سه‌شنبه 31 تیر 1404

پیامدهای سنگین تردید در میان شرکای استراتژیک آمریکا / چین و روسیه جسورتر شدند

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
پیامدهای سنگین تردید در میان شرکای استراتژیک آمریکا / چین و روسیه جسورتر شدند

اقتصادنیوز: شریکان استراتژیک ایالات متحده که زمانی بر رهبری آن در ایجاد امنیت، هماهنگی اقتصادی و حکمرانی جهان تاکید داشتند، اکنون با تردیدی فزاینده نسبت به ورود توافقات بلندمدت مواجه اند؛ چرا که می‌دانند روی کار آمدن دولتی جدید ممکن است همه چیز را تغییر دهد.

به گزارش اقتصاد‌نیوز، در سال‌های اخیر، سیاست خارجی آمریکا بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر شکاف‌های عمیق داخلی قرار گرفته است. دوقطبی شدن سیاست به طور فزاینده، نه‌تنها بر تصمیم‌گیری‌های داخلی سایه انداخته، بلکه بنیان راهبرد کلان آمریکا در جهان را نیز متزلزل کرده است.

اندرو لیتهم در نشنال اینترست نوشته است: یکی از عبارت های پرتکرار این روزها در فضای سیاسی آمریکا، این است که «کشور هیچ‌گاه تا این اندازه دچار دوگانگی نبوده است.»

خبر مرتبط ترامپ؛ یک «جکسونیست» حامی جنگ است یا یک حامی صلح؟

اقتصادنیوز: اقدامات ترامپ در قبال ایران چندان با گفته‌هایش در مورد سیاست خارجی و آنچه معمولا دنبال می‌کند، مغایرت ندارند. اقدام نظامی ولی محدود و هدفمند در راستای منافع ایالات متحده؛ اغلب با اصطلاح «جکسونیسم» توصیف می‌شود.

چه در اخبار، چه در عرصه‌های حکومتی و چه در محافل خانوادگی، دو قطبی‌شدن سیاست به ویژگی شاخص گفت‌وگوی ملی بدل شده است. قطبی‌سازی نشان دهنده مفهومی فراتر از اختلاف نظر‌های حزبی در داخل بوده و بازتاب تحولاتی عمیق‌تر در فرهنگ، ارزش‌ها و نگرش‌های جامعه آمریکایی است. اما این شکاف‌ها صرفاً در مرزهای ایالات متحده باقی نمی‌مانند؛ بلکه به بیرون سرایت کرده و شیوه تعامل آمریکا با جهان را نیز دگرگون کرده‌اند. در شرایطی که سیاست داخلی دچار تفرقه می‌شود، راهبرد کلان آمریکا هم در حال فرسایش است.

یک مشکل تاریخی

آمریکا از زمان تاسیس، همواره کشوری قطبی‌شده از نظر سیاسی بوده است. نظام دوحزبی آن از اواخر قرن هجدهم تاکنون پابرجا مانده و بیشتر مسائل داخلی آمریکا، از برده‌داری گرفته تا تعرفه‌ها همیشه صحنه نبردهای ایدئولوژیک شدید بوده‌است؛ با این حال وقتی از سیاست خارجی کلان صحبت می‌شود، نوعی اجماع دوحزبی همواره وجود داشته. از توسعه ارضی به سمت غرب در قرن نوزدهم گرفته تا سیاست انزواگرایانه اوایل قرن بیستم، تا سیاست‌های مداخله جویانه بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده اغلب بر سر نقشش در جهان به توافق نسبی در داخل دست یافته است.

با این وجود، به نظر می‌رسد که امروزه این اجماع هم در حال فروپاشی است. قطبی‌شدن به‌طور مستقیم پایه‌های توافقات دوحزبی در سیاست خارجی را سست کرده و آن‌ها را به راهبرد‌هایی ناپایدار، ناهماهنگ و واکنشی تبدیل کرده است. درواقع با تغییر دولت‌ها از یک جناح به جناحی دیگر، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت جای خود را به مانورهای سیاسی کوتاه‌مدت داده اند، موضوعی که موجب تضعیف اعتبار و انسجام جهانی آمریکا شده است.

نمونه بارز این روند، اختلاف نظر شدید میان دو حزب اصلی بر سر عضویت آمریکا در توافقات بین‌المللی است. در اواخر قرن بیستم، ایالات متحده نقش مؤثری در تأسیس ده‌ها نهاد و توافق جهانی ایفا کرد، از جمله سازمان ملل متحد، ناتو، نفتا، و سازمان تجارت جهانی. در آن زمان، این تصمیمات در داخل آمریکا نیز از حمایت دوحزبی نسبتاً بالایی برخوردار بودند. اما امروزه، دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان بیش از هر زمان دیگر در مورد نقش آمریکا در این توافقات دچار اختلاف هستند.

 توافق‌هایی که قربانی شدند

برای نمونه در سال 2016، باراک اوباما رئیس جمهور وقت آن زمان، وارد توافقی از جانب آمریکا در پاریس درباره تغییرات اقیلمی شد؛ اما در سال 2017 دونالد ترامپ آمریکا را از این توافق خارج کرد. در دوره بعدی، جو بایدن عضویت کشور در این توافق را مجدداً احیا کرد، اما در نهایت چهار سال بعد ترامپ مجددا این عضویت را لغو کرد. یعنی در کمتر از یک دهه، ایالات متحده موضع خود در قبال توافقی بین‌المللی و مهم را چهار بار تغییر داده است.

از طرفی در سال‌های اخیر، این دوقطبی سیاسی تأثیری عمیق بر روابط آمریکا با متحدان کلیدی نظیر اروپا، ناتو و اسرائیل گذاشته است، روابطی که پیش‌تر نسبتاً پایدار و غیرحزبی محسوب می‌شدند. حمایت از ناتو و امنیت اروپا زمانی پایه‌ای مشترک برای دو حزب سیاسی آمریکا به‌شمار می‌رفت، اما دولت اول ترامپ با اتخاذ رویکردی تردید آمیز نسبت به نهادهای چندجانبه و متحدان اروپایی، نقطه عطفی را در سیاست خارجی سنتی آمریکا رقم زد. همچنین، حمایت از اسرائیل که زمانی یک اجماع دوحزبی بود، اکنون به موضوعی شدیدا جناحی تبدیل شده است.

در چنین شرایطی، قطبی‌شدن داخلی موجب بروز شکاف‌هایی در درک جایگاه آمریکا در نظام امنیت بین‌الملل شده است. موضوعی که توان ایالات متحده برای پیشبرد سیاست خارجی مؤثر و راهبردی را به شدت تضعیف کرده‌است.

دو قطبی در حمایت از اسرائیل

جمهوری‌خواهان در سال‌های اخیر موضعی سرسختانه و بی‌چون‌و‌چرا در جهت حمایت از اسرائیل اتخاذ کرده‌اند؛ که مصداق بارز آن انتقال سفارت ایالات متحده از تل‌آویو به اورشلیم در سال 2019 بود. در مقابل، شماری از حزب دموکرات نگرانی‌های فزاینده‌ای درباره وضعیت حقوق بشر و نقش ایالات متحده در حمایت از اقدامات نظامی اسرائیل ابراز کرده‌اند. این شکاف در نگاه، به شکل‌گیری جنبش‌هایی برای بازنگری در راهبرد کلان آمریکا در قبال اسرائیل منجر شده است.

این ناهماهنگی‌های روزافزون در سیاست خارجی ایالات متحده که حاصل دوقطبی‌شدن داخلی است، در عمل تضعیف کننده جدی راهبردهای کلان آمریکا است؛ چرا که اعتماد، قابلیت اتکا و اعتبار بین‌المللی این کشور را از بین می‌برد. زمانی که سایر کشورها شاهد تغییرات ناگهانی در سیاست‌های کلیدی آمریکا هستند، از تعهدات ناتو گرفته تا توافقات اقلیمی یا دیپلماسی خاورمیانه‌ای، ثبات و تداوم مواضع واشنگتن برای آن‌ها زیر سؤال است.

تردید در میان شریکان استراتژیک آمریکا

شریکان استراتژیک ایالات متحده که زمانی بر رهبری آن در ایجاد امنیت، هماهنگی اقتصادی و حکمرانی جهان تاکید داشتند، اکنون با تردیدی فزاینده نسبت به ورود توافقات بلندمدت مواجه اند؛ چرا که می‌دانند روی کار آمدن دولتی جدید ممکن است همه چیز را تغییر دهد.

فرصت مناسب برای چین و روسیه

این فرسایش اعتماد، توان ایالات متحده برای ایجاد و حفظ ائتلاف‌ها را کاهش داده و کشورهای کوچک‌تر را از هم‌راستایی با منافع آمریکا بازمی‌دارد. همچنین رقبایی چون چین و روسیه را برای پر کردن خلأ رهبری، جسور‌تر می کند. در چنین موقعیتی، آمریکا دیگر نه به‌عنوان مرکز ثبات جهانی، بلکه به‌مثابه بازیگری ناپایدار درنظر گرفته می‌شود، و این بی‌ثباتی نه از ناتوانی قدرت، بلکه از بی‌اعتمادی به آن نشآت می‌گیرد.

چنین نگرانی‌هایی نه تنها صرفا فرضی و تئوری نیستند، که در هر دو دوره دولت ترامپ به صورت عینی خود را نشان دادند. خروج اولیه از توافق اقلیمی پاریس، این پیام را به جهان می‌رساند که آمریکا دیگر در مبارزه با تغییرات اقلیمی کشوری متعهد نیست؛ موضوعی که عملا رهبری محیط‌زیستی آمریکا را زیر سؤال برد. همچنین، انتقادات مکرر ترامپ از ناتو، به‌ویژه تهدیدات او مبنی بر اینکه آمریکا تنها در صورت افزایش بودجه دفاعی سایر اعضا به تعهدات دفاع جمعی طبق ماده 5 پایبند خواهد، اروپا را در شوکی عظیم فرو برد و نگرانی‌ها درباره دوام این اتحاد از جانب ایالات متحده را افزایش داد.

هشدار به هم‌پیمانان

در خاورمیانه نیز، خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی از شمال سوریه در سال 2019، متحدان کُرد را در شرایطی آسیب‌پذیر به حال خود رها کرد. چنین اقدامی پیامی روشن و هشداردهنده برای سایر هم‌پیمان های آمریکا در بر داشت، اینکه تضمین‌های امنیتی واشنگتن می‌توانند ناگهانی و بدون اطلاع قبلی، لغو شوند. موضع‌گیری‌های ناپایدار درباره تضمین دفاعی از تایوان و نوسان سیاست‌ها میان روسیه و اوکراین نیز بر این بی‌ثباتی‌ها افزوده است.

با تشدید شکاف در جامعه آمریکا بر سر مسائل اقتصادی، فرهنگی و هویتی، هدف و کارآمدی سیاست خارجی آمریکا کاهش یافته‌است. در نتیجه این رویکرد، نگرشی همگانی در میان متحدان و مخالفات ایالات متحده شکل می‌گیرد که تعهدات آمریکا را نه صرفا متزلزل، که اساسا مشروط و قابل تغییر می‌داند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
پیامدهای سنگین تردید در میان شرکای استراتژیک آمریکا / چین و روسیه جسورتر شدند 2
پیامدهای سنگین تردید در میان شرکای استراتژیک آمریکا / چین و روسیه جسورتر شدند 3
پیامدهای سنگین تردید در میان شرکای استراتژیک آمریکا / چین و روسیه جسورتر شدند 4
پیامدهای سنگین تردید در میان شرکای استراتژیک آمریکا / چین و روسیه جسورتر شدند 5