«آیتالله» فتح بابی برای رفع مهجوریت مراجع است / یگانه مرجعی که شاه را تکفیر کرد
خبرگزاری فارس؛ گروه سینما محمد کلهر: آیتالله العظمی سیدابوالقاسم خویی استاد اکثر مراجع تقلید امروز جهان تشیع بهشمار میرود، بهگونهای که بین فقها و مراجع تقلید شیعه از او با عنوان «استاد الفقها والمجتهدین» یاد میشود. این مرجع بزرگ جهان تشیع که همزمان زعامت حوزه علمیه نجف را هم بر عهده داشت، میان برخی متشرعان و حوزویان مهجور بود، چرا که گمان میکردند مخالف انقلاب اسلامی ایران است و به رابطه ایشان با حضرت امام، ملاقاتش با فرح پهلوی، دیدار با صدام در کاخ او و... نقد داشتند.
برای اصلاح این تصورات اشتباه، مستند «آیتالله» برای اولین بار وجوه دیده نشده از زندگی و زمانه آیتالله خویی را به تصویر کشید و از هفته گذشته در سامانههای اینترنتی منتشر شد. این مستند جنبههای گوناگونی از شخصیت این عالم بزرگ شیعی را از دوران کودکی و مشق دروس حوزه تا ایام جوانی و تربیت شاگردان به تصویر میکشد و برخی اسناد تصویری از جمله نقش آیتالله خویی در انتفاضه شعبانیه عراق (قیام مردم عراق علیه رژیم بعث در شعبان سال 1411قمری / 1369شمسی) را برای اولین بار در فضای رسانههای فارسی به نمایش میگذارد.
در تولید مستند «آیتالله» که ساخت آن بیش از سه سال به طول انجامید، بیش از 3 هزار متن پژوهشی و 300 ساعت مصاحبه با بسیاری از شخصیتهای حوزوی از جمله مرحوم آیتالله نصرالله شاهآبادی، مرحوم آیت الله سیدمحمدمهدی موسوی خلخالی، شیخ مسلم واحدی، آیتالله فیاض، آیتالله گلپایگانی و... بهره برده شده است. این مستند محصول سازمان هنری رسانهای اوج و تولید شده در موسسه عهد است و پیش از رونمایی و اکران آن در نجف اشرف، در خبرگزاری فارس با حضور سیدمصطفی موسویتبار تهیهکننده و کارگردان، حجتالاسلام سیدطه مرقاتی خویی از نزدیکان بیت آیتالله خویی و صفاءالدین تبراییان نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر رونمایی شد.
* با گذشت حدود سه دهه از رحلت آیتالله خویی، چه شد سراغ این سوژه رفتید؟ چه ضرورتی احساس کردید؟ موسوی تبار: آقای خویی شخصیت مهمی بود اما بعد از انقلاب مهجور مانده بود و کسی چندان سراغ ایشان نمیرفت. به نظرم آند الان این موضوع، موضوع خوبی است. علاقهمند به پژوهش درباره ایشان بود و به همین دلیل در مستند آیتالله، سراغ ایشان رفتم.
* آقای مرقاتی، با توجه به اینکه از نزدیکان بیت آیتالله خویی هستید و در کودکی هم محضر ایشان را درک کردید، چقدر مستند «آیتالله» را منصفانه دیدید و آیا این مستند توانسته حق ایشان را ادا کند؟
مرقاتی: آیتالله مصداق شخصیتهایی بود که این علم (یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین أوتوا العلم درجات) به ایشان عطا شده بود که به درجه بالایی از علم رسید و توانست بهرههای بالایی به جهان تشیع برساند. شاید این فیلم نتواند همه ابعاد شخصیتی آیتالله خویی را به تصویر بکشد اما آقای موسویتبار زحمات بسیاری برای آن کشیدند و مستند از نظر تحقیق هم با وجود شخصیتی همچون آقای تبرائیان، توانست بعدی از ابعاد شخصیت آقای خویی را نشان دهد و نقشه شومی که دشمنان تشیع کشیده بودند که بتوانند بین شیعیان اختلاف بیفکند و اوایل انقلاب هم موفق شده بودند، در این مستند برملا میشود. درواقع همانطور که در مستند میبینیم، متأسفانه دشمنان بین ارادتمندان و مقلدان آیتالله خویی و شیعیان انقلابی ایران تفرقه ایجاد کردند و از این جدایی سود بردند. اما در مقطع زمانی کنونی که نیاز به وحدت میان مسلمین و شیعیان بار دیگر احساس میشود، این مستند میتواند وحدت ایجاد کند؛ جامعه اسلامی ما به شدت نیاز به این اتحاد دارد.
متأسفانه دشمنان بین ارادتمندان و مقلدان آیتالله خویی و شیعیان انقلابی ایران تفرقه ایجاد کردند و از این جدایی سود بردند
ما اهل خوی هستیم و پدرم شاگرد ایشان است و موقعی که این فیلم در خوی اکران خصوصی شد، مردم گریان از سالن بیرون رفتند و اذعان داشتند که درباره ایشان اشتباه قضاوت میکردند.
* آقای تبرائیان، ظاهرا بار پژوهشی مستند بر دوش شما بوده است، از خروجی کار راضی هستید؟
تبراییان: البته بنده در تهیه متن مستند دخالتی نداشتم و صرفا گفتگویی سه ساعته در مرکز اسناد انقلاب اسلامی با تیم مستند داشتم که حقایق مستند از آن گرفته شده است. اما درباره شخصیت آیتالله خویی باید بگویم عمر پربرکتی داشتند و بیش از 70 سال تدریس کردند؛ خیلیها ایشان را آخرین مرجع پیش از ظهور میدانند و یگانه مرجعی است که محمدرضا پهلوی را تکفیر کرد. بعد از واقعه 15 خرداد 42، حضرت آیتالله خویی یکی از برجستهترین حقوقدانان عراق (دکتر آل یاسین، برادرزاده آیتالله شیخ مرتضی آل یاسین که نسبت به قانونی دانستن رژیم صهیونیستی به سازمان ملل نامه نوشت) را احضار میکند و میگوید میخواهم علیه شخص پهلوی در دادگاه لاهه اقامه دعوی کنم که ایشان میگوید لاهه محل اقامه دعوی دولت نسبت به دولت است نه شخص. و البته آیتالله خویی هم پس از اطلاع از این موضوع، خیلی ناراحت میشوند.
* جالب است که این موضوع را خیلیها نمی دانند و سر قضیه دیدار چون فرح دیبا با آیتالله خویی، از این مرجع محترم گلایه داشتند و حتی تندروها، نسبتهایی ناروایی به ایشان دادند...
تبرائیان: میدانید که فرح، سید و از آل طباطبایی است و با هماهنگی سیدحسین نصر، در روز عید غدیر با آیتالله سیدابوالقاسم خویی مرجع تقلید و زعیم حوزه علمیه نجف دیدار کرد. شایعه شد در این دیدار آیتالله انگشتری به فرح هدیه داده و شاه هم در قدردانی از این هدیه، نامهای به آیتالله خویی صادر شد. نامهای که بعدا مشخص شد جعلی است و نه در اسناد شاهنشاهی و نه در بیت نجف، اثری از آن نیست. سید عبدالصاحب خویی، فرزند آیتالله خویی هم در مستند این موضوع را تکذیب میکند. با اینحال، آن زمان برخوردهای تندی به واسطه این شایعه با آیتالله خویی شد، به عنوان مثال، یکی از شهدای محراب نامهای بدون سلام و مقدمه به آیتالله خویی نوشت مبنی براینکه همه آنچه داشتی را بر باد دادی! میگویند آیتالله خویی چنان از این موضوع ناراحت شده بود که گفته بود این نامه را هنگام مرگ در کفنم بگذارید، با این شخص در روز قیامت کار دارم!
موسویتبار: اسم این شخص در نسخه اول مستند بود اما در نسخه دوم حذف کردیم تا به اختلافها دامن نزده باشیم.
تبرائیان: جالب اینکه آیتالله خویی در عراق هم مورد فشار رژیم بعث بود، حتی در سال 1359 رژیم بعث به قصد ترور آیتالله خویی، خودرویش را منفجر کرد. صدام از اطرافیان آیتالله خویی حدود 70-80 نفر را به شهادت رساندند، چون آیتالله خویی علیه ایران در جنگ با صدام موضع نگرفته بود. یا از او توقع داشتند کشتههای بعثی را شهید بخواند اما او این کار را نمیکرد.
شیخ نصرالله شاهآبادی میگوید در پاریس خدمت امام رفتم و پرسیدم اجازه میدهید به آقای خویی توهین کنیم (بابت دیدار با فرح) ایشان فرمود: توهین به آقای خویی توهین به اسلام است و توهین به امام زمان (عج) محسوب میشود!
امام فرمود: توهین به آقای خویی توهین به اسلام است و توهین به امام زمان (عج) محسوب میشود!
با این حال، در ایران هم دیدگاه خوبی نسبت به آیتالله خویی وجود نداشت، حتی برخی ایشان را لعن میکردند! تا اینکه سیداحمد خمینی از طرف امام (ره) چند روز قبل از فوت فرزند آیتالله خویی به عیادتش رفته بود. پس از آن هم امام تسلیت مفصلی برای آیتالله خویی نوشت و خیلی از ظنها نسبت به ایشان از بین رفت.
* کمتر مستندی داریم که اینقدر تعدد افراد و مصاحبه داشته باشد. چه طور به حلقه اطرافیان آیتالله خویی رسیدید؟
موسویتبار: تیم پژوهش 4 نفره بودیم و مشاوران خوبی داشتیم و آقای دکتر تبرائیان و حاج آقای شهرستانی (داماد آیتالله سیستانی) مشاور خوبی دادند. ما همه آثار مکتوب را بررسی کردیم که 3 هزار صفحه بود. افراد را هم پیدا کردیم و به فراخور حال با آنها مصاحبه کردیم، حتی مصاحبههایی هم داشتیم که به برای جلوگیری از طولانی شدن مستند، آنها را استفاده نکردیم.
تبرائیان: یک کار تحقیقاتی سه جلدی «سلطان فقاهت زعیم حوزهها» را در حال آماده دارم که یک سال و نیم دیگر زمان لازم دارد. اما یک کتاب 800 صفحهای تحت عنوان موقت «آیتالله خویی، دوره، زمانه و دیدار پرحاشیه» در حال آمادهسازی دارم که یک فصل آن درباره دیدار فرح با آیتالله خویی است و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به زودی منتشر میشود و پرتوافکنی به دوره تاریکی از شخصیت آیتالله خویی خواهد بود.
کتاب 800 صفحهای تحت عنوان موقت «آیتالله خویی، دوره، زمانه و دیدار پرحاشیه» در حال آمادهسازی است و پرتوافکنی به دوره تاریکی از شخصیت آیتالله خویی خواهد بود
شخصا در زندگیام سعی کردم از مظلوم دفاع کنم، به همین خاطر سال 58 ترک تحصیل کردم و به سپاه رفتم. در سالهای بعد در دفاع مقدس حاضر بودم، در سالهای اخیر هم اگر کاری برای مقاومت اسلامی منطقه کردم که متجسد در رزمندگان حزبالله لبنان است، به همین دلیل بود. در واقع هر جا که احساس کردم نکتهای مغفول یا شخصی مظلوم واقع شده، سعی کردم در رفع مهجوریت آن بکوشیم. به همین دلیل کتاب انتفاضه شعبانیه عراق را 8 سال پیش منتشر کردم و اتفاقا کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد و هنوز هم تنها مرجع مکتوب درباره این اتفاق مهم است.
* در بخشی از مستند شاید این شبهه پیش بیاید که آیتالله خویی نسبت به تصمیمات رژیم بعث آگاهتر از حضرت امام بودهاند. در واقعیت رفتار مراجع نسبت به هم چطور بود؟ چون گاهی بیوت مراجع، آنها را از حضور در بیوت یکدیگر نهی میکردند.
مرقاتی: در بحث مرجعیت رسم است که افراد مقدماتی را تهیه میکنند تا سراغ انتشار رساله و اعلام مرجعیت بروند اما به گفته پدرم در مورد آیتالله خویی، این مرجعیت بود که به دنبال آیتالله خویی میرفت اما ایشان تا زمانی که آیتالله حکیم بودند، عقب مینشست. ایشان یک مقبولیت عام پیدا کرد و بعد از آیتالله حکیم کسی نبود که زعامت حوزه را بر عهده بگیرد. روشننگری ایشان باعث شد مرزهای تشیع از مرزهای ایران و عراق بگذرد و به اروپا برود.
روشننگری آیتالله خویی باعث شد مرزهای تشیع از مرزهای ایران و عراق بگذرد و به اروپا برود
من سه سال در شهرستان خوی (زادگاه آیتالله خویی) همایش علمی برای بزرگداشت شخصیت ایشان برگزار کردم تا مقدمهای برای هایش ملی در قم شود و هر سال هم یک پیام از مراجع و علما برای این همایش دریافت کردیم. در یکی از این پیامها، آیتالله شبیری زنجانی از اخوی بزرگ خود نقل کردند: «موقعی که امام وارد نجف شد انتظار این بود که سراغ مراجع نجف برویم و از آنها خواهش کنیم در جشن عید غدیر در منزل امام حضور یابند تا به نوعی تثبیت جایگاه ایشان باشد. من منزل آقای خویی رفتم و از ایشان دعوت کردم، اطرافیان ایشان دو دسته شدند، عدهای موافقت کردند و عدهای مخالفت اما آقای خویی ساکت بودند و مشغول مطالعه. اما آقای خویی بعد از پایان نماز به جای منزل خودشان، به منزل امام رفتند و این باعث شد امام در حوزه نجف جا بیفتد.»
این دو بزرگوار (آیتالله خویی و امام) دو مسئولیت داشتند، یکی نجف را به عنوان پایگاه مرجعیت حفظ کند، دیگری علم تشیع را در یک کشور در جهان بالا ببرد. بنابراین امام میخواست از نجف برود که با جهان تعامل داشته باشد و در جهان، پرچم تشیع را بلند کند.
موسویتبار: در واقع، هر کسی به اجتهاد خودش عمل کرد و ما باید به اجتهاد علما احترام بگذاریم.
تبرائیان: از سال 49 تا 71 مرجعیت در اختیار آیتالله خویی است که همزمان با حاکمیت خشن حزب فاشیست بعث همراه است. دوره عجیبی است که در یک دهه، 4 مرجع شیعه را به شهادت رساندند. در سه دهه و نیم حاکمیت بعث، حدود 6 میلیون جمعیت عراق کم شدند. به نظر میرسد حفظ حوزه علمیه نجف، اصلیترین مأموریت آیتالله خویی بود. بههرحال در این مقطع زمانی با رژیمی مواجهیم که 4 نهاد امنیتی دارد و در انتفاضه شعبانیه در عراق، نیم میلیون نفر طی فقط دو هفته قتل عام شدند. بنابراین درایت آیتالله خویی باید طوری بود که بتواند حوزه نجف را حفظ کند، اما این هرگز به معنای همراهی با رژیم بعث نبود.
در انتفاضه شعبانیه در عراق، نیم میلیون نفر طی فقط دو هفته توسط رژیم بعث قتل عام شدند
مرقاتی: دشمنان تشیع خواستند تفرقه ایجاد کنند و فضا را طوری ساختند که برای بزرگان هم شبهه ایجاد شد. موقعی که جنگی به وجود میآید تبلیغات کار خودش را میکند و بزرگان را به اشتباه میاندازد که به عنوان مثال، آیتالله خویی دارد از حزب بعث حمایت میکند! حتی علیه ایشان کتاب مینوشتند یا سیادتش را زیر سوال میبردند اما آقای خوبی برای آن فرد وقتی درمیگذشت، مجلس ترحیم میگرفت یا از او با عنوان «رحم الله علیه» یاد میکرد و اجازه نمیداد غیبت او را بکنند. به واقع، آقای خویی غیر از فقاهت و مرجعیت، فرد بسیار متخلقی بود اما در این فیلم کمتر به آن پرداخته شد.
برخی از شاگردان آیتالله خویی
تبراییان: ما تاریخپژوهان باید مستدل بنویسیم و پاسخگوی چیزی باشیم که نوشتهایم. بعد از فوت ایشان کار درخوری انجام نشده بود در حالیکه در باره علمای دیگر حتی از نظر درجه علمی پایینتر کارهای بسیاری شده بود. ما درباره شخصیتی صحبت میکنیم که 3 فرزندش شهید شده و حدود هزار شاگرد داشته که صد تن از آنها مرجع شدند، برخی هم زیر بار نرفتند که اعلام مرجعیت کنند مانند آیتالله سیدرضی شیرازی. خوشبتانه شاهد آشکار شدن حقایق در مستند «آیتالله» هستیم.
آیتالله 3 فرزندش شهید شد و حدود هزار شاگرد داشت که صد تن از آنها مرجع شدند
* آقای موسویتبار شما به عنوان سازنده اثر، خیلی کم در مباحث شرکت کردید. نکته پایانی شما را میشنویم.
موسویتبار: نیمه دوم سال 95 پژوهش شروع شد و شهریور 97 از کار فارغ شدیم. حضور در جشنواره حقیقیت را تجربه کردیم و بازخوردهایی گرفتیم.
هم در پژوهش و هم در تدوین که خیلی زمان برد، گروه خوبی داشتیم و آقای کسایی تدوینگر اثر به خوبی از عهده آن برآمد. خیلی از مصاحبهها در این مستند نیست و جاهایی مجبور به گزینش شدیم. تشکر ویژهای از موسسه رسانهای عهد و اوج دارم که کنار ما بودند. از دو همراه همیشگی مستند آقایان مرقاتی و تبرائیان هم تشکر میکنم.
امیدوارم مردم اینکار را بینند و فتح بابی درباره مراجع شیعه به ویژه مظلومانش باشد. صحبت کردن درباره آیتالله خویی کمی جسارت میخواهد اما فیلمسازی که در جایگاه من قرار میگیرد باید در زیرمتن حرفش را بزند و ملاحظات را کنار بگذارد و سلیقههای مختلف را محترم بداند.
در پایان این نشست و پس از رونمایی مستند، پوستر مستند «آیتالله» توسط حاضران امضا شد.
انتهای پیام /
مستند آیتالله سیدابوالقاسم خویی موسوی تبار صفاءالدین تبراییان سیدطه مرقاتی خویی محمد کلهر