چرا 28 خرداد 1400 تبدیل به حماسه شد؟
حضور حماسی مردم در 28 خرداد1400 بار دیگر تعهد و پایبندی آنها به «جمهوری اسلامی» را به نمایش گذاشت و نشان داد هیچ تلاشی از سوی مخالفان نظام در تصمیمات مردم و تمایلات آنها تاثیرگذار نیست.
حضور حماسی مردم در 28 خرداد1400 بار دیگر تعهد و پایبندی آنها به «جمهوری اسلامی» را به نمایش گذاشت و نشان داد هیچ تلاشی از سوی مخالفان نظام در تصمیمات مردم و تمایلات آنها تاثیرگذار نیست.
خبرگزاری مهر، گروه سیاست - طیبه بیات: یکی از مناسبتترین تعاریفی که میتوان در تشریح ماهیت انتخابات به کار برد این است که انتخابات را فرصتی برای تغییر شرایط کشور، به سمت وضعیت مطلوب در نظر بگیریم به نحوی که یکایک آحاد جامعه میتوانند از طریق شرکت در انتخابات، در تعیین سرنوشت جامعه مشارکت و نقش آفرینی قابل توجهی داشته باشند و به موجب آن امکان حاکم کردن مدیریتی جدید بر بخشها و دستگاههای مختلف اجرایی را فراهم کنند. این در حالی است که حق تعیین سرنوشت برای بسیاری از شهروندان در سطح جهان از آنها سلب شده و از چنین فرصتی برای کامروایی سیاسی و اجتماعی بی بهره هستند و نقشی در تعیین سرنوشت خود ندارند؛ جمهوری اسلامی ایران که پس از انقلاب سال 57 تحت عنوان مردمیترین انقلاب تاریخ از آن یاد میشود، از بدو پیروزی انقلاب تاکنون، مردم را دعوت به مشارکت در انتخاب ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و شوراهای شهر و روستا کرده است.
بر همین اساس آخرین تجربه انتخاباتی کشور در 28 خرداد ماه 1400 رقم خورد. سوم شهریور ماه 1399 بود که طبق اعلام وزارت کشور تاریخ 28 خرداد 1400 به منظور برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تقویم انتخاباتی کشور ثبت شد. انتخاباتی که علی رغم کشاکش و درگیری نفسگیر میان حیات و بقای ناشی از هجوم ویروسی منحوس به نام «کرونا» در کشور، باید به موجب قانون اساسی برگزار میشد. 28 خرداد 1400 روزی بود که آمار ابتلاء به بیماری کرونا در آن، به بیش از 10 هزار نفر میرسید و طبق آمار رسمی وزارت بهداشت 127 نفر از هموطنان عزیزمان در این روز قربانی کرونا شده بودند. البته همه گیری ویروس کرونا تنها ایران را هدف قرار نداده بود و طبق اعلام سازمانهای معتبر جهانی، شمار مبتلایان به بیماری کرونا در 28 خرداد ماه سال گذشته در جهان به 178 میلیون و 203 هزار و 523 نفر رسید و مرگ سه میلیون و 857 هزار و 939 نفر نیز بر اثر ابتلاء به این بیماری تأیید شده بود.
سکانس اول: دوگانه سازیها مانع مشارکت مردم نشد
با این تفاسیر آنچه 28 خرداد 1400 را به صورت ویژه توصیف میکند، تمایل مردم به مشارکت در برگزاری انتخاباتی بود که بسیاری در تلاش بودند تا با ایجاد دوگانه «مرگ» و «زندگی» آنها را وادار کنند تا از مهمترین حق مدنی و سیاسی خود عبور کنند، اما در نهایت سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران در کنار بسیاری از دستاوردهای سیاسی ارزشمند در کشور با سهم مشارکت قابل توجهی نسبت به شرایط موجود، برگزار شد و درخششی دیگر را در کارنامه سیاسی کشور به نمایش گذاشت تا جایی که از آن تحت عنوان حماسه 28 خرداد یاد میشود.
بسیاری در تلاش بودند تا با ایجاد دوگانه مرگ و زندگی آنها را وادار کنند تا روی استفاده از مهمترین حق مدنی و سیاسی خود چشم بپوشند.
یکی از نکات قابل توجه که در بازخوانی تاریخ کشورمان مشهود به نظر میرسد، این است که مخالفان انقلاب اسلامی مادام در کنار فشارهای گسترده اقتصادی و سیاسی، استفاده از عملیاتهای روانی و رسانهای در مقاطع مختلف از انقلاب به خصوص در ایام انتخابات را به منظور ابزار فشار علیه کشور ایران بر میگزینند. آنچه به قطع و یقین وجود دارد این است که رسانههای غربی دوشادوش کار رسانهای، عملیات روانی را نیز در دستور کار خود قرار دادهاند. به عنوان مثال رسانههای بیگانه برای تفهیم و جا انداختن تدریجی مقصود خود، پیامهای مدنظر خود را در بازههای زمانی مشخص به اشکال و انحای مختلف تکرار میکنند و این تکرار موجب میشود آن موضوع زنده بماند و در ذهن مخاطب تثبیت و تقویت شود. به همین دلیل آنها با تکرار کلیدواژه ای مانند «فرمایشی بودن انتخابات در ایران» پروژه عملیات روانی مدنظر خود را دنبال میکردند.
سکانس دوم: هشتگ سازیها و عملیات روانی مخالفان نظام بی نتیجه ماند
«غیر رقابتی بودن» و «مشارکت پایین مردم در انتخابات» از دیگر کلیدواژههایی بود که در دوران انتخابات ریاست جمهوری 1400 به صورت عمده از سوی رسانههای فارسی و انگلیسی زبان به کار گرفته میشد. فضا سازی رسانهای معاندان به تکرار این تعابیر محدود نمیشد، بلکه آنها از طریق ترند و هشتگ سازی در فضای مجازی نیز اهداف اخلالگرانهای خود را دنبال میکردند، تا جایی که نزدیک به موسم انتخابات در ایران، هشتگهایی مانند «رأی بی رأی»، «رأی نمیدهم»، یا «نه به جمهوری اسلامی» طراحی و در حجم وسیعی منتشر میشد و در یک عملیات پوششی، شبکههای تلویزیونی زیر نظر آنها اخبار این فضای رسانهای ساختگی را به مخاطبان خارج از فضای مجازی القا میکردند!
«ایجاد تفرقه و نزاع حزبی و جناحی» و پررنگ کردن آن در ایام انتخابات از دیگر اقدامات دشمن برای تحقق خواستهاش جهت کاهش مشارکت محسوب میشود. درگیری میان مردم، احزاب، اقلیتها و قومیتها در بازه زمانی مانند برگزاری انتخابات، با وضوح بیشتر و کاملاً مغرضانه طرح و دنبال میشود، تا بین مردم شکاف عمیقی ایجاد شود و پر واضح است که این روش دنباله روی «مَثل» معروف «تفرقه بیانداز و حکومت کن» است. این روش در رسانههای منتسب به انگلیسیها مانند BBC و «من و تو» زیاد به کار گرفته میشود. تعابیری مانند «عدم مشارکت مردم اهل تسنن در انتخابات» از این دست کلید واژهها است که در انتخابات 1400 با هدف تفرقه افکنی میان اقلیتها و توده مردم استفاده شد.
یکی دیگر از ابزارهای به کار گرفته شده از سوی دشمنان انقلاب در دوران انتخابات «بزرگنمایی» حوادث و اتفاقات یا ناکامیهای سیاسی و اقتصادی در ایران است. برای نمونه آنها با سو استفاده از فشارهای ناشی از تحریم غیر انسانی مردم ایران، وضعیت اقتصادی موجود را پای نظام میگذارند و با بزرگ نمایی این وضعیت، دستاوردها و موفقیتهای حاصل شده در کشور را زیر سوال میبرند و کوچک میشمارند، با این حال عملیات روانی مخالفان نظام نیز در آوردگاه 28 خرداد بی نتیجه ماند.
سکانس سوم: تِیر داخلیها برای سرد کردن فضای انتخابات به سنگ خورد
البته تلاشهای مغرضانه برای کاهش مشارکت در انتخابات فقط معطوف به رسانههای بیگانه نبود بلکه افرادی نیز در کشور در تلاش بودند که در روند مشارکت پیش رو کارشکنی کنند. برای مثال پروژه تخریب انتخابات و روند برگزاری آن را با جهت دهی به این سمت که گزینه و کاندیدای مورد نظر و مورد توجهی از میان جبهه اصلاحات در میان کاندیداهای ریاست جمهوری حضور ندارد، آغاز کردند و با تفهیم و جا انداختن این مطلب در اذهان عموم مردم سعی داشتند، روی میزان مشارکت اثر بگذارند و با دلسرد کردن مردم به آنها القا کنند که حق انتخاب محدودی برای مردم وجود دارد و آنها نمایندهای در انتخابات ندارند؛ تا جایی که آذر منصوری سخنگوی وقت جبهه اصلاحات در اظهار نظری مدعی شد «در جلسه مجمع عمومی جبهه اصلاحات مورخ 24 خرداد ماه موضوع تغییر موضع قبلی جبهه اصلاحات مبنی بر نداشتن نامزد در انتخابات ریاست جمهوری 1400 مطرح و به رأی گذاشته شد و در نتیجه آن تغییر در موضع پیشین جبهه رأی نیاورد.» این ادعا در حالی مطرح شد که محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی دو کاندیدای اصلاح طلب شناخته میشدند که در کارزار رقابت حضور داشتند.
BBC فارسی یکی از رسانههای معاندی بود که در ایام انتخابات با انتشار گزارشهایی سعی در به کارگیری عملیات روانی برای تحریم و کاهش سطح مشارکت در 28 خرداد 1400 داشت. برای نمونه گزارشی تحت عنوان «چه گروهها و شخصیتهای سیاسی انتخابات را تحریم کردند» منتشر کرد تا اهداف مدنظر خود را از طریق موج سواری روی برخی اظهار نظرهای داخلی دنبال کند. در همین راستا یکی دیگر از القائاتی که پیش از انتخابات از سوی معاندان مطرح شد، مربوط به گزارش BBC مبنی بر تحریم انتخابات از سوی برخی از چهرههای سیاسی بود. این رسانه در گزارش خود مدعی میشود «موضوع تحریم انتخابات که از مجلس یازدهم مطرح شده بود از چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری شدت گرفت. هر چند پیش از تحریم انتخابات توسط گروههای سیاسی نیز برآورد میشد که به دلیل وضعیت اقتصادی و اعتراضات دی 96 و آبان 98 گروهی از شهروندان انتخابات را تحریم میکنند.»
در بخش دیگری از این گزارش به بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، از گروههای روحانیون اصلاحطلب اشاره شده که در آن مدعی شده بودند «پس از رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری انتخابات پیش رو انتخاباتی فرمایشی خواهد بود!»
گزارش هدفدار BBC به این چند ادعای دست و پا شکسته محدود نمیشود و ادامه میدهد که «جبهه اصلاحات به ریاست بهزاد نبوی، نیز اعلام کرده بود که هر 9 نامزد این جریان در روند تأیید صلاحیتها حذف شدهاند و نامزدی برای معرفی به مردم ندارد. عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده نیز جز نامزدهای معرفی شده توسط این جبهه نبودند» یا در میان ادعاهای خود از نام رئیس دولتهای نهم و دهم نیز سخن به میان میآورد که از طریق همین انتخابات به قدرت رسید و در عین حال بر تحریم در انتخابات ریاست جمهوری کوبید و به دنبال ناامید کردن مردم از صندوق رأی بود.
از دیگر سو مجمع روحانیون مبارز با محوریت محمد خاتمی و موسوی خوئینیها، هم رسماً اعلام کرده بود که هیچ نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ایران ندارد. این گروه سیاسی در بیانیه خود سازوکار نظارت بر انتخابات را هم زیر سوال برده بود.
پروژه تحریم انتخابات با اعلام نداشتن کاندیدای حزبی و زیر سوال بردن سازو کار انتخابات از سوی برخی از اصلاح طلبان کلید خورد.
این موارد تنها بخشی از تلاشهای برخی عناصر سیاسی در داخل و خارج از کشور بود، اما علی رغم همه تلاشهایی که از سوی آنها صورت گرفت و هزینههای هنگفتی که برای آن پرداخت کردند، در روز موعود با حضور مردم در جشن انتخاب بار دیگر «شوکزده» شدند؛ به هرحال این نکته حائز اهمیت است که مشارکت نزدیک به 50 درصدی مردم پای صندوقهای رأی آن هم در کنار همه تلاشهای صورت گرفته از سوی دشمن و همزمان شدن آن با همه گیری ویروس کرونا دستاوردی است که توجه و پرداختن به آن خالی از لطف نیست.
همین میزان مشارکت مردم در انتخابات 1400 باعث شد، برنامهای عدهای در داخل و خارج که پیرامون آن به مخرج مشترک واحد رسیده بودند منتج به نتیجه مورد انتظارشان نشود و تِیر آنها با بصیرت مردم ایران بار دیگر به سنگ خورد.
سکانس چهارم: انتخابات و خُلف وعده «تدبیریها»
البته درست است که مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری 1400 در خور توجه بود، اما با این حال نمیتوان از بیتدبیری در دولتهای یازدهم و دوازدهم عبور کرد؛ عملیاتی و اجرایی نشدن وعدههای دولتِ حسن روحانی حجم وسیعی از نارضایتیهای مردم را به همراه داشت؛ افرادی دلگیر و ناراضی از وضع موجود بودند اما باز هم ترجیح دادند در سرنوشت کشور مشارکت کنند و در مقابل افرادی هم بودند که به واسطه ناخوشایندی از وضع موجود اعتراضشان را با نیامدن پای صندوق رأی به نمایش گذاشتند، از این رو نزدیک به 50 درصد سهم مشارکت به انتخابات 1400 اختصاص پیدا کرد.
سید محمد حسینی دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی در ارزیابی خود از میزان مشارکت و حضور مردم در سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری به خبرنگار مهر، گفت: «انتظارات از مردم ایران بیش از اینها است. مشارکت مردم کشورهای خارجی در انتخاباتشان وقتی که نزدیک 50 درصد باشد، عادیست، اما در یک کشور انقلابی این میزان کافی نیست. مسئولان باید با خدمت بیشتر به مردم کاری کنند که سرمایه اجتماعی نظام روزبهروز افزایش پیدا کند و مردم اعتماد کنند. متأسفانه در 8 سال دولت قبل، به وعدهها عمل نشد و تخلفات و مفاسد بسیاری وجود داشت که باعث شد اعتماد مردم آسیب ببیند.»
اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی هم در گفتگو با خبرنگار مهر، به ناکارآمدی و عدم تحقق وعدهها در دولتِ تدبیر و امید به ریاست حسن روحانی اشاره کرد و با اشاره اینکه همواره مشارکت مردم در انتخابات خوب است، درخصوص میزان مشارکت مردم در 28 خرداد 1400، گفت: بخشی از مردم که در دورههای قبل به حسن روحانی رأی داده بودند، از عملکرد آنها خسته شده بودند و برخی از آنها برای مشارکت نیامدند، وگرنه حضور مردم در صحنههای سیاسی از جنس انتخابات خیلی خوب است.
دامنه نارضایتیها به خُلف وعده «تدبیری ها» تا جایی ادامه داشت که محسن کوهکن دبیرکل جامعه اسلامی نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در گفتگویی، تصریح کرد: «تاکنون دولتی به ناکارآمدی دولت روحانی به یاد ندارم چرا که در میان دولتمردان آن اراده محکمی برای حل مشکلات کشور وجود نداشت. موید این مسئله این است که بسیاری از پروژههای عمرانی کشور علی رغم آنکه اعتبار کافی هم داشتند، تکمیل نشدند و بر زمین ماندهاند. از سوی دیگر در سال 97 دولت برنامهای برای ساماندهی بحرانهای اقتصادی و به ویژه تثبیت نرخ ارز و قیمت کالاهای اساسی نداشت. در واقع اگر مسئولی اعتقادی به ظرفیتها و توانهای بالقوه و بالفعل کشور به ویژه در مسائل اقتصادی نداشته باشد و حل مشکلات اقتصادی را در آن سوی مرزها دنبال کند، حتی اگر اختیارات قانونی هم داشته باشد و دستش باز باشد، باز هم بهانه میآورد و کاری انجام نمیدهد.»
سهم روحانی در کاهش نسبی مشارکت در انتخابات 1400 این بود که روحانی تمام اعتماد مردم را در مدت کوتاهی بر باد داد و همه چیز را رها کرد
علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز به نقد عملکرد دولت روحانی پرداخت و گفت: مردم واقعاً از سال 96 دولتِ روحانی را همراه خود ندیدند؛ بهخصوص طبقات فرودست که بیشترین فشار بر آنها وارد میشد. هرچه جلو آمدیم پیامدهای سیاستهای نابهنگام دولت بیش از پیش گریبان مردم را گرفت. قیمت ارز افسارگسیخته شد و دولت که سعی میکرد با سیاست اقتصادی دولت آقای هاشمی یعنی عدم هرگونه دخالت دولت در اقتصاد کشور را مدیریت کند، قیمت ارز را رها کرد و تقریباً عموم سیاستهای ارزی دولت با شکست مواجه شد. دولت روحانی تمام اعتماد مردم را در مدت کوتاهی بر باد داد و همهچیز را رها کرد. آقای روحانی در آستانه پایان کارش در دولت نه کارنامه خوبی از خود به جا گذاشت، نه اعتبار سیاسی و نه اعتبار اجتماعی برایش باقی ماند و به جرأت میگویم دولت روحانی ناموفقترین دولت بعد از انقلاب است.»
ابراهیم رضایی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز در ارزیابی خود پیرامون حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 28 خرداد 1400، گفت: «در ارتباط با حضور مردم باید دید که این حضور در چه شرایطی بود. در شرایط بسیار بد اقتصادی و در شرایطی که مردم در اوج فشارها بودند، در شرایطی که روزانه تعداد زیادی از هموطنان بر اثر کرونا از بین میرفتند، در شرایطی که وضعیت درمانی کشور فاجعه بار بود و در شرایطی که دشمنان تبلیغ میکردند ملت ایران پای صندوق رأی نروند، مردم در انتخابات حضور پیدا کردند.»
سکانس پایانی: 28 خرداد تبدیل به حماسه شد
محصول بازخوانی این مستندات و محورها گواه آن است که علی رغم مسائل مطرح شده، مردم در 28 خرداد 1400 باردیگر حماسهای تاریخی در تقویم سیاسی ایران ثبت کردند و به عنوان سرمایههای نظام با حضور در انتخابات، در دور اول تکلیف منتخب ملت در دوره سیزدهم را تعیین کردند؛ حضور مردم بار دیگر تعهد و پایبندی آنها به «جمهوری اسلامی» را به نمایش گذاشت و نشان داد هیچ تلاشی از سوی مخالفان نظام در تصمیمات مردم و تمایلات آنها تأثیر گذار نیست.
رهبر معظم انقلاب نیز پس از برگزاری و اعلام نتایج انتخابات با صدور پیامی به حضور حماسهای مردم اشاره کردند و فرمودند: پیروز بزرگ انتخابات، ملت ایران است که یکبار دیگر در برابر تبلیغات رسانههای مزدور دشمن و وسوسهی خاماندیشان و بدخواهان، قد برافراشت و حضور خود در قلب میدان سیاسی کشور را نشان داد. نه گلایه از دشواری معیشت طبقات ضعیف، نه دلتنگی از تهدید بیماریِ فراگیر، نه مخالفخوانیهائی که با انگیزهی دلسرد کردن مردم از ماهها پیش آغاز شده بود و نه حتی برخی اختلالات در جریان رأیگیری در ساعاتی از روزِ انتخاب، هیچیک نتوانست بر عزم ملت ایران فائق آید و انتخابات مهم ریاستجمهوری و شوراهای شهر و روستا را دچار مشکل سازد.
ایشان 7 تیرماه 1400 هم در دیدار رئیس وقت و مسئولان قوه قضائیه باردیگر به حماسهآفرینی ملت در انتخابات 28 خرداد اشاره کردند و با بیهوده خواندن برخی تلاشها در فضای مجازی و رسانهای برای انکار کار بزرگ مردم، گفتند: این انتخابات حقاً و انصافاً یک حماسه بود و تحلیلگرانی که چشم به انتخابات ایران داشتند، فهمیدند چه اتفاق مهمی رقم خورد.