23 تیرماه روسیاهی آمریکا در 2 پرده
نکته قابل توجه اینجاست که در فتنه 78 برخی خواص با سکوت و برخی دیگر از خواص نیز با دفاع از فتنهگران، آب به آسیاب دشمن ریخته و در نزد افکار عمومی و ملت ایران مردود شدند.
به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: امروز 23 تیرماه روزی مهم در تقویم کشورمان است. این تاریخ یادآور 2 واقعه مهم و درسآموز است، یکی راهپیمایی تماشایی و حماسی مردم عزیز ایران در تیرماه 78 و دیگری امضای برجام در تیرماه 94. شاید در ظاهر این دو رویداد هیچ شباهتی با یکدیگر نداشته باشند، اما با دقت در جزئیات، نکات قابل تأملی به دست میآید. نکاتی که از شباهتهای این دو واقعه حکایت میکند.
1- اولین شباهت این دو رویداد، خطای محاسباتی آمریکا در رویارویی با نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم فهیم و بصیر کشورمان است. مقامات آمریکایی - اعم از دموکرات و جمهوریخواه - شناخت صحیحی از ملت ایران ندارند. این عدم شناخت، خطاهای محاسباتی متعددی را در دستگاه حاکمیتی آمریکا در موضوع ایران رقم زده است.
برجام، یکی از نمونههای اخیر و مهم در این خصوص است. مقامات آمریکا و تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه، آلمان) به خیال خام خود تصور میکردند که پذیرش برجام از سوی ایران به معنای پذیرش سلطه غرب و کوتاه آمدن از مولفههای قدرت کشور است. سران آمریکا و اروپا به طرز احمقانهای تصور میکردند که به فاصله کوتاهی پس از امضا و اجرای برجام، برجامهای 2 و 3 نیز در موضوعاتی همچون توان دفاعی و موشکی و قدرت منطقهای ایران کلید خورده و مولفههای قدرت ایران یکی پس از دیگری از کار افتاده و فشل میشود.
در فتنه تیرماه 78 نیز سران آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی تصور میکردند که کار نظام و مردم ایران تمام است. در همین رابطه، در سال 1377 رئیسوقت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در گزارشی مدعی شد که «در سال 1999 میلادی - 1378 شمسی - در ایران انتظار حوادثی را داریم که در این بیست سال گذشته - یعنی از اول انقلاب تا آن سال - بیسابقه است.» در یک نمونه دیگر، 22 تیر 1378 نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی اعلام کرد «گزارش جزءبهجزء بحران در ایران را از موساد دریافت میکنم. آشوب در تهران کل معادلات صلح خاورمیانه (سازش و معامله فلسطین) را به نفع اسرائیل تغییر خواهد داد.»
نشریه آمریکایی میدل ایست نیز در روزهای ابتدایی تیرماه 78 در گزارشی نوشت: «بیشتر ناظران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت در ایران خواهیم بود.»
اما ملت ایران با حضور در راهپیمایی سراسری و باشکوه 23 تیرماه 78، بساط فتنه و آشوب را جمع کرده و سیلی محکمی بر گوش آمریکا و پادوهای آن در داخل کشور نواخت.
2- یکی دیگر از شباهتهای برجام و فتنه 78 به نقش شبکه همکار داخلی و یا همان دنبالههای دشمن در داخل کشور مربوط میشود. این طیف هم در برجام و هم در فتنه 78، منافع ملی و عزت مردم ایران را نشانه گرفته و در پازل دشمن بازی کرد.
در ماجرای فتنه 78، پروژهای پیچیده و چندلایه از سالها قبل طراحی و تنظیم شده بود. یکی از بخشهای اصلی این پروژه ضدایرانی، قتلهای زنجیرهای بود. جریان فتنه در آذرماه 1377 در اقدامی مغرضانه و مشکوک، چند نفر از مخالفان بیآزار نظام را به قتل رساند. نکته قابلتأمل اینجاست که برخی از قربانیان از مترجمین آثار ضداسرائیلی و ضدصهیونیست بودند. حدود 7 ماه پس از این واقعه، بخش دیگری از پروژه جریان فتنه اجرا شد. بر همین اساس در تیرماه 78 روزنامه سلام، اصلاح ضروری قانون مطبوعات را به دروغ به یکی از متهمان قتلها در وزارت اطلاعات نسبت داد و تهییج و ترغیب بخشی از دانشجویان برای آشوب کلید خورد. در ادامه و در نیمه دوم تیرماه 78 کشور درگیر آشوب و التهاب شد و فتنهانگیزی پادوهای دشمن در 18 تیر به اوج رسید.
«ریچارد پرل» سناتور یهودیالاصل و سابق آمریکایی و معاون وزیر دفاع در دولت «رونالد ریگان» پیش از این گفته بود: «ایران عراق نیست که بتوان مانند صدام خیلی زود از پای در بیاید حمله نظامی به ایران یعنی شکست محض و هزینههای جبرانناپذیر. سقوط ایران باید از روشهای نرم و متفاوت دیگری پیش برود. شاید واژه نفوذ بهترین واژه باشد که البته در زمان دولت اصلاحات هم فرصتهای مناسبی به وجود آمد مثل ماجرای 18 تیر که مقدمات طراحی برای تغییر حکومت ایران زده شد.»
نکته قابل توجه اینجاست که در فتنه 78 برخی خواص با سکوت و برخی دیگر از خواص نیز با دفاع از فتنهگران، آب به آسیاب دشمن ریخته و در نزد افکار عمومی و ملت ایران مردود شدند.
در برجام نیز فعالین تندروی طیف مدعی اصلاحات و جریان غربگرا همصدا با مقامات آمریکایی و صهیونیستی، از یکسو بر گره زدن معیشت مردم به برجام اصرار ورزیده و از سوی دیگر اجرای برجام موشکی و منطقهای و تعمیم توافق هستهای به دیگر مولفههای قدرت ایران را عادی و طبیعی و ضامن گشایش اقتصادی! و پیشرفت کشور! جا میزدند.
3- از دیگر شباهتهای برجام و فتنه 78، تقلای دشمن برای ایجاد جنگ داخلی و آشوب و التهاب در کشور بود. در غائله فتنه 78 روزنامه نشاط - از پایگاههای اصلی جریان فتنه - صراحتا از آشوبگران و اغتشاشگران با عنوان «جنگجویان دلیر»! نام برد. همزمان مقامات رژیم صهیونیستی نیز مدعی شده بودند که آشوب در تهران کل معادلات غرب آسیا را به نفع اسرائیل تغییر خواهد داد.
در ماجرای برجام نیز جریان فتنه در داخل کشور به صورت مستمر در پی آن بود که با ایجاد دوگانههای دروغین از جمله «هستهای - معیشت» و «موشک - معیشت» و... آشوب و التهاب را در کشور کلید بزند.
در حقیقت یکی از اهداف اصلی جریان فتنه در دولت قبل این بود که هرگونه گرانی و مشکلات معیشتی را ناشی از عدم اجرای خواستههای برجامی آمریکا از سوی ایران جا بزند. بر همین اساس، غائله آبان 98 نیز در همین پازل قابل تعریف است.
سردبیر نشریه صدا (ارگان حزب اتحاد ملت)- 16 آذر 98- با اشاره به غائله آبان 98 و نحوه اجرای طرح سهمیهبندی بنزین گفته بود: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین آنگونه سخنرانی میکند؟ کدام رئیسجمهور اعلام کرده بود که فلانقدر کسری بودجه داریم؟ آقای روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهمتر از همه اینها اعلام کرد به توافقات پشتپرده هم پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی میخواهد به هر قیمتی شده، دوباره با آمریکا مذاکره کند.»
وی در ادامه تصریح کرد: «اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانهزنی کنند که مذاکره انجام شود. میگویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، جامعه بههم میریزد و روحانی خندیده است. اینکه میگویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاعرسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی - در واقع اطلاعنرسانی - درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود»!
4- و اما یکی دیگر از شباهتهای فتنه 78 و برجام، نمایش بدون روتوش دشمنی عمیق آمریکا با مردم ایران است. در فتنه 78 آمریکا و پادوهای آن در داخل کشور تقلا کردند تا هرطور شده دامنه آشوب و التهاب را گسترش داده و زمینه افزایش تحریمها را فراهم کرده و با کشاندن مردم به خیابان، آرامش را از کل جامعه سلب کنند.
در برجام نیز آمریکا در هر سه دولت اوباما، ترامپ و بایدن به صورت فاحش تعهدات خود را نقض کرده و بارها برجام را لگدمال کرد و در نهایت از آن خارج شد. رهبر معظم انقلاب در مهرماه 94 در نامه حکیمانه (که به شروط 9گانه مشهور شد) خطاب به رئیسجمهور وقت تاکید کردند: «جنابعالی با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی، طبعاً دانستهاید که دولت آمریکا، در قضیه هستهای و نه در هیچ مسئله دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازی جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد.»
ایشان در بخش دیگری از این نامه تاکید کردند: «چگونگی رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئله هستهای و مذاکرات طولانی و ملالآور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقههای زنجیره دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است.»
متاسفانه دولت قبل در مسئله برجام دچار قصور و تقصیرهای متعدد شد و این مسئله خسارتهای بزرگی به کشور و مردم تحمیل کرد. در دولت قبل قواعد بدیهی از جمله «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیشبینی برگشتپذیری امتیازات واگذارشده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است رعایت نشد و عملاً توافق، به شکل دو مرحلهای یعنی «واگذاری نقد و یکجای امتیازات در مقابل وعدههای نسیه تدریجی و فاقد ضمانت طرف مقابل» تدوین و اجرا شد.
5- و اما دیگر تشابه برجام و فتنه 78 در نوع رابطه «امام» و «امت» و به عبارتی رابطه «ولیفقیه» و «ملت» است. هم در فتنه 78 و هم در برجام، درایت و هدایت داهیانه رهبر معظم انقلاب و بصیرت و هوشمندی مردم، نقشههای دشمن را نقش بر آب کرده و رویارویی با ایران را برای آنان به کابوسی تلخ و وحشتناک بدل کرده است.
حالا 23 سال پس از فتنه 78 و 7 سال پس از امضای برجام، جریان فتنه به عنوان بانی اصلی مشکلات موجود نه تنها مورد بازخواست قرار نگرفته، بلکه با پررویی و وقاحت، از مردم و نظام طلبکار شده و خود را مصلح معرفی کرده و ادعا میکند که مورد ظلم واقع شده است. تنها راه مقابله با این جریان مخرب، برخورد قاطع و عبرتآموز است. «بانیان مشکلات موجود» و «قاتلان امید مردم» هیچ جایی در میان ملت ایران ندارند.