یک‌شنبه 4 آذر 1403

دردسرهای فوتبال برای اصولگرایان تندرو / قاتل جان یا قاتق نان؟!

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
دردسرهای فوتبال برای اصولگرایان تندرو / قاتل جان یا قاتق نان؟!

عصرایران نوشت: فارغ از هر فرجامی که برای بازی لغو شده سپاهان اصفهان با اتحاد عربستان سعودی رخ دهد این نوشته به دردسرهای فوتبال برای اصول‌گرایی رادیکال ایرانی می‌پردازد که با نفی همه گذشتگان می‌خواستند طرحی نو دراندازند و حالا گرفتار شده‌اند.

فارغ از هر فرجامی که برای بازی لغو شده سپاهان اصفهان از ایران با اتحاد عربستان سعودی رخ دهد این نوشته به دردسرهای فوتبال برای اصول‌گرایی رادیکال ایرانی می‌پردازد که با نفی همه گذشتگان می‌خواستند طرحی نو دراندازند ولی حالا گرفتار شده‌اند. می خواستند سایه سیاست را بر هر امری بیندازند ولی حالا اسباب دردسر شده است. اینجا دیگر باید افکار عمومی را قانع و مجاب کرد. واکنش عباس عبدی به لغو بازی سپاهان و الاتحاد

فوتبال اما وسیله سرگرمی است و حتی در مقاطع مختلف به دور کردن مردم از سیاست هم متهم شده و به همین خاطر پیش از انقلاب مخالفان رژیم پهلوی حکومت را به سوء‌استفاده از فوتبال و وسیله انحراف اذهان متهم می‌کردند یا به بازیکنان به چشم مهره‌هایی در خدمت فریب و تخدیر مردم می‌نگریستند.

با این همه وقتی بهترین بازیکن تمام تاریخ فوتبال ایران از آن زمان تاکنون - پرویز قلیچ‌خانی - به فعالیت ضد جکومتی روی آورد رژیم درصدد برآمد با واداشتن او به اعتراف اجباری در تلویزیون دیگران را از این سودا دور کند. به رغم آن اعتراف اما باز برای بازی در جام جهانی 1978 آرژانتین دعوت نشد چون نگران بودند آن رفتار را با شعار یا نوشته‌ای جبران کند چون در آمریکا بازی می‌کرد و دست ساواک هم به او نمی‌رسید.

همراهی بازیکنان تیم ملی با انقلاب مردمی ضد سلطنتی و حضور چهره‌هایی چون علی پروین در راه‌پیمایی‌های بزرگ سال 57 البته سبب شد نگاه منفی به فوتبال موجب تعطیل آن پس از انقلاب نشود و با این که هر دو باشگاه پرهوادار مصادره شدند اما فوتبال تعطیل نشد تا جایی که در سال‌های جنگ گاه بعد از ظهر جمعه پیکر شهیدان در مقابل دانشگاه تهران و بعد از نماز جمعه تشییع می‌شد در حالی که ساعاتی بعد تیم استقلال در امجدیه بازی داشت. پنج‌شنبه‌ها معمولا پرسپولیس در آزادی مسابقه می‌داد و جمعه در وسط شهر استقلال و گوینده ورزشگاه از شهیدان هم یاد می‌کرد.

اکنون اما به نظر می‌رسد فوتبال برای اصول‌گرایی رادیکال ایرانی اسباب دردسر شده و نمی‌دانند با آن چه کنند. اگر آن را تعطیل کنند بر حجم نارضایتی‌ها افزوده می‌شود و صدا و سیما هم مزیت خود را در قبال رقبای برون مرزی از دست می‌دهد و اگر بخواهند ادامه دهند چگونه؟ البته خیلی دوست دارند به عنوان یک وسیله تبلیغاتی از آن بهره ببرند اما فوتبال به عکس سبب شده ناکارآمدی‌های مدیریتی‌شان عیان و عریان پیش چشم همگان گذارده شود.

با این آرزو که یا نتیجه بازی لغو شده سپاهان - اتحاد به خاطر ترک ناموجه زمین بازی به سود تیم ایرانی اعلام یا بازی تجدید شود و خدای ناکرده با ادعای بی‌توجهی به گزارش ناظر نتیجه را به سود اتحاد اعلام نکنند در این نوشته 10 مورد از دغدغه‌های فوتبال برای نواصول‌گرایانی که از 1400 به این سو کل سکان‌ها را در دست گرفته‌اند برمی‌شمرم تا نشان دهم آنچه «قاتق نان» می‌پنداشتند چگونه «قاتل جان» شده!

1. خصوصی‌سازی ناکام؛ با این که وعده داده بودند تا پایان سال قبل دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خصوصی می‌شوند اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. آقای قربان زاده در تلویزیون گفت تا اسفند کار تمام است و البته هم زمان پیش بینی کرد مشتری نخواهند داشت! نگفت ولی ظاهرا به این سبب که اگر متقاضی خروار خروار پول هم بیاورد باید شرط «اهلیت» را هم داشته باشد. مراد از اهلیت در این فقره تایید ویژه نهادهای امنیتی است. دولت رییسی و وزرات ورزش نه می‌توانند خصوصی کنند و نه این وضع قابل دوام است خاصه این که مالکیت واحد دو باشگاه هم از نظر کنفدراسیون پذیرفتنی نیست چون بیم تبانی از آن متصور است.

2. انباشت بدهی؛ بخش درآمدی فوتبال در ایران تحت‌الشعاع هزینه‌های هنگفت آن است. چون تلویزیون حق پخش نمی‌پردازد و اغلب باشگاه‌ها زمین و ورزشگاه اختصاصی ندارند و از این رو تنها بدهی روی بدهی انباشته می‌شود. اگر دولتی‌ها در جاهای دیگر مدام دستاورد می‌سازند یا واقعا کسب کرده‌اند و ارایه می‌کنند اما در این فقره اگر به صرف وابستگی و وفاداری مدیر نصب کنند جز افزودن بر حجم بدهی‌ها ثمری ندارد و اگر نیروی متخصص بیاورند با مدیران دیگر جفت‌وجور نمی‌شود. به همین خاطر انتخاب کسی با مشخصات علی خطیر برای مدیریت باشگاه استقلال اسباب شگفتی شد چون به نظر می‌رسد در این فقره دنبال خالص‌سازی نیستند و حس کرده‌اند خالص‌سازی بردار نیست و تخصص ستیزی "آبروبر"تر است.

3. تن دادن به فیفا؛ در فوتبال باید بی‌چون و چرا به مقررات نهادهای بین‌المللی تن دهند. چه ای‌اف‌سی در آسیا باشد چه فیفا. این دیگر اف‌ای‌تی‌اف نیست. از این رو ولو چینشی و گزینشی در بازی‌های بین‌المللی زنان را به ورزشگاه راه می‌دهند. ولی این روند هم قابل استمرار نیست چون بعید نیست گزارش‌های مربوط به گزینشی یا نمایشی بودن حضور زنان کار دست‌شان بدهد.

4. اجتماع جوانان بدون گزینش؛ در برخی از بازی‌ها چند ده‌هزار نفر برای تماشا حاضر می‌شوند. هر چند جو ورزشگاه‌ها سیاسی نیست و حتی بعد از 18 تیر 1378 هم مسابقه حذفی پرسپولیس استقلال به آرامی برگزار شد ولی در فضای پس از شهریور 1401 نارضایتی به لایه‌های غیر سیاسی هم تسری یافته و کافی است افرادی با شعارهای خاص بخواهند هدایت کنند. این امر هم برای مدیران جدید اسباب دردسر شده حال آن که کافی است به یاد آوریم در دوران اصلاحات دو جشن بزرگ ملی بعد از دو بازی ایران با استرالیا در 8 آذر 76 و با آمریکا در 31 خرداد 1377 برپا شد و سال بعد چنانچه اشاره شد حتی واقعه 18 تیر 1378 هم موجب لغو بازی استقلال و پرسپولیس نشد شاید به این خاطر که اکثریت فوتبال‌دوستان هم به رییس جمهوری مستقر رای داده بودند و هر که حرف سیاسی داشت در جای دیگر مجال طرح آن بود و نیاز به ورزشگاه نبود.

5. حق پخش تلویزیونی؛ مهم‌ترین درآمد باشگاه‌ها حق پخش تلویزیونی است. صدا وسیمای انحصاری اما زیر بار نمی‌رود و درآمد باشگاه‌ها از آگهی‌های لباس و دور زمین را به خاطر پوشش تلویزیونی می‌دانند. صدا وسیما خود را فراتر از قوه مجریه می‌داند و هنوز زیر بار نرفته و تنها به یک فرمول تن می‌دهد. این که مجلس بودجه علی‌حده‌ای به آنها بدهند تا همان را به باشگاه‌ها اختصاص دهند. دولت رییسی در این باره موضع مشخصی ندارد و در قضیه مدیر عامل اسبق استقلال (‌سردار آجورلو) پشت سر او قرار نگرفتند.

6. وهن به جای فخر؛ برتری بر تیم‌های عربی موجب غرور ملی بود و از فوتبال برای تبلیغ استفاده می‌شد. اکنون اما مقایسه جذب ستاره‌ها در باشگاه‌های عربی خصوصا عربستان و کیفیت ورزشگاه‌ها اسباب تحقیر در برابر چشم دیگران شده است. طعنه بازیکن برزیلی و این که تماشاگرانی در قطر به ایرانی‌ها گفته اند تکه‌ای چمن با خودتان ببرید اسباب تحقیر شده و مدعای قطار پیشرفت ابراهیم رییسی را به چالش کشیده است. به عبارت دیگر این فوتبال با امکانات محقر به جای آن که "یار شاطر" باشد، "بار خاطر" شده.

7. راستی آزمایی؛ بسیاری از ادعاهای دیگر قابل محک زدن و راستی‌آزمایی نیست ولو آمار و اعداد واقعی و تحصصی گواه نادرستی باشند. چرا که با شکل مار به جای کلمه مار می‌توان برخی را فریفت. در این فقره اما چشم ملت به چمن ورزشگاه آزادی است و به سادگی مقایسه می‌کنند که چرا اگر این قدر پیشرفت کرده‌ایم در این امر تا این حد مفتضحانه عمل می‌شود؟

مدیریتی که با آب آلوده دریاچه چمن را آبیاری کرده و قارچی شده و این دیگر دریاچه ارومیه نیست تا به زمین و زمان نسبت دهند بلکه به وضوح از بی کفایتی خبر می‌دهد و مایه وهن شده است. این که ضرر فوتبال را بپردازی و برای آن هزینه کنی و دست آخر موجب وهن و استهزا باشد مصداقی است از این ضرب‌المثل که هم چوب را می‌خورند و هم پیاز را.

8. خالص سازی ناممکن؛ در جاهای دیگر گاه با عنوان دکتری و ارایه رزومه وفاداران بی‌تخصص را به جای دیگران می‌نشانند و از اشغال کرسی‌های دانشگاهی هم ابا ندارند. در این جا اما نمی‌توان فلان مداح را مدیر عامل کرد چون نتیجه عملکرد او پیش چشم همگان قرار می‌گیرد و روی سکوها هم درباره او قضاوت خواهد شد.

9. قابلیت نقد؛ فوتبال قابل قدسی سازی نیست. حتی پرداختن به بحث سردیس سردار سلیمانی در ورزشگاه هم منع امنیتی نشده و به همین خاطر حوادث آن نقد می‌شود و نمی‌توانند دیگران را متهم به سیاه‌نمایی کنند. این در حالی است که اصول‌گرایی رادیکال ایرانی هر جا که در معرض نقد قرار می‌گیرد خود را پشت دین و انقلاب پنهان می‌کند و متولدین بعد از انقلاب و جنگ فعالان انقلاب و جنگ و حتی اشغال‌کنندگان سفارت آمریکا را به غرب‌گرایی متهم می‌کنند و خود را از همه مسلمان‌تر و انقلابی‌تر می‌دانند. فوتبال اما این رفتارها را برنمی‌تابد و همه امور را روی دایره می‌ریزد و جایی برای پنهان شدن باقی نمی‌گذارد.

10. تکرار عادل فردوسی‌پور؛ گزارشگران تلویزیون یا باید انتقاد کنند که مدیران را نگران می کند به عادل فردوسی‌پور دیگری تبدیل شوند یا سکوت کنند که بیش از پیش متهم به مماشات می‌شوند. ملاحظه می‌فرمایید که این فوتبال برای اصول گرایی رادیکال ایرانی نه یار شاطر که بار خاطر شده و به جای این که "قاتق نان" باشد "قاتل جان" شان شده!

27220

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1821173
دردسرهای فوتبال برای اصولگرایان تندرو / قاتل جان یا قاتق نان؟! 2