نگارندگان بیانیه 180 استاد باید پاسخگوی عملکردشان باشند / اروپاییان همان "مغولهای کرواتی" هستند

در میزگردی با حضور دو تن از اساتید دانشگاههای تهران و تربیت مدرس دیدگاههای نگارندگان بیانیه 180 استاد دانشگاه درباره مذاکره تحلیل و بررسی شد.
گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، فاطمه کریمی: پس از انتشار نامه موسوم به "180 اقتصاددان و استاد دانشگاه" به رئیس جمهور، که به بیانیه "درخواست برای تغییر پارادایم" معروف شد و در بین امضاکنندگان آن اسامی مسئولان و نظریهپردازان اقتصادی دولتهای قبل به خصوص دولت دوازدهم و سیزدهم به چشم میخورد، واکنشهای مختلفی از سوی شخصیتها و تحلیلگران سیاسی کشور به ویژه اساتید دانشگاه به موضوعات مطرح شده در این بیانیه مشاهده شد.
در این بیانیه که تنها چند روز پس از آتش بس تحمیلی ایران به رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روز منتشر شده بود، موضوعاتی چون مذاکره با آمریکا و اروپا، رهاکردن فعالان سیاسی از زندان، تنظیم سیاستهای پولی، ارزی، تجاری و مالی و به طور کلی درخواست برای تغییر پارادایم مدیریتی کشور، مطرح و جامعه ایران را جامعهای را در آستانه فروپاشی معرفی میکند، که باید با مذاکره با دولتهای غربی و آمریکا شرایط جدیدی را برای خود رقم زند.
همان زمان شخصیتهای مختلفی نظیر مصطفی هاشمیطبا و عباس سلیمینمین در نوشتارهایی با اشاره به برخی موارد مطرح شده، انتشار این بیانیه را در آن روزها حاکی از عدم توجه به شرایط موجود کشور و رویکرد دشمن دانستند.
البته جمعی از اساتید، دانشگاهیان و دانشجویان نیز در بیانیههای مختلفی نظیر نامه 10 هزار استاد دانشگاه با تأکید بر «راهبرد مقاومت»، خواستار تقویت قدرت بازدارندگی، مقاومسازی اقتصاد و بازسازی فکری نسل جوان برای صیانت از پیروزیهای ملی و استحکام درونی قدرت کشور شدند و 8 پیشنهاد را در این رابطه مطرح کردند.
واکنش 10 هزار استاد دانشگاه به بیانیه اساتید اقتصاددر میزگردی با حضور دو تن از اساتید دانشگاههای تهران و تربیت مدرس در حوزه جامعهشناسی و علوم سیاسی موارد مطرح شده در این بیانیه را از نظر جامعهشناسی سیاسی بررسی کردیم.
غلامرضا جمشیدیها، عضو هیئت علمی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهران و از نویسندگان کتاب در حوزههای مختلف علمی و جامعهشناسی و جلیل دارا، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و دکتری علومسیاسی این دانشگاه که در حوزه اقتصاد و جامعهشناسی دارای مقالات و آثار پژوهشی متعددی است با حضور در خبرگزاری تسنیم به بررسی دلایل و موارد مطرح شده در این بیانیه پرداختند.
مشرح این میزگرد را در ادامه میخوانید:
تسنیم: به عنوان سوال اول لطفا بفرمائید، در شرایطی که ما در کشور بهواسطه جنگ تحمیلی 12 روزه شاهد یکپارچگی و همبستگی بینظیر مردم در کشور بودیم، بیانیهای با عنوان 180 اقتصاددان که با القای بنبست در کشور و توصیه به تسلیم، جامعه ما را جامعهای را در آستانه فروپاشی معرفی میکند، چه خطری به لحاظ اجتماعی برای کشور میتواند، داشته باشد؟
جمشیدیها: برای پاسخ به این سوال یک مقدمهای لازم است. در جامعهشناسی نظریههای مختلفی وجود دارد و مسائل و رخدادهای اجتماعی را با آن نظریهها تفسیر میکنند. در دوران دکتری وقتی میخواستم مسائل و وقایع مورد نظرم را بررسی کنم، ادبیات و نظریههای مرسوم در حوزه جامعه شناسی برای من راضیکننده نبود لذا دنبال نظریهای بودم که به سوالهای من پاسخ دهد. اینکه تمدن و پیشرفت کجاست و چگونه محقق میشود؟ نهایتا به یک نظریه با عنوان "دولت و تمدن" رسیدم. طبق این نظریه وجود دولت بر تمدن مقدم است. تمدن خود در بردارنده سه مؤلفه اساسی است؛ توسعه شهر، توسعه اقتصاد و تولید علم. این نظریه مورد قبول من بوده و براساس آن اظهار نظر میکنم.
بر این اساس دولت، امامتِ جامعه است و جنگ دنیا بر سر امامت جامعه است نه چیز دیگر. در این نظریه اقتصاد در مراحل بعدی قرار میگیرد. طبق این نظریه اصل هر نظامی دولت آن است. این موضوع مسئله مهمی است. امامخمینی (ره) میفرماید: مشکل دنیای اسلام دولتهای اسلامی است نه ملتها (صحیفه امام، جلد 14: 135). در ترجمه مرحوم دشتی از نهج البلاغه، صفحه 537، امام علی (ع) در نامهای به امام حسن (ع) میفرمایند: هرگاه اندیشه سلطان تغییر کند، زمانه دگرگون میشود. بنابراین براساس این رویکرد که نقش اساسی را دولتها در جامعه دارد، به سوالها پاسخ میدهم.
سادهترین موضوع از تحولات تاریخ ایران گرفته تا پیچیدهترین آنها را میشود در قالب این نظریه تفسیر و بررسی کرد و موضوع پیچیدهای نیست.
بازخوانی تحولات مدیریتی کشور پس از انقلاب بر اساس نظریه "دولت و تمدن"
بر اساس این نظریه، تحولات پس از انقلاب اسلامی را اینگونه میتوان بررسی کرد: دهه اول انقلاب اسلامی بر اساس این نظریه "دوره معصومیت و پاکی" نامگذاری شده است. چون در این سالها خود حضرت امام (ره) حضور داشتند و افراد مختلفی هم در حلقه انقلاب دیده میشوند. دولتهای پس از دهه اول انقلاب هم به ترتیب نامگذاری شدند. دولت مرحوم هاشمی که با شعار "سازندگی" آمد. بعد از مرحوم هاشمی، دولت آقای خاتمی با شعار "گفت وگوی تمدنها" معرفی شد. هویت آقای خاتمی را این شعار تشکیل میدهد. پس از ایشان دولت آقای احمدینژاد با شعار "عدالت" آمد و بعد آقای روحانی با شعار و تئوری "برد - برد" و اینکه با غرب مذاکره کنیم، مسئولیت گرفت. بعد از آقای روحانی، دولت شهید رئیسی با شعار "تحول و عدالتخواهی" روی کار آمد و امروز هم آقای پزشکیان با شعار "وفاق" منتخب مردم شدند.
بنابراین تاریخ تحولات پس از انقلاب را بر اساس این نظریه با شعار دولتها میتوان بازخوانی کرد. بر اساس این نظریه و بررسیها، شخصیت فکری و سیاسی افرادی که مسئولیت داشتند میتواند مورد مورد بررسی قرار گیرد افرادی مانند موسوی که دوران مهمی در کشور مسئولیت داشت و مرحوم هاشمی که 8 سال مسئولیت داشت را میتوان مثال زد. نظریه سازندگی مرحوم هاشمی همان نظریه نوسازی زمان شاه با اندکی تغییر در برنامه است. این برنامه آن زمان (دوران قبل انقلاب) مشکلات اساسی برای جامعه پیش آورد و موضوعاتی مانند مهاجرت به شهرها، فقر و... از پیامدهای اجرای این برنامه بود.
وضع موجود ناشی از عملکرد دولتهای مورد تایید امضاکنندگان بیانیه اخیر است
لذا کشور در سالهای پس از انقلاب، در مقاطع و دولتهای مختلفی توسط آنهایی که معتقد به خط رهبری و امام بودند، اداره نشده است. آقای هاشمی، روحانی و خاتمی که دیدگاه متمایل به غرب داشتند و در حال حاضر هم همین تفکر تقریبا حاکم است. آقای روحانی که طرفدار مذاکره و "برد و برد" بود، اینکه برود و با غرب و کدخدا ببنند. آنها هم آن قرارداد را پاره کردند. احمدینژاد بود که برای تحقق عدالت یارانه بین مردم توزیع کرد. دولتهایی که به غرب متمایل بودند این موضوع را راهاندازی نکردند. البته دولت دوم آقای احمدینژاد مسیر دولت اول را ادامه نداد.
واکنش سلیمینمین به نامه 180 استاد دانشگاه درباره مذاکراتبعد از 4 سال اول دولت آقای احمدینژاد که بر اساس مبانی و دیدگاههای اصلی انقلاب حرکت کرد، دولت شهید رئیسی نیز این مسیر را ادامه داد که دوران آن دولت هم ناتمام ماند. یعنی در چهل و چند سال گذشته از عمر انقلاب، تنها دو دولت و رئیسجمهور بر اساس معیارها و آرمانهای اصیل انقلاب حرکت کردند. لذا وضع موجود کشور ناشی از شیوه و عملکرد همان دولتهایی است که طرفداران و دست اندرکاران آنها در این نامه و بیانیه به مدل حکمرانی و حرکت کشور اعتراض و نقدهایی را مطرح کردند.
امضاکنندگان بیانیه یا در دولتهای قبل مسئولیت داشتند یا مشاوره دادند
امضاکنندگان این نامه یا از وزرا و مسئولان اقتصادی دولتهای گذشته بودند و یا به مسئولان این دولتها مشاوره دادند. انتقاداتی که چه در بیانیه موسوی و چه در این بیانیه مطرح شده به خود این افراد برمیگردد زیرا بسیاری از این افراد در این دولتها یا مسئولیت داشتند یا مشاوره دادند پس باید پاسخ دهند نه اینکه صرفا ایراد و نقد داشته باشند. به نظرم این افراد برای اینکه به انتقاداتی که متوجه خودشان است پاسخ ندهند، بیانیه میدهند و سوال مطرح میکنند.
بیانیه 180 استاد دانشگاه نگاه همه دانشگاهیان نیست
دارا: به نظرم در پاسخ به این سوال چند موضوع را باید مطرح کرد. به عنوان نکته اول، در این ایام بیانیهها و نکات زیادی از سوی اساتید و گروههای مختلف با امضاهایی حتی نزدیک به 10 هزار نفر در خصوص تحولات اخیر منتشر شد. لذا صدور این بیانیه از طرف تعدادی از اساتید که جمعیت زیادی هم نداشتند به این معنا نیست که این پیام، پیام همه نخبگان و دانشگاهیان است و باید این موضوع را مد نظر داشته باشیم که این پیام، نگاه همه دانشگاهیان نیست. جمعیتهای دانشگاهی با آمار بسیار بیشتر مواضعی خلاف امضاکنندگان بیانه مذکور داشتند.
نکته دیگر اینکه، معمولا مخالفین نظام جمهوری اسلامی این دست از موارد و بیانیهها که به مذاقشان خوش میآید را با همین تعداد امضا و جمعیت حداقلی نویسندگان و امضاکنندگان پررنگ میکنند. این شگرد رسانههای دشمن است.
دورهای با آقای عبدالرضا هوشنگ مهدوی که زمانی کاردار محمدرضا شاه بود کلاس داشتیم. ایشان کتاب به "روایت رادیو بی. بی. سی" را نوشته است. در کلاس نحوه انتشار خبر از سوی رسانههای معاند را تشریح و میگفتند رسانههای معاند و اپوزسیون معمولا در انتقال اخبار به گونهای عمل میکنند که بخش عظیمی از اخبار غیر مهم به صحت و درستی نزدیک باشد اما در این بین چند خبر مهم و اساسی را که بعضا نادرست هم هست را در اثنای خبررسانی خود به مخاطب منتقل و در ذهن آنها جا میاندازند. دشمن معمولا به پررنگ کردن دیدگاههایی مبادرت میورزد که به نفعش هست. لذا میبینید که این نوع بیانیهها را انعکاس خبری میدهند اما به سایر بیانیهها اشاره نمیکنند.
ضمن احترام به نخبگان و دانشگاهیان امضاکننده بیانیه مذکور، یک طیف در جمهوری اسلامی ایران هستند که خود را روشنفکر میدانند و فکر میکنند مسیر انقلاب، تمدن و پیشرفت کشور باید از زبان و دهان مبارک آنها طرح شود. ما ادعاها و نظرات طیف زیادی از نگارندگان این نامه را در بخشهای عمدهای از تاریخ کشور و انقلاب تجربه کردیم.
چرا برخی اتحاد و انسجام ایجاد شده در دوران جنگ را ندیدند؟
متاسفانه یک طیف روشنفکر در جامعه داریم که جدای از تفکر و باورهای اجتماعی مردم اظهارنظر میکند. شما دیدید در دوران جنگ، مردمی که در میدان، اختلاف نظرهای زیادی داشتند یکصدا و متحد مقابل دشمن ایستادند و از منافع ملت و کشور حمایت کردند. چطور مردم را نمیبینند؟ چطور این اتحاد را نمیبینند؟ در این بیانیه دوستان، نکاتی را درباره صداوسیما مطرح کردند ما هم شاید انتقادی به صداوسیما داشته باشیم اما در این 12 روز این رسانه انعکاس دهنده نظرات همه گروهها بود و حتی رسانههای معاند هم یک جاهایی نتواستند این موضوع را کتمان کنند. لذا بخشهایی از این بیانیه جدای از فضای عمومی جامعه از حیث شناخت درد و نیازهای جامعه است.
تضعیف و تخریب دستاوردها و پیروزیهای ملت شگرد همیشگی دشمن است
سومین نکته، تجربه نشان داده در هر برههای ما موفقیت کسب کردیم و پیروز شدیم، دشمن دنبال تخریب آن پیروزی و دستاورد بوده است. انتخابات سال 1388 پرافتخارترین دوره انتخابات از نظر حضور مردم و مشارکت بود ولی فتنه 88 رخ داد و آن مسائل رخ داد و پیروزی را در کام مردم و نظام تلخ کرد؛ این خواست دشمن است. در اوایل انقلاب از این نوع اتفاقات زیاد داشتیم. هر جا به فضای درخشندگی و بالندگی رسیدیم تلاش کردند این فضا را تخریب کنند. جنگ 12 روزه زوایای پنهان زیادی دارد و رژیم کمکم دارد آمار تلفات و خسارات خود را اعلام میکند. قطعا تلاش برای تغییر این فضا در دستورکار است.
البته برخی از جاهای بیانیه حرفهای درستی زده شد، شاید جاهایی را خوب متوجه شدند و ضمن محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی برخی نکات را درست مطرح کردند اما در بخشهای زیادی از این بیانیه اینگونه القا میشود که ما داریم دشمنتراشی میکنیم؛ این نگاه درست نیست.
شاید برخی با این بیانیه دنبال تخریب گفتمان وفاق دولت هستند
در جمعبندی این بخش باید بگوییم، در شرایطی که پس از جنگ شاهد بیشترین انسجام در کشور در طول دوره دولت آقای پزشکیان بودیم، مطرح کردن مسائلی از این دست که برخلاف فضای وفاق و انسجام ایجاد شده در کشور است، نادرست بود. شاید هم برخی دنبال تخریب گفتمان و شعار دولت فعلی با این دست اقدامات هستند. لذا این موضوعات شیرینی پیروزی را تلخ میکند. البته ما هر چقدر فضای کشور را به دور از نگاه و حضور مردم، تحلیل و اینگونه قلمفرسایی کنیم مردم می فهمند و میبینند که درست نیست.
اینکه صدور این بیانیه با این رویکرد عامدانه و یا غیرعامدانه بوده است را نمیتوان با قطعیت گفت ولی امضاکنندگان این بیانیه زمانشناس خوبی نبودند و زمان خوبی را برای مطرح کردن این نکات انتخاب نکردند.
امضاکنندگان بیانیه زمانشناس خوبی نبودند
این افراد با بیانیه خود نشان دادند هم شناخت کافی از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران ندارند و هم شناخت خوبی از دشمن ندارند. کافی است امروز یک نظرسنجی از مردم راه بیندازند عموم مردم نظرشان این است که امروز و بعد از جنگ نیاز به یک وفاق داریم. ضمن اینکه پیروزی ما در جنگ محصول وفاق بود. رهبر معظم انقلاب در تبریک پیروزی پس از جنگ فقط فرمودند، پیروزی ما در جنگ 12 روزه مرهون انسجام مردم بود اما در این بیانیه نکاتی مطرح شد که خلاف نظر اکثریت جامعه است.
جمشیدیها: بر اساس نظریه دولت و تمدن که من به آن معتقدم دولتهایی که بعد از انقلاب در ایران روی کار آمدند، عمدتا با نگاه اصلاحطلبی و از گروههای اصلاحطلب بودند. مرحوم هاشمی دنبال این بود دل غرب را به دست آورد. آقای خاتمی هم که شعار اصلی خود را گفت وگوی تمدنها گذاشته بود یعنی اینکه با غرب باید گفت وگو و بحث کرد و آنها را افراد خوبی میدانست. آقای روحانی هم که دیگر تئوری برد برد را مطرح کرده بود و از همان ابتدا دنبال مذاکره بود.
عمده دولتهایی که بعد از انقلاب در ایران روی کار آمدند، غربگرا بودند
با این وجود دو نظریه در فضای اجتماعی و سیاسی ما مطرح است؛ مقاومت و دیگری مذاکره یا التماس و سازش. تجربه تاریخی ما نشان میدهد حداقل در این سی سال هر چه ما به آنها (غرب) نزدیک شدیم آنها برعکس عمل کردند. یعنی اگر به آنها متمایل شدیم گفتند ایران ترسو است و فشار را بیشتر کردند. یکبار مذاکره کردیم و قرارداد بستیم اما ترامپ این سند را پاره کرد، چون دنبال سلطه سیاسی بر کشورها هستند.
اینکه اقتصادانان فکر میکنند سازش کنیم مسئله حل میشود نه اینطور نیست. تجربه تاریخی نشان داده است، این موضوعات حتی با سازش حل نمیشود. ای کاش میشد از این افراد پرسید اگر همسایهای داشتند و به آنها سنگ پرتاب میکرد یا اگر با او قراردادی داشتند و آن را پاره میکرد چه واکنشی نشان میدادند. برخی افراد در امور شخصی سختگیرند اما در امور ملی و منافع ملی از خودگذشتی نشان میدهند. اینکه اهل مذاکرهاند ولی هیچ قاعدهای را رعایت نمیکنند.
برخی افراد در قراردادهای شخصی سختگیرند اما درباره منافع ملی از خودگذشته میشوند
به نظر بنده بین سنت و مدرنیته هیچ تفاوتی وجود ندارد زیرا قبلا ظلم بوده و امروز هم هست. قبلا جرم و جنایت بوده و امروز هم هست. یکبار سرکلاس گفتم من اسم اروپاییان را "مغولهای کرواتی" میگذارم دانشجوها میگفتند از شما شکایت میکنند گفتم مغولها اینقدر آدم نکشتند که اینها با حمایتهایشان باعث کشته شدن افراد شدند. البته عبارت "وحشیهای کرواتی" هم برای آنها مناسب است زیرا دنبال سلطه با زور و سیاست هستند. این چه دنیایی است که این همه کودک و زن در غزه کشته میشود ولی هیچکس چیزی نمیگوید.
ما با امریکا قرارداد بستیم آنها این سند را پاره کردند
در ایران نیز دو صدا مطرح است یک مقاومت و دیگری مماشات و یا تسلیم غرب شدن. برخی از این افراد تسلیم غرب هستند. بنده به نظریه مقاومت اعتقاد دارم و مثل بسیاری از مردم حاضر به فداکاری در این مسیر هستم. به نظریه سازش و مماشات و کنار آمدن با آمریکا اعتقاد ندارم چون آنها به تسلیم شدن ما قانع نیستند و تا فروپاشی کشور و نظام از ما راضی نمیشوند.
ما با امریکا قرارداد بستیم آنها این سند را پاره کردند. یک زورگویی مثل ترامپ که از نسل وحشیها و زورگویان است و دنیای مدرن تنها به تن او کروات کرده است دنبال این است ما تسلیم شویم اما آیا ما باید تسلیم آنها شویم؟ تسلیم شدن در مقابل آنها حد یقف ندارد. آنها دنبال فروپاشی و تجزیه ما هستند.
نگارندگان بیانیه کارشناس دولتهایی بودند که سالها برای اقتصاد کشور برنامه نوشتند
صدور آگاهانه یا ناآگاهانه این چنین بیانیهها و پیامهایی از سوی کسانی که خودشان زمانی مسئولیت داشتند و دولت در اختیار آنها بوده است، جای تعجب است. این افراد کارشناسان دولتهایی بودند که با عملکردشان در گذشته، کشور را در حوزه اقتصاد با مشکلات متعددی روبرو کردند. در بین دولتهای پس از انقلاب، تنها دولت اول احمدینژاد و دولت سه ساله اقای رئیسی بر اساس نگاه مقاومت حرکت کرد و در سایر دورهها افرادی روی کار آمدند که غربگرا بودند و در دنیای غرب غرق شده بودند. لذا با نظر آنها موافق نیستم. طرفدار نظریه مقاومت هستم و دفاع از این رویکرد را وظیفه خود میدانم.
تسنیم: تحلیلگران، دو عامل، عملکرد نیروهای مسلح و دیگری انسجام سیاسی و اجتماعی کشور را دلیل پیروزی کشور در جنگ 12 روزه میدانند. به نظر شما چطور میشود این دو رکن مهم را حفظ و تقویت کرد.
جمشیدیها: در کنار این دو رکن من معتقدم کشور و انقلاب اسلامی ما یک عنصر ویژهای دارد و آن رهبری است. در حوادث اخیر هم رهبری نقش ویژهای از خود نشان دادند. وقتی این اتفاقات رخ داد، رهبری نترسید و عقبنشینی نکرد. فرماندهان را تغییر داد و افراد جدید آمدند و در این جایگاهها قرار گرفتند و درست عمل کردند چون پشتیبان داشتند. باید شیوه و مسیری که ولایت فقیه و رهبری مطرح کردند را عمل کنیم. نظریهپردازان حوزه جامعهشناسی میگویند انقلابها تا 40 سال بیشتر پایداری ندارند. "جان بولتون" از وزرای امور خارجه امریکا به منافقین میگفت قرار ما این است که 40 سالگی انقلاب ایران در تهران باشیم.
اقتدار و شجاعت رهبری از عوامل مهم پیروزی در جنگ 12 روز بود
با گذشت چند سال این اتفاق رخ نداد، چون انقلاب ایران انقلاب ویژهای است و در سرزمین ایران انسانهای فرشته مانند یا فرشته زیاد است، واقعا از این دست افراد که برای حفظ انقلاب از جان، مال، زندگی، فرزند و همسر خود گذشتند، بدون اینکه به زبان بیاورند، کم نداریم. لذا این انقلاب را مومنین و مومنات حفظ کردند چرا که طبق نظریات غرب این انقلاب هم مثل سایر انقلابها باید تا 40 سالگی به افول میافتاد یا تغییر میکرد، ولی اینطور نشد. هر روز زندهتر از قبل عمل میکند و با هر اتفاقی بالندهتر میشود.
بر اساس نظریات اجتماعی انقلابها پس از 40 سال دچار افول میشوند
لیبی و معمر قذافی چه شد؟ آمریکا او را گول زد به مذاکره کشاند و سلاحهایش را گرفت و بعد خود او و دولتش ساقط شد و سالهاست این کشور آرامش ندارد. چرا انقلاب ما هنوز پابرجاست به دلیل نقش ولایت فقیه که امام جامعه است. این نکته مثبت جامعه است که اگر نباشد تفرقه ایجاد میشود. نقش ولایت فقیه را در باید در این پیروزی و مسائل مهم کشور به خوبی درک و تحلیل کنیم.
این موضوع که فردی حکیم و فرزانه که خودش معلم نمونه، استاد نمونه و سیاستمدار نمونه، اهل علم، بیتوجه به مسائل دنیوی در مسند نظام سیاسی کشور حضور دارد، نقطه قوت و مایه پایداری جامعه ماست. این جایگاه نقطه مشترک بسیاری از افراد در کشور سرزمین و انقلاب است. برخی شاید در ظاهر و پوشش با ما یکی نباشند اما ته دلشان با انقلاب است و با ضدانقلاب همراهی نمیکنند. این هم به دلیل نقش اساسی ولایت فقیه است. جامعه شناسها، اقتصاددانها و دولتها چنین نقشی ندارند برخی از این افراد جز تفرقهانگیزی کاری نمیکنند.
علت ماندگاری انقلاب ما به خاطر جایگاه ولایت فقیه و شخص رهبری است
لذا نقش ولایت فقیه در این پیروزی و مسائل انقلاب بسیار مهم و تعیینکننده است. بر اساس تجربه زیستی و علمی من ماندگاری انقلاب به خاطر ولایت فقیه و شخص رهبری است. اینکه انقلاب ما همچنان مقابل آمریکا ایستاده و آن را زمینگیر کرده به خاطر حضور رهبری است. چه کسی میتواند و جرات میکند، پاسخ ترامپ را دهد؟ اما رهبری به او محکم و با صلابت پاسخ داد. اینکه ما با ضعف در صحنه نیامدیم و همه چیز داریم. لذا نقش رهبری در انقلاب و پیروزی در جنگ اساسی است و انقلاب ما از این نعمت برخوردار است.
انسجام هم عنصر مهم دیگری است. جوانانی که دوران انقلاب و امام را هم ندیدند، نیز وارد میدان و از کشور و انقلاب دفاع کردند. حوادث و جنایات غزه، ضعف دولتهای مسلمان است. امام فرمودند باید سر اصول بمانیم ما نیز همچنان پشت سر رهبری هستیم و با امریکا و اروپا مخالفایم.
در طول جنگ 12 روزه پیوند بین حاکمیت و مردم برقرار شد
دارا: جامعهشناسان، قوام یک جامعه و حکومت را به مشروعیت آن میدانند. حکومت زمانی میتواند موفقیتآمیز عمل کند که مردم را در حوادث و وقایع کشور با خود همراه کند و مردم پشت آن باشند. وقتی عبارت مردم را به کار میبریم، مقصود تفکر اکثریت جامعه است که از اقدامات و سیاستهای حاکمیت پشتیبانی می کنند.
در طول جنگ 12 روزه دیدیم که این اتفاق و پیوند بین حاکمیت و مردم برقرار شد. مردم تا زمانی که از عملکرد مجموعهای به نام حاکمیت رضایت نداشته باشند هرگز به عنوان حامی پشت آن نمیایستند. ضمن اینکه خود بنده نقدهایی به عملکرد دولتهای جمهوری اسلامی در عرصههایی مثل اقتصاد دارم که در آن شکی نیست، نه ما حتی رهبر معظم انقلاب بارها در جلسات مختلف فرمودند ما با ایدهآلها در این بخش فاصله داریم اما در این نکته که جمهوری اسلامی تامینکننده امنیت سرزمین، مرزها و مردم بوده است، شکی نیست.
تامین امنیت مردم در کمربند نا امنی از دستاوردهای جمهوری اسلامی است
تامین امنیت مردم یکی از مهمترین دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی است زیرا سالهاست ما در منطقه و کمربند ناامنی قرار گرفتهایم. اتفاقات و وقایع رخ داده در اطراف ایران، سوریه، افغانستان، عراق و... را ببینید، هیچ میزان از امنیتی که ما داریم در این کشورها وجود ندارد. کشورهای حاشیه خلیج فارس که به قول خودشان امنیتشان را مرهون خرید تجهیزات نظامی از غرب و امریکا هستند اگر در منطقه اتفاق و حوادثی رخ دهد اجازه استفاده از این تجهیزات را بدون اجازه همین غرب و آمریکا ندارند. اتفاقات اخیر سوریه را ببینید جولانی را با کروات و کت و شلوار آوردند، حالا فراریاش دادند و در هر حالت مردم آنجا ضرر میکنند.
عملکرد مردم و مسئولان در جنگ 12 روزه ادعاهای برخی را پاسخ داد
در پاسخ به اینکه چطور میشود این دو رکن (ظرفیت نیروهای مسلح و انسجام) را حفظ کرد باید گفت این دو خودشان تنظیمکنندگان همدیگر هستند. زمانی یکی از مسئولان سابق دولت آقای روحانی میگفت اگر جنگ شد ببینید کدام یک از مسئولان در کشور میماند و اینکه فقط مردم متضرر میشوند. دیدیم فرماندهان ارشد ما را ترور که کردند، خانوادههایشان با افتخار از علاقه و آمادگی آنها برای شهادت میگفتند. این چه حرف ناصحیحی است که از سوی مسئولی که سالها خارج کشور بوده است، مطرح میشود. میگویند تاریخ تکرار تجربیات تکرار شده است، جنگ 12 روزه پاسخ به ادعاهایی از این دست بود. این سخن زمانی که مطرح شد، ذهن برخی از مردم و جوانان ما را مشوش کرد. حتی برخی از جوانان نسل Z این دست حرفها را باور کرده بودند اما جنگ که شد دیدند کسی نرفت و همه مسئولین پای کار بودند. دولتمردان فعلی و آقای پزشکیان و مسئولان دیگر همچنان در صحنه بودند و مدیریت میکردند.
این جنگ برخی از باورهای غلطی که در ذهن مردم و جوانان ایجاد شده بود را بهم زد. مردم دیدند، در جمهوری اسلامی برای تامین امنیت کشور و مردم، فرماندهان ارشد جان خود را در طبق اخلاص میگذارد و آنها هم به معنی واقعی جانفدایی میکنند. از طرفی مردم هم در حمایت از نظامیان خود یکپارچه به میدان آمدند و منسجمتر شدند. یکی از تئوریهای دشمن به اعتراف کارشناسان خودشان و قطعات پازلی که آنها چیده بودند این بود که در این ایام مردم به خیابانها بریزند و کودتا کنند اما دیدیم مردم چون اعتماد کافی به حاکمیت داشتند، پشت نظام سیاسی ایستادند.
جنگ باورهای غلطی که در ذهن مردم و جوانان ایجاد شده بود را بهم زد
قطعا اعتماد بین مردم و حاکمیت در آن زمان و بعد از جنگ بیشتر شد. برخی فکر میکردند حاکمیت پای امنیت مردم نمیایستد اما همه دیدیم، ایستاد و مقاومت کرد. حتی برخی هم که شاید انتقاد داشتند به منظور حمایت از حاکمیت و نظام به میدان آمدند. این دوستان باید پاسخ دهند چه سند علمی دارند که میگویند سرمایه اجتماعی در حال فروپاشی است و مردم دیگر اعتماد ندارند. مردمی که میتوانستند در ایام جنگ با خرید اضافی کالا برای مسئولین محدودیت ایجاد کنند این کار را نکردند.
مدعیان فروپاشی نظام اجتماعی مستندات علمی ارائه دهند
ما در بسیاری از مناطق وقتی موضوع را بررسی کردیم کمبودی ندیدیم شاید در برخی مناطق و شهرستانها به دلیل افزایش جمعیت در مقطعی، تعادل خدمات به هم خورد اما به سرعت مدیریت شد. در برخی کشورها در چنین شرایطی مردم فروشگاهها را غارت میکنند اما واقعا در کشور ما این اتفاق رخ داد؟ همدلی بین مردم و حاکمیت وجود داشت. این همدلی با محوریت ولایت فقیه که از ارکان مهم نظام امت و امامت است، میسر شد.
عملکرد نیروهای مسلح و وفاق مردم در جنگ را زیر سوال نبریم
چطور میشود این دو رکن را حفظ کنیم؟ اول اینکه این دو را تخریب نکنیم. با تخریب نیروهای مسلح، پیروزی کسب شده را زیر سوال نبریم. مثل رسانههای دشمن عمل نکنیم. نگوییم ما در جنگ کاری نکردیم. مثلا نه هواپیمایی زدیم و نه پهپادی را سرنگون کردیم یا مثل این بیانیه بگوییم، مردم ناراضی هستند و وفاق ایجاد شده را زیر سوال ببریم.
از عوامل موفقیت ما در جنگ 12 روز، کارآمدی حاکمیت در تامین امنیت و همراهی مردم با حاکمیت در ایجاد انسجام و وفاق ملی بود. باید اینها را پررنگ کنیم. رهبری نیز در تبریک خود به این عوامل و مسائل دیگر اشاره داشتند. دشمنان ما روی این دو عامل دست گذاشتند. واقعا غصه میخوریم و جای تعجب دارد که برخی چیزی را که مشخص بوده و با چشم خود دیدند را انکار میکنند. مانند زمان قوم بنیاسرائیل، حضرت موسی این قوم را از رودخانه عبور داد، آنها دنباله روی سپاه فرعون را دیدند، شکاف دریا را هم دیدند و از آن عبور کردند اما دوباره گوساله پرست شدند.
کارآمدی حاکمیت در تامین امنیت و همراهی مردم با حاکمیت در جنگ 12 روزه
مردم ما شعور و احساس لازم برای درک این مسائل را دارند اما این نوع اقدامات مثل صدور چنین بیانیههایی ایجاد تشویش در اذهان است. همان طور که ما معتقدیم انقلاب اسلامی یک انقلاب الهی است، نوع انقلاب ما نیز با برخی از انقلابها فرق میکند ما در این انقلاب (Thermidor) فروکش کردن تب انقلاب یا بازگشت به اصول قبل از انقلاب را ندیدیم. در این 40 سال همه جور اتفاقات و مسائل برای توقف انقلاب رخ داد و این کشور دائم زیر ذرهبین بود. در کنار فشارهای روانی و تحریم، صدها شبکه فارسیزبان علیه ارزشها و دستاوردهای آن اقدام میکنند و هر روز ماجرایی خلق میکنند. آیا آنها دنبال متمدن کردن ما هستند؟ نه خیر دنبال منافع خودشان هستند.
ما در مسیر مذاکره بودیم که جنگ رخ داد
به فرموده مقام معظم رهبری در فضای جهاد تبیین باید مسائل را خوب تبیین کنیم. در جایی از بیانیه نوشته شده "افراطیگریهایی که موجب جنگ میشود" این چه حرفی است؟ ما در مسیر مذاکره بودیم جنگ رخ داد. در دور ششم مذاکره بودیم. بیشتر دولتهایی که در ایران روی کار آمدند موافق مذاکره بودند و مذاکره داشتند. رهبری نیز تا جایی که خطوط قرمز انقلاب رعایت شود از مذاکرات حمایت کردند. پنج دور مذاکرات انجام شده بود اما مسئولان ارشد امریکایی و خود ترامپ اعلام کرد پیش از انجام مذاکرات عملیات فردو طراحی شده بود. صحنه تحریف کاملا آشکار است. وقتی خودشان ادعا میکنند و میگویند این عملیات برای سالها و ماهها قبل بوده که ما نباید این حرفها را نفی کنیم. این یعنی خود تحقیری. ملت ایران سالیان سال در برابر دولت مستکبر امریکا به تنهایی ایستاده از این دست اظهارات در این بیانیه یعنی پمپاژ حقارت علیه ملت.
دستاوردهای نیروهای مسلح و نظام را به خوبی برای مردم تبیین کنیم
نیروهای مسلح ما این همه سال در شرایط تحریم، سلاحهای مجهز و پیشرفتهای مثل پهپاد شاهد را تولید کردند. امریکا بعد این همه سال توانست یک پهپاد ما را سالم بنشاند و مهندسی معکوس کند او به این مسئله افتخار میکند و خوشحال است ولی عدهای در داخل این ملت و اقدامات این نیرو را تحقیر میکنند. قطعا با تبیین درست که باعث ایجاد روحیه خودباروی و شناساندن درست دستاورهای جنگ 12 روزه به مردم میشود، میتوانیم این دو عامل را حفظ کنیم.
رهبر معظم انقلاب به عنوان ولی فقیه این کار را انجام داد اما امثال بنده با وجود اینکه معتقدیم یک طیفی از جامعه از قشر علمی و دانشگاهی ما انتظار را دارند که وقایع و مسائل جامعه را به درستی تبیین کنند در این زمینه خوب عمل نکردیم. ما که عاقبت جولانی را دیدیم هر کاری بگویید برای امریکا و اسراییل کرد. اینکه میگوییم تاریخ، عرصه تکرار تجربههاست وقایع سوریه که مقابل دیدگان ماست.
وقایع سوریه باید مایه عبرت و تجربه ما باشد
سوریهای که به قول خودشان، خودشان درستش کردند، تحریمش را برداشتند برای آن رئیس جمهور انتخاب کردند و... میبینیم چگونه دارند خرابش میکنند. اهداف اسراییل در منطقه خیلی فراتر از ایران است. اشکال اینجاست که ما اقدامات آن را به دشمنی کشور ایران با این رژیم تنزل دادیم. در این کشور چه جمهوری اسلامی و چه پهلوی و چه هر نظام دیگری حاکم باشد اگر در مقابل مستکبرین، امریکا و اسرائیل مقاومت کند و یک وجب از خاک کشور را ندهد با آنها کنار نخواهند آمد و همواره سر جنگ دارند.
این دست بیانیهها، اعتماد تقویت شده را تضعیف و این نوع حرفها اتفاقا سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی را کاهش میدهد. البته از نظر من برخی موارد مطرح شده در بیانیه منطق علمی ندارد. مشخص نیست از کجا به چنین نتایجی رسیدند. خود شبکههای فارسی زبان، معاند و حتی تحلیلگران خارجی میگویند مردم ما در این ایام با آرامش فعالیت میکردند ولی یک عده انگار نفعشان در این است که چنین مطالبی را مطرح کنند و انسان شک میکند که شاید پای منفعتی در میان باشد.
بیانیه 180 نفره اعتماد تقویت شده را تضعیف سرمایه اجتماعی را کاهش میدهد
هرکسی فضای سوریه، عراق و تلاش برای ایجاد ناامنی در این کشورها که همسایه ما هستند را ببیند متوجه میشود اصل درگیری ما با رژیم صهیونیستی درباره مسائل وطنی و میهنی است. ما برای قدس شریف ارزش قائلیم و آرمان ماست ولی مدافعین حرم قبل ازهر چیز مدافعین حرم ملی و منافع ما هستند.
هیچگاه با تسلیم شدن نمیتوانیم منافعمان را حفظ کنیم
وقتی رهبری میفرمودند خاکریزها را باید کیلومترها دورتر از ایران برد در این خصوص بود. کرنش و تسلیم بیشتر در برابر این مستکبرین یعنی کوتاه آمدن از منافع. این سخن امام علی (ع) این روزها خیلی پررنگ شد اینکه فرمودند اگر سنگ را به آنجایی که پرتاپ شده پرتاب نکنید ضرر میکنید. رهبری به درستی فرمودند ضربه ما به پایگاه آمریکایی "العدید" قطر ضربهای بود که خودشان فهمیدند چه ضربهای خوردند و چه شد.
لذا هیچگاه با تسلیم شدن نمیتوانیم منافعمان را حفظ کنیم. تسلیم شدن یعنی حذف شدن چون طرف مقابل شما دنبال حذف شماست. الحمدالله تفکر اسلامی با همین ارزشها مانند شهادت زنده است. دشمنان ما فکر میکنند شهادت تعدادی از افراد باعث هراس و ناامیدی ما میشود در حالیکه این نوع تفکر برای تفکر غیردینی است.
تسنیم: دشمن غیر از پیروزی نظامی و یا تسلیم کردن سیاسی ایران، خط استحاله و پیروزی بدون جنگ را هم دنبال میکند. چطور میشود که برخی در داخل همان حرفها را میزنند و به خواست دشمن کمک میکنند؟ چطور باید جلوی این روند را گرفت؟
جمشیدیها: بقای نظام سیاسی به نظام تعلیم و تربیت آن کشور و نظام برمیگردد. با این وجود در حوزه علومانسانی و اجتماعی ما کار خاصی صورت نگرفته است. یعنی ما در کلاسهای درس دانشگاه همان ادبیات و دروسی که قبلا تدریس میکردیم را تدریس میکنیم. در کلاسهای درس ما مدام نظریات اندیشمندان غربی مطرح و تدریس میشود. بنابراین یک مشکل اساسی که داریم این است که در نظام تعلیم، تربیت و دانشگاهی و اجتماعی کشور کار خاصی صورت نگرفته است.
بقای نظام سیاسی به نظام تعلیم و تربیت آن کشور و نظام برمیگردد
البته نهاد شورای تحول علومانسانی داریم که برنامههایی را تصویب کرده اما هنوز برنامه های مصوب کاملا اجرایی نشده است. بنابراین بقای نظام سیاسی به نظام تعیلم و تربیت آن نظام ارتباط دارد و نظام سیاسی را تقویت میکند لذا باید در حوزه علوم انسانی کار بیشتری شود.
ما در دانشکده خودمان در دانشگاه تهران گروه علوماجتماعی اسلامی ایجاد کردیم. به لحاظ نظری معتقدیم جامعهشناسی محصول غرب نبوده و قبل از اینکه غرب به این حوزه و سایر علوم ورود کرده باشد ما (دانشمندان اسلامی) به این حوزهها ورود کردند. البته ما نمی گویم علم فقط در اختیار اسلام بوده است چون نظریه دولت تمدن میگوید هر جا دولتی بوده دانش هم بوده است ولی اینکه همه علوم از غرب برخاسته را قبول نداریم. بنابراین باید یک فکر اساسی برای حوزه علوماجتماعی و علومانسانی صورت گیرد.
البته این گروه فقط در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ایجاد نشده است دانشگاه شاهد چند سال پیش در مقطع ارشد علوم اجتماعی اسلامی و امسال در مقطع دکتری آن را راهاندازی کرد. چند دانشگاه دیگر هم گروه علوم اجتماعی اسلامی دارند ولی هنوز تعداد آنها زیاد نیست و برای یک کشور اسلامی که این همه ظرفیت و حرف برای گفتن دارد خوب نیست که دائم دیدگاههای دانشمندان و اندیشمندان غربی را در کلاسهای درس خود مطرح و تدریس کند در حالیکه ایران و اسلام دانشمندان زیادی در این حوزهها دارد.
وقایع اخیر و جنگ 12 روزه به عنوان 2 واحد درسی در دانشگاهها تدریس شود
لذا برای بقای نظام سیاسی نیازمند اصلاح نظام تعلیم و تربیت هستیم. اگر ما در دانشگاه و مدرسه روی مفاهیمی چون انقلاب، دفاع و پایداری کار نکرده و آن را نهادینه نکرده باشیم، نمیتوانیم از نسل جوان انتظار داشته باشیم از این آرمانها حمایت و پشتیبانی کنند.
به نظر من وقایع و حوادث اخیر به عنوان 2 واحد درسی باید در دانشگاهها تدریس شود تا همه بدانند چه اتفاقی در کشور طی این 12 روز رخ داده است. بنابراین برای حفظ نظام باید نظام تعلیم و تربیت تغییر کند و متناسب با شرایط جامعه اصلاح شود چون نظام تعلیم و تربیت در حفظ و بقای نظام سیاسی موثر است.
دارا: چون آقای دکتر این بحث را مطرح کردند من هم اشارهای میکنم. ما در حوزه علومانسانی تولیدکننده نیستیم و این را هم خوب تبیین نکردیم که علومانسانی که از حیث نظریهها، تئوریها و چارچوبهای فکری در دانشگاه تدریس میشود، عموما وارداتی و به نفع تفکر و تمدن غرب است.
واکنش 10 هزار استاد دانشگاه به بیانیه اساتید اقتصادوقتی یک نظریه علمی تولید میشود یعنی این نظریه برای هدفی ایجاد شده و باید تامین کننده نیازی باشد. این نیاز را چه کسی تشخیص میدهد؟ وقتی ما برای نیازمان تولید نداریم و فقط مصرفکننده این نظریهها میشویم یعنی باید از تولیدات، تعاریف و مفاهیم غرب در علومانسانی استفاده کنیم. اینکه به صورت علمی و با مفاهیم بومی بگوییم چه نظامی برای اداره کشورخوب است، سرمایهداری خوب است یا غیرسرمایهداری در مفاهیم بومی دانشگاهی نداریم. برخی از این اقتصاددانی که این بیانیه را امضا کردند از نظر تفکر اقتصادی، تقابل با لیبرال دموکراسی را قبول ندارند و پیرو این تفکر هستند.
اقتصاددان و نگارندگان بیانیه 180 نفر پیرو تفکر لیبرال دموکراسی هستند
این چه دیدگاهی است که در حال حاضر که 60 هزار مظلوم در غزه از شدت گرسنگی در حال شهادت هستند صدایی از آن در نمیآید. متاسفانه آمریکا و اسرائیل نمایندگی توزیع غذا را از سازمان ملل گرفته و در جریان توزیع غذا هم مردم را میکشند. این چه تفکری است؟
یک تمدن برای نیاز خودش باید مفاهیم مورد نظرش را تولید کند در حالیکه ما عموما در فضای دانشگاهی از نظریات و مفاهیمی استفاده میکنیم که با تفکر مهدویت که دنبال ایجاد برابری و آزادی انسانها از قید و بند شیاطین است، همراهی نمیکند بلکه تفکر تروریستی محسوب میشود. اتفاقا این تفکر و تمدن غربی دنبال ایجاد شیطانهای زمینی برای پیگیری مقاصد خود است. رهبر معظم انقلاب تعبیر "سگ زنجیری امریکا" را در باره این رژیم به کار برد. این تفکر غرب است که یک شیطان منطقهای برای خاورمیانه و غرب آسیا ایجاد کرده تا مقاصد آن را دنبال کند.
مفاهیم و نظریات غربی با مفاهیم تمدنی ما در تضاد است
وقتی مفاهیم را از تمدنی دریافت میکنیم که با ما در تضاد است، نمیتوانیم برای بالندگی مفاهیم تمدن خودمان از آن مفاهیم استفاده کنیم در این شرایط مدام برای دانشجوی ما پمپاژ میشود که چرا باید جنگ کنیم. جنگ چیست. نباید جنگ کنیم و باید کوتاه بیاییم و... چطور امریکا برای تامین منافع و مقاصد خود جنگ میکند و جنگ از طرف او مقدس شمرده میشود اما اگر ما در مقابل آن بایستیم این ایستادگی جنگ نامقدس تعبیر میشود.
در اینجا یکی مثل ترامپ جنایتکار کاندیدای جایزه صلح نوبل میشود و رهبران مقاومت جنگطلب عنوان میشوند. ما در جنگ با اسرائیل اهداف غیرنظامی را نمیزدیم ولی آنها چه کار میکردند؟ شما که معتقدید با دقت نقطه زنی میکنید و فرماندهان ما را میزنید چطور بیمارستانها، مهد کودک و میادین ما که جای حضور افراد عادی و معمولی است را هدف قرار دادید؟
متاسفانه ما دچار شناخت ناصحیح شدیم. رهبری فرمودند جنگ امروز، جنگ شناختی است. نسل جدید ما در دانشگاه با یکسری دیدگاهها، نظریات و مفاهیمی روبرو میشود که به او هیچ کمکی برای فهم درست شرایط زمانی و مفاهیم موجود در کشور نمیکند حتی در این حوزه منافع ملی ما را بد تعریف میکنند.
نگارندگان بیانیه دچار بدفهمی یا کجفهمی شدند
دشمن در اهداف جنگ نظامی خودش مناطق وطنی و میهنی مانند بیمارستان، هلال احمر و... را بمباران و موشک باران میکند اما یک عده با صدور بیانیههایی میگویند جنگطلبی نکنید. این یعنی اینکه ما مفاهیم را بد متوجه شدیم. نگارندگان بیانیه اگر نادرست برداشت کردند باید برای آنها تبیین و با آنها مذاکره کرد در غیر اینصورت خدای نکرده اگر مشخص شود انتشار این بیانیه عامدانه بوده است و باید به مسئله نفوذ، توجه کرد. صدور چنین بیانیهای اگر غیرعامدانه باشد، مسئله بدفهمی و کجفهمی مطرح میشود و اگر عامدانه باشد، موضوع نفوذ پررنگ میشود.
یکی از اساتید خارج رفته میگفت غرب مشاغل و جایگاههای مربوط به حوزه علوم انسانی خود را به دانشجویان خارجی نمیدهد و در این حوزه دانشجویان را خیلی کم بورس میکند اما در حوزه پزشکی، مهندسی و علوم کاربردی دانشجویان زیادی را بورس میکند. یعنی در این علوم از دانشجویان خارجی استفاده میکنند و بهره میگیرند اما چون حوزه علوم انسانی مربوط به استراتژی و ابزاری برای مدیریت کشور و تمدن آنهاست را به دیگران نمیدهند. بر این اساس اگر قدرت فکر و اندیشه یک جامعه را بتوان از ان جامعه گرفت، یعنی میتوان بر آن جامعه مسلط شد.
جنگ شناختی یعنی واقعیتها را وارونه جلوه دادن. یعنی اینکه ما که الان در جایگاه پیروز جنگ هستیم را در جایگاه بازنده نشان دادن. البته این پیروزی در جنگ 12 روز به مدد الهی و امام زمان (عج) آنقدر بزرگ و مشخص بود که با این مطالب و فرافکنی نمیتوان آن را نادیده گرفت اما جای سوال است چرا جماعتی فرهیخته که ممکن است برخی از آنها دلسوز هم باشند چنین موضوعات خلاف واقعی را مطرح کنند.
این تفکر که مذاکره مقدس، جنگ نامقدس و ایران جنگطلب است انحرافی است
باید از این دوستان پرسید آیا ما تئوری مذاکره را آزمایش نکردیم؟ زمان دولت آقای روحانی دوران کاملا مذاکره بود. در دوره آقای خاتمی به محض آغاز دولت خود موضوع گفت وگوی تمدنها را مطرح کرد "هانتینگتون" پیش از این موضوع از برخورد تمدنها گفته بود اما چند وقت بعد از مطرح شدن گفتمان آقای خاتمی، ایران از سوی بوش محور شرارت نامیده شد. این نشان میدهد طرف مقابل شما آن گونه که شما تصور میکنید نیست. چه کسی مخالف مذاکره است و آن را بد میداند؟ رهبری گفتند؟ ایشان که از مذاکره حمایت کردند. حضرت علی (ع) که مخالفشان آن را جنگ طلب عنوان میکنند در هیچ جنگی شروع کننده نبود. اینکه مذاکره را مقدس و جنگ را نامقدس بدانیم و عنوان کنیم ما جنگطلب هستیم تفکری انحرافی و به سود دشمن است.
جالب است خیلی از تحلیلگران که پیش از این معتقد به مذاکره بودند الان میگویند، مذاکره کردن با این افراد (غرب و آمریکا) وقت تلف کردن است. ما وقتمان را باید برای سازندگی صرف کنیم. رهبری تئوری نگاه به شرق را مطرح کردند چقدر نگاه به شرق داشتیم و چقدر با کشورهای همسایه مبالادت اقتصای و تجاری را پایهریزی کردیم. هیچکس با شما مذاکره نمیکند که دنبال تامین منفعت شما باشد بلکه همه دنبال منافع خودشان هستند. هر کشوری که مذاکره میکند اولین و آخرین هدفش تامین منافع خودش است اینکه مذاکره را به هم میزنند برای این است که منافع آنها در مذاکره تامین نشده است.
جمشیدیها: در علوماجتماعی نظریه "تحقیر و سلطه" نظریه دیگری است که قابل طرح می باشد: این نظریه مبانی انسان شناختی دارد بر این مبنا که اگر یک ملت را دائم تحقیر کنید میتوانید به آن مسلط شوید. کسانی که این بیانیه را نوشتند به نظر مصداق این نظریه را دنبال کردند اینکه مردم را مدام باید تحقیر کرد تا سلطه غرب رخ دهد.
تسنیم: در این بیانیه هیچ اشارهای به نقش تحریمها، فشارهای سیاسی خارجی، عملیات رسانهای دشمنان و جنگ ترکیبی، علیه ملت ایران نشده است. آیا حذف عامدانه این متغیرهای کلیدی، موجب وارونهسازی تحلیل و خطاکردن در نسبتدادن مسئولیتها میشود. آیا انتشار این بیانیه بخشی از طراحی افکار عمومی برای تضعیف حاکمیت نیست؟
جمشیدیها:این بیانیه دو ایراد اساسی دارد یک اینکه هیچ مستندات فرهنگی، اجتماعی و اسلامی برای موضوعات گفته شده ندارد. اینکه بگوید طبق فلان مرجع، آیه قرآنی و یا نظریه با دشمنی که آمده این همه افراد را وسط مذاکره به شهادت رسانده باید جنگید یا صلح کرد.
ایراد دیگر اینکه به شرایط امروز و موجود جامعه اشارهای نکرده است. به نظر بیانیه و مسائل مطرح شده در آن در یک فضایی بدون توجه به مسائل کشور نوشته شده و نگارندگان بدون توجه به شرایط جامعه این بیانیه را به رشته تحریر در آوردند. نداشتن آگاهی تاریخی و زمانی از ایرادات این بیانیه است و این دو دانش در بیانیه مذکور غایب است.
بیانیه 180 اقتصاددان فاقد مستندات تاریخی و زمانی است
در بیانیه چیزی جدا از جامعه مطرح شده و بیشتر یک توصیه اخلاقی است. یعنی افرادی که حتی زمانی در این کشور مسئولیت داشتند یک توصیه اخلاقی را بدون اطلاع و آگاهی از جامعه، شرایط زمان، مکانی و اقتصادی و اجتماعی کشور مطرح میکنند.
نگارندگان بیانیه به تحریم اشاره نکردند چون دنبال صلحاند
وقتی یک استاد یا اقتصاددان حرفی را مطرح میکند باید برای آن مستنداتی را نیز ارائه دهد مثلا بگوید جامعه قبلا و سالهای قبل اینگونه بود و الان اینگونه شده است. نخواستند بگویند وضع موجود نتیجه تحریمها است چون دنبال صلح هستند و این موارد را نباید بگویند. چون باید به این موضوعات پاسخ دهند و شاید پاسخی ندارند.
دارا: من باز این مسئله را ناشی از عدم شناخت از دشمن میدانم. تا زمانی که ما معتقد به تفکر کدخدایی در نظام بینالملل باشیم، یعنی نظام سلطه را پذیرفتیم. درست است مقاومت هزینه دارد ولی باعث میشود ما در عرصههای مختلف مثل هستهای علمی و دفاعی به یک تفکر بومی برسیم. اگر در هستهای تفکر ما بومی نبود خیلی سالها این علم را نابود کرده بودند. چرا میگوییم هستهای ما بومی شده است چون وقتی شهید رضایینژاد، شهریاری و علیمحمدی را به شهادت میرسانند، طهرانچی، فقیهی و... هستند و دیگرانی میآیند یعنی این تفکر بومی است.
مقاومت هزینه دارد ولی باعث توسعه نگاه بومی و بینیازی از خارج میشود
غیربومی یعنی اینکه ما میخواهیم هستهای شویم و موارد مورد نیاز غنیسازی را از غرب بگیریم. یعنی هر وقت این امکان را از ما گرفتند دیگر چیزی نداشته باشیم. در حوزه تجهیزات دفاعی به آنها وابسته باشیم و دیگر نتوانیم امنیت خودمان را تامین کنیم. استقلال در این علم و امنیت نتیجه مقاومت است.
اقتصاد مقاومتی یک دیدگاه جهانی است. اینطور نیست که بگوییم فقط ما به دنبال اجرایی شدن این ایده هستیم. خیلی از کشورها برای قوی شدن در برابر دشمنانشان و تهاجمات دنبال این هستند خود را با این ایده قوی کنند اما تا این موضوع در کشور ما مطرح میشود برخی صدایشان در میآید و این را مایه ضعف میدانند در حالیکه در نظام بینالملل هرکسی میخواهد در مقابل نظام سلطه بایستد، تلاش میکند خود را قوی کند و برای آن هزینه میپردازد تا قدرتمند شود.
باید انتخاب کنیم در دنیا یا آقا باشیم یا نوکر
مقام معظم رهبری این روایت "العلم سلطان من وجده، صال و من لم یجده، صیل علیه.. " را در یک سخنرانی به خوبی تبیین کردند. بر این اساس فرمودند ما دو طیف در دنیا داریم یا بالاسری هستیم و در وضعیت رهبری و قدرت قرار داریم یا نوکر هستیم. در این فضا حد وسط نداریم. یعنی علم طوری است هرکس به آن دست یافت یا نیافت اقا یا نوکر میشود. ما در منطقهای پر از منابع، انرژی و ذخایر هستیم و اگر قدرت نداشته باشیم مستعمره کشورهایی که دنبال رفع نیازهایشان هستند، میشویم.
دوستی میگفت در عراق نیروهای آمریکایی اول پول آب معدنیهایشان را از پول نفت این کشور بیست برابر کم میکنند و بعد پول نفت را در قالب فروش تسلیحات برای رقابتهای کاذب نظامی پرداخت میکنند. در تحلیلهایمان باید این را موارد را مد نظر قرار دهیم. مذاکرهای که با ذلت و پذیرش یکسری از تقاضاهای طرف مذاکره کننده باشد و بخواهند منافع و استقلال ما را دچار خدشه کنند جز ذلت و از دست دادن منابع نخواهد بود.
استراتژی عمده دولتهای جمهوری اسلامی سازش بوده است
ما دو گفتمان در کشور داشتیم یک مقاومت و دیگری سازش. عمده دولتهای جمهوری اسلامی استراتژیشان سازش بود. ما این مسئله را آزمایش کردیم. در دورههایی که استراتژی مقاومت داشتیم در کشورداری و ادامه امور موفقتر بودیم. حتی به نظر من در این دورهها دشمن ترس دست اندازی نظامی هم داشت. هر جا به سازش به مفهوم تسلیم نزدیک شدیم طرف مقابل گستاختر شد. این دشمن دشمنی نیست که با مذاکره به نتیجه رسد. یقین بدانید که اگر امروز یک وجب از خاک کشور را بدهید فردا باید 10 وجب دهید.
نمونه آن امروز جلوی چشمان ما در سوریه است. تجربه و درس سوریه اگر برای جامعه دانشگاهی ما عبرتآموز نباشد باید در نیات آنها شک کرد. با مکافات بشار اسد رفت. فردی را آوردند و گفتند تحریمها برداشته شد اما حالا چی؟ ساختمان وزارت دفاع، مهمترین مرکز دفاعی آنها از سوی رژیم صهیونیستی و با حمایت آمریکا نابود شد. این رژیم به سوریه راضی نمیشود من نمیدانم چرا برخی سطح مواجه ما با رژیم صهیونیستی را اینقدر پایین میبرند و آن را به تقابل و جنگ با ایران نازل میدهند.
تجربه سوریه برای دانشگاهیان و تحلیلگران عبرتآموز باشد
این رژیم دنبال ایجاد کشوری با تجزیه کشورهای بزرگ است. از قبل کشورها را تقسیم کردند که ایران چند کشور شود، عراق و سوریه چند کشور شوند ما نمیخواهیم اینها را ببینیم. یا از این موارد میترسیم و فکر میکنیم چاره و راهکاری نداریم و باید تسلیم شویم که این خیلی بد است. زیرا دست تسلیم را بالا بردن یعنی بدترین حالت چون آنها هیچ حد یقفی در تجاوز ندارند. یا باید مقاومت کنیم. نه اینکه مقامت هزینه ندارد اما مقاومت و هزینه دادن با حفظ منافع ملی بهتر است یا تسلیم و سازش و از دست دادن مملکت.
دشمنان و سازشگران دنبال مانعتراشی برای تمدن سازی هستند
منافع ملی کشور، خاک و منافعمان را دهیم، تسلیم شویم و حقارت و عزت خود را از دست دهیم بهتر است یا اینکه مقاومت کینم. درست است مقاومت هزینههایی دارد شهید میدهیم و شهید میشویم اما سرمان بلند است و یک وجب از خاک را هم نمیدهیم. به قول شهید بزرگوار شهید سلیمانی ما ملت امامحسینم (ع) و باید جامعه جهانی را برای ظهور حضرت حجت آماده کنیم. انقلاب اسلامی آمده است تا این کارها را کند خیلی کوتهفکری است که فکر کنیم نباید دنبال تمدنسازی باشیم. این نیات و اهداف و آماده سازی جامعه جهانی برای ظهور، جز با تفکر و گفتمان مقاومت حاصل نمیشود.
گفتمان انقلاب اسلامی میخواهد این کار را کند اما دشمن از بیرون میخواهد آن را تخریب کند و برخی هم از داخل دنبال تخریب آن هستند. البته انقلاب اسلامی نه با بیانیهها و صحبتهای یک عدهای ماندگار شده و نه با حرفها و بیانیههای دیگران از بین میرود. انقلاب به سخنان ما نیاز ندارد اما اگر در مسیر انقلاب اسلامی نقشآفرینی کردیم، خودمان را در این فضا جا دادیم و لطف خدا بوده است.
جمشیدیها: من هم دوران قبل انقلاب را دیدم و هم زمان دولتهای مختلف را بعد از انقلاب درک کردم. نه اینکه بگوییم نظام ما ایراد ندارد ولی اینکه به اسم علم و اقتصاددان آن را تخریب کنیم و همه دستاوردها را زیر سوال ببریم درست نیست.
بیانیه تغییر پارادایم در فضای سازش نوشته شده است
شما مدیر و مسئول جامعه بودید و باید پاسخ دهید چه کردید و چرا در این چارچوب به نتیجه نرسیدید. و ما در کشور دو نظریه سازش و مقاومت داریم و این بیانیه در فضای مفهومی سازش و تسلیم نوشته شده است. قطعا الان زمان زدن این حرفها نبود.






