انقلاب فرهنگی؛ ضرورت تحولی بنیادین در عرصه آموزشی
تهران - ایرنا - پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل اینکه ساختارهای فرهنگی و آموزشی کشور همچنان در مسیر گذشته عمل میکرد، ضرورت تحولی بنیادین در عرصه دانشگاهها احساس میشد. به همین دلیل انقلاب فرهنگی با هدف مبارزه با فرهنگ غرب و اسلامیسازی دانشگاههای در دستور کار قرار گرفت.
داستان انقلاب فرهنگی و حواشی آن بعد از حدود 40 سال همچنان در جامعه باقی است و نظر موافقان و مخالفان آن نشان دهنده وضعیتی است که در آن زمان بر دانشگاه ها حاکم شده بود و با توجه به چنین شرایطی هم این تحول بنیادی در عرصه دانشگاه ها به وجود آمد.
شرایط و فضای حاکم بر دانشگاهها
پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه ها وضعیتی خاص داشتند به گونه ای که گروه های سیاسی موجود در دانشگاه در شماری از دانشکده ها، هر یک اتاقی یا قسمتی را به عنوان مرکز فعالیت خود انتخاب کرده و میز فروش نشریه و کتاب و جزوه در آن گذارده بودند و دیوارها را از شعارها و اعلامیه های خود پر می کردند. اختلاف های میان گروه ها چنان بود که گاه شورای دانشکده ها برای حل اختلاف مجبور به تقسیم دیوارهای دانشکده ها میان گروه های مختلف دانشجویی می شد.
محمد ملکی نخستین رییس دانشگاه تهران بعد از انقلاب اسلامی در تشریح وضعیت دانشگاه ها می گوید: ما هنگامی که به امر مهندس بازرگان این مسوولیت را پذیرفتیم، دانشگاه نیز مثل غالب سازمان های مملکتی وضع کاملا استثنایی داشت و در اختیار گروه های سیاسی بود. چند تانک عظیم چیفتن در محوطه دانشگاه پارک شده بود و 2 سازمان چریکی مجاهدین خلق و فداییان خلق یکی در دانشکده علوم و دیگری در دانشکده فنی، به مردم تعلیمات نظامی می دادند و مسجد دانشگاه مرکز انباشت اسحله و وسایلی بود که از خانه طاغوتیان که به دست مردم فتح می گردید، به غنیمت گرفته می شد و به آنجا می آوردند. در چنین شرایطی ما مجبور بودیم طبق فرمان امام (ره) کلاس ها را هر چه زودتر دائر کنیم و دانشگاه را به وضع عادی برگردانیم. اما به این حقیقت ایمان داشتیم که ادامه وضع سابق به هیچ وجه به مصلحت انقلاب نیست زیرا با تمام وجود معتقد بودیم که باید دگرگونی اساسی در آموزش به وجود آید.
این وضعیت سبب شد تا دانشگاه ها در این دوره به جای پرداختن به مسایلی نظیر آموزش، پژوهش، فرهنگ و امور فکری و تربیتی که موضوع و دغدغه اصلی و اساسی نظام آموزشی بودند، تحت الشعاع فضای موجود قرار گرفته و به محل برخورد ایدئولوژی های مختلف تبدیل شوند. از این رو، هر گروه می کوشید تا دانشگاه را تحت اختیار درآورد و از آن به عنوان ستادی برای فرماندهی و مبارزه با گروه های مخالف خود استفاده کند.
در فضای تنش آمیز دانشگاه ها در این سال ها عملا کلاسهای دانشگاه تعطیل بود و بیشتر کلاسها به بحث سیاسی و اختلاف نظرها می گذشت و فضای تنشهای سیاسی چنان غلبه کرده بود که گاه کلاسهای درس به تشنج کشیده می شد. استادان برپایه گرایش سیاسی و عقیدتی خود نسبت به دانشجویان رفتارهای متفاوتی داشتند. دانشجویان هم، نسبت به استادان برحسب دیدگاههای سیاسی خود برخورد می کردند و بی تفاوتها هم فقط نظاره گر امور بودند.
محیط متشنج دانشگاه فقط به منبع جذب نیروی سازمانهای سیاسی تبدیل شده بود. در دانشگاههای تهران و دیگر شهرها در هر دانشکده ای، گروههای مختلف دارای تابلوی اعلانات و دفتر مستقل مخصوص خود و کتابخانه ویژه بودند. دانشگاه به مرکز دفاتر نمایندگی سازمانهای مختلف تبدیل شده بود که از آن جا به هدایت درگیریها می پرداختند. این دفترها که اغلب در آنها سلاح گرم هم نگهداری می شد، بیشتر به یک اتاق جنگ شبیه بود.
وجود اندیشه ها و تضارب آرای بسیار شدید در فضای دانشگاه ها به درگیری های مسلحانه و غیرمسلحانه منجر می شد. یک طرف این درگیری ها اساتید و دانشجویان ضد دین یا سکولار قرار داشتند. از طرفی دیگر دانشجویان مسلمان نیز مشاهده می کردند که با وقوع انقلاب و گذشت مدتی از آن، تحول خاصی در فضای فرهنگی و علمی دانشگاه ها اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل هم به مناسبت های گوناگون در دانشگاه های مختلف درگیری هایی ایجاد می شد.
زدوخورد در دانشگاه تبریز
بسیاری معتقدند جرقه آغاز انقلاب فرهنگی از سخنرانی 26 فروردین 1359 خورشیدی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز که به زدوخورد انجامید، نشات گرفته است. آیت الله هاشمی در خصوص شرایط آن روز می گوید: آن هنگام که از سوی برخی از دانشجویان، برای سخنرانی در دانشگاه تبریز دعوت شده بودم، گروه ها در مورد من به عنوان یک عضو شورای انقلاب با سوابق زیادی که در جریان انقلاب داشتم، هیچ نقطه ضعفی پیدا نمیکردند؛ لذا سعی کردند با جو سازی و متشنج کردن اوضاع، چهره مرا مخدوش نمایند که هنگام ورود به سالن آمفی تئاتر دانشگاه تبریز، با انبوهی از پلاکاردهایی روبرو شدم که مدعی بودند، من صاحب صدها هکتار زمین با بسیاری امکانات و ثروت های بیکران هستم و یکی از دانشجویان با میله آهنی میخواست به من حملهور شود و این برخورد دانشگاه با یک عضو شورای انقلاب بود.
به هر ترتیب آیت الله هاشمی در سالن دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز سخنرانی کرد و پس از پایان سخنرانی قرار شد، وی جلوی ساختمان مرکزی دانشگاه به پرسش های دانشجویان پاسخ دهد اما اجتماع دانشجویان به تشنج کشیده شد و او به دلیل آشفته شدن جلسه، بدون شرکت در جلسه سخنرانی بعدی، دانشگاه تبریز را ترک کرد. پس از آن دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره)، ساختمان دانشگاه را اشغال کردند و گفتند تا «پاکسازی» دانشگاه از مخالفان جمهوری اسلامی، دانشگاه را ترک نمیکنند.
مسعود پزشکیان از فعالان دانشجویی آن دوره، دراینباره گفته است: در دانشکدههای دیگر دانشگاه تبریز بیشتر گروههای چپی و مجاهدین حضور داشتند و تنها دانشکدهای که در هیأتهای محلی نیرو و قدرت و فضا داشت و کار میکرد، دانشکده پزشکی بود... بر در و دیوار دانشگاه هم شعارهایی علیه آقای هاشمیرفسنجانی نوشته بودند.
تنش در دانشگاه های مختلف
پس از حوادث دانشگاه تبریز و در 27 فروردین 1359 خورشیدی درگیری هایی میان مدافعان و مخالفان تعطیلی دانشگاه ها در دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر) رخ داد. در همین حال حسن حبیبی وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی اعلام کرد که دانشگاه ها باید تا آخر سال به کار خود ادامه دهند و پس از آن اگر کاری لازم باشد، انجام خواهد شد اما به دنبال بالا گرفتن فضای تشنج، بسیاری از دانشگاه های کشور با اوج گرفتن درخواست انجام انقلاب فرهنگی در 29 فروردین تصرف شد. اشغال دانشگاه مشهد و شیراز به وسیله برخی از دانشجویان و گروه هایی از مردم صورت گرفت اما اشغال دانشکده علوم بانکی با زد و خوردهای فراوان و چندین مضروب همراه بود و همچنین زد و خوردهای وسیع در دانشگاه تربیت معلم تهران از حوادث مهم دیگر بودند.
تحرکات و درگیری در موسسه های مختلف آموزش عالی از جمله مدرسه عالی بیمه، مدرسه عالی متحدین (دانشکده دختران)، موسسه آموزش عالی تکنولوژی انقلاب، موسسه هنرهای تزئینی، دانشکده پزشکی فیروزگر، مدرسه عالی کامپیوتر، تصرف مدرسه عالی اراک، اشغال دانشکده کشاورزی زنجان، تصرف دانشگاه کرمان و حوادث دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی بابلسر شرایطی را فراهم آورد که به صدور اعلامیه دوم شورای انقلاب منجر شد. دانشجویان و مردمی که دست به تصرف دانشگاه ها زده بودند، خواستار «تصفیه و پاکسازی عناصر ناباب» در محیط آموزشی دانشگاه ها شدند.
اعلام انقلاب فرهنگی
در چنین شرایطی که دانشگاه ها وضعیتی نابسامان داشت، شورای انقلاب در بیانیه ای تصریح کرد که دانشگاه ها تا پایان یکم اردیبهشت تعطیل است و مردم و دانشگاهیان و دانشجویان باید دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی را ترک کنند اما به جز دانشگاه شیراز، تخلیه دفاتر سیاسی در دانشگاه ها به سادگی صورت نگرفت و پس از اعلام تخلیه دفاتر سیاسی دوباره فضایی ناآرام بر دانشگاه های کشور حاکم شد.
با توجه به وجود چنین شرایطی امام خمینی (ره) در یکم اردیبهشت 1359 خورشیدی در دیدار با اقشار مختلف مردم و اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاهها به تشریح چگونگی اسلامی شدن دانشگاهها پرداختند که زمینهساز انقلاب فرهنگی و به تبع آن تعطیلی دانشگاهها از 15 خرداد همان سال تا 27 آذر 1361 خورشیدی به منظور انجام اصلاحات لازم شد و به میزان زیادی به سالمسازی محیط دانشگاهها کمک کرد.
بنابراین پایان کار دانشگاه ها و آغاز فعالیت های ستاد انقلاب فرهنگی به اجرای طرح ها و برنامه هایی مانند تشکیل جهاد دانشگاهی، تدوین برنامه های آموزشی جدید، ادغام و انحلال برخی از دانشگاه ها، بررسی مدیریت دانشگاه ها، تدوین لایحه تربیت مدرس، تامین گزینش استاد، تشکیل مرکز نشر دانشگاهی، تشکیل کمیته اسلامی کردن دانشگاه ها، طرح اعزام محصل به خارج و طرح تقسیم مناطق آموزشی و هماهنگی با تقسیمات کشوری منجر شد.
*س_برچسبها_س*