محسن هاشمی: امروز دامنه دفع به عقلای اصولگرا رسیده / نیازمند ترمیم شکافهای اجتماعی و سیاسی هستیم
پشتوانه فکری و معنوی حاج قاسم، انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی (ره) و در حیطه عمل فرامین رهبری بود. مکتبی که با افراط وتفریط، با انحراف و تحجر، با غربزدگی و شرقزدگی مرزبندی داشت و به هیچ قدرتی جز خدا و مردم وابسته نبود.
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران با بیان اینکه سردار سلیمانی خود را سرباز و مدافع همه مردم با هر گرایشی می دید، گفت: اکثریت مطلق جامعه هم او را از خود میدیدند. نگرش حاج قاسم برجذب حداکثری و دفع حداقلی بود.
به گزارش ایسنا، محسن هاشمی به مناسبت سالگرد شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی اظهار کرد: حاج قاسم بارها و بارها در جلسات خصوصی و عمومی گفته بود که خود را یک سرباز میداند و نه بیشتر و با زیادهروی در تبلیغات در مورد شخصیت فردی خود موافق نبود.
وی ادامه داد: حاج قاسم خود را سرباز ملت و همه مردم میدانست و یک سرباز نمیتواند رنگ حزبی و جناحی داشته باشد؛ چرا که باید از همه کشور و همه مردم با هر گرایش و مذهب و سلیقه سیاسی دفاع کند. نگرش حاج قاسم برجذب حداکثری و دفع حداقلی بود.
این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: امروزه دامنه دفع نه تنها ملی مذهبیها و روشنفکران، بلکه اصلاح طلبان و میانهروها را نیز شامل شده و حتی به عقلای اصولگرا نیز رسیده است و این دقیقا عکس نگاه حاج قاسم بود. نیاز امروز ما به ترمیم شکافهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که اعتراضات اخیر نیز برخاسته از همین شکافهاست.
متن گفت وگوی کامل با محسن هاشمی فعال سیاسی اصلاح طلب و رئیس سابق شورای شهر تهران درباره شهید سردار حاج قاسم سلیمانی به شرح زیر است:
*به سومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی نزدیک میشویم. او در زمان حیاتش مورد احترام همه مردم و خواص بود. به نظر شما چه ویژگیهای شخصیتی از حاج قاسم، سردار سلیمانی ساخت که توانست با بسیج نیروهای مقاومت، داعش و گروههای تروریستی مرود حمایت دسمنان اسلام را در عراق و سوریه شکست دهد؟
شاید بهتر باشد که بگوییم چه عاملی باعث شد تا سردار سلیمانیها پرورش یابند. حاج قاسم بارها و بارها در جلسات خصوصی و عمومی گفته بود که خود را یک سرباز میداند و نه بیشتر و با زیادهروی در تبلیغات در مورد شخصیت فردی خود موافق نبود. حاج قاسم سلیمانی در کنار همتها، باکریها، زینالدینها و کاظمیها، نسلی از تربیت شدگان انقلاب اسلامی بودند که در مکتب امام خمینی (ره)، فهم درستی از اسلام و بندگی، تواضع، اخلاص، حریت وشجاعت داشتند و به همین دلیل است که میبینیم این نسل صفات بسیار مشابهی به یکدیگر دارند. اینکه برای خود چه نام خود، چه مقام خود، چه نشان خود هیچ نمی خواستند و همین نخواستن موجب گردید تا ماندگار شوند، کسانی که به دنبال اسم خود و مقام خود باشند، نمیمانند.
*شهید سلیمانی خیلی اهل رسانه و سخنرانی و علاقهای به مطرح شدن نداشت اما دارای چهرهای کاریزماتیک بود و مردم به او علاقه خاصی داشتند. کاریزمای حاج قاسم به چه دلایل خاصی بود؟
حاج قاسم شخصیتی کاریزماگریز داشت یعنی همواره سعی میکرد که متفاوت از دیگران نباشد. شما لباس ایشان، طرز نشستنش، صحبت کردنش و کار کردنش را اگر میدیدید و قبلا او را نمیشناختید، متوجه نمیشدید که ایشان سردار سلیمانی است. این نوع تواضع و کاریزماستیزی نوعی جذابیت و محبوبیت معنوی برای انسان به ارمغان می آورد که حاج قاسم نماد برجسته آن بود، اگر بخواهیم دو صفت ممتاز در حاج قاسم نام ببریم که در کمتر شخصیتی در انقلاب سراغ داریم، اخلاص وتواضع ایشان بود.
*چرا حاج قاسم متعلق به گروه و جناح خاصی نبود؟
دلیلش را خود حاج قاسم بارها بیان کرده است و در وصیتنامه امام خمینی (ره) نیز تصریح شده است. حاج قاسم خود را سرباز ملت و همه مردم می دانست و یک سرباز نمیتواند رنگ حزبی و جناحی داشته باشد؛ چرا که باید از همه کشور و همه مردم با هر گرایش و مذهب و سلیقه سیاسی دفاع کند، به همین دلیل نیز امام خمینی (ره) در وصیتنامه خود نظامیان را از دخالت در سیاست منع کرده است.
*پشتوانه فکری و معنوی حاج قاسم چه بود؟
همانطور که عرض کردم پشتوانه فکری و معنوی حاج قاسم، انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی (ره) و در حیطه عمل فرامین رهبری بود. مکتبی که با افراط وتفریط، با انحراف و تحجر، با غربزدگی و شرقزدگی مرزبندی داشت و به هیچ قدرتی جز خدا و مردم وابسته نبود. این یک جهان بینی توحیدی و متفاوت با گرایشهای مختلفی است که به نام دین در جامعه شاهد هستیم و به همین دلیل حاج قاسم با دیگران متفاوت بود، نگاه حاج قاسم به همه دختران ایران به عنوان فرزندان خود، صرف نظر از نوع پوششان یا نگاهش، به همه گروهها و رجال سیاسی صرف نظر از گرایششان، برخاسته از همین بینش بود که همه را به نوعی بندگان خداوند و برابر می دانست و بخاطر انسانیتشان صرف نظر از عقایدشان شایسته کرامت می دید.
*به همین دلیل مراسم تشییع حاج قاسم شگفتی ساز شد؟
دلیلش مشخص است چون اکثریت مطلق جامعه، حاج قاسم را از خود میدیدند ومرزی میان آنها وجود نداشت، حاج قاسم خود را سرباز و مدافع همه مردم با هر گرایشی می دید و به همین دلیل هم همه مردم با گرایشهای گوناگون از چهره هایی نظیر آقای تاجزاده واصلاح طلبان تا اصولگرایان و ملی مذهبیها، روشنفکران، هنرمندان و ورزشکاران برای او ناراحت شدند و به مراسم تشییعاش رفتند، البته بعد از مراسم شاهد بود برخی چهرهها وجناحها خواستند از این مراسم تشییع مردمی استفاده ابزاری کنند و آن را به اسم خود و تایید عملکرد خود مصادره کنند و همین هم باعث شد تا سرمایه اعتبار حاج قاسم نیز مانند سایر سرمایه های جامعه نظیر اسلام و اهل بیت و غرور ملی آسیب ببیند.
*سردار سلیمانی و مرحوم هاشمی از ابتدای انقلاب مسئولیتهای مهمی بر عهده داشتهاند به ویژه در دوران دفاع مقدس و پس از آن. نوع مواجهه و روابط سردار سلیمانی با مرحوم هاشمی چگونه بود و چه اثراتی در حل مشکلات کشور داشت؟
آیت الله هاشمی رفسنجانی که از سال 62 فرماندهی جنگ را برعهده گرفتند در عملیاتهای مختلف با حاج قاسم که فرماندهی تیپ ثارالله که بعدها به لشگر ثارالله کرمان تبدیل شد، آشنا شدند و ایشان را فرماندهی فداکار وصادق یافتند و بعد از جنگ نیز در دوره سازندگی به دلیل مشارکت در فعالیتهای سازندگی استان کرمان و هم استانی بودن، ارتباط ایشان با رییس جمهور ادامه پیدا کرد و عمیقتر شد به نحوی که در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، موارد مکرری از گزارشها وجلسات با حاج قاسم که پس از دوره سازندگی نیز در قالب فرماندهی نیروی قدس با ریاست مجمع تشخیص مصلحت حفظ شد و عمیقتر گردید و تا پایان عمر ایشان ادامه یافت و با توجه به اینکه هر دو این شخصیتها، چهرههایی میانه رو بودند و با افراط وتفریط مخالف بودند، همکاری این دو در بسیاری از مقاطع حساس نظیر مقاومت عقلانی در برابر رژیم صهیونیستی و توافق برجام که با حمایت حاج قاسم صورت گرفت، ادامه یافت و حتی بخاطر این حمایت حاج قاسم توسط افراطیون تخریب شد.
*در شرایط فعلی کشور به چه میزان داشتن دیدگاههایی نزدیک به حاج قاسم برای حل مشکلات ضروری است؟
ما شاهد هستیم که متاسفانه در دهه های اخیر بصورت مداوم گروههایی از قطار انقلاب پیاده و از صحنه سیاسی و مدیریتی حذف میشوند و غیرخودی تلقی می گردند، در حالیکه نگرش حاج قاسم همانگونه که رهبری در سال 1388 تصریح کردند برجذب حداکثری و دفع حداقلی بود اما متاسفانه امروزه دامنه دفع نه تنها ملی مذهبیها و روشنفکران، بلکه اصلاح طلبان و میانه روها را نیز شامل شده و حتی به عقلای اصولگرا نیز رسیده است و این دقیقا عکس نگاه حاج قاسم بود. نیاز امروز ما به ترمیم شکافهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که اعتراضات اخیر نیز برخاسته از همین شکافهاست.
*خود شما اگر مواجهه ای با سردار سلیمانی داشتید، خاطره آن را بیان کنید.
به دلیل مسئولیتی که در دفتر رییس جمهور از اواخر دوران سازندگی و سپس دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتم و همچنین کرمانی بودن، ارتباط طبیعی کاری با حاج قاسم داشتم وخاطراتی از ایشان دارم که فرصتی مجزا می طلبد، اما زیباترین خاطره ام از حاج قاسم مربوط به زمان رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که حاج قاسم با وجودی که عمق کینه و دشمنی افراطیون با آیت الله را به خوبی می دانست، سنگ تمام گذاشتند در حسینیه جماران در کنار پیکر ایشان حضور یافتند و وداع کردند.
به منزل آیت الله آمدند وبه مادرم تسلی دادند و انگشتر خود را برای خاکسپاری در مزار آیت الله دادند و سپس در تشییع جنازه نیز آن سخنان ماندگار را بیان کردند که من به رسم امانت عین آن را نقل می کنم که «سردار حاج قاسم سلیمانی در مصاحبه با صداوسیما در مراسم تشییع پیکر آیت الله هاشمی رفسنجانی در 21 دیماه سال 1395؛ به نظر من، آقای هاشمی همینطور که از اول بود تا اخر بود. همان حالتی که از اول داشت تا آخر داشت. منتها آقای هاشمی بعضی وقت ها تاکتیک هایی داشت همانطور که در دوران گوناگون داشت وگرنه آقای هاشمی هم استکبار ستیز بود هم صهیونیست ستیز بود.
آقای هاشمی رحمه الله علیه، اولا باید به آقا تسلیت گفت که حقیقتا بزگرترین مصیبت بر ایشان وارد شد و ما بیش از اینکه نگران چیز دیگری باشیم... طبیعتا آقای هاشمی راهش پیوسته همین بود. او باید در دوره های گوناگون در دوره زمان شاه به شهادت می رسید، در دوران جنگ به شهادت می رسید. در ترورهایی که منافقین انجام دادند خداوند به او عمر داد. عمر مناسبی. و توانست از همه لحظات عمرش استفاده کند. شاید با برکت ترین عمر را آقای هاشمی داشت و توانست خدمات بزرگی به این مردم و انقلاب و جمهوری اسلامی کند.
کارهای بزرگی انجام داد عمر بسیار با برکتی داشت. شاید کمتر مرجع تقلیدی به این میزان برکت از عمر ایشان نایل شده باشد. حقیقتا یک مشاور بسیار امین برای مقام معظم رهبری بود. خدا انشاءالله به ایشان صبر دهد، طول عمر دهد. خدا ایشان را برای ما حفظ کند ذخیره کند برای همه چیزهایی که از دست دادیم. بقا عمر ایشان وجود ایشان می تواند جبران کند همه آنها را.
آقای هاشمی در همه موضوعات انقلاب نقش داشت. گفتند خیلی ها در این دوره پیرامون شخصت آقای هاشمی پیرامون عملکردهای آقای هاشمی اما یک مساله مهمی وجود دارد که من امروز در سطح بین المللی دیدم همه نهضت های دنیا یک احساس خلا بزرگی کردند چون آقای هاشمی یک مشاور مجانی برای همه بود. همه کسانی که در دنیا مبارزه می کردند به نوعی با ایشان مشورت می کردند. ایشان در همه مبارزاتی که در دنیا وجود داشت نقش ارزنده ای داشت؛ در مبارزات فلسطین، در مبارزات لبنان در مبارزات مردم عراق، در سقوط رژیم صدام در همه سطوح مختلف. لذا حقش فقط در مساله داخلی ایران و ملت ایران نیست در سطح بین الملی و منطقه در جهان اسلام حق بزرگی آقای هاشمی دارند.
انشاءالله خداوند ایشان را با اولیا مشهور کند. به مردم ما صبر دهد مردم ما شخصیت های بزرگی از دست دادند اما توانستند به سرعت با فهم و درک و حکمت راه خودشان را پیدا کنند.»
تماشاخانه