حکم اعدام بابک زنجانی قطعی شده است / سلب صلاحیت 60 قاضی طی دو سال
رئیس دیوان عالی کشور از قطعی شدن حکم اعدام بابک زنجانی خبر داد و گفت: دیوان عالی کشور رای خودش را داده اما اطلاعاتی باید بدهد و حسابهایی وجود دارد که باید شناسایی کنند و بعد حکم اجرا شود.
رئیس دیوان عالی کشور از قطعی شدن حکم اعدام بابک زنجانی خبر داد و گفت: دیوان عالی کشور رای خودش را داده اما اطلاعاتی باید بدهد و حسابهایی وجود دارد که باید شناسایی کنند و بعد حکم اجرا شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، حجتالاسلام والمسلمین سید احمد مرتضوی مقدم رئیس دیوان عالی کشور مهمان این هفته برنامه دستخط بود. وی از سال 64 وارد دستگاه قضائی شده است. با ریاست دادگاه کیفری شهرستان اردکان و بعد از آن رئیس کل دادگستری کرمان، هرمزگان و همچنین همدان و خیلی از سمتهای دیگر که آخرین آنها معاون دادستان کل کشور در سال 85 و بعد از آن هم رئیس مرجع تجدیدنظر دادگاه عالی انتظامی قضات است که تا الان نیز ادامه دارد در دستگاه قضائی خدمت کرده است و الان هم یکی از مسئولیتهای سنگین قوه قضائیه را بر دوش دارد.
متن کامل گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین سید احمد مرتضوی مقدم در برنامه دستخط را در ادامه بخوانید.
*سلام و خیلی خوش آمدید.
سلام، سلامت باشید انشاءالله.
*اولین سالی است که هفته قوه قضائیه متفاوت است چون رئیس قوه قضائیه به عنوان منتخب مردم در انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شده و همزمان هم سکان قوه قضائیه را برعهده دارد.
بله.
*فکر میکردید آقای رئیسی انتخاب شوند؟
بله، رویکرد نظام را در ایشان دیدم و مردم هم در حقیقت به ارزشهای انقلاب رأی دادند و عملکرد دو ساله ایشان را دیدند و متوجه شدند میتواند کار کرد.
*سند تحول قوه قضائیه سندی بود که آقای رئیسی و تیم ایشان تدوین کرده بودند. با یک قدرتی هم شروع شد. آیا مبنای ادامه کار همین سند تحول خواهد بود یا تغییراتی ایجاد میشود؟
ببینید، دوره جدید قوه قضائیه که از دو سال پیش آغاز شد، یک دوره استثنائی است که در آن، دستگاه قضائی در دو سال شاید به اندازه 10 سال پیشرفت داشته است و انشاءالله آینده خوبی این مسیر خواهد داشت.
*در دیدار سال گذشته نیز رهبری اشاره داشتند که مبارزه با مفاسد از زمان آقای آیت الله آملی شروع شد و با جدیت نیز آغاز شد ولی آن چیزی که نمود و بروز بیشتری داشت، مبارزه با مفاسد داخل قوه قضائیه در این دوره بود که امیدواری زیادی ایجاد کرد. صحبتهای شما را میخواندم گفته بودید یک قاضی که خدای ناکرده مرتکب خدا شود باید دو برابر مجازات شود چون به حیثیت قضات دیگر لطمه زده است. فکر میکنم یکی از معدود دورههایی بود که مبارزه با تخلف از درون قوه یک بروز و نمود ویژهای داشت.
بله، در این دو سال در درون دستگاه قضائی بسیاری از افراد یا عزل شدند، یا توبیخ شدند، یا تنزل پیدا کردند، مبارزه سختی شد و به مثابه مبارزه با مفاسد و مفسدان خارج از دستگاه، با درون دستگاه نیز با جدیت برخورد شده است.
*در مقابلش مقاومت هم میشد؟ سختیهایی داشت؟
خیلی سخت است. طبیعی هم هست که سخت است اما تاثیر گذاشته است. در این دو سال آن طور که دادستان انتظامی قضات گزارش میدادند با بازرسیها و حرکاتی که انجام شد سطح تخلفات بسیار پائین آمده است.
*شما از سال 90 رئیس تجدیدنظر دادگاه عالی قضات هم هستید؛ یعنی انتهای ماجرا آنجاست دیگر؟
بله. بنده تقریبا 15 سال در دادگاه عالی و دادگاه عالی تجدیدنظر انتظامی قضات بوده و هستم و همزمان که رئیس دیوان عالی کشور هستم، رئیس دادگاه عالی تجدیدنظر قضات هم هستم.
*اگر بخواهید آماری بدهید در این دو سال چه تعداد قضات برخورد شد یا تذکر گرفتند یا کار آنها اصلاح شد...
آنچه که به دادگاه عالی انتظامی قضات میآید پروندههای خاصی است. همه پروندههای تجدیدنظر به دادگاه عالی تجدیدنظر نمیآید. آنهایی که در حد انفصال از قضا یا تنزل از پایه باشد، میآید؛ قانون این امر را مشخص کرده است. بیشتر تخلفاتی که صورت میگیرد تخلفاتی است که در حد تخلفات اداری است، البته یک دادگاه صلاحیت هم وجود دارد که آن دادگاه صلاحیت نسبت به اینکه قاضی مفسدهای داشته باشد و صلاحیتش را از دست بدهد در آن دادگاه محاکمه میشود و سلب صلاحیت میشود اگر چه احراز شد، بعد در تجدیدنظر اگر تائید شد احراز میشود.
*آن هم زیر نظر دیوان عالی است؟
نخیر. آن دادگاه عالی صلاحیت است که سه نفر عضو دارد. دادگاه تجدیدنظر آن سه نفر عضو دارد که بنده هم یکی از اعضای دادگاه صلاحیت هستم.
*الان اطلاعات را دارید که در این دو سال چه برخوردهایی شده است؟
بله، تخلفاتی که تقریبا در طول یک سال 20-10 نفر سلب صلاحیت شوند و از دستگاه اخراج شوند.
*در این دو سال چند نفر بودهاند؟
در این دو سال شاید بیش از 60 نفر سلب صلاحیت شدهاند.
*برخورد با این تعداد قاطعیت ویژهای میطلبد.
بله، ریاست محترم قوه هم در این مواردی که به صلاحیت قضات رسیدگی میشود ریاست قوه قضائیه خودشان حضور در دادگاه دارند و نقش ویژه ای دارند که مشروعیت قاضی به انتخاب و ابلاغ ایشان است. تا ایشان تائید نکند او نمیتواند قاضی شود. رئیس قوه قضائیه مقید است که در آن دادگاه حضور یابد.
*در این دو سال آقای رئیسی شرکت کردند.
بله و قاطعانه هم برخورد کردند.
*عجب! خاطرهای از حضور آقای رئیسی در این دادگاه دارید که برخورد قاطعی کرده باشند؟
مواردی بوده که حتی دادگاهها مجازاتی را تعیین کردند مثلا سلب صلاحیت، مجازات را تعیین کردند ولی ایشان میگفت این مجازات باید شدیدتر باشد. مواردی بوده ایشان نظر داشتند باید مجازات شدیدتر باشد. قاطعانه برخورد شد و الحمدالله آمار این پروندهها کاهش یافته است.
*یک اراده خیلی قوی میخواهد تا چنین کاری از درون قوه انجام شود؛ چون کانونهای قدرت و ثروت از همین مسیرها لانه میکنند و برای خود قدرتی کسب میکنند.
الحمدالله آن قاطعیت و قدرت و پشتکار در ایشان بود و موفقیتهای بسیار بالایی را کسب کرد که در این دو سال به اندازه 10 سال کار کردیم.
ببینید، مردم تشنه عدالت هستند، مردم تشنه این هستند که دست مفسدین قطع شود، مردم تشنه این هستند که به آنها خدمت شود. اگر مفاسد از سیستم اداری کشور حذف شود، رانت حذف شود و مردم به سهولت به خواستههای خودشان دسترسی یابند و به عدالت دسترسی پیدا کنند، قطعا استقبالشان زیاد است. الان هم که در این انتخابات مردم استقبال از ایشان داشتند بخاطر فسادستیزی ایشان بود که عزم و اراده کرده در سیستم اداری کشور هم با فساد مبارزه کند و رانت را حذف کند، فساد را حذف کند. هم قوه قضائیه و هم قوه مقننه هم باید همپا باشند و مردم الحمدالله همراه هستند و ایشان به توفیق الهی موفق خواهد شد.
*یکی دیگر از مواردی که ایشان در دو سال داشت سفرهای استانی بود که انجام میشد و همه قوه را هم با خودشان میبردند و به نوعی اردوکشی قضائی میکردند. این سفرها چه اثری داشت؟
هر سفری که انجام میشد یک تیم 20 نفر و یا شاید بیشتر، قبل از سفر ایشان میرفتند و در تمام بخشها و شهرها کمبودها را بررسی میکردند، نیازها را بررسی میکردند، مشکلات را رصد میکردند و جمعبندی انجام میشد و در سفر یک روزه همه در یک جلسهای که در مرکز استان تشکیل میشد، مطرح میشد و هر کسی به کار خودش این موضوعات را بیان میکرد و تصمیمگیری میشد که تصمیمات بسیار خوبی هم بود و بنده هم که در این سفرها بودم مسئولیت من ملاقات مردمی بود.
*مردم در خصوص دیوان عالی کشور و عامه مردم و حتی رسانهای ها خیلی اطلاع نداریم که چه کارهایی دیوان عالی کشور میکند. کوتاه میتوان توضیح داد که چه کارهایی دیوان عالی کشور میکند؟
دیوان عالی کشور مرجع نهایی است؛ مرجع عالی و نهایی است. دیوان عالی کشور مرجع شکایت نیست، یعنی شکایت از جایی داشته باشد به دیوان عالی کشور مراجعه نمیکند. دو رسالت مهم را قانون اساسی برعهده دیوان عالی کشور گذاشته که یکی نظارت بر احکام دادگاههای سراسر کشور است و دیگری ایجاد وحدت رویه است.
نظارتی که در دیوان عالی کشور داریم به دو گونه اعمال میکنیم؛ یک، پروندههایی است که به دیوان میآید، پروندههای سنگینی که در استان رسیدگی میشود و رای نهایی را باید دیوان بدهد مانند قتل، قصاص، جرایم سنگین که حبسهای طولانی دارد، به دیوان میآید و در شعب رأی نهایی داده میشود. این یک نوع نظارت است؛ یک نظارت دیگر هم که در دوره تحول انجام شد، سفر دیوان عالی کشور به استان هاست. به اقصی نقاط استان میروند و نظارت بر احکامی میکنند که به دیوان عالی کشور نمیآید. چون اکثر پروندهها در استان قطعی میشود. در دادگاه تجدیدنظر به دیوان عالی کشور نمیآید. خبر نداریم این رای درست است یا خیر.
* بر اساس قانون هم نباید به دیوان عالی بیاید.
نباید بیاید. همانجا قطعی میشود اما چون نظارت را وظیفه داریم در استانها میرویم و هر قاضی از قضات عالی رتبه به یک شهرستانی میرود و 3-2 روز میماند و نمونههایی از پروندهها را بررسی میکند و نقصها و ایرادات را میگیرد و در یک جلسه عمومی در آخرین روز، این ایرادات بیان میشود. اگرچه چنانچه رایی خلاف بود، وظیفه رئیس دیوان عالی کشور است که از باب نظارت این را به یک طریقی اعاده دادرسی از طریق ریاست محترم قوه و چه از طریق دیوان این اعمال کند. بیشتر جنبههای تذکر، ارشاد و اینها دارد.
*ولی خیلی از باگ ها در میآید. آنجا وقتی نظارت میشود یکسری پروندهها رسیدگی نمیشد و خوانده نمیشد و همانجا مختومه میشد را دوباره باز میکنید.
بله، یکی از خواص این سفرها این است که چون قضات سراغ پروندهها میروند پروندههای مسن و مانده را خلاص کردهاند و در استانها جمع کردند و کارها تقریبا در استانها بهروز میشود و این سفرها هم در تذکراتی که داده میشد و هم در ارشاد آنها موثر بود و هم در ختم پروندهها اثرگذار بود.
*در جایی خواندم گفتید برای وحدت رویه استفاده میکنید؛ یعنی احکامی که مغایر و متفاوت با حکم اصلی باشد را اصلاح میکنید که باید اینچنین باشد. درست است؟
گاهی یک موضوع در یک استانی در یک دادگاهی یکجور رای دارد، مثلا آن را جرم میداند و همان موضوع را در استان دیگر جرم نمیداند و رای دیگری میدهد. این دو رای معارض میشود. اینجا دیوان عالی کشور است که باید بگوید کدام رای درست است. این برداشت صحیح است یا آن برداشت صحیح است.
*حالا چطور کشف میکنید که چنین چیزی در استانهای مختلف متفاوت است؟ با سفرها یا رویههای دیگری وجود دارد؟
هر کسی چه از وکلای محترم و چه از قضات محترم دادگاهها و چه از مراجعین برخورد کند به دو رای معارض، میتواند مراتب را به دیوان عالی کشور اعلام کند. دستگاه قضائی ما یک سیستم هوشمندی درست کرده که آراء معارض را شناسایی میکند. با این سیستم هوشمند که اخیرا دسترسی به این سیستم پیدا کردیم، دیوان عالی کشور میتواند جستجو کند و آراء معارض را پیدا کند و در هیئت عمومی مطرح کند و این بسیار برای ما کارگشاست. گاهی است که در هیئت عمومی آراء اصراری هم داریم مثلا یک رایی را دادگاه صادر میکند که آن رای قابل فرجام در دیوان عالی کشور است. رسیدگی تجدیدنظر دیوان را به نام فرجام میخوانند؛ دادگاه تجدیدنظر را تجدیدنظر میگویند و دیوان را فرجام میگویند. آرایی که قابل فرجامخواهی است، به دیوان عالی کشور میآید فرضا پرونده قصاص است، دادگاه رای میدهد دیوان عالی کشور هم رسیدگی میکند و به این نتیجه میرسد این رای قصاص اشتباه است، میگوید به این دلیل نباید حکم قصاص صادر شود.
یا دیوان عالی کشور ایراد میگیرد که یکسری کارها را باید انجام دهید ولی نکردید و رای دادید، نقص میگیرد و دادگاه موظف است این نقصها را برطرف کند و دوباره رای بدهد. دوباره به دیوان میآید و اگر در اینجا دیوان عالی کشور اگر اساس رای را قبول ندارد. میگوید از اساس حکم قصاص صحیح نیست و من معتقدم باید دیه بگیرد. این به دادگاه دیگری برمیگردد که غیر از دادگاه قبلی است. این دادگاه دیگر اگر بر همان اولی اصرار کرد این رای اصراری میشود. تکلیف این رای اصراری را هیئت عمومی مشخص میکند که آیا رای دیوان که میگوید نباید قصاص شود درست است یا این دو دادگاهی که اصرار دارند باید قصاص شود.
*در این دو سال چند پرونده بزرگ زیر دستتان داشتهاید. یکی که خیلی روی آن حساس بودند و میگفتند دیوان عالی هنوز تائید نکرده و در نهایت هم تائید شد پرونده آقای طبری بود که خود او از داخل قوه قضائیه بود. برای تائید نهایی به شما خیلی فشار آوردند که تائید نشود؟
پرونده خیلی حساسی بود؛ هرکسی هم که میگفت در این پرونده ظلم شده، خودش متهم میشد. کسی فشاری به من وارد نکرد ولی وضعیت پرونده به صورتی بود که خیلی سنگین بود. به هر حال چون احساس میکردم این پرونده در شعب دیگری برود با یک مشکلاتی مواجه میشوند و معذوریتهایی داشته باشند، امثال این پروندهها را معمولا خودم دست میگذاشتم و تصمیم گیری میکنم که قائله ختم شود.
*برخی میگویند حکمی که برای این پرونده صادر شد میتوانست سنگینتر باشد. نظر شما چیست؟
دیوان عالی کشور حق اینکه رای را کم و یا زیاد کند، ندارد. دیوان عالی کشور اگر تشخیص داد که این آقا مجرم است، در مجازات دست نمیتواند بزند. یا باید بگوید رای درست است و ایراد قانونی ندارد. میگوید در رای شما اصول دادرسی رعایت شده است. مقدمات کار درست بوده، تحقیقات کافی انجام شده و مجازات تشخیص شماست. من در مجازات نمیتوانم کم و زیاد کنم. دو نوع رسیدگی داریم. یک اینکه رسیدگی شکلی و دیگری رسیدگی ماهوی.
رسیدگی شکلی این است که این شکل دادرسی رعایت شده است. این آقا را محاکمه کردهاند. حرف وکیل را گوش کردهاند و دفاع این آقا را شنیدهاند و اصولی که باید برای دادرسی عادلانه انجام شود، انجام شده ولی دادگاه حرف آن را نپذیرفته و برخی دفاعیات وکیل را نپذیرفته است و برخی وکالت طرف را نپذیرفته است. این پرونده به دیوان عالی کشور میآید. دیوان عالی کشور شکل رسیدگی را نگاه میکند و میبیند این شکل دادرسی دارد و کاری به اینکه مجازات تخفیف دارد یا ندارد، ندارد. این رای از نظر دادرسی درست است و تائید میکند.
* ترتیباتش درست است...
بله، گاهی رسیدگی ماهوی است که برای دیوان نیست. رسیدگی ماهوی برای دادگاه است که بگوید این جرم است یا خیر، جرم کرده یا خیر، اصولا این فرد مجرم است یا خیر؛ رای میدهد و مجازات را تعیین میکند. این رسیدگی ماهوی است. دیوان عالی کشور به این امر وارد نمیشود مگر اینکه دادگاه استدلالی برای احراز جرم و بزه کرده باشد که این استدلال را دیوان عالی کشور نپذیرد و بگوید از پایه این استدلال اشکال دارد. در اینجا هم وارد رسیدگی نمیشود که رای بدهد. فقط رای را نقض میکند و میگوید دادگاه دیگری رسیدگی کند.
*حس شما در مقابل این پروندهها چیست؟ وقتی با این پروندههای سنگین فساد اقتصادی مواجه میشوید، به عنوان کسی که معروف به سادهزیستی هستید چه حسی پیدا میکنید؟
من خیلی متاثر میشوم که چرا باید در نظام ما چنین پروندههایی درست شود و پیدا شود. مصمم هستم با این گونه پروندهها اعم از اختلاس، ارتجاع، رانت خواری سخت مبارزه کنم. اگر پشتوانه خوبی داشته باشم بهتر میتوانم که در این دوره پشتوانه خوب من رئیس قوه قضائیه بود و راحت میتوانستم بدون اینکه کسی به من فشاری وارد کند، تصمیم خودم را بگیرم.
*یکی دیگر از پروندههای سنگین قضیه باستی هیلز در لواسان بود.
این را دیگر شخص رئیس قوه قضائیه با اذن مقام معظم رهبری، اجازه گرفتند که تخلفات آنجا رسیدگی کنند. این پرونده بیارتباط با پرونده دیگر (طبری) نبود. ایشان شخصا اعلام اشتباه کردند نسبت به رای صادره؛ با یک بند و بستهایی که مطرح بود، زمینهایی را تقسیم کرده بودند و دو هزار متر دو هزار متر با شهرداری هماهنگ کرده بودند، پروانه گرفته بودند.
*چه کسی اعلام اشتباه کرد؟
ریاست محترم قوه قضائیه! اولین کاری که آیت الله رئیسی کردند نسبت به این پرونده حساسیت نشان دادند، ایشان حساس بود که آنجا تخلفاتی صورت گرفته است. ایشان اعلام اشتباه کردند و به دیوان عالی کشور ارجاع دادند و این پرونده هم ساده نبود. شاید دو ماه طول کشید تا من شخصا تمام اوراق و مدارک و قوانین آنها را مطالعه کردم. دیدم چیز مهمی نیست که اینجوری رای دادهاند و این را پیچیدهاند. وظیفه خودمان را عمل کردیم و رای قانونی را صادر کردیم و آرای قبلی را نقض کردیم.
*آرای قبلی چه بود؟
رای قبلی این بود که شهرداری محکوم شد که باید اینجا را تفکیک کند و پروانه بدهید. دو هزار متر دو هزار متر تقسیم کرده بودند و شهرداری هم محکوم شده بود که باید پروانه بدهد و مجوز ساخت بدهد! از سوی دیگر شهرداری اعتراض هم نکرده بود که این خلاف قانون و مصالح است! در نتیجه رای قطعی شده بود. وقتی رای قطعی شود باید اجرا شود، رای به مرحله اجرا رسیده بود. حالا این با تحولات قوه قضائیه مصادف شد و ایشان هم انگشت روی این مسئله گذاشت و گفت این رای اشتباه است و شهرداری اعتراض نکرده، ولی این حقوق عامه است و ما چرا نباید وارد نشویم؟
*شهرداری را خواستید که چرا اعتراض نکرده است؟
این گذشته بود. ایشان وارد شد و مخالفتهای شدیدی از طرف ادارات که متصدی این امر بودند، شده بود، ولی کسی گوش نکرده بود چون رانت در آن بود.
*چقدر رانت در آن بود؟
میلیاردی بود دیگر! «نصف لی، نصف لک»! کم نیست.
*گفته بودید اولین چیزی که شدیدا مورد نیاز ماست تنقیح قوانین است. چقدر در این امر پیش رفتید؟
متاسفانه یکی از مشکلاتی که ما داریم، این تکرار تصویب قانون است. همواره قانون تصویب شد، لایحه رفت و این تکرر تصویب قانون، قضات را گیج میکند. تنقیح قوانین این است که قانونها را به روز کنیم. معاونت حقوقی قوه قضائیه هم الان فعالیت گستردهای در این قضیه دارد تا قوانینی که دست و پاگیر است را حذف و اصلاح کند. یکسری قوانین در شرف اصلاح است که انشاءالله پیگیری میشود.
*یعنی این کار تنقیح قوانین شروع شده است؟
در این امر مجلس وارد شده و این کار دستگاه قضا نیست، این برای مجلس است و قوانین در حوزهها دارند را میتوانند تنقیح قوانین را انجام دهند که برخی این کارها را کردهاند.
*گفته بودید احترام تمام وکلا لازم و واجب است و وکلا هم باید بیشتر به احقاق حقوق توجه کنند تا به حق الوکاله! به یک رفتار ناشایست وکلای زن اشاره کردید و این را به پای همه وکلای زن نوشتند. قضیه چه بود؟
ما در جلسه خصوصی همکاران قضائی برای آنها صحبت میکردیم که مراقبت کنید و هم توصیه به وکلا داشتیم و هم توصیه به قضات داشتیم و گفتیم مراقب برخی حرکات باشید و این حرکات با هدف است. من نمیدانم چطور شد که کسی آمد و این را پروبال داد و مطرح کرد. نظر من این است که متهم حق دفاع دارد، وکیل باید از موکل خودش دفاع کند. نمیتوانیم وکیل را از دفاع محروم کنیم، اصول دادرسی برای همه باید رعایت شود. یکی از اصول دادرسی همین است که دفاع متهم شود. اگر رایی را صادر کنید که متهم از خودش دفاع نکرده باشد رای اشکال دارد و مخدوش است. اگر فرد غایب را محاکمه کردید و مراجعه کرد گفت حق من ضایع شده باید از نو رسیدگی شود.
در خصوص آن پرونده انگیزه من از طرح مسئله در جمع خصوصی قضات این بود که به مورد برخورد کرده بودم. پروندهای در دادگاه عالی انتظامی قضات تشکیل شده بود و یک قاضی تحت تاثیر یک حرکتی خانم وکیلی قرار گرفته بود و رفته بودید اقداماتی را در این پرونده کرده بود، احضار یا قرار بود، به یاد ندارم چه کاری انجام داده بود.
*که خلاف کرده بود؟
بله. یعنی فرض کنید یک کسی که قرار بازداشت یا قرار وثیقه سنگینی دارد، کسی آنجا یک حرکتی کند که شما را تحت تاثیر قرار دهد و شما قرار را عوض کنید و این را آزاد کنید. ممکن است حق هم داشته باشد طرف آزاد شود ولی شما با انگیزه و وجدان آزاد نکردهاید بلکه بخاطر تحت تاثیر قرار گرفتن آن حرکت این را انجام دادید. با این مورد برخورد کرده بودیم و با قاضی هم برخورد شد. این را به عنوان نمونه در جمع خصوصی بیان کردیم که این حرکات ممکن است اتفاق افتد و باید مراقب بود.
*گفته بودید ظرفیت شعب رسیدگی کننده دیوان عالی کشور 70 شعبه است اما الان 51 شعبه فعال است.
52 شعبه زمانی که بنده به دیوان عالی کشور رفتم، فعال بود. در این مدت دو سال توانستیم آمار دیوان عالی کشور را کاهش دهیم و 4 شعبه را غیرفعال کنیم. یعنی از 52 شعبه به 48 شعبه رساندیم.
*کمبود نیرو ندارید؟
نه، کمبود نیرو نبود. قضات ما فعال شدند.
*بیشتر کار کردند.
تلاش خود را بیشتر کردند. در این دو سال همکاری خوبی کردند، همراهی خوبی کردند. هیچ کسی به اندازه من در دیوان عالی کشور کار پروندهای نمیکند، کار من از همه بیشتر است یعنی اگر کار اداری خود را با کار قضائی روی هم بگذارم هیچ کسی به اندازه من کار نمیکند. شب و روز، تعطیل و غیرتعطیل و پنجشنبه ها در اداره هستم. 28 صفر من در اتاقم کار میکردم. من تعطیل ی و غیرتعطیلی ندارم. اینها همراهی کردند و ما توانستیم آمار را از فروردین سال 99 حدود 12 هزار پرونده موجودی در دیوان عالی کشور را به 4 هزار پرونده رساندیم. اسفند سال 99 به 4 هزار و 700 پرونده رسید. البته در فرودین تا 6 هزار پرونده هم رفت ولی دوباره به تدریج کاهش مییابد. این همکاری همکاران را باید تقدیر کرد. خیلی کار کردند. به خصوص اینکه دوره کرونا بود.
*گفته بودید که یکی از دلایل تشکیل پروندههای زیاد در قوه قضائیه بی اطلاعی شهروندان از قانونهاست.
یکسری ورودیهای ما بخاطر عدم اطلاع از قوانین است و یکسری بیخودی جرمانگاری شده است. برخی از جرایم است که باید از جرم خارج بشود. مثلا کسی رانندگی بدون پروانه میکند، بدون گواهینامه پشت ماشین نشسته است. چرا باید این جرم باشد. دادگاه بیاید و وقت رسیدگی بدهند و وقت محاکمه بدهند. این در قوانین ترتیبی داده شود تا پلیس خودش جریمه کند، اعمال قانون کند و بگوید پروانه ندارید، یا پروانه بگیرید یا محروم هستید. از این قبیل جرایم هست که باید از جرمانگاری خارج شود. برخی امور حقوقی است که باید از سیستم قضائی حذف شود و در نهادهای دیگر برود و در آنجا تصمیمگیری شود. درباره اطلاع از قوانین هم متاسفانه کمتر کسی سراغ این میرود که قانون بیاموزد، لذا افراد با سواد و مطلع دانشگاهی هم گاهی از وضعیت و سیستم قضائی ما اطلاع کافی ندارند.
*گفته بودید پرونده بابک زنجانی تمام شده و دست دیوان عالی کشور نیست.
دیوان عالی کشور رای خودش را داده و تمام کرده است. یک شرایطی هست که طرف اطلاعاتی را باید بدهد و اموالی را حیف و میل کرده و در جاهایی حسابهایی وجود دارد که اینها مسائلی است که باید شناسایی کنند و بعد حکم اجرا شود.
*یعنی حکم اعدام را اجرا میکنند؟
بله. حکم اعدام قطعی شده است اما مسائلی است که باید مصالح کشور را در نظر بگیریم.
*آن اموال به کشور بازگردد.
بیتالمال اولویت دارد. اعدام میکنند و دست ما از خیلی چیزها کوتاه میشود.
*ممکن است بعد از اینکه اموال برگشت و همکاری کرد حکم نقض شود؟
ممکن است اگر همکاری کند مورد عفو قرار گیرد و یا تخفیف بگیرد. احتمال این امر وجود دارد.
(بخش دوم برنامه)
*حاج آقای مرتضوی مقدم متولد 1336 در قائن هستید.
بله.
*شهر زعفران.
بله؛ مرکز زعفران.
*پدر چه کاره بودند؟
پدر من خیاط بودند.
*مادر هم خانه دار بودند؟
بله.
*چند خواهر و برادر بودید؟
5 برادر و یک خواهر هستیم. من فرزند ارشد هستم.
*تنها شما به جرگه روحانیت پیوستید؟
نه، دو نفر هستیم. یکی قم است که مسئولیت اداری ندارد و طلبه است.
*در واقع چهره معروف خانواده مرتضوی مقدم شما هستید که مسئولیت گرفتید.
بله.
*چه سالی ازدواج کردید؟
در سال 58 ازدواج کردم.
*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
همشهری بودیم و محیط کوچک بود و همدیگر را میشناختیم.
*مهریه چقدر بود؟
آن زمان یک منزلی در قائن داشتیم که نصف آن منزل را مهریه کردیم که 40 هزار تومان در آن زمان تقویم شد و بعدا مهریه را پرداخت کردم و ایشان توانست خانه کوچکی را برای خودش در آنجا بگیرد که الان دارند و هر وقت آنجا میروند استفاده میکنند.
*خطبه عقد را چه کسی خواند؟
خطبه عقد را دو تا از علمای محلی خواندند.
*در کار خانه کمک میکنید؟
بله.
*چه کارهایی انجام میدهید؟ غذا بلد هستید درست کنید؟
هر نوع غذایی را بلد هستم. سادهترین آن برنج است. انواع خورشت، انواع غذاها را بلد هستم.
* چند فرزند دارید؟
من دو پسر و دو دختر دارم.
*یک پسر شما به رحمت خدا رفته است.
بله. او در سال 95 قاضی شد و چند ماهی هم بیشتر قضاوت نکرد، فوت کردند.
*خدا رحمتش کند؛ دو دخترخانم شما ازدواج کردند؟
بله.
*آنها چه رشتهای تحصیل کردند؟
یکی از دخترها فوق لیسانس علوم قرآن و حدیث است و دیگری خانه دار است که ایشان هم تا دانشگاه رفته و ظاهرا الان میخواهند ادامه دهند.
*چند نوه دارید؟
5 تا نوه دارم.
*وقت میکنید نوهها را ببینید؟
خیلی کم فرصت میکنم. دو تا از نوهها قائن هستند و دسترسی ما دور است. دو تا نوه قم هستند که برای مرحوم پسرم هستند و یکی نزدیک ما است.
*تفریح حاج آقای مرتضوی مقدم چیست؟
تفریح من خاص نیست و بیشتر تعطیلات را مشغول کار هستم. البته خیلی از هفتهها را اطراف تهران و خانههای فقرا و مستمندان میروم و سرکشی انجام میدهم که این هم روحیهای برای من است، گاهی با خانواده مشهد میرویم.
*تقریبا هر هفته برای سرکشی میروید؟
تقریبا هر هفته میرویم مگر این کاری پیش بیاید. سرکشی میکنیم و کارهایی که از دست ما برآید برای آنها انجام میدهیم.
*اهل تلویزیون و فیلم و سریال هستید؟
خیلی کم! وقت نمیکنم دنبال سریال بروم. برخی سریالها مثل یوسف، مختار و... را گهگداری که پخش میشود نگاه میکنم ولی سریال و فیلم را فرصت نمیکنم.
*آقای مرتضوی مقدم اهل سیاستورزی و کارهای سیاسی است؟
جنبه سیاسی من کمتر است. دنبال سیاست هستم که بفهمم چه خبر است اما در جناح و حزب و گروه سیاسی نیستم.
*حاج آقا در سال 36 در قائن به دنیا آمدید و سال 50 حوزه علمیه قائن رفتید؛ یعنی در 14 سالگی بود. دوران قبل انقلاب فعالیت انقلابی را از حوزه شروع کردید؟
من سال 55 که به قم رفتم، استحضار دارید که انقلاب از قم شروع شد، در 19 دی ماه سال 56. در آن زمان اهانتی به ساحت مقدس امام (ره) در روزنامه اطلاعات شد، گروهی از طلبهها جمع شدند که بنده همراه آنها به منزل حضرت آیت الله نوری همدانی رفتیم. از آن زمان شروع شد و چه زمانی که شهرستان خودمان میرفتیم و آنجا جلودار راهپیماییها بودیم و نظم و انضباط راهپیماییها در قائن با من بود.
*دوران طلبگی سخت میگذشت؟
دوران طلبگی من یک دوران استثنائی بود.
*چطور؟
کل پول من که میخواستم ازدواج کنم دو هزار تومان بود. با دو هزار تومان ازدواج کردیم و همه خرج شد و هیچ پولی نداشتیم. پدر ما هم هیچ چیزی نداشت. خانم من از خانوادهای به خانه من آمد که مرفه بود و من هیچ چیزی نداشتم. به قم رفتیم و آنجا باید خانه میگرفتیم. سه طلبه از قائن بودیم. سه نفری با هم آپارتمانی اجاره کردیم. آپارتمان قدیمی بود که سه اتاق داشت، یک هال 12 متری مشترک بود و یک آشپزخانه 6-5 متری مشترک داشت، اما هر اتاقی یک خانواده بود. یعنی 3 زوج جوان در یک آپارتمان زندگی کردیم و ماهی 1,500 تومان اجاره پرداخت میکردیم. اتاق من قدری بزرگتر بود و 550 تومان پرداخت میکردم و آن و اتاق کوچکتر بود و با هم 900 تومان پرداخت میکردند. ماهی هزار تومان شهریه و 550 تومان برای اجاره خرج میشد. من پول حمام را هم نداشتم. یک تشت بزرگی را خریده بودیم. این مطالب را بیان میکنم تا جوانان حالا دنبال پول و خانه و پست هستند، بدانند که زندگی را از فقر شروع کنید خداوند برکت میدهد.
یک تشت بزرگی گرفته بودیم و آب گرم میکردیم و در آن تشت حمام میکردیم. وضع ما به این اندازه بد بود! کل اثاث من در صندلی عقب پیکان و صندوق عقب جا میشد. تا سال 64 که من قاضی شدم، قالی زیر پای من نرفته بود. تا آن زمان گلیم و پلاس بود. زندگی ما از آن زمان با آن زمان از جهت طلبگی فرقی نکرده است. از نظر ساده زیستی تفاوتی نکرده است. قدری گستردهتر شده است؛ اینکه هر وعده گوشت و کباب بخوریم، نیست. در هفته ممکن است یک روز چلوخورشت با گوشت یا مرغ بخوریم، یک وعده عدسی، ماکارونی، کشک بادمجان و غیره میخوریم. مانند بقیه مردم هستیم.
*چطور وارد قوه قضائیه شدید؟
اول انقلاب مدرسه عالی تربیتی قضائی قم تاسیس شد یعنی در زمان شهید بهشتی این مدرسه عالی تاسیس شد که الان دانشگاه قم شده است. آن مدرسه عالی آگهی داد و فراخوان بود که قاضی تربیت میکنیم. مدرسه عالی تربیتی بود که طلاب قم حضور داشتند. من در آن مدرسه ثبتنام کردم و آزمونی داشت که شرکت کردیم و بعد مدرک لیسانس قضائی به ما دادند و بر اساس آن استخدام شدیم و هر کسی در آنجا استخدام میشد، لزوما قاضی میشد.
*سال 64 که به اردکان رفتید نماینده ولی فقیه مرحوم آقای خاتمی بود.
بله.
*رابطهتان چطور بود؟
خدمت ایشان هر 3-2 هفته یکبار میرفتیم.
*بعد از آن هم به هرمزگان رفتید.
بله. سه سال و نیم من در اردکان بودم و بعد از سه سال و نیم رئیس کل دادگستری استان هرمزگان شدم.
*بعد همدان رفتید.
بعد از 5 سال به همدان رفتم. یعنی فروردین 72 به همدان رفتم و در آنجا یک سال و نیم بودم.
*بعد به کرمان رفتید.
بله. 6 سال در کرمان بودم.
*با حاج قاسم خاطرهای دارید؟
بله، من ارادت و علاقه به ایشان داشتم. حاج قاسم یک مجلس فاطمیهای داشت که این مجلس را هر سال برگزار میکردند. من یک شب در مجلس در کرمان شرکت کردم، از آن کسی که ابتدا به مداحی کرد، مسئلهگو و بعد سخنران و بعد مداح و غیره جمعا 5 نفر بودند. 5 نفر آنجا منبر رفتند. این جلسه تمام شد و شب خواب دیدم که حاج قاسم یک سفرهای انداخته است. یک جمعیتی سر این سفره نشستهاند و از غذا میل میکنند، خود ایشان دم در بالای سفره سرپا ایستاده و این جمعیت که غذا میخورند را نگاه میکند و با لذت لبخند میزند. بعد 5 نوع خورشت روی سفره بود. صبح بیدار شدم و فهمیدم 5 نفر پای منبر رفتهاند هر یک یک غذایی برای مخاطب بود؛ تعبیر به همین مجلس بود.
یکبار به دادگستری آمدند، یادم نیست به چه مناسبتی برای دیدن ما آمده بود. من خواب را برای ایشان تعریف کردم و برای ایشان بسیار جالب بود. خدا درجات ایشان را عالی کند.
*فکر میکردید شهید شوند؟
روحیهای که ایشان داشت، عاقبت کارش همین بود.
*اگر بخواهید دوران قضائی را از سال 60 در حوزه قضا بودید، نگاه کنید، کدام دوره را خاص میدانید؟
دوره طلایی قوه قضائیه دوره فعلی است که رئیس قوه قضائیه با 40 سال سابقه قضائی از خودش دستگاه تمام فنون کار را بلد است بر سرکار آمد. در دو سال کار 10 سال را پیش برد.
*اگر بخواهید مقایسهای برای دوران ریاست جمهوریها داشته باشید، از مقام معظم رهبری تا الان آقای روحانی کدام دوره را بیشتر میپسندید؟
سختترین دوره برای من دورهای بود که الان تمام میشود.
*چرا؟
یک وعدههایی داده شد، امیدهایی برای مردم ایجاد شد که عملیاتی نشد. اتفاقاتی باید میافتد که رقم نخورد، حرکاتی شد که مناسب نبود، الان امید به دولت جدید دوختیم که آغاز میشود.
*مهمترین توصیه شما به منتخب مردم آقای رئیسی، چیست؟
مهمترین توصیه من این است که آنچه وعده دادند را پای آن بمانند، چون مردم با این امید رای دادهاند، البته مردم بصیر و آگاه هستند و برخی از کارهایی که قول داده، زمان میبرد تا عملی شود.
*این مصاحبه زمانی پخش میشود که رئیس قوه قضائیه مشخص شده باشد، چه توصیهای به رئیس آینده دستگاه قضا دارید؟
رئیس قوه قضائیه که انتخاب شود باید همین راهی که گشوده شده و ریل گذاری شده را طی کند. آن امیدی که برای مردم در دستگاه قضائی ایجاد شده نباید از بین برود. مردم امید به دستگاه قضائی دارند، دل به دستگاه قضائی بستهاند. رئیس جدید قوه قضائیه باید مردمی باشد و درد دل مردم را گوش دهد و به حقوق مردم توجه کند.
*از حضور شما سپاسگزارم. من خداحافظی میکنم و آخر برنامه را به دستخطی میسپارم که حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا مرتضوی مقدم برای ما به یادگار خواهند نوشت.
«بسم الله الرحمن الرحیم.
ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن یاران باوفای ایشان و هفته قوه قضائیه، خداوند سبحان را شاکرم که بار دیگر توفیق صحبت با مردم شریف ایران اسلامی را عنایت فرمود.
به امید روزی که قوه قضائیه بتواند دست مفسدان زر و زور و تزویر را از سفره بابرکت انقلاب اسلامی کوتاه کند و طبقه محروم و مستضعفین امت که صاحبان اصلی این نهضت هستند، در سایهسالار رهبری نائب بر حق حضرت ولیعصر (عج) طعم شیرین تحقق عدالت اجتماعی را بچشند».