وقتی جنگ ایستاد؛ روایت پذیرش قطعنامه 598

هشت سال جنگ، هزاران شهید، میلیونها آواره و اقتصادی فرسوده همه در نقطهای به نام قطعنامه 598 به یک تصمیم بزرگ ختم شدند. تصمیمی تلخ اما ضروری.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، در تابستان داغ 1366، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامهای را برای پایان دادن به جنگ تحمیلی 8 ساله صادر کرد؛ قطعنامهای که ایران، به دلیل دارا بودن دست بالا در میدان نبرد، بلافاصله آن را نپذیرفت. تا یک سال بعد، که فشارهای نظامی، اقتصادی و بینالمللی به حدی رسید که نظام جمهوری اسلامی را در برابر یکی از سختترین تصمیمهای تاریخیش قرار داد: پذیرش قطعنامه 598. این روایت، بازخوانی آن تصمیم سرنوشتساز است.
در 31 شهریور 1359، مردی که سودای رهبری جهان عرب را در سر میپروراند و به دنبال احیای عظمت عربی در سایه ناسیونالیسم بعثی بود، آتش جنگی تمامعیار را به مرزهای جنوبی ایران کشاند. نام او صدام حسین بود؛ نامی که مادرش - زنی رنجکشیده از فقدان همسر و پسر دوازدهسالهاش در دوران بارداری - با تلخی و نفرینی نانوشته برای فرزند ناخواستهاش برگزیده بود؛ صدام، یعنی «کسی که صدمه میزند».
او کودکیاش را در کنار ناپدری خشن و بدنام در تکریت گذراند و پیش از آنکه نوجوانی را تمام کند، از خانه گریخت. جاهطلبی سیاسیاش، سالها بعد، با فرصتهایی تاریخی همراه شد. پس از مرگ جمال عبدالناصر و منزوی شدن مصر در جهان عرب، خلأ رهبری در جهان عرب بهوجود آمد. صدام آن را فرصتی مغتنم یافت و سودای آن داشت تا با برپایی جنگی ضد ایرانی - همسو با روایتهای تاریخی قادسیه - خود را به عنوان رهبر جدید عربها تثبیت کند.
اما عامل تحریک فوریتر، قرارداد 1975 الجزایر بود؛ سندی که عراق را وادار کرده بود از ادعای حاکمیت بر اروندرود دست بردارد. صدام آن قرارداد را تحقیرآمیز میدانست. سه روز پیش از آغاز جنگ، مقابل دوربینهای تلویزیونی ایستاد، نسخهای از آن قرارداد را پاره کرد و گفت: هر کس بخواهد با این تصمیم مشروع عراق مخالفت کند، عراقیها آن را با تمام قدرت و امکانات خود سرکوب خواهند کرد.
صدام حسین در ساعت 11 روز سی و یکم شهریور ماه 1359 با شلیک یک گلوله تانک T -72 در پادگان بعقوبه به سوی مرزهای ایران، طولانی ترین نبرد قرن بیستم پس از جنگ ویتنام را آغاز کرد.
وفیق السامرایی از فرماندهان سازمان اطلاعات عراق، لحظه رسمی شروع جنگ را اینطور روایت می کند: «ظهر 22 سپتامبر 1980، 192 هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق پرواز کردند سمت هدف هایشان در خاک ایران، همزمان فرمانده کل قوا، صدام حسین، چفیه قرمز به سر و نوار فشنگ به کمر بی آنکه درجات نظامی اش را نصب کند، وارد اتاق عملیات شد. عدنان خیرالله وزیر دفاع به او گفت: سرور من، جوان ها بیست دقیقه قبل به پرواز درآمدند و صدام گفت: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران، خواهد شکست.»
ساعت 12 ظهر همان روز 192 بمبافکن و جنگنده بعثی به کشورمان حمله کردند، چندین فرودگاه مهم کشور مانند مهرآباد تهران، فرودگاههای اهواز، سنندج، تبریز و چند شهر را دیگر مورد هجوم قرار دادند و خسارات مالی و جانی متعددی وارد کردند. فردای آن روز ارتش عراق از چندین محور تهاجم زمینی به کشورمان را آغاز کرد و استان های خوزستان ایلام و کرمانشاه را مورد هجوم قرار داد.
در اول مهرماه، نیروی زمینی عراق با آرایشی متشکل از 12 لشکر، از جمله پنج لشکر پیاده، پنج لشکر زرهی و دو لشکر مکانیزه، به همراه تیپهای گارد ریاست جمهوری و نیروهای مستقل، وارد خاک ایران شد. در دوم مهر، شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، مهران و نفتشهر به اشغال دشمن درآمدند و جزیره خارک، منطقه نفتخیز مهم ایران، مورد حمله قرار گرفت.
سوم مهر، محاصره خرمشهر آغاز شد. در همان روز، رادیو بیبیسی حمایت رژیمهای عربی مانند عربستان و کویت را از حمله عراق اعلام کرد. گفته میشود این کشورها در مجموع حدود 20میلیارد دلار کمک مالی به عراق در طول جنگ ارائه کردند. در چهارم مهر، شهر بستان سقوط کرد و حملات به مناطق مسکونی اهواز و خرمشهر شدت گرفت.
اما پنجم مهر روز خوبی برای عراقی ها نبود و صحنه نبرد اندکی تغییر کرد. مقاومتهای مردمی به رهبری نیروهای انقلابی و تشکیل ستاد جنگهای نامنظم در اهواز، توانست ارتش عراق را متوقف کند. صدام که انتظار پیروزی سریع را داشت، با چالشی جدی مواجه شد. زمزمههایی از میانجیگری بینالمللی و ورود شورای امنیت سازمان ملل به موضوع شنیده شد.
روز ششم جنگ مصطفی چمران تنها چند ساعت پس از ورودش به منطقه عملیاتی، اولین شبیخون دفاع مقدس را علیه عراقی ها اطراف اهواز انجام می دهد. شبیخون چمران و نیروهای ستاد جنگ های نامنظم باعث وارد آمدن تلفات بسیار به دشمن می شود و اولین عقب نشینی متجاوزان در این 6 روز صورت می گیرد. صدام پیشنهاد آتش بس می دهد و شورای امنیت اولین قطعنامه خود را در خصوص جنگ صادر میکند. در این بیانیه تنها از دو طرف خواسته می شود که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. بدون محکوم کردن متجاوز و بدون هیچ ساز و کار اجرایی برای خروج متجاوز و پرداخت خسارت به کشورمان. ایران پاسخ می دهد: تا زمانی که حتی یک سرباز عراقی در قلمرو سرزمین ایران وجود دارد، حاضر به مذاکره نیست و تنها شرط قبول آتش بس از نظر ایران این است که دولت عراق نیروهای خود را از خاک ایران بیرون ببرد. ایران بر اینکه عراق متجاوز است و میانجیگری معنایی ندارد تأکید میکند و عقبنشینی سریع و مجازات تجاوزگر را تنها راه خاتمه جنگ میداند.
یک سال و نیم پس از شروع تجاوزات، موازنه سیاسی و نظامی به نفع ایران می چرخد و ایران می تواند عملیات های موفق از جمله عملیات فتح المبین، ثامن الائمه و بیت المقدس را که منجر به آزادی خرمشهر شده بود، انجام دهد.
در این مقطع است که سازمان ملل دومین قطعنامه خود را به پیشنهاد اردن ارائه می دهد و اگر «صلح» مجموعهای از آتش بس، عقبنشینی، تعیین متجاوز و تامین خسارتهای وارده باشد، در این قطعنامه هیچ پیشنهاد صلحی ارائه نمی نشود و شورای امنیت و دیگر میانجی گرها، تنها «آتش بس» را توصیه می کنند. هیچ تضمینی برای عدم تعرض مجدد در این قطعنامه وجود ندارد و هیچ حرفی از پرداخت غرامت و شناسایی متجاوز نمی شود. مرزهای ایران تامینی ندارند و نقاطی در شلمچه، طلائیه، فکه و قصر شیرین و شهرهای سومار، نفت شهر و مهران عملا در اشغال دشمن است و امکان آزاد سازی جز در صورت ادامه جنگ وجود ندارد.
فصل مشترک همه قطعنامههای شورای امنیت تا پیش از قطعنامه 598 این است که در هیچیک از آنها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و «چگونگی تنبیه متجاوز» اشارهای نمی شود (مطلبی که مورد درخواست ایران بود).
سومین قطعنامه، قطعنامه 522 است که در تاریخ 12 مهر 1361 صادر می شود. شورای امنیت در این قطعنامه مجدداً بدون آنکه عراق را متجاوز بنامد خواهان عقبنشینی نیروهای دو طرف می شود.
9 آبان ماه سال 1362، قطعنامه 540 شورای امنیت صادر می شود. چهارمین قطعنامه شورای امنیت، نقض حقوق بشر را در تمام ابعاد آن محکوم می کند بدون هیچ اشاره ای به حملات پیاپی عراق به شهرهای مسکونی و این در حالی است که عراق در بهمن 1362 رسماً اعتراف کرده بود که شهرهای دزفول، اندیمشک، اهواز، باختران، ایلام، آبادان، شوش، رامهرمز، مسجد سلیمان، بندرامام خمینی و بهبهان را هدف حملات هوایی و موشکی قرار داده است. هر چند در این قطعنامه نیز نامی از عراق به میان نیامد اما درصدد جلب توجه جمهوری اسلامی ایران بر آمد و برای نخستین بار بر لزوم بررسی واقع بینانه علل آغاز جنگ، اشاره کرد.
قطعنامه پنجم به دنبال تشدید جنگ نفتکش ها صادر شد، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس علیه جمهوری اسلامی ایران شکایت کردند و اعلام کردند که جمهوری اسلامی به کشتی هایشان حمله می کند در حالیکه که این اقدام ایران کاملاً در واکنش به حملات عراق و حمایت کشورهای عربی از این حملات بود. ایران نیز نامهای به دبیر کل نوشت و از هر اقدامی که سبب تأمین آزادی و امنیت کشتیرانی در خلیج فارس شود، حمایت و استقبال کرد.
قطعنامه 558 که ششمین قطعنامه شورای امنیت بود در حالی در مهر 1365 به تصویب رسید که هیئت کارشناسان اعزامی سازمان ملل، اسفند 1364 به استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی اعتراف کرده بودند، اما با این حال شورای امنیت تنها به صورت غیر رسمی عراق را محکوم کرد.
قطعنامه 582 شورای امنیت هفتمین قطعنامه بود. ایران عملیاتهای متعددی انجام داده بود که عملیات والفجر 8 و تصرف شبه جزیره فاو مهمترین آن بود. چند روز پس از این اقدامات، شورای امنیت به درخواست عراق و دیگر اعضای گروه هفت نفری اتحادیه عرب، قطعنامه 582 را تصویب کرد. در این قطعنامه بود که پس از 5 سال شورای امنیت اصل غیرقابل قبول بودن تصرف زمین از راه توسل به زور را مورد تأکید قرار داد اما همچنان مسئولیت و علل آغاز تجاوز به صورت مبهم در این قطعنامه مطرح شد.
هشتمین قطعنامه، قطعنامه 588 بود که در تاریخ مهر 1365 به تصویب رسید. در پی شکایتهای مکرر ایران مبنی بر کاربرد سلاح شیمیایی عراق در جنگ و اعزام کارشناسان سازمان ملل، گزارشی از این بمباران به دبیرکل رسید که ناگزیر رییس شورای امنیت، بیانیه قاطعی در محکومیت کاربرد این سلاحها توسط عراق صادر کرد.
نهمین قطعنامه، قطعنامه 598 بود و چهارمین قطعنامه ای بود که دارای جنبه اجرایی در طول 8 سال جنگ بود. این قطعنامه از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرا قویترین قطع نامه شورای امنیت بود.
این قطعنامه بلافاصله ازسوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یکسال و هفت روز از تاریخ صدور آن (و به فاصله پانزده روز بعد از سقوط هواپیمای مسافری پرواز IR655 به دست آمریکا) در 27 تیر 1367 از سوی ایران پذیرفته شد.
در بند اول قطعنامه موضوع بازگشت به مرزهای بینالمللی مطرح شده بود. در این بند آمده بود: «ایران و عراق یک آتش بس فوری را رعایت کرده، به تمام عملیات نظامی در زمین، دریا و هوا خاتمه داده و تمام نیروهای خود را بدون درنگ به مرزهای شناختهشده بین المللی بازگردانند.» در بند ششم قطعنامه آمده بود که سازمان ملل مصمم است مسئولیت منازعه را مشخص کند و این موضوع به طور کامل تأمین کننده یکی از خواسته های اصلی ایران بود. در بند هفتم قطعنامه، شورای امنیت موضوع بازسازی دو کشور را مورد توجه قرار داده بود و این بند در کنار بند ششم که تعیین متجاوز را مورد توجه قرار می داد، میتوانست متضمن پرداخت غرامت جنگی از سوی کشور متجاوز باشد.
با وجود اینکه قطعنامه 598 دارای نکات مثبتتری نسبت به قطعنامههای پیشین بود پذیرش آن از سوی ایران ساده نبود. در واقع ایران تا مدتی پس از تصویب این قطعنامه، آن را نپذیرفت و بر ادامه مقاومت در برابر رژیم بعثی عراق تأکید داشت. اما در نهایت، شرایط پیچیده داخلی و بینالمللی موجب شد تا ایران بهعنوان طرفی که در بسیاری از عملیاتهای نظامی دست بالا را داشت، تصمیم به پذیرش این قطعنامه بگیرد.
از جمله عوامل داخلی که بر این تصمیم تأثیرگذار بود، میتوان به فشارهای اقتصادی ناشی از ادامه جنگ، کاهش درآمدهای نفتی، و فرسایش منابع انسانی و لجستیکی اشاره کرد. پس از سالها جنگ فرسایشی، ظرفیت کشور برای تأمین هزینههای مادی و انسانی جبههها با محدودیتهای جدی مواجه شده بود. در همین حال، حملات هوایی عراق به مناطق غیرنظامی و زیرساختهای اقتصادی ایران، بهویژه در سالهای پایانی جنگ، بر افکار عمومی نیز تأثیر گذاشته و زمینه را برای تغییر رویکرد فراهم کرده بود.
از سوی دیگر، فضای بینالمللی نیز با پیچیدگیهایی همراه بود. حمله آمریکا به سکوهای نفتی ایران و سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران ایر در تیرماه 1367، نشانههایی از ورود مستقیمتر قدرتهای بزرگ به عرصه درگیری بود. در چنین شرایطی، حفظ منافع ملی و جلوگیری از گسترش بحران به داخل مرزهای کشور، نیازمند تصمیمی راهبردی بود.
بنابراین، ایران با وجود دست برتر نظامی در برخی جبههها، برای حفظ کیان کشور و در راستای مصالح ملی، پذیرش قطعنامه 598 را بهعنوان پایانی بر جنگ هشتساله برگزید.



