لحظه ثبت آزادسازی خرمشهر به روایت عکاس آن / شهید همت من را با موتور به خرمشهر برد
تهران - ایرنا - سعید صادقی عکاس جنگ گفت: عکس مسجد جامع خرمشهر در روز آزادسازی این شهر مربوط به ساعت 7:25، 7:30 صبح سال 1361 است که با اصرار من شهید ابراهیم همت نصف شب مرا با موتور به مسجدجامع خرمشهر که از منطقه هم دور بود رساند. هر چند احمد متوسلیان عصبانی بود و میگفت ما به عکاسی چه کار داریم.
به گزارش خبرنگار تجسمی ایرنا، امروز سوم خرداد، چهلمین سالروز آزادسازی خرمشهر است، 31 شهریور 1359، آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خرمشهر زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت و این شهر شاهد درگیری بین نیروهای عراقی و رزمندگان ایرانی بود، سرانجام چهارم آبان 1359 بعد از 34 روز مقاومت، این شهر به اشغال کامل ارتش بعثی عراق درآمد. خرمشهر تا سوم خرداد 1361 در اشغال نیروهای عراق باقی ماند و با عملیات بیتالمقدس توسط نیروهای ایران بازپس گرفته شد.
آزادسازی خرمشهر از اهداف مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس بود. ساعت 22:30 شامگاه شنبه یکم خرداد 1361 مرحله چهارم این عملیات با هدف آزادسازی خرمشهر توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی علی صیادشیرازی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی محسن رضایی و احمد متوسلیان آغاز شد و این شهر سوم خرداد 1361 پس از 576 روز اشغال نیروهای ارتش بعث عراق، بازپس گرفته شد.
در این روز سعید صادقی عکاس جنگ خود را به خرمشهر رساند و عکسی نمادین (حضور رزمندگان در مسجدجامع خرمشهر) از لحظه آزادسازی خرمشهر را ثبت کرد.
صادقی متولد سال 1332 در تبریز، عکاسی را از دوران انقلاب اسلامی در سال 1357 آغاز و با سمت عکاس و خبرنگار در روزنامه جمهوری اسلامی در سال 1358 همزمان با شروع جنگ تحمیلی ادامه داد. سپس مدتی را در حوزه سینما با دستیار فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی سپری کرد که از جمله فیلمهایی که در آن مدیر فیلمبرداری بوده میتوان به پایان کودکی، مرگ سیاوش، آخرین روز تابستان اشاره کرد.
وی پس از جنگ عراق نمایشگاه نیمه پنهان جنگ را با یک عکاس عراقی برگزار کرد و مستند بلگراد و کارگردانی و فیلمبرداری هفت قسمت از مجموعه مستند جنگ با نام هفت زخم از دفاع مقدس از دیگر فعالیتهای هنری صادقی به شمار میرود.
وی تاکنون ده ها نمایشگاه عکس اختصاصی برپا کرده و در نمایشگاههای گروهی بسیاری نیز شرکت داشته است که از جمله موضوعات آن میتوان به جنگ، کودکان، ایران امروز و زنان ایران اشاره کرد. صادقی سال 1385 نشان شجاعت و سال 1386 نشان درجه یک هنری شورای انقلاب فرهنگی را از آن خود کرد.
صادقی در گفت وگو با خبرنگار ایرنا به مناسبت سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر درباره فعالیت خود در حوزه عکاسی جنگ اظهارداشت: قبل از انقلاب، در هر جریان انقلابی شرکت میکردم، اگر در قیطریه (تپههای قیطریه که آن زمان بیابان بود) 10 نفر بود، من یکی از آن 10 نفر بودم قبل از آن دوران هم عکاسی کرده بودم، این جریانات به پس از پیروزی انقلاب متصل شد، مرحوم شهیدمحمد بهشتی، من و تعدادی از افراد دیگر را گردهم آورد و اعلام کرد قصد دارد یک حزب تاسیس کند و دوست دارم همه شما در آن باشید، گفتم من حزبی دوست ندارم، شهیدبهشتی گفت منظورش روزنامه است، جریان حزب جداست، روزنامه پایگاهی شد و نخستین بار روزنامه را دیدم، درباره روزنامههای قبل از انقلاب مثل رستاخیر، آیندگان، کیهان، اطلاعات سخنانی شنیده بودیم اما ارتباطی با آنها نداشتیم و توجه نمیکردیم،
وی افزود: پس از آنکه جنگ (هشت سال دفاع مقدس) آغاز شد شکل عکاسی از آن فرمت و چیزی که بود، به یک حالت جنگی وارد شد، من با شوق و علاقهای که داشتم با حسن باقری (حسن افشرده) وارد میدان شدیم و بعد آن نترسهای ریشههای اصالت ایرانی بود؛ با وجود اینکه تازه ازدواج کرده بودم، مرا درون خودش در آغوش گرفت، احساس امنیت، لذت و عشق بیشتر را حس میکردیم، آن عطش عشق ما، مساله انقلاب، امام خمینی (ره) و هم آن نفسها بود، بهشت را در آنجا لمس میکردیم، منظورم ایدئولوژی بهشت نیست، یعنی انسانیت و ارزشهای انسانی را در آنجا در آغوش میگرفتیم، در مقابل دشمن وحشی و صحنههای بسیار بد، وحشتناک و غیراخلاقی که از جنگ دیده بودیم.
این عکاس پیشکسوت جنگ خاطرنشان کرد: فضای ارزشها و ریشههای نسل من بهم گره خورد بود و بهانهاش هم ایران، امام خمینی (ره) و انقلاب بود، انقلابی که یک و نیم سال سن نداشت، کودک بودن انقلاب خودش نقش ویژه داشت؛ صداقت، پاکی، روح، نفس امام خمینی (ره)، عطش عشق و شور عشق ما را به هم گره زده بود، به همین دلیل عکاسی برای من در درجه دوم اهمیت داشت، مثل برخی در گوشهای نمیایستادیم تا از فاصله 50 کیلومتری عکس بگیریم، مثل سرباز عمل میکردیم، همگام با رزمندگان بودیم، حدود 30 نفر جمعیت بودیم، بسیاری از عکاسان گلوله خوردند، شهید و جانباز شدند، خیلی از بهتر از من، علی فریدونی و کاظم اخوان بودند که من و فریدونی جزو بازماندگان هستیم، فریدونی و اخوان دغدغهمند بودند و آثارشان ویژگیهای خاصی داشتند.
چگونگی ثبت لحظه آزادسازی خرمشهر
صادقی درباره ثبت لحظه آزادسازی خرمشهر اظهارداشت: من دو مرحله از مسجدجامع خرمشهر عکسی را ثبت کردم؛ اول در آبان ماه سال 1359 که از این شهر فرار کردیم و مرحله دیگر زمانی بود که خرمشهر فتح شد و در آن روز خاص، زمین و آسمان خرمشهر در نشاط نفسهای ملت ایرانی شادی میکردند، همچون لحظات سال 1359؛ آنقدر جسدها و زخمیهایی که به جا ماندند، عراقیها با تانک از روی آنها رد میشدند، در واقع (در زمان آزادسازی خرمشهر) آن خونها زنده شدند و کوه تراژدی سال 1359 در آن پیروزی سوم خرداد سال 1361 نفس کشید.
وی افزود: در آن زمان عظمت پیروزی در فتح خرمشهر در برابر 124 لشکر مکانیزه سنگین، صنایع سنگین عراق را دیدیم که آنها به زانو درآمده بودند، ذلت ارتش عراق را در آنجا با تمام کمکهایی که جهان داشت، شاهد بودیم و لمس کردیم، شاهد نشاط ملی بودیم، همه ایران در شادی بودند، تنها عملیاتی بود که شادی اش نشاط ملی در بدن و ملت ایران را فرونشاند، در واقع پس از آن یا قبل از آن، ما چنین نشاطی را نداشتیم، چون پاره تن ایران بود که آن نشاط ایجاد کرده، نه آن عکس مسجد جامع من.
صادقی گفت: مسجد جامع چون معماری اش مسجد و اسلامی است، این آقایان هستند که آن را علم میکنند، در حالی که من خودم و دوستان دیگر عکسهای بهتری گرفتند، منتها معماری و گنبد مسجد مهمتر از مفهوم شده است، من براساس ذهنیت سال 1359 که از همان زاویه گرفته بودم، دوباره براساس آن زاویه، سال 1361 عکس را گرفتم، منتها عکس سال 1359، افسوس ناکتر و غمگینتر نسبت به سال 1361 است، عکس را با همان دوربین نیکون اس ای و لنز 24 و همان اندازه، فاصله گرفتم که سال 1359 ثبت شده بود، همان دوربینم در عملیات خیبر ترکش خورد که در حال حاضر در انجمن دفاع مقدس نگهداری میشود و بعدا دوربین دیگری را برای من خریداری و به منطقه ارسال کردند، نشاط ایران را در فتح خرمشهر میبینید، نه عملیات جنگی، چون دشمن به ذلت افتاده بود و نفس ایرانی، تمام نیروهایش در شرق و غرب حتی همسایه نانجیب را به ذلت کشانده بود.
وی بیان کرد: عکس مسجدجامع خرمشهر در روز آزادسازی این شهر مربوط به ساعت 7:25، 7:30 صبح سال 1361 است که با اصرار من شهید ابراهیم همت نصف شب مرا با موتور به مسجدجامع خرمشهر که از منطقه هم دور بود، رساند، هر چند در آن زمان احمد متوسلیان عصبانی شده بود و میگفت جنگ است، ما به عکاسی چه کار داریم؛ بسیاری از فرماندهان اعتقادی به عکاسی نداشتند، ما به سختی عکاسی کردیم، بارها فرماندهان به دلیل عکاسی با ما برخورد کردند و میگفتند نیازی به ثبت عکس نیست.
این عکاس پیشکسوت جنگ افزود: ما از مردم واقعی عکس میگرفتیم، فیگور عکاسی نگرفتیم، ما از مستندات؛ چوپان، دانش آموز و مادری که فرزندش را براساس اعتقادش راهی جنگ با دشمن و جلوی گلوله توپ میفرستاد، عکس میگرفتیم، من و امثال فریدونی با اینها زندگی میکردیم.
عکاسی جنگ زبان جدیدی در تاثیرگذاری عکاسی ایران ایجاد کرد
صادقی اظهارداشت: عکاسی جنگ زبان جدیدی در ارتباط و تاثیرگذاری عکاسی ایران ایجاد کرد و شکل آن را تغییر داد، قبل از جنگ، عکاسی به صورت چیدمانی بود، عکاسی جنگ یک نوع مستند عینی، واقعی، قابل باور، همدل، همراه، هم نفس با آن واقعه بود، این ویژگیها را در عکسهای علی فریدونی میبینید.
وی گفت: براین اساس و عقلانیت، ما عطش عشقی که نسبت به امام خمینی (ره) و انقلاب به ظاهر داشتیم، باطن ما باید نشان بدهد که آیا ذات و باطن ما با این واژههایی که به کار میبریم عجین بود؟ این براساس نیاز نسلها باید بحث کارشناسی، علمی و عقلانی شود. ما چگونه میخواهیم جشن فتح خرمشهر، آن نشاط و شادابی، نقطه مشترک یک ملت را در یک قاب دفاع مقدس بگوییم که این نسل جانشان را ایثار کردن، فداکاری کردند و یک عده نمردند، یک عده از بین رفتند.
این عکاس جنگ افزود: در خبرگزاری ایرنا، عکاسانی مثل فریدونی و اخوان فعالیت میکردند، واقعا بینظیر بودند، اخوان استثنای تاریخ عکاسی حتی در سطح جهانی بود. امکان دارد کسان دیگری باشند که من احساسی نسبت به عکسهای آنان ندارم.
چرا عکاسی جنگ جان سوز شد؟
صادقی با طرح این سوال که چرا عکاسی جنگ و عکسهای جنگ، جان سوز شدند؟ گفت: در 34 عملیات حضور داشتم، قبل از عملیات، اون موقع، جنگ هم، نقطههای ذهنی خود را ثبت میکردیم، عکاسانی مثل من و امثال من در طول خاکریزها پرسه میزدیم، شب آنجا میخوابیدیم، جایی نداشتیم، ماهی یک بار حمام نمیتوانستیم برویم، دندانهای ما همچنان مشکل دارد، مسواک نمیزدیم، غذا نداشتیم، پلاک و لباس مناسب نداشتیم، اگر میمردیم، کسی متوجه نمیشد، در سالهای آخر برخی مانند کمال خرازی متوجه شدند پلاک نداریم، وقتی شهید بشویم، نشانی نداریم، برخی گم شدند، در سالهای آخر به ما پلاک دادند، الان هم هیچ جایگاهی نداریم.
این عکاس جنگ اظهارداشت: کلیشههایی که در سطح خیابان چیدمان کردند را باید کنار بگذاریم، باید برای ارتباط با نسلهای بعدی، مقوله خرد را وارد جامعه کنیم.
صادقی افزود: امثال علی فریدونی زحمت کشیدند، اصلا گم شدند، این انسان را چندین بار دیدم، باید کارشناسی شود، این چندین نفری که هستند، باید آثارشان نقد و بررسی شود، آنهایی که دغدغه داشتند. شهید مصطفی چمران بینظیر بود، زمانی که اسم ایشان را به یاد میآورم حس خوبی پیدا میکنم انقدر انسان صادق و پاکی بود، واقعا انسان شریف بود.
این عکاس پیشکسوت جنگ بیان کرد: بعد از جنگ، 17، 18 سال در جست و جوی و پیگیری افرادی هستم که تصاویر آنان را ثبت کردم، حدود 42 نفر از آنان را پیدا کردم اما متاسفانه برخی از آنان در شرایط خوبی نیستند، عکس سیاه و سفید خانمی را دوم مهر 1361 در داخل مسجد جامع خرمشهر ثبت کرده بودم که آن خانم را بعد از 37 سال پیدا کردم، اجتهاد پیدا کردم و سال 1397 عکس رنگی آن را ویرایش کردم.
وی گفت: ماه رمضان امسال به خرمشهر رفتم، انگار خرمشهر همان سال 1361 مانده، بازسازی نشده، حرفهایی که درباره بازسازی آن میگویند سیاهبازی است. وضعیت خرمشهر بهبود پیدا نکرده، بدتر هم شده، دور روز در این شهر نتوانستم بمانم، حس خوبی نسبت به خرمشهر داشتیم، الان حسم نسبت به آنجا از بین رفته است.
عکاسی باید زبان انسان و ارزشهای انسانی باشد
صادقی به عکاسان جوان که در حوزه جنگ فعالیت میکنند، توصیه کرد: ما باید زبان جامعه و جان سرزمین و مردم خودمان باشیم. به نظرم عکاسی باید زبان مردم، انسان و ارزشهای انسانی، زیبایی انسانی و زشتی انسانی باشد، اگر به سمت قدرت بروید، امکان دارد ثروت بدست آورید و قاب شما ماندگار نیست و در تاریخ ثبت نمیشود.
وی افزود: تاریخ خیلی بیرحم است، با کسی شوخی ندارد، تاریخ را نمیشود با پول خرید و درستش کرد، برای همین حافظ و سعدی با همه فقری که در زندگیشان داشتند، ماندگار هستند، به خاطر اینکه با انسان سر و کار داشتند، مسلمان بودند، زندگیشان بیرون از نوع نگاهشان بوده است. یا در آثار فردوسی، شما انسان را میبینید، فردوسی ایران را هم اضافه میکند، به این دلیل، عکاسی باید زبان انسان و ارزشهای انسانی باشد.
این عکاس پیشکسوت بیان کرد: ما در عکسهایم حقیقت و واقعیت تاریخ را گفتم، حاصل تصاویر و عکسهای جنگی ما کجاست؟ چگونه مصرف می شود؟ الان نمایشی و ابزاری شده است، درباره دفاع مقدس و شهدا همیشه میگویند که رفتند برای من، رفتند برای ما جان دادند، برای ما مردند، در صورتی که آنان رفتند تا ارزشهای انسانی بمانند که ارزشهای الهی هم در آن هست، الهی حق، جبهه الهی است، آن دفاع مقدس برای ارزشهای انسان و انسانیت و به معنی هستی است، ماندن ایران و ایرانی است. مساله بیرون و سیاسی را نمیتوان وارد این ماجرا کرد، مردم از آب و خاک دفاع کردند، وطن مثل مادر و ناموس برایشان بود.
کسب رتبه اول در مسابقات دهه فجر (1365و1367) رتبه برتر مسابقه عکس قرارگاه خاتم الانبیاء در سال 1364 نفر اول جشنواره سینمای جوان و نفر اول جشنواره مهر در سال 1377، دریافت جایزه بزرگ یونسکو -1367، دریافت جایزه ویژه جشنواره سینمای جوان در موضوع دفاع مقدس -1366، کسب لوح زرین یادبود هشت سال دفاع مقدس در سال 1367، دریافت لوح سپاس در سالگرد عملیات بیتالمقدس سال 1378 از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، برنده لوح نکوداشت بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، کسب لوح تقدیر در بیست و یکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، کسب لوح سپاس وزارت ارشاد اسلامی -1383، برنده لوح تقدیر و جایزه ویژه حوزه هنری به عنوان عکاس برگزیده جنگ -1379، کاندید بهترین فیلمبرداری در دوازدهمین دوره جشنواره فجر برای فیلم عاشقانه، دریافت دیپلم افتخار بهترین فیلمبردار در جشنواره فیلم کودکان برای فیلم دختران گلاب -1375 از جمله افتخارات صادقی است.
عضو هیات داوران تبلیغات عکس و پوستر و آنوس در دوازدهمین و چهاردهمین جشنواره فیلم فجر، عضو هیات داوری عکس و تبلیغات جشنواره زن سال 1377، عضو هیات داوران عکس مطبوعات در سه دوره جشنواره مطبوعات، عضو هیات داوران جشنواره بزرگ هنری مهر سال 1378، عضو هیئت داوران بخش عکس نمایشگاه قرآن، کتاب برگزیده در موضوع دفاع مقدس با عنوان مجموعه تصاویر جنگ در سال 1378، برنده مجسمه زرین طلایی به عنوان بهترین فیلمبرداری برای فیلم گمشدگان دیار صفا در سال 1385 از دیگر افتخارات صادقی است.
همچنین صادقی مقالاتی از جمله لحظههای وصال، جوانی ما اینطور قاب شد، زیر پوست عکاسی، شکوفایی....، نگاه عکاس، آنان را کنار آتش دیدم، دوربین من، عکاسی جنگ هنر مستند عصر ما، من و لودر، جنگ لهجهای جز حقیقت ندارد، یک فریم از داخل عراق را در زمینه عکاسی جنگ و خاطرات در مطبوعات کشور ارائه کرده است.