پنج‌شنبه 8 آذر 1403

میزگرد "ناترازی انرژی"| سهم بالای سیاست‌گذاری انرژی در ایجاد تورم / منشأ تورم غیرمتعارف در دلاریزه کردن نرخ‌هاست

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
میزگرد "ناترازی انرژی"| سهم بالای سیاست‌گذاری انرژی در ایجاد تورم / منشأ تورم غیرمتعارف در دلاریزه کردن نرخ‌هاست

25 تا 30 درصد تورم بیش از 50 درصدی، ناشی از نوع سیاست‌گذاری انرژی است. همچنین دلاریزه کردن نرخ‌ها منشأ تورم غیرمتعارفی است که اتفاق می‌افتد.

- اخبار اقتصادی -

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، سال 1401 سال بسیار ویژه و بی‌سابقه‌ای در نظر تأمین انرژی کشور مخصوصاً در دو پارامتر و خروجی اثرگذار بنزین و گاز بودیم، در هر دو با ناترازی و کسری قابل توجه مواجه شدیم و تلاش شبانه‌روزی برای تأمین نیاز مصرفی کشور در شرایط کسری تأمین گاز و بنزین نسبت به مصرف جهش‌یافته، صورت گرفت.

جهت بررسی شرایط فعلی کشور در تأمین بنزین و گاز، ریشه‌یابی و شناسایی علل بروز ناترازی و ارائه راهکارهای اجرایی به‌منظور رفع ناترازی‌ها و اصلاح رویکردها، میزگردی با حضور "سیدهاشم اورعی"، مدرس دانشگاه، کارشناس انرژی و رئیس اتحادیه انجمن‌های انرژی ایران و "همت قلی‌زاده"، کارشناس اقتصاد انرژی و مدرس دانشگاه با موضوع "ناترازی انرژی در ایران" در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.

در بخش اول این میزگرد، به مباحثی چون "170 میلیارد دلار در سال انرژی مصرف می‌کنیم"، "معیار صحیح، شدت مصرف انرژی است، نه سرانه مصرف انرژی!"، "به جهانی کردن قیمت انرژی «یارانه پنهان انرژی» می‌گویند!"، "20 تا 30 شاخص روی شدت انرژی مؤثر است"، "این ادعا که «مردم فرهنگ مصرف انرژی ندارند»، مبنای علمی ندارد"، "رسیدن قیمت فرآورده‌های نفتی به 90 درصد فوب یک گزاره غلط است" و "مقایسه مصرف گاز ایران و چین، به‌بی‌ربطی مقایسه مصرف قرمه‌سبزی در ایران و چین است" پرداخته شد.

میزگرد "ناترازی انرژی"| آیا مردم ایران پرمصرف هستند؟+ فیلم

در بخش دوم این میزگرد، به مباحثی چون "مشکل ما در میزان مصرف نیست، مشکل ما در درست مصرف نکردن است"، "مصرف منطقی انرژی یعنی چه؟"، "دلیل افزایش عجیب مصرف بنزین در زمستان رشد قاچاق است"، "علت‌العلل شرایط انرژی کشور، سیاست قیمت‌گذاری دولتی است"، "42درصد از GDP کشور انرژی صرف می‌شود"، "قیمت واقعی انرژی، قیمتی است که در بازار آزاد مشخص شود نه آن‌که دولت مشخص کند" و "با ادامه مسیر فعلی، شاهد روند فزاینده ناترازی هستیم" پرداخته شد.

میزگرد "ناترازی انرژی"| سال‌به‌سال وضعیت ناترازی انرژی بدتر می‌شود + فیلم

در بخش سوم این میزگرد، به مباحثی چون "اخلال عجیب در اقتصاد ایران با ورود نفت ملی به بودجه"، "«یارانه پنهان انرژی» یک مفهوم نادرست و غیرواقعی است"، "ناکارآمدترین شرکت‌ها در مصرف انرژی، نیروگاه‌ها، پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ها هستند"، "متهم‌کردن مردم به مصرف زیاد انرژی جز فرافکنی چیزی نیست" و "تنوع‌بخشی به سبد انرژی کشور را فراموش کرده‌ایم" پرداخته شد.

میزگرد "ناترازی انرژی"| بلای دلاریزه‌کردن اقتصاد / باید بودجه کشور را ریالی ببندیم نه دلاری!

در بخش چهارم این میزگرد، به مباحثی چون "نباید به دنبال راهکار کوتاه‌مدت برای رفع ناترازی انرژی باشیم"، "متکی کردن بیش از 90 درصد تولید برق کشور به گاز اشتباه بوده"، "تا گاز و برق کم می‌آید، بخش مولد را محدود می‌کنیم"، "مصرف انرژی ما زیاد می‌شود اما GDP‌کشور زیاد نمی‌شود"، "انرژی ارزان تورم‌زا است و از تورم بیشتر قشر فقیر آسیب می‌بینند"، "اصلاح سیاست قیمت‌گذاری و بهینه‌سازی مصرف؛ دو راهکار اصلی است"، "ترکیه با ما شروع کرد؛ الان 20 درصد تولید برق ترکیه از محل تجدیدپذیرهاست، ایران کمتر از 1 درصد!" و "باید راه‌حل‌های کوتاه مدت را فراموش کنیم و یک برنامه 10 ساله تدوین کنیم" پرداخته شد.

میزگرد "ناترازی انرژی"| مسیر را اشتباه می‌رویم / ضرورت تدوین یک برنامه 10 ساله برای رفع ناترازی + فیلم

آنچه در ادامه آمده، مشروح بخش پنجم و پایانی این میزگرد است.

* جهانی‌سازی انرژی با یارانه فرق دارد

تسنیم: آقای قلی‌زاده بفرمایید که آیا به نظر شما راهکار کوتاه مدتی برای رفع چالش ناترازی انرژی داریم؟ اساسا امروز باید چکار کرد؟ و اگر بخواهیم راهکار بلند مدت تعریف کنیم باید روی چه مسائلی بیشتر تمرکز کنیم؟

قلی‌زاده: من باید چند نکته را روشن کنم و پاسخ شما را بدهم. اساسا یارانه پنهان انرژی نداریم. من احساس می کنم برخی اقتصاددانان و اساتید دانشگاه ما، از شباهت واژه ای که دارد اتفاق می افتد، این واژه را پذیرفته‌اند. در واقع چیزی به نام جهانی‌سازی انرژی که اسمش را یارانه پنهان انرژی گذاشتیم با یارانه فرق دارد.

منظور از یارانه این است که به اصطلاح یک زمانی یک کالایی تولید می شود و بنا به دلایلی دولت تشخیص می دهد می تواند حمایتی صورت بگیرد؛ مثل حمایت از بازار، در این صورت قیمت عرضه در جامعه را کمتر از بهای تمام شده دیکته می کند و به تولید کننده می‌گوید من مابه‌التفاوتش را می‌دهم؛ مثلا ما سال ها برای جلوگیری از پوکی استخوان در مدارس شیر پخش می‌کردیم. ببنید تفاوت آنچه که هست با قیمت تمام شده، این یارانه هست که این با بحثی که این مدت داریم می‌کنیم و می نویسم فرق دارد.

در موضوع یارانه پنهان انرژی، بحثی به نام بهای تمام شده مطرح می‌شود و می‌گویند چون بنزین در همه جای دنیا 80 سنت هست ما باید به شما 80 سنت بدهیم؛ حالا به جای آنکه بنزین را 80 سنت بفروشیم، 3 هزار تومان می‌فروشیم. معنای این تفاوت با قیمت جهانی، با یارانه تفاوت دارد.

* قیمت خالص تولید بنزین 859 تومان در لیتر است

تسنیم: الان قیمت تمام شده بنزین چقدر است؟

قلی‌زاده: طبق صورت‌های مالی سال 1400 در کدال، بنزین 859 تومان می شود.

تسنیم: لیتری؟

قلی‌زاده: بله، هر لیتر 859 تومان است.

تسنیم: این رقم بدون هزینه‌های انتقال بوده و تنها هزینه تبدیل نفت به بنزین در پالایشگاه است؟

قلی‌زاده: بله، فقط در پالایشگاه. اما وقتی صورت‌های مالی پالایشگاه‌ها را در سال 1400 ورق می‌زنید می‌بینید که قیمت هر لیتر بنزین 10 هزار و 859 تومان درج شده است.

درواقع هر لیتر نفت را 10 هزار تومان ارزش‌گذاری کرده‌اند و به رقم هزینه تولید بنزین اضافه کرده‌اند. در امریکا 52 درصد بهای تمام شده بنزین، نفت خام است اما در ایران این سهم به 92 درصد رسیده؛ نکته بعدی این است که بنزینی که حاصل کار مهندسان، تکنولوژی پالایشگاهی، وام، استهلاک، سربار اداری و... است، 859 تومان تمام می شود و ماهی 10 هزارتومان بابت نفت خام به آن اضافه می‌کنیم.

از 10 هزار و 859 تومان درج شده در صورت‌های مالی پالایشگاه‌ها بابت هر لیتر بنزین، 10 هزار تومان آن، قیمت یک لیتر نفت خام، فیکس به قیمت دلار جهانی است. جالب است در ایام تحریم، نفت را متاسفانه به خارجی‌ها تخفیف دادیم اما به داخلی‌ها تخفیف ندادیم و این اشکال به بودجه‌بندی ما برمی‌گردد.

* تله‌ای به نام جهانی‌سازی قیمت انرژی

اگر می‌خواهیم در موضوع انرژی، اصلاح رویه‌ای انجام دهیم و به کشور کمک کنیم، باید این بحث باز شود. بخصوص در وسط مجلس این مباحث باید بررسی مجدد شود. حتی دولت هم باید این کار را انجام دهد؛ به دلیل آن‌که دولت هم از سوی یک طیفی از اقتصاددانان در تله‌ای گرفتار شده که به دولت گفته‌اند باید قیمت انرژی را به سمت جهانی کردن ببرد و پول سرشاری درآورده و جامعه را بچرخاند. درحالی‌که در 7 یا 8 مورد اخیری که در خصوص افزایش نرخ‌ها تجربه کردیم، هر چه که قیمت انرژی بالا رفته، مناقشاتی نه فقط در بخش اقتصادی، بلکه در بخش‌های اجتماعی و سیاسی هم بالا رفته؛ مثال معروف آن هم آبان 98 است. مثال دیگر آن بحث تعرفه‌بندی گاز در زمستان 1401 است که رئیس جمهور بلافاصله دستور اصلاح قیمت‌ها را داد. همین سند حرف ماست، اگر این کارشناسی شده بود، چرا رئیس جمهور یک کشور وارد عمل می شود و جلوی این مسئله را می‌گیرد؟ در جهانی که تعرفه بندی قیمت گاز سه پله رایج کم مصرف، مصرف میانی و پر مصرف دارد، یک دفعه شما به 12 پله و 5 اقلیم تبدیل کنید. آن‌وقت در وزارت نیرو برای برق 4 اقلیم تعریف شده است. داستان چیست؟ آیا ما می خواهیم مصرف کننده را گمراه کنیم و بعد هم بزنیم تو سر آن که شما بیشتر مصرف می کنید؟ اساسا آنچه که می‌بینید اتفاق می افتد.

چرا می‌گوییم این جهانی سازی قیمت انرژی است و یارانه بنهان انرژی نداریم؟ ببینید این نمودار رسمی وزارت نفت در ترازنامه هیدروکربنی سال 1398 است. طبق این نمودار، زمانی که مقدار مصرف انرژی در ایران پایین می‌آید، یارانه پنهان بالا می‌رود. مفهوم آن چیست؟ یعنی زمانی‌که مردم درست مصرف می کنند، دولت می‌آید به شما یارانه بیشتری می دهد و بعد قیمت را بالا می برد. درست مصرف می کند، یعنی مصرف انرژی پایین می آید. اما زمانی‌که مصرف انرژی بالا می رود، یک دفعه می‌بینیم میزان یارانه پنهان انرژی پایین آمده است. من روی این مسئله، نام "بازی خطرناک ارز و انرژی" را گذاشته‌ام. این مارپیچ خطرناک ارز و انرژی است و ما باید به آن ورود کنیم و این رابطه را قطع کنیم. تشبیه من این است که یک اقیانوس بزرگی در این جهان است، قیمت جهانی یک اقصاد جهانی، یک قایقی در حد اقتصاد ایران است که طنابی با قلاب در این قایق انداختیم بصورت معمولی راه می رود. یک دفعه یک کشتی با ارتفاع 300 متر یک موج 3 متری ایجاد می کند که این 3 متر برای این قایق، طوفانی به پا می کند.

13 درصد گاز ما قبل از اینکه دست مردم برسد، اتلاف می‌شود. 13 درصد رقم بالایی است. واژه یارانه پنهان انرژی در سرزمین ایران کشف شده و یک واژه علمی نیست. مدیریت انرژی در کشور ما امروزه به این صورت است که در نهایت اعلام می‌کند بخاری‌ها را خاموش کنید!

مردم ایران از نظر مصرف‌کننده و فرهنگ مصرفی، واقعا خوش فرهنگ هستند؛ یعنی فرهنگ خوبی دارند. طبق سالنامه آماری مرکز آمار ایران، سهم مصرف ما در GDP حدود 20 درصد است، درحالی که این سهم در جهان تا 70 درصد است. یعنی در جامعه ما مصرفی نمانده که به مردم مصرف کننده بگوییم شما بیش مصرف هستید. 600 میلیون بشکه معادل نفت خام در صنعت انرژی ما اتلاف می شود. بخشی مربوط به بازدهی نیروگاه‌ها است.

* ناترازی و تورم؛ نتایج سیاست‌گذاری غلط در عرصه انرژی

محصول چنین اتفاقی در انرژی ما که داریم نتایج عجیب و غریب آن را می‌بینیم، ناترازی و تورم است. تورم فقرای ما امروز بیشتر از اغنیا است. طبق آمارهای رسمی، تورم روستایی‌های ما بیشتر از شهری‌هاست. تورم استان‌های فقیر بیشتر از استان‌های غنی است. علت پیچیده ای دارد که اتفاقا به این سیستم قیمت گذاری انرژی برمی‌گردد. به دلیل اینکه ما یک تورم سنتی در کشور داشتیم که به زعم اغلب اقتصاددانان و به زعم خود حقیر، 15 تا 20 درصد بود. بیشتر تمرکز ما روی عدم استقلال بانک مرکزی و ناکارامدی‌های دولتی بود. اما الان بازه تورم ما از 50 درصد پایین‌تر نمی آید. معتقدم 25 تا 30 درصد آن که خیلی عدد بزرگی است، ناشی از این نوع سیاست‌گذاری‌های انرژی است. وقتی بانک‌های کشور 3000 همت وام می‌دهند و 68 درصد آن به سرمایه در گردش اختصاص پیدا می کند آمار دیگری‌است که عرایض ما را تایید می‌کند. تایید به این دلیل که ما از سر گشاد این سرنا داریم می زنیم.

ما یک کالای خیلی اساسی به نام انرژی داریم که عامل تولید و ماده اولیه تولید است و آن را به قیمت جهانی کرده‌ایم. هر دو سه هفته یک بار تلاطماتی که بخشی از آن جهانی و بخشی از تحریم خود کشور است را به بازار وارد می‌کنیم. از انواع فرآورده‌های نفتی، بنزین و گازوئیل برای مردم ملموس‌تر است اما 30 تا 40 فرآورده نفتی و مشتقات آن‌ها وجود دارد که مردم اصلا اسمشان را هم نشنیده‌اند، اما از این جهانی‌سازی قیمت انرژی متأثر شده و به تورم کشور دامن می‌زنند. تولیداتی که رابطه مستقیمی با تأمین کالاهای اساسی کشور دارند و مجبور به تولید هستیم را با قیمت جهانی می‌بندیم و اوضاع اسفناکی پیدا خواهیم کرد.

* قانونی که منجر به فروپاشی اقتصاد ایران خواهد شد!

در سال 1396 به جز بنزین و گازوئیل و مازوت و نفت سفید و گاز مایع، چهل فرآورده دیگر 23 همت به اقتصاد ایران فروخته شده که این رقم، بر اساس فقط تغییر نرخ ارز به 280 همت رسیده و این منشا تورم غیر متعارفی است که اتفاق می افتد. ما باید شهامت پذیرفتن راه اشتباه را داشته باشیم. ببینید وزیر خزانه داری آمریکا یک ویدئویی را اوایل جنگ گذاشت. قبل جنگ سیاستی را بکار برد که یک مقدار تورم بالا رفت، که حدود دو تا سه درصد از آن تورم متعارف بالاتر رفت. رسانه ها به آن حمله کردند و بعد اعلام کرد که من اشتباه کردم و به صراحت به این اشتباه اعتراف کرد و سیاستش را تغییر داد. ما هم اشتباه کرده‌ایم. ماده یک قانون هدفمند سازی یارانه ها یک کار غلطی است که منجر به فروپاشی اقتصاد ایران خواهد شد. بارها این را عرض کردیم و علائم آن هم ظهور کرده؛ با ادامه چنین فرایندی، ما در سنوات آتی در کشور دچار کمبود کالا هم خواهیم بود. یعنی نه فقط گرانی داریم بلکه کالایی هم نیست بخریم.

تاکید می‌کنم که مصرف انرژی در ایران بالا نیست و ما در عصر یخبندان مصرف انرژی هستیم. طبق آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار، مصرف انرژی در کشور نزولی بوده است. تعداد خودروهای ما سالی هفت درصد رشد کرده، همزمان جاده های ما دو درصد و جمعیت ما یک و نیم درصد زیاد شده است. نهایتا مثلا مصرف بنزین ما سه یا چهار درصد رشد کرده است. در بخش گاز، چهارصد هزار کیلومتر شبکه گاز رسانی داریم. در این زمینه کشور توانمندی هستیم اما اگر هوشمندانه و عقلانی تصمیم‌گیری می‌شد شاید امروز خودمان را در وسط بحران نمی‌دیدیم.

ما کشوری هستیم با 85میلیون جمعیت و با یک اقلیم نسبتا گرم، چهارصد هزار کیلومتر شبکه گاز رسانی داریم. اما روسیه ده برابر ایران وسعت دارد، با جمعیت بسیار بیشتر از ایران، 176 هزار کیلومتر شبکه گازرسانی دارد. با این میزان شبکه، اوضاع در آنجا مدیریت شده و بحران تأمین انرژی هم ندارند. در شرایطی که روسیه وسط جنگ است. دولت باید اول یک سوزن به خودش بزند و بعد یک جوالدوز به مصرف کننده نهایی بزند. اگر ایرادی که وجود دارد را نپذیریم، برای آن راه‌حلی نیز متصور نخواهیم بود. حتی در بودجه بندی کشور هم نگاه کنیم، می‌بینیم چنین راه حل های اساسی وجود ندارد.

* حرکت نامحسوس پالایشگاه‌ها در کاهش تولید فرآورده‌های نفتی و افزایش سهم تولید فرآورده‌های ویژه

دائما تبلیغ می‌کنیم که ما وارد کننده بنزین خواهیم شد. بعد از آن می‌گوییم که مصرف انرژی در کشور بالاست و بعد، به سراغ اصلاح قیمتی می‌رویم. اما در واقع این اتفاقی است که فرمولی به نام یارانه پنهان انرژی رقم زده است. در 40 فرآورده‌ای که پالایشگاه ها تولید می‌کنند، چند مورد آن‌را مثل بنزین و گازوئیل می‌شناسیم، اما به حدود 30 فرآورده، فرآورده‌های ویژه می‌گوییم. این فرآورده‌ها مثل ریفورمیت و حلال‌ها و... صددرصد در صنعت مصرف می‌شود و صادر هم نمی‌شوند.

وقتی طبق قانون اجازه می‌دهیم پالایشگاه بنزین را به دولت و درواقع به مردم 80 سنت بفروشد. پالایشگاه‌ها خصوصی هستند، این بنزین را به دولت می‌فروشند و دولت آن را به مردم می‌فروشد. آن‌وقت شاهد هستیم که در برهه‌ای همین بنزین را با نرخ 27 سنت صادر کرده‌اند.

نکته دیگری که هست، وقتی اجازه داده‌ایم که قیمت را از نشریه پلتس بخوانند و به قیمت جهانی به مردم خودش بفروشند، چرا برود صادر کند؟ وقتی می‌تواند روغن را مثلا با نرخ لیتری 2 دلار به مردم در داخل بفروشد، چرا برود 1.5 دلار بفروشد؟ اینها چیزهایی است که دیده نمی شود.

این ترکیب قبلا به این صورت بوده که 5 درصد فرآورده‌های ویژه و 95 درصد فرآورده‌های اصلی تولید شود اما می‌بینیم که فرآورده‌های اصلی یعنی بنزین، گازوئیل، نفت‌کوره، نفت سفید و گازمایع، درگیر موضوعی به اسم یارانه پنهان شدند و قانون اجازه داده طبق ماده 71 این پنج فرآورده را مستقیم به من و شما بفروشد. حالا ترکیب این 95 و 5 درصد که در دهه‌های 70 و 80 اینگونه بوده، الان به 20 درصد و 80 درصد رسیده چرا که پالایشگاه‌ها آرام‌ارام و نامحسوس تغییر فرمان داده‌اند و تولیدات را به سمت ترکیبی که برایشان سود داشته برده‌اند. حدود دو میلیون بشکه پالایش نفت داشته‌ایم که قبلا 5 درصد آن به فرآورده‌های ویژه تبدیل می‌شد، الان 20 درصد آن به فرآورده‌های ویژه تبدیل می‌شود و به قیمت جهانی به مردم در داخل کشور فروخته می‌شوند. یعنی سازوکاری برایشان فراهم کرده‌ایم که به دلار به ما بفروشند. این پالایشگاه‌ها که به شرکت‌های خصوصی تبدیل شده‌اند؛ اما البته بیشتر خصولتی هستند و تنها 9 درصد سهام پالایشگاه‌ها دست مردم در بخش حقیقی واقعی است و 91 درصد سهام دست همین نهادها، بانک‌ها، نیروهای مسلح و هلدینگ‌های مختلف است.

* ترسی نادرست از قیمت بنزین به دولت تحمیل شده

این ترسی که به دولت تحمیل شده که اگر مثلا قیمت بنزین را بالا نبرد، حقوقی برای پرداخت ندارد، ترسی نادرست است؛ چرا که دولت یک شرکت یا یک بنگاه نیست، دولت کارفرما و مردم مشتری نیستند. هدف از دولت اجرای قانون اساسی است. دولت به عنوان بزرگترین مصرف‌کننده کشور و بزرگترین متقاضی ارز کشور است. اگر قیمت انرژی از مدار دلار به مدار ریال برگردد، اگر با ضریب یک منابع دولت کاهش پیدا کند، با ضریب بیش از یک، مصارف دولت کاهش پیدا خواهد کرد. همانطور که موقع افزایش قیمت انرژی، همین طور عمل می‌کند.

* نیازمند بازنگری اساسی در سیاست های انرژی کشور هستیم

تسنیم: آقای دکتر اورعی مباحث این میزگرد را جمع بندی بفرمایید و راهکاری اگر مد نظرتان هست، بفرمائید.

اورعی: من خیلی مختصر به‌این صورت جمع بندی می‌کنم. نتیجه کار نشان می دهد که در طول چند دهه اخیر، سیاست‌گذاری انرژی ما اشتباه بوده و امروز هم اشتباه است و این تمرکز بر حل کوتاه مدت بر مسئله را باید کنار بگذاریم. نکته دیگر اینکه به عنوان یک واقعیت، اقتصاد نحیف کشور توان تحمل مصرف انرژی برابر با هفت میلیون بشکه نفت معادل را ندارد. اگر همه مصارف انرژی کشور را معادل بشکه نفت حساب کنیم، روزانه 7 میلیون بشکه نفت معادل مصرف می‌کنیم، یعنی به عبارت دیگر ما امروز داریم یک هفتم مصرفمان تولید می کنیم. در اواسط دهه پنجاه شمسی ما صادرات نفتمان 11 برابر مصرف داخلی‌مان بوده و امروز این 11 برابر به یک هفتم رسیده است. اقتصاد کشور امروز توان تحمل این شرایط را ندارد. باید طرحی نو برانداخت و این طرح نو هم باید شامل بازنگری اساسی در سیاست های انرژی کشور با تمرکز بر طرف مصرف و پرداختن به انرژی‌های جایگزین مثل انرژی‌های تجدید پذیر باشد که اتفاقا ما از ظرفیت های خیلی خوبی هم در کشور از آن برخورداریم، ولی تا به امروز مغفول مانده است.

* توهم یارانه پنهان انرژی ناشی از کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ دلار است

تسنیم: آقای قلی زاده اگر جمع بندی دارید بفرمایید.

قلی‌زاده: آنچه که در اقتصاد ایران امروز با آن مواجه هستیم، حاصل تصمیم دیروز نیست؛ این حاصل تصمیم بلند مدت است. ما باید تنوع بخشی در سبد انرژی ایجاد کنیم و از تکیه صرف بر انرژی فسیلی بیرون بیاییم. ما منابع ذغال سنگ داریم، ظرفیت‌های توسعه انرژی تجدیدپذیر داریم. در بخش انرژی اتمی نیز فعال شده‌ایم. بنابراین باید به سمت تنوع بخشی به سبد تأمین انرژی کشور برویم. تکیه کامل بر انرژی فسیلی، ما را در آینده دچار مشکلات اساسی خواهد شد. اینکه انرژی را بر اساس دلار قیمت گذاری کنیم، رویه اشتباهی است. یارانه پنهان انرژی اساسا وجود ندارد. این فقط یک توهم ناشی از کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ دلار است. یعنی اگر امروز دلار هزار تومان بود این مردم بودند که به دولت یارانه پنهان می‌دادند؟

رابطه مالی نفت باید اصلاح شود. اینکه مسئله ملی بودن نفت آیا هست یا نیست؟ باید بدانیم در اساسنامه، شرکت نفت است؟ شرکت دولتی نفت است؟ و یا شرکت ملی نفت است؟ این مسیر اشتباه باید اصلاح شود و باید مجلس از ظرفیت حقوقی برای بررسی و بازنگری روی اساسنامه شرکت نفت استفاده کند و دوباره ساختارها و تعاریف را اصلاح کنیم. باید ببینیم این ملی بودن نفت و گاز یعنی چه؟ یا از اساس نام شرکت‌ها را شرکت دولتی گاز و شرکت دولتی نفت بگذاریم و تکیلف خودمان را روشن کنیم. در این صورت بیاد اصل 45 قانون اساسی هم اصلاح کنیم، چون آنجا تاکید دارد که این منابع ملی است.

نظام بودجه بندی در کشور یک ایراد جدی دارد و باید اصلاح شود. نباید بودجه یک سال را بر اساس دلار ببندیم. هیچ کشوری این کار را نمی کند. ما کشوری در جهان نمی توانیم پیدا کنیم که بودجه داخلی خود را به واحد پول کشور خارجی تنظیم کند، ایضا کشور دشمن خودش! باید بودجه هم ریالی بسته شود و اگر هزینه تولید بنزین واقعا 859 تومان می شود، در نفت ملی باید یک بحثی داشته باشیم. این منابع طبیعی است و برحسب انحصار طبیعی و بحث های ادبیات بهره مالکانه در اقتصاد باید دوباره اینها مطالعه شود. اینکه ما همه مشکلات کشور را در حوزه انرژی روی طاقچه بگذاریم و نگاهمان فقط به فرآورده به خلیج فارس باشد و در گاز به آمریکا باشد، یک دفعه در دام آن می‌افتیم.

* اگر پالایشگاه ها را نمی فروختیم کسری بودجه نداشتیم

با این رویه که نگران باشیم در زمستان برف و سرما نیاید و در تابستان، گرما زیاد نشود، این رویه، رویه پایداری نیست و این سیستم اشکال دارد. من پیشنهادم این است که شرکت‌های پالایشی و پتروشیمی ملی شوند. این بحث مهمی است. واقعا کشور ما کشور ثروتمندی است. شما نگاه کنید پالایشگاه های کشور در شش ماه اول به اندازه کل سال قبل از آن، سود کردند. بدون اینکه تولیدشان یک گرم افزایش پیدا کند. یعنی همه این سودآوری حاصل ارز و تحولات ارزی بود. این پول باید در اختیار دولت بماند. اگر پالایشگاه ها را نمی فروختیم کسری بودجه نداشتیم. ولی متأسفانه عده‌ای هستند که می‌گویند نه اگر بنزین را بالا نبریم کسری بودجه خواهیم داشت. دو تا ادبیات کاملا متفاوت، آن هم حاصل مسیری است که 20 سال دارد تجربه می شود. در این دو دهه دیدگاه این بوده که با اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها، با طرح های مختلف و به بهانه های مختلف قیمت‌ها را بالا می برند و دم به دم اتفاقی هم می افتد پای آن نمی ایستند.

اینها ایراداتی است که باید با ورود نهادهای نظارتی، برنامه ریزی و سیاستگذاران ارشد، بررسی و بازنگری شود و حتما باید این مسیر تغییر کند.

فیلم بخش پنجم (پایانی) میزگرد ناترازی انرژی

میزگرد "ناترازی انرژی"| سهم بالای سیاست‌گذاری انرژی در ایجاد تورم / منشأ تورم غیرمتعارف در دلاریزه کردن نرخ‌هاست 2
میزگرد "ناترازی انرژی"| سهم بالای سیاست‌گذاری انرژی در ایجاد تورم / منشأ تورم غیرمتعارف در دلاریزه کردن نرخ‌هاست 3
میزگرد "ناترازی انرژی"| سهم بالای سیاست‌گذاری انرژی در ایجاد تورم / منشأ تورم غیرمتعارف در دلاریزه کردن نرخ‌هاست 4