف از روی ترس هم صورت گرفته باشد، سزاوار سرزنش نیست، زیرا اولا ترس در حوزه امور عمومی با ترس شخصی به کلی متفاوت است و ماهیت جداگانهای دارد و ثانیا درود بر آنکه از به مهلکه انداختن ملت و ایجاد هزینه بیحاصل برای کشورش عمیقا بترسد و به بازیهای خطرناک و اصطلاحا شجاعانهای که بوم و بر را به مخاطره میاندازد، وارد نشود.»
***
اخبار ضد و نقیض درباره نامزدی عارف
روزنامه آفتاب یزد نوشت: «یک منبع نزدیک به محمد رضا عارف به آفتاب یزد خبر داد معاون اول دولت اصلاحات قطعا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1400 نمیشود.
او ادامه داد: عارف نسبت به عملکرد و رفتار بزرگان اصلاحات از جمله آقای خاتمی گلایههای فراوانی دارد و تا این لحظه به صورت قطعی اعلام کرده برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام نخواهد کرد.
این منبع نزدیک به رئیس فراکسیون امید در مجلس قبل اضافه کرد با توجه به رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو پیشبینی میشود این جریان شکست سنگینی متحمل شود.»
اما شنیدههای خبرنگار تسنیم گویای این است که فشارها به عارف برای کاندیداتوری از سوی گروههای مختلف اصلاحطلب از جمله برخی روحانیون این جریان زیاد شده و به نظر میرسد با توجه به این شرایط باید منتظر این بود تا رئیس فراکسیون امید مجلس دهم نیز با حضور در وزارت کشور در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند.
***
وقتی شورای نگهبان مصوبه خودش را ابطال میکند
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی درباره مصوبه شورای نگهبان در اعتماد نوشت: «از همه جالبتر اینکه یکی از اعضای شورای نگهبان عملا این مصوبه را ابطال کرده است، زیرا اعلام کرد که «در مصوبه اخیر شورای نگهبان استثناء نیز وجود دارد که اگر شخصی خارج از شروطی که در مصوبه آمده است، اقدام به ثبتنام کرد و اعتراض داشت، چون شورای نگهبان مرجعی است که باید صلاحیت را تشخیص بدهد، صلاحیت او را مورد بررسی قرار میدهد و اگر تشخیص داد صلاحیت دارد استثنائا او را میپذیرد.»
این نشان میدهد که چنین شرطی قانونی نیست. برای مثال قانون، نامزدی نمایندگان مجلس را زیر 30 سال منع کرده است. پس حتی اگر یک روز هم کمتر باشد، آن نامزدی باطل است، گرچه افراد صاحب صلاحیت زیر 30 سال فراوان هستند.
پس این یک قاعده درونی شورای نگهبان بوده که باید خودشان به آن میپرداختند و ربطی به وظایف وزارت کشور ندارد. شورای نگهبان باید خودش مسوولیت رد صلاحیت کسانی را بپذیرد که شرایط مورد نظرش را ندارند و انجام این وظایف برعهده وزارت کشور یا هر جای دیگری نیست.
این مصوبه قانون نیست چون مرجع قانونگذار آن را تصویب نکرده و مراحل اجرایی شدن قانون و درج در روزنامه رسمی را نیز نگذرانده است. وقتی قانون نیست الزام با انجام آن عملی غیرقانونی و مجرمانه است. هیچ یک از شرایط از مجموع شرایط «قانون» را ندارد. آیا این شورا میخواهد حافظ قانون اساسی باشد؟»
مطابق آنچه عبدی گفته است همین سخنان باعث شده است اسدالله بادامچیان، دبیرکل موتلفه که شرط سنی را ندارد عزم ثبت نام کند. در بیانیه حزب موتلفه آمده است:
«ضمن احترام به نظر شورای محترم نگهبان درباره قانون انتخابات ریاست جمهوری به اطلاع می رساند: پیرو فرمایش رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر دانشجویان مبنی بر اینکه " افرادی که بین خود و خدا، معتقدند که شایستگی و شرایط قانونی را دارند وارد شوند و مردم نیز با دیدن برنامههای آنان، انتخاب کنند" و نیز اظهار نظر اخیر قائم مقام محترم شورای نگهبان درباره استثنا بودن سن در بررسی صلاحیت نامزدهای واجد شرایط انتخابات ریاست جمهوری، دکتر اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی بنا بر مصوبه شورای مرکزی حزب، روز پنج شنبه 23 اردبیهشت 1400 در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری ثبت نام خواهد کرد.»
***
روایتی جدید از توصیه رهبری به حسن خمینی
فارس نوشت: «پس از بیانات شب گذشته رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری با دانشجویان، برخی تصور کردند بخشی از این بیانات، ابهاماتی را ایجاد کرده است. رهبر انقلاب شب گذشته فرمودند: «در دورههای گذشته کسانی که میخواستند نامزد بشوند، از من میپرسیدند که شما مثلا موافقید؟ من میگفتم «من نه موافقم، نه مخالف»، یعنی نظر ندارم. امسال گفتم من همین را هم نمیگویم. اگر کسی پرسید که شما موافقید، همین هم که «من نه موافقم، نه مخالفم» را هم من نخواهم گفت».
سخنان رهبر انقلاب در حالی مطرح میشود که همین یکماه قبل خبر «نهی سید حسن خمینی برای حضور در انتخابات از سوی رهبر انقلاب»، تیتر نخست رسانههای کشور بود.
منطق حاکم بر سخنان شب گذشته رهبر انقلاب بیانگر این است که روایت نقل شده از ملاقات سیدحسن خمینی با رهبر انقلاب، نمیتواند روایت کاملی باشد، بلکه هدفمند منتشر شده است. پیگیری خبرنگار فارس نیز تأییدکننده همین موضوع است.
ماجرا از این قرار است که سیدحسن خمینی در ملاقات با رهبر انقلاب از ایشان میخواهد تا درباره ورودش به انتخابات نظر دهند. رهبر انقلاب طبق همان مشی خود، اظهارنظری نمیکنند. اصرار سیدحسن خمینی ادامه پیدا میکند و خطاب به رهبر انقلاب میگوید: «فرض کنید که فرزند شما چنین درخواستی از شما داشتهاند، پاسخ شما به او چیست؟». استنکاف رهبر انقلاب ادامه مییابد تا اینکه در نهایت پس از اصرارهای متوالی سیدحسن خمینی، ایشان میگویند که اگر فرزند من چنین درخواستی داشته باشد، میگویم به صلاح او نیست در انتخابات شرکت کند.»
***
لاریجانی میآید؟
رسول جعفریان، استاد دانشگاه و رئیس کتابخانه مجلس در زمان لاریجانی روز چهارشنبه در توییتی نوشت: تا آنجا که میدانم، آمدن آقای دکتر لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری قطعی شده است. امیدوارم این خبر تائید شود.
یک منبع نزدیک به علی لاریجانی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره حضور وی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: حضور علی لاریجانی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری جدی و قطعی شده است و در همین راستا دیدارهایی نیز با برخی فعالان سیاسی داشته است.
وی ادامه داد: لاریجانی در روزهای اخیر نیز با برخی از وزرای دولت دیدارهای داشته است.
این منبع آگاه تاکید کرد: ستادهای انتخاباتی لاریجانی بعد از ثبت نام تشکیل و پس از بررسی صلاحیتها به صورت جدی فعالیتهایش را آغاز خواهد کرد.
***
جهانگیری و قمار انتخاباتی
اکبر منتجبی، روزنامه نگار اصلاح طلب در اینستاگرام خود نوشت: «رمان قمارباز داستایوفسکی را خواندهاید؟ معلمی که دستبرقضا قمارباز چیرهدستی است و بیشتر زندگیاش را در قمارخانه میگذراند. اسحاق جهانگیری مرا به یاد الکسی ایوانوویچ، قهرمان قمارباز میاندازد. وجه اشتراک بسیاری دارند. هر دو چیره دست؛ هر دو دلباخته. یکی برای ژنرال کار می کند و یکی برای دولت. هر دو بود و نبودشان را برای آنکسی که فکر میکنند می ارزد می گذارند و در آخر تنها میمانند.
سال نود و شش پس از درخشش جهانگیری در مناظرههای انتخاباتی، به برخی از دوستان پیشنهاد کردم به او بگویند در دولت دوم روحانی حضور پیدا نکند تا مقدمات شهردار تهران شدن وی فراهم شود. دوستان نپذیرفتند. جهانگیری قمار کرد و در دولت دوم روحانی ماند. اگر شهردار میشد نه تنها سرمایه خویش را حفظ میکرد بلکه اتفاقات سیاه دورهی نجفی رخ نمیداد.
او در دولت ماند و هرچه در انتخابات رشته بود، در دولت پنبه شد. هرچه سرمایه جمع کرده بود، همچون الکسی ایوانوویچ برباد داد. بازندهی بزرگ دولت دوم روحانی شد. جهانگیری با اینکه مسلوبالاختیار بود ماند که فقط مانده باشد. ماند که همچنان در بازی باشد. بازی به چه قیمت؟ احتمالا در آنچه اتفاق افتاد مشاورانش بیتقصیر نیستند...
اکنون بهنظر میرسد او عزم ریاستجمهوری دارد. متحملا فکر می کند این آخرین قمار اوست. و شاید فرصت قمار دیگری دست ندهد. به عنوان یک روزنامهنگار توصیه میکنم دست نگه دارد و قمار نکند. راه پیشرو هیچ چشمانداز روشنی برایش ندارد. آینده را نمیتوان با اما و اگر و شاید ساخت.
امروز نیامدن او به صحنهی انتخابات بهترین تصمیم اوست. ممکن است تلخ باشد اما چاره چیست؟ جهانگیری شاید تصور کند که میتواند از این فرصت برای احیای خودش استفاده کند اما امروز هر سخنی در دفاع از دولت تمام شدهای که حتی توان کنترل قیمت مرغ را نداشت، اشتباه است. با حضورش تمام ناکامیها و ناکارآمدیهای دولت را بر دوشش میافکنند.»