کتاب اسلامشناسی برای غیرمسلمان نداریم
سهیل اسعد، مبلغ فعال شیعی لبنانی آمریکایی لاتین میگفت ناف مردم آمریکای لاتین با «موسیقی» بریده شده است ولی کارهای تبلیغی که ما در منطقه انجام میدهیم خلاف موسیقی یا بایکوت موسیقی است.
سهیل اسعد، مبلغ فعال شیعی لبنانی آمریکایی لاتین میگفت ناف مردم آمریکای لاتین با «موسیقی» بریده شده است ولی کارهای تبلیغی که ما در منطقه انجام میدهیم خلاف موسیقی یا بایکوت موسیقی است.
خبرگزاری مهر فرهنگ و اندیشه: یاسر عسگری، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و مدیر انتشارات راهیار در مطلبی درباره ترجمه معکوس یادداشتی نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
عسگری میگوید یکی از نهادهای علمی پژوهشی انقلابی درصدد برگزاری جشنواره بین المللی در زمینه ترجمه (با محوریت گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس) بود که در یکی از جلسات شورای سیاستگذاری آن شرکت کرده و نکات و تأملاتی که در این حوزه داشته ارائه کرده است. یادداشتی که در ادامه میآید، تکمیل آن مباحث است.
مشروح یادداشت مذکور به اینترتیب است:
1. اینکه نهادهای فرهنگی انقلابی به فکر «ترجمه معکوس» افتادند خیلی ارزشمند است، اگرچه دیر شده و فرصتهای زیادی در دو سه دهه اخیر از دست دادیم. بسنده کردن به فعالیتهای نهادی اداری و غیرانقلابی و بوروکراسی و ساختارهای فشل و نیروهای فاضل بی انگیزه یا پرمشغله، خسارات زیادی به دنبال داشته است؛ و ترجمههای معکوس میتوانست افقهای ناگشوده بسیاری را برای ما بگشاید. گفتمان انقلاب اسلامی، اندیشههای امام و رهبری و رویکردهای انسانی و تربیتی و قهرمانان دفاع مقدس و علمی و صنعتی کشور هم اگر حرفهای تدوین و ترجمه و چاپ میشد هم مخاطب دارند و هم در کنار دیپلماسی سیاسی ما میتوانند «دیپلماسی فرهنگی و مردمی» محسوب شوند و اثرگذاری بین المللی و مردمی داشته باشند و رویکردها و پیامهای ما را به جاهایی برسانند که اصلا نمیتوانیم تصورش بکنیم. ولی ما از آن غفلت کردیم.
مرکزی تحت عنوان «مرکز ساماندهی ترجمه» ذیل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شده است که افراد موجه و سرشناس ولی سر شلوغی را بالا سر و ناظر این مرکز نهاده ایم و بعد بی خیال شدیم، «غالبا» دیدیم که فعالیتهای ترجمههای دیگر مراکز و موسسات را ذیل آمارها و فعالیتهای خود، به این طرف و آن طرف ارائه میدهند، نه خبری از برنامههای جدیدشان هست و نه ترجمههای جدیدی دیدیم و نه برنامهریزی و سیاستگذاری. در معرفی ایران انقلابی و توانمندیها و دانشوران انقلابی و بسترسازی تولید علم در این کشور به دیگران «عاجز» بودیم. به یک سری کارهای سطحی و معمولی و گزارش دهی های تکراری بسنده کردیم و گزارشات امسال با گزارش سالهای قبل و بعدش، تفاوت رویکردی و کیفی خاصی ندارد.
حجت الاسلام محمدحسن زمانی، معاون بین الملل اسبق حوزه علمیه قم نامه و درخواستی برای ناشران مختلف کشور فرستاد که یک کتاب جامع «اسلامشناسی» جهت ترجمه برای مخاطبان غیرشیعی و غیرمسلمان میخواهند، آیا در بین کتابهایتان چنین کتاب با فلان مولفه ها وجود دارد که چندین زمان زبان ترجمه کنیم. با اینکه آن زمان در این انتشارات مذهبی و انقلابی فعالیت میکردم و حدود 700 عنوان کتاب چاپ شده داشت یک کتاب با آن مولفههای مدنظر پیدا نکردیم
2. آنچه که مرسوم است کار جشنوارهها بیشتر، «جریان سازی» و به تعبیری «ضریب دهی رسانه ای» است. این جریان سازی در سطوح و لایههای مختلف و با اهداف زیادی میتواند تعریف شود. اینکه یک جهتی به کارهای حوزه ترجمه با گفتمان انقلاب اسلامی بدهد. اهداف اصلی و فرعی داشته باشد به یکسری آژانسهای ادبی داخل کشور جهت بدهند. به تولید کتابها با مخاطب بین المللی کمک کنند. ناشران و نویسندگان را تشویق کند که فقط برای مخاطبان داخلی ایرانی ننویسند و منتشر نکنند. کتاب یا اثرشان را برای عرضه به مخاطبان غیرایرانی و حتی غیرمسلمان تولید کنند. از سویی حتی خروجیهایش برای کلاسهای آموزش زبان در کشور هم قابل استفاده باشد و برای این مراکز و موسسات، تولید محتوا یا متن درسی یا آموزشی تولید کند. ما کلاسهای آموزش زبان انگلیسی در کشور کم نداریم. در هر شهری حداقل یک یا دو کانون آموزش زبان وجود دارد، اما متن آموزشی آنها چیست؟ آیا غیر از این است که غالب این کلاسها به ترویج فرهنگ و سبک زندگی آن زبان یا کشور مبدأیشان میپردازد؟! آیا برای محتوای آموزشی این کلاسهای زبان فکری شده است؟
3. ساختار یا قالبهای جشنواره هم میتواند محدود نباشد، قالبهای مختلفی داشته باشد، اعم از داستان، رمان، داستان کوتاه، یادداشت، رادیو، صوتهای تلخیص یا گزیده مطالب، کلیپ، انیمیشن، مستندهای کوتاه و بلند، پوستر نوشته و.... حتی میتوان فیلمها و مستندهای فارسی را به زبانهای غیرفارسی و البته متناسب با نیاز و ادبیات و فهم و فرهنگ مخاطبان ترجمه کرد. ترجمه آزاد هم میتواند داشته باشد. برخی از موارد، ترجمه تحت اللفظی جوابگو نیست و ترجمه محتوایی یا ترجمه آزاد میتواند ملاک و معیار بررسیها و ارزیابیها شود.
میتوان در کنار بخشهای عادی و مرسوم جشنواره، بخشهای ویژه هم داشته باشد. روی یک یا دو سبک قالب ویژه داشته باشند ولی مخاطبان را چندان محدود نکند. البته تا زمانی که این جشنواره یکی دو بار در مقام اجرا و عمل محک نخورد یا بازخورد نگیرد نمیتوان به صورت دقیق و جدی، برنامه ریزی و سیاستگذاری کرد. از سویی جشنواره باید علاوه بر معیارهای کیفی، به معیارهای کمی هم توجه داشته باشد. صرفا کیفی یا صرفا کمی و نمایشی نباشد. شاید منطق دفاع رهبر انقلاب از تولید انبوه مقالات علمی و پژوهشی در اینجا هم حاکم باشد.
4. تجربه تلخ خودم بیان میکنم یک زمان حجت الاسلام محمدحسن زمانی، معاون بین الملل اسبق حوزه علمیه قم نامه و درخواستی برای ناشران مختلف کشور فرستاد که یک کتاب جامع «اسلامشناسی» جهت ترجمه برای مخاطبان غیرشیعی و غیرمسلمان میخواهند، آیا در بین کتابهایتان چنین کتاب با فلان مولفه ها وجود دارد که چندین زمان زبان ترجمه کنیم. با اینکه آن زمان در این انتشارات مذهبی و انقلابی فعالیت میکردم و حدود 700 عنوان کتاب چاپ شده داشت یک کتاب با آن مولفههای مدنظر پیدا نکردیم. نه تنها نشر ما، بلکه دیگر ناشران مطرح آن زمان کشور هم چنین کتابی نداشتند و آخرالامر تصمیم گرفتند نوشتن چنین کتابی را به حجت الاسلام خسروپناه پیشنهاد بدهند و ایشان کتاب «اسلام شناسی» را نوشت و به زبان فارسی از سوی بوستان کتاب قم منتشر شد، ولی بعدش را نمی دانم که آیا به زبانهای دیگر ترجمه شده یا نه؟ میخواهم بگویم که ما در بدیهیترین موضوع، کتاب مناسب نداریم و مبلغان بین المللی که میشناسیم میگویند ما یک کتاب درست حسابی و جامع درباره انقلاب و امام (ره) و رهبری و دفاع مقدس نداریم. کتابهای نوشته یا ترجمه شده نواقص زیادی دارد و جامع نیست؛ تک بعدی است؛ به یکسری مقاطع پرداخته است و اشارهای به مقاطع و حوادث دیگر ندارد. از سویی برای مخاطبان داخلی یا ایرانی نوشته شده است و مخاطب غیرایرانی و غیرمسلمان نمیتواند شناخت و درک درستی از انقلاب و امام و رهبری و دفاع مقدس پیدا کنند و...
5. دو نکته مهم در جشنوارههای بینالمللی، «مخاطب شناسی» و «نیازسنجی» است. آقای خسروپناه تعبیر جالبی دارد و میگوید سیاست ما در داخل کشور، برای جلوگیری از فرقه فرقه شدن جامعه اسلامی، کنترل گروههای صوفیانه و متصوفه است ولی در خارج از کشور، یکی از راهکارهای پیشنهادی برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی، ترویج صوفیه و ارتباط با آنهاست. چرا که گروههای تصوف محبان اهل بیت (علیهم السلام) هستند و این مسأله، نقطه اشتراک و تفاهم و همکاری و شروع خوبی است. چون ما همه جا، مستقیما و بدون پیش زمینه، نمیتوانیم فعالیت بکنیم و به خاطر گرایشات شیعی ما، همه فکر میکنند به دنبال ترویج تشیع و مکتب اهل بیت (ع) هستیم و سریع حساسیتهای مذهبی برانگیخته میشود (یا برمی انگیزانند) و شیطنتها و حرفهای تفرقه آمیز آغاز میشود، و لذا ناچاریم غیرمستقیم و باواسطه، با مخاطبان سخن بگوییم.
یا این سخنان جناب آقای دکتر احمد رهدار است که میگوید سیاست ما در داخل کشور، نقد «اسلام رحمانی» است ولی در خارج از کشور، ترویج «اسلام رحمانی» است، به خاطر اینکه جبهه اسلام هراسی و تبلیغات شدید علیه اسلام در کشورهای غربی قوی است و از سویی عملکردهای وحشیانه داعش، القاعده، بوکوحرام و عملکردهای متحجرانه طالبان و برخی سلفی های منطقه هم به این مسأله دامن زده است و باید با تصویر نادرست و غرض ورزانه رسانهای از مسلمانان و اسلام و پیامبر (ص) و جهاد مقابله کنیم و بر وجوه رحمانیت و معنویت اسلام تأکید بکنیم. اما در داخل کشور چون برخی سردمداران اسلام رحمانی، روشنفکران غربگرا و دگراندیشان لیبرال و غربزده ها و غربگرایان هستند و برخی ابعاد سیاسی و اجتماعی دین اسلام حتی بعضا «جهاد»، «قصاص» و «نهی از منکر» را منکر میشوند یا نادیده میگیرند، ناچاریم ضمن پذیرش ابعاد رحمانی اسلام و تصویر رحمانی از اسلام، ابعاد دیگر اسلام و جامعیت و قاطعیت اسلام را نیز به آنها یادآور بشویم. چرا که «اسلام رحمانی» بیشتر شعار آنها بود برای سوق دادن جامعه به سمت ارزشهای غربی و لیبرال.
متأسفانه غالب جشنوارههای بین المللی که ایران برگزار میکند با «ذائقه ایرانی» تنظیم شده است. و به همین خاطر آنچنان اثرگذار و ماندگار نبوده است. جشنواره و تیم سیاستگذاری باید رصد قوی داشته باشد تا بتواند اثرگذار شود و مگر جشنواره که در عرصههای غیرعلوم انسانی برگزار میشود. مثل «جشنواره علمی رویان» که در عرصه پزشکی است و به صورت کاملا علمی و حرفهای و غیرایدئولوژیک برگزار میشود. لذا ذائقه شناسی مخاطبان باید جدی گرفته شود. مباحث ایدئولوژیکی آنچنان عیان و پررنگ نشود و بتواند سلایق مختلف جهان اسلام را مورد داوری و بررسی و ارزیابی قرار دهد.
خسروپناه تعبیر جالبی دارد و میگوید سیاست ما در داخل کشور، برای جلوگیری از فرقه فرقه شدن جامعه اسلامی، کنترل گروههای صوفیانه و متصوفه است ولی در خارج از کشور، یکی از راهکارهای پیشنهادی برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی، ترویج صوفیه و ارتباط با آنهاست. چرا که گروههای تصوف محبان اهل بیت (علیهم السلام) هستند و این مسأله، نقطه اشتراک و تفاهم و همکاری و شروع خوبی است
من این سخن آقای سهیل اسعد، مبلغ فعال شیعی لبنانی آمریکایی لاتین را فراموش میکنم که میگفت ناف مردم آمریکای لاتین با «موسیقی» بریده شده است و موسیقی جایگاه ویژهای در برنامههای فرهنگی و تبلیغی این منطقه دارد، ولی کارهای تبلیغی که ما در منطقه انجام میدهیم خلاف موسیقی یا بایکوت موسیقی است، طبیعی است فعالیتهای ما آن جذابیت لازم نداشته باشد، ولی گروههای صوفیه به ویژه گروههای ترکیه با موسیقی معنوی توانستند مخاطبان زیادی را به خودشان جلب کنند. البته ایشان نمیگفت ما بیاییم به ترویج موسیقی بپردازیم ولی میگفت ما باید برای این مسأله فکر بکنیم و طرح داشته باشیم. دولت ترکیه برای این مسأله فکر کرده و گروههای صوفی ای که از ظرفیت «موسیقی معنوی» و «رقص / سماع صوفیانه» استفاده میکنند، به منطقه اعزام میکند.
یا این سخن قابل تأمل آقای رهدار که ایشان یکی از راهکارهای موثر حفظ هویت زبان فارسی در تاجیکستان را «ترویج موسیقی» میداند و پیشنهاد کرده بود که باید روی ترویج موسیقی در تاجیکستان فکر کنیم. شاید ما نتوانیم در برخی جشنوارهها، به صورت مستقیم روی ترجمه موسیقی کار بکنیم ولی گروههای سرود و همخوانیهای جمعی میتواند قالب یا بخشی از جشنواره باشد. کارهای مشترک خوانندگان یا چندزبانه بودن موسیقیها یا مداحیها جذابیت زیادی دارد. لذا پیشنهاد کلی این است که روی بحث ادبیات و هنر به ویژه مستند و موسیقی و همخوانی فکر کنیم. نه اینکه قالبهای موثر هنری در جشنوارههای علمی و علوم انسانی ما وجود نداشته باشد. رابطه علوم انسانی و هنر مهم است و جشنوارههای بین المللی، نیز باید به مسأله هم توجه داشته باشند.
6. الآن ایران، داعیهدار و پرچمدار «گفتمان مقاومت» است در مقابل گفتمان سازش و کرنش. این گفتمان فقط در عرصه نظامی و سیاسی معنا نمیدهد و باید توسعه معنایی و مفهومی پیدا کند؛ یعنی دفاع مقدس و جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه و مقاومت مردم سوریه و یمن فقط مصادیق نظریه مقاومت نیستند و این مفهوم با «توسعه معنایی» میتواند شامل پیشرفتهای پزشکی و علمی و صنعتی و شکست تحریمها علیه ایران و جبهه مقاومت هم شود. مقاومت دانشمندان ما در مقابل تحریمها باعث شکوفایی پیشرفت ما در یکسری از فناوریها و تکنولوژیها شده است مانند پیشرفتهای علمی در حوزه پزشکی، نانو، هستهای، تجهیزات نظامی و این مقاومت در مقابل تحریمها، باعث تقویت روحیه خودباوری و اعتماد به نفس مردم و دانشمندان ما شده است و اینها را باید ذیل نظریه مقاومت دانست. این رویکرد باید به درستی و جامعیت تبیین شود و تبیین درست آن باعث توجه همگان به نظریه مقاومت و ایستادگی میشود و در خیلی از کشورها هم قابلیت الگوبرداری و بومی سازی هست.
7. گذشته از بحثهای مهم مخاطب شناسی یا نیازسنجیهای محیطی، باید روی مترجمهای بومی یا غیربومی هم فکر کرد که چند درصد از کارها میتواند توسط مترجمان بومی انجام شود و چند درصد توسط مترجمان غیربومی. مدل درست و دقیق آن چیست؟ نقایص هر یک از اینها چیست؟ آیا مترجمان بومی که در فضا و گفتمان ما نیستند میتوانند به درستی مفاهیم و روحیات رزمندگان و شهدای ما را انتقال بدهند یا نه یا اینکه لازم است در کنار هر مترجم بومی، مترجمی غیر بومی باشد که به وی مشاوره بدهد و او را در فضای فکری و محیطی آن مقطع قرار بدهد. از سوی دیگر مسئله توزیع مناسب و دیده شدن آن آثار در کشورهای دیگر است، لذا باید روی خروجیهای جشنواره و توزیع محصولات جشنواره هم فکر کرد و طرح و برنامه ریزی داشت.
الان خیلی از مراکز فرهنگی بین المللی به این نتیجه رسیدهاند که باید کتابها و محصولاتشان در خود آن کشورها و با کیفیت مناسب و اقتضائات آن کشور تولید شود و بحث ارسال محصولات از ایران برای آنجا نه به صرفه است و نه امکان پذیر. لذا باید به فکر ثبت مجوزهای موسسات در کشورهای مختلف بود. البته به گرانیهای اخیر، برای کشورهای همسایه، چاپ کتاب در داخل به صرفه تر هست.
8. یکی از توجهات ما باید نیازسنجی بین المللی باشد. متأسفانه در انتخاب کتابها و محصولات توجه جدی نداریم و عدهای از مدیران فکر میکنند که هر کتاب تقریظی رهبر معظم انقلاب مناسب و اولویت مخاطبان بین المللی است در صورتی که ممکن است برخی از آن کتابها بیشتر برای مخاطبان داخلی جذاب باشند یا اینکه تعریفها و تقریظ ها مربوط به سالیان گذشته باشد و کتابهای جدید بهتر و مناسبتری در حال حاضر هست ولی این تنگ نظری باعث میشود که کتابهای خوب دوره جدید دیده نشود، ولی کتابهای خوب دهه هفتاد ترجمه شود. از این جهت این نکته را بیان میکنم که منابع و امکانات مالی ما برای ترجمهها محدود است و ناچاریم کتابها و محصولات خیلی خوبتر و اثرگذارتر و جذابتر و جامعتر را انتخاب کنیم.
سهیل اسعد، مبلغ فعال شیعی لبنانی آمریکایی لاتین میگفت ناف مردم آمریکای لاتین با «موسیقی» بریده شده است و موسیقی جایگاه ویژهای در برنامههای فرهنگی و تبلیغی این منطقه دارد، ولی کارهای تبلیغی که ما در منطقه انجام میدهیم خلاف موسیقی یا بایکوت موسیقی است، طبیعی است فعالیتهای ما آن جذابیت لازم نداشته باشد، ولی گروههای صوفیه به ویژه گروههای ترکیه با موسیقی معنوی توانستند مخاطبان زیادی را به خودشان جلب کنند
سیاستهای ترجمهای ما نباید محدود به کتاب دفاع مقدس و شهدا نباشد. ما کتابهای فکری تاریخی تربیتی و اخلاقی مناسبی داریم که متأسفانه ترجمه نمیشود. محدود بودن موضوعات ترجمهای باعث میشود مخاطبان درک درستی از تحولات فرهنگی و فکری جامعه ایرانی و انقلاب اسلامی نداشته باشند و فقط همان شخصیتهای فکری دهه پنجاه و شصت کشور را بشناسند امثال دکتر شریعتی و شهید مطهری و از نسلهای جدید روشنفکران و نواندیشان دینی و انقلابی خبر نداشته باشند. به نظرم کتابهای اخلاقی و تربیتی اساتیدی مثل آیتالله حائری شیرازی و استاد علی صفایی حائری و آیت الله آقامجتبی تهرانی یا برخی مباحث شهید آوینی، دکتر محمد مددپور، استاد اصغر طاهرزاده و به ویژه استاد حسن رحیم پور ازغدی میتواند برخی نیازهای مخاطبان بین المللی را مرتفع کند. البته قبل از اجرای شدن این پیشنهادها، باید یک تحقیق علمی صورت بگیرد و بعد از آن هم، در برخی مناطق و به صورت محدود و میدانی تجربه هم بشود.
به نظرم ضرورت دارد مسئولان فرهنگی و بین المللی و نخبگان کشور توجه ویژهتری به رویکردها و اندیشهها و تجربیات امام موسی صدر و علامه فضل الله داشته باشند؛ چرا که این دو مجتهد زمان شناس، توانسته بودند زبان عام و انسانی و بین المللی همه فهمی داشته باشند و در معرفی چهره صحیح و عقلانی و همه فهم اسلام برای جهان امروز موفق عمل کردند. باید تنگنظری را در انتخاب «کتابها» و «قالب ها» و «موضوعات» و «شخصیت ها» کنار بگذاریم و از مشاوران و صاحبنظران مجرب (با صلاحیت حوزههای مختلف) استفاده کنیم و کارهای ضروری را انجام دهیم، نه کارهای معمولی و متوسط. چراکه هم امکانات ما محدود است و هم زمان زیادی نداریم. نشر و ترجمه دیدگاههای استاد رحیم پور ازغدی میتواند منجر به تقویت گفتمان انقلاب خواهد شد، ولی ما شاهدیم که آثار شخصیتهای کاملا فلسفی یا کاملا احساسی و عاطفی ایرانی، به عنوان گفتمان رایج انقلاب اسلامی، در کشورهای اسلامی عربی ترجمه و توزیع میشود.
9. توجه به خاطرات و تجربیات جدید یا راهبردهای ایجابی در زمینه پیشرفتهای متنوع ایران ضروری است؛ اعم از پزشکی، صنعتی، هستهای، نانو، آموزشی، دفاعی و.... کتابهای «آرزوهای دست ساز»، «داستان رویان»، «سلولهای بهاری»، «تندتر از عقربهها حرکت کن»، «همه فن حریف» و «خروج از خیابان سئول» و «از سرمای کازان» و دیگر کتابهای شاخص رده تاریخ شفاهی پیشرفت و صنعت ایران، قابلیت ترجمه و الگوبرداری برای دیگران دارند؛ خصوصا برای کشورهای اسلامی و به ویژه برای کشورهای محور مقاومت.
10. از سویی ما باید (همانند کشورهای دیگر) مراقب کتابها یا محصولاتی که از زبان فارسی ترجمه میشوند هم باشیم و در این زمینه سیاستگذاری مشخصی داشته باشیم؛ همچنان که سفارتخانههای یک سری کشورهای اروپایی از جمله فرانسه دارند و با لطایف الحیلی نمیگذارند هر کتابی از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شود یا هر شخصیت یا نویسنده فرانسوی، در فضای فرهنگی و فکری ایران معرفی شود. باید فکر کنیم که ترجمههای ما یا خروجیهای ما در بین مخاطبان غیرایرانی، چه تلقیها و نگاههایی را ایجاد میکند. فضای فرهنگی ایران با خارج از ایران بسیار متفاوت است و ما با کتابها و محصولاتی که ترجمه میکنیم ممکن است آن تلقیها و برداشتهای منفی یا اشتباهی که دارند، را تقویت و نهادینه بکنیم.
الآن رویکرد اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی فضای غالب غربیها و غیرمسلمانان است و رسانههای وابسته به نظام سرمایه داری و صهیونیستی توانستند این مسأله را در بین مردم کشورهای دنیا جا بیندازند و گروههای اسلامگرای تروریستی یا خشنی امثال القاعده، طالبان، داعش و بوکوحرام هم این نگاه را تقویت کردند و لذا ضریب یافتن یک سری کتابها و محصولات (حتی در حوزه دفاع مقدس) هم اگر روی قاعده نباشد و حالت افراطی پیدا بکند، ممکن است به این تلقیهای غلط و اشتباه آنها دامن بزند. حرفم این هست که باید جوانب مختلف کارها را ببینیم و اقدام بکنیم. توجه به کتب و موضوعات تاریخی ممکن است این تلقی را ایجاد کند که انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی حرف ایجابی یا حرف جدیدی ندارد و صرفا به گذشته تاریخی اش توجه دارد و... با این توضیحات، ترجمه آثار درباره امروز ایران بخصوص پیشرفتها و توانمندیهای داخلی اش خیلی ضرورت دارد.
11. خیلی مهم است که یکی از خروجیها یا نتایج این جشنواره یا ترجمهها، ارائه تصویر یک مسلمان معقول بین المللی باشد که برای دنیای امروز، «حرف» برای گفتن و «طرح» برای زندگی سالم و شاداب و معنوی دارد. یعنی اسلام با قرائت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب که از آن به «اسلام ناب محمدی (ص)» یاد میکنیم منطق همه فهم و قابل پذیرشی برای دیگر مسلمانان و حتی غیرمسلمانان دارد. به نظرم ما سالهاست از ارائه بین المللی اسلام ناب غفلت کردیم و ترکیه دارد این تصویر از اسلام را ارائه میدهد و دیپلماسی مذهبی و رسانهای ترکیه در این زمینه خیلی پیشروتر و فراگیرتر از جمهوری اسلامی دارد فرصتها و سنگرهای مختلف را فتح میکند.
آقای رهدار یکی از راهکارهای موثر حفظ هویت زبان فارسی در تاجیکستان را «ترویج موسیقی» میداند و پیشنهاد کرده بود که باید روی ترویج موسیقی در تاجیکستان فکر کنیم. شاید ما نتوانیم در برخی جشنوارهها، به صورت مستقیم روی ترجمه موسیقی کار بکنیم ولی گروههای سرود و همخوانیهای جمعی میتواند قالب یا بخشی از جشنواره باشد. کارهای مشترک خوانندگان یا چندزبانه بودن موسیقیها یا مداحیها جذابیت زیادی دارد
12. ضرورت سفارش ترجمه: ما در زمینه ترجمه و جشنوارهها، ناچار به سفارش به مترجمان شاخص هستیم. اگر قصد داریم جشنواره مان موثر و جریان ساز شود، گذشته از فراخوانهای عمومی، باید سفارش کار هم بدهیم و پای مترجمان و اساتید شاخص را به جشنواره باز کنیم. شاید بتوان برای آثار رسیده، دو سطح آثار سفارشی و غیرسفارشی در نظر گرفت که حق آثار و مترجمان عمومی (ارسال از طریق فراخوان) نادیده گرفته شود و از سویی شاهد ارتقا و رقابت مثبت آثار سفارشی ارسالی هم باشیم.
13. اولویت موضوعی: نکته خیلی مهمی که در این زمینه وجود دارد اولویت در یک سری موضوعات برای «ترجمه معکوس» است. حتی برخی موضوعات میتواند توجه مخاطبان عمومی و تخصصی را بیشتر برانگیزاند و تأثیرات بیشتری بگذارد یا حتی یک سری سیاستها و رویکردها نسبت به ما و انقلاب اسلامی و جامعه اسلامی یا شیعی را اصلاح کند یا تغییر دهد. من آماری از کتب ترجمه شده دفاع مقدس ندارم ولی آیا بررسی و تحقیق شده است که برای مخاطبان غیرایرانی، زندگی و سرنوشت جانبازان شیمیایی یا اسرای مهمتر است یا شهدای ما. کدامشان برایشان خیلی مهمتر و موثرتر باشد، چرا که کشورهایشان در جنگ تحمیلی، بمبهای شیمیایی را در اختیار صدام و رژیم بعث میدادند. یعنی مخاطبان غربی باید بدانند که سران کشورهایشان به خاطر منافع مالی و اقتصادی، چه بلایی سر مردم مسلمان ایران و عراق درآوردند. یا حتی کتابهای اسرا میتواند اولویت دار باشد و بدانند که با وجود این همه نهادهای حقوق بشری، رژیم بعث عراق چه جنایتهایی در حق اسرای ایرانی انجام میداد و با سکوت نمایندگان سازمان ملل و سازمان صلیب سرخ همراه بود یا این نمایندگان بین المللی واکنشی نداشتند. شهدای ترورهای امنیتی و قاچاقچیان و مبارزه با مواد مخدر و... کتابهای روایت مردمی دفاع مقدس مناسبتر است یا روایتهای فرماندهان؟ کدام یک از کتابهای روایت مردمی یا روایت فرماندهان ما، توانسته فرهنگ ایثار و فداکاری و بعد انسان دوستی رزمندگان را بهتر به تصویر بکشد؟ و سئوالات جدی در این زمینهها. یعنی بسته ترجمهای ما میتواند شامل این اولویتهای موضوعی برای ترجمه باشد. حتی دانشمندان هستهای و علمی و دفاعی ما. چون اینها مال دوران اخیر است و میتوان روی اینها بیشتر سرمایه گذاری کرد. حتی این ترجمهها برای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان اسلام هم میتواند و الهام بخش باشد و بدانند که کشورهای غربی چگونه جلوی دسترسی دانشمندان مسلمان ایرانی را با ترورهای فیزیکی گرفتند و جهان اسلام را از وجود دانشمندان معتقد و مومن محروم کردند.