پنج‌شنبه 30 اسفند 1403

مهدی کروبی درس معرفت داد؛ کاظم صدیقی خوش شانس بود، قالیباف حسرت به دل ماند

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
مهدی کروبی درس معرفت داد؛ کاظم صدیقی خوش شانس بود، قالیباف حسرت به دل ماند

می‌توان مهدی کروبی، شیخ اصلاحات، را نماد معرفت در عصر جدید سیاست دانست. او کاری را انجام داد که می‌تواند هم درس بزرگی برای سیاسیون جوان باشد و هم در تاریخ از این حرکت به نیکی یاد شود. پس از اینکه مسعود پزشکیان کار را به‌عنوان رئیس‌جمهور آغاز کرد، یکی از مباحثی که به میان آمد، مطالبه برای رفع حصر سه معترض به انتخابات سال 88 بود.

روز 28 اسفند است و در شرایطی اتفاقات سال گذشته و چهره‌های سیاسی این سال را برای رسیدن به 10 چهره تاثیرگذار مرور میکنیم که حوادث سیاسی چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی آن چنان زیاد است که اگر آنها را نوشته و آن را بدون جزئیات زمانی در برابر کسی قرار دهیم به راحتی آن را حوادث چهار یا پنج سال تلقی کند. بهار 1403 که با انتخابات دور دوم مجلس دوازدهم، شروع یک مجلس جدید، سقوط بالگرد رئیس‌جمهوری و درگذشت سیدابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه دولت سیزدهم همراه بود.

به گزارش هم‌میهن، بعد از آن هم که در تابستان به طور فشرده وارد رقابت انتخاباتی ریاست‌جمهوری چهاردهم با 5 کاندیدای اصولگرا و یک کاندیدای اصلاح‌طلب با حداقل آمادگی شده و جریانهای سیاسی به اشکال مختلف در آن در دو جبهه توسعه‌خواه و اصلاح‌گر در برابر رادیکال و ضدتوسعه شرکت کردند.

نتیجه‌اش هم که در پی مناظرهها و دوقطبی ایجادشده با پیروزی جبهه اصلاح‌گر به شکل‌گیری دولتی متفاوت با نظر مجلس تندرو اصولگرا ختم شد تا تابستان را با چالش و دغدغهها برای رای اعتماد به وزرای پیشنهادی همراه سازد. در کنار آن، این انتخابات اختلافات درون جریانی اصولگرا‌ها را نیز تقویت کرد و دوگانه جلیلی - قالیباف را در این جبهه رقم زد.

البته که در این زمان ترور اسماعیل هنیه هم‌زمان با شروع ریاست‌جمهوری پزشکیان آن هم در تهران بحث انتقام و پاسخگویی به اسرائیل را به میان آورد و در این بین با ورود به پاییز و ترور سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان (با وجود رای اعتماد به کابینه پزشکیان) از همین مجلس و رسانههای تندرو همسو با آن اعتراض به پزشکیان برای نحوه واکنش به این رخداد با این کلیدواژه که دولت مقصر ادامه ترور رهبران مقاومت به دلیل عدم پاسخگویی است، شکل گرفت.

در این بین شروع به پروسه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بحثها بر سر اینکه با آمریکا «مذاکره کنیم» یا «مذاکره نکنیم» را باردیگر به فضای سیاست داخل کشور وارد کرد؛ دولت ایران پالسهای مثبتی نسبت به آن در چارچوب یک مذاکره با حفظ «عزت، حکمت، مصلحت» را به میان آورد، اما نتیجه آن انتخابات که پیروزی دونالد ترامپ بود از هر لحاظ کشور را به سمت سختی بیشتر و مشکلات بیشتر و البته تصمیم دیگری در سیاست خارجی سوق داد. با شروع به کار دولت جدید آمریکا در 20 ژانویه 2025، زمستان ایران هم درگیر فضای سیاست خارجی ملتهب با وجود ترامپ و افزایش سریع نرخ ارز و مشکلات اقتصادی آن بود و هم از این سو کشور با فشار تندرو‌ها برای ابلاغ قانون حجاب و عفاف روبه‌رو شد.

در این بین مجلس در دو محور با فشار مضاعف به دولت به برخی خواستههای تندروانهاش در پایان سال رسید؛ اول عبدالناصر همتی را که سکاندار وزارت اقتصاد بود از قطار دولت پیاده کرد و از سویی با تاکید‌های پیدرپی آنها در حرکتی که به توصیه غلامحسین محسنی‌اژهای رئیس قوه قضائیه رقم خورد، محمدجواد ظریف از معاونت راهبردی استعفا داد.

این اتفاقات تازه غیر از آن است که مثلاً ترور محمد مقیسه و علی رازینی دو قاضی در فضای امنیتی کشور فضای ویژهای را به همراه داشت یا پرونده اقتصادی با مجرم شناخته شدن دو وزیر دولت سیزدهم به پایان رسید. روز‌های پایانی سال را در شرایطی طی میکنیم که سیاست داخلی در یک سال گذشته روی دور تند بود و با حجم زیادی از اخبار در این حوزه که شاید بسیاری از آنها حتی از قلم افتاده باشند؛ از اظهارنظر‌های شاذ برخی چهرهها و تجمعات تا خواستها و درخواست‌ها و تصمیمات.

در این بین با پایان سال آنچه امید بود بهبود یابد وضعیت معیشتی مردم بود که فعلاً بر همان مدار قبل است و شاید در حوزه سیاست داخلی رفع حصر از جمله خواستههای همچنان برآورده‌نشده این سال است که البته همزمان با نگارش این مطلب درباره مهدی کروبی به عنوان یکی از چهره‌های در حصر تحقق یافت. آنچه در چشم انداز سال آینده با ابهام روبه‌روست تصمیم‌گیریها در حوزه سیاست خارجی و نحوه ریل‌گذاریها برای بهبود وضعیت مردم است که امیدواریم با تصمیمات منطقی و واقعبینانه سال 1404 را بهتر از 1403 رقم بزند.

سیدمحمد خاتمی: رئیس‌جمهورساز

انتشار نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم و حرکت به سوی واکاوی علل و عوامل پیروزی مسعود پزشکیان، تحلیل جالبی را به میان آورد که سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهوری دولت اصلاحات، چهره سیاسی President Maker یا رئیس‌جمهورساز است. همانطور که در سال 92 با حمایتش از حسن روحانی در کنار چهرهای مانند اکبر هاشمی‌رفسنجانی و بسیج نیرو‌های همسو او را پیروز انتخابات کرد.

حالا هم با وجود اینکه رای‌دهندگان در این انتخابات حتی 50 درصد واجدین شرایط رای دادن هم نمیشدند؛ برخلاف تصوری که هسته سخت قدرت درباره کاهش مشارکت و پیروزی قطعی اصولگرایان داشته، حمایت صریح خاتمی و بسیج بخش عمده نیرو‌های علاقه‌مند به توسعه و رفاه ایران، یک چهره از دولت اصلاحات او پیروز انتخابات شد.

داستان هم از این قرار است که خاتمی در نبود حداقلها در انتخابات مجلس دوازدهم، همچون بسیاری از مردم مشارکت نکرد و در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم وقتی پزشکیان به‌عنوان یکی از سه گزینه جبهه اصلاحات تایید صلاحیت شد؛ تمام‌قد از او حمایت کرد و همین موجب ایجاد دوقطبی در انتخابات شد، چنانچه در مناظرههای انتخاباتی عملاً 5 به 1 به مقابله با پزشکیان پرداختند.

البته پزشکیان و آنها که در جرگه حامیانش بودند هم در برابر آنچه به او نسبت میدادند که او دولت سوم روحانی را شکل میدهد؛ به انحای گوناگون بیان میکردند که اگر هم قراری باشد دولت «من (پزشکیان) دولت سوم خاتمی» میشود (حالا اینکه در عمل و نتیجه سال اول این دولت، در این روز‌ها تفاوت بسیار محسوس است؛ بحث دیگری است).

پیروزی پزشکیان در حالی رقم خورد که مردم روزبه‌روز ناراضیتر و ناامیدتر میشدند؛ نسل جوان که کمتر تمایل به رای دادن داشتند و آن جمعیت حداقلی که به هر دلیل با وجود نارضایتیها در ایران ماندهاند و قصدی هم برای رفتن ندارند؛ خاطرات دولت خاتمی را به عنوان بهترین دولت پس از پیروزی انقلاب به یاد داشته و برای همان بهبود نسبی و رای دادن به وزیر او از این حافظه تاریخی استفاده کردند. شاید این انتخابات و رای به وزیر بهداشت دولت خاتمی مصداق مناسبی از این باشد که اگر رئیس‌جمهور یا هر مقامی 8 سال خوب فعالیت کند حتی اگر بخش عمده رسانههای داخل و خارج علیه او باشد و محدودیتها بر او اعمال شود، مردم سر وقتش به یاد میآورند.

محمدباقر قالیباف: حسرت بر دل مانده

محمدباقر قالیباف ابتدای سال دغدغه ریاست دوباره مجلس را داشت و در مجموعه 282 نفری نمایندگان مجلس دوازدهم در حال لابی‌های گسترده برای رسیدن مجدد به ریاست بود. او که جای پای خود را دچار لغزش فراوان می‌دید، با حادثه سقوط بالگرد رئیس‌جمهور، یکبار دیگر سودای رسیدن به پستی که همیشه ناکام در رسیدن به آن بود را پرورش داد.

هرچند که چند روز بعد از حادثه بالگرد رئیس‌جمهور وقت در نهایت به ریاست مجلس رسید، اما یکبار دیگر کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری شد. او که حاشیه‌های پیرامون فرزندانش را از زمان انتخابات مجلس با خود به سال جدید آورده بود، یکبار دیگر نه با افشاگری که با صحبت‌های دخترش مریم به دردسر افتاد. قالیباف در نهایت یکبار دیگر هم مغلوب انتخابات ریاست‌جمهوری شد، اما ارتباط خوب او با پزشکیان در مجلس باعث شد که یارانش از پزشکیان حمایت کنند.

او پس از ریاست‌جمهوری پزشکیان نقش بسیار موثری در کسب آراء نمایندگان مجلس برای کابینه پزشکیان ایفا کرد؛ به‌گونه‌ای که همه خیال خود را از جانب مجلسی‌ها راحت دیدند و به نظر می‌رسید که در تلاش بود تا خود را به عنوان حامی دولت معرفی کند، اما خیلی زود وفاقِ میان قالیباف و پزشکیان رنگ باخت. او انتصاب محمدجواد ظریف را خلاف قانون مطرح کرد.

در ماجرای قانون حجاب نیز با وجود آنکه رئیس‌جمهور اعلام کرده بود مخالف اجراست، او بر اجرای آن تاکید داشت؛ برخی معتقد بودند که عدم توافق قالیباف با رئیس‌جمهور بر سر برخی پست‌ها، این قانون را به پاشنه آشیلی برای قالیباف تبدیل کرده است. او همچنین در صحن اظهارات رئیس‌جمهور پیرامون اتخاذ تصمیمات ارزی در جلسه سران قوا را تکذیب کرد.

سعید جلیلی: سایه‌نشین اجماع‌سوز

«ناکام انتخابات»، «مرد سایه‌نشین» و «مانع اجماع اصولگرایان» اینها از جمله عناوینی است که طی یک سال گذشته به سعید جلیلی به عنوان یکی از چهرههای سیاسی سال 1403 نسبت دادهاند که هر کدام از آنها داستانی پرفرازونشیب دارد که شاید بتوان گفت همه آنها با شروع رقابتهای انتخاباتی در تیرماه امسال رقم خورد. اولی که مشخصاً با اعلام نتایج انتخابات به میان آمد؛ آنجا که جلیلی در دو دوره انتخابات از مسعودپزشکیان آرای پایینتری به دست آورد و شکست خورد. در این بین بسیاری از تحلیلگران رای مردم به پزشکیان را نه به اندیشه رادیکال او و حامیان بنیادگرایش عنوان کردند.

داستان دومی هم که مشخص است او «دولت در سایه» را از زمان دولت حسن روحانی راه انداخته و بنابر اطلاعاتی که از عملکرد و سخنان خود جلیلی مطرح شده بیشتر به گروه فشار برای ناکام‌سازی دولت‌های برخاسته از جریان رقیب است و حالا پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم که آن هم از جمله دولتهای غیراصولگرا است، بحث بر سر فعالیت آن در روز‌های پس از انتخابات به میان آمد و بسیاری بر این تاکید داشتند که اصلاً چرا باید در فضای سیاسی ما چنین تشکیلاتی فعالیت کند و انتقادات بسیاری نیز به آن شد.

سومین عبارت هم که در ابتدای متن به آن اشاره میشود از آن باب مطرح است که از همان روز اعلام نتایج دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری بحث بر سر نپذیرفتن اجماع اصولگرایان بر سر محمدباقر قالیباف از سوی او به میان آمد و بحثها تا طرح موضوع از سوی سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان و پیامرسانی اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه در این زمینه ادامه پیدا کرد و تا جایی پیش رفت که همزمان با تشییع پیکر نصرالله، خود جلیلی در جلسهای به موضوع اشاره کرد که نصرالله نبود و قاآنی در جلسه اجماع‌سازی اصولگرایان حضور داشته است.

بنابر همین سه عبارت از نقش آفرینی یک‌سال جلیلی همه گمانه زنیها از دوپارگی جریان اصولگرا در فضای سیاسی کشور به پرچمداری جریان منشعب توسط او خبر میدهد.

محمد جواد ظریف: برای ایران کت در آورد

«دیگه کت درآوردم». شاید این جمله را بتوان یکی از جذاب‌ترین جمله‌هایی دانست که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری از جانب یکی از حامیان اصلی کاندیدا‌ها بیان شده بود. جمله‌ای از سوی محمدجواد ظریف که پس از 3 سال غیبت در عرصه سیاسی، با فرارسیدن انتخابات با تمام قدرت برای حمایت از مسعود پزشکیان به میدان آمده بود. او در زمان تبلیغات، تمام تلاش خود را انجام داد تا مردم را قانع کند که قهر با صندوق رای را کنار بگذارند تا تندرو‌ها نتوانند بیش از این در ارکان قدرت نفوذ کرده و کشور را وارد مسیری خطرناک کنند. ظریف در دوره تبلیغات به گونه‌ای عمل کرد که بیراه نیست اینطور گفته شود که نقشی پررنگ در پیروزی پزشکیان ایفا کرده است.

پررنگ بودن نقش محمدجواد ظریف در پیروزی پزشکیان را زمانی می‌توان بیشتر احساس کرد که به پس از انتخابات نگاه کرد. همین تلاش‌ها و کت‌در آوردن‌هایش بود که خشم تندرو‌ها را از او به اوج رساند و کینه‌ای عمیق از وزیر سابق خارجه به دل گرفتند. پس از اینکه پزشکیان حکم معاونت راهبردی را برای ظریف صادر کرد، تندرو‌ها و به‌خصوص بهارستان‌نشین‌های این جماعت بیشتر تمرکز خود را روی آن گذاشتند که هرطور شده او را حذف کنند تا با نبودن ظریف، هم کمی از آتشی که به جانشان افتاده بود را کم کنند و هم اینکه نگذارند بیش از این به پزشکیان کمک کند.

آنها تمام تلاش خود را از یازدهم مرداد که حکم ظریف صادر شد انجام دادند و سرانجام پس از نزدیک به هفت ماه، کمی به هدف خود نزدیک شدند و حالا چند روزی است که ظریف دیگر در جلسات هیئت دولت شرکت نمی‌کند. البته دو روز پیش سخنگوی دولت در مصاحبه‌ای که داشت اعلام کرد هنوز از نظر دولت، محمدجواد ظریف معاون راهبردی است؛ موضوعی که شاید نشان‌دهنده روزنه‌های امید برای بازگشت او باشد.

سیدابراهیم رئیسی: خدا او را دوست داشت

درباره روند حرکت و آینده سیدابراهیم رئیسی طی سال‌های اخیر سناریو‌هایی مختلفی در ذهن‌ها جاری شده بود که به یکی از آنها هم رسید و ریاست‌جمهوری را با انواع کمک‌ها در اختیار گرفت، اما اگر به صبح سی‌ام اردیبهشت برگردیم، تنها گزینه‌ای که درباره آینده سیاسی او نمی‌توانستیم حدس بزنیم، اتفاقی بود که برای او و همراهانش در مسیر بازگشت از مرز ایران و آذربایجان رقم زده شد.

رئیسی با مرگ ناگهانی‌اش کشور را وارد دوره‌ای جدید از سیاست کرد، برای سومین بار در تاریخ، ایران شاهد برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری شد و از دل این انتخابات از یکسو شکاف در دیوار اصول‌گرایان به صورت کامل نمایان شد و از سوی دیگر یک اصلاح‌طلب توانست در پروژه یکدست‌سازی رخنه ایجاد کرده و ریاست قوه مقننه یکبار دیگر حداقل به صورت اسمی به اصلاح‌طلبان واگذار شود. هرچند برخی فانتزی‌باف‌های اصول‌گرا طوری رفتار می‌کردند که دوره ریاست‌جمهوری رئیسی، همان دوره نزدیک شدن به مدینه فاضله است و ایران با این روند بهشت زندگی در جهان خواهد شد، اما فانتری‌ها که در جریان زندگی مردم تاثیری ندارد، مردم واقعیت را می‌بینند و با واقعیت‌ها زندگی می‌کنند.

با مجموع وضعیتی که طی سه سال ریاست‌جمهوری او به وجود آمده بود با همه نگاه مثبتی که نسبت به شخص او از سوی جریان‌های قدرتمند درون حاکمیتی وجود داشت؛ شاید اتفاقی که رخ داد، بهترین پایانی بود که می‌توانست برای رئیسی رقم بخورد. هرچند روی آینده پوشیده است، اما چندان دور از انتظار نبود که در انتخابات ریاست‌جمهوری 1404 فرد دیگری به عنوان پیروز اعلام شود و سیدابراهیم رئیسی تبدیل به اولین رئیس‌جمهور در تاریخ ایران شود که با پایان دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش حضور او برای ادامه مسیر و حضور در دور دوم تمدید نشود؛ موضوعی که در صورت رقم خوردن، می‌توانست در نهایت منجر به این شود که او آرام‌آرام از صحنه سیاست ایران محو شده و تنها نامش در تاریخ بماند؛ به عبارتی می‌توان گفت شاید خدا او را خیلی دوست داشت که این پایان را برایش رقم زد.

مسعود پزشکیان: و ناگهان ریاست‌جمهوری

«تا آخر میمونی دیگه؟» جمله معروف مسعود پزشکیان است که اگرچه تاثیر چندانی در انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهور نداشت، اما در ناکامی جریان مقابل موفق بود. تقریباً هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد پزشکیان بتواند تاییدصلاحیت شورای نگهبان را جلب کند، اما او نه‌تنها موفق به دریافت صلاحیت شد، که با وجود مشارکت کمتر از 50 درصدی در انتخابات نیز که همیشه پیروزی را از آنِ اصولگرا‌ها کرده است، در نهایت رئیس‌جمهور ایران شد.

«گفتمان وفاق ملی» خیلی زود به رویکرد اصلی دولت پزشکیان تبدیل شد؛ گفتمانی که خیلی آن را مبهم و دارای ایرادات جدی می‌دانستند و برخی معتقد بودند این میتواند به یک باج‌دهی سیاسی تبدیل شود و رئیس‌جمهور به خیال خود گمان می‌کند اگر افرادی از گرایش‌های سیاسی مختلف را در کابینه‌اش به کار گیرد، دعوا‌ها کمتر و اوضاع بهتر خواهد شد.

تنها یک روز پس از مراسم تحلیف او در مجلس، اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس که برای شرکت در همین مراسم به تهران آمده بود ترور شد، پس از آن ترور سیدحسن نصرالله و دیگر رهبران حماس کار او در عرصه سیاست خارجی را بسیار سخت کرد. با روی کارآمدن ترامپ ابتدا اعلام کرد که با آمریکا مذاکره خواهد کرد، اما در روز استیضاح همتی گفت: «بنده معتقد به گفت‌و‌گو با آمریکا بودم ولی وقتی مقام رهبری گفتند گفت‌و‌گو نشود، گفت‌و‌گو نمی‌کنیم، تمام شد رفت.» او چند رویکرد اساسی را در دوران کاندیداتوری اعلام و دنبال کرد، برنامه‌اش همان برنامه هفتم توسعه، مخالفت با اجرای قانون عفاف و حجاب، رفع فیلترینگ و تنش‌زدایی با غرب بود.

هرچند که تاکنون تنها توانسته دو پلتفرم و تعلیق اجرای قانون عفاف و حجاب را به نتیجه برساند و در دیگر وعده‌هایش تاکنون تغییر چندانی حاصل نشده است. پزشکیان برخلاف انتظار توانست رای اعتماد تمام کابینه‌اش را نیز از مجلس بگیرد، اما بهارِ کابینه‌اش خیلی زود خزان شد و عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد او خیلی زودتر از آنچه تصور می‌شد با استیضاح نمایندگان مجلس برکنار شد. فشار تندرو‌ها به پزشکیان منجر به حذف محمدجوادظریف هم از دولت وی شد و راهِ سخت پزشکیان تا اولین پایان سالی که مسئولیت ریاست‌جمهوری را برعهده گرفت ناهموار ماند.

غلامحسین محسنی‌اژه‌ای: توصیه‌کننده به یک استعفا

«رسیدگی به این پرونده، در زمره افتخارات نظام است»؛ این جمله‌ای بود که محسنی‌اژهای، رئیس دستگاه قضا در پاسخ به صدور احکام پرونده چای دبش و محکومیت دو وزیر دولت رئیسی اعلام کرد. او صراحتاً اعلام کرد که جرم اتفاق افتاده و نباید آن را به اغراض و تعلقات سیاسی و جناحی آلوده کرد. صراحت او در اعلام چند تخلف گسترده و مجرم اعلام کردنِ مقامات طراز اول دولتی او را بار‌ها در سالی که گذشت بر سر زبان‌ها انداخت. او در چند نوبت سخنانی درباره فساد‌های گسترده در کشور داشته است؛ از افشاگری درباره نهاده‌های دامی گرفته تا خط لوله قاچاق سوخت از فرودگاه تا دریا.

شاید بتوان گفت بعد از این پروندهها بیشترین نقشآفرینی اژهای در چارچوب فعالیت سران سه قوه و تصمیماتی است که در این جلسات گرفته شده است. البته نهاد تحت سکانداری او با فرازونشیب بسیار روبه‌رو بود؛ از جمله مهمترین آن ترور دو قاضی معروف دیوان عدالت اداری بود. از جمله موضوعات مهم مورد بحث که پای رئیس قوه قضائیه هم به آن کشیده شده بود، ابلاغ قانون حجاب و عفاف است. البته که در سالی که گذشت مواضع اژه‌ای درباره آن تغییر خاصی نکرد.

او معتقد بود که در حوزه عفاف و حجاب وضعیت خوبی نداریم و در هم‌اندیشی با اصحاب رسانه‌ها با اشاره به این موضوع گفته بود من گفته‌ام از همین قوانین موجود اگر استفاده شود 70 درصد مشکل حجاب حل خواهد شد، اما می‌گویند لایحه بدهید و وقتی می‌خواهند کاری انجام نشود می‌گویند یک کار جامع اساسی و همه‌جانبه انجام دهید، این یعنی نشود.

او تاکید داشت که قانون عفاف و حجاب باید ابلاغ و اجرا شود. البته این قانون فعلاً با تصمیم شورای عالی امنیت ملی در تعلیق قرار گرفته و پس از این تصمیم او هم درباره ابلاغ آن نظر دیگری نداشته است. از جمله نقشآفرینی دیگر او که در فضای سیاسی کشور سروصدا ایجاد کرد این بود که او همزمان با استضیاح وزیر اقتصاد در مجلس به گفته محمدجواد ظریف، اژه‌ای به او توصیه کرد که از معاونت راهبردی استعفا بدهد و به دانشگاه بازگردد و ظریف هم پذیرفت.

کاظم صدیقی: برنده سیر تحولات

شاید بتوان کاظم صدیقی را فردی خوش‌شانس تلقی کرد. شاید اگر اتفاقات عجیب سیاسی و منطقه‌ای در طول سال 1403 نبود، همچنان افکار عمومی پیگیر این سوال بود که «سرانجام پرونده باغ ازگل و کاظم صدیقی چه شد؟» به عبارتی شدت تحولات سیاسی به‌گونه‌ای بود که موضوع امام جمعه تهران را به حاشیه برد؛ ماجرایی که از روز‌های پایانی سال گذشته استارت زده شد.

مردم ایران سال 1403 را در حالی تحویل کردند که در آخرین روز‌های سال گذشته‌اش گزارشی مهم درباره کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران منتشر شد؛ خبری که حکایت از این داشت که یک موسسه متعلق به کاظم صدیقی و پسرانش، اقدام به زمین‌خواری در منطقه ازگل تهران کرده است؛ موضوعی که با واکنش‌های متفاوت از سوی امام جمعه تهران همراه بود. او ابتدا نامه‌هایی خطاب به دادستان عمومی و انقلاب شهر تهران نوشت و مدعی شد که امضایش جعل شده است، در همان روز، صداوسیما هم بسته‌های حمایتی خود درباره صدیقی را فعال کرد و با او مصاحبه‌ای ترتیب داد تا بگوید «من را نمی‌خواهند بزنند، هدف‌شان مردم و اعتقادات مذهبی و تکیه‌گاه‌های آنها است.» چند روز بعد ویدئویی دیگر منتشر کرد و درحالی‌که قبلاً گفته بود امضایش جعل شده؛ اینبار گفت که آگاهی نداشته و استغفار می‌کند.».

اما نکته جالب در این میان واکنشی بود که ستاد برگزاری نماز جمعه به این ماجرا کرد. در حالی که افکار عمومی حساسیت بالایی روی کاظم صدیقی پیدا کرده بود، او به نمازجمعه تهران فرستاده شد. محکم پشت تریبون ایستاد، مردم را و خودش را به تقوی الهی دعوت کرد و گفت: «اتحاد و انسجام و مؤدتی که در جامعه اسلامی داریم، یعنی اینکه آدم برادر خودش را که لِه نمی‌کند؛ برادر خودش عیبی هم داشته باشد، عیب را رفع می‌کند و با او به صورت دشمن برخورد نمی‌کند.»

مهدی کروبی: درس معرفت داد‌

می‌توان شیخ اصلاحات را نماد معرفت در عصر جدید سیاست دانست، او کاری را انجام داد که می‌تواند هم درس بزرگی برای سیاسیون جوان باشد و هم در تاریخ از این حرکت به نیکی یاد شود. پس از اینکه مسعود پزشکیان کار را به‌عنوان رئیس‌جمهور آغاز کرد، یکی از مباحثی که به میان آمد، مطالبه برای رفع حصر سه معترض به انتخابات سال 88 بود.

در همین راستا اقدامات و تلاش‌هایی هم از جانب رئیس‌جمهور و رئیس قوه قضائیه صورت گرفت تا اینکه اوایل شهریور، خبری اعلام شد مبنی بر اینکه با رفع حصر مهدی کروبی موافقت شده است، اما رئیس مجلس ششم با اعلام این خبر اعلام کرد که این نوع رفع حصر را نخواهد پذیرفت.

او در واکنش به این موضوع گفته بود: «ما هر دو همزمان حصر شدیم و اگر قرار شود روزی رفع حصر شود ما هر دو باید رفع حصر شویم؛ لذا امیدوارم انشاالله این کار به‌زودی انجام شود ولی با همدیگر باشد. من رفع حصر تنهایی را نمی‌خواهم.» البته روز گذشته خبر دیگری درباره حصر منتشر شد مبنی بر اینکه با دستور رئیس قوه قضائیه، درباره مهدی کروبی رفع حصر صورت گرفته است، کروبی با شنیدن این خبر باز هم موضع قبلی خود را تکرار کرده و گفته است: «اکنون که شما تصمیم گرفتید حصر را پایان دهید، من نمی‌توانم مانع خروج شما از منزل شوم. ولی توصیه می‌کنم هر چه زودتر حصر آقای موسوی و خانم رهنورد را پایان دهید.»

علاوه بر ماجرای رفع حصر که به آن اشاره شد، مهدی کروبی همانند گذشته به‌رغم اینکه در حصر بود، فعالیت سیاسی را ادامه داد و سعی کرد در روند سیاسی کشور نقش داشته باشد. او هم در هر دو دور انتخابات ریاست‌جمهوری، با انتشار پیام‌هایی از مردم درخواست کرد که به مسعود پزشکیان رای بدهند.

محمد مخبر: رئیس دولت 50 روزه

«محمد مخبر عهده‌دار ریاست دولت شد.» این غیرمحتمل‌ترین جمله‌ای بود که شاید در آغاز سال 1403 به ذهن کسی خطور می‌کرد. محمد مخبر، معاون اول رئیس‌جمهور دولت دوازدهم، پس از سقوط بالگرد رئیس‌جمهور به مدت 50 روز وظیفه مدیریت دولتِ بی‌رئیس‌جمهور را به عنوان کفیل بر عهده داشت. با وجود گمانه‌زنی‌هایی که از حضور او برای ثبت‌نام در انتخابات پیش‌بینی‌نشده پیش رو شده بود، اما او از این کار خودداری کرد. مخبر با وجود حاشیه‌های فراوانی که به‌ویژه با ستاد اجرایی فرمان امام و تولید واکسن برکت و بانک پاسارگاد با خود داشت، اما عملکرد متفاوتی در این 50 روز از خود نشان داد.

عملکرد او به‌ویژه زمانی که انتصاب‌های دقیقه نودی در دوره انتقال دولت‌های سیزدهم و چهاردهم خبرساز شد، مورد تقدیر جریان‌های سیاسی متفاوت قرار گرفت. او در بخشنامه‌ای که به کلیه دستگاه‌های اجرایی ابلاغ کرد همه دستگاه‌های اجرایی را مکلف کرد تا زمان استقرار دولت چهاردهم از هرگونه تغییر در ساختار‌های سازمانی، جابه‌جایی نیروی انسانی و نقل‌وانتقال اموال دولتی، اعمال آیین‌نامه جدید و تغییر در تعرفه‌ها و عوارض خودداری کنند. البته پس از پایان دوره او بحثهای بسیاری نسبت به عملکرد او صورت گرفت؛ برخی این عملکرد را مثبت و برخی منفی ارزیابی کردهاند.

البته که آنچه به پزشکیان منتقل شد، با وجود تبلیغات جریان تندرو و رادیکال که بیشترین نقش‌آفرینی را در دولت قبل داشتند اصل «اسب زین‌شده» نبود، اما طبیعتاً آنچه بود را به پای فقط مخبر و عملکرد 50 روزه آن نمیتوان گذاشت. پس از انتقال دولت از سوی مخبر به پزشکیان وی روز‌های بی‌حاشیه‌ای را سپری کرد و او در نهایت با پیامی به مسعود پزشکیان اعلام کرد که آمادگی کامل برای همکاری با دولت چهاردهم را دارد و البته او در ادامه هم رویکرد مناسبی نسبت به دولت چهاردهم داشت و در واکنش به خبر استعفای مسعود پزشکیان گفته بود «تضعیف دولت و رئیس‌جمهور نه‌تنها به نفع کشور نیست، بلکه دقیقاً خواست دشمنان انقلاب اسلامی است.»

از میان اخبار

حامد وفسی کیست؟

چین و روسیه و حل معمای سیاست خارجی ایران

ایران باید مستقل از چین و روسیه موضع هسته‌ای بگیرد / جایی که اکنون ایستاده‌ایم حاصل ندانم کاری‌ها است

سیدمصطفی محقق داماد؛ پرتره یک حقوقدان