شهادت سردار سلیمانی، مبداء تغییر چهره راهبردی غرب آسیا
یک کارشناس رسانه در یادداشتی با عنوان «شهادت سردار سلیمانی، مبدأ تغییر چهره راهبردی غرب آسیا» با تاکید بر اینکه روند تغییر سیمای ژئوپلیتیکی و چهره راهبردی منطقه غرب آسیا پس از ترور سرلشکر سلیمانی آغاز شده و این منطقه مسیر چندساله تحولات را طی چند روز طی نموده است، اظهار کرد: پیش بینی میشود مسیر تحولات آینده از جمله فرار تروریستهای آمریکایی از منطقه، تقویت وزن محور مقاومت، فروپاشی...
به گزارش ایسنا، متن یادداشت سعید ربیعی کارشناس رسانه به شرح زیر است: «پس از شکست داعش و تقویت نفوذ و جایگاه منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، آمریکایی ها تاکتیک های خود را در منطقه غرب آسیا تغییر دادند و در دوران گذر از فرصت داعش، به دنبال ایجاد اغتشاش، بی ثبات سازی و فروپاشی نظم امنیتی سه کشور ایران، عراق و لبنان بودند که عمدتا به بهانه مطالبات اقتصادی و معیشتی پیگیری و اجرا می شد. باید اذعان کرد که آنها تا حدودی در عراق و لبنان موفق بودند و روند تحولات این دو کشور در راستای منافع آمریکایی ها پیش می رفت تا اینکه ماجرای ترور شهید قاسم سلیمانی مسیر جریانات را تغییر داد و کانون توجهات و خشم مردمی را به سمت ریشه اصلی ناامنی، فساد و مشکلات معیشتی عراق و لبنان یعنی آمریکا معطوف کرد. ترور مظلومانه شهید سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و یارانشان از یک سو بیداری مردم و گروههای سیاسی را درپی داشت و از سوی دیگر موجب انسجام و همگرایی بیشتر میان گروههای مقاومت، عموم مردم و جریانات سیاسی در عراق و حتی لبنان شد. در محیط داخلی ایران نیز همین اتفاق رخ داد و در حالی که فرافکنی و دروغ پردازی رسانه های غربی نسبت به خسارت های جانی و مالی اغتشاشات آبان ماه ایران ادامه داشت، شهادت سردار قاسم سلیمانی، لایه ای از شکاف و گسل اجتماعی را در محیط داخلی ایران پر کرد و انسجام ملی عمیقی در کشور ایجاد نمود که شاید طی 40 سال گذشته بی نظیر بوده است. خیزش ملی و خلق صحنه های پرشکوه و با عظمت تشییع شهید سلیمانی و یارانشان در شهرهای مختلف ایران، موضع گیری واحد و منسجم مقامات ایران علیه آمریکا، برداشتن گام نهایی کاهش تعهدات هسته ذیل برجام، اقدام شجاعانه مجلس شورای اسلامی در تصویب سه فوریت طرح اقدام متقابل علیه آمریکا و... پویایی، عظمت، پایگاه عمیق اجتماعی انقلاب اسلامی و بیداری و انسجام ملت ایران را به نمایش گذاشت و آرمان ها، اهداف و ارزش هایی که سردار سلیمانی برای آنها می جنگید را تبدیل به یک مطالبه و هدف ملی برای عموم مردم کرد. دیری نپایید که پارلمان عراق به عنوان مرکز اصلی قدرت سیاسی این کشور، خروج نظامیان آمریکایی از عراق را تصویب کرد. به علاوه در اقصی نقاط جهان، تظاهرات مردمی بزرگ و کوچک با هدف محکوم کردن ترور شهید سلیمانی شکل گرفت که این موضوع نیز زوایایی فرامنطقه ای از قلمرو معنوی انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشت و نشان داد که اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی در مقیاس جهانی زنده طرفدار دارد. اینها دستاوردهای سیاسی و امنیتی است که به برکت خون شهدای مظلوم ایجاد شد و باید اذعان کرد روندی که سردار سلیمانی طی سالهای طولانی با تلاش بی وقفه به دنبال آن بود، طی کمتر از یک هفته پس از شهادت ایشان به دست آمد و منطقه غرب آسیا را وارد فصل نوینی از تحولات نمود.
پاسخ موشکی سپاه به ترور شهید سلیمانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پی وعده صادق رهبر معظم انقلاب و در پاسخ به جنایت بزرگ آمریکایی ها و حمایت از مطالبه ملی انتقام سخت، عملیات موشکی را علیه پایگاه عین الاسد آمریکا انجام داد که بسیاری از معادلات سیاسی، نظامی و امنیتی منطقه و حتی جهان را دگرگون ساخت که در ادامه برخی از دستاوردها و ملاحظات این اقدام بزرگ و تناسب آن با آینده منطقه غرب آسیا ارائه شده است: نخستین و مهمترین دستاورد این عملیات، نمایش قدرت تصمیم گیری و اراده نیروهای مسلح برای دفاع از امنیت ملی، منافع ملی و عزت ملی است که این موضوع برای دولتمردان غربی حاوی پیامی معنادار است. اساس سیاست آمریکا"Power politics" به معنای سیاست زور است، تجربه تاریخی نشان داده دولت آمریکا زبان و پیام قدرت را بیش از هر پیام دیگری خوانش می کند، این عملیات موشکی پیام قدرت را به آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی از کشورهای اروپایی و کشورهای عربی مرتجع منطقه انتقال داد که آثار و پیامدهای آن در آینده روشن خواهد شد. عملیات موشکی سپاه به بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق، اولین حمله نظامی رسمی و آشکار یک کشور به پایگاههای نظامی آمریکا طی 75 سال گذشته بود که چهره راهبردی و ژئوپلیتیکی منطقه را دگرگون خواهد کرد. اگر جمهوری اسلامی ایران پاسخ منفعلانه و ضعیفی به جنایت آمریکایی ها می داد، احتمال پیشروی آمریکایی ها، تشدید تهدیدات نظامی و حتی جنگ نیز متصور بود اما باید پذیرفت که عملیات موشکی سپاه و تحقیر بی سابقه ارتش آمریکا، قدرت بازدارندگی مؤثر ایران را تضمین و سایه جنگ را تا سالها از کشور دور کرد. شواهد و قرائن موجود و اظهارات برخی از همرزمان شهید سلیمانی، نشان می دهد که آمریکایی ها از سال 2001 تاکنون بارها فرصت به شهادت رساندن سردار شهید قاسم سلیمانی را داشته اند اما وحشت از آثار و پیامدهای این جنایت، جورج بوش و باراک اوباما را برای اعمال اراده و تصمیم گیری برای این جنایت بزرگ مردد و منصرف ساخته بود، اما جسارتی که روسای جمهور پیشین آمریکا به خرج ندادند را دونالد ترامپ با تغییر قواعد متعارف و در یک حماقت بزرگ و قمار سیاسی، عملی ساخت و همین امر ضرورت واکنش محکم را به این جنایت دوچندان ساخته بود. در شرایطی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با شلیک 13 فروند موشک بالستیک یک عملیات بزرگ نظامی علیه آمریکا انجام داد و میلیون ها دلار خسارت و دهها نفر کشته و زخمی به این کشور تحمیل نمود، عدم واکنش و پاسخگویی نظامی دولت آمریکا، بار دیگر ضعف استراتژیک این کشور را در برابر ایران آشکار ساخت. با توجه به سانسور شدید رسانه ها و حذف هرگونه خبر و گمانه زنی پیرامون آمار دقیق تلافات این عملیات، کارشناسان را به این جمع بندی می رساند که دونالد ترامپ از آنجا که اراده و توانایی پاسخ نظامی به ایران و تشدید تنش ها را ندارد، با هدف انحراف افکار عمومی و جلوگیری از ایجاد مطالبه واکنش متقابل در محافل سیاسی و عمومی آمریکا، تاکتیک کلی گویی و کوچک نمایی را پیش گرفته اما این موضوع نمی تواند تحقیر ارتش و ضعف استراتژیک ایالات متحده آمریکا را پنهان سازد. برخی از جریانات به دنبال بازنمایی حقیقت و ایجاد انگاره هماهنگی میان ایران و آمریکا و توصیف این عملیات بزرگ به عنوان یک تئاتر سیاسی و نظامی هستند، اگرچه رفتارشناسی صحیح از جمهوری اسلامی ایران و اندیشه های دفاعی مقام معظم رهبری این انگاره را از بیخ و بن رد می کند، اما اگر آمریکایی ها از این عملیات مطلع بودند، چرا حتی در ساقط کردن یک فروند از موشک های سپاه عاجز و ناتوان بودند؟ آیا در آن صورت بازی سیاسی و رسانه ای ترامپ برای ناکارآمد جلوه دادن این عملیات، نتیجه بهتری نمی داد؟ و آیا اعتبار ارتش آمریکا حفظ نمی شد؟ این در حالی است که سامانه های پدافندی و سپر موشکی آمریکا از جمله پاتریوت، با تبلیغات گسترده و قیمت گزاف به کشورهای منطقه به فروش می رسد و حتی جانمایی این سامانه ها در حاشیه قلمرو ژئواستراتژیک روسیه، رقابت ها و تنش هایی را در روابط آمریکا و روسیه ایجاد کرده است. بنابراین گزاره هماهنگی ایران و آمریکا پیش از عملیات، یک کد اشتباه جهت توجیه ناکارآمدی سنتکام و بازنمایی شکست عملیات ایران است که با واقعات صحنه عملیات و ناحیه رزم همخوانی ندارد. برخی ها با اشاره به اینکه سربازان آمریکایی در پناهگاه بسر می بردند، همان انگاره هماهنگی میان دو کشور را مطرح می سازند، اما باید گفت هوشیاری و آمادگی آنها ناشی از درک یک تهدید بزرگ و نزدیک شونده و اعلام آماده باش سراسری به پایگاههای آمریکایی اطراف ایران بوده است که آن هم در اثر موج انتقام خواهی و تهدیدهای مقامات ایرانی بوده که علیه نظامیان تروریست آمریکایی شکل گرفته بود. در چنین شرایطی برای بزرگترین ارتش نظامی جهان باید آنقدر عقلانیت و درک اطلاعاتی قائل بود که در فضای تهدید و تنش و براساس اسانداردها و پروتکل های نظامی رایج، در آمادگی صد در صدی قرار داشته باشند، در نتیجه این آماده باش، حضور عمده نیروهای احتیاط در پناهگاه و حتی پراکنش قوای انسانی امری طبیعی و متعارف به شمار می رود. اگرچه اسناد و مدارک تصویری دال بر تلفات جانی سربازان آمریکایی وجود دارد، اما با فرض اینکه ادعای ترامپ مبنی بر عدم تلفات جانی آمریکایی ها صحت داشته باشد، انهدام آشیانه جنگنده های فوق پیشرفته و مرکز کنترل پایگاه عین الاسد، خسارتی چند میلیارد دلاری برآورد می شود که تحمیل این حجم از خسارت به آمریکا آن هم ظرف چند دقیقه حتی در جنگ ویتنام نیز بی سابقه بوده است. اینکه منافع و پایگاه آمریکایی نه در یک حمله نیابتی یا راکتی از سوی شبه نظامیان، بلکه در یک عملیات نظامی رسمی به وسیله موشک های بالستیک مورد هدف قرار می گیرد، اما ایالات متحده به بهانه اینکه سربازی کشته نشده اقدام به پاسخگویی نمی کند، به معنای یک تحول استراتژیک در موازنه قدرت منطقه غرب آسیا است که بدون تردید، افزایش وزن ژئوپلیتیکی و قدرت جمهوری اسلامی ایران و تضعیف و کاهش قدرت و جایگاه آمریکایی ها را در پی خواهد داشت و با در نظر گرفتن سابقه رفتار منفعلانه آمریکا در موضوع انهدام پهباد آمریکایی، دستگیری ملوانان متجاوز آمریکایی و غیره، وحشت و ناتوانی ارتش آمریکا جهت رویارویی نظامی با ایران را اثبات می کند. نتیجه گیری: بدون تردید حماقت دونالد ترامپ در ترور فرمانده نیروی قدس سپاه، منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا را با تهدید بسیار جدی مواجه کرده و وزن ژئوپلیتیکی دولت آمریکا را در برابر قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به شدت کاهش داده است. با توجه به سخنان هوشمندانه دبیرکل حزب الله لبنان، رهبر انصارالله یمن، حماس و رهبران سایر گروههای مقاومت اسلامی منطقه، راهبرد رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اخراج تروریست های آمریکایی از منطقه غرب آسیا که چند سال قبل بیان فرمودند، به یک هدف مشترک میان گروههای مقاومت و مطالبه ای مردمی میان ملت های منطقه تبدیل شده است و به نظر می رسد تروریست های آمریکایی تا زمان خروج از این منطقه، وضعیتی بسیار سخت و دشوار پیش رو خواهند داشت. همچنین تهدیدات بالقوه نظامی و امنیتی جبهه مقاومت جهت انتقام شهادت سردار سلیمانی و یارانشان، محیط امنیتی شکننده ای را برای تروریست های آمریکایی و حتی برخی از کشورهای عربی رقم خواهد زد. اگرچه ترامپ و دولت آمریکا با فضاسازی رسانه ای افکار عمومی آمریکا را در جریان عملیات موشکی علیه پایگاه عین الاسد مدیریت می کند، اما نخبگان، مقامات سیاسی و فرماندهان نظامی آمریکایی احتمالا درک واقعی تری از عمق فاجعه عین الاسد و تحقیر جهانی ارتش آمریکا دارند و در صورتی که مسیر تحولات به همین صورت تداوم یابد، احتمال پیروزی ترامپ در دوردوم انتخابات ریاست جمهوری 2020، بسیار ضعیف به نظر می رسد. در پایان باید تأکید کرد که روند تغییر سیمای ژئوپلیتیکی و چهره راهبردی منطقه غرب آسیا پس از ترور سرلشکر سلیمانی آغاز شده و این منطقه مسیر چندساله تحولات را طی چند روز طی نموده است. به همین نسبت پیش بینی می شود مسیر تحولات آینده از جمله فرار تروریست های آمریکایی از منطقه، تقویت وزن محور مقاومت، فروپاشی رژیم صهیونیستی و تجزیه برخی از کشورهای مرتجع عربی نیز با سرعت و شتاب بالایی طی خواهد شد.
کتب الله لاغلبن انا و رسلی»
انتهای پیام